عرفاي قرن چهارم هجري

ابوالعباس احمدبن عطا آدمي از مشاهير عالمان صوفي در قرن سوم و چهارم است. وي شاگرد ابراهيم مارِستاني و از شاگردان بزرگ جنيد بوده است. در ميان صوفيه در تفسير عرفاني قرآن مقامي بلند دارد و تفسير او هم اينك در مجموعه
دوشنبه، 14 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عرفاي قرن چهارم هجري
 عرفاي قرن چهارم هجري

 

نويسنده: علي اميني نژاد




 

عرفاي طراز اول و مشهور قرن چهارم

مشاهير از عارفان قرن چهارم عبارتند از:

1. ابن عطا آدمي (م 309 يا 311)

ابوالعباس احمدبن عطا آدمي از مشاهير عالمان صوفي در قرن سوم و چهارم است. وي شاگرد ابراهيم مارِستاني و از شاگردان بزرگ جنيد بوده است. در ميان صوفيه در تفسير عرفاني قرآن مقامي بلند دارد و تفسير او هم اينك در مجموعه آثار سُلَمي منتشر شده است. به عنوان نمونه در تفسير آيه ي شريفه ي: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا (1) و در تبيين معناي استقامت مي گويد: استقاموا علي انفراد القلب بالله تعالي «يعني آنان كه گفتند: الله پروردگار ماست و بر اشتغال انحصاري و انفرادي قلب به خداي سبحان استقامت ورزيدند، ملايكه بر آنان فرود خواهد آمد».
ابن عطا از مدافعان سرسخت حلاج بود و در همين راه به سال 309 ق و يا 311 ق كشته شد. (2)

2. ابوبكر شبلي (م 334)

برخي او را مصري و برخي خراساني مي دانند، اما در بغداد روزگار گذراند و از شاگردان بزرگ جنيد است، آن چنان كه جنيد در حق وي مي گويد: «لكل قومٍ تاج و تاج هذا القوم الشبلي». شبلي به جهت اشارات لطيفي كه دارد، در ميان صوفيه مورد توجه است، از جمله كلمات او آن است كه: الحرّية هي حرّية القلب، لاغير؛ «آزادي فقط آزادي دل است و بس».
در تفسير آيه ي قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ، (3) مي گويد: أبصار الرُؤوُس عن المحارم و أبصار القلوب عمّا سوي الله تعالي؛ «آنكه خداي متعال مي فرمايد: مؤمنان چشمان خود را بپوشانند، چشم ها دوگونه هستند: چشم هاي سر كه بايد از محارم الهي پوشيده شوند و چشم هاي دل كه بايد از غيرخدا پوشيده شوند».
از شبلي پرسيدند: عجيب ترين چيز كدام است؟ گفت: دلي كه خدا را بشناسد و معصيت كند!
خادم شبلي از لحظه ي وفات او گزارش هايي داده است، مي گويد: در بستر مرگ از من خواست تا وضويش دهم. وضو دادم، اما تخليل لحيه را فراموش كردم. زبان وي گرفته بود، دست مرا گرفت و به ميان لحيه ي خود درآورد، پس جان داد. وقتي يكي از بزرگان اين واقعه را شنيد، گفت: چه گويند در حق مردي كه در آخر عمر، ادبي از آداب شريعت از وي فوت نشد!
خادم در گفتاري ديگر از شبلي سخني را در لحظات احتضار نقل كرده، مي گويد: شبلي در لحظه ي وفات مي گفت: بر من يك درم مظلمه است و چندين هزار درم براي صاحب آن صدقه دادم و هنوز بر دل من هيچ شغلي از آن گران تر نيست.
ابوبكر شبلي در سن 87 سالگي و به سال 334 ق وفات يافته است. (4)

3. ابونصر سراج طوسي (م 378)

وي مريد ابومحمد مرتعش بوده و سري سقطي و سهل تستري را نيز ديده بود. درباره ي زندگي او چندان اطلاعي در دست نيست، ولي به طاووس الفقرا ملقب است و بيشتري عامل شهرت سراج، كتاب مهم اللّمع است كه از كتب معتبر عارفان به شمار مي آيد. سراج طوسي در سال 378 ق وفات نموده است. (5)

4. ابوطالب مكي (م 383 يا 386)

وي در اصل مكي است، ولي در بغداد وفات يافته است. در تذكره ها درباره ي وي اطلاع چنداني نيامده است. همچنان كه شهيد مطهري مي گويد: شهرت بيشترش به خاطر كتاب مهم و معروف قُوْتُ القلوب است كه از كتب معتبر صوفيه مي باشد، آن چنان كه عين القضات همداني در وصف آن مي گويد: در دقايق طريقت مانند اين كتاب در عالم اسلام تصنيف نگشته است. (6) جامي نيز در نفحات الانس مي گويد: قوت القلوب مجمع اسرار طريقت است. (7)
برخي از محققان مي گويند: اين كتاب در افكار و آثار امام محمد غزالي تأثير فراوان داشته است. در هر حال، اين عارف مكي در سال 383 ق يا 386 ق وفات يافته است.

عرفاي غيرمشهور قرن چهارم:

در رتبه ي پس از اين عارفان مشهور قرن چهارم، عارفان فراواني ديده مي شوند كه فهرست برخي از ايشان به قرار زير مي باشد:

1. علي بن سهل اصفهاني:

از مشايخ عرفاي اصفهان و شاگرد محمدبن يوسف بنّاست و با جنيد مكاتباتي داشته است. وي متوفاي سال 307 ق است. (8)

2. ابومحمد جُريري:

از شاگردان بزرگ جنيد بوده و پس از وي در جاي او نشست. او به سال 312 ق يا 314 ق وفات نموده است. (9)

3. بُنان بن محمد حمّال:

از بزرگان عرفاي مصر و شاگرد جنيد و استاد ابوالحسين نوري است. او متوفاي سال 316 ق مي باشد. (10)

3. ابوبكر واسطي:

از قدماي اصحاب جنيد و نوري است و در توحيد و علم اشارت مقامي بلند دارد. وي قبل از سال 320 ق وفات يافته است. (11)

5. ابوعمرو دمشقي:

از شاگردان ابوعبدالله جلا و به قول جامي: يگانه ي مشايخ شام بود. او به سال 320 ق رحلت كرده است. (12)

6. خير نسّاج:

از اهالي سامره و مريد سري سقطي، استاد نوري، ابن عطا و جُريري است. جنيد درباره ي او مي گويد: خيرٌ خيرنا؛ «خير نسّاج بهترينِ ماست». وي پس از صد و بيست سال عمر در سال 322 ق وفات كرد. (13)

7. ابوبكر كتّاني:

از شاگردان جنيد بغدادي و متوفاي سال 322 ق است. (14)

8. ابوعلي رودباري:

در بغداد شاگرد جنيد و نوري و در شام شاگرد ابوعبدالله جلا بود و در مصر اقامت كرد و سرانجام در سال 322 ق به رحمت خدا رفت. (15)

9. ابراهيم قصّار رَقّي:

از بزرگان شام و از اقران جنيد و ابوعبدالله جلاست و پس از عمري طولاني به سال 326 ق وفات كرد. (16)

10. ابوالحسن بن محمد مزيّن:

اهل بغداد و شاگرد جنيد و سهل تستري است. وي در سال 327 ق وفات يافته است. (17)

11. ابويعقوب نَهرجوري:

شاگرد جنيد، عمروبن عثمان مكي و ابويعقوب سوسي است و به سال 330 ق وفات يافته است. (18)

12. ابوعبدالله خفيف شيرازي:

كه وي را شيخ الاسلام مي گفتند و با مشايخ فراواني همچون ابوبكر كتّاني و طاهِر مَقْدسي صحبت داشته و تصنيفاتي دارد. وي در سال 331 ق وفات نموده است. (19)

13. حسين بن محمد سُلَمي:

پدر شيخ عبدالرحمن سُلَمي، صاحب طبقات الصوفية. وفات وي كه از عرفاي برجسته ي عصر خود بود، پس از سال 340 ق بوده است. (20)

14. جعفر حذّاء:

شاگرد جنيد و ديگران است و برخي وي را از شبلي برتر دانستند. متوفاي سال 341 ق بوده، و در شيراز مدفون است. (21)

15. ابوالعباس سيّاري:‌

شاگرد ابوبكر واسطي است و سلسله ي «سيّاريّه»
بدو منتسب است. وي در سال 342 ق رحلت نموده است. (22)

16. ابوالخير حمّاد تيناتي:

شاگرد ابوعبدالله جلا و جنيد است. متوفاي سال 342 ق است و جامي در نفحات الانس از احوال وي شرح مفصلي آورده است. (23)

17. ابو مزاحم شيرازي:

از مشايخ بزرگ فارس بوده و با جنيد و شبلي مخالفت هايي داشته است. وي به سال 345 ق به رحمت خدا رفته است. (24)

18. ابوعمرو زُجاجي:

شاگرد عارفاني همچون: ابوعثمان حيري، جنيد، رويم و ابراهيم خوّاص است و متوفاي سال 348 ق. (25)

19. جعفربن محمدبن نصير خلدي:

اهل خُلد بغداد و شاگرد جنيد، ابراهيم خوّاص رويم و نوري است و در حكايت احوال عرفا مقامي خاص دارد. او در سال 348 ق وفات يافته است. (26)

20. ابوعلي كاتب:

از بزرگ عارفان مصري و شاگرد ابوعلي رودباري است و پيش از سال 350 ق رحلت نموده است. (27)

21. عبدالله رازي شعراني:

شاگرد مشايخ بغداد همچون جنيد است و در رياضات عجيب بوده است. وي متوفاي سال 353 ق مي باشد. (28)

22. بُنداربن مُهَلّب شيرازي:

شاگرد شبلي و استاد ابوعبدالله خفيف است و در نظر استادش شبلي، عزيز و بزرگ بوده است. او در سال 353 ق وفات نمود. (29)

23. علي بن بُندار صيرفي:

از بزرگان مشايخ نيشابور است. در اطراف و اكناف عالم اساتيد و مشايخ بسيار ديده بود. در نيشابور شاگرد ابوعثمان حيري، در ري شاگرد يوسف بن الحسين، در بغداد شاگرد جنيد، رُوَيم، سَمنُون، ابن عطا و جُريري، در شام شاگرد طاهر مَقْدسي و ابن جلا و در مصر شاگرد ابوعلي رودباري بود. وي در سال 359 ق وفات نموده است. (30)

24. ابوعمروبن نجيد سَلَمي:

از جانب مادر جدّ شيخ ابوعبدالله سُلَمي بود. او از شاگردان ابوعثمان حيري و متوفاي سال 365 ق است. (31)

25. ابوعبدالله رودباري:

عارف شامي و خواهرزاده ي ابوعلي رودباري است. او در سال 369 ق وفات كرد. (32)

26. ابوسهل صُعْلوكي:

با شبلي و مرتعش مصاحبت داشته و در نيشابور، به سال 369 ق درگذشت. (33)

27. ابوالحسين حُصْري:

اهل بصره، مقيم بغداد و شاگرد شبلي بود. وي به سال 371 ق درگذشت. (34)

28. ابوعثمان مغربي:

شاگرد ابوعلي كاتب و حبيب مغربي است و سال ها در مكه مجاورت داشته و سپس به نيشابور مهاجرت كرد. او در سال 373 ق وفات نموده است. (35)

29. ابوالقاسم رازي:

شاگرد ابن عطا و ابوعلي رودباري بود. اموال بسيار داشت. اما آن قدر بر فقرا انفاق نمود تا خود درويش از دنيا رفت. درگذشت او در سال 387 ق روي داده است. (36)

30. ابوعلي دقّاق:

در زمان خود بي نظير بود. او استاد ابوالقاسم قشيري و پدر خانم اوست و شيخ ابوالقاسم مجالس وي را جمع نموده است. دقّاق در سال 405 ق وفات كرده است. (37)

پي‌نوشت‌ها:

1. فصلت (41)، 30.
2. جامي، نفحات الانس، ص 142؛ هجويري، كشف المحجوب، ص 227.
3. نور (24)، 30.
4. جامي، نفحات الانس، ص 184؛ هجويري، كشف المحجوب، ص 236.
5. عطار، تذكرة الاولياء، ص 639.
6. جامي، نفحات الانس، تعليقات، ص 724.
7. همان، ص 122.
8. همان، ص 103.
9. همان، ص 141.
10. همان، ص 161.
11. همان، ص 179.
12. همان، ص 159.
13. همان، ص 136.
14. همان، ص 181.
15. همان، ص 205.
16. همان، ص 747.
17. همان، ص 164.
18. همان، ص 131.
19. همان، ص 240.
20. همان، ص 317.
21. همان، ص 243.
22. همان، ص 147.
23. همان، ص 214.
24. همان، ص 58.
25. همان، ص 227.
26. همان، ص 20.
27. همان، ص 208.
28. همان، ص 232.
29. همان، ص 230.
30. همان، ص 115.
31. همان، ص 231.
32. همان، ص 271.
33. همان، ص 317.
34. همان، ص 236.
35. همان، ص 87.
36. همان، ص 124.
37. همان، ص 297.

منبع مقاله :
اميني نژاد، علي؛ (1390)، آشنايي با مجموعه عرفان اسلامي (كليات، تاريخ عرفان، عرفان نظري، عرفان عملي و...)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (رحمه الله)، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.