حقوق مردم در حکومت
 حقوق مردم در حکومت

 

نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

« وَ کُلٌّ قَدِ استُرعِيتَ حَقَّهُ. »
و رعايت حقّ هر يک از تو خواسته شده است.
مديريت با پاسداشت حقوق مردمان، اداره شوندگان، و خدمت گيرندگان معنا مي يابد؛ و از اين روست که امام علي (ع) به مالک اشتر يادآور شده است که رعايت حقّ هر يک از تو خواسته شده است: « و کُلٌّ قَدِ استُرعِيتَ حَقَّهُ »؛ يعني هر که داراي حقّي است، لازم است حقّ او - هر چه باشد - گزارده شود و در آن هيچ کوتاهي روا نگردد. اين تعهّدي الهي و انساني است، و جز بدان مديريت سامان درست نمي يابد. امام (ع) به مالک اشتر چنين توجّهي داده است:
« وَ کُلٌّ فَاعذِر إِلَي اللهِ فِي تَأدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيهِ. » (1)
و درباره ي هر کس بايد به گونه اي رفتار کني که در گزاردن حقّ او بتواني در درگاه خدا عذري پذيرفته داشته باشي.
گزاردن حقّ مردمان، اداره شوندگان، و خدمت گيرندگان تا بدان حدّ است که هيچ کوتاهي در آن روا نشده باشد، و بساماني کامل برايشان فراهم شود، چنان که اميرمؤمنان علي (ع) به مالک فرموده است:
« وَ فِي اللهِ لِکُلٍّ سَعَةٌ، وَ لِکُلٍّ عَلَي الوَالِي حَقٌ بِقَدرِ مَا يُصلِحُهُ. » (2)
و براي هر يک از اينان فراخ سهمي است، و براي هر يک بر گردن سرپرست به اندازه اي که زندگي شان را به سامان رساند حقّي است.
اين پاسداشت، در آموزه هاي امام علي (ع) چنان است که مديريت جز با آن، معناي واقعي خود را نمي يابد، و هيچ گونه کوتاهي در آن روا نيست. امام (ع) در اين باره با بياني هشدار دهنده فرموده است:
« إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ؛ فَيُقِرُّهَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا بَذَلُوهَا؛ فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَيْرِهِمْ. » (3)
همانا خدا را بندگاني است که آنان را به نعمت ها مخصوص کند براي سودهاي بندگان؛ پس آن نعمت ها را در دست آنان وا مي نهد چندان که آن را ببخشند؛ و چون از بخشش بازايستند، نعمت ها را از ايشان بستاند و ديگران را بدان مخصوص گرداند.
بنابراين، لازم است کليه حقوق مردمان، اداره شوندگان، و خدمت گيرندگان، تعريف شده باشد، و هم خود، از آن آگاه باشند تا مطالبه کنند، و هم در مديريت بدون کم و کاست، گزارده شود. بر اين اساس، اميرمؤمنان علي (ع) پيوسته مردمان را به حقوقشان آگاه مي کرد و از آنان مي خواست تا حقوقشان را مطالبه کنند. آن حضرت در ضمن خطبه اي به مردمان فرمود:
« أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّ لِي عَلَيْکُمْ حَقّاً، وَ لَکُمْ عَلَيَّ حَقٌّ: فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَيَّ: فَالنَّصِيحَةُ لَکُمْ، وَ تَوْفِيرُ فَيْئِکُمْ عَلَيْکُمْ، وَ تَعْلِيمُکُمْ کَيْلا تَجْهَلُوا، وَ تَأْدِيبُکُمْ کَيْما تَعْلَمُوا. » (4)
مردم، مرا بر شما حقّي است، و شما را بر من حقّي. امّا حقّ شما بر من عبارت است از: خيرخواهي شما، و فراوان کردن درآمدهايتان و سرريز کردن آن بر شما، و آموزش دادن به شما تا در ناداني نمانيد، و تربيت کردن شما تا نيک بدانيد.
آگاهي و بهره مندي - آن هم به طور کامل - حقوقي است که بدون آن، حقوق مردمان گزارده نمي شود. حقّ مردمان، اداره شوندگان، و خدمت گيرندگان است که بدون پرده پوشي، از امور آگاهي يابند و مديريت هاي غيرشفاف براي آنان رخت بربندد. اميرمؤمنان علي (ع) به مالک اشتر فرموده است:
« وَ إِن ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِکَ حَيفًا، فَأصحِر لَهُم بِعُذرِکَ، وَ اعدِل عَنکَ ظُنُونَهُم بِإصحَارِکَ، فَإِنَّ فِي ذلِکَ رِيَاضَةً مِنکَ لِنَفسِکَ، وَ رِفقًا بِرَعِيَّتِکَ، وَ إِعذَارًا تَبلُغُ فِيهِ حَاجَتَکَ مِن تَقوِيمِهِم عَلَي الحَقّ. » (5)
اگر شهروندان درباره ي تو ستم روا داشتني را گمان بردند، دليل خود را بر ايشان شفاف آشکار کن، و با اين شفاف سازي ات، گمان هاي [ بد ] ايشان را از خويش بگردان، که در اين کار، گونه اي پرورش دادن نفست است و همراهي و نرمشي با شهروندانت، و دليل آوردني است که برپا داشتن و بردن آنان به راه حق به خواست خودت هم رسيده اي.
مبناي مديريت، پاسداشت حقوق همه جانبه ي مردمان، و گزاردن آن، بي کم و کاست است.

پي نوشت ها :

1- نهج البلاغه، نامه ي 53.
2- همان.
3- همان، حکمت 425.
4- همان، خطبه ي 34.
5- همان، نامه ي 53.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی