راهنماي دريانوردي با کشتي بادباني

در سال هاي 1340 و 1352 هجري شمسي منتشر شده است. مؤلف در مقدمه، کتاب خود را چنين معرفي کرده است: « اين کتاب عبارت است بر تمام خط سير خليج فارس از کويت و اروندرود تا بغاز هرمز و تعيين عمق دريا و مسافت
دوشنبه، 18 اسفند 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راهنماي دريانوردي با کشتي بادباني
 راهنماي دريانوردي با کشتي بادباني

 

نويسنده: آرميندخت امين (1)




 

راهنماي دريايي

مؤلف: عبدالله فهيمي

مشخصات نشر: اهواز، چاپ حافظ، چاپ دوم، 1352.

کتاب راهنماي دريايي تأليف عبدالله فهيمي
در سال هاي 1340 و 1352 هجري شمسي منتشر شده است. مؤلف در مقدمه، کتاب خود را چنين معرفي کرده است: « اين کتاب عبارت است بر تمام خط سير خليج فارس از کويت و اروندرود تا بغاز هرمز و تعيين عمق دريا و مسافت بين جزاير خليج فارس و ساحل عربستان با ساحل ايران و مشخصات تمامي بنادر خليج فارس با جزيره هاي آن (2) ».

عبدالله فهيمي

در سال 1326 هـ ق در کويت متولد شد (3). زماني که چهار سال بيشتر نداشت، پدرش در مسقط به رحمت ايزدي پيوست. در هفت سالگي تحت سرپرستي دايي اش کربلايي جاسمِ حاجي صادق به مکتب فرستاده شد و در مدت دو سال قرآن را آموخت (4).
اولين سفر دريايي او در سن ده سالگي به اتفاق دايي ديگرش ناخدا عيسي
در جهازي با محموله ي 386 تن آغاز گرديد. فهيمي در اين سفر که به مقصد هندوستان انجام شده بود، توسط ناخدا عيسي در مدرسه اي در کراچي که تقريباً 50 نفر از شاگردان آن ايراني بودند، ثبت نام شد. اما اين دوران زودگذر بنا به دلايلي پس از چهل روز به پايان رسيد و او با ناخدا عيسي به کويت بازگشت و اولياي او مشقت دريا را به اميد افزودن ثروت بر فضايل علم و کسب دانش ترجيح دادند. بنابراين او از همان زمان به صورت رسمي وارد حرفه ي دريانوردي گرديد و ده سال آينده ي عمرش را در کنار ناخدا عيسي به سير و سفر دريايي پرداخت (5). او هيچ گاه از مطالعه ي زبان هاي عربي، انگليسي و اردو غفلت نورزيد (6). فهيمي اين نکته را چنين بيان کرده است: « به بنادر هندوستان که مي رسيديم از کتاب هاي انگليسي که همراه داشتم به وسيله ي منشي هاي تجارتخانه ها که با آن ها مراوده داشتيم، تحصيل مي نمودم. خواندن و نوشتن عربي را هم نظر به اينکه بيشتر تماس ما با عرب ها بود به خوبي ياد گرفتم (7) ». در دومين سفر دريايي اش، مهارت و علم « معلمي (8) » را که بالاترين دانش دريانوردي بود، به خوبي فرا گرفت و در طي تمامي سفرهاي آينده اش عهده دار معلمي گرديد (9). او از جمله کساني بود که کشتي ها را در مسيرهاي دريايي به سوي زنگبار و ساير بنادر هند و آفريقا هدايت مي کرد (10). در طي همين مسافرت هاي دريايي از کويت به هندوستان، ميليبار، آفريقا و زنگبار به مطالعه ي آثار گذشتگان يا کتب متقدمين درباره ي امور دريايي پرداخت، که باعث افزايش علم او به اين حرفه گرديد و در کنار تجربه هاي فراوان در شب هاي رازآلود و طولاني دريا به مبارزه با امواج و مطالعه ي ستارگان پرداخت.
فهيمي پس از مرگ ناخدا عيسي اقامت در کويت را براي هميشه ترک نمود و در بندر ديلم و بندر ريگ، در استان کنوني بوشهر اقامت گزيد. از اين بنادر سفرهايش را به درياي عمان، کويت، بصره، عربستان، آفريقا و هندوستان ادامه داد (11). اين ناخدا در سنين کهولت در بندر « ديلم » به شغل کتاب فروشي و خبرنگاري جرايد مشغول شد و در اواخر عمر در بندر ديلم مغازه ي کوچک خوار و بار فروشي داشت (12) و در ارديبهشت سال 1370 در همان شهر درگذشت. بر سر مزار او تنها يک جمله نوشته شده است: « آرامگاه عبدالله فهيمي مؤلف کتاب راهنماي دريايي (13) ».
فهيمي در اواخر سال 1319 هـ ش تا اوايل سال 1320 هـ ش مدتي کفالت بخشداري بندر ديلم را بر عهده داشت (14). هم چنين در سندي ديگر به تاريخ 1332/9/7 هـ ش نام او به عنوان فردي ماجراجو معرفي شده که از مأمور آگاهي شهرباني ديلم شکايت نموده است (15). اين امر نيز نشان مي دهد که او نسبت به مسايل اجتماعي بندر ديلم بي تفاوت نبوده است.
فهيمي در سال 1340 تصميم گرفت تجربيات سال ها دريانوردي خود را از راه تأليف کتاب راهنماي دريايي در اختيار ديگران قرار دهد. دليل اين کار را سهل و آسان نمودن راه دريايي، بخصوص در تاريکي شب براي علاقه مندان به سفرهاي دريايي مي دانست. وي اثر خود را حاوي مطالبي مهم با عباراتي ساده و همه فهم معرفي نموده و علت آن را نيز کم سوادي افرادي مي دانست که با جهازات بادي مسافرت مي کردند، تا اينکه آن ها بتوانند از اين کتاب و مطالب آن به راحتي استفاده نمايند (16). البته همين ويژگي بر اهميت و ارزش اثر افزوده است، زيرا خوانندگان را با اصطلاحات متداول دريانوردان ساکن کرانه هاي خليج فارس در زمان حيات مؤلف آشنا مي سازد. دکتر حميدي در کتاب فرهنگ نامه ي بوشهر درباره ي اين اثر ارزنده چنين آورده است: « کتاب راهنماي دريايي پر است از اصطلاحات دريايي سواحل بوشهر و سواحل کشورهاي آن سوي خليج فارس (17) ». اصطلاحاتي از قبيل « بام » ( واحد تعيين عمق آب و حدود دو متر ). « سينه » يا « مقدم » کشتي ( جلوي کشتي )، « تفر » يا « مؤخر » کشتي، « بر » يا ساحل دريا، « هير » به معني محل صيد مرواريد، « محار » به معني صدف، « سِنگار » به معني کشتي همراه، « طواش » ( خريدار مرواريد )، « نتره » ( بندر، پناهگاه صيادان در هواي طوفاني ) و يا ذکر نام انواع آب و هوا در گويش مردمان سواحل جنوب مانند هواي « وَلم » يا هواي « شرطه » که آن را به هواي موافق معني نموده است، « هواي خواهر » يا هواي ملايم، هواي شمال ( به معني هواي سرد )، هواي کوس ( قوس ) و ده ها اصطلاح اختصاصي ديگر از مواردي هستند که در سرتا سر اين کتاب به چشم مي خورند. کتاب در هفتاد و دو صفحه به قطع رقعي است و در زمان حيات مؤلف دوبار در سال هاي 1340 و 1352 توسط انتشارات حافظ در اهواز به چاپ رسيده است.
فهرست کتاب شامل چهل و يک عنوان و سرفصل مي باشد که نويسنده پس از مقدمه، نصيحت به دريانوردان و شرح مختصري از زندگي خود، به مباحث زير پرداخته است: مجاري از خور بصره تا برّ ( ساحل ) ايران، مُجراهاي عبوري از بَرِ ايران تا بَرِ عربستان، مُجراهاي بنادر ساحلي ايران و عبوري تا جزيره ها، مُجرا از چراغ پسر سلامه، مُجرا از خور بصره تا اطراف لنگه و بندرعباس، شرح مسافت بعضي جاها و مُجراي « عجير » تا اطراف « برمول »، مُجرا از بندر لنگه تا بندرعباس، مُجراهاي هيرهاي شمالي، شرح اسامي ستاره ها و مقابله آن ها با يکديگر.
اهميت ويژه، اساسي و مهم کتاب مشاهده و تجربه ي مستقيم مؤلف در عبور از تمامي بنادر و جزاير واقع در آب هاي خليج فارس، درياي عمان و اقيانوس هند مي باشد. چون متن کتاب مملو از اصطلاحات دريانوردي و نام جزاير است در وهله ي اول براي خواننده سخت و دشوار به نظر مي رسد.
اما در حقيقت کتاب شامل نام صدها جزيره و بندر شناخته شده و ناشناخته به همراه ذکر راه هاي عبوري آنان و چگونگي ورود به اين جزاير و بنادر، ذکر مسافت آن ها از يکديگر، ميزان عمق آب در ساحل و دريا در هر کدام، ذکر علائم راهنما و هشدار دهنده مانند مکان چراغ هاي دريايي در فصول مختلف، آب و هواي گوناگون مي باشد که همگي حاصل مشاهدات و تجربيات نويسنده بوده است. ذکر نام تمامي بنادر و جزاير و ويژگي هاي آنان از حوصله ي اين گفتار خارج است، اما در اين جا به برخي نکات قابل توجه کتاب که براي خوانندگان جذاب تر است، اشاره مي شود.
اطلاعات مفصلي در مورد مکان هاي صيد مرواريد و صدف در خليج فارس و درياي عمان که گاه با شرح فعاليت غواصان و خريداران مرواريد در اين بنادر و جزاير و يا ذکر زمان برگزاري بازارهاي فصلي خريد و فروش مرواريد، ماهي و سنگ پشت، حتي مشخص نمودن نوع صدف در هر مکان با توجه به درشتي و ريزي آن همراه است. براي مثال مؤلف در زيرعنوان « ذکر مُجراهاي عبوري از کناره هاي ايران و عربستان » مقابل جزيره ي شيخ و اطراف هندرابي را از مکان هاي مغاص ( داراي صدف ) معرفي نموده است (18). در جايي ديگر پس از ذکر نام جزيره هاي « کران » و « کرين » واقع در اطراف جزيره ي خارگ، مي نويسد: « در ايام تابستان هميشه اهل خارگ و غيره براي صيد ماهي و سنگ پشت با جهازات خود در اين دو جزيره هستند (19) ».
در قسمتي ديگر درباره ي چگونگي صيد مرواريد به وسيله ي آينه مي نويسد: « جهت غوص، صبح از بندر خارج شده و مي آيند روي هير، غوض مي نمايند و ظهر برمي گردند روي ساحل؛ صدف ها را باز مي کنند و طواش ها نزد آن ها خريد مي کنند. بدان که رئوس الجبال مجاور است ( جايي که نزديک به ساحل عميق باشد ) مانند دوحه کُمَزار و غبه و غزيره و غيره دريا 30 تا 35 بام ولي بين جزيره ي سلامه و رئوس الجبال 75 تا 80 بام دريا عمق دارد و خور سلامه مغاص دارد مانند جزيره ي سقطره صدف در پهلوي ( سينه ) کوه واقع شده در آينه نگاه مي کنند و غوص مي نمايند ولي صدف کم دارد و بسيار بي برکت مي باشد ولي بي اندازه مخوف و وحشتناک است (20) ».
آگاهي دادن از وجود جزاير ناشناخته در خليج فارس و درياي عمان که مؤلف از آنان با نام « قطعه هاي ضايعات » يا « جزاير گمشده » نام برده است. براي مثال در معرفي راه عبور از تناجيب تا جزيره ي کران آورده است: « در اين مُجرا مي آيي روي قطعه هاي ضايعات ( گمشده ) و عدد آن ها مجهول است زيرا که در نقشه ها ذکري از آن ها نشده و کسي هم عدد آن ها را تعيين نکرده و اقوال مختلف است. بعضي مي گويند 5 جزيره است و 2 جزيره هم مي گويند (21) ».
معرفي بنادر داراي آب شيرين يا فاقد آن و نيز وجود چشمه هاي آب شيرين در برخي مجاري دريا از مطالب ديگر کتاب است. براي مثال نويسنده پس از آنکه از خور بصره تا سر بَهرَکان ( در حوالي هنديجان ) و نيز از خور بصره تا بندر ديلم را فاقد آب آشاميدني معرفي نموده است، مي نويسد: « به جز سَر بهرکان در نخلستان لب رود هنديجان مسافت 3 ميل راه ودر حدود تقريبي يک ميل راه هم از کشتي که پياده شدي بايد شُل تا زانو راه پيمود... تا آنکه خود را به آب برساني بعد از آن شاهزاده عبدالله [ بندر مهروبان قديم ] که در حدود 8 ميل مسافت از شمال ديلم واقع شده آب شيرين دارد و خود بندر ديلم... در چند موضع و در هر موضعي مقداري چاه حفر نموده و جلو آن را به منظور نگاهداري آب بارش در زمستان سَد بندي نموده اند (22) ».
در بخشي ديگر مؤلف ضمن ذکر مسير، ارتفاع از سطح دريا و مسافت ميان جزاير قيس ( کيش )، هنگام، شيخ، صيري ( سيري )، بوموسي، چنينات، ديّر، کنگان و طاهري، اين جزاير را داراي آب شيرين خوش طعمي معرفي نموده است (23). هم چنين در زير عنوان « شرح مُجرا از خوره » از چشمه ي آب شيريني « در مجراي خشينه تا چوچپ » سخن گفته و نوشته است: « تمامي غواصان و طواشان و غيره هرگاه دچار کمبود آب آشاميدني گردند از اين چشمه که در مجراي دريا واقع شده است آب مي گيرند (24) ».
در بعضي موارد با کاربرد واژه ها و اصطلاحات محلي منحصر به فرد و مهجور، ارزش زباني و فوايد لغوي کتاب نيز نمايان مي شود. مثلاً واژه ي « بورجال » در اين عبارت: « از بندر حليله تا بورجال ( کوه تنگستان ) مُجرا سهيل مطلع و تمامي قصبات تنگستان نزديک به ساحل و داراي نخل و آب شيرين هستند ». دراين جا واژه ي « بورجال » توسط مؤلف به « کوه تنگستان» معنا شده است و يا اصطلاح منحصر به فرد « قدري درياتر باش » در عبارت « در ميدان بوسيف 3 و 4 بام مرقاي خود را از او بگير يا برحسب باد متابعت نما اگر باد شمال باشد رگ را از شمال بگير و اگر هوا کوس است قدري درياتر باش (25) » که به معني بيشتر فاصله گرفتن از ساحل است. يا کاربرد اصطلاح عاميانه ي « آب خالي » که به معني جزر مي باشد در آن جا که نويسنده بندر لنگه را شهري قديمي رو به جنوب توصيف نموده است که طرف شمال آن را از ساروج درست کرده اند و در موقع آب خالي خشک مي شود (26).
ذکر اسامي ستاره هاي قطب نما در دو رديف جاه و قطب و چگونگي مقابله ي آن ها با يکديگر در دريا براي پيدا کردن مسير و با استفاده از ترسيم قطب نمايي 360 درجه در ابتداي کتاب که مدرج به اسامي ستارگان شامل فرقد، نعش، ناگه، عيوق، واقع، سماک، ثريا، مطلع، جوزه، تير، اکليل، عقرب، حمارين، سهيل و سلبار مي باشد و بيان اين نکته که دريانوردان محلي سواحل خليج فارس چگونه با استفاده از ستارگان به راه يابي مسير خود مي پرداختند (27).
با توجه به موارد ذکر شده در اين گفتار، بخصوص تعداد فراوان جزايري که در کتاب نام برده و توصيف شده اند و ده ها نکته ي قابل توجه ديگر در راهنماي دريايي، بدون مبالغه بايد گفت که اين کتاب به عنوان « اطلس گويا و جامع جزاير و بنادر خليج فارس » مي تواند در هر دو عرصه ي پژوهش و تحقيق در حوزه ي مطالعات خليج فارس و نيز حرفه ي دريانوردي به صورت منبعي غني مورد استفاده علاقمندان قرار گيرد.
راهنماي دريانوردي با کشتي بادباني
راهنماي دريانوردي با کشتي بادباني
نويسنده کتاب، عبدالله فهيمي

پي‌نوشت‌ها:

1. دانشجوي کارشناسي ارشد تاريخ ايران دوره ي اسلامي دانشگاه پيام نور تهران.
2. فهيمي، عبدالله:
راهنماي دريايي، چاپ دوم، اهواز: چاپ حافظ، آبان 1352، مقدمه ص 5.
3. همان، ص 8.
4. حميدي، سيدجعفر:
فرهنگ نامه بوشهر، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1380، ص 471.
5. فهيمي، پيشين، صص 8 و 9.
6. حميدي، پيشين، ص 472.
7. فهيمي، پيشين،ص 9.
8. « معلم » در سلسله مراتب مسئوليت هاي خدمه ي کشتي، عنوان و سِمَت فرمانده اصلي کشتي بوده است. در واقع تمامي امور کشتي در سفرهاي دريايي با تصميمات معلم انجام مي پذيرد.
9. فهيمي، پيشين، ص 9.
10. حميدي، پيشين، ص 472.
11. فهيمي، پيشين، صص 9 و 10.
12. حميدي، همان، ص 472.
13. به نقل از فرزندش فرشيد فهيمي.
14. سازمان اسناد و کتابخانه ي ملي، سند 726هـ الف ب1.
15. سازمان اسناد و کتابخانه ملي، سند 1و 290/5/373/3.
16. فهيمي، پيشين، ص 10.
17. حميدي، پيشين، ص 472.
18. همان، ص 56.
19. همان، ص 57.
20. همان، ص 44.
21. همان، ص 37.
22. همان، ص 57.
23. همان، ص 61.
24. همان، ص 18.
25. همان، ص 38.
26. همان، ص 61.
27. همان، ص 72.

کتابنامه :
1. فهيمي، عبدالله:
راهنماي دريايي، چاپ دوم، اهواز: چاپ حافظ، آبان 1352.
2. حميدي، سيدجعفر:
فرهنگ نامه بوشهر، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1380.

منبع مقاله :
خيرانديش، دکترعبدالرسول، تبريزنيا، مجتبي؛ (1391)، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر پنجم)، ( بي م )، تهران: خانه کتاب، چاپ اول



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.