آثار معنوی واخلاقی نماز

آثار معنوی و اخلاقی نماز و تاثیرات نماز در زندگی از زوایا مختلف عنوانی است که در این مطلب راسخون به آن پرداخته می شود.
شنبه، 31 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار معنوی واخلاقی نماز

مقدمه:

این پژوهش به بحث وبررسی پیرامون آثار معنوی واخلاقی نماز بر فرد می پردازد.آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حیوانیت به بالاترین جایگاه انسانی در أعلی علیین قرب الهی، آنجا که بین خالق و مخلوق جز پرده نازک قاب قوسین هیچ فاصله‌ای نیست.

از سکوی عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع می‌شود و در رأس همه آنها، نماز بال و پر خود را برای شیفتگان وصل الهی می‌گشاید و هر که به نماز آنگونه که حقیقت آن است متمسک شود، و حقیقت نماز همانا اقامه نماز در سایه ولایت اهل بیت علیهم السلام، می‌باشد.

هیچگاه از سایه ولایت الهی بیرون نمی‌رود و در سایه شیاطین و ارتکاب فحشا و منکر قرار گیرد لذا می‌توان گفت نماز خط مقدم جبهه جهاد اکبر می‌باشد.این تحقیق ، به‌ آثار معنوی آن همچون تعظیم خدا و تحقیر غیر خدا ، خدایی شدن نماز گزار ، هدایت و درمان بیماریهای اخلاقی چون کبر و خودبینی اشاره کرده است.

روش کار به صورت کتابخانه ای بوده که بر این مبنا از اسناد ومدارک دینی بهره برده وبه نقل وتوصیف موارد مذکور پرداخته ایم و سعی نموده ایم درحد توان ازمنابع دست اول روایی بهره گیری نماییم و در پایان می توان گفت ، نماز به عنوان ، یگانه سکوی اوج گیری بربلندای معنویت واخلاق فاضله می باشد

نماز خود نعمتی از جانب خدا بر بندگان
انسان اسیر محبت و بنده احسان دیگران است، نعمت و نیکی، از هر که باشد، انسان را به مقام سپاس و تشکر می‌کشد و توجه به نعمت‌های بی‌حساب و فراوانی که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده، قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد می‌کند.نعمت‌های فراوانی که حتّی پیش از تولّد انسان شروع می‌شود .

و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم از آنها بهره‌مند خواهیم شد به طوری که در قرآن مجید به این نکته اشاره شده که:«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا البَیْتِ الذّی أطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ و آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»،«باید خدای کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و سیر کرد و از ترس ایمن ساخت(1).

اگر اندکی چشم بصیرت گشوده و این نعمتها و لطف و فضل خدا را درباره خودمان ببینیم خواهی نخواهی سپاس او را خواهیم گفت.گفته شده است که نماز، نوعی سپاسگزاری از این نعمتها به شمار می‌رود و این سپاس برای خدا سودی ندارد، بلکه برای خودمان مفید و اثربخش بوده و نشانه معرفت ماست(2).

آنچه در این پژوهش زثار فردی نماز ذکر می‌شود ما را به این نکته رهنمون می‌سازد که نماز خود نعمتی از جانب خدا بر بندگان است که زبان از شکر این نعمت قاصر و عقل از آوردن نمونه‌ای مانند آن عاجز می‌ماند.اینک به بررسی آثار معنوی و محتوایی نماز می‌پردازیم.

آثار معنوی واخلاقی نماز

1 – نماز عامل تأثیرگذار بر اخلاق
بی تردید برخی از پدیده‌ها تأثیری عمیق در رفتار و شخصیت انسان باقی گذاشته و آینده زندگی انسان را به کلی دگرگون می‌نماید، هر انسانی به خوبی به خاطر دارد که از چه زمانی و چگونه، سنت و شیوه‌ای را ترک گفته و روش دیگری را پس از مواجهه با خاطره‌ای برگزیده است.به فرموده قرآن مجید(3).

یکی از اعمالی که اخلاق و شخصیت انسان را تحت تأثیر و نفوذ قرار می‌دهد نماز و مداومت بر این عمل عبادی است(4)نماز وسیله پرورش فضایل اخلاقی و تکامل معنوی انسان است.

چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می‌برد و به ملکوت آسمانها دعوت می‌کند و با فرشتگان هم صدا و همراز می‌سازد و او خود را بدون نیاز به هیچ واسطه‌ای در برابر خدا می‌بیند و با معبود به گفتگو برمی‌خیزد..

تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او، مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره‌های مختلف قرآن، بعد از حمد، که بهترین دعوت کننده به سوی نیکیها و پاکی‌هاست، اثر قابل ملاحظه‌ای در پرورش فضایل اخلاقی در وجود انسان دارد(5).

 

2 – نماز و اخلاص(6)
اگر کسی از مرحله علم و معرفت بگذرد و به مرحله عمل قدم گذارد ولیکن عملش خالص نباشد عبادتش سودی به حال او نخواهد داشت(7) در حقیقتِ قرآن ما به اخلاص در عبادت امر شده‌ایم آنجا که می‌فرماید:

«و ما اُمِرُوا إلّا لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصین»«و امر نشدند مگر بر اینکه خدا را با اخلاص کامل پرستش کنند.(8) »نماز به اعمال انسان ارزش و معنا بخشیده و روح اخلاص را در آن زنده می‌کند، زیرا نماز مجموعه‌ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه(9).

در سراسر نماز قصد قربت شرط صحیح بودن آن است، حتی اگر حرکت یا کلمه‌ای از واجبات یا مستجبات نماز را برای غیر خدا انجام دهیم، نماز باطل می‌شود و اگر مکان یا زمان و یا حتی قیافه و حالتی که هنگام نماز به خود می‌گیریم برای غیر او باشد این نماز دارای ارزش نمی‌باشد(10)

در واقع «عبادت بودن» نماز به این معناست که انسان هیچگونه قصد غیرخدایی نداشته باشد و این قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پایان همچنان باید ادامه یابد.

و ناگفته پیداست که انسان در لا‌به‌لای آن همه زرق و برق‌ها و جاذبه‌های زیاد اگر هر روز بتواند از همه چیز دل تهی کند و ریسمان معنوی روح خود را با ذات مقدس او گره زند و چنان با او خلوت کند که راه نفوذ غیر را بگیرد، ارزش مهمی را به دست آورده(11)

که نامش ملکه اخلاص می‌باشد و تکرار این عمل در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان پاشیده و روح اخلاص را در او تقویت می‌کند.

بی‌جهت نیست که در وصایای امام محمد باقر – علیه السلام – به جابربن یزید جُعفی(12)– آمده است که «الصلاة بیتُ الإخلاص» یعنی «نماز، خانه اخلاص است.(13) »یعنی پایگاه و مرکز و محل صدور اخلاص به دیگر اعمال «نماز» می‌باشد.

 

3 – نماز تعظیم خدا و تحقیر غیر خدا :
روح، اساس، هدف، پایه، مقدمه، نتیجه و بالاخره فلسفه نماز، یاد خداست، ‌«ذکر الله»،ذکری که مقدمه فکر و فکری که انگیزه عمل بوده باشد(14)ذکر بودن یعنی اینکه انسان از یک واقعیتی غافل است.

اما بعد بوسیله‌ای از او رفع غفلت می‌شود که آن به وسیله آگاه کننده و تذکر دهنده را «ذکر» گویند.اولین نکته‌ای که انسان بوسیله آن متذکر می‌شود، اولین کلمه واجب نماز یعنی همان «الله اکبر» است(15).

و کسی که خداوند نزدش بزرگ باشد همه چیز را کوچک خواهد دید، همانند کسانی که سوار هواپیما می‌شوند، همین که به آسمان رفتند، خانه‌های بزرگ، حتی محله‌ها و شهرها نزد آنان کوچک است و هرچه بالاتر باشند زمین کوچک‌تر جلوه خواهد کرد.

حضرت امیر المؤمنین – علیه السلام – در نهج البلاغه در بیان صفات متقین می‌فرماید:«عَظُمَ الخالقُ فی أَنْفُسهم فَصَغُرَ مادون لَهُ فِی أعینهم »«خدا در جانهایشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند.(16) ».

لذا حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام- در واپسین روزهای زندگی حضرت زهرا – علیها السلام – در برابر گریه‌های زهرای اطهر – علیها السلام – برای مصایب و مظلومیت های امیر المؤمنین - علیه السلام - می‌فرماید: «انّ ذلک لصغیرٌ عندی فی ذات الله(17)».

و امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا که «مصیبةً ما أعْظَمَها(18)» است وقتی آخرین حجت خود علی اصغر علیه السلام را مظلومانه در آغوشش شهید کردند می‌فرماید: «هَوِّنْ عَلَّیَ ما نَزَلَ بِی أنّه بِعَیْنِ الله (19).

حضرت زینب – سلام الله علیها – با دیدن آن همه مصیبت در روز عاشورا در پاسخ به حکومت بنی امیّه که پرسید؟ در کربلا چه دیدید؟ فرمودند: «ما رأیْتُ إلاّ جمیلاً »(20)«اصولاً بندگی خدا مساوی است با آزاد شدن از غیر خدا چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم با ادراک حقارت غیر خداست.

و وقتی انسان غیر خدا را هر چه بود حقیر و کوچک دید، محال است انسان حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند. در واقع حقیر را انسان به غلط عظیم می‌بیند که بندگی می‌کند.(21).

یکی از سخنان امام خمینی(ره) این بود که می‌فرماید:«آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. » این یک تهدید توخالی و یا یک شعار ساده نیست، کسی که یک عمر باور داشته که خدا بزرگ است، آمریکا نزدش کوچک و حقیر و هر حادثه‌ای پیش او ساده است. (22)

 

4 – نماز موجب رویکرد ایزد منان به بنده
خدای متعال، لطف ویژه و اقبال خاصی به نمازگزاران دارد و روی آوردن پروردگار و توجه او به بنده، سبب کمال و سعادت و رستگاری اوست زیرا این به معنی آمرزش گناهان، برآوردن حاجات، آباد کردن دنیا و آخرت از یک سو  می باشد.

و نزدیکی و تقرب به بارگاه قدس کردگار و محشور شدن با انبیاء و امامان – علیهم السلام – و برخورداری از لطف و رحمت یزدان و سعادت جاویدان و ابدی و کامروا شدن در دو دنیا از سوی دیگر است(23)امام باقر – علیه السلام – در این زمینه می‌فرماید:

«إذَا اسْتَقْبَلَ المُصَلّیِ القِبْلَةَ اِسْتَقْبَلَ الرَّحْمنُ بِوَجْهِهِ لا اِلهَ غَیْرُه.(24) » «هرگاه نمازگزار رو به قبله بایستد و معبودی به غیر حق نشناسد خدای رحمان نیز به او روی آورده و توجهی تمام کند، گواهی می‌دهم که هیچ معبودی به جز معبود یکتا نیست.(25) ».

با نگاهی دقیق‌تر درمی‌یابیم که نماز یگانه عملی است که در نخستین پایه، باعث روی آوردن بنده به سوی کردگار و در مرحله دیگر موجب اقبال ایزد منان به بنده است(26)که این امر خود باعث باز شدن درهای رحمت و لطف ایزدی و سرازیر شدن رحمت و جلالت او بر بنده می‌باشد.

چنانچه در روایت است که حضرت امیر المؤمنین علی – علیه السلام – می‌فرماید: « لَوْ یَعْلَمُ المُصَلّیِ ما یَغْشاهِ منْ جَلالِ اللهِ ما سَرَّهُ أن یَرْفَعَ رأسَهُ من سُجودِهِ.».

« اگر نمازگزار بداند که چه اندازه جلالت و عظمت و رحمت حق او را فرا می‌گیرد حاضر نیست سر از سجود (که بهترین حالات نماز از حیث عجز و بندگی است) بردارد. (27)»

و برای همین اثر معنوی است که اگر انسان به چشم تأمل بنگرد، اشخاصی که با روح و باطن نماز وابستگی پیدا کرده و با آن حقیقت آشنا شده‌اند .چ

موقعی که از نماز فارغ می‌شوند گویا عرش رحمانی و خصوصیات عالم قدس و ملکوت را سیر کرده و با خاطری مصفا و قلبی پر نور و اندامی با عظمت و جسمی پر از هیبت در نظر جلوه‌گر می‌آیند.

مانند آنکه با جسم و روحی کثیف و آلوده به دنیا مشغول نماز گشته و با اندامی منور و قلبی پاک از نماز فارغ می‌شود و این نیست مگر برای مشمول شدن آنها عظمت و جلالت حضرت کردگار– جل جلاله(28)– را و سرازیر شدن ملائکه از اطراف و اکناف او به آسمانها به طوریکه در حدیثی از امام صادق – علیه السلام – می‌خوانیم:

«لِلْمُصلّیِ ثلاث خصالٍ : اذا قامَ فی صلاتِهِ یتناثَرُ البِرُ علیه مِنْ أعنانِ السّماء إلی مفرقِ رأسِهِ و تُحَفُ به الملائکه من تحت قَدَمَیْهِ إلی أعنانِ السماءِ و ملکٌ ینادی: أَیُّها المُصلّیِ لو تَعْلَمُ مَن تُناجی مَا انْفَتَلْتَ.».

«برای نمازگزار سه خصوصیت است، چون به نماز ایستد خوبیها از اطراف آسمان بر سرش فرود آید و ملائکه از زمین تا فراز اسمانها پر می‌شود و ملکی فریاد می‌کند که: ای نمازگزار! اگر بدانی که با چه کسی مناجات می‌کنی هرگز غفلت نخواهی کرد.(29) ».

و در حدیث قدسی که از پیامبر نقل شده روایت شده است که :«خدای متعال فرمود : من سه چیز را برای نمازگزار پذیرفته‌ام : تا زمانی که در حال نماز است رحمتم را بر او نازل کنم، فرشتگان با بالهای خود او را زیر پوشش و حمایت قرار دهند و خودم با او مناجات کنم و آنگاه که او گفت: «یا ربّ» من می‌گویم «لبّیک»(30)».

 

5 – خدایی شدن و تسلیم محض او بودن
نمازگزاری که شبانه روز لااقل پنج بار در برابر ذات مقدس حضرت حق، قرار می‌گیرد و ارزش سخن گفتن با او را پیدا می‌کند، تصورات، افکار، کردار و رفتار او، همه خدایی می‌شود و چیزی برخلاف خواست خدا انجام نمی‌دهد،

مشروط بر اینکه راز و نیاز و نماز او به درگاه پروردگار از جان و دل او سرچشمه بگیرد و با تمام قلب رو به درگاه پاک او آورد در واقع «مَا جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ من قلبَیْنِ فِی جوفِهِ ...» «یعنی خداوند در درون یک نفر دو قلب قرار نداده(31)» .

که آن هم جایگاه خداست.این شخص با اقامه نماز به جهان ماوراء طبیعت راه یافته و خود را در محضر خدا می‌یابد پس دیگر نمی‌بایست در برابر بتها و در برابر انسانهایی همانند خویش و جباران و ستمگران، سر خضوع و تعظیم فرود آورد.

او تنها در برابر ذات اقدس خداوند سر تعظیم خم کرده و تسلیم آفریننده جهان است زیرا که از مرتبه مخلوقات دیگر، گذشته و ارزش این معنا را پیدا کرده که با آفریننده بزرگ جهان، خداوند ازلی و ابدی، ارتباط گیرد و با او سخن بگوید.

و در این حال می‌یابد که زندگی هدفی بالاتر از خوردن و خوابیدن و لذات این جهان دارد(32) لذا در همه حال تسلیم محض اوست و خود را در محضر او می‌یابد.
 

6 – استجابت دعا
انسانی که در موقع نماز، دل از همه بریده و روی به درگاه بی نیاز خالق می‌آورد در نظر خداوند از ارزش خاصی برخوردار است، اگرچه آن شخص معصیت کار بوده و آنچه را مبغوض در نظر کردگار باشد به جای آورد.

ولی چون نماز، واسطه‌ای است مُقرِّب و مقبول حضرتش، به تبع نماز در منظر کردگار پسندیده آید و در این صورت دعا او به هدف اجابت رسیده و بر اثر مستجاب شدن دعایش در دنیا و عقبی سعادتمند و کامران خواهد بود(33) .

چنانچه در روایتی آمده است:عن ابان عن ابا عبدالله قال: «علیکُمْ بالدُّعاءِ فی أدبار الصلاة فانِّهُ مستجاب»«بر شما باد به دعا کردن در پی نماز که همانا این دعا مستجاب است(34)».

و این اثر معنوی که بعد از نماز برای او به جا می‌ماند او را به این نکته هدایت می‌کند که بعد از فارغ شدن از هر نماز برای خود و دیگران دعا کند و آخرت خویش را از خدا طلب کند و هشدار برای تارکان نماز است که خود را از خیر دنیا و آخرت و اصلاح امور شخصی و اجتماعی محروم نموده‌اند(35) .

چنانچه حتی امیر المؤمنین علی – علیه السلام – در این باره فرموده‌اند:« لاتُقْبَلُ مِنْ عَبْدٍ صلاة ٌحَتَّی یَسْألَ اللهَ الجَنَّة و یَسْتَجیر بِه من النّار»« نماز بنده‌ای قبول نمی‌شود تا آن که از خدا درخواست بهشت نماید و از آتش دوزخ به او پناه برد(36)

 

7 – آسمانی شدن نمازگزار
اگر عمل بالا رفت، عامل نیز بالا می‌رود، چون عمل از عامل جدا نیست که عمل را در نامه‌ای بنویسند و تنها همان نامه بالا رود، ممکن نیست جان عمل که نیت است از خود انسان جدا باشد.

زیرا عمل مانند بخار و دود نیست که از انسان متصاعد شود و خود او باقی باشد بلکه واقعیتی است وابسته به جان آدمی، حقیقتی که منشأ عمل است همواره با صاحب عمل خواهد بود(37).

این معنای عقلی را امیر المؤمنین – علیه السلام – در بیان لطیفی تبیین فرموده‌اند که:«فاعِلُ الخَیْرِ خَیْرٌ مِنْهُ و فاعِلُ الشَّرِّ شَرُّ منه. »«نیکوکار از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.(38) ».

به این معنا که همواره اثر از مؤثر ضعیف‌تر می‌باشد بنابراین بهتر از هر عمل خیری، انسانی است که آن عمل پسندیده را انجام می‌دهد حال چگونه ممکن است نماز بالا رود و نمازگزار بالا نرود؟

چون نماز - آن هنگام که با حضور قلب انجام می‌شود – به آسمانها راه می‌یابد و صعود می‌کند و نمازگزار را نیز آسمانی کرده و او را دارای صفات آسمانی‌ها می‌نماید.از پیامبر اکرم – صلی الله علیه و‌آله – در مورد بالا رفتن نماز روایت شده است که:

«اذا صَلّیّتَ الصلاة لِوَقتها صَعَدَتْ و لَها نورٌ شعشعانیٌ تفتح لها أبوابَ السماءِ حتّی تنتهی إلی العَرْشِ فَتُشْفع لِصاحِبِها و تقولُ حفظکَ الله کما حَفَظْتَنی و اذا صَلّیت فی غَیْرِ وقتها صَعَدَتْ مَظْلَمة تَغلق دونها أبواب السَّماءِ ثم تَلَفَ و یضربُ بها وَجْهَ صاحِبِها فتقولُ ضَیَّعَکَ الله کما ضَیَّعْتَنی.».

«هنگامی که نمازگزار نماز را در وقت خودش به جا می‌آورد نماز بالا می‌رود، در حالی که نور درخشانی با او همراه است که درهای آسمان را می‌گشاید تا به عرش می‌رسد پس برای صاحب خود شفاعت کرده و دعا می‌کند.

که خدا تو را حفظ کند همانطور که مرا حفظ کردی و وقتی نماز در غیر وقتش به جا آورده می‌شود چون تاریک است درهای آسمان بسته می‌ماند تا اینکه نماز تباه می‌گردد.آنگاه زده می‌شود به صورت صاحبش و می‌گوید خدا تو را ضایع کند که مرا ضایع و تباه ساختی.(39) »

لذا به جا آوردن شرایط و آداب نماز به نحو شایسته در کیفیت صعود، نتیجه و اثرش نقش به سزایی دارد.

8 – نماز عامل هدایت الهی

انسان درزندگانی خود، به شدت نیازمند هدایت ‌الهی است اگر دست انسان گرفته نشود و‌ در کوره راههای زندگی دنیوی رها شود بی‌تردید ‌‌در منجلاب خسران وتباهی از بین خواهد رفت.قرآن کریم، نماز را هدایت واقعی و راهنمای حقیقی به شاهراه زندگی انسانی می‌داند .

و در توبیخ بت پرستان و نکوهش عبادت و بندگیِ غیر خدا، پس از هدایت فطری به خداپرستی و بعد از نادیده گرفتن دعوت انبیاء الهی و گرفتار گشتن به نوعی ارتجاع و واپس گرایی از زبان پیامبران - علیهم السلام - چنین می‌فرماید:

«قُلْ أنَدْعُوا من دون اللهِ ما لا یَنْفَعُنا و لا یَضُّرُنا و نُرَّدُ علی أعقابنا بعد اذ هدینا الله کالذّی اسْتَهْوَتْهُ الشیاطینُ فی الأرضِ حیرانٌ له أصحابٌ یدعونَه إلی الهدی ائْتِنا، قل اِنَّ هُدَی اللهِ هوالهُدی و أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَّب العالَمین و أنْ أقیموُا الصَّلوة و اتقوهُ و هُو الذی الیه تحشرون.(40)».

«بگو (ای پیغمبر) که ما چرا خدا را رها کرده و چیزی را مانند بتان که هیچ قادر بر نفع و ضرر ما نباشد (به خدایی) بخوانیم و باز به خوی جاهلیت بعد از آنکه خدا ما را هدایت نمود برگردیم تا مانند کسی که فریب و اغوای شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است شویم.

آن را یارانی است که شخص را به سوی خود هدایت می‌کنند بگو هدایت خدا به حقیقت هدایت است و ما مأموریم که تسلیم فرمان خدای جهان باشیم و (به خلق بگوئیم) نماز به پا دارید و از خدا بترسید که به سوی او محشور می‌شوید.».

بشر مشرک و اغوا شده شیاطین که در وادی حیرت و ضلالت، حیران و سرگردان است همانند کسی است که در صحرای زندگی راه می‌سپرد و شیاطین و شهوات او را از راه راست منحرف نموده و فطرت پاک او را در حجاب خرافات و اباطیل می‌پوشانند با اینکه او یاران و دوستانی دارد(41).

که او را به راه هدایت و نجات می‌خوانند و به او می‌گویند: نزد ما بیا و کفر و گمراهی را رها کن(42) اما چنان گم شده است که دعوت خیرخواهانه آنان را نمی‌پذیرد و به سوی آنان نمی‌رود(43).

اینکه هدایت واقعی فقط هدایت پروردگار است با آن بیان قاطع و کوبنده در آن شرایط روحی – اضطراب و حیرت – بیانی به موقع و به جاست و موجب پایان پذیری آن و پیدایش آرامش برای اوست.

در آیه بعدی به این نکته اشاره می‌کند که تسلیم مطلق و بی‌قید و شرط خدا شدن و اقامه نماز و اتخاذ تقوی و پارسایی تنها راه حیات بخش و انسان ساز است.پس زندگی تحت هدایت پروردگار از آثار اقامه نماز می‌باشد.

در یک چنین زندگی همه چیز رو به راه و بر وفق مراد دیده می‌شود، گوینده‌ای که تحت هدایت پروردگار است اندیشه و زبانش هدایت شده کار می‌کنند، حقایق از دلش جوشیده و بر زبانش جریان می‌یابد.

نویسنده‌ای که تحت هدایت اوست، امداد او را در مداد خود می‌یابد و خلاصه به هر کار و به هر جا که روی می‌کند با درهای باز مواجه شده و الطاف خداوند را آشکار و عیان می‌بیند برخلاف کسانی که خدا آنان را به خود واگذاشته است.

و به خاطر پشت کردن به دعوت خدا و یارانشان و اعراض از ذکر او و ترک نماز، در معیشت ضنک و زندگانی تنگ به سر می‌برند(44)و به هر طرف روی می‌کنند با درهای بسته روبرو شده و زندگی‌شان در لذات دنیا خلاصه و از چراغ فروزان و پر فروغ نماز محروم می‌شوند.

 

9 – نماز عامل رهایی از وسوسه‌ها و تجری‌های شیطان
علیرغم اهمیت فراوانی که فریضه‌ی مهم نماز در میان عبادات و احکام شرعی دارد اهتمام مسلمین به آن و ابعاد گوناگونش اندک است.ابلیس و تمامی شیطان صفتان در طول تاریخ بر آن بوده‌اند که صورت و محتوای این عبارت بزرگ را از جوامع اسلامی محو نمایند.

و در این ارتباط به هر اقدامی دست آلوده‌اند چرا که سلطه خود را در گرو از میان برداشتن این فریضه با عظمت می‌دانند(45).

پیامبر اکرم – صلی الله علیه وآله – در این باره می‌فرمایند : «لا یزالُ الشیطانُ یَرْعَبُ من بنی آدم ما حافَظَ علی الصلواتِ الخَمْسِ فاذا ضَیَّعَهُنَّ تَجَّرَأَ عَلَیْهِ و أوْقَعَهُ فی العظائم.(46) ».

«همواره شیطان از فرزندان آدم در ترس و وحشت است تا آن زمان که او در انجام نمازهای پنجگانه دقت داشته باشد پس آنگاه که آن را تضییع کند شیطان جرأت می‌یابد و او را به آلودگی و گناهان بزرگ می‌افکند.(47).

»نمازی که در اول وقت و با حفظ شرایط آن به جا آورده شود و آداب و سنن آن به خوبی ادا گردد، بزرگترین عامل شیطان زدایی بوده و هرگز شیطان نمی‌تواند بر چنین شخص متعبد و پاک، نفوذ کند.

تی در دم مرگ که شیاطین برای از بین بردن ایمان و عقیده پاک مؤمنین به سراغشان می‌آیند ملک الموت از حق آنان دفاع می‌نماید.حضرت امام صادق – علیه السلام – در این باره می‌فرماید:

«انّ مَلَکَ الموتِ یَدْفَعُ الشَّیطانَ عَنْ المحافظِ عَلَی الصلاةِ و یُلَقِّنَهُ شَهادَةَ أنْ لا اله الا الله و أنّ محمداً رسول اللهِ فی تلکِ الحالةِ العظیمةَ(48)»«همانا ملک الموت شیطان را در دم مرگ از کسی که حافظ نماز است دفع می‌گرداند.

و شهادت بر یگانگی خدا و رسالت پیامبر – صلی الله علیه وآله - را به او تلقین می‌نماید تا شیطان توفیق گفتن شهادتین را در آن حالت عظیم (سکرات مرگ) از او نگیرد.(49) .

»بنابراین از آن جهت که نماز مزاحم نفوذ و سلطه شیاطین است، آنان نیز به جد با اقامه و بر پایی آن در ستیزند.درک این حساسیت باید درجه اهتمام به این فریضه را افزایش دهد تا در جوامع اسلامی و ملتهای مسلمان شاهد این همه شیطان گرایی نبوده و انسانها تحت لوای خدای رحمان قرار گیرند.

امیر المؤمنین امام علی – علیه السلام - می‌فرمایند: «الصلاة حصنُ الرحمنِ و مِدْ حَرَةُ الشیطان»(50)«نماز قلعه خدای رحمان و وسیله‌ای برای دور کردن شیطان است. »

10 – نماز عامل ایجاد تواضع و درمان کبر و خودبینی انسان
روحیات آدمی، از یک سو در رفتار و کردار او منعکس می‌گردد و از دیگر سو عملکردهای ظاهری انسان بازگو کننده وضع روحی و روانی اوست.تواضع، منش پسندیده اخلاقی و صفت کمال روحی است .

که باید در عمل، معلوم شود و به بیان قرآن کریم، نماز عمده‌ترین نشانه اخبات، تواضع و فروتنی آدمیزاد بوده و مجموعه ارکان و شرایط نماز از جمله رکوع و سجود نشان وجود چنان صفت و خصلت زیبا در انسان است به همین خاطر چون نماز یهود، رکوع نداشت به آنها فرمان رسید.

(51)که «و أقیموا الصلاة و آتوا الزکوة و ارکعوا مع الراکعین» «و نماز به پا دارید و زکات بدهید و با خداپرستان حق را پرستش کنید [با رکوع کنندگان رکوع کنید.](52) »در قرآن مجید، متواضعان، با چند صفت معرفی شده‌اند:.

« و بَشِّرِ المُخْبِتین، اَلّذین اذا ذُکِرَ اللهُ و جِلَتْ قُلُوبُهُم و الصابرینَ علی مآ أصابَهُم و المُقیِمی الصلاة و ممّا رزقناهم ینفقون.»«و (ای رسول ما) متواضعان و خاضعان را بشارت ده، آنهایی که چون یاد خدا کنند دلهاشان هراسان شود و هرچه مصیبت ببینند صبور باشند.

و نماز به پا دارند و از آنچه روزی‌شان کردیم انفاق می‌کنند.(53)در مورد این فروتنان و اهل تواضع که به خدا ایمان و اعتماد دارند دو نظر آمده است:
 

1. منظور، کسانی هستند که در برابر حق و عدالت سر تواضع فرود می‌آورند.
2. اما به باور گروهی دیگر، منظور کسانی هستند که ستم نمی‌کنند و اگر ستمی هم به آنان برسد، به اندازه‌ای به کیفر اخروی ستمکار اطمینان دارند که ناراحت نمی‌شوند.و اینان دارای چهار ویژگی می‌باشند.

ترس از خدا، شکیبایی در راه حق، بر پا داشتن نماز و فرهنگ آن و دیگر انفاق در راههای خداپسندانه(54)در آن لحظه که آدمی به کمال و شکوه بی‌نهایت آفریدگار جهان می‌اندیشد.

سراپا شیفته آن شده، دل و جانش به خضوع و خشوع و فروتنی می‌گراید، با آهنگ فطرت در برابر آن همه کمال و عظمت سر تعظیم فرود می‌آورد «رکوع»، سر به زمین می‌ساید.

«سجود» و زبان به ستایش می‌گشاد «حمد و تسبیح» و در آن زمان که خود را نیازمند به یک نیروی برتر از ماده می‌یابد، دل به سوی آفریدگار دانا و توانا و مهربان جهان می‌آورد، راز و نیاز خود را با او در میان می‌نهد و از او کمک می‌خواهد(55)..

از اینرو انسان نمازگزار با اقامه آن و در حال سجده در نهایت ذلت و پستی و ناتوانی به زوال و مرگ و نیستی همه غرایز و تمایلات نفسانی و حیوانی خویش می‌رسد و چون از مرز فنا و زوال و نیستی طبیعت خود گذشت همه تن، روح، فطرت، عشق، اراده و قدرت می‌شود.

و شکوفایی، طراوت و قدرت و حیات، تمامی زندگی و اندیشه و هستی او را شکل می‌دهد چرا که او چهره بر خاک نهاده‌ای، در برابر خداست و هر کس در برابر پروردگار در نهایت ذلت و خواری و خود فراموشی سجده کند .

حیات جاوید، فطرت پاک، اندیشه تکامل یافته، اعتقاد راسخ، روشنی دل و قدرت اراده خواهد یافت. در این حال همه کس و همه چیز در چشم انداز سجده کننده پست و ناتوان و بی‌ارزش جلوه می‌کند.

مگر آنکه نور خدایی و رنگ مردمی و خوی انسانی داشته باشد(56)بنابراین نماز خودبینی و کبر را که از بدترین صفات و زشت‌ترین حالات شمرده شده در هم می‌شکند چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دوبار پیشانی در برابر خدا بر خاک می‌گذارد .

و خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او و صفری در برابر بی‌نهایت می‌بیند لذا پرده‌های غرور و خودخواهی را کنار زده و برتری جویی و تکبر را درهم می‌کوبد(57).

به همین دلیل پیشوایان بزرگ اسلام درباره فلسفه تشریع نماز می‌فرمایند:قال علی– علیه السلام- :«فَرَض اللهُ الایمانَ تطهیراً مِنَ الشرکِ و الصلاة تنزیهاً عن الکِبْر»«خداوند متعال ایمان را برای پاکسازی انسانها از شرک و نماز را برای پاکسازی از کبر و خودبینی واجب نمود(58) .

»روایتی به همین مضمون نیز از حضرت زهرا(59)– سلام الله علیها – و امام باقر(60) – علیه السلام- آمده که نشانگر آن است که نماز یگانه وسیله و ابزاری است که ریشه تکبر را از قلب انسان می‌کند و یگانه سببی است که آن شجره مذمومه را بنیاد کن می‌سازد(61)
 

11 – نماز جبران گناهان گذشته
هجوم و تلاشهای شیطان و نفس، وجود جاذبه‌های گوناگون و تسویلاتی(62) که برای انسان پدید می‌آید، موجب بروز اشتباهات و گناهان پیاپی برای او می‌شود به گونه‌ای که امام سجاد – علیه السلام-

در دعای ابوحمزه ثمالی به پیشگاه خداوند کریم عرض حال بندگان معصیت کار را شرح می‌فرماید که: «خَیْرُکَ إلینا نازلٌ و شَرُّنا الیک صاعدٌ و لم یَزَلْ و لا یزالُ مَلَکٌ کریمٌ یاتیک عنّا بِعَمَلٍ قبیحٍ.» یعنی؛

«خدایا خیر و احسان تو به ما فرو فرستاده می‌شود و شر و بدکاری ما همواره به پیشگاه والای تو عرضه می‌گردد، به گونه‌ای که ملائکه همواره در حال گزارش بدیهای ما در پیشگاه تواند.(63)

»این نحوه ارتباط بین خالق و مخلوق و این سرکشی و طغیان بنده که علیرغم ضعف و نیاز، با خالق مهربان خود به مخالفت برمی‌خیزد، اگر بدون تدارک و انعطاف ادامه یابد و جبران نشود.

هرگونه امیدی را نسبت به آینده منتفی می نماید و فاصله را، لحظه به لحظه بیشتر می‌گرداند و انسان را مستحق عقاب و غضب خداوند متعال می‌سازد.اگرچه انسان، جاهلانه و بی اعتنا، دوری از دریای رحمت حق را انتخاب می‌کند.

اما هرگز خدای کریم و حلیم که به یکایک بندگان، محبتی فراتر از محبت پدر و مادر به فرزندان دارد به چنین جدایی قهرآمیزی رضایت نمی‌دهد و او را برای حضور بر سر سفره آشتی فرا می‌خواند و در قالب اذکار نماز به گفتگوی محبت آمیز با خود فرا می‌خواند(64) .

و با بیانی سراسر مهر و امید در قرآن می‌فرماید:«و أقِمِ الصلاة طرفَیِ النّهارِ و زُلَفاً من اللَّیْلِ، اِنَّ الحَسَنات یُذْهِبْنَ السیئات، ذلک ذکری للذاکرین».

«و نماز را در دو طرف (اول و آخر) روز به پا دارید و نیز در ساعت تاریکی شب که البته (خوبی) نیکوکاریهای شما، (زشتی و ) بدکاریهایتان را نابود می‌سازد، این یادآوری است.

برای اهل ذکر.(65)در روایتی از ابوحمزه ثمالی که از امام باقر و امام صادق – علیه السلام- نقل می‌کند آمده است که: امیر المؤمنین– علیه السلام- در مورد امید بخش‌ترین آیه قرآن پرسیدند و هر کدام از یاران جوابی دادند آنگاه ایشان فرمودند:

«...سَمِعْتُ حبیبی رَسُول الله – صلی الله علیه واله– یَقول : أرْجَی آیةً فی کتابِ الله: و أقْم الصلاة طرفی(66)» می‌باشد و می‌افزاید:«یا علی وَالذَّی بعثنی بالحق بشیراً و نذیراً إنّ اَحَدَکم لِیَقوم الی وُضُوئِهِ فَتُساقِطُ عَنْ جوارحِهِ الذُنُوب و عَلَیْهِ مِنْ ذنوبه شیءٌ .

کما وَلَدْتُه اُمُهُ»و پیامبر– صلی الله علیه و اله – فرمودند: «قسم به آن کسی که مرا به پیامبری برگزیده است.از وقتی که انسان وضو گرفتن را آغاز می‌کند گناهان او فرو می‌ریزد .

و آنگاه که به نماز می‌ایستد و با توجه با خدای خود سخن می‌گوید همانند روزی که از مادر متولد گردیده از گناه بیرون می‌آید.(67) .»همانطور که بیان شد یاد خدا و ارتباط مستمر با اوست که انسان را از غفلت نجات بخشیده و هر لحظه متوجه خدا می‌کند.

و به فرمایش استاد شهید مطهری (ره) : «به هر اندازه که انسان به یاد خدا باشد کمتر معصیت می‌کند، معصیت کردن و نکردن دایر مدار علم نیست، دایر مدار غفلت و تذکر است، به هر اندازه که انسان غافل باشد یعنی خدا را فراموش کرده باشد .

بیشتر معصیت می‌کند و به هر اندازه که خدا بیشتر به یادش بیاید کمتر معصیت می‌کند.(68) »از نظر تعلیمات اسلامی، هر گناه اثری تاریک کننده و کدورت آور بر دل آدمی باقی می‌گذارد .

و در نتیجه میل و رغبت به کارهای نیک و خدایی کاهش یافته و رغبت به گناهان دیگر افزایش می‌یابد.از سوی دیگر عبادت و بندگی و به یاد خدا بودن وجدان مذهبی انسان را پرورش می‌دهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون می‌کند .

و از میل به شر و فساد و گناه می‌کاهد، یعنی تیرگیهای ناشی از گناهان را زایل کرده و میل به خیر و نیکی را جایگزین آن می‌سازد(69)نظرات مختلفی در مورد از بین رفتن گناهان بوسیله نماز وجود دارد.

از آن جمله برخی عقیده دارند که منظور از این گناهان، گناهان صغیره می‌باشد نه گناهان کبیره چنانچه امیر المؤمنین – علیه السلام- فرموده‌اند: «الصَّلواتُ الخمسُ کفارة ًلِما بَیْنَهُنَّ ما اجْتَنَبْتَ من الکبائر و هی التی قال الله «انّ الحسنات یُذْهِبْنَ السیئات.».

«نمازهای پنجگانه کفاره گناهان بین آنهاست تا آن زمان که از گناهان کبیره بپرهیزد و این تفسیر همان سخن خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: نیکوکاریها جبران کننده بدی‌هاست.(70) »و شیخ بهایی(ره) نیز فرموده است:

«واضح است که گناهانی که نماز آنها را از بین می‌برد گناهان صغیره ست.(71) »اما در مورد گناهان کبیره، چون در بسیاری از روایات به صورت عام و کلی گفته شده، گناهان بخشیده می‌شود،

مفسرین نظر داده‌اند که: مراد از ذهاب سیئات این می‌باشد که حسنات باعث توفیق ترک معاصی می‌شود(72)به عنوان نمونه نماز حق الناس را از بین نمی‌برد ولی توفیق توبه و پاک شدن از آنها فراهم می‌سازد

.نماز وسیله شستشوی گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چنانچه در حدیثی نقل شده که پیامبر اکرم –صلی الله علیه وآله– از یاران خود سؤال فرمودند که:«لَوْ کانَ علی بابِ دارِ أحدِکم نهرٌ و اغْتَسَلَ فِی کُلِّ یومٍ مِنه خمس مَراتٍ أکانِ یبقی فی جسده من الدَّرنِ شیءٌ ؟

قلت : لا قال: فإنَّ مَثَلُ الصلاة کمثلِ النهرُ الجاری کُلَّما صلّی کَفَرَت ما بینَهُما من الذنوبِ.(73)«اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می‌ماند؟ در پاسخ عرض کردند:

نه فرمود: نماز درست مانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نماز می‌خواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان می‌رود.».

بنابراین، باید همانگونه که لباس و تن خود را از آلودگیها و ناپاکیها شسته و پاکیزه می‌کنیم، دل و جان و روح خود را که به هوسهای تحریک شده و لجام گسیخته، خود خواهیها و چشم و هم چشمی‌های برانگیخته.

غرور ناشی از پیروزی و کامیابی و یا عقده روانی ناشی از شکست و ناکامی و به دنبال آن حسد و کینه و انتقام ... آلوده شده را در چشمه صاف و زلال الهی یعنی نماز شستشو داده و خود را به خدا، سرچشمه پاکی و کمال، نزدیک سازیم(74).

به این ترتیب جراحاتی که بر اثر گناه بر روح و جان انسان می‌نشیند با مرهم نماز التیام یافته و زنگارهای قلب او زدوده می‌شود(75).

وآتش‌هایی که بر پشت خود حمل کرده خاموش می‌گردد.پیرامون این اثر معنوی نماز امام صادق – علیه السلام– فرموده‌اند:

قال رسول الله – صلی الله علیه و اله –: «ما مِنَ صلاةِ یَحْضُرُ وَقْتَها إلاّ نادی مَلَکٌ بین یدیّ الناس ایها النّاس قوموا إلی نیرانِکُم التّی اَوْ قَدْتَمُوُها علی ظهورکم فاطفؤوها بِصَلاتِکم».

«هیچ نمازی وقتش فرا نمی‌رسد مگر آنکه ملکی ندا می‌دهد؛ ای مردم برخیزید آتشهایی که (با گناه) برای خود افروخته‌اید، با اداء نماز خاموش کنید.(76) »
 

12 – نماز سدی در برابر گناهان آینده
نماز نه تنها در جبران گناه و پوشیده شدن آن نقش دارد بلکه می‌توان از آن به عنوان سدی در برابر گناهان آینده نام برد چرا که روح ایمان(77)را در انسان تقویت کرده و نهال تقوی را در دل او پرورش می‌دهد.

و دو عامل «ایمان» و «تقوی» نیرومندترین موانع در برابر گناه می‌باشد و این همان نکته‌ای است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است:«اُتْلُ ما اُوحِیَ الیکَ مِن الکتابِ و أقِمِ الصلاة، انّ الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لَذِکْرُ اللهِ اکبَرُ و اللهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُون»«.

آنچه را که از کتاب آسمانی قرآن بر تو وحی شد بر خلق تلاوت کن و نماز را (که بزرگ عبادت خداست) به جای آر که همانا نماز است که اهل نماز را از هر کار زشت و منکر باز می‌دارد و همانا ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه می‌کنید آگاهست.(78) ».

آیه شریفه نشانگر این نکته ظریف و انسان ساز است که فرمان نماز و انجام شایسته و بایسته آن لطف و مهر خدا به انسان است چرا که نماز به انسان نیرو و توانی می‌بخشد که به گناه و زشتی،که نه خرد سالم آن را می‌پسندد.

و نه دین و آیین آسمان و درست، نزدیک نشود.به بیان برخی از بزرگان و فرزانگان نماز بسان نگهبانی خردمند و مراقبی دلسوز است که با گفتار شایسته و پندآموز خود از انحراف نمازگزار به سوی ظلم و گناه جلوگیری می‌کند(79) .

زیرا نماز عبادتی است که در تمام حالاتش از قیام و رکوع و سجود و تشهد و سلام و سایر خصوصیات آن انسان را به یاد خدا وادار کرده و از نیت تا سلام به مقام عظمت حضرتش تذکر می‌دهد(80).

وقتی تکبیر می‌گوید خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می‌شمرد سپس به یاد نعمتهای او افتاده،حمد و سپاس اوگفته واو را به رحمانیت و رحیمیت می ستاید.

آنگاه به یاد روز جزای او افتاده، اعتراف بندگی او را کرده و فقط از او یاری می‌جوید و صراط مستقیم را از او می‌طلبد و از راه کسانی که مورد غضب الهی قرار گرفته و گمراه شده اند به خدا پناه می‌برد(81).

لذا در قلب چنین فردی جنبشی به سوی حق و حرکتی به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوا پدید می‌آید و اگر شخصی علاوه بر توجه و عمل به آداب ظاهری نماز دارای روح خشوع و خضوع و توجه کامل به حضرت حق شد.

با ادا کردن فریضه نماز، غرق در دریای بی کران ذکر او شده و در این مقام، موجی از معنویت و عظمت و سطوت خالق در قلب او پیدا می‌شود که سد نیرومندی در برابر گناه محسوب می‌شود(82).

به خصوص که این عمل چند بار در شبانه روز تکرار می‌گردد، هنگامی که صبح از خواب بر‌می‌خیزد در یاد او غرق می‌شود، در وسط روز زمانی که سرگرم زندگی مادی و در اوج گرفتاریهای دنیوی است.

ناگهان، صدای تکبیر موذن را شنیده، برنامه خود را قطع و به درگاه او می‌شتابد و حتی در پایان روز و آغاز شب، پیش از آنکه به بستر استراحت رود با او راز و نیاز کرده و دل را مرکز دریافت انوار او می‌سازد..

هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهی از فحشا و منکر می‌کند، گاه نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود، به این معنا که ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثری در او نبخشد.

هرچند نمازش صوری بوده و آلوده به گناه باشد، البته این نماز تأثیرش کم و اندک است، دلیل گفتار ما اینکه اگر اینگونه افراد نماز نمی‌خواندند از این هم آلوده‌تر بودند(83).

در روایتی از پیامبر اکرم – صلی الله علیه و اله – : می‌خوانیم:«مَنْ لَمْ تَنْهَهُ صَلوتُه عن الفحشاءِ و المُنْکَر لم یَزْدَدْ مِنَ اللهِ الاّ بُعْدًا.»«کسی که نمازش او را از زشتی و گناه باز ندارد، جز دوری از خدا هیچ بهره‌ای از آن نبرده است.(84) ».

بنابر روایت نمازگزاران حقیقی، کسانی هستند که در پرتو ستایش و پرستش خداوند و ارتباط با جهان قدس به قصد قرب و طهارت، دامان به گناه و فساد نمی‌آلایند و زشتکاران بیراه و ستمگر را از فساد و انحراف و ستم باز می‌دارند.

و در هر حال و هر مقام و هر زمانی یاد و نام و راه خداوند برای ایشان از همه چیز و همه کس بزرگتر و محبوبتر و قرب و نزدیکی به او ارزنده‌تر است(85).

سؤالی در اینجا مطرح است که :ظاهر آیه 45 سوره عنکبوت دلالت دارد که نمازگزاران از فحشا و منکر دست می‌کشند و ابداً گرد آنها نمی‌گردند در حالی که بیشتر نمازگزاران فاسق‌اند بلکه بعضی از آنها از مشرکین هم بد عمل‌ترند؟

در جواب باید گفت: آیه دلالت دارد که نماز، انسان نمازگزار را از فحشا و منکر باز می‌دارد و او را به امتناع از آن فرا می‌خواند و هرگز آیه، دلالت ندارد که نماز خواندن مانع ارتکاب فحشا و منکر می‌شود.

زیرا فرق است میان نهی و انتها، به این معنا که مولی انسان را از کاری نهی می‌کند حال بنده یا منتهی می‌شود یا نمی‌شود و شکی نیست که هر کلمه‌ای از نماز و هر حرکتی از حرکات آن نمازگزار را از معصیت خدا باز می‌دارد.

و او را به اطاعت و فرمانبرداری حق تعالی وا می‌دارد و چنین امر و نهی ارشادی و تشریعی است نه مولوی و تکوینی(86)امام رضا – علیه السلام– در این باره فرموده‌اند:

«اما علت اینکه نماز بر مردم واجب شد آن است که نمازگزار به ربوبیت خداوند متعال، اقرار و اعتراف کند و هر گونه شریکی را از ساحت قدس او به دور افکند .

و در پیشگاه خداوند جبار – جل جلاله – با حالت خواری و بیچارگی و فروتنی و با اعتراف به ضعف خویش بایستد و چشم پوشی از گناهان گذشته خویش را از حضرتش خواستار شود. «والطلبُ لِلإقالَهِ مِنْ سالِفِ الذنوب(87)».

او هر روز صورت بر زمین می‌گذارد تا بدین وسیله تعظیم خدای– عزوجل– را بنماید و همیشه به یاد خدا باشد و آنی او را فراموش نکند و سرکشی و طغیان ننماید تا اینکه حالت دل شکستگی و تذکر را از دست نداده و خواستار و راغب افزایش دین و دنیای خود باشد.

و نماز، موجب یاد خدا و تداوم ذکر او در تمام شب و روز می باشد تا بنده سرور و تدبیر کننده و آفریننده خود را فراموش ننماید که اگر فراموش کرد، ناسپاسی کند و گردنکشی آغاز کند ولی یاد خدا و ایستادن به نماز در پیشگاهش او را از همه گناهان باز می‌دارد.

و از هر گونه فساد و تباهی جلوگیری می‌کند(88)»«و یکونُ فی ذکرِهِ لِرَبِّهِ و قیامِهِ بین یدیهِ زجراً لَهُ عن المعاصی و مانعاً له عن أنواع الفساد(89).

و در ادامه به این نکته اشاره دارد که: «نماز به عنوان یاد خدا از ترک فحشا و منکر بزرگتر و مهمتر است چون نماز، کلید و رمز همه خیرات و خوبیهاست در حالی که ترک فحشا و منکر بعض خیرات(90).

در واقع برتری نماز و ذکر خدا به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب شده و مایه حیات قلوب و بیداری دلهاست.و از آنجا که نیات انسانها و میزان حضور قلب آنها در نماز و سایر عبادات بسیار متفاوت است .

در پایان آیه می‌فرماید: «و خدا می‌داند چه کارهایی انجام می‌دهید» چه اعمالی را که در پنهان انجام می‌دهید یا آشکار، چه نیاتی را که در دل دارید و چه سخنانی را که بر زبان جاری می‌سازید، همه را خداوند می‌داند(91)

13 – نماز شیرین کننده تلخی آزار دهنده مرگ
توجه به مرگ و عوالم بعد از آن و بر پایی قیامت آثار و برکاتی در زندگی انسان دارد که می‌تواند او را از ورطه نابودی و هلاکت برهاند.وقتی فرد دریابد که دنیا فانی است و به زودی به سرای دیگری که باقی است.

منتقل شده و باید حساب تک تک اعمال و افعال خود را پس بدهد خود را به یک دست گیرنده و پناه دهنده محتاج می‌بیند و چون پناه دهنده و دادرسی جز معبود یکتا نمی‌یابد به سوی نماز حرکت کرده تا خود را به مقام قرب او نزدیکتر کند(92).

و نماز او را برای روز واپسین و جوابگویی در مقابل حضرت حق - جل و أعلی – تمرین می‌دهد.چنانچه برخی از بزرگان در بیان اسرار نماز گفته‌اند که: «نماز نمونه‌ای است از کیفیت حضور در عرصه قیامت، پس باید آدمی در نماز متذکر آن حالت باشد .

زیرا که اذان اشاره به صور دوم و زنده شدن مردگان بوده و اقامه به جای منادی پروردگار است که بندگان را به موقف حضور می‌طلبد و ایستادن رو به قبله اشاره به ایستادن در حضور رب العزة به جهت پرسش اعمال و جواب و سؤال می باشد.

و چون بنده در موقف غرض ایستاد ابتدا شروع به تکبیر و تحمید و تمجید و ثنا و ستایش حضرت مالک الملوک می‌کند و تکبیرات و قرائت اشاره به آنهاست پس به رکوع در مقام تعظیم برمی‌آید .

و در آن وقت گویا خطاب الهی می‌رسد که ای بنده تو فلان عمل را کردی و فلان معصیت را مرتکب شدی و چرا چنین کردی؟ و ثنا و تعظیم تو امروز چه فایده برای تو دارد؟

پس راه ذلت و عجز و لابه و خاکساری پیش می‌گیرد و خود را بر خاک می‌افکند و به سجده می‌رود و گویا خطاب می‌رسد که سر بر دار و جواب سؤال گوی و از عهده اعمال خود برای، پس سر بر می‌دارد و زبان به توبه و استغفار می‌گشاید و اظهار ندامت و پشیمانی می‌کند.
 

باز گویا خطاب می‌رسد که چه سود از توبه، این روز چه اثر بر استغفار، در این حالت پس باز آن بیچاره خود را بر زمین می‌افکند و به سجده دوم می‌رود و عجز و زاری و مسکنت و خاکساری می‌کند.

باز خطاب می‌رسد که عجز، امروز چه اثر دارد با وجود عصیان تو در دنیا، سر از زمین بردار و جواب صحیح بیار، آن بنده مسکین سر بر دارد و به زبان حال گوید: « نام گنه مبر که زبان جواب نیست.».

پس چون دست خود را از همه جا کوتاه بیند دست در دامن اسلام زده و عرض کند که خدایا، مقرّ و معترفم و به جز اینکه به یگانگی تو مقر بودم و به رسالت پیغمبر تو اعتراف داشتم، عملی ندارم.

پس تحفه صلواتی بر پیغمبر و آل او – علیهم السلام – فرستد تا شاید بوسیله آن نجات یابد.باز گویا خطاب می‌رسد که ای بنده گنهکار و ای نامه سیاهِ تبه روزگار! همین را از تو نخواسته بودیم.

پس در آن وقت آن بیچاره، حیران ماند و به راست و چپ خود نظر افکند و دیده به عرصات محشر گشاید و رو به شفیع عرصه محشر و سایر انبیای مرسلین و ملائکه مقربین و ائمه طاهرین – علیهم السلام – و بندگان صالحین خدا آورد و گوید که امروز روز دستگیری و شفاعت است.

و هنگام رحم و عنایت پس سه مرتبه دستهای خود را بلند کند و اشاره کند که دست مرا بگیرید، ای دست گیران روز بازخواست.(93).

و اینچنین است انسانی که هر روز پنج نوبت در عرصه محشر حضور می‌یابد و متذکر می‌شود، دیگر مرگ و انتقال به سرای دیگر برای او تلخ و شکنجه‌آور نیست.

بلکه نماز، تلخی، تلخ‌ترین چیز، یعنی مرگ را به حلاوت تبدیل ساخته و کاری می‌کند که مرگ برای انسان جشن باشکوهی جلوه کند که به دیدار و ملاقات حضرت محبوب نایل می‌آید(94).

از سوی دیگر چنین نمازی که انسان خود را در محضر رب الارباب می‌بیند چنین باوری را در نمازگزار ایجاد می‌کند که در قیامت مورد لطف و رحمت الهی قرار خواهد گرفت .

زیرا که در احادیث آمده است که پیامبر اکرم – صلی الله علیه و اله – فرمودند: «مَنْ حافَظَ علی الصلاة کانَتْ لَهُ نوراً‌و برهاناً و نجاةً یوم القیامة(95) ».

«یعنی هر که بر نماز خود محافظت کند روز قیامت دارای نور و دلیل است و باعث نجات او در روز قیامت می‌باشد.» و با وجود این اثر معنوی دیگر از مرگ نمی‌هراسد.

نتیجه:
نماز داری آثار معنوی واخلاقی است. آثاری که در زندگی فردر و اجتماعی تاثیر گذار است .آثاری که نماز دارد به شارییط دگری غیر از شرایط بلا بستگی دارد.چیزی که مهم است این است که بگوئیم.چقدر شرایط ظاهر و بیرونی و درونی آن را رعایت کرده ایم تا اثار آن را ببینیم.

نماز، یکی از فروع دین اسلام بوده و عبادتی است که‌ پنج بار در روز با شرایط خاص بر مسلمانان واجب شده است. این فریضه الهی باعث رهایی از خودمحوری و خودشیفتگی می‌شود و روحیه مردم‌گرایی را در انسان زنده می‌کند. نماز موجب تنزیه وجدان اخلاقی می‌شود به این صورت که یکی از مظاهر وجدان اخلاقی احساس گناه است و نماز باعث آمرزش گناهان می‌گردد.

این عبادت واجب انسان را از سر خم‌کردن در برابر غیر خدا باز می‌دارد و عزت نفس را در انسان تثبیت می‌کند. نماز، پشتیبان قوی و نیرومندی است که نمازگزار را در پناه خود می‌گیرد و او را از مخاطرات و تهدیدها، محافظت می‌نمای

هنگامی که از کارآمدی نماز برای رشد معنوی و اخلاقی انسان سخن گفته می‌شود، کارآمدی اقتضایی مراد است؛ توضیح این‌که نماز، به ستون و عمود خیمه دین تشبیه شده است. اگر بخواهیم با برافراشتن خیمه، خود را در برابر سردی یا گرمی هوا محافظت کنیم، هرچند عمود خیمه یکی از ارکان اصلی آن است، اما در کنار آن، به ستون‌های دیگر و خود خیمه هم نیاز داریم و با نبود هر کدام از آن‌ها، نمی‌توانیم خیمه کامل در اختیار داشته باشیم.

در مورد نماز هم هرچند اصل و اساس دین شمرده شده، ولی فقط در کنار اصول دیگر است که می‌تواند مؤثر واقع شود. در واقع، اگر آن اصول دیگر نباشند، نماز به معنای حقیقی آن، تحقق نمی‌یابد؛ برای مثال، آیا می‌توان گفت کسی که نماز می‌خواند، ولی خدا را قبول ندارد، به حقیقت نماز رسیده است؟ مسلماً پاسخ، منفی است.

در واقع، تأثیرگذاری نماز، در بستر اعتقادی خاص محقق می‌شود و تأثیرپذیری از نماز، بدون داشتن اعتقادات بنیادین دین مثل توحید، معنا ندارد. بنا بر یک دسته از روایات مشهور، اسلام، بر پنج پایه اساسی بنا شده است که عبارتند از: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت. کمترین شرط لازم برای ثمربخشی نماز، آن است که فرد نمازگزار در اعتقاد به این پنج اصل، تزلزلی نداشته باشد.

امام باقر(ع) می‌فرماید: «اسلام، بر پنج اصل استوار شده است که عبارتند از: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و به چیزی مانند ولایت ندا داده نشده است و حال آن‌که مردم آن چهار اصل را گرفته، ولایت را رها کرده‌اند.» 
 

پی نوشت ها :
1. سوره قریش (106)، آیه 3 تا 5.
2. با استفاده از محسن قرائتی، راز نماز برای جوانان، ص 12 و 41 و 42.
3. سوره معارج (70)، آیات 19 تا 22 : «انّ الانسان خُلِقَ هَلُوعاً، اذ مَسَُّهُ الشَّرُ جَزُوعاً، و إذا مَسَّهُ الخَیْرُ منوعاً، إلّا المُصَلین: انسان مخلوقی طبعاً حریص و بی‌صبر است، چون شر و زیانی به او رسد سخت جزع و بیقراری کند و چون مال و دوستی به او رو کند و منع نماید مگر نمازگزاران حقیقی.»
4. محمد رضا رضوانطلب، پرستش آگاهانه، ص 43،
5. سید کاظم صدر السادات دزفولی، اهمیت نماز و وجوب آن، ص 23.
6. اخلاص، ضدریا، عبارت است از خالص ساختن قصد از غیر خدا و نیت از ما سوی الله و عمل او از جمیع شوائب و اغراض خالی باشد و از هرجهت، محض تقرب به خدا باشد. ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 506 .
7. حسن راشدی، نمازشناسی، ج 1، ص 180.
8. سوره بینه (98)، آیه 5.
9. عباس عزیزی، سلامت روح، ص 87 .
10. «مسأله 947، اگر قسمتی از نماز هم برای غیر خدا به جا آورد، نماز باطل است چه آن قسمت واجب باشد مانند حمد و سوره چه مستحت باشد مانند قنوت بلکه اگر تمام نماز را برای خدا به جا آورد ولی برای نشان دادن به مردم در جای مخصوص مثل مسجد یا در وقت مخصوص مثل اول وقت یا به طرز مخصوص مثلاً با جماعت نماز بخواند . نمازش باطل است.»مؤسسه منتظران موعود، رساله مرجع، نظر امام خمینی (ره)،ص 357.
11. محسن قرائتی، یکصد و چهارده نکته دربارة نماز، ص 49 - 48.
12. مردی از کوفه که جزء حاملین اسرار ائمه- علیهم السلام – قبود و هفتاد هزار حدیث ازامام باقر – علیه السلام – روایت داشت .
13. محمد باقر مجلسی، بحار النوار، ج 82 ص209، ح 19، س 4، ج 78، ص 183، ح 8 .
14. عباس عزیزی، همان، ص 85.
15. محی الدین حائری شیرازی، نماز، ص 4 - 3.
16. محمد دشتی،ترجمه نهج البلاغه، خطبه 193، ص 402.
17. محمد باقر مجلسی، همان، ج 43، ص 218، ح 49.
18. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 895، زیارت عاشورا.
19. سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عباس عزیزی، ص 160.
20. همان، ص 218.
21. مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص 97.
22. محسن قرائتی، همان، ص 47 .
23. فرید نهاوندی، رموز نماز، ص 65 .
24. محمد باقر مجلسی، همان، ج 82، ص 219، ج 37.
25. فرید نهاوندی، همان
26. حسن راشدی،‌نماز شناسی، ج 2، ص 201.
27. شیخ صدوق، خصال، ترجمه صادق حسن زاده، ج 2، ص 970.
28. فرید نهاوندی، همان، ص 55.
29. حسن بن فضل فضل بن حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، ترجمه سید ابراهیم میرباقری، ج 2، ص 74 .
30. رشید الدین میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج 10، ص 465.
31. سوره احزاب (33)، آیه 4.
32. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 1، ص 43.
33. فرید نهاوندی، همان، ص 56.
34. شیخ صدوق، همان، ج 2، ص 730، ح 1090.
35. محمد وحیدی، دانستنی‌های لازم از نماز، ص 232.
36. ابومحمد حرّانی، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، ص 192.
37. عبد الله جوادی آملی، حکمت عبادات، ص 120.
38. محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت 32، ص 630.
39. حسن بن محمد دیلمی، ارشاد القلوب، ج 1 و 2، ص 190.
40. سوره انعام (6)، آیه 72 - 71.
41. در این ترجمه «له اصحاب» صفت برای «حیران» است و جملة بعدی که با قل شروع می‌شود خطاب مجددی به پیامبر است.
42. سید ابراهیم سید علوی، نماز در قرآن، ص 33.
43. فضل بن حسن فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، ج 4، ص 359.
44. حسن راشدی، همان، ص 178.
45. محمد رضا رضوانطلب، همان، ص 81.
46. محمد باقر مجلسی، همان، ج 82، ص 202.
47. محمد رضا رضوانطلب، همان.
48. محمد بن حسن حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج 3، ص 19.
49. سید حسین موسوی راد لاهیجی، نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص 23.
50. عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم،ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، ج 2، ح 5207.
51. سید ابراهیم سید علوی، همان، ص 86 .
52. سوره بقره (2)، آیه 43. این آیه در ادامه صحبت خداوند با بنی اسرائیل و ذکر نعمتهای آنهاست.
53. سوره حج (22)، آیه 35.
54. فضل بن حسن فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 9، ص 283 - 282.
55. محمد حسین بهشتی، نماز چیست، ص 3.
56. علاء الدین حجازی، همان، ص 150.
57. سید کاظم صدر السادات دزفولی، همان، ص 22.
58. محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت 252.
59. محمد باقر مجلسی،‌ همان، ج 82، ص 209، ح 19، و محمد رضا حسن زاده طباطبائی، غم خانه فاطمه الزهراء ترجمه بیت الاحزان، ص 197.
60. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 7، ص 3100، ح 10572.
61. فرید نهاوندی، همان، ص 63.
62. تسویل یعنی زشت را زیبا و زیبا را زشت جلوه دهد. حمید محمدی، مفردات قرآن، ص 151.
63. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، الهی قمشه‌ای، دعای ابوحمزه، ص 384.
64. محمد رضا رضوانطلب، همان، ص 36 - 35.
65. سوره هود (11)، آیه 114.
66. فضل بن حسن فضل بن حسن طبرسی، همان علی کرمی، ج 6، ص 58.
67. فضل بن حن فضل بن حسن طبرسی،همان و محمد باقر مجلسی، همان، ج 82، ص 220.
68. مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص 85.
69. همو، سیری در نهج البلاغه، ص 96.
70. محمد باقر مجلسی، همان، ج 82، ص 233.
71. محمد وحیدی، همان، ص 229.
72. عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج 7، ص 137.
73. محمد بن حسن حر عاملی، همان، ج 3، ص 7.
74. محمد حسین بهشتی، همان، ص 6 .
75. سید کاظم صدر السادات دزفولی، همان، ص 20.
76. حسن بن فضل فضل بن حسن طبرسی، مکارم الاخلاق،‌ج 2، ص 73 و شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 108، ح 143.
77. منظور از روح ایمان، ایمان به وجود خداوند، عقیده به رسالت محمد رسول الله- صلی الله علیه و آله -و امامت ائمه اطهار- علیه السلام و اذعان به روز قیامت است.
78. سوره عنکبوت (29)، آیه 45.
79. فضل بن حسن فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 10، ص 749 - 748.
80. فرید نهاوندی، همان، ص 45، با تصرف.
81. سید کاظم صدر السادات دزفولی، همان، ص 13.
82. فرید نهاوندی، همان.
83. سید کاظم صدر السادات دزفولی، همان، ص 15-14 .
84. فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 10، ص 750.
85. علاء الدین حجازی، همان، ص 158.
86. محمدجواد مغنیه ، تفسیر کاشف ، ترجمه عبدالکریم بی‌آزار شیرازی و محمد باقر حجتی،ج 6. ص 111 .
87. محمد بن حسن حر عاملی، همان، ج 3،ص 4، ح 7.
88. سید حسین موسوی راد لاهیجی، همان، ص 16.
89. محمدبن حسن حر عاملی، همان.
90. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 31، ص 219.
91. سید کاظم صدر السادات دزفولی، همان ص 17 - 16.
92. حسن راشدی س، همان، ج 2، ص 141 - 140.
93.احمد نراقی، همان، ص 712 - 711.
94. با استفاده از حسن راشدی،‌ همان.
95. حسام الدین هندی، کنزالعمال، ج 7، ح 18971 .
 

منابع و مآخذ
*قرآن مجید ترجمه مهدی الهی قمشه ای .
1.دیلمی،حسن بن محمد : ارشاد القلوب،بیروت، موسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ چهارم، 1398 ه.ق.
2.مطهری، مرتضی : آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، چاپ سیزدهم، 1377.
3.طیب، سید عبدالحسن : اطیب البیان فی تفسیر قرآن، ج ،تهران، کتابخانه اسلام، چاپ دوم، بی تا.
4.صدرالسادات دزفولی، سید کاظم : اهمیت نماز و وجوب آن از دیدگاه قرآن و حدیث اهل بیت عصمت و طهارت - علیهم السلام-، تهران، کتابخانه صدر، 1378.
5.مجلسی، محمد باقر : بحارالانوار،110 جلدی، تهران، المکتبه الاسلامیه،بی تا.
6.قرائتی، محسن : پرتوی از اسرارنماز، قم، ستاد اقامه نماز، چاپ سیزدهم، 1374.
7.رضوانطلب، محمد رضا :پرستش آگاهانه، تهران و مراکز ستاداقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ پنجم، 1381.
8..شفتی، سید محمد باقر: تحفة الابرار، به تحقیق سید مهدی رجایی، اصفهان، مسجد سید اصفهان، 1409 ه.ق.
9.حرانی، ابو محمد :تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، آل علی، چاپ ششم، 1385.
10.مغنیه محمد جواد: تفسیر کاشف ، ترجمه عبدالکریم بی آزارشیرازی، سید محمد باقر حجفی : قم و تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1376 .
11.اکبری،محمدرضا: تفسیر (روایی، عرفانی، اخلاقی و ...)نماز، اصفهان، شهید حسین فهمیده، چاپ سوم، 1375 .
12.مکارم شیرازی، ناصر و دیگران: تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1353 .
13.شیخ صدوق، محمدبن علی بن بابویه : ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه محمدعلی مجاهدی، قم، سرور، چاپ دوم، 1383 .
14.جوادی آملی، عبدالله: حکمت عبادات، تنظیم حسین شفیعی، قم، اسراء، چاپ چهارم، 1380 .
15.شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه : خصال المحموده و المذمومه، 2 جلدی، صادق حسن زاده،قم و تهران و شیراز و مشهد، فکر آوران، 1384.
16.وحیدی، محمد : دانستنی های لازم از نماز، قم و تهران و مشهد و سراسر کشور، بوستان کتاب، چاپ اول، 1384 .
17.قرائتی، محسن: راز نماز، برای جوانان، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، 1369 .
18.نجفی، گودرز: راز نیایش، تهران، چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، 1380.
19.موسسه مطالعاتی منتظران موعود (عج): رساله توضیح المسایل محشی امام خمینی (ره) شش مرجع، مشهد، بارش، 1381 .
20.فرید نهاوندی، محمد: رموز نماز، مشهد، چاپخانه خراسان، 1331 .
21.عزیزی، عباس: سلامت روح، نماز و عبادت در تفسیر نمونه، قم، نبوغ، چاپ دوم، 1376.
22.مطهری، مرتضی: سیری در نهج البلاغه، قم، صدرا، 1354.
23.انصاریان، حسین: سیمای نماز، تهران، پیام آزادی، چاپ دوم، 1377.
24.واعظی نژاد، حسین: طهارت روح،تهران و دفاترستاداقامه نماز درسراسر کشور، ستاد اقامه نماز، چاپ یازدهم،1381 .
25.شیخ صدوق، محمدبن علی بن بابویه:علل الشرایع والاسلام،ج2،سید محمد جواد ذهنی تهرانی، قم، مومنین، چاپ چهارم،1384.
26.آمدی، عبدالواحد: غررالحکم ودرر الکلم،2جلدی،سید هاشم رسولی محلاتی،قم و تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1377.
27.حسن زاده طباطبایی، محمدرضا: غم خانه حضرت زهرا- سلام الله علیها- ترجمه بیت الاحزان شیخ عباس قمی، تهران، سفیر صبح، 1382.
28.حجازی، علاءالدین: فرهنگ نماز،بی جا،قائم،1335 .
29.میبدی، ابوالفضل رشیدالدین :کشف الابراروعدة الابرار، تهران، دانشگاه تهران،1331 .
30.متقی هندی، علاءالدین علی: کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، بیروت، الرساله،1401ه.ق.
31.مطهری، مرتضی:گفتارهای معنوی، تهران و قم، صدرا،چاپ هجدهم،1377 .
32.سیدبن طاووس، علی بن موسی بن جعفربن محمدبن طاووس: لهوف فی قتلی الطفوف، ترجمه عباس عزیزی، قم و تهران، صلاة، چاپ دوم،1381 .
33.طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن: مجمع البیان فی تفسیرالقرآن،16جلدی،علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380 .
34.شیخ صدوق، محمدبن علی بابویه: معانی الأخبار،2جلدی،ترجمه عبدالعلی محمدی شاهرودی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،چاپ دوم،1377 .
35.نراقی، احمد: معراج السعادة،قم، قائم آل محمد، چاپ دوم،1384 .
36.قمی، شیخ عباس: مفاتیح الجنان، ترجمه مهدی الهی قمشه ای،قم، جامعة القرآن الکریم، 1382 .
37.اصفهانی، راغب: مفردات الفاظ قرآن، بی جا، مکتبة المرتضویه، 1392 ه‍ .ق .
38.محمدی، حمید: مفردات قرآن، قم، موسسه فرهنگی دارالذکر، چاپ سوم،1381.
39.طبرسی، ابونصرحسن بن فضل: مکارم الاخلاق،2جلدی،ترجمه سیدابراهیم میرباقری، تهران، فراهانی،1355.
40.محمدی ری شهری، محمد: میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، چاپ سوم،1381 .
41.طباطبایی، محمدحسین: المیزان فی تفسیرالقرآن،ترجمه محمدتقی مصباح یزدی، قم، موسسه مطبوعات دارالعلم، چاپ دوم،1346 .
42.حایری شیرازی، محی الدین: نماز، قم و تهران و مشهد، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم،1374 .
43.موسوی رادلاهیجی، سیدحسین: نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، بی جا، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم،1374
44.عزیزی، عباس: نماز بانوان، صلاة، چاپ دوم،1381 .
45.ستاد اقامه نماز: نماز بهشت خلوت انس، ستاد اقامه نماز، چاپ چهارم، 1373.
46.بهشتی، سید محمد حسین: نماز چیست، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1345 .
47.راشدی، حسن: نمازشناسی، جلداول، تهران و دفاترستاد اقامه نماز، ستاد اقامه نماز، چاپ نهم،1384 .
48. نمازشناسی، جلددوم، تهران و دفاترستاد اقامه نماز، ستاد اقامه نماز،1380 .
49.دشتی، محمد: ترجمه نهج البلاغه، قم، پارسیان، 1379 .
50.پاینده، ابوالقاسم: نهج الفصاحه، اصفهان، خاتم الانبیا، چاپ دوم،1384 .
51.حرعاملی، محمدبن حسن: وسایل الشیعه، تصحیح عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، المکتبه السلامیه،چاپ دوم،1384ه‍ .ق.
52.قرائتی، محسن: یکصد و چهارده نکته درباره نماز، بی جا، ستاد اقامه نماز، بی تا.

 

منبع :
اختصاصی راسخون

نویسنده: خدابخش قیصری
* این مقاله در تاریخ 1401/12/23 بروز رسانی می شود.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.