نقش عقل در تفسير آيات قرآن
 نقش عقل در تفسير آيات قرآن

 

نويسنده: سيدرضا مؤدب




 

مقصود از روش تفسير عقلي آن است كه آيات قرآن به استناد و كمك عقل تفسير شوند و معنا و مراد الهي با استدلال و برهان معلوم گردد و در اين جهت عقل در رديف ديگر منابع مهم قرار مي گيرد.
در خصوص اينكه نقش عقل در فهم آيات، چقدر و به چه ميزان است بين مفسران اختلاف نظر است و بدين جهت ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد كه به اختصار بيان مي شود:

1. قرائن عقلي، ابزار و مصباح فهم قرآن

گاهي در تفسير آيات از برهان و قرينه هاي عقلي، براي روشن كردن مفاهيم و مقاصد آيات قرآن، استفاده ابزاري مي شود كه در اين صورت، عقل ابزار تفسير قرآن شده و احكام و برهانهاي عقلي قرينه اي براي تفسير آيات قرار مي گيرد و عقل تنها نقش مصباح را دارد. (1)
از اين عقل، با عنوان عقل اكتسابي و احكام عقلي قطعي يا عقل برهاني ياد مي شود، آنچنان كه برخي از محققان مي گويند: « منظور از تفسير به عقل آن است كه ما از قرائن عقلي كه مورد پذيرش همه خردمندان براي فهم معاني الفاظ و جمله ها از جمله قرآن و حديث است، استمداد بجوييم » مثل تفسير « يدالله » به قدرت خداوند كه برتر از همه قدرتهاست و هرجا سخن از تفسير به عقل درميان آيد منظور اين گونه تفسيرهاست نه مطالب تحميلي و سليقه هاي شخصي و افكار عليل و پندارهاي بي اساس. (2)
از اين رو، تفسير عقلي همان تفسير اجتهادي است و تفسير اجتهادي بر عقل و نظر بيش از نقل و اثر، تكيه مي كند تا معيار نقد و فهم كلمات، دلالت عقل رشيد باشد (3)؛ لذا استفاده از نيروي فكر در جمع بندي آيات ( همراه با توجه به روايات، لغت و . . . ) و استنباط از آنها براي روشن ساختن مفاهيم و مقاصد آيات مهم است و حاصل آن همان تفسير اجتهادي قرآن مي باشد. در اين صورت، عقل، مصباح و كاشف در فهم آيات قرآن است.
در عبارت برخي از محققان هم « گاهي مراد از تفسير با عقل تفسير آيات است به وسيله عقل فطري و صريح و براهين روشن و آشكار براي صاحبان عقول » (4).

2. عقل، منبع براي تفسير

آيت الله جوادي نقش عقل را در تفسير، بالاتر از ابزار و مصباح مي داند و بر جايگاه عقل در تفسير به عنوان منبع، تأكيد دارد و مي فرمايد: « تفسير عقلي يا به تفطن عقل از شواهد داخلي و خارجي صورت مي پذيرد به اين معنا كه عقل فرزانه و تيزبين معناي آيه اي را از جمع بندي آيات و روايات درمي يابد كه در اين قسم، عقل نقش مصباح دارد لذا چنين تفسير مجتهدانه اي چون از منابع نقلي محقق مي شود جزو تفسير مأثور محسوب مي شود نه تفسير عقلي و يا به استنباط برخي از مبادي تصوري و تصديقي از منبع ذاتي عقل برهاني و علوم متعارفه صورت مي پذيرد كه در اين قسم، عقل نقش منبع دارد نه مصباح. بنابراين تفسير عقلي مخصوص به موردي است كه برخي از مبادي تصديقي و مباني مستور و مطوي برهان مطلب به وسيله عقل استنباط گردد و آيه مورد بحث برخصوص آن حمل مي شود. » (5)

3. ديگر ديدگاهها

محققان ديگر از تفسير عقلي برداشتهاي ديگري دارد مانند: ذهبي آن را تفسير به رأي ممدوح معرفي كرده است كه ممكن است با تفسير نقلي تعارض پيدا كند لذا راه حلهايي را براي آنها بيان مي دارد (6)؛ استاد عميد زنجاني نيز تفسير عقلي را حد وسط تفسير به رأي و تفسير نقلي معرفي مي نمايد (7)؛ استاد ايازي تفسير به رأي مذموم را مقابل تفسير عقلي قرار داده اند. (8)
با توجه به ديدگاههاي ياد شده بايد گفت كه روش تفسير عقلي به معناي استفاده از برهان و قرائن عقلي- به عنوان منبع- براي فهم آيات قرآن مي باشد ( عقل اكتسابي يا عقل برهاني ). اين روش غير از روش تفسير اجتهادي است كه به معناي استفاده از نيروي فكر و عقل- به عنوان مصباح و كاشف- در جمع بندي آيات همراه با توجه به روايات و لغت و- استنباط از آنها براي روشن ساختن مفاهيم و مقاصد آيات، شناخته مي شود. (9)
از همين رو براي روش تفسير عقلي بايد شرايط خاص در نظر گرفته شود كه شامل: استفاده از برهانها و قرائن عقلي در تفسير قرآن و چينش آنها و آشنايي با جدل و مغالطه و وهم و. . . (10) است. همچنين تفسير عقلي نبايد مخالف آيات و روايات قطعي باشد و بايد از تحميل رأي و نظر شخصي بر قرآن بدون استفاده از برهان يا قرينه عقلي پرهيز شود.

پي‌نوشت‌ها:

1. جوادي آملي، تسنيم، ص 58.
2. مكارم شيرازي، تفسير با رأي، ص 38 و 39 ( به نقل از: رضايي اصفهاني، منطق تفسير قرآن، ص 146 و 147).
3. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 349.
4. سبحاني، المناهج التفسيريه، ص 89-75.
5. جوادي آملي، تسنيم، ج1، ص 171-169.
6. ذهبي، التفسير و المفسرون، ج1، ص 255.
7. عميد زنجاني، مباني و روشهاي تفسير قرآن، ج4، ص 331.
8. ايازي، المفسرون حياتهم و منهجهم، ص 40.
9. رضايي اصفهاني، منطق تفسير قرآن، ص 154.
10. جوادي آملي، تسنيم، ج1، ص 169.

منبع مقاله :
مؤدب، سيدرضا؛ (1392)، روشهاي تفسير قرآن، تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها(سمت)، چاپ اول



 

 

نسخه چاپی