بررسي پيامدهاي فرهنگي- اجتماعي ازدواج از ديدگاه كارشناسان قوه قضاييه و ارائه راهكارهاي مناسب در تهران

نگاه كارشناسي به پيامدهاي ازدواج

در اين پژوهش در راستاي تبيين پيامدهاي فرهنگي- اجتماعي ازدواج در كشور، نخست به مفهوم ازدواج و ابعاد آن به عنوان يك مسئله اجتماعي نگريسته و به توصيف آن از ديدگاه اسلام پرداخته شده و در ادامه مزايا و معايب آن و نيز
يکشنبه، 20 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاه كارشناسي به پيامدهاي ازدواج
 نگاه كارشناسي به پيامدهاي ازدواج

 

نويسندگان:
دكتر كريم حمدي (1)
دكتر اسماعيل كاوسي (2)
پيمان حسن پور (3)

 

بررسي پيامدهاي فرهنگي- اجتماعي ازدواج از ديدگاه كارشناسان قوه قضاييه و ارائه راهكارهاي مناسب در تهران

چكيده

در اين پژوهش در راستاي تبيين پيامدهاي فرهنگي- اجتماعي ازدواج در كشور، نخست به مفهوم ازدواج و ابعاد آن به عنوان يك مسئله اجتماعي نگريسته و به توصيف آن از ديدگاه اسلام پرداخته شده و در ادامه مزايا و معايب آن و نيز پيامدهاي ناشي از عدم توجه به آن مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به پژوهش انجام شده، اهداف تحقيق، سؤالات و فرضيه هاي مربوط ارائه و ضمن معرفي جامعه و نمونه آماري و روش تحقيق و شيوه هاي گردآوري و تجزيه و تحليل داده هاي حاصل به آزمون فرضيه هاي تحقيق اشاره نموده و در خاتمه نتايج مربوط به تحقيق آورده شده است. نتايج حاصل، بيانگر اين مهم مي باشد كه هر اندازه شاخص هاي اجتماعي و فرهنگي ازدواج بيشتر مورد توجه قرار گيرد، ازدواج با پيامدهاي مثبت مواجه خواهد بود.

واژگان كليدي

پيامدهاي فرهنگي، پيامدهاي اجتماعي، ازدواج و خانواده

مقدمه

ازدواج مقوله اي فرهنگي و اجتماعي است كه به رغم ثبات زيادي كه همواره بر نفس آن حاكم بوده، بسيار تحت تأثير شرايط حاكم بر جامعه جديد قرار گرفته است. بنابراين، ايجاد تحول در آن با توجه به شرايط و مقتضيات زمان، امري ضروري و اجتناب ناپذير است. آنچه ازدواج را در جهان معاصر متفاوت از گذشته ساخته، دامنه تحولات در ازدواج است كه در نتيجه تغييرات بسيار در ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي اتفاق افتاده است. ترديدي وجود ندارد كه ساختارهاي اجتماعي جديد، شرايط و ضرورت هاي جديدي را براي ازدواج رقم زده و موجب بروز تمايز آشكاري ميان شيوه ها و ساختارهاي ازدواج در جامعه سنتي و جديد شده است.
نگرش و ديدگاه نسبت به ازدواج به عنوان يك « واقعيت اجتماعي »، تحت تأثير فرهنگ و نقش و موقعيتي است كه در آن به سر مي بريم. طبق بينش جامعه شناختي، « واقعيت هرگز به ما نمي گويد كه چيست، بلكه انسان ها بايد واقعيت را آن گونه كه هست، تفسير كنند و آن تفسير با فرهنگي كه ما براي راهنمايي خود به كار مي بريم، آغاز مي شود. هرچند فرهنگ نيز به نوبه خود از گروه هاي ما و از جامعه ما ناشي مي شود » ( شارون، 1379: 139 ). بنابراين، ديدگاه فرد نسبت به ازدواج تابع فرهنگي است كه به آن تعلق دارد، همچنين ملهم از موضع و جايگاه فرد در جامعه است. به عبارت ديگر، برخي باورهاي فرد، ناشي از تأثير فرهنگ و جامعه اي است كه در آن زندگي مي كند، مانند مرد يا زن بودن. براي مثال، واقعيتي به نام زن بودن به مفهوم « انديشيدن مانند يك زن » است، يعني اعتقاد به اينكه عاطفه، حيا، صبر، بردباري، گذشت، خانه داري، بچه داري و مادري، كنش هاي ضروري زندگي خوب و رضايتبخش است. مرد بودن نيز به مفهوم « انديشيدن مانند يك مرد » است، يعني باور داشتن به اينكه نان آوري، سرپرست خانواده، احساسي نبودن، تلاش براي كسب معاش و اعتبار اجتماعي، لازمه ي يك زندگي خوب و سعادتمندانه است.
حفظ دين، پذيرش عبادت انسان و تكوين مودت و رحمت است و ازدواج كه ايده اي داراي پشتوانه ديني و اسلامي است مي تواند در جلوگيري از سردرگمي و اغتشاشات روحي افراد جامعه مؤثر باشد كه البته عدم فرهنگ سازي نهادهاي ذي ربط در جهت ترويج ازدواج آسان مشكلات فراروي تحقق اين ايده مي باشد. بنابراين، در اين پژوهش در نظر است به سؤالات زير پاسخ داده شود
- پيامدهاي فرهنگي و اجتماعي ناشي از ازدواج كدامند؟
- جهت كاهش پيامدهاي منفي فرهنگي و اجتماعي و افزايش نقاط مثبت ازدواج چه راهكارهايي را مي توان ارائه داد؟

1- مفهوم ازدواج

ازدواج، در عرف و شرع، پيمان زناشويي است كه بر اساس آن، براي مرد و زن در برابر هم، تعهدات اخلاقي و حقوقي پديد مي آيد كه سرپيچي از آنها، عقوبت و كيفر در پي خواهد داشت. در هر آييني، ازدواج با قوانين و مقررات ويژه اي صورت مي گيرد و اسلام به آداب و رسوم ديگر اقوام احترام گذاشته است: « لكل قوم نكاح ». از پيمان زناشويي در قرآن به « نكاح » نيز تعبير شده و به دو معنا به كار رفته است: نياز روح به كانون آرامش، و برآوردن نيازهاي جنسي كه البته معناي اول با اهميت تر از معناي دوم است. همسر شايسته در پيشامدهاي زندگي، راه وصول به آرامش و سعادت را نزديك مي كند.

2- اهداف و آثار ازدواج

حكمت ها و آثار مهمي بر ازدواج ترتب دارد و قرآن در آياتي به آنها پرداخته است. در برخي موارد، هرچند زن و مرد با يكديگر زندگي مي كنند، اهدافي كه بايد در زندگي آنان حاكم باشد، از ميان مي رود و دو طرف بدون آنكه بهره اي از زندگي مشترك ببرند، با يكديگر زندگي مي كنند. برخي گفته اند: هرجا نشانه هاي الفت و حكمت هاي زوجيت چه در دنيا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجيت را به كار برده است ( روم: 21، فرقان: 74، زخرف: 70، بقره: 25، يس: 56 ) و هرگاه جاي اين نشانه ها و حكمت ها را بغض و خيانت يا تفاوت عقيده زن و مرد با يكديگر پر مي كند، قرآن از كلمه « امرأه » استفاده كرده است ( يوسف: 30، تحريم: 10 و 11 ). همچنين آنجا كه حكمت زوجيت ( بقاي نسل انسان ) از ميان برداشته مي شود، باز قرآن واژه « امرأه » را به كار برده است ( ذاريات: 25، مريم: 4، آل عمران: 40 ). بدين سبب، هنگامي كه اين حكمت سربر مي آورد و ثمره زوجيت به بار مي نشيند، باز قرآن تعبير را عوض كرده و كلمه « زوج » را به كار مي برد. در آيه 40 سوره آل عمران، زكريا به خدا خطاب مي كند كه همسرم نازا است: « وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ »؛ ولي وقتي دعاي او اجابت مي شود، قرآن مي فرمايد: « وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ ».

2-1- حفظ انساب

ازدواج و رعايت مقررات آن، نسب را حفظ مي كند. در اسلام، حفظ نسب، پايه احكام و حقوق فراواني است. بعضي از احكام فقهي، بر شناخت رابطه فرزند با پدر و مادر يا بر شناخت نسبت هاي فاميلي ديگر، مبتني است. تبعيت فرزند از پدر و مادر در كفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در بردگي و حريت، ربا بين پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب قضاي نمازهاي ميت بر پسر بزرگ تر، مسائل ارث، ولايت پدر و جد، حقوق طرفيني مانند حق حضانت و نفقات، عقوق والدين و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقي مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقيقه فرزند و مسائل فراوان ديگر، بر حفظ انساب متوقف است و از اينجا به اهميت ازدواج و مراعات حدود آن مي توان پي برد. حفظ نسب، حكمت عده زن بين دو ازدواج شمرده شده است. انتظار زن براي ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهارماه و ده روز ( بقره: 234 )، عده زن به مدت سه دوره پاكي پس از طلاق ( بقره: 228 ) و انتظار زن باردار براي ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل ( طلاق: 4 )، همه اين مقررات گوياي اهميت حفظ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار ( نساء: 24 )، و حرمت زنا ( اسراء: 32 ) نيز بر پايه حكمت حفظ نسب قرار داده شده است.

2-2- برخورداري از سكون و آرامش

نياز روح به كانون آرامش، با اهميت تر از نياز جنسي است. همسر شايسته در پيشامدهاي زندگي، راه وصول به آرامش و سعادت را نزديك مي كند: « وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا ... » ( روم: 21 )، « وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا ... ». برخي مفسران، مقصود از لباس را در آيه 187 بقره، سكون و آرامش دانسته اند؛ همان گونه كه خدا شب را لباس ( مايه آرامش و سكون ) دانسته: « وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا » ( نبأ: 10 ). و « هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ » ( بقره: 187 ) به سكون و آرامشي كه با همسر حاصل مي شود، نيز اشاره دارد. يكي از بناهاي پر اهميت اجتماع، ازدواج و تشكيل خانواده است. در اين واحد اوليه اجتماعي، سنگ بناي تعليم و تربيت نهاده مي شود و انسان در عرصه ازدواج به آرامش و تكامل مي رسد.

2-3- حفظ نوع بشر

طبق بيان قرآن، ازدواج وسيله اي براي توليد و بقاي نسل در انسان و حيوان است: « جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ » ( شوري، 11 ). گرچه جمله « َيذْرَؤُكُمْ فِيهِ » تكثير نسل انسان را بيان داشته است، در اين جهت، ميان انسان، چهارپايان و گياهان فرقي نيست. در جاي ديگري مي فرمايد: پروردگار، شما را از « نفس واحدي » آفريد و جفتش را نيز از او خلق كرد، و از آن دو، مردان و زنان بسياري را پراكنده ساخت: « ... وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاء ... » ( نساء: 1 ). در آيه 72 سوره نحل مي فرمايد: از همسرانتان براي شما فرزندان و نوه ها قرار داد، « وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً ». قرآن، بقاي نسل انسان و اجتماع مدني را به ازدواج منوط مي داند و روي آوردن به زنا و لواط را نابودكننده راه بقاي نسل مي شمارد: « وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً » ( اسراء: 32 )، « أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ » ( عنكبوت: 29 )؛ زيرا با رواج راه هاي نامشروع، رغبت به نكاح كم مي شود؛ جاذبه اش از بين رفته و فقط بار تأمين مسكن و نفقه و به دنيا آوردن اولاد و تربيت آنان، باقي مي ماند. در نتيجه، آسان ترين راه هاي اشباع غرايز كه از راه نامشروع است، رايج مي شود و هدف بقاي نسل، رنگ مي بازد.

2-4- داشتن فرزندان صالح

يكي از خواسته هاي غريزي انسان، نياز فطري به پدر و مادر شدن مي باشد، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تأمين مي شود؛ زيرا اصل توليد و تكثير، از راه هاي غيرمشروع نيز ممكن است، ولي در سايه ازدواج، نسلي داراي اصل و نسب پديد مي آيد. قرآن در آياتي، فرزند را زينت زندگي دنيا شمرده كه بيان گر رغبت انسان به داشتن فرزند و برقرار شدن رابطه پدر و مادر و فرزند است: « الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا » ( كهف: 46 ). داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبيرهاي گوناگوني در قرآن آمده است. در آيه 223 سوره بقره از اينكه مي گويد: « نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ ... ». يادآور مي شود كه بكوشيد از اين فرصت بهره گيريد و با پرورش فرزندان صالح و شايسته كه به حال دين و دنياي شما مفيد باشد، اثر نيكي براي خود از پيش بفرستيد؛ « ... وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ ... ». در آيه 187 سوره بقره پس از آنكه از آميزش با همسر سخن به ميان آمده است، مي فرمايد: « ... وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ »، كه به نظر بسياري مقصود، طلب فرزند است. در موارد متعددي از قرآن، خداوند براي داشتن فرزند صالح، خوانده شده است. در آيه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل مي كند كه عرضه مي دارند؛ اگر فرزند صالح نصيبشان شود، شكرگزار خواهند بود: « دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحاً لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ... ». در چند جا، درخواست حضرت زكريا (عليه السلام)، مطرح شده است كه از خداوند، فرزندي كه لياقت جانشيني او را داشته « ... فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا » ( مريم: 5 )، و مورد رضايت پروردگار باشد؛ « وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا »‌ ( همان: 6 ) را خواسته است. در سوره آل عمران، پس از بيان شايستگي هاي مريم (عليها السلام)، او پروردگارش را مي خواند: خداوندا از طرف خود، فرزند پاكيزه اي نيز به من عطا فرما: « ... هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء ».

2-5- مودت و رحمت

از ديگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: « وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ... » ( روم: 21 ). آنچه در آغاز زندگي مشترك بين زن و شوهر، يگانگي برقرار مي كند و اثر آن در مقام عمل ظاهر مي شود، مودت است؛ ولي پس از گذشت زمان و رسيدن دوران ضعف و ناتواني، رحمت جاي مودت را پر مي كند. رحمت و مودت به تعبير قرآن، دو نشانه الهي و ضامن پايداري بناي زندگي و تداوم وحدت است. البته رحمت در همان آغاز زندگي نيز در زندگي نقش دارد. گاهي زحمات و خدمات بلاعوض و ايثارگرانه بدون هيچ گونه چشم داشتي حتي گاهي با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان سرمي زند. در اينجا براي حفظ نظام خانواده از خواسته هاي غريزي انسان، نياز فطري به پدر و مادر شدن برشمرده شده، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تأمين مي شود.

2-6- ارضاي غريزه جنسي

غريزه جنسي، نيرويي است كه در زن و مرد قرار داده شده و ازدواج، وسيله اي مُجاز براي اطفاي نيروي شهوت و پاسخي به اين غريزه خدادادي است: « وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ » ( مؤمنون: 5-6 ). در حديث آمده است: ميان لذت هاي مادي و جسماني در دنيا و آخرت، هيچ كدام به پايه لذت زناشويي نمي رسد؛ سپس امام به آيه 14 سوره آل عمران استشهاد مي كند كه در ميان شهوات گوناگون علاقه به زن را مقدم داشته است: « زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ ... » در آيه 187 بقره مي فرمايد: خداوند مي دانست كه شما به خود خيانت مي كرديد و آميزش با همسر را كه ممنوع شده بود، انجام مي داديد؛ بدين سبب، ممنوعيت برداشته شد: « ... عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ ... ». اين آيه، به نياز غريزي جنسي اشاره دارد كه به رغم ممنوعيت شرعي، مردم به سوي آن كشيده مي شوند. البته اين امر نمي تواند انگيزه اصلي و هدف نهايي ازدواج باشد؛ زيرا غريزه جنسي در زن و مرد، دوره محدودي دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط اين جهت باشد، بايد زوجين هنگام ناتواني جنسي، يكديگر را رها كنند يا زن و مردي كه توانايي جنسي خويش را از دست داده اند، هيچ گاه پيمان زناشويي نبندند.

2-7- بازداشتن از گناه

يكي از آثار ازدواج براي زن و مرد، ايجاد زمينه تقوا و دوري از گناهان است. با اشباع غريزه جنسي در زن و مرد، زمينه گناهان شهوت انگيز از ميان مي رود. اينكه در قرآن از كسي كه ازدواج كرده، به « مُحصن و محصنه » تعبير شده: « فَإِذَا أُحْصِنَّ » ( نساء: 25 )، به جهت اين است كه زن و مرد، با ازدواج در حِصن ( سنگر ) مستحكمي قرار مي گيرند و خود را حفظ مي كنند تا وسوسه هاي شهواني در آنان اثر نگذارد. ازدواج، زمينه گناهان ديگر را نيز از بين مي برد؛ زيرا پذيرفتن مسئوليت تأمين و تربيت اولاد، انسان را به استفاده بهينه از عمر وامي دارد و براي گناه و معاشرت هاي گمراه كننده جايي باقي نمي ماند. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « من تزوج فقد احرز نصف دينه » ( بحارالانوار، ج100: 219 )؛ با ازدواج، نيمي از دين صيانت مي شود. در روايتي ديگر آمده است: بدترين مردم، كساني هستندكه در تجرد به سر مي برند. در تفسير آيه 187 سوره بقره؛ « هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ » برخي گفته اند: آن گونه كه انسان، با لباس از سرما و گرما و حشرات و آسيب هاي جلدي، محافظت مي شود، زن و مرد، با ازدواج، يكديگر را از گناه حفظ مي كنند. در آيه 28 سوره نساء، حكمت تشريع ازدواج اين گونه بيان شده است: « يُرِيدُ اللّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ... »؛ زيرا پيروي از شهوات و در دام گناه افتادن، براي انسان، وزانت و سنگيني مي آورد و تشريع ازدواج و فراهم شدن امكان آن براي كسي كه نمي تواند با زنان آزاد ازدواج كند، از فساد و گناه جلوگيري مي كند و انسان از عواقب آن در امان مي ماند و اين نوعي توسعه براي انسان شمرده مي شود.

2-8- توسعه رزق

نگراني از تنگدستي، يكي از بهانه هايي است كه براي گريز از ازدواج، مطرح مي شود. قرآن، اين گونه به انسان اميدواري مي دهد: از فقر و تنگ دستي جوانان و مجردان نگران نباشيد و در ازدواج آنها بكوشيد، چراكه اگر فقير باشند، خداوند از فضل خويش، آنان را بي نياز مي سازد: « وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ... » ( نور: 32 ). برخي گفته اند: مفاد اين آيه، وعده خداوند به غنا و بي نيازي براي كساني است كه تشكيل خانواده دهند. رواياتي نيز اين معنا را تأييد مي كند. يكي از آثار ازدواج براي زن و مرد، ايجاد زمينه تقوا و دوري از گناهان است. در حديثي، امام صادق (عليه السلام) ترك ازدواج به سبب ترس از گرسنگي را سوء ظن به پروردگار دانسته است؛ زيرا پس از وعده قرآن به توسعه رزق، نگراني در اين زمينه، جز بدگماني به خدا نيست. با توجه به اينكه افرادي در جامعه، پس از ازدواج، نه تنها ثروتمند نمي شوند، بلكه بر فقرشان افزوده مي شود و اگر اين آيه، متضمن وعده خداوند باشد، خلف وعده لازم مي آيد و خلف وعده قبيح است. گروهي بر آنند كه براي وعده در اين آيه بايد معلق بر مشيت الهي در تقدير گرفته شود؛ يعني پس از ازدواج، اگر خدا بخواهد، آنان را بي نياز مي كند، چنانكه در آيه 28 سوره توبه، براي وعده الهي به غنا و بي نيازي به مشيت خدا تصريح شده است: « وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء ... » اشكال شده است: همان طور كه غنا و بي نيازي متأهلان، به مشيت منوط است، غنا و بي نيازي مجردها و كساني كه همسر ندارند ( بلكه هر پديده اي ) نيز به مشيت توقف دارد. پس اين چه وعده اي است كه خدا، براي ازدواج داده است؛ زيرا همان گونه كه متأهل ها، بر اثر مشيت الهي، به دو گونه فقير و غني تقسيم مي شوند، مجردها نيز چنين هستند و اتفاقاً اين وعده درباره مجردان در قرآن آمده است: « وَإِن يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللّهُ كُلاًّ مِّن سَعَتِهِ » ( نساء: 130 ). اگر وضعيتي پيش آيد كه زن و شوهر نتوانند با هم زندگي كنند و از هم جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت خود بي نياز خواهد كرد. پاسخ اشكال آن است كه بسياري از مردم خيال مي كنند، ازدواج و فراواني عائله، سبب فقر و تجرد، سبب پس انداز و ثروت مي شود. آيه درصدد آن است كه اين توهم را از دل ها بزدايد و غفلت از رزاق حقيقي را بردارد و به ما بفهماند كه گاه، بركت و فراواني، در مال انسان ( با وجود عائله مند بودن ) ايجاد مي شود و گاهي هم انسان ( در عين كم عائله بودن و مجرد زيستن ) هرچه مي كوشد، در معيشت او پيشرفتي حاصل نمي شود، افزون بر آنكه پذيرفتن مسئله تأمين زن و فرزند، در او مسئوليت پديد مي آورد. بنابراين، آيه « إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ » ( نور: 32 ) بيان مي دارد كه گاهي با ازدواج، فقر از زندگي رخت برمي بندد، نه آنكه هميشه با ازدواج، فقر برطرف مي شود وگرنه اين آيه با آيه « وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا » تناقض مي يافت ( همان: 33 ). فخر رازي معتقد است كه آيه « إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ » در مقام وعده الهي نيست؛ بلكه مفاد آيه، آن است كه نبايد ترس از فقر، مانع ازدواج شود؛ زيرا مال فناپذير است و آنچه ارزش و بقا دارد، فضل خدا است كه بايد در پي آن بود كه از انباشتن ثروت بهتر است: « قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ » ( يونس: 58 ).

3- ازدواج و اهميت آن در اسلام

در فرهنگ معين « ازدواج رابطه اي حقوقي است كه براي هميشه يا مدتي معين، به وسيله عقد مخصوص بين زن و مرد حاصل شده و به آنها حق مي دهد كه از يكديگر تمتع جنسي ببرند » ( معين، 1382 ). در تعريفي ديگر « ازدواج و زندگي زناشويي يك پديده طبيعي قراردادي است » ( مطهري، 1357 ). همچنين برخي ازدواج را فرايندي از كنش متقابل بين مرد و زن؛ برخوردي دراماتيك بين فرهنگ ( قواعد اجتماعي ) و طبيعت ( كشش جنسي ) و پيوندي دائمي ميان دو جنس مخالف مي دانند كه در چهارچوب رسمي و قانوني مجاز به برقراري مناسبات جنسي مي شوند ( رضوي و ديگران، 1381: 8 ).
در تعريفي ديگر، ازدواج به عنوان نهاد و كانون اجتماعي ملهم از سه منبع قانون، عقايد اجتماعي و اعتقادات مذهبي بوده و مبتني بر شش نكته است:
1- ازدواج يك انتخاب شخصي آزاد است كه بر پايه ي عشق استوار مي شود؛
2- بلوغ و استقلال، نياز مسلم براي اقدام به ازدواج است؛
3- ازدواج، ارتباطي بين دو جنس مخالف است؛
4- در يك زندگي مشترك، مرد سرپرست بوده و تأمين معاش و محافظت از خانواده را برعهده دارد؛
5- وفاداري جنسي و تك همسري، انتظارات يك ازدواج مي باشند؛
6- ازدواج به طور طبيعي با تولد فرزندان همراه است ( ناك، 1382: 14 ).
غير از آيات فراواني كه مسلمانان را در هر وضعيتي به همسرگزيني و ازدواج فرا مي خوانند، روايات بسياري نيز بر اين پيوند تأكيد دارند، تا آنجا كه امام صادق (عليه السلام) ترك ازدواج را از بيم فقر، سوء ظن به خداوند بزرگ مي خواند ( كليني، ج5: 3 ). امر ازدواج، به قدري از ديدگاه يگانه معبود هستي اهميت دارد كه در سوره نور آيه 32 فرموده: مردان و زنان بي همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكار را، اگر فقير و تنگ دست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بي نياز مي سازد، خداوند گشايش دهنده و آگاه است. در آيه اي ديگر خداوند فرموده: از نشانه هاي خداوند اين است كه آفريد براي شما از جنس خودتان زوج هايي كه به وسيله ي آنها آرام گيريد.
آري، خداوند رسيدن مشروع زن و مرد را به يكديگر، از نشانه هاي خود معرفي كرده و آن را براي هر دو نفر موجب آرامش دانسته است. آرامش و فروكش شدن موج طبيعي غريزه در انسان جز از طريق مشروع ميسر نيست و اين طريق مشروع ازدواج است و پاسخي است به نداي فطرت ( موسوي زنجانرودي، 1382: 19 ).
تعاليم اسلام نيز بر نكات فوق در ازدواج تأكيد دارد. اسلام ازدواج را قراردادي با شرايط ويژه مي داند ( نجفي: 5-8 ) و نسبت به ملل و اديان ديگر، براي مسلمانان در ازدواج شرايط بيشتري مقرر كرده است، هرچند ازدواج ساير فرهنگ ها را در ظرف و قالب خود به رسميت مي شناسد ( كليني، ج1: 353 ). نكته دوم، استحكام اين قرارداد است. در قرآن از ازدواج به عنوان « پيماني محكم » ياد شده است ( نساء: 21 ) وجملاتي كه در عقد ازدواج و هم زمان با آن از سوي يك طرف گفته مي شود و طرف مقابل نيز آن را مي پذيرد، نشان از استواري اين پيوند دارد ( مجلسي، ج 100: 267-269 ). برخي از اين جملات از متن قرآن گرفته شده و بر اين استوار است كه زن و مرد بايد به صورت مناسب و مطلوب به زندگي مشترك خويش ادامه دهند و در صورتي كه بخواهند از هم جدا شوند بايد با احسان و نيكي به يكديگر همراه باشند ( بقره: 231 ). در عين حال، پيمان زناشويي محكم ترين قرارداد اجتماعي است كه مي توان آن را ناشي از دوستي شديد و رحمت متقابل بين زن و شوهر دانست كه قرآن به آن اشاره كرده است ( روم: 21 ). اين دوستي، قوي ترين امري است كه فرد بر آن اعتماد كرده، والدين، خواهر و برادر و همه خانواده را رها مي نمايد و راضي مي شود با فردي كه نسبت خوني با او ندارد، زندگي كند و در سختي و آسايش با او شريك باشد. از نشانه هاي مهم خداوند در خلقت انسان، جذبه روان شناختي در وجود مرد و زن است كه مي پذيرند از نزديكان جدا شوند و فرد ناآشنايي را به همسري برگزيند تا مايه آرامش يكديگر شوند و رابطه دوستانه آنها از هر رابطه ديگر عميق تر گردد.
به نظر مي رسد، زن و مرد تنها در صورت اطمينان به عمق اين رابطه و گوارا بودن زندگي مشترك، به ازدواج رضايت مي دهند. اين پيمان فطري، بسيار محكم و امري وراي ارضاي جنسي است و اطمينان زن و مرد به يكديگر بيش از اطمينان افراد در هر رابطه ديگر انساني است. اين امور باعث مي شود ازدواج به پيمان محكمي تبديل شود ( رشيدرضا، 1984: 460 ).

4- نقش ايمان و اخلاق در تحكيم بنياد خانواده

خانواده يك واحد كوچك اجتماعي است كه با پيمان ازدواج زن و مرد آغاز مي شود و با توليد و تکثير فرزندان توسعه و استحکام مي يابد. جوامع بزرگ تر نيز از همين واحدهاي کوچک تشکيل مي شوند. بشر از آغاز، زندگي خانوادگي را به عنوان بهترين نوع زندگي برگزيده و در همه زمان ها و مکان ها بدان پايبند بوده و هست.
اين نوع زندگي از امتيازات انسان محسوب مي شود و فوائد گوناگوني دربردارد، از جمله اينکه زن و مرد را از پريشاني، بي هدفي و ولگردي نجات مي دهد و به خانواده وابسته و دلگرم مي سازد، آنها در کانون گرم و با صفاي خانواده، صاحب فرزند مي شوند. پرورش فرزندان و انس با آنان يکي از بهترين لذت هاي زندگي است.
اسلام براي تحقق اهداف ازدواج و تحکيم بنياد خانواده بر دو امر تأکيد دارد: يکي ايمان و ديگري اخلاق. به کساني که قصد ازدواج دارند توصيه مي شود که دين و اخلاق همسر خود را نيز منظور بدارند. مردي خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله، آمد و در امر ازدواج با او مشورت نمود، آن حضرت فرمود: « با زنان ديندار ازدواج کن تا خير فراواني نصيب تو شود » ( وسائل الشيعه، ج20: 50 ).
علي بن موسي الرضا (عليه السلام) فرمود: « سودي بهتر از زن صالح و شايسته نصيب انسان نمي شود، زني که شوهرش را خشنود مي سازد و در غياب او از خود و مال شوهرش نگهداري مي کند » ( همان: 39 ).
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) فرمود: « اگر کسي از دختر شما خواستگاري کرد و دين و اخلاق او را پسنديديد، با او تزويج کنيد وگرنه فتنه و فساد بزرگي در زمين به وجود مي آيد » ( همان. 77 ).
براي حسن رابطه بين زن و شوهر و بقا و استحکام بنياد خانواده و براي جلوگيري از اختلافات خانوادگي و وقوع طلاق نيز بهترين وسيله را رعايت ارزش هاي اخلاقي مي دانند و در اين رابطه توصيه هاي فراواني شده است.
اسلام، ازدواج را پيماني مقدس مي داند که ميان زن و مرد، به اعتبار اينکه دو انسان هستند، بسته مي شود و مهم ترين هدفش تأمين نيازهاي انساني و آرامش، سکون و انس زن و مرد به يکديگر است، حتي لذت جويي هاي مشروع جنسي و اشباع غريزه و توليد و پرورش فرزندان را نيز در راه تأمين هدف عالي انسان محسوب مي دارد.
قرآن کريم در اين رابطه مي گويد: « و از نشانه هاي خداست که براي شما از جنس خودتان همسراني بيافريد تا به سوي آنان آرامش بيابيد و در ميان شما محبت و دلسوزي قرار داد، همانا که در اين موضوع براي انديشمندان نشانه هايي است » ( روم: 21 ). در آيه مذکور، انس و آرامش خانوادگي به عنوان ثمره ازدواج معرفي شده است و اين موضوع بسي برتر از امکان ارضاي مشروع غريزه جنسي است. در پيمان مقدس زناشويي، زن و مرد با تمام وجود به سوي همديگر جذب و متحد و يک دل مي شوند و در تمام ابعاد زندگي در خدمت يکديگر قرار مي گيرند، همچنين مأنوس و همفکر و هم راز و يک هدف مي شوند.
در آيه مذکور زندگي خانوادگي بر دو پايه نيرومند مودت و رحمت استوار شده است. يکي از پايه هاي ازدواج، مودت و علاقه زن و شوهر نسبت به يکديگر است، خوبي ها و نقاط مثبت يکديگر را مورد توجه قرار مي دهند و از صميم قلب همديگر را دوست مي دارند. هر يک از آنان، ديگري را نعمتي ارزشمند از جانب خدا و وسيله انس، الفت، آرامش و دلگرمي و شريک زندگي مي شمارد و از اين نعمت بزرگ قدرداني و سپاسگزاري مي کند.
پايه ديگر ازدواج که در اين آيه بدان اشارت شده، رحمت يعني مهرباني و دلسوزي است. هرگاه يکي از زوجين به نقصان و ضعف و نيازي در همسرش مواجه شد با ديده ترحم و دلسوزي به آن مي نگرد، فکر مي کند که او يک انسان است و انسان هم بي نقص نيست، چنانکه خودش نيز بي عيب نيست. دلش به حال او مي سوزد و سعي مي کند با نرمي و مدارا و از روي مهرباني و دلسوزي نقص او را در صورت امکان برطرف سازد و در صورت عدم امکان او را با همان حال مي پذيرد و نقصانش را ناديده مي گيرد و به زندگي ادامه مي دهد. لازمه رحمت و دلسوزي اين است که چنانکه خير و صلاح خود را مي خواهد در همه حال خواسته ها و تمايلات همسرش را نيز منظور بدارد و هرچه را براي خود مي خواهد براي او نيز بخواهد و همواره به فکر تأمين سعادت، آسايش و آرامش او باشد. قرآن مجيد در اين رابطه تعبير بسيار جالبي دارد و زن و شوهر را چنين توصيف مي کند:
« زنان براي شما لباس هستند و شما نيز براي آنان لباس هستيد » ( بقره: 187 ).
لباس مجموع بدن انسان را با همه کمالات و نواقص و خوبي ها و بدي ها و زيبايي ها و زشتي ها دربر مي گيرد؛ از سرما و گرما و خطرها حفظ مي کند، بر زيبايي هايش مي افزايد و عيوبش را مي پوشاند. لباس نزديک ترين اشيا نسبت به انسان است و از جمله نيازهاي اوليه به شمار مي رود. زن و شوهر نيز نسبت به يکديگر بايد همانند لباس باشند، همديگر را با همه نواقص و کمالات بپذيرند. حافظ و نگهبان و آرامش بخش يکديگر باشند، بر زيبايي هاي هم بيفزايند و عيوب يکديگر را بپوشانند، رازدار و محرم اسرار باشند.
اسلام در مورد روابط بين زن و شوهر و زندگي خانوادگي چنين مي انديشد و آن را بر چنين پايه هايي استوار ساخته است. تشکيل چنين خانواده هايي در خور انسان است و سعادت جسماني و نفساني، دنيوي و اخروي او را تأمين مي کند. اگر بنياد خانواده بر پايه هاي ايمان و محبت و دلسوزي استوار شود، کانون خانواده گرم و باصفا مي شود و از کشمکش ها و اختلافات و طلاق و فروپاشي جلوگيري مي کند.
خيرانديشان بايد در ترويج و تبليغ چنين خانواده هايي تلاش و سرمايه گذاري کنند و بدين وسيله، از تزلزل و فروپاشي بنياد خانواده جلوگيري کنند. البته تنها با حمايت هاي قانوني نمي توان بدين هدف بزرگ رسيد و بنيان خانواده را بر پايه هاي محبت و دلسوزي استوار ساخت. بهترين وسيله براي رسيدن به چنين هدفي تبليغ و دعوت مردم به رعايت ارزش هاي اخلاقي است. چنانکه اسلام همين روش را انتخاب کرده و بر رعايت اخلاق در خانواده تأکيد فراوان دارد. از باب نمونه به گوشه اي از آن اشاره مي شود:
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « کامل ترين مردم از جهت ايمان کسي است که اخلاقش خوب تر باشد، و بهترين شما کساني هستند که نسبت به همسران خود خوش رفتار باشند » ( مجلسي، ج 71: 389 ).
امام سجاد (عليه السلام) فرمود: « حق همسرت اين است که بداني خداي متعال او را وسيله آرامش و انس تو قرار داده و بداني که او نعمتي است از جانب خدا براي تو، پس او را گرامي بداري و با وي مدارا کني. گرچه تو نيز بر او حقي بزرگ داري، اما بايد نسبت به او دلسوز و مهربان باشي، زيرا در اختيار تو قرار دارد. بايد خوراک و پوشاک او را تأمين کني و اشتباهات و لغزش هايش را ببخشي » ( همان، ج74: 5 ).
حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) فرمود: « جهاد زن در اين است که خوب شوهرداري کند » ( وسائل الشيعه، ج20: 163 ). همچنين اسلام عنايت ويژه اي به اخلاق دارد و رعايت ارزش هاي اخلاقي را براي سلامت خانواده و تحکيم بنيان آن ضروري و لازم مي داند.

5- مزايا و معايب ازدواج

ازدواج را شايد بتوان مهم ترين مرحله زندگي هر انسان قلمداد کرد، اين پديده اجتماعي از جنبه هاي گوناگون قابل تحقيق است. بايد گفت: در هر جامعه اي روابط افراد، تأثير زيادي در ازدواج دارد و همچنين ازدواج هايي که در هر جامعه صورت مي گيرد، نشانگر واقعيت موجود در آن جامعه است. به گزارش پايگاه اطلاع رساني پزشکي ايران، پيمان ازدواج در گذشته به صورت سنتي بين افراد برقرار مي شد و در آن خانواده پسر، پس از انتخاب دختري که او را مناسب خانواده و پسر خود مي ديدند، پس از خواستگاري، وي را به عقد ازدواج پسر خود درمي آوردند. در اين ازدواج ها، دختر و پسر، شناختي از هم نداشته و تا قبل از ازدواج از خصوصيات و رفتارهاي دروني و شخصي فرد مورد نظرشان بي خبر بودند.
با گذشت زمان و ارتباط با کشورهاي اروپايي و ... گونه ديگري از ازدواج که از آن به ازدواج مدرن ياد مي شود، در جامعه ما سايه انداخت. در اين گونه ازدواج ها که بيشتر در ميان کشورهاي غربي رايج است و مطابق با فرهنگ و سنت هاي اين گونه کشورها است، دختر و پسر پس از آشنايي و دوستي با يکديگر و در صورت وجود هماهنگي و رضايت ميان آنها، اقدام به ازدواج مي کنند. بايد گفت: در حال حاضر رابطه زنان و مردان در جامعه رو به رشد و ترقي است و همين باعث شده است بسياري از دختران و پسران جوان از اينکه خانواده هايشان براي آنان فرد مناسب در ازدواج را انتخاب کنند، طفره بروند و خود بخواهند با توجه به معيارهايي که دارند، همسر خود را از ميان اطرافيان گزينش کنند.
دکتر بهروز بيرشک، روان شناس، در اين مورد مي گويد: يکي از مسائلي که با توجه به تغييرات و تحولات اجتماعي با آن روبه رو هستيم، مسئله ازدواج است. در دو نسل قبل، ازدواج ها به صورت سنتي انجام مي گرفت، به طوري که از طريق خانواده ها خواستگاري صورت مي گرفت و حتي دختر و پسر ملاقاتي با هم نداشتند و اين خانواده ها بودند که تصميم نهايي را مي گرفتند. اين ازدواج ها، گاه ممکن بود موفق باشد، ولي گاه نيز ناموفق بود و آن زوج به اصطلاح به نوعي با هم سر مي کردند و فشارهاي زيادي را نيز تحمل مي کردند. وي مي افزايد: اکنون، معيارها با توجه به تحولاتي که صورت گرفته تغيير کرده است. به طوري که جوانان امروزه نمي خواهند به صورت چشم و گوش بسته، تن به ازدواج بدهند و اعتقادشان بر اين است که بايد خودشان در اين امر نقش داشته باشند. بنابراين ملاحظه مي کنيم که در مطالعه ازدواج، حتماً بايد به اين مسئله از منظر سنتي و مدرن ( امروزي ) نگاه کنيم؛ چراکه عدم توجه به هر يک از اين دو سبک در زندگي امروز جامعه را با چالش اساسي مواجه خواهد ساخت.

6- پيامدهاي ناشي از عدم توجه به ازدواج

ازدواج به عنوان مقوله اي اجتماعي، به رغم ثبات زيادي که همواره بر نفس آن حاکم بوده، بسيار تحت تأثير شرايط حاکم بر جامعه جديد قرار گرفته است. هرچند تحولات در ازدواج جوانان امري ضروري و اجتناب ناپذير است، اما آنچه ازدواج در جهان معاصر را متفاوت از گذشته ساخته، دامنه تحولات در ازدواج است که در نتيجه تغييرات، بسيار در ساختارهاي اجتماعي اتفاق افتاده است. ترديدي وجود ندارد که ساختارهاي اجتماعي جديد، شرايط و ضرورت هاي جديدي را براي ازدواج رقم زده و موجب بروز تمايز آشکاري ميان شيوه ها و ساختارهاي ازدواج در جامعه سنتي و جديد شده است. مهم ترين پيامد تحولات يادشده، تأخير در سن ازدواج دختر و پسر و همچنين وقوع ازدواج هاي ناموفقي است که در نهايت به طلاق و جدايي مي انجامد.
تأخير در وقوع ازدواج به لحاظ اجتماعي، جامعه را با بحران روبه رو خواهد کرد. سيل جوانان مجردي که عمدتاً هدف اقتصادي ندارند، مانع از پيشرفت اقتصادي جامعه مي شود. جوان مجرد به سرعت تحت تأثير تهاجمات فرهنگي قرار مي گيرد و به لحاظ فرهنگي در جامعه تأثيرات منفي خواهد گذاشت. افرادي که به طور انفرادي زندگي مي کنند در مجموع، اثر کمتري در مشارکت هاي مفيد اجتماعي دارند. هنگامي که ازدواج به تعويق مي افتد، سطح توقعات و انتظارات ناشي از افزايش سن و سخت تر شدن ملاک هاي ازدواج، باعث خواهد شد که فرد شانس کمتري براي ازدواج پيدا کند. از طرف ديگر، پايين بودن ميزان ازدواج در حال حاضر، موجب کم شدن ميزان زاد و ولد و کاهش بي رويه جمعيت، همچنين بي تناسب شدن هرم جمعيتي در سال هاي آينده خواهد شد. از تأثيرات جانبي ناشي از اين مسئله، مي توان بي ميلي به کار و فعاليت و درس و مطالعه و بي ميلي به معاشرت و مصاحبت با همسالان و دوستان را نام برد.
سلامتي از ديد روان پزشکان، عبارت است از: تعادل در فعاليت هاي زيستي، رواني و اجتماعي. از نظر کارشناسان سازمان بهداشت جهاني، « سلامت فکر و روان عبارت است از: قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران، اصلاح محيط فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي به طور منطقي، عادلانه و مناسب.
عدم توجه به ازدواج به خصوص در سنين بالا ممکن است معلول نارسايي شخصيت، ترس از تعهد و به هر حال نقطه ضعفي در رشد رواني فرد محسوب شود. جوانان و بزرگسالاني که ازدواج نکرده اند هميشه بلاتکليف و سرگردان، زندگي کرده و اکثراً با توسل به لذت طلبي ها و کامجويي هاي بدلي، به دنبال تکيه گاه هاي حقيقي و کاذب مي گردند و در اين صورت نيز از فشارهاي رواني آسوده نمي شوند. آمار نشان مي دهد: بيماران مجرد بيشتر از بيماران متأهل در بيمارستان ها بستري مي شوند. دليل اين مسئله شايد اين باشد که اشخاص متأهل غالباً به جاي آنکه به بيمارستان منتقل شوند، در منازل خود تحت مراقبت قرار مي گيرند و همسرانشان از آنان پرستاري مي کنند. از طرف ديگر، تحمل فشار و درد، بدون شک از راه همکاري، همانندسازي و حمايت متقابل عاطفي که از يک ازدواج صحيح به دست مي آيد، بيشتر مي شود. تحقيقات حکايت از اين مسئله دارند که مسائل حل نشده جنسي، اغلب به خستگي و فرسودگي هاي جسمي و روحي مزمن و ضعف اعصاب مي انجامد. از طرف ديگر، افراد متأهل از آنجايي که مسئوليت ها و وظايف مختلفي را دارا مي باشند، احساس مي کنند که وجودشان مورد احتياج است و چنين احساسي، خود از اختلالات رواني و جسمي جلوگيري مي کند و يا از احتمال بروز آن مي کاهد.
ازدواج در اصلاح و افزايش ظرفيت سازشي شخص که به نوبه خود باعث مي شود « خود » بسياري از استرس ها را تحمل کند و در مقابل آنها صبر و شکيبايي از خود بروز دهد، نقش بسزايي را مي تواند داشته باشد.
در جهان امروز، هرگز عشق هايي از نوع عشق هاي شرقي نمو نمي کند. معاشرت هاي آزاد و بي بندو باري پسران و دختران، ازدواج را به صورت وظيفه، تکليف و محدوديت درآورده است که بايد آن را با توصيه هاي اخلاقي و يا احياناً با اعمال زور به جوانان تحميل کرد. سيستم روابط آزاد، موجب مي شود که پسران تا جايي که ممکن است از ازدواج و تشکيل خانواده سرباز زنند و فقط هنگامي که نيروي جواني و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستي مي نهد، اقدام به ازدواج کنند و در اين زمان، زن را فقط براي فرزنددار شدن و احياناً براي خدمتکاري بخواهند. اين امر ازدواج هاي موجود را سست مي کند و سبب مي شود به جاي اينکه خانواده بر پايه عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يک از زن و شوهر، همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس او را به چشم رقيب و عامل سلب آزادي و محدوديت مي بيند و چنانکه اصطلاح شده است، يکديگر را زندانبان بنامند.
قانون خلقت، جاذبه جنسي را به عنوان بقاي نسل انسان و آرامش روح، ميان دو جنس مخالف قرار داده و هرگونه تغييري از اين مسير، هم برخلاف موازين فطري و عملي است و هم آرامش روحي را بر هم مي زند. ساختار انسان از اين نيروها و غرايز گوناگون ترکيب يافته که به هر يک از آن غرايز، بايد به طور طبيعي و صحيح پاسخ داده شوند و قطعاً عدم توجه به نيازهاي فطري و غريزي موجب نارسايي يا طغيان و بيماري هاي رواني و انحراف از جاده مستقيم است. نيرومندترين غرايز، غريزه جنسي است که بايد به نحو شايسته و صحيح ارضا گردد. ازدواج، يگانه طريق سالم براي پاسخ مثبت دادن به غريزه جنسي است که هيچ چيزي جايگزين آن نخواهد شد.
غريزه جنسي، نيروي فوق العاده اي دارد که مهار آن خصوصاً در ابتداي جواني که اين نيرو در اوج خود قرار دارد، بسيار سخت خواهد بود. عدم ارضاي اين غريزه، احساس رضايتمندي جوان از زندگي را کاهش خواهد داد و عدم رضايتمندي از زندگي با بيماري هاي رواني و جسمي زيادي همراه خواهد بود. فردي که از زندگي راضي نباشد، مسلماً تلاش و فعاليت اجتماعي و اقتصادي نخواهد داشت. اين مسئله، وقتي بغرنج تر خواهد شد که نيروي جوان جامعه دچار عدم رضايتمندي از زندگي شوند. اين نيرو نه تنها نخواهد توانست باعث توسعه کشور شود، بلکه در نقش نيروي مخرب عمل خواهد کرد. از جمله عواقب ديگر تأخير ازدواج مي توان به موارد زير اشاره کرد:
1- افزايش اختلالات رواني، خانوادگي و فرهنگي؛
2- گسترش فساد و فحشا؛
3- نداشتن نظم و برنامه ريزي در زندگي و اداره آن؛
4- متزلزل شدن پايه هاي شخصيت و کاهش خودباوري و عزت نفس جوانان؛
5- افزايش وسواس، افسردگي، اضطراب و پرخاشگري؛
6- رشد انواع جرائم و آسيب هاي اجتماعي؛
7- افزايش ميزان خودکشي؛
8- افزايش ازدواج هاي غيررسمي؛
9- بي ميلي به کار، فعاليت، درس و مطالعه و معاشرت با دوستان؛
10- افزايش جمعيت جواني که به زندان وارد مي شوند.

7- آمارهايي از ازدواج و طلاق در ايران

مسلماً کم شدن قبحِ چيزي، ضمن اينکه خود، حاصل رايج شدن آن امر است، باعث شيوع بيشتر آن نيز مي شود ( در اين مورد آمارهاي ريزتري وجود ندارد و تنها با سرشماري آمارگيري شده است ). آمارهاي مربوط به طلاق و افرادِ هرگز ازدواج نکرده نيز همين نتايج را نشان مي دهند. قبل از تحليل آمارهاي فوق، لازم به ذکر است که با توجه به شرايط فرهنگي ايران و مذموم بودن طلاق و عدم ازدواج، اين شاخص ها معياري از انحرافِ نظامِ اجتماعي از تعادل مي باشند. آمار مربوط به طلاق، 26 درصد رشد داشته است که در تطابق با رشد جمعيت از 659/8 نفر براي هر ميليون نفر در سال 1367 به 685/5 نفر براي هر ميليون نفر در سال 1376 رسيده است. به عبارتي، با افزايش سن حدود 30 نفر در هر ميليون مواجه بوده است. در مورد افراد هرگز ازدواج نکرده نيز به نسبت سال 1365 در سال 1375 حدود 72/5 درصد رشد داشته ايم که با در نظر گرفتن رشد جمعيت، از 103 نفر براي هر هزار نفر به 147 نفر در 1375 رسيده است ( رفيع پور، 1376: 288 ).
آمار ديگري که مي توان با آن وقوع بيشتر جرم و تخلف را نشان داد، ميزان پرونده هاي تشکيل شده در حوزه ي استحفاظي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران مي باشد. تعداد اين پرونده ها در سال 1367، 39913 پرونده بوده، در حالي که اين تعداد، در سال 1376 به 69591 هزار رسيده است؛ به عبارتي، در حدود 74/3 درصد رشد داشته است.

جدول 1- آمار طلاق

سال

1367

1368

1369

1370

1371

1372

1373

1374

1375

1376

تعداد

33114

33943

37827

39336

33983

29312

32706

34738

37817

41816


جدول 2- افراد هرگز ازدواج نکرده

سال

1365

1370

1375

تعداد

5127749

683463

8848648


جدول 3- پرونده هاي تشکيل شده در حوزه استحفاظي نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران

سال

1367

1368

1369

1370

1371

1372

1373

1374

1375

1376

تعداد

39913

47425

38064

18694

52430

48556

63445

65500

63531

69591


منبع: ( تاجيک، 1387 )
همان گونه که آمار فوق نشان مي دهد، آمار روزافزون طلاق از يک سو و کاهش ميزان ازدواج در ميان جوانان به گونه اي است که توجه مسئولان را بيشتر به خود جلب خواهد کرد. با توجه به اين مهم، در ادامه به معرفي اهداف پژوهش انجام شده پرداخته و در نهايت، نتايج تحقيق ارائه خواهد شد.

8- اهداف تحقيق

با توجه به اين امر که در ازدواج، مسائل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ... مطرح است، مطالعه و واکاوي ازدواج، داراي رويکردهاي متفاوتي است. با توجه به موارد فوق اهداف اين پژوهش عبارتند از:
1- شناسايي و بررسي پيامدهاي فرهنگي- اجتماعي ازدواج؛
2- شناسايي تبعات منفي زندگي مشترک؛
3- شناسايي نقاط مثبت زندگي مشترک؛
4- ارائه راهکارهاي کاهش تبعات منفي و تقويت نقاط مثبت.

9- سؤالات تحقيق

1- آيا ميان پيامدهاي مثبت فرهنگي- اجتماعي ازدواج و کاهش تبعات منفي آن، رابطه اي وجود دارد؟
2- آيا ميان پيامدهاي منفي فرهنگي- اجتماعي ازدواج و تقويت نکات مثبت آن، رابطه وجود دارد؟

10- فرضيه هاي تحقيق

1- ميان پيامدهاي مثبت فرهنگي- اجتماعي ازدواج و کاهش تبعات منفي آن، رابطه معناداري وجود دارد.
2- ميان پيامدهاي منفي فرهنگي- اجتماعي ازدواج و تقويت نکات مثبت آن، رابطه معناداري وجود دارد.

11- روش شناسي تحقيق

اصولاً هر تحقيق يا کار پژوهشي به دنبال دستيابي و تحقق اهداف معيني مي باشد. در اين راستا، اصل اوليه و گام اول براي رسيدن به هدف، روش دستيابي به آن هدف يا اهداف مي باشد. بعد از مشخص شدن اهداف تحقيق نيز، پژوهشگر بايد اهداف را به مسائل عملي تبديل کند، زيرا اساساً در نهايت هدف اصلي هر تحقيقي کشف، تبيين، تفسير و گسترش دانش پيرامون پديده هاي خاصي مي باشد. در اين تحقيق، نيز سعي شده است تا با استفاده از اصول و قواعد کلي تحقيق علمي، روش و ابزار اندازه گيري مناسبي براي مطالعه انتخاب شود. در اينجا ذکر اين نکته الزامي است که انتخاب روش تحقيق مناسب مي تواند با به کارگيري حداقل امکانات و خدمات لازم، راهي مناسب براي بررسي پرسش ها شناسايي کند و به نتيجه موردنظر دست يابد. متعاقب انتخاب روش تحقيق و اجراي آن جهت تجزيه و تحليل داده ها، مدل آماري با توجه به سؤالات تحقيق که براي آزمون پرسش به کار مي رود، تعيين مي شود. براي انجام اين پژوهش مراحلي به شرح زير دنبال مي شود که عبارتند از:
1- مطالعه مقدماتي ( بررسي سوابق مطالعاتي )؛
2- مطالعه ادبيات تحقيق؛
3- چهارچوب مفهوم تحقيق؛
4- طرح سؤال تحقيق؛
5- انتخاب روش تحقيق؛
6- جمع آوري اطلاعات و تحليل آنها؛
7- طراحي مدل پيشنهادي؛
8- نتيجه گيري و پيشنهادات.

1- 11- جامعه و نمونه آماري

در اين تحقيق، با توجه به سؤال اصلي، جامعه آماري تعيين شده است. جامعه آماري، حوزه تعميم نتايج و يافته هاي پژوهش است. از اين رو جامعه آماري دربردارنده کليه افراد مورد بررسي است که پژوهشگر از ميان آنان واحدهاي نمونه خود را گزينش مي کند. لذا، جامعه آماري پژوهش حاضر، واحد تحليل و واحد مشاهده کارشناسان رسمي و قضات رسمي دادگستري در شهر تهران مي باشند.

2- 11- روش گردآوري اطلاعات

روش گردآوري اطلاعات در اين تحقيق، روش کتابخانه اي و ميداني مي باشد و از ابزارهاي زير در جمع آوري اطلاعات به شرح زير استفاده شده است:
1- جستجو در اينترنت؛
2- جستجو در کتاب ها و مجلات؛
3- پرسشنامه؛ از پرسشنامه جهت جمع آوري اطلاعات مربوط ازدواج استفاده شده است.
4- اسناد و مدارک موجود در سازمان هاي مورد مطالعه؛ از اسناد و مدارک موجود جهت مطالعه پيامدهاي مثبت و منفي و بررسي شاخص ها استفاده شده است.

3- 11- روش جمع آوري اطلاعات

پس از ارائه فرضيات، تعريف مفاهيم، تعريف عملياتي و تعيين مقياس، شاخص ها و مشخص شدن چگونگي سنجش و اندازه گيري واقعيت، مي بايست معرف ها و شاخص هاي آن، در قالب ابزار يا ابزارهايي قرار گيرند تا به کمک آن ابزار، داده هاي مورد نياز به صورت بايسته جمع آوري شود. با توجه به روش مطالعه ( روش پيمايشي )، ويژگي موضوع مورد مطالعاتي و نيز تنوع و تعدد متغيرهاي تحقيق از ابزار و تکنيک هاي مختلفي در اخذ اطلاعات مورد نياز استفاده شده است. آمارنامه ها، اطلاعات طبقه بندي شده و ثانويه و اطلاعات موجود و نيز پرسشنامه نظرسنجي از منابع و ابزار جمع آوري اطلاعات در اين پژوهش هستند. با اين وجود، پرسشنامه محقق ساخته، که به صورت کتبي- حضوري در جامعه مورد مطالعه اعمال شد، مهم ترين ابزار جمع آوري اطلاعات در اين تحقيق به شمار مي آيد. هر يک از پرسش ها، بر اساس فرضيه هاي پژوهش براي سنجش و اندازه گيري مفاهيم و متغيرهاي طراحي شده است. نيت و تلاش، بر آن است تا با تهيه پرسشنامه اي جامع تر و کامل تر بتوان داده هاي مورد نياز پژوهش حاضر را با درجه بالايي از اعتماد و روايي به دست آورد. دقت در مفاهيم، گويه ها، جداول، ترتيب پرسش ها و غيره از جمله تلاش هايي است تا يک ابزار دقيق تر گردآوري داده ها تهيه و استفاده شود.

4- 11- روش هاي آماري جهت تحليل داده ها و آزمون فرضيات

در تنظيم اطلاعات و داده ها و عرضه آنها در فرم اطلاعات آماري و نمايش گرافيکي به صورت نمودارهاي ستوني، هيستوگرام و نظاير آن، از متداول ترين ابزار و تکنيک هاي آماري موجود در مجموعه نرم افزار آماري spss استفاده شده است. توزيع فراواني و درصد متغيرهاي موردنظر در فرم جداول يک بعدي و با شاخص هاي کمي آماري نظير نما، ميانه، ميانگين، انحراف معيار و نظاير آن نمايش داده شده است.
جداول متقاطع به صورت دو متغير و در بخش مربوط به آزمون فرضيات منظور شده است. براي آزمون فرضيات تحقيق از آزمون هاي غيرپارامتريک مانند آزمون ضريب همبستگي اسپيرمن استفاده شده است. براي آزمون سؤالات و دسته بندي شاخص هاي فرهنگي و اجتماعي تحقيق و جهت سنجش اثرات متغيرها و آزمون آن ها از آزمون تحليل عاملي استفاده شده است.

12-آزمون فرضيات

1- 12- فرضيه اول

فرضيه موافق: به نظر مي رسد، هر اندازه شاخص هاي فرهنگي ازدواج بيشتر مورد توجه قرار گيرد، ازدواج با پيامدهاي مثبت مواجه است.
فرضيه مخالف: به نظر مي رسد هر اندازه شاخص هاي فرهنگي ازدواج بيشتر مورد توجه قرار گيرد، ازدواج با پيامدهاي مثبت مواجه نخواهد بود. براي بررسي شدت ارتباط خطي اين دو متغير، از ضريب همبستگي اسپيرمن استفاده مي شود.

جدول4- ضريب همبستگي اسپيرمن بين « توجه به شاخص هاي فرهنگي ازدواج » و « پيامدهاي مثبت »

« پيامدهاي مثبت »

 شاخص هاي آماري

متغير

78/0

ضريب همبستگي اسپيرمن

« توجه به شاخص هاي فرهنگي ازدواج »

 000/0

سطح معني داري يك دامنه

30

تعداد


مطابق ارقام مذكور در جدول، ضريب همبستگي، اين دو متغير 0/78 و در سطح 0/000 معني دار است. به عبارت ديگر، هرچه « توجه به شاخص هاي فرهنگي ازدواج » بيشتر باشد، به همان اندازه پيامدهاي مثبت بيشتر است. اما نه در صد در صد موارد، بلكه در 78 درصد از موارد اين امر امكان پذير است. بنابراين، فرضيه پژوهش تأييد مي شود. نمودار صفحه بعد بيانگر شدت و نوع همبستگي بين دو متغير فوق است.
نگاه كارشناسي به پيامدهاي ازدواج

12-2- فرضيه دوم

فرضيه موافق: به نظر مي رسد هر اندازه شاخص هاي اجتماعي ازدواج بيشتر مورد توجه قرار گيرد، ازدواج با پيامدهاي مثبت مواجه است.
فرضيه مخالف: به نظر مي رسد هر اندازه شاخص هاي اجتماعي ازدواج بيشتر مورد توجه قرار گيرد، ازدواج با پيامدهاي مثبت مواجه نخواهد بود. براي بررسي شدت ارتباط خطي اين دو متغير، از ضريب همبستگي اسپيرمن استفاده مي شود.

جدول 5- ضريب همبستگي اسپيرمن بين « توجه به شاخص هاي اجتماعي ازدواج » و « پيامدهاي مثبت »

« پيامدهاي مثبت »

 شاخص هاي آماري

متغير

71/0

ضريب همبستگي اسپيرمن

« توجه به شاخص هاي اجتماعي ازدواج »

 000/0

سطح معني داري يك دامنه

30

تعداد


مطابق ارقام مذكور در جدول، ضريب همبستگي اين دو متغير 0/71 و در سطح 0/000 معني دار است. به عبارت ديگر، هرچه « توجه به شاخص هاي اجتماعي ازدواج » بيشتر باشد، به همان اندازه پيامدهاي مثبت بيشتر است. اما نه در صد در صد موارد، بلكه در 71 درصد از موارد اين امر امكان پذير است. بنابراين، فرضيه پژوهش تأييد مي شود. نمودار زير بيانگر شدت و نوع همبستگي بين دو متغير فوق است.
نگاه كارشناسي به پيامدهاي ازدواج

13- نتيجه گيري

در ميان همه انواع و اقسام پيوندهايي كه انسان ها را به يكديگر متصل يا نزديك مي كند. پيوند زناشويي از همه مقدس تر و نزديك تر و به يك معنا، ضروري تر مي باشد. از بركات اين ميثاق خجسته، ادامه نسل، آرامش قلبي و گردش حيات مادي و معنوي انسان است. برگزاري مراسم ازدواج، باعث مي شود كه زن و شوهر، خود را از نظر رواني براي شروع يك زندگي مشترك آماده كرده و ازدواج را امر مهمي تلقي نمايند كه افراد زيادي در فراهم آوردن شرايط آن ياري كرده اند.
در هر ازدواج، بايستي مواردي را مدنظر قرار داد تا در مسير زندگي مشترك، مشكلات كمتري بروز كند و يك زوج و فرزندان آنان خانواده هاي پيشرو، سازنده، سالم و موفق داشته باشد. با توجه به نتايج حاصل از آزمون فرضيه هاي اين پژوهش كه در آن، ميان پيامدهاي مثبت فرهنگي- اجتماعي ازدواج و كاهش تبعات منفي و بالعكس رابطه معناداري ديده شده است. جادارد كه مسئولان و متوليان اين امر مقدس در كشور اهتمام بيشتري به خرج داده و به گونه اي عمل كنند كه از ازدواج به عنوان ابزاري مفيد براي سالم سازي جامعه و آحاد آن بهره برداري نمايند.

پي‌نوشت‌ها:

1. دانشيار و عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات.
2. استاديار و عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران شرق ( قيام دشت ).
3. كارشناس ارشد مديريت فرهنگي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات.

منابع تحقيق:
1. رشيدرضا، محمد، تفسير المنار، بيروت: دارالمعرفة، 1404 ق/ 1984.
2. رضوي، نجما و ديگران، بررسي وضعيت ازدواج جوانان، گزارش ملي جوانان، نشر سازمان ملي جوانان، 1381.
3. رفيع پور، فرامرز، توسعه و تضاد: كوششي در جهت تحليل انقلاب اسلامي و مسائل اجتماعي ايران، تهران: دانشگاه شهيد بهشتي، 1376.
4. شارون، جوئل، ده پرسش از ديدگاه جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، 1379.
5. قرآن كريم.
6. كليني، محمدبن يعقوب، اصول كافي.
7. مجلسي، بحارالانوار.
8. معين، محمد، فرهنگ معين، تهران: انتشارات اميركبير، 1382.
9. مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، 1357.
10. موسوي زنجانرودي، سيدمجتبي، ازدواج، تهران: انتشارات ميثم تمار، 1382.
11. ناك، استيون، ازدواج در زندگي مردان، ترجمه ي سعيد غفاري، انتشارات گوهر كمال، 1382.
12. نجفي، محمدحسن، جواهرالكلام في شرح شرايع الاسلام.
14. وسائل الشيعه.

منبع مقاله :
صالحي اميري، رضا؛ ( 1390 )، فرهنگ و خانواده، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.