درباره ي مباني خاص كلامي اماميه در تفسير قرآن
درباره ي مباني خاص كلامي اماميه در تفسير قرآن

 

نويسنده: علي راد




 

عصمت امام يكي از مهم ترين و پرچالش ترين بحثهاي امامت در ميان مذاهب اسلامي، به شمار مي رود. آنچه در اينجا مي آيد تنها تبيين ديدگاه اماميه در باب عصمت امامان شيعه است.(1) عصمت به لحاظ ساختار صرفي، اسم مصدر از ريشه « ع ص م » است و در زبان عربي به معني امساك، حفظ و منع است. (2) فراهيدي، از لغت شناسان كهن، با درنگي ژرف، معناي لغوي عصمت را اين گونه بيان مي كند: « عصمت آن است كه خداوند تو را از شر نگه دارد يعني شر را از تو دفع كند »، سپس در معناشناسي اعتصام از همين ماده چنين مي نويسد:‌ « و اعصمتُ بالله أي امتنعتُ به من الشرّ »(3). در اين معنا با اشاره به امتناع ورزيدن از انجام شر، به اختياري بودن مفهوم عصمت تصريح شده است. از اين رو عصمت، برآيند اعتصام است و اعتصام از كنشهاي اختياري انسان است. فراهيدي، استعصام و إعصام را به ترتيب به معناي خودداري ( خودنگه داري ) و پناه بردن به چيزي براي خودداري و امتناع، گزارش كرده است.(4) برخي نيز در ساختار معنايي عصمت، تحقق محفوظيت از شر و اندفاع بالفعل را معتبر دانسته اند.(5)

عصمت عملي

در معناي اصطلاحي عصمت نيز متكلمان اماميه چنين گفته اند:
سيدمرتضي: « عصمت عبارت است از لطفي كه خداوند در مورد ( بنده خود ) انجام مي دهد، و به واسطه ي آن انسان از فعل قبيح امتناع مي ورزد. »(6)
فاضل مقداد: « اصحاب ما و ديگر متكلمان عدليه در تعريف عصمت گفته اند: « عصمت لطفي است كه خداوند به مكلف ارزاني مي دارد به گونه اي كه صدور معصيت از وي ممتنع مي گردد؛ زيرا با وجود لطف، داعي بر انجام گناه ندارد، بلكه صارِف از آن در او موجود است، اگرچه بر انجام گناه توانايي دارد. ( بر اين اساس )، صدور معصيت از معصوم به لحاظ قدرت او ممكن است و به لحاظ نداشتن داعي بر گناه و وجود صارف از آن، ممتنع خواهد بود. » (7)
محقق طوسي: « براساس ديدگاه حكما عصمت ملكه اي است كه از دارنده ي آن معصيت سر نمي زند. »(8)
آنچه در اين تعاريف بيان شد ناظر به عصمت عملي بود، كه به نام عصمت از گناه معروف است. شايان ذكر است كه ميان عدالت و عصمت تفاوت وجود دارد. عدالت و عصمت، هرچند هر دو ملكه اجتناب از معاصي است لكن عدالت گرچه مانع از صدور گناه مي شود ولي داعيه ي گناه را از بين نمي برد. بنابراين، هر لحظه احتمال صدور گناه از شخص عادل وجود دارد و همچنين با وجود عدالت، غالباً‌ از شخص عادل گناه تحقق پيدا نمي كند؛ به اين معني كه گاهي از او معصيت سر مي زند. ولي با وجود عصمت، گرچه قدرت بر گناه هست، ولي صدور معصيت ممتنع است و اين امتناع، به خاطر عدم داعي به سوي گناه است.(9)

عصمت علمي

گونه اي ديگر از عصمت، عصمت علمي است؛ يعني معصوم در حوزه ي علم و معرفت دچار خطا نمي شود. عصمت علمي داراي مراتب و ابعادي است كه عبارتند از: عصمت در شناخت احكام الهي، عصمت در شناخت موضوعات احكام شرعي، عصمت در تشخيص مصالح و مفاسد امور مربوط به رهبري جامعه اسلامي، عصمت در امور مربوط به زندگي عادي، اعم از مسائل فردي و اجتماعي(10). اگرچه در كتب كلاسيك كلامي درباره ي مراتب و ابعاد ياد شده مفصّل و روشن بحث نشده است، ولي مي توان گفت: درباره ي مورد نخست ترديدي نيست؛ يعني درباره ي پيامبران، همه ي مذاهب اسلامي بر لزوم عصمت در علم به احكام شريعت و خطاناپذيري معرفت آنان اتفاق نظر دارند، به همين سان كه از نظر كساني كه عصمت را براي امام لازم مي دانند نيز در اين باره سخني نيست، اما درباره ي ديگر مراتب عصمت علمي، ديدگاه مذهب غيرشيعي چندان روشن نيست. اگرچه مي توان گفت بيشتر آنان عصمت در موارد ياد شده را براي پيامبران الهي لازم ندانسته اند، اما ديدگاه مشهور ميان شيعه لزوم عصمت پيامبران و امامان در همه ي مراتب ياد شده است.(11)
حكيم لاهيجي در اين باره مي گويد:
« از نظر اماميه، همان گونه كه عصمت از ذنوب در امام شرط است، عصمت از عيوب نيز شرط است، خواه آن عيوب جسماني باشد مانند بيماري هاي مزمن يا نفرت آور همچون جذام، بَرص، نابينايي، ناشنوايي و گنگي، يا عيوب نفساني مانند بخل، خسيس بودن، خشونت و ترش رويي، يا عيوب عقلاني مانند ناداني، جنون، بي هوشي و بيماري فراموشي. همان گونه كه پيراستگي امام از عيوب ياد شده در آغاز لازم است، پس از آن نيز نبايد چنين عيب هايي بر او عارض گردد. مشهور علما در باب عصمت، تنها عصمت از گناهان را مطرح مي كنند، و پيراستگي امام از عيوب ديگر را به عنوان شرايط جداگانه ذكر مي نمايند. »(12)
لزوم عصمت عملي و علمي امام از عقايد مسلم شيعه اماميه است. شيخ مفيد در اين باره گفته است:
« اماماني كه در اجراي احكام و اقامه ي حدود الهي و حفظ شرايع و تربيت بشر جانشينان پيامبرانند، هم چون پيامبران، معصوم اند و صدور گناه صغيره ( نيز ) از آنان روا نيست. آنان در مسائل مربوط به دين و احكام الهي دچار لهو و نسيان نخواهند شد. اين مطلب مورد قبول همه ي اماميه است، مگر افراد شاذي كه با استناد به ظواهر پاره اي از روايات كه تأويلات درستي دارد، به اعتقادي نادرست گرويده اند. » (13)
علامه حلّي نيز مي نويسد:
« اماميه بر اين عقيده اند كه امامان، هم چون پيامبران، بايد در تمام دوران زندگي از همه ي گناهان و پليدي ها (14)، عمداً و سهواً، معصوم باشند؛ زيرا آنان، همانند پيامبران، حافظان شرع الهي اند. »(15)
متكلمان و مفسران اماميه ادله ي عقلي و نقلي متعددي در اثبات ضرورت معصوم بودن امام، اقامه كرده اند. از ادله عقلي مي توان به دليل « شرط بودن عصمت براي حفاظت از شرع » و « لزوم تسلسل در صورت عدم عصمت امام » اشاره كرد.(16) از ادله نقلي نيز مي توان به آيات وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ‌ ( بقره : 124) ( و پروردگار ابراهيم او را به كاري چند بيازمود و ابراهيم آن كارها را به تمامي به انجام رسانيد. خدا گفت: من تو را پيشواي مردم گردانيدم. گفت: فرزندانم را هم؟ گفت: پيمان من ستمكاران را دربرنگيرد. ) (17) إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً( احزاب: 33) ( اي اهل بيت، خدا مي خواهد پليدي را از شما دور كند و شما را پاك دارد ) اشاره كرد. از روايات نيز حديث ثقلين مشهورترين دليل نقلي - روايي است كه مورد استناد متكلمان در اثبات ضرورت عصمت معصومان بوده است.(18)

پي‌نوشت‌ها:

1. افزون بر كتابهاي كلامي و تفسيري اماميه، در چند دهه ي اخير پژوهشهاي مستقلي نيز در موضوع عصمت امامان انجام گرفته است. براي نمونه بنگريد: حسن يوسفيان و احمد حسين شريفي، پژوهشي در عصمت معصومان، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، قم، 1377ش، 365ص؛ يحيي يثربي، فلسفه امامت، تحليل فلسفي شخصيت و اوصاف امامان، وثوق، قم، 1378ش، 134ص؛ جمعي از نويسندگان امامت پژوهي: بررسي ديدگاه اماميه، معتزله و اشاعره، زير نظر محمود يزدي مطلق ( فاضل )، دانشگاه علوم اسلامي رضوي، مشهد، 1381ش، ص 154-164؛ محمدحسين طهراني، امام شناسي، جلد اول، جمعي از نويسندگان، انديشه هاي كلامي شيخ طوسي رحمه الله، دانشگاه علوم اسلامي رضوي، مشهد، 1381-1382ش؛ محسن ابراهيمي، عصمت ائمه (عليهم السلام) در آيينه عقل و نقل، كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي، استاد راهنما: آيه الله محمدهادي معرفت، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم.
2.احمد بن فارس، معجم المقاييس في اللغة، الطبعة الثانية، دارالفكر، بيروت، 1418ق، ص 779؛ ابن منظور، لسان العرب، الطبعة الاولي، دار صادر، بيروت، 2000 م، ج10، ص 175.
3.خليل بن احمد الفراهيدي، ترتيب كتاب العين، تحقيق الدكتور مهدي المحزوني و الدكتور ابراهيم السامرائي، تصحيح الاستاذ أسعد الطيب، اسوه، 1414ق، ج2، ص 1220-1221.
4.همان.
5. حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص 154.
6.سيدمرتضي، رسائل الشريف المرتضي، مؤسسه النور، بيروت، ج3، ص 326.
7.فاضل مقداد سيوري، اللوامع الإلهيه، تحقيق آية الله قاضي طباطبايي، تبليغات حوزه ي علميه ي قم، 1422ق، ص 243.
8.طوسي، تلخيص المحصل، دار الاضواء، بيروت، ص 369.
9.جمعي از نويسندگان، امامت پژوهي: بررسي ديدگاه اماميه، معتزله و اشاعره، ص 155-156.
10.ر.ك: علي رباني گلپايگاني، « عصمت امام از ديدگاه خرد »، انتظار، شماره 11 و 12، بهار و تابستان 1383.
11.علي رباني گلپايگاني، الكلام المقارن، ص 241-251.
12.ملا عبدالرزاق لاهيجي، گوهر مراد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1372ش، ص 469-468.
13.اوائل المقالات، مصنفات الشيخ المفيد، المؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد، قم، 1413ق، ج4، ص 65.
14.از تقابل ظاهري گناه و پليدي در اين تعريف چنين برمي آيد كه مراد ايشان از پليدي، اموري چون جهل و ناداني و... باشد.
15.نهج الحق و كشف الصدق، منشورات دارالهجره، قم،‌1414ق، ص 164.
16.براي آگاهي از تفصيل هريك از ادله عقلي رك: حسن يوسفيان و احمد حسين شريفي، پژوهشي در عصمت معصومان؛ جمعي از نويسندگان امامت پژوهي، بررسي ديدگاه اماميه، معتزله و اشاعره، ص 156-162.
17.ر.ك: الميزان في تفسير القرآن، ج1، ص 267-269؛ تبيين القرآن، ص 29؛ تفسير من وحي القرآن، ج3، ص 10.
18.جمعي از نويسندگان، امامت پژوهي: بررسي ديدگاه اماميه، معتزله و اشاعره، ص 162.

منبع مقاله :
راد، علي، (1390)، مباني كلامي اماميه در تفسير قرآن: با رويكرد نقّادانه به آراي ذهبي، عسّال و رومي، تهران: سخن، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی