آسیب شناسی جایگاه رفیع نمازجمعه

آسیب شناسی جایگاه رفیع نمازجمعه

در این مقاله راسخون به آسیب شناسی جایگاه رفیع نمازجمعه و مسائلی که به نمازجمعه مربوط است می پردازیم.با ما همراه باشید.
چهارشنبه، 1 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسیب شناسی جایگاه رفیع نمازجمعه
مقدمه:
نماز جمعه یکی از عبادات است که دارای جهات مختلف عبادی، سیاسی و اجتماعی است آثاری چون: تقویت‌ روح‌ هم‌بستگی اسلامی و رشد ابعاد اجتماعی اسلام‌؛ ایجاد وحدت‌ و الفت‌ بیشتر .؛ اصلاح‌ و تزکیه فرد و جامعه‌ و آموزش‌ احکام‌ اسلامی می باشد.

در این مقاله با عنوان آسیب شناسی جایگاه رفیع نمازجمعه به مطالبی نظیر:سیر تاریخی نمازجمعه،ضرورت آسیب شناسی، آشنایی به اطلاعات روز، دنیاگرایی و تجمل خواهی وتضاد رفتار و گفتار و دخالت سلیقه در امور اجتماعی و سیاسی و بکارگیری روش های تبلیغی استکباری اشاره می کنیم .

و در ادامه به، حاکمیت جلب منافع بر اصل مصالح فتنه های اجتماعی و اقناع مردم در پاسخگویی، تقویم خوانی و تکرار حرف های رهبری، تجدید نظر در ائمه جمعه، تقویت سامانه اعتلای فرهنگی، تذکر منصفانه و پوپولیست نبودن امام جمعه می پردازیم.

آسیب شناسی جایگاه رفیع نمازجمعه
سیر تاریخی نمازجمعه
در عرصه تاریخ، نهادهای سیاسی- اجتماعی، بیشترین تأثیر را در ساخت و ساز تمدن داشته اند- تمدن اسلامی نیز از این قاعده جدا نبوده است و از روزهای نخست شکل گیری جامعه اسلامی در مدینته النبی، فریضه نمازجمعه نقش بسزایی در شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی ایفاء کرده است.

به خاطر همین نقش است که نمازجمعه یکی از شئون حکومت ولائی بشمار آمده و در سده های نخست تاریخ اسلام، پیامبر اکرم(ص) و پس از آن حضرت، حاکمان جامعه، خود مستقیماً به اقامه نمازجمعه می پرداختند و بهترین تصمیمات و برنامه های حکومتی را به آگاهی مردم می رساندند.

مجموعه های فرهنگی ارزشمندی که به یادگار مانده، از جمله قسمت هایی از نهج البلاغه، حاصل خطبه های نمازجمعه است که ایراد می شده، البته نمازجمعه در جامعه تشیع فراز و نشیب های سنگینی را تجربه کرده است.

در عصر ائمه(ع)، شیعه همواره در برابر حاکمان، موضع انتقادی داشته اند، زیرا ائمه جمعه را مشروع و عادل نمی دانستند. در عصر غیبت همین وضعیت ادامه یافت، ضمن آن که برخی از فقیهان، نمازجمعه را از مناصب خاص امام معصوم حاضر می دانستند که با غیبت، موضوع آن منتفی شده است.

نخستین باری که نمازجمعه به صورت گسترده رواج یافت و پس از آن بار دیگر به رکود کشیده شد، دوران حکومت صفویه است، در این دوران (صفویه) محقق کرکی خود نمازجمعه را اقامه می کرد و برای سایر شهرها امام جمعه منصوب می کرد و رساله های زیادی درباره نمازجمعه نگاشته شد.

در میان اهل سنت نمازجمعه همواره رونق بسزایی داشته و همه متدینین به اقامه آن می پردازند. باتوجه به این که در مذاهب فقهی اهل سنت، مسافت خاص را شرط نمی دانند، در همه مساجد، نمازجمعه اقامه می شود.

در جامعه اهل سنت، نمازجمعه از فراز و نشیب های جامعه تشیع به دور بوده و گسست تاریخی نداشته است، از این رو تبدیل به نهاد فرهنگی عمیقی شده که همه خود را ملزم به شرکت در آن می دانند.انقلاب شکوهمند اسلامی، تحولات عظیمی در ایران اسلامی ایجاد کرد.

از جمله خلق صحنه های پرشکوه نمازجمعه. در دهه نخستین انقلاب اسلامی، حضور گسترده اقشار مختلف جامعه به خصوص جوانان، اقتدار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را به نمایش می گذاشت.

بی شک نمازجمعه در این دوره اگر نگوئیم مهم ترین، اما یکی از اساسی ترین سنگرهای پاسداری از نظام و حفظ ارزش های دینی در میان جوانان بوده است، به خاطر همین نقش است که دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران، بیشترین تلاش و هجمه را در ناکارآمد ساختن آن بکار برده اند.

از آن جا که این مقاله در پی آسیب شناسی نمازجمعه است، ضمن اعتراف به تأثیر نقشه های دشمن، از زاویه دیگر به موضوع نگریسته و تلاش دارد با نگاهی انتقادی، رفتارهای خودی را مورد کنکاش و بررسی قرار دهد.

از این رو به بررسی آسیب هایی می پردازد که منشاء آن می تواند روحانیت بگونه عام و ائمه جمعه به صورت خاص باشد.
 

ضرورت آسیب شناسی

نمازجمعه کهن ترین نهاد تبلیغی در جامعه اسلامی است و مهم ترین وسیله ارتباطی امام جمعه با مردم، خطبه های نمازجمعه است و پیام های امام جمعه به وسیله خطبه ها به مردم ابلاغ می گردد.
در سده های گذشته در عرصه تبلیغ، خطابه های جمعه و جماعات، یکه تاز میدان هدایت افکار عمومی بود، در حالی که اکنون از دو سو رقیبان قدری در برابر این نهاد سنتی ظهور یافته اند، هم در عرصه تولید، هم در عرصه تبلیغ.

در گذشته تولید علوم دینی در انحصار حوزه های علمیه بود. کتاب ها و مقاله های دینی توسط کسانی نگاشته می شد که پرورش یافته حوزه ها بودند.

ولی اکنون صدها دانشگاه و دانشکده با پسوندهای علوم اسلامی به صورت روشن، خود به عرضه کالاهای فرهنگی- دینی می پردازند که بعضاً بسیار مفید می باشند.

در عرصه تبلیغ نیز در عصری بسر می بریم که به آن، نام عصر انفجار اطلاعات داده اند. رسانه های گروهی سمعی، بصری، هنری و... مخاطبان بسیاری دارد.

کمتر کسی است که از شعاع تبلیغی این رسانه ها به دور باشد. در چنین وضعیتی اگر ما بخود نیائیم و درک درستی از موقعیت خود نداشته باشیم و در روش های خود تجدیدنظر نکنیم، باید منتظر بمانیم که دیر یا زود تز اسلام منهای روحانیت، که آن روی سکه سکولاریزم است، تحقق پیدا کند.

همه ما شاهد بودیم که چگونه یک فیلم به حق یا ناحق که نقدی طنزگونه نسبت به روحانیت داشت موج ایجاد کرد و کمتر روحانی بود که دامنش از گزند نام آن فیلم مصون مانده باشد.

شناخت آفت ها و تلاش در علاج آن، می تواند بهترین راه بیرون رفت از وضعیت موجود باشد. امام خمینی(ره) با الهام از حدیث شریف «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» همواره ضرورت زمان شناسی را به روحانیت گوشزد کرده است.

او که همواره آینده را پیش بینی می کرد و خطرها را می دید، از ما چنین خواسته است:«حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند.

چه بسا شیوه های رایج اداره امور در سال های آینده، تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند.»(1)
 

آسیب ها

 آشنایی به اطلاعات روز

اگر روحانیت، به ویژه ائمه جمعه، آشنا به امور روز نباشند و مطالعات خود را روزآمد نکنند، باعث می شود تا نسل تحصیل کرده، این تلقی را پیدا کند که مفاهیم دینی، تعلق به گذشته دارد و برنامه ای برای ترقی و پیشرفت ندارد و برای حل مشکلات باید از دیگر مکتب ها استفاده نمود.

کشور ما که از لحاظ داشتن گروه سنی جوان (30-18 ساله) رتبه اول را در جهان داراست، باید در پی استفاده از این سرمایه عظیم ملی باشد.

این گروه سنی که عموماً باسواد و تحصیل کرده و دانشگاهی است، انبوهی از پرسش های پاسخ داده نشده را در سینه خود دارند. چه کسی و چه نهادی متصدی پاسخگویی است؟

واقعیت این است که ائمه جمعه، نخستین شخصیت های درگیر با این پدیده هستند و می توانند به آن پاسخگو هم باشند. امام جمعه هنگامی می تواند پاسخگو باشد که اهل مطالعه و آگاه به مسائل زمانش باشد.

در این زمینه، جای آن است که معلم شهید، استاد مطهری را الگوی خویش قرار دهیم که در اوج گرفتاری های پس از انقلاب و علی رغم داشتن مسئولیت های سنگین، همچنان برنامه مطالعه 8 ساعت در شبانه روز را ادامه می داد.

این رفتار از آن جا ناشی می شود که شهید مطهری، خود را در برابر نسل پرسشگر، مسئول احساس می کند و می داند اگر پاسخی نداشته باشد، جوان به سوی دیگران خواهد رفت.

آنچه که امروز برعهده عالمان دینی و متصدیان هدایت جامعه به عنوان وارثان انبیاء می باشد، عرضه دین و نشر آگاهی و جلب دل هاست.

عالم آشنا به زمان و مکان، درمی یابد که سؤالات نسل امروز در امور دین با سؤالات نسل دیروز متفاوت است، لاجرم پاسخ دیگری می طلبد. حضرت امام خمینی(ره) در این رابطه می فرماید:


«با آغوش باز، اندیشه های نسل جوان را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بشنوید و اگر بیراهه می روند با بیانی آکنده از محبت و دوستی، راه راست اسلامی را نشان دهید.

وقتی ما می توانیم به آینده کشور و آینده سازان، امیدوار باشیم که به آنان در مسائل گوناگون، بها دهیم و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود، احاطه داشته باشیم.»
 

دنیاگرایی و تجمل خواهی

مهم ترین آسیبی که دامن روحانیت و به خصوص کارگزاران روحانی را می گیرد، دنیاگرایی و تجمل طلبی است. پس از انقلاب شمار زیادی از روحانیون، وارد مناصب و پست های اجرایی شدند.

اگر قبلا شعار زهدورزی و طلبگی داده می شد، برای بسیاری زمینه آن وجود نداشت تا در عمل امتحان خود را پس دهند، اما پس از انقلاب و تصدی بسیاری از مشاغل، توسط روحانیت، آنان در معرض آزمایش بزرگ گفتارهای خود قرار گرفتند.

نمی دانم چه اندازه توانسته ایم از این امتحان، سربلند بیرون بیاییم. ما در فرهنگی زندگی می کنیم که جایی برای دنیاگرایی افراطی در آن نیست. امروز مکتب های سکولار به تقدم دنیا بر آخرت و عدم دخالت مبانی دینی در اصلاح جامعه، تأکید می ورزند.

دنیامحوری و عرفی نگری، محور اساسی این مکتب هاست. پیروان این مکتب ها تا آن جا که می توانند از لذت های دنیوی بهره می برند.

حال اگر الگوهای زندگی ما به همین شکل رقم بخورد، تفاوت ماهوی ما با آنان در چیست؟ و از سوی دیگر معنویت گرایی افراطی نیز در فرهنگ اسلامی ما جایی ندارد.

ترک یک سره دنیا و لذت های آن، گوشه گیری و رهبانیت، به تباهی و فساد می انجامد، از این رو اسلام آن را روا نمی داند و شدیدا آن را رد کرده است. راهی که اسلام پیشنهاد می کند، راهی است متعادل و میانه.

در این مسیر در حالی که انسان از مواهب طبیعی و دنیوی بهره می برد، خود را به آن وابسته نمی کند و دنیا را مزرعه ای می داند که از خلال آن، دنیا و آخرت خویش را با هم آباد می کند.

امام خمینی(ره) همواره به زی طلبگی سفارش می کردند و در این رابطه چنین فرموده اند:
«روحانیون نباید کاری کنند که مردم آنها را فرصت طلب تلقی کنند و ساده زیستی گذشته آنان را بدین علت بدانند که دست آنها کوتاه بوده و خرما بر نخیل و اکنون که زخارف و حطام دنیا در دست آنان است، خود را در آن مستغرق ساخته و از مردم فاصله گرفته اند.

اگر روزی از زندگی مردم بالاتر رفتید، بدانید دیر یا زود، مطرود می شوید. باید طوری زندگی کنید که نگویند طاغوتی هستیم.»

در جایی دیگر امام به مصادیق تشریفات اشاره کرده اند:
«وقتی ساختمان ها و ماشین ها و دم و دستگاه ها زیاد شود، موجب می شود بنیه فقهی اسلام، صدمه ببیند، یعنی با این بساط ها نمی شود شیخ مرتضی و صاحب جواهر تحویل جامعه داد.

این موجب نگرانی است و واقعا نمی دانم با این وضع، چه کنم. این تشریفات، اسباب آن می شود که روحانیت شکست بخورد. زندگی صاحب جواهر را با زندگی روحانیان امروز که بسنجیم، خوب می فهمیم که چه ضربه ای به دست خودمان به خودمان می زنیم.»
 

تضاد رفتار و گفتار

آسیبی که از این ناحیه به ما می رسد از آن روست که خود را در مقام هادیان جامعه می دانیم. کسی که خود مهتدی نباشد، چگونه می تواند هادی باشد؟

بسیاری از مشکلات به این جا برمی گردد که به گفته ها عمل نمی شود. اصولا مردم در مقام هدایت، الگوگرا می باشند و این آسان ترین راهی است که مردم انتخاب می کنند، زیرا امری است فطری.

امام خمینی(ره) در این رابطه می فرمایند:
«هر کس در خودش تجربه کند، می داند که قیمت حرف در نظر انسان به قدر قیمت صاحب حرف است و این فطرت در نوع بشر است که حرف، هرچه درست باشد، انسان وقتی از کسی که در نظر او اوج ندارد، شنید در روح او تأثیر ندارد.

چه بسا که شما یک مطلب را بی کم و کاست از دو نفر بشنوید، تأثیر سخن یکی از آنها که در نظر شما محترم و بزرگ است ده مقابل سخن دیگری است.

هیچ بقالی حاضر نیست موعظه بقال دیگری را که مثل خودش است قبول کند ولی همین بقال، وقتی از یک نفر پیش نماز شهر که ده صف جماعت دارد و مردم به او احترام می گذارند همان موعظه را شنید به زودی می پذیرد.»

این که قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) را به عنوان الگوی نمونه معرفی کرده، اهمیت نقش الگو را در هدایت جامعه مشخص می کند.

منظور از الگوی نمونه مجسم و عینی این است که انسان بدون استفاده از لغات و کلمات و نصایح و دستورهای اخلاقی رسمی، از او می آموزد و آگاهانه یا ناخودآگاهانه از او تقلید می کند.

با این توضیحات معلوم می شود که هویت دینی جامعه ما در تأسی از الگو شکل می گیرد و قهرا مردم همیشه در جستجوی الگوهای زنده و محسوس می باشند.

در رأس الگوهای مطرح، ائمه جمعه و جماعات هستند. در صورتی که مردم مشاهده کنند عمل، خلاف گفتار است، به فروپاشی اعتقادی می رسند و حتی نسبت به الگوهای گذشته که توسط آنان معرفی شده به شک و تردید می افتند.

امام خمینی(ره) در جایی فرمودند:
«شخصی نزد کسی رفته بود و گفته بود: اگر قیامتی نیست، شما به ما هم بگوئید که نیست، اگر هست پس چرا شما این طور هستید. پس خطاب به حاضرین فرمودند: مبادا روزگاری بیاید که مردم این حرف را به ما بزنند.»

و در جایی دیگر فرموده اند:
«کسی که خود را معرفی کند به این که چراغ هدایت و شمع محفل انس و راهنمای سعادت و معرف طرق آخرت است.

اگر خدای نخواسته عامل به قول خود نباشد و باطنش با ظاهرش مخالف باشد در زمره اهل ریا و نفاق به حساب می آید و از علماء سوء و عالم بلاعمل است که جزای آن بزرگ تر و عذاب آن الیم تر است.»

نگاه مردم به روحانی نگاه به یک امین است، زیرا مراسم مهم ترین حوادث زندگی بشر از قبیل ولادت و مرگ، ازدواج و طلاق به آنان واگذار شده است.

مهم ترین سرمایه روحانیت همین اعتماد است و بزرگ ترین خسارت و آسیب نیز از دست دادن همین اعتماد است. امروز الگوهای زیادی به جوانان معرفی می شوند، هنرمندان، ورزشکاران، دانشگاهیان و روحانیان.

جایگاه ما در بین این الگوها کجاست؟ چند درصد از جوانان، روحانیان را به عنوان الگو می پذیرند. درحالی که دو گروه نخست (هنرمندان و ورزشکاران) بیشترین درصد را به خود اختصاص داده اند. براساس آمار سازمان ملی جوانان، روحانیت فقط 7درصد را به خود اختصاص داده است.

با نگاهی به سیره پیامبر(ص) درمی یابیم که وجود مقدس آن حضرت، امت عصر خود را با عمل خود، تربیت نمود. امامت نیز درواقع تداوم همان روش تربیت عملی است.

وقتی مردم نمونه های عالی هدایت و کمال را مشاهده کنند، بی درنگ براساس ندای فطرت، پاسخ می دهند، فشرده کلام این که فقر الگوهای دینی در زمان حاضر، آسیب جدی هویت دینی ما است و علاج آن هم در گرو بازگشت به خویشتن و تهذیب اخلاقی و بسط دانش است.

از من بگوی عالم تفسیر گوی را
گر در عمل نکوشی تو نادان مفسری
 

دخالت سلیقه در امور اجتماعی و سیاسی

ائمه جمعه به خاطر نمایندگی مقام معظم رهبری و اقبال مردم، موقعیت برجسته و نافذی در مجموعه نظام دارند و در تصمیم گیری های محل امامت خود، تاثیرگذار می باشند.

انتظار مردم از امام جمعه، انتظاری پدرانه است. همان طور که یک پدر آگاه در اختلاف فرزندان، نقش یک اصلاح گر را ایفاء می کند، امام جمعه نیز باید چنین باشد.

موضع گیری به نفع یک گروه و دسته، موجب جدایی بخشی از مردم از پیکره جمعه و جماعات می شود. زیرا مردم، چنین موضع گیری هایی را از امام جمعه برنمی تابند و آن را عادلانه نمی دانند.

حوادث تلخی که در انتخابات مجلس هفتم در برخی از شهرهای شمال و جنوب پیش آمد، عبرت آموز بود. با این که در این شهرها در ساختار کلی مجلس، هر کس برنده می شد فرقی نمی کرد.

ولی موضع گیری های سلیقه ای در جانب داری از افراد، مردم را به عکس العمل کشانید که آثار زیانبار آن به چشم همه رفت و وسیله تبلیغ بر ضد نظام شد.

استقبال افراطی جامعه مذهبی از مداحی های کذایی و حذف وعظ و موعظه و منبر در مناسبات تبلیغی در بسیاری از هیئت ها بازخورد همین شیوه های رفتاری روحانیت است.

که با طرح مسائل سلیقه ای و گفتارهای کاملا مشخص باعث گریز جوانان از پای منبر و خطابه می شوند. ما باید همیشه این ضرب المثل را مدنظر داشته باشیم که: «کل شی جاوز حده تبدل ضده»

مقام معظم رهبری در این زمینه چنین فرموده اند:
«یکی از خطرهایی که انقلاب را تهدید می کند، این است که مردم دچار دو دستگی شوند. امام جمعه اگر بگوید من به جایی وابسته نیستم، حتی در نمازجمعه، این را تأکید هم بکند اما در واقع این طور نباشد، مردم می فهمند این طور نیست.

این اشتباه است که ما خیال کنیم که به زبان، مردم فریب می خورند. اختلاف بین قول و عمل امام جمعه، اثر معکوس خواهد بخشید. آقایان ائمه جمعه باید پدرانه برخورد کنند. امام جمعه با همه گرم و مهربان و صمیمی برخورد کند، البته کار مشکلی است، باید تمرین کنیم.»(2)
 

بکارگیری روش های تبلیغی استکباری

رویکرد تبلیغی ما مستقیم و در قالب امور نهی است. بکارگیری این روش برای مخاطب، احساس خوشایندی ندارد و شاید تحقیرآمیز نیز باشد، گرچه این روش در گذشته به خاطر مناسبات حاکم، مؤثر بوده ولی در دنیای کنونی، جواب نمی دهد.

بنابراین می توانیم بجای آن، از روش استعلایی و ارتقایی استفاده کنیم. در این روش، جوامع و شخصیت های غایب، محور تجزیه وتحلیل است.

ز اوضاع و احوالی سخن گفته می شود که شبیه شرایط ما است، قهرا در این جا ضمیر مرجع، خودش را پیدا می کند، مستمع به تفکر فرو می رود، در مقام مقایسه و مقارنه برمی آید.

در این حالت خطیب در جایگاه رابط انسان و خداست، تصویر مخاطب از او عالم دینی وارسته ای است که دین در نهاد او درونی شده و به صورت ملکه درآمده است.

او در نقش یک مربی ظاهر می شود و سعی می کند هر کس را در هر مرتبه ای که هست، ارتقاء دهد. معیارهای خوب و بد در نزد او جلوه های ظاهری از قبیل لباس و ریش نیست، معیارهای دینداری فراتر از رعایت ظواهر است.

مثلا خوش برخوردی، تمیزی و نظافت، کمک به مستمندان، احترام به بزرگتر و... همه این مؤلفه ها در پروسه تدین، نمره دارد.

مربی دینی با مثبت دیدن وضع موجود، الگویی بالاتر و بهتری معرفی می کند و البته آشنایی با چنین روش هایی مستلزم مطالعه روانشناسی و جامعه شناسی، همراه با تمرین در تغییر الگوهای رفتاری خود مربی و مبلغ است.
 

حاکمیت جلب منافع بر اصل مصالح

انسان ها به صورت طبیعی در پی جلب منافع هستند و روابط خود را براساس آن تنظیم می کنند و اگر غریزه منفعت طلبی نبود، آبادانی به وجود نمی آمد و ارتباطات شکل نمی گرفت.

حتی منافع معنوی نیز براساس کشش این غریزه، سامان می یابد. خداوند متعال در قرآن کریم برای نیکوکاران، بهشت را وعده می دهد. اغلب اهل ایمان، اعمال خیر را برای رسیدن به ثواب انجام می دهند.

بنابراین تلاش برای جلب منفعت، پسندیده است ولی کسانی که در پست های اجتماعی هستند مثل ائمه جمعه، در پاسخ به این ندای فطری، رفتارها و ارتباطات خود را باید بگونه ای برنامه ریزی کنند که منافع جامعه تحقق یابد.

در این صورت نگاه جامعه به او نگاه یک مصلح اجتماعی و خدمتگزار است، اما اگر در این گرایش، انحراف به وجود آید، حس منفعت خواهی جمعی، تبدیل به منفعت طلبی فردی می گردد.

و به تدریج، خلق و خوی زیاده خواهی و تجاوزگری در وجود آدمی نهادینه می گردد، در نتیجه فرد مبتلا، تمامی روابطش را براساس طلب منفعت شخصی تنظیم می کند تا آن جا که بتواند از بیت المال در جهت راحتی و منافع شخصی خویش بهره برداری می کند.

بجای توجه به توده های مردم به سرمایه داران و اربابان قدرت، چشم می دوزد و حتی پیوندهای فامیلی با آنان برقرار می کند تا حاشیه ای امن برای خود ایجاد کند.

آسیب حاصل از چنین رفتاری، جدایی مردم از نمازجمعه و انزوای هرچه بیشتر امام جمعه است و خلاف ثمره حسنه مردم داری است که روحانیت داشته اند. مقام معظم رهبری می فرمایند:

«مردم داری یکی از وظایف امام جمعه است. نباید بگوئیم، حال که امام هستیم، مردم باید به سراغ ما بیایند.

و این مردم داری در درجه اول باید با علماء، با افراد برجسته فکری، با جوان ها، با ضعفا و با کسانی که به ما نیاز دارند، باشد.

بدترین کارها برای امام جمعه این است که مردم هر کار کنند، دستشان به امام جمعه نرسد. بهترین چیزها برای امام جمعه، این است که بتواند دل مردم را به خود جذب کند و عواطف مردم را بخود متوجه کند.»(3)

فتنه های اجتماعی و اقناع مردم در پاسخگویی 
 از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، صحنه ‎های سال‎های آغازین پیروزی انقلاب، نمایان‎گر کارکرد مؤثر نماز جمعه است.

«شما به دوران فتنه‎ی بزرگ بعد از پیروزی انقلاب ـ یعنی دوران سال 1360 ـ نگاه کنید و ببینید چه فتنه‎ ی عظیمی بود و کشور از چه ورطه‎ ای عبور کرد و چه پیچ خطرناکی بر سر راه این سیاره‎ی سریع السیر بود؟ ببینید آن روز نمازهای جمعه چه نقشی ایفا کردند.

نماز جمعه هر کلمه‎ اش و هر خطبه ‎اش یک درمان شفابخش بر دل‎های متدین و مؤمن بود؟ لذا همیشه به این نماز احتیاج است و تا سال‎های متمادی لااقل به این چنین نقشی برای نماز جمعه، نیاز مبرم هست.

این نقش را چه کسی باید انجام بدهد؟ فعلاً به من و شما سپرده‎اند و عظمت مسئولیت ما این است.. مسئولان انقلاب در سراسر کشور، ائمه جمعه هستند! پایگاه‎های هدایت و رهبری مردم در سراسر کشور و سنگرهای دفاع معنوی در مقابل دشمنان در سطح جامعه، ائمه‎ی جمعه هستند.

اگر دستگاه امامت جمعه و نمازهای جمعه، از انقلاب گرفته شود،‌ یقیناً به انقلاب لطمه‎ای سخت خواهد خورد؛ یکی از بزرگ‎ترین کارهای امام بزرگوارمان(ره) ایجاد و تأسیس همین نمازهای جمعه بود.» (4)

امامان محترم جمعه،‌ مسائل سیاسی روز و مسائل مربوط به دنیای اسلام و نیز توطئه‎ ها و خطراتی که جامعه ‎ی اسلامی را تهدید می‎کند بازگو می کنند.

لکن آنچه که مسئولیت امامان جمعه را مضاعف می‎کند ظهور وسایل جدید ارتباطی است، که به انحاء گوناگون مردم دین ‎باور، به ویژه جوانان این مرز و بوم را تهدید می‎کند.

تهاجم بی امان فرهنگی که هر روز با شگردهای تازه به صحنه می‎آید بی گمان وظیفه ی ما را در هر چه بیشتر آماده شدن در دفاع از کیان دین و اسلام روشن می سازد.

به هر روی، در صحنه نگه داشتن مردم مسلمان، به ویژه جوانان و نوجوانان و تغذیه‎ ی علمی و معنوی هر چه بهتر و بیشتر و زنده نگه داشتن راه و یاد معمار انقلاب اسلامی امام راحل (قدس سره) نگاه دقیق تری را در انجام مسئولیت می‎ طلبد و ممکن است نماز جمعه با همه‎ ی فضایل و ارزش‎هایش، دارای آسیب هایی نیز باشد.()

 تقویم خوانی و تکرار حرف هار رهبری
اگر امام جمعه صرفاً تقویم‌خوانی کند، مردم چیزی به علمشان اضافه نمی‌شود و انگیزه‌ای برای حضور در نمازجمعه ندارند.

مثلا در ماجرای توقیف نفتکش انگلیسی در خلیج فارس برخی صرفا گفتند که مقابله به‌مثل بوده! این کافی نیست. امام جمعه باید اخبار را بخواند، به اخبار خارجی دسترسی داشته باشد، مشاور داشته باشد و با تحلیل اخبار را برای مردم بازگو کند.

تکرار بیانات رهبری کافی نیست و خودِ ایشان یک‌بار به این موضوع اشاره کردند. بیانات رهبر انقلاب، نیاز به تبیین دارد و این با تکرار فرق دارد. تبیین مصداق روشنگری است.

وظیفه امام جمعه تبیین و باز کردن مطلب است به‌گونه‌ای که مطلب برای مردم جا بیفتد. در ماجرای توقیف نفتکش انگلیسی در خلیج فارس برخی صرفا گفتند که مقابله به‌مثل بوده! این کافی نیست. امام جمعه باید اخبار را بخواند، به اخبار خارجی دسترسی داشته باشد، مشاور داشته باشد و با تحلیل اخبار را برای مردم بازگو کند.

یا یکی از مسائل اساسی در خطبه‌ها سفارش به تقوا است. سفارش به تقوا یا یک جمله کلی است که بگوییم مردم تقوا داشته باشید! یا اینکه امام جمعه، نظامی برای این بخش از صحبت‌هایش بچیند و بحث اخلاقی را به مسائل اجتماعی پیوند بزند.

 عدم اقبال به‌این دلیل است که جوان مسئله‌اش را در نمازجمعه پیدا نمی‌کند و باید مسائل عینی و واقعی را پیگیری کرد.

تجدید نظر در ائمه جمعه
 هنوز معلوم نیست مشکلات نمازجمعه از منظر مردم چیست. برخی ائمه جمعه نیاز به آموزش دارند و باید در ارتباط با مسائل اجتماعی و سیاسی مطلع باشند و اگر نتوانستند شورا در این‌رابطه فکری خواهد کرد. اگر این شناسایی انجام شود و برنامه‌ریزی کنیم، مشکلات حل می‌شود. 

تقویت سامانه اعتلای فرهنگی
اگر اکنون در جنگ فرهنگی متزلزل هستیم و نمی توانیم قدرت را به دست بگیریم، به دلیل این است که باور نداریم قدرتی هست و اگر به آن باور داشته باشیم، همانطور که دست سربازان و شهدا و رزمندگان ما را گرفت، خدا، خدای همان روزهاست و دست ما را هم می گیرد.

نماز جمعه فضیلت فراموش شده است در حالی که آثار و برکات بسیار بالایی دارد. نماز جمعه بعد سیاسی و اجتماعی دارد و باید به آن توجه شود اما اصل نماز جمعه بعد عبادی آن است که فضیلت و ارزش است.

به تعبیر مقام معظم رهبری، "نماز جمعه قلب فرهنگی هر شهر است". براین اساس هرچه ساختار نماز جمعه ضعیف تر باشد، قطعا مسائل جاری و فرهنگی آن شهر هم دچار آسیب است.

 جایگاه واقعی نماز جمعه را باید دریابیم و اگر این مسئله جایگاه پیدا کند، نسبت به سایر برنامه ها می توانیم با دقت و برنامه ریزی بهتری عمل کنیم.باید در کنار هم کار کنیم تا نماز جمعه تبدیل به قلب تپنده بشود، 

سامانه اعتلای فرهنگی در شورای سیاست گذاری کشور طراحی شده و هر امام جمعه یک صفحه شخصی دارد و کار ویژه ائمه جمعه در این سامانه مسئله شناسی تعریف شده تا مسائل منطقه خود را ثبت کنند.

وی افزود: ۹۰۰ پایگاه امام جمعه در کشور داریم که مسائل را ثبت می کنند و نقشه و برآیند فرهنگی کشور بهتر ترسیم می شود و وظیفه بعدی، شناسایی توانمندی در حل مسئله است و باید هر مرحله کارهای اجرایی بارگذاری شود.

 امام جمعه به تنهایی نمی تواند چنین کار تخصصی و سنگینی را انجام بدهد لذا تشکیل حلقه های اندیشه ورز تعریف شده و کار دیگری که باید انجام بدهند، مسئله شناسی براساس آمار است.

یک اقدام، فعالیت در سامانه و دوم شبکه امامت است که در هر منطقه ائمه جماعت بازوی امام جمعه هستند و هر شهر به مناطقی تقسیم می شود و هر منطقه به عهده یک امام گذاشته و مسائل کلان و عملیات های فرهنگی در مساجد با فرماندهی نماینده ولی فقیه در استان و هماهنگی انجام می شود.

مسابقات مختلف فرهنگی، برگزاری برنامه با مشارکت دستگاه هایی که عضو ستاد نمازجمعه هستند؛ راه اندازی میز  خدمت، غرفه مشاوره، فعالیت های مهد جمعه از دیگر اقدامات است.

 تجدید میثاق با شهدا، نمایشگاه عکس از عملکرد ستادنمازجمعه، دیدار اعضای ستاد با خانواده خانواده خادمین نمازجمعه که از دنیا رفتند، تجلیل ار پیشکسوتان نمازجمعه از کارهایی است که اقدام مهمی در همه ی نماز جمعه های کل کشور باید اقدام گردد.

مخالفان و معاندان بیکار ننشسته اند
در سالهای اخیر و با گسترش رسانه های جدید و تبلیغات سوء عده ای مخالف و معاند که سعی در تضعیف این فریضه و جایگاه الهی داشته و دارند و با بیان این مطالب که نماز جمعه فقط تریبون نظام و ائمه جمعه منتقدان انتقاد ناپذیر هستند.

سعی کرده اند از نفوذ معنوی این جایگاه، بخصوص در میان نسل جوان و نسل سوم و چهارم انقلاب بکاهند. هر چند تیر بدخواهان همیشه به سنگ خواهد خورد.

اما این نکته نباید باعث شود که ائمه جمعه و در رأس آن شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور که مسئولیت خطیر برپایی این فریضه الهی را در کشور عزیزمان به عهده دارد از آسیب شناسی  و خطراتی که این نهاد را تهدید می کند غافل شوند.

باید انتظارات و توقعات مردم از نماز جمعه و امام جمعه را مورد بررسی قرار داد. باید موانعی که بین نسل جدید و نماز جمعه وجود دارد را شناسایی و برای درمان آن نسخه مناسب تهیه کرد.

باید زبان ودغدغه های نسل جوان؛ که بارها و بارها مقام معظم رهبری آنها را آینده سازان و صاحبان این کشور وانقلاب معرفی کرده اند را شناخت. باید به جوانان اعتماد کرد و به آنها فرصت داد تا در کنار تجربه ریش سفیدان در تقویت نماز جمعه تلاش کنند.

امام جمعه باید زمان شناس باشد و با توجه به نیاز روز جامعه و مطالبات مردم خطبه بخواند. امام جمعه باید آن قدر صراحت لهجه و شجاعت در بیان داشته باشد که مردم گمان نکنند خطبه های نماز دیکته شده و یکطرفه است.

امام جمعه نباید خود را در انزوا و در حصار چند لایه دفتر و تشکیلات اداری و محافظین قرار دهد. به تعبیر روایت باید «ستر» بین خود و مردم را بردارد.

امام جمعه باید خود عامل اتحاد و وحدت بین مردم و مسئولین باشد همانطور که مردم، امام جمعه را نماینده رهبر و پدر معنوی شهر می دانند .

امام جمعه باید نقش رهبری و پدری ایفا کند و ضمن ایجاد نکردن تنش و اختلاف، در هیاهوی بزرگ نمایی و سیاه نمایی رسانه ها و برخی مسئولین، امام جمعه باید حقیقت نما و واقع نما باشد و اختلافات را حل و آتش کینه و کدورت را خاموش کند.

در همین چند ماه و چند سال اخیر شاهد بودیم که ائمه جمعه و نمایندگان ولی فقیه در استانها که حرکات مردمی داشته اند چقدر مورد توجه مردم قرار گرفته اند و اعتماد ضعیف شده مردم نسبت به روحانیت و ائمه جمعه را  دوباره  باز گردانده اند. 

و مردم عزیز هم این نکته را حس کرده اند که امام جمعه ملجأ و پناهگاه مردم و آخرین خانه امید آنها در حل مشکلات است. در مقابل هر جا ائمه جمعه با رفتارهای متکبرانه از مردم فاصله گرفته اند و چشم بینا و گوش شنوای محرومین و مستضعفین نبوده اند آثار بسیار بدی بر فریضه روح بخش نماز جمعه گذاشته است.

تذکر منصفانه به امام جمعه:
جایی که کج‌سلیقگی هست باید تذکر داد. اما نمی‌توان امام جمعه را مسئول همه کارهای شهر دانست. برخی جاها اگر امام جمعه اشتباه عادی و یا اشتباه حیاتی می‌کند که به جایگاه ضربه می‌زند باید تذکر داد.

مهم‌ترین کار امام جمعه خطبه روز جمعه است و باید روی آن وقت بگذارد و از طریق نمازجمعه مردم را گرد هم بیاورد و در کنار‌ آن، با مردم در ارتباط باشد. نماز جمعه نهاد مردمی و انقلابی است و هفتاد تا هشتاد درصد مسائل را از طریق‌ آن می‌توان بازگو کرد. 

 همه ما نیازمند نصیحت هستیم. امیرالمومنین به اصحاب گفتند که من را نصبحت کنید. طبیعتا امام جمعه هم اینگونه است و نقد افراد در هر مقامی، یقینا به معنای نقد انقلاب و نظام و امام و رهبری نیست.

 اگر در جایی اشکالی دیدیم باید بیان کنیم ولی نقد منصفانه و مستند باشد. برای مثال برخی اوقات می‌بینیم به فلان شخص که می‌دانیم زندگی ساده‌ای دارد تهمت می‌زنند. امر به معروف، امر جامعی است و هیچکس بی‌نیاز از امر به معروف نیست.

 امام جمعه نباید "پوپولیست" شود
البته باید مراقب رفتار پوپولیستی هم بود. روحانیت باید با مردم در ارتباط باشد اما عوام‌فریب نباشد. امام جمعه چه اشکالی دارد نان بخرد، بازار برود، به‌جز برخی که نیاز به محافظ دارند، دلیلی ندارد محافظ داشته باشند. امام جمعه باید در مسجد و محراب باشد اما نباید کارهایی کرد که عوام فریبی به‌حساب بیاید.

یکی دیگر از مشکلات در ارتباط با تعداد کمی از ائمه جمعه این است که زندگی‌شان در مناطق مرفه شهر است. در جاهایی که دسترسی مردم سخت است سکونت دارند و همین مسئله، مردمی‌بودن آنها را از بین می‌برد.

مردم از منِ طلبه نمی‌پذیرند سوار ماشین شاسی بلند شوم حتی اگر حلال هم باشد، روحانی نمی‌تواند اینگونه زندگی کند. مثلا به من ارثی رسیده بازهم نمی‌توانم زندگی لاکچری داشته باشم. اگر می‌خواهیم  مردمی باشیم نمی‌توانم لاکچری زیست کنم. 

یا درباره خودروی سواری، من نباید سوار تویوتا بشوم. عرف ایران تویوتا نیست و در حد هم ماشین‌های ساخت داخل است. اگر امام جمعه کُلن آلمان بودم، عرف‌ آنجا بنز است یا در مالزی یک شکل دیگری است

نتیجه:
از مطالب فوق در رابطه با آسیب شناسی جایگاه رفیع نمازجمعه چند مطلب قابل تامل می باشد.
1.وقتی امام جمعه به مسائل اساسی که مربوط به مسائل کشور می‌شود نپردازد و حرف‌های کلی بگوید اقبالی به نمازجمعه نمی‌شود.

2.با فضای الان که فضای مجازی بسیاری از مطالب را در دسترس قرار می‌دهد، امام جمعه باید نوآوری داشته باشد و مطالبات اساسی مردم را بگوید.

3.امام جمعه باید هدایتگر باشد و در مسائل اجتماعی تبیین‌گر باشد و این نیاز به مطالعه زیاد دارد.

4.در نمازجمعه‌ای که فرهیختگان و اهل علم شرکت می‌کنند اگر امام جمعه مطالعه نکند، اهل علم و به‌ویژه جوانان روی می‌گردانند.

5.نمازجمعه در مذهب ما واجب نیست و واجب تخییری است فلذا در جمعه‌ای که در عرف ما تعطیل است بسیاری به کارهای دیگر می‌پردازند. این از عواملی است موجب می‌شود که صفوف نماز کمتر شود. 

6. تقویم‌خوانی و تکرار صحبت‌های رهبری در خطبه‌ها مردم را رویگردان می‌کند.

7.برخی ائمه جمعه نیاز به آموزش دارند.

8. امام جمعه اگر اشتباه حیاتی می‌کند باید تذکر داد.

9.  امام جمعه نباید "پوپولیست" شود

 

پی نوشت:

1- مجموعه آثار، ج8، ص 173
2- با رهبر در سنگر جمعه، ص 24-23
3- با رهبر در سنگر جمعه، ص 113

4- نماز جمعه و مطالبات رهبری، ص 70.

منبع:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/05/06/2063688
http://www.namaz-sereelahi.blogfa.com/post/235
https://www.isna.ir/news/1401050100506
https://fa.shafaqna.com/news/604319
نویسنده بخشی از این مقاله در روزنامه کیهان توسط حسن لزومی بوده است.
* این مقاله در تاریخ 1401/10/3 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.