خشونت و پرخاشگري در فوتبال و راه کارهاي کنترل آن(2)

سابقه برگزاري ديدارهاي باشگاهي فوتبال درايران به دهه 1350 برمي گردد که مسابقات قهرماني باشگاه هاي کشور تحت عنوان«جام تخت جمشيد»آغاز گرديد. پس از شروع اين مسابقات، رقابت هاي قهرماني باشگاه هاي تهران وهمراه با آن مسابقات قهرماني باشگاه هاي شهرستان ها واستان هاي کشور نيز به راه افتاد و ورزش فوتبال
يکشنبه، 8 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خشونت و پرخاشگري در فوتبال و راه کارهاي کنترل آن(2)

خشونت وپرخاشگري در فوتبال ايران(1)
خشونت وپرخاشگري در فوتبال ايران(2)


 

نويسنده:محمد رضا حاج بيگي احمد رضا مسعودي



 
سابقه برگزاري ديدارهاي باشگاهي فوتبال درايران به دهه 1350 برمي گردد که مسابقات قهرماني باشگاه هاي کشور تحت عنوان«جام تخت جمشيد»آغاز گرديد. پس از شروع اين مسابقات، رقابت هاي قهرماني باشگاه هاي تهران وهمراه با آن مسابقات قهرماني باشگاه هاي شهرستان ها واستان هاي کشور نيز به راه افتاد و ورزش فوتبال که پيش از آن و از دهه 1330 به صورت رسمي درايران داراي فدراسيون فوتبال وتيم ملي شده بود، از رونق ورواج بيشتري برخوردار شد. اما آغاز خشونت وپرخاشگري در ورزش قوتبال به سال 1352 باز مي گردد که در جريان بازي هاي باشگاهي بين برخي از ورزشکاران- ونه تماشاگران- درگيري هايي رخ داد. پس از آن گاه وبيگاه در جريان برخي از بازي ها بين بازيکنان دوتيم، يا بين بازيکنان ومربيان يک تيم برخوردهايي بعضاً خشونت آميز رخ داد. اما اين برخوردها هيچ گاه به تماشاگران سرايت نکرد وتماشاگران و طرفداران تيم ها جز درچارچوب هنجارهاي مربوط به خود در داخل ورزشگاه ها، که درنهايت به شعارهاي توهين آميز ختم مي شد، با يکديگر به شکل فيزيکي درگير نمي شدند. افزون براين، موارد مربوط به خراب کاري و آشوب گري به ميزاني تقريباً طبيعي و در حد قابل اغماض رخ مي داد.
نخستين درگيري جدي بين تماشاگران مسابقات فوتبال به آبان ماه سال 1358 برمي گردد. درتاريخ 25 آبان ماه 1358 درجريان بازي دوستانه بين دو تيم استقلال و پرسپوليس، دراواخر بازي و درحالي که نتيجه بازي يک بر صفر به سود تيم استقلال درجريان بود، طرفداران تيم پرسپوليس به درون زمين بازي هجوم آوردند وبازي نيمه تمام قطع گرديد( کيهان ورزشي، آبان 1358: شماره 1315). پس از آن، در سال 1361آشوب ها واغتشاشات طرفداران مسابقات فوتبال مجدداً نمودار شد. درتاريخ 26 شهريور ماه ودر جريان بازي دو تيم استقلال وتهران جوان درچارچوب رقابت هاي قهرماني باشگاههاي تهران، درحالي که نتيجه بازي يک بريک مساوي دنبال مي شد، دردقيقه 81 با هجوم تماشاگران به زمين بازي وضرب وجرح داور بازي، مسابقه نيمه تمام رها شد(کيهان ورزشي، شهريور1361: شماره 1458).
از اين تاريخ به بعد عرصه رقابت هاي باشگاهي فوتبال در تهران شاهد افزايش شعارهاي توهين آميز از جانب تماشاگران و طرفداران دو تيم پرطرفداراستقلال و پرسپوليس عليه يکديگر،بازيکنان تيم هاي حريف وداوران مسابقات بود. تا اينکه به دنبال بروز اغتشاش وآشوب از جانب تماشاگران درجريان رقابت بين تيم هاي پرسپوليس با هما واستقلال با راه آهن ودرخواست رياست پليس مرکزي تهران مبني برتعطيلي مسابقات فوتبال دسته اول باشگاه هاي تهران، روابط عمومي تربيت بدني تهران دراطلاعيه اي با اعلام وجودعده اي از عناصر نفوذي وفرصت طلب دربين تماشاگران که با طرح شعارهايي خارج از مسائل ورزشي وايجاد جو مسموم وضرب وجرح بازيکنان و وارد آوردن خسارات مالي، مسابقات فوتبال درتهران را تا اخذ موافقت پليس تهران در رابطه با حفظ امنيت تعطيل اعلام کرد( کيهان ورزشي، اسفند1362)
اولين حادثه اوباشگري که به اغتشاش اجتماعي انجاميد به بازي بين دو تيم پرسپوليس با پاس مربوط مي شود که قرار بود درتاريخ 17 مهر1362 در ورزشگاه شهيد شيرودي انجام شود.ازدحام بيش از حد تماشاگران در ورزشگاه شيرودي باعث شد که مسئولان هيات فوتبال تهران بازي را لغو وبه تاخير اندازند. درپي اين تصميم،تماشگران حاضر درورزشگاه که تعداد آنها بيش از 30 هزار نفر برآورد مي شد، به داخل زمين هجوم آوردند، ديرک دروازه ها را از جا درآوردند وزمين چمن ورزشگاه را به آتش کشيدند. به دنبال دخالت ماموران پليس، تماشاگران به بيرون از ورزشگاه رفتند وبه اموال عمومي آسيب رساندند.در پي اين حادثه، بازي هاي باشگاهي فوتبال شهر تهران تعطيل اعلام شد(کيهان ورزشي، 1362:شماره 1561).
پس از واقعه ورزشگاه شهيد شيرودي، تا پايان دهه 1360 اتفاق وحادثه جدي خاصي توسط تماشاگران فوتبال رخ نداد وتنها دربرخي ازمسابقات، عده معدود از طرفداران تيم ها مبادرت به پرتاب سنگ وديگر اشياء به داخل زمين مي کردند. اما دادن شعارهاي توهين آميز ومبتذل از جانب طرفداران بسيار متعصب عليه تماشاگران واعضاي تيم حريف همواره بين هر دو گروه طرفداران تيم هاي استقلال و پرسپوليس رواج داشته ودر اکثر موارد، پس از اتمام بازي هاي اين دو تيم زد وخوردهاي جزئي بين برخي از طرفداران آنها رخ مي داد که هيچگاه جنبه سازمان يافته وجدي نداشت وبيشتر درقالب برخوردهاي انفرادي بروز مي يافت.
از اوايل دهه 1370 وهمزمان با آغاز مسابقات قهرماني باشگاه هاي کشور موسوم به «جام آزادگان» دربرخي از مسابقات تماشاگران و طرفداران تيم ها مبادرت به انجام حرکات و رفتارهاي خشونت آميز وپرخاشجويانه کرده اند که بطور خلاصه درجدول زير به برخي از موارد مهم آن اشاره مي شود:
جدول حرکات ورفتارهاي خشونت آميز درمسابقات فوتبال
تاريخ تيم هاي مسابقه مکان مسابقه نوع برخورد خشونت آميز
آبان 1358 استقلال وپرسپوليس ورزشگاه آزادي هجوم تماشاگران به داخل زمين
شهريور 61 استقلال وتهران جوان ورزشگاه آزادي هجوم تماشاگران به داخل زمين وضرب وجرح داور
مهر62 پرسپوليس وپاس ورزشگاه شيرودي هجوم تماشاگران به داخل زمين وکندن ديرک دروازه ها و آسيب رساندن به اموال عمومي درخارج از ورزشگاه
بهمن 1372 پرسپوليس واستقلال ورزشگاه اهواز پرتاب سنگ از سوي تماشاگران به داخل زمين
بهمن 1373 پرسپوليس واستقلال ورزشگاه آزادي هجوم تماشاگران به داخل زمين بازي
خرداد1378 چوکاي تالش واستقلال تهران ورزشگاه تختي تهران ورود تماشاگران به داخل زمين
ابان 1378 استقلال وفجر سپاسي شيراز ورزشگاه حافظيه اغتشاش در ورزشگاه وسنگ پراني تماشاگران به داخل زمين
شهريور1379 استقلال وبرق شيراز ورزشگاه حافظيه سنگ پراني برخي از تماشاگران
دي 1379 پرسپوليس واستقلال ورزشگاه آزادي زد وخورد بازيکنان دو تيم با يکديگر
بنا به اظهار مسئولان شرکت واحد اتوبوس راني تهران، درجريان رقابت هاي باشگاهي فوتبال درشهر تهران، براي جابجايي تماشاگران بين 500 الي 1000 دستگاه اتوبوس درنظر گرفته مي شود ومعمولاً پس از پايان مسابقات بطور متوسط يک دهم اين اتوبوس ها دچار خسارت مي شوند .اوج اين اوباشگري بعد از مسابقه استقلال وپرسپوليس به وقوع مي پيوندد وصندلي ها، شيشه ها سقف اتوبوس ها دچار تخريب وخسارت مي گردد. بحث 1000 الي 1500 دستگاه ميني بوس که در رفت وبرگشت تماشاگران به کار گرفته مي شوند جداست.(1) بنا به اظهار روابط عمومي شرکت واحد، گستره سني تماشاگراني که مبادرت به آسيب رساني به وسايل نقليه عمومي مي کنند بين 14 تا 19 سال است( محسني تبريزي،1381: 40).

مباني نظري خشونت وپرخاشگري
 

درادبيات نظري موضوع، الگوهاي مختلفي براي تبيين خشونت وپرخاتشگري قابل استحصال است واگر چه تئوري هاي مختلف قابليت بررسي دراين زمينه را دارند اما دراين گزيده سه نوع الگوي زيست شناسي، روان شناسي و جامعه شناسي براي توصيف بحث مورد توجه واقع شده است(فتحي نيا وعليزاده، ص85).
الف- الگوي زيست شناختي(2)
قديمي ترين و شناخته شده ترين تحليل عمل پرخاشگري، معطوف به اين نگرش است که انسان ها از نظر ماهيت زيست شناسي براي پرخاشگري برنامه ريزي شده اند. براساس پيش فرض اساسي اين پارادايم، انسان به اين دليل مرتکب پرخاشگري و خشونت مي شود که اين پديده بخشي از ماهيت وطبيعت ذاتي وفطري وي را تشکيل مي دهد. به زعم پيروان اين ديدگاه بدبينانه، انسان مانند بسياري ديگر از انواع حيوانات، داراي سايقي فطري براي دست يازيدن به خشونت وپرخاشگري است که تنها هراس از تنبيه آن را مهار مي سازد.زماني يک پژوهشگر درمورد طبيعت بشر چنين نگاشت:«توحش بردنيا حکومت مي کند، اگر کسي دراين مورد ترديد دارد به مطالعه تاريخ دنيا بپردازد».(برکويتز، 1986: 306).
پارادايم زيست شناختي درمورد منشأ خشونت وپرخاشگري انسان درچند تئوري مورد استفاده قرار گرفته است که مطرح ترين آنها تئوري موسوم به تئوري رفتار عزيزي (3) است.
اين تئوري که با نام زيگموند فرويد(4) وکنرادلورنز(5) پيوند خورده، فرض را براين گذاشته که اکثر يا تمامي انسان ها دردرون خود داراي منبع مستقلي از انگيزه هاي پرخاشگري هستند که از «طغيان هاي مقاومت ناپذير»حکايت مي کنند وبا نظمي آهنگين تکرار مي شوند.از نظر آنها پرخاشگري اساساً از غريزه موروثي جنگيدن سرچشمه مي گيرد. ودرجريان تکامل به خاطر سودمندي هاي فراواني که دارد پرورش و توسعه مي يابد. طرفداران اين نظريه اغلب از آن براي تبيين پرخاشگري جمعي وفردي استفاده مي کنند.
ديدگاه ديگري که در مجموعه تئوري هاي مربوط به رهيافت زيست شناختي جاي مي گيرد، ديدگاه« زيست شناسان اجتماعي»(6) است. زيست شناسان اجتماعي با الهام از بحث هاي زيست تکاملي براين باورند که چون انسان دربستر انتخاب طبيعي تکامل مي يابد، تمايلات نيرومند معطوف به رفتار پرخاشجويانه ي وي دراين بستر قابل شناخت است. بنابراين تمايلات مذکور بخشي از ماهيت وارثتي وزيستي وي به شمار مي آيند(بارون و بايرن، 1994: 437). دراين ديدگاه، برخلاف رويکرد قبلي که به بقاي فرد توجه داشت، به بقاي ژنتيکي تاکيد مي شود. از آنجا که حداقل برخي از ژن هاي انسان مي توانند از طريق توليد مثل موفقيت آميز منتقل شوند، ژن هاي نهفته دررفتار که آسيب زا هستند درجريان تکامل واز طريق اختلاط وامتزاج ژنتيکي حذف مي شوند.(برم وکاسين1993: 359).
همچنين برخي ازپيروان ارسطو با طرح مفهوم «پالايش رواني» که ابتدا توسط وي به کار رفت، مدعي شدند که دربسياري موارد نيروي پرخاشگرانه در انسان به طريقي پالايش مي شود.اين گروه درقالب نظريه پالايش رواني(7)براين باورند که اگر انسان مجالي براي ابراز پرخاشگري نيابد، نيروي پرخاشجويانه انباشته شده وسرانجام به شکل«خشونت مفرط» يا بيماري رواني ظاهر مي گردد. دراين ديدگاه يک الگوي علت- معلولي نسبتاً ساده براي پرخاشگري ارائه مي شود. تحريک سبب برانگيختن پرخاشگري وبروز واکنشي پرخاشجويانه مي شود واين امر به نوبه خود کاهش پرخاشگري را در بردارد(راسل، استونرو شپ ، 1995: 305)
عده اي از پيروان اين تئوري سه شيوه براي پالايش نيروي پرخاشگرانه پيشنهاد کرده اند:
1- صرف انرژي پرخاشگرايانه درفعاليت هاي بدني مانند بازي هاي ورزشي، دويدن، جست وخيز، بوکس ونظاير آن.
2- پرداخت به پرخاشگري خيالي وغير مخرب.
3- اعمال پرخاشگري مستقيم( پرخاشگري واقعي)، حمله به فرد يا موضوع ناکام کننده، آزار واذيت ناسزا گفتن، صدمه زدن ، تخريب وديگر رفتارهاي معطوف به ويرانگري(ارونسون، 1369: 77).
ب- الگوي روانشناختي(8)
پارادايم ديگري که براي تبيين خشونت وپرخاشگري مورد توجه واستفاده انديشمندان وپژوهشگران قرار گرفته است، الگوي روانشناختي است که محور اصلي خود را در تبيين موضوع مذکور معطوف به جنبه هاي رواني مي نمايد.دراين
پارادايم دو نظريه»ناکامي- پرخاشگري» و«يادگيري اجتماعي» بيش از ساير تئوري ها مطرح مي باشند.
نظريه«ناکامي- پرخاشگري»(9) که از آن با عناوين محروميت نسبي- پرخاشگري وسرخوردگي- پرخاشگري هم ياد مي شود.(فکوهي، 1378کريمي، 1378، و رابرت گر، 1377)، ناکامي ومحروميت نسبي را مهمترين عامل به وجود آورنده پرخاشگري وخشونت درنظر مي گيرد.
به باور جان دالارد وهمکارانش، پرخاشگري هميشه پيامد ناکامي است وناکامي هميشه منجر به پرخاشگري مي شودو هيچ يک نمي توانند بدون ديگري صورت گيرند(مايرز،1988: 396).
تئوري ناکامي- پرخاشگري مبتني برمجموعه اي از ديدگاه هاي نظري است که پرخاشگري را به طور عمده ملهم از يک سايق بيروني براي آسيب وارد کردن به ديگران درنظر مي گيرد. دراين تئوري پرخاشگري فرايندي درنظر گرفته مي شود که درخلال آن افراد از دستيابي به هدف يا اهداف خويش باز مي مانند واحساس ناکامي در آنها شکل مي گيرد. ناکامي حاصل از چنين فرايندي درنهايت سبب بروز حرکات ورفتارهاي پرخاشجويانه وخشونت آميز بين افرادمي گردد. مهمترين هدف يا اهدافي که به عنوان محور آسيب مورد توجه قرار مي گيرند منبع يا منابع ناکامي هستند(محسني تبريزي، 1381: 137)
نموداربرکويتز از نظريه ناکامي-پرخاشگري
به نقل از بدار،دزيل و لامارش و ديگران،1381،231
واما براساس نظريه «يادگيري اجتماعي »(10)، پرخاشگري وخشونت، رفتار وکنش اجتماعي اي است که از طريق فرايندهاي اجتماعي، توليد، باز توليد وفرا گرفته مي شود.
رفتار به عنوان مساله اي که از محيط يادگيري فرد سرچشمه مي گيرد، از طريق مدل ها وتقويت رفتار بوسيله پاداش وتنبيه ايجاد مي شود. فرد ممکن است رفتارهاي خشونت آميز يا تهاجمي را از طريق سه منبع ياد بگيرد:«خانواده زير مجموعه هاي فرهنگي(مثلاً طبقه اجتماعي فقير) و فرهنگ» (مطالعه، تلويزيون، سينماو...) تحقيقات نيز تا حدودي اصول کلي تئوري ياد گيري را تأييد مي کند( ادوارد،1991: 46).
تعدادي از پژوهش ها نشان داده است که اعمال خشونت رفتاري اکتسابي است وخشونت هاي خانگي که شخص در دوران کودکي به عنوان ناظر اوليه شاهد آنها بوده ويا خود قرباني آن خشونت ها شده است، پيامدهاي سوء برآينده وي مي گذارد وشخص با يادگيري رفتار خشن،آن را از نسلي به نسل ديگر منتقل مي کند.بنابرديدگاه هاي جديد ريشه اوليه پرخاشگري پايدار ومداوم، در الگو سازي وتقويت معيارهاي خانواده است. برطبق اين ديدگاه خانواده محيطي را براي يادگيري فراهم مي کند که رفتارهاي خشن درآن الگو سازي، تمرين وتقويت مي شود(شهين دخت شهشهاني، 1377: 22).
همان گونه که آبرت ياندورا(11)ادعا مي کند، رفتار مورد مشاهده يا رفتار تجربه شده از نظر شناخت مورد بررسي قرار مي گيرد. اگر اين رفتار درمحيطي باعث برطرف کردن نياز براي رسيدن به هدفي گردد، احتمال بروز آن حتي بدون وجود پاداش خارجي هم زياد خواهد بود.به خصوص اگر اين رفتار، الگويي ارائه دهد که براي مشاهده گر ارزش واهميت داشته وپايگاه اجتماعي بالايي نيز داشته باشد(اعزازي، 1380: 60).
باندورا تاکيد ويژه اي برنقش يادگيري مشاهده اي درآشنايي با رفتار مي کند. به عبارتي از نظر وي پرخاشگري کاملاً جنبه تقليدي داردواز طريق مشاهده کسب مي شود ونمي تواندپايه ذاتي داشته باشد.(ستوده، 1380: 230؛ کريمي 1378: 246).
باندورا با بي معنا تلقي کردن مفروضات دو تئوري رفتار غريزي وناکامي- پرخاشگري، فرضيه هاي زير را مطرح مي کند:
1- پرخاشگري فقط يکي از چند واکنش احتمالي درقبال تجربه ناکامي ناخواسته است.
2- پرخاشگري واکنشي غير غريزي است ودر نتيجه تحت تأثير پيامدهاي پيش بيني پذير رفتار قرار دارد.(اتکينسون وديگران، 1993: 441).
با استناد به دو فرضيه ذکر شده مدل زير به عنوان مدل پرخاشگري درتئوري يادگيري اجتماعي مطرح شده است:
مدل پرخاشگري درتئوري يادگيري اجتماعي
تجربه هاي ناخواسته
وابستگي موفقيت
کناره گيري وتسليم
فيزيکي
پرخاشگري
نشانه هاي رواني و
انگيزه هاي محرک
تحذير وفراموشي
يافتن راه حل
به نقل از :مايرز ،1993:435 و مايرز،1993 :250

پي نوشت ها :
 

1- روزنامه همشهري مورخ 26/3/82
2- Biological paradigm
3- Instinctive Behaviour Theory
4- S.F reud
5- K. Iorenz
6- Sociobiologists Theory
7- Catharsis theory
8- Psychological Paradigm
9- Frustration Aggression theory
10- Social learning theory
11-Bandora, Albert
 

منبع:فصلنامه امنيت ،سال پنجم ،شماره ي2و1،پاييز و زمستان 1385.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.