جيسون بورن (Jason Bourne)

يان ناتان(نويسنده امپاير): وقتي مت ديمون جايزه مجله امپاير براي بازي در فيلم برتري بورن را دريافت مي کرد، هنرپيشه هميشه شوخ طبع کارش در مجموعه فيلم ها را خيلي ساده خلاصه کرد. ديمون توضيح داد که «فقط لبخند نزدم و مثل يک آدم درمانده و بخت برگشته سگ دو زدم.» و به اين ترتيب به همه يادآوري کرد که صاحب يکي از
چهارشنبه، 31 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جيسون بورن (Jason Bourne)

جيسون بورن (Jason Bourne)
جيسون بورن (Jason Bourne)


 





 
نبوغ قهرمان اکشن
شناسنامه چهره
بازيگر: مت ديمون
خالق: رابرت لادلام، توني گيلروي
فيلم ها: هويت بورن(2002)، برتري بورن(0420)، اولتيماتوم بورن (2007).
اهميت چهره: او معيارهاي تازه اي براي يک قهرمان اکشن تعريف کرد؛ چه از لحاظ قدرت بدني و تناسب اندام و چه از نظر هوش و احساس.
يان ناتان(نويسنده امپاير): وقتي مت ديمون جايزه مجله امپاير براي بازي در فيلم برتري بورن را دريافت مي کرد، هنرپيشه هميشه شوخ طبع کارش در مجموعه فيلم ها را خيلي ساده خلاصه کرد. ديمون توضيح داد که «فقط لبخند نزدم و مثل يک آدم درمانده و بخت برگشته سگ دو زدم.» و به اين ترتيب به همه يادآوري کرد که صاحب يکي از زيباترين لبخندهاي هاليوود است.
ديمون البته با گفتن اين جمله داشت مزاح مي کرد اما اين حرف اش خالي از نکته هم نبود دليل اينکه شخصيت بورن به موفقيت رسيد و ديمون در نقش آن خوش درخشيد، دقيقا اين بود که او به لطف جاسوس بازي هاي پي پايان داستان و عضله هاي پر از پيچ و خمش، هيچ الزامي براي لبخند زدن نداشت. ما درست از همان لحظه اي که او را بي هيچ نام و نشاني از دريا مي گيرند، به او توجه ويژه اي نشان مي دهيم.
اگر چه به خاطر تصوير معصومانه اي که او در فيلم ويل هانتينگ خوب از خود به يادگار گذاشته بود، ديمون به عنوان دور از ذهن ترين گزينه براي ايفاي نقش جيسون بورن به نظر مي رسيد و ستاره پول سازي هم به حساب نمي آمد؛ اما ثابت کرد که جيسون بورن به خاطر حضور او جيسون بورن شد. ديمون تازگي ها درباره آن دوران چنين توضيح داد: «از هر لحاظ که به قضيه نگاه مي کردي، موقعيت مناسبي در هاليوود نداشتم. من مسن ترين هنرپيشه مدير برنامه هايم هستم. ما با هم رابطه اي بيست ساله داريم و با هم خيلي رو راست هستيم. ما متوجه شده بوديم که چه اتفاقي دارد مي افتد و صاف و پوست کنده درباره اش بحث کرديم: "آره، دخل ات آمده! "تاچه حد؟ "تا خرخره توي باتلاقي!"»
از آن طرف هم که فيلم هويت بورن تحت رهبري داگ ليمن اوضاع درهم و برهمي داشت. بعد از انجام چهار مرحله از فيلمبرداري مجدد، هنوز ادامه يافتن کار در هاله اي از ابهام بود، که همين موضوع باعث شد فيلم يک سال ديرتر از موعد مقرر به نمايش درآيد. ديمون از آن روزها اين طور ياد مي کند: «تمامي نشانه ها حاکي از اين بود که فيلم اثر فاجعه برانگيز و غير قابل تحملي از کار مي آيد.»
هاليوود از بورن دست شسته بود و در عوض به شخصيت جک رايان در فيلم مجموعه تمامي ترس ها با بازي دوست ديمون يعني بن افلک چشم اميد بسته بود. در آن زمان حتي فروش هويت بورن در گيشه هم چندان چنگي به دل نمي زد. اما فيلم بر روي نسخه دي وي دي رشد کرد و بال و پر گرفت. تماشاگران شخصيت بورن را درک کرده و با دنياي او ارتباط برقرار کردند. کمپاني يونيورسال هم ريسک کرد و تصميم گرفت کار ساخت قسمت دوم را آغاز کند. به همين منظور،آنها هوشمندانه ترين تصميم ممکن را گرفتند؛ پل گرين گرس، کارگرداني با زيبايي شناسي اروپايي، قلبي عنان گسيخته و مصمم درآميخته کردن تريلرها با قراردادن انسان ها بر سر دوراهي هاي اخلاقي را در کنار مت ديمون قرار دادند و نکته مهم ماجرا اين بود که گرين گرس از فيلم هاي جيمز باند متنفر بود.
گرين گرس دليل تنفرش را اينطور توصيح مي دهد: «به نظرم جيمز باند يک مامور مخفي است که از مامور مخفي بودن لذت مي برد و از کشتن مردم خوش اش مي آيد. او يک آدم ضد زن و امپرياليستي با عقايد نخ نما شده است. و جيسون بورن بيگانه اي گريزان است که يکي از ما به شمار مي آيد و مي خواهد با آنها بجنگد. تفاوت عمده ماجرا در همين است و به همين خاطر است که جيسون بورن را دوست دارم.»
رابطه بورن با جيمز باند بسيار شنيدني است. به جز شباهت حرف اول اسم کوچک و نام خانوادگي اين دو شخصيت(ج وب)، رابرت لادلام در حال بازي با قهرمان دلرباي يان فلمينگ بود که جاسوس گرفتار در بحران هويت را خلق کرد (در کتاب ها شخصيت بورن بيشتر به باند شبيه هستند). وقتي که قرار شد سه گانه اي سينمايي با محوريت جيسون بورن ساخته شود، نکته مهم اين بود که هر فيلم به ماموريت جداگانه اي نپردازد؛ ساخت فيلم در جهان پسا-11سپتامبري، باعث وقوع معجزه اي شد. در آغاز راه و در فيلم هويت بورن، سفر پر دردسر بورن و رويکرد بسيار واقع گرايانه کار باعث شد که دنياي جيمز باند از مد افتاده به نظر بيايد. فضاي باورپذير دنياي بورن و جنس فيلمسازي سري فيلم ها باعث شد که ساخت دو قسمت ديگر فيلم هم امکان پذير شود. بياييد بدون تعصب با اين حقيقت رو به رو شويم: بورن همان الگويي ست که باند تا حدي در دو فيلم تازه اش مبنا قرارداده است.
شايد هواداران جيمز باند کفري بشوند اما حقيقت اين است که مامور007 باحضور دانيل کريگ از زيبايي شناسي بورن الهام گرفته است: خشونت سرضرب و بي پرده که خشم شخصي پشت آن خوابيده است. حتي براي ساخت فيلم «ذره اي آرامش» از دن برادلي دعوت به همکاري شد تا مهارت و انرژي سرشارش را وقف پروژه کند؛ او کارگردان واحد دوم اکشن سري فيلم هاي بورن بوده است.
براي اينکه کمي نسبت به مامور007 انصاف به خرج بدهيم، لازم است که اشاره کنيم انتقادهاي گرين گرس از اين چهره بيشتر به جيمز باندهاي پيش از دانيل کريگ وارد است. و اينکه گفته هاي گرين گرس براي دست انداختن شخصيت جيمز باند با آن لباس هاي پرزرق وبرق در جهاني مملو از زنان زيبارو، نکته هاي بيشتري درباره بورن آشکار مي کند و اصل ماجرا اين است که جيسون بورن اصالت بيشتري دارد. بورن انسان گمشده اي در يک بازي جاسوسي است که ماموران سيا براي او طراحي کرده اند و بازيگران درجه يکي مثل برايان کاکس، کريس کوپر و جون آلن نقش آنها را بازي مي کنند. از اين لحاظ، او بيشتر شبيه به جان لوکاره است تا فلمينگ؛ او انسان بي گناهي است که در گذشته مجرمي بيش نبوده است.
مهم نيست که افتخار اين موفقيت به چه کسي تعلق بگيرد؛ به ليمن،گرين گرس يا در حقيقت به برادلي، بلکه نکته اصلي اين است که فيلم هاي بورن باعث شدند الگوي تازه اي براي اکشن پياه ريزي شود: جهاني علت و معلولي که از قوانين فيزيک پيروي مي کند. تعقيب و گريزهاي فيلم ها، به خصوص در بي مسکو در فيلم برتري بورن، کارهاي بسيار خطيري هستند که انجام شده اند. حرکت هاي دوربين هم همان قدر دشوار بوده اند و آنقدر واقعي از کار درآمده اند که بعضي از تماشاگران اعتراض داشته اند که پس از تماشاي فيلم حالت تهوع به آنها دست داده است. زد وخوردها هم ويرانگر و طبيعي به نمايش گذاشته شده اند و هرچه دم دست بوده درآن دخيل شده: از خودکار گرفته تا مجله وحوله هايي که با آن دست خشک مي کنند. در جهان بورن، تعداد آدم هايي که کشته مي شوند دقيقا حساب مي شود و چندان بالا نيست اما هرمرگ ، بسيار دلخراش است.
اما با تمامي اين ها، ما هنوز مي توانيم با مردي که مي تواند با دست خالي هم آدم بکشد، احساس همدردي کنيم و غصه اش را بخوريم. او در تلاش است تا روح اش را نجات دهد، از آدمکشي دست بکشد و ديگر بورن نباشد . به قول گرين گرس، بورن مسافر سفري به سوي نور است. به همين خاطر است که او در پايان برتري بورن، از بچه يکي از افرادي که کشته، حلاليت مي طلبد و در اولتيماتوم بورن از چکاندن ماشه روي يک آدمکش همکار منصرف مي شود. در حقيقت، اين ايده که او در حال جستجو براي کشف هويت اش است، گمراه کننده است: او در حال انجام اين ماموريت است که ديگر خودش نباشد. جيسون بورن در اواخر فيلم اولتيماتوم بورن مي گويد: «همه چيز را به خاطر مي آوردم. من ديگر جيسون بورن نيستم.» و پيروزي جيسون بورن در همين است.
نبوغ بورن در تبديل ايده قهرمان به شخصي بود که بايد خودش را نجات بدهد. بعضي ها حتي فيلم ها را از منظر عقايد مسيحيت بررسي کرده اند: در طلب آمرزش بودن، تولدي دوباره با غسل تعميد درآب و در پايان برخاستن از ميان مردگان. لادلام خدابيامرز اگر اين تفسيرها در باره شخصيت مخلوق اش را مي شنيد، چه مي گفت؟
البته تمامي آنچه گفتيم به اين معني نيست که گرين گرس و هنرپيشه متعهدش؛ به جنبه هاي بصري وسينمايي شخصيت بي توجه بوده اند.کارگردان فيلم مي گويد: «تماشاگران شخصيتي را دوست دارند که بتواند کاري انجام بدهد. بورن از پس انجام خيلي کارها برمي آيد.» مثلا در موقعيت هايي که شايد باند فرصت داشته باشد نفسي تازه کند و گزينه هاي پيش روي خودش را سبک و سنگين کند، بورن هميشه بايد سريع و اکنش نشان دهد. بقاي او در حقيقت در گروه مديريت بحران دائم است.
اين يکي ديگر از شواهد مبني برنکته سنجي ديمون و گرين گرس (و نبايد ليمن را فراموش کرد) است که باعث شده اين احساس در ما ايجاد شود که ساخت قسمت چهارم بورن دور از ذهن است. در پايان اولتيماتوم بورن، ترانه راه هاي نهايت از موبي شروع مي شود و بورن وارد همان آبي مي شود که در ابتدا از آنجا خارج شده بود. او دوباره متولد شده است. اما حالا که به عنوان ديويد وب پا به دنيا گذاشته، سفر او هم به پايان رسيده است. ديمون هم کاملا متوجه دوگانگي آن موضوع هست: «کار يک کمي سخت شده، چون نمي شود که دوباره اين شخصيت بيايد و بگويد که چيزي را به ياد نمي آورم. هر چه باشد او سه بار حافظه اش را از دست داده و دوباره آن را به دست آورده است. در ضمن او هيچ شباهتي به باند ندارد که در هر قسمت سر وقت ماموريت هاي مجزايي مي رود. بورن اين طور خلق نشده است. به همين خاطر است که پيدا کردن زمينه داستان براي ساخت فيلم چهارم کارسختي شده است.» بورن ديگر به ما نياز ندارد.
منبع:دنياي تصوير- ش 188




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.