وحدت در سايه قرآن و عترت

جامعه اسلامي هنگامي با شتاب لازم به سوي كمال حركت خواهد كرد كه موانع وحدت از مسير آن برداشته شود.تفرقه و اختلاف مانع بزرگ كمال انسان ها و جامعه است و چنانچه آحاد جامعه اسلامي بتوانند براساس آموزه هاي وحياني و نيز سيره پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) وحدت را مدنظر قرار داده و از تفرقه و اختلاف پرهيز نمايند شكوه اسلام به تمامي ظاهر شده و عظمت امت اسلامي تحقق پيدا مي كند.در مقاله حاضر نويسنده كوشيده است كه به عوامل وحدت آفرين در جامعه اشاره هايي گذرا داشته باشد.
چهارشنبه، 1 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وحدت در سايه قرآن و عترت
وحدت در سايه قرآن و عترت
وحدت در سايه قرآن و عترت
نويسنده:اسماعيل كاملي
منبع:روزنامه کیهان
جامعه اسلامي هنگامي با شتاب لازم به سوي كمال حركت خواهد كرد كه موانع وحدت از مسير آن برداشته شود.تفرقه و اختلاف مانع بزرگ كمال انسان ها و جامعه است و چنانچه آحاد جامعه اسلامي بتوانند براساس آموزه هاي وحياني و نيز سيره پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) وحدت را مدنظر قرار داده و از تفرقه و اختلاف پرهيز نمايند شكوه اسلام به تمامي ظاهر شده و عظمت امت اسلامي تحقق پيدا مي كند.در مقاله حاضر نويسنده كوشيده است كه به عوامل وحدت آفرين در جامعه اشاره هايي گذرا داشته باشد.مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:

لزوم بازگشت به عزت و كرامت عصر نبوي

بي گمان جامعه اسلامي نيازمند بازگشت به عزت و كرامت عصر نبوي(ص) است كه در آن زمان به عنوان نمونه اي عيني از جامعه برتر از سوي خداوند برگزيده و به ساير ملت ها و امت ها معرفي مي شود. به اين معنا كه جامعه عصر نبوي مصداق كاملي از امت نمونه و برتري است كه مي بايست در عرصه زمين تحقق يابد و در همه گستره به آن شكل مديريت و هدايت شود. مدينه پيامبر(ص) به عنوان دولت شهري كوچك با همه ويژگي ها و خصوصيات يك جامعه نمونه ايجاد و مديريت شد و در همان عصر به اهداف خويش دست يافت. از انسان هايي كه فاقد هرگونه مدنيت و قانون بودند امتي با كتاب و قوانين نوشته شده ساخت و تنها به حوزه سياسي و قانوني بسنده نكرد بلكه در همه حوزه هاي دانشي و روشي و اخلاقي توجه شد و برترين نمونه هاي انساني را تربيت و پرورش داد. اين جامعه هر چند به علل مختلف دچار تشتت و فروپاشي پس از عصر پيامبر(ص) شد و تنها در طول چهار سده توانست بر پايه آن چه تحت تاثير آموزه ها و آموزش هاي پيامبر(ص) به دستاوردهاي مهمي در همه حوزه هاي انساني دست يابد كه افتخار بشر است و به عنوان عصر طلايي از آن ياد مي شود؛ با اين همه شناسايي علل و عوامل موفقيت و رشد و تعالي جامعه نمونه عصر پيامبر مي تواند ما را براي بهره مندي از اسلوب ها و روش ها و سازوكارهايي كه از سوي پيامبر(ص) و ديگر مديران همراه وي به مورد اجرا گذاشته است ياري و مدد رساند. از آن جايي كه تاريخ با همه تلاش خويش براي ثبت و ضبط رخدادها تا اندازه اي توانست اين روش ها و سازوكارها را ثبت و گزارش نمايد ولي از آن جايي كه هرگونه تحليل و تبيين درست از رخدادها و چگونگي تاثيرگذاري و حتي مقدار و اندازه هر يك از علل و عوامل از قدرت انسان بيرون است و از سوي ديگر انسان در معرض تاثير عوامل دروني و بيروني خود در تلقي و ضبط و نيز گزارش و نقل رخدادها و عوامل خواسته و ناخواسته تصرفاتي را انجام مي دهد كه گزارش را از حالت گزارش محض بيرون مي برد و امكان استناد به آن را به شكل كنوني از ما سلب مي نمايد؛ بر ماست تا هم در استناد به اين منابع از حد اعتدال بيرون نرويم و بدون بررسي و تحليل و تدقيق كامل و همه جانبه گزارشي را نپذيريم و با ديده ترديد و گمان به گزارش ها بنگريم تاناخواسته در استفاده و بهره مندي از روش ها و سازوكارها و يا علل و عوامل ياد شده دچار گمراهي نگرديم و به جاي رسيدن به جامعه مطلوب و برتر به جامعه آشفته و متشتت دچار نگرديم، بهتر و خردمندانه تر آن است كه هم در بهره گيري از آن به شكل ترديد بنگريم و بدون بررسي و تدقيق و تحليل همه جانبه و اثبات آن از آن ها الگوبرداري نكنيم بلكه در جست وجو راهي مطمئن برآيم تا بتوانيم با استناد به آن به حقيقت دست يابيم و رخدادها را آن چنان كه به وقوع پيوسته تحليل و از ابزارها و سازوكارها و عوامل واقعي و موثر آن برخوردار شويم.
به نظر مي رسد كه قرآن به عنوان كبراي هر برهاني مي تواند ما را در اين راستا ياري و مدد رساند. به اين معنا كه قرآن به عنوان كتابي كه هيچ گونه گمان و ترديدي در آن را نمي يابد و گزاره هاي خبري آن از اطمينان صد در صدي برخوردار است مي تواند بهترين و كامل ترين و مطمئن ترين منبع براي دست يابي به چگونگي ايجاد جامعه برتر مدينه و علل و عوامل تاثيرگذار در آن باشد.
از آن جايي كه قرآن كوشيده است تا افزون بر بيان گزاره هاي هستي شناسانه و انسان شناسانه ما را ياري و مدد رساند تا درك و فهم درستي از هستي و عوامل موثر در آن و نيز قابليت ها و توانمندي هاي بشري به دست آوريم هم چنين به گزارش توصيفي، تحليلي و تبييني از رخدادها و عوامل و سازوكارهايي مي پردازد كه در ايجاد جامعه برتر نقش مهم و تاثيرگذاري را ايفا كرده است؛ بلكه قرآن گاه در مقام داوري نشسته و به ارزش يابي عوامل و اعمالي مي پردازد كه گاه در روند ايجادي و يا تكاملي جامعه برتر خللي وارد مي ساخته است. آن گاه در مقام توصيه از مسئولان و مديران و اشخاص جامعه مي خواسته است تا براي تصحيح رفتار و برنامه ها از اموري پيروي و از اموري ديگر دوري ورزند. بنابراين قرآن هم در مقام گزارش و هم توصيه مي تواند به عنوان بهترين و كامل ترين و مطمئن ترين گزارش از رخدادها، عوامل، علل و آثار و نيز سازوكارهايي براي برون رفت از معضلات و مشكلات مطرح شود تا همانند عصر پيامبر(ص) كه جامعه توانست به نمونه جامعه برتر انساني به كمك قرآن و آموزه هاي آن دست يافت ما نيز در عصر كنوني به آن دست يافته و بتوانيم نقش خويش را در فرهنگ و تاريخ بشري به خوبي ايفا نماييم.

گزارش قرآن از جامعه برتر

قرآن گزارش كاملي از جامعه برتر و چگونگي روند شكل گيري و ايجاد و تكامل آن به همراه علل و عوامل تأثيرگذار و موانع و راه برون رفت از آن ها را به دست مي دهد. به يك معنا قرآن هم بينش افراد جامعه را با بيان گزاره هاي خبري و انشايي خود تغيير مي دهد و هم در حوزه كنش و واكنش و نيز منش فردي و هنجارهاي اجتماعي به او مي آموزد كه چگونه به صورت فردي و يا جمعي عمل نمايد تا به جامعه برتر دست يابد و از فوايد و آثار آن بهره مند گردد.
اين گونه است كه قرآن در همه آيات خويش از آغاز فروفرستايي تا پايان آن مي كوشد تا جامعه برتر را شكل و تحقق بخشد. عوامل و علل مؤثر را تحليل و تبيين و در هر مرحله و مرتبه راهكارها و سازوكارهاي مناسب را توصيه نمايد. از اين روست كه در مدت بيست و سه ساله نزول تدريجي قرآن، اين هدف همواره مدنظر بوده است و آيه اي بدون اين ويژگي ها و خصوصيات نازل نشده است. در مواردي كه پيامبر(ص) با نظر شخصي خويش مي كوشد تا آن چه را به صورت دفعي تنها بر قلب او نازل شده بود و وي از آن آگاه بود ولي اجازه بازخواني و قرائت و تلاوت آن را نداشت، بيان كند و مسئله را حل و يا رخدادي را تحليل نمايد، خداوند وي را از شتاب در امر و بيان مسئله باز مي دارد و به او فرمان مي دهد تا در بيان آن منتظر دستور از سوي خداوند بماند و در تحليل و تبيين مسئله (يعني همان قرائت آياتي كه خداوند براي رخدادي از پيش به حكم علم ازلي فرو فرستاده بود) دست نگه دارد تا خداوند زمان بياني آن را مشخص و معين نمايد.
به سخن ديگر، آيات قرآني به هدف ايجاد جامعه برتر نازل شده است و تمام اهتمام پيامبر(ص) مصروف اين شد تا چنين جامعه اي را با روش و اسلوب آموزه هاي وحياني قرآن ايجاد و پديد آورد.
از اين جاست كه در قرائت و بيان و تفسير و برداشت از آيات همواره مي بايست اين حكم كلي و حاكم درنظر داشته شود كه آيات قرآن همواره ناظر به يك علت و عامل اجتماعي و بيان حل و راه برون شد از مشكلات و معضلات اجتماعي بوده است. اگر اغراق نكرده باشيم مي توان اين گونه گفت كه قرآن حتي در امور شخصي و اخلاق فردي به تأثير و نقش اجتماعي و بازتاب هاي آن در جامعه توجه داشته است و آيات قرآن و آموزه هاي آن حتي در امور به ظاهري عبادي و شخصي معطوف و ناظر به مباحث اجتماعي و كاركردهاي اجتماعي آن بوده است.
قرآن در آيات بسياري نشان مي دهد كه به مسايل عمومي و اجتماعي حساسيت بيش از اندازه دارد. اين حساسيت از آن جا ناشي شده و سرچشمه گرفته است كه قرآن مي كوشد تا نه تنها افراد و اشخاصي را به تكامل برساند بلكه نوع بشر را در طريق هدايت قرار دهد و آنان را به كامل شايسته و سزاوارشان برساند. از اين رو خطاب قرآني همواره عام بوده است و در بسياري از آن ها مردم به عنوان ناس و توده مخاطب قرارگرفته اند و در مواردي كه خطاب آيات خاص مؤمنان است به معناي جامعه ايماني است كه شامل همه افراد بشر بي تمايز و تفاوتي در جنسيت و مليت و خون و نژاد و مانند آن بوده است.
قرآن گزارش مي كند كه عوامل و علل بسياري در ساخت جامعه برتر به عنوان علل و عوامل تأثيرگذار نقش ايفا مي كنند. اين علل و عوامل از حوزه بينشي آغاز و تا حوزه هاي نگرشي، گرايشي و منشي و كنشي و حتي واكنشي را دربرمي گيرد. تأكيد بيش از اندازه قرآن بر مسايل بينشي از آن رو صورت مي گيرد كه در بينش و نگرش قرآني، بينش و نگرش نقش بسيار حساسي را در زندگي و گرايش هاي آنان بازي مي كند. از اين جاست كه توحيد محور بينشي آيات قرآن قرار مي گيرد تا بر علت اصلي ساخت جامعه برتر اشاره مستقيم و دايمي داشته باشد.
قرآن گاه به كاركردهاي علل و عوامل چون مشاركت در حوزه نظارت عمومي (امر به معروف و نهي از منكر) در ساخت جامعه برتر اشاره مي كند تا بر اين نكته گوشزد نمايد كه جامعه بدون مشاركت جمعي امكان تحقق نخواهد داشت؛ چنان كه بقا و دوام آن متكي و مبتني بر نظارت دايم و هميشگي عمومي و جمعي و فراگير همه عناصر تشكيل دهنده جامعه يعني افراد اجتماعي است.از آن جايي كه هدف اين نوشتار تبيين و تحليل و يا شناسايي و ردگيري همه علل و عوامل ساخت و يا موانع بازدارنده و راهكارهاي برون رفت نيست؛ زيرا اين مي طلبد تا ما همه آيات قرآن را به اين شيوه و به قصد اين هدف بازخواني و تحليل و تبيين نماييم؛ از اين رو تنها به برخي از علل و عوامل وحدت آفرين اشاره مي شود؛ زيرا شناخت علل و عوامل وحدت آفرين از آن رو مهم و حايز اهميت است كه جامعه بدون آن يا تحقق نمي يابد و شكل نمي گيرد و يا در هنگام فقدان آن دچار فروپاشي مي شود كه از آن به بحران هويت اجتماعي ياد مي شود.

علل وحدت آفرين در بينش قرآني

قرآن در آيه 102 و 103 سوره ال عمران در بيان علت اصلي وحدت در جامعه برتر و نمونه به مسئله اعتصام به حبل الله به عنوان عامل وحدت و بازدارنده از تفرقه اشاره مي كند؛ زيرا تفرقه چيزي به جز فروپاشي جامعه و اتحاد انساني نيست. جامعه اي كه در محور هدف واحد و روش واحد براي دست يابي به هدف خاص شكل مي گيرد و با تداوم اتحاد و جلوگيري از تفرقه به آن معنا و مفهوم واقعي مي بخشد.
قرآن در گزارش كاملي از اين مسئله مي فرمايد: يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لاتموتن الا و انتم مسلمون و اعتصموا بحبل الله جمعياً و لاتفرقوا واذكر وابنعمت الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا و كنتم علي شفاحفره من النار فانقذكم منها...
در اين آيات به خوبي وضعيت جامعه عرب جاهلي پيش از نزول قرآن و ايجاد جامعه مدني پرداخته و گزارش شده است. وضعيت جامعه به گونه اي بود كه دچار جنگ و تشتت اجتماعي بوده است و هيچ گونه وحدت رويه و هدفي در ميان نبوده است تا آن را در محور واحدي مجتمع كند و موجب اتحاد و يگانگي افراد انساني شود. از آن جايي كه جامعه بدون وحدت در شيوه و رويه و نيز هدف تحقق نمي يابد مي توان مدعي شد كه جامعه جاهلي اصولا جامعه به مفهوم واقعي كلمه و اصطلاح جامعه شناختي نبوده است بلكه گروه ها و يا افراد انساني بودند كه هرازگاهي به هدفي كوچك و اضطراري گرد مي آيند و پس از دست يابي به هدف از هم فرو مي پاشيد. از اين رو فاقد عناصر اصلي جامعه كه دوام در هدف واحد و مشتركات ديگر فكري و فرهنگي باشد بوده است. قرآن با اشاره به اين وضعيت آنان را امي مي شمارد كه به معناي مردماني فاقد فرهنگ و قوانين مكتوب و نوشته شده اي است. آنان مردماني بودند كه در شرايط خاص بر پاره اي از سنت هاي نانوشته عمل مي كردند و هرگاه منافع شخصي و يا گروهي اقتضا مي كرد آن را زير پا گذاشته و يا تغيير مي دادند چنان كه در مسئله انساء و نسي حج عمل كرده و آن را به شكلي درآوردند كه زمان درست حج از دستشان بيرون رفت. قرآن با گزارش اين رفتار امي هاي مكه و مدينه نشان مي دهد كه آنان به درستي فاقد هرگونه جامعه به مفهوم واقعي بوده اند. مسئله فقدان فرهنگ مكتوب و معتمد و مستند و نيز قوانين نوشته شده موجب مي شود كه به كوچكترين امري به سوي شمشير و جنگ روي آورند و به خون ريزي يكديگر بپردازند. جنگ هاي صدساله ايشان تنها به خاطر شتري معروف و مشهور است. اگر آنان جامعه اي قانونمند و قانونمدار بودند هرگز با كوچكترين مسئله اي كه به داوري برپايه قوانين مكتوب و نوشته شده حل و فصل مي شد به كشتار هم خون و نژاد و برادران خوني خود نمي پرداختند.
اكنون چنين جامعه فاقد مدنيت و تمدن و قانون و كتاب و داوري و سنت نوشته شده اي، با آموزه هاي وحياني و تلاش شبانه روزي پيامبر شكل مي گيرد. هرچند مكه ازظرفيت تغيير سريع و شتاب آلود برخوردار نيست و تلاش هاي پيامبر دراين شهر به نتيجه مطلوبي نمي رسد و تنها هسته اي ابتدايي براي ايجاد جامعه وامت فراهم مي آيد با اين همه يثرب به جهت تعاملات فكري و فرهنگي با يهود اهل كتاب و جامعه وامتي قانونمند ازظرفيت بيشتري و بهتري برخوردار بود. هرچند كه يثرب هم تحت تأثير فرهنگ نامكتوب و قوانين نانوشته از تشتت و افتراق رنج مي برد ولي تلاش هايي ازسوي برخي از روشنفكران و روشنگران جامعه يثرب صورت گرفته بود و حتي مقدمات ايجاد پادشاهي در آن فراهم آمده بود و دو قبيله اوس و خزرج در توافق ابتدايي و تفاهم نامه هايي كه نگاشته بودند به اين مطلب تحت تأثير فرهنگ يهودي دست يافته بودند كه امارتي را پديد آورند.
اينگونه است كه پيامبر(ص) به يثرب مي آيند و تلاش خويش را دوچندان كرده تا جامعه و امتي را شكل بخشد و پديد آورد. پس از ورود به يثرب نخستين بازتاب آن تغيير نام يثرب به مدينه النبي آغاز مي شود. مدينه بيانگر تمدن و قانون مداري و حكومت و سياست اجتماعي بر پايه قوانين مكتوب و امارت خاص است. مي توان مدعي شد كه چيزي همانند دولت شهرهاي يوناني مورد نظر بوده است. دراين جاست كه نقش قانون و مدنيت در انديشه پيامبر و امت همراه به خوبي خود را نشان مي دهد. امت مي كوشد تا نشان دهد كه هدف اصلي از دين ايجاد جامعه برتر و نمونه است كه به نام مدينه النبي نام گذاري مي شود. از اين روست كه مدعي شده ايم كه هدف از آموزه هاي وحياني و تلاش پيامبر نخست ساخت جامعه آباد در دنيا و ايجاد بستر و زمينه هاي رشد و بالندگي جمعي بشر بوده است.
دغدغه در تغيير نام گذاري به خوبي اين مسئله را باز مي تاباند كه هدف، همواره جامعه سازي بوده است. جامعه پيامبر، جامعه اي است كه قوانين و فرهنگ مكتوب حرف نخست را مي زند و حتي خود پيامبر در صورت تخطي از قوانين نوشته شده بازخواست مي شود و بارها قرآن براين نكته تأكيد مي ورزد كه اگر پيامبر بر خلاف قوانين نوشته شده وحياني عمل كند مواخذه مي شود. اين مواخذه و بازخواست در همه حوزه هاي فردي و جمعي به معناي مسئوليت پذيري همه افراد اجتماع است. از اين روست كه همه مواخذه و مسئول قلمداد مي شوند و پيامبر به پيروي از آموزه هاي وحياني مي فرمايد: كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته؛ همه افراد و آحاد اجتماع مدني و قانوني رهبر وپيشواي جامعه و يكديگر هستند و همه براي انجام و يا عدم انجام كارهاي محول شده بازخواست مي شوند. اين سخن پيامبر(ص) برگرفته از آيه ولايت مؤمنان نسبت به يك ديگر است. به اين معنا كه همه افراد امت نسبت به ديگري ولايت داشته و مي تواند درمسائل ديني و اجتماعي و سياسي برپايه آموزه هاي دستوري قرآن ديگري را بازخواست و از عمل كرد وي سؤال نمايد.
نظارت همگاني كه به شكل امر به معروف و نهي از منكر قانونمند و ضابطه مند شده است، بيانگر رويه و شكل اجرايي آن است. البته به اشكال و روش هاي مختلفي اين حق مورد تأكيد قرار گرفته و اجرايي مي شود كه اين مقال جاي بيان آن نيست.
به هر حال وضعيت جامعه جاهلي چنان كه قرآن گزارش مي كند بسيار آشفته بود و به هيچ وجه علايم و نشانه هاي جامعه به معناي واقعي در آن نمودار نبود. اكنون خداوند با روش و آموزه هاي شناختي و دستوري و ياري پيامبر(ص) به عنوان اسوه و الگو جامعه اي را در مدينه پي مي نهد كه شاهد و نمونه اي كوچك براي ساخت جوامع بزرگ تر بلكه جهاني است. در اين آيه خطاب نخست به مومنان است؛ يعني كساني كه به شناخت درست دست يافته و بر پايه باورهاي خويش عمل مي كنند. اكنون اين خطر وجود دارد كه جامعه دوباره دچار تشتت و تفرقه شود و برخي به عللي جامعه را به سوي جامعه اي متشتت و پراكنده بكشانند.
بنابراين با يادآوري وضعيت پيشين جامعه به امت مسلمان و نمونه مدينه هشدار باش و از خطري كه آنان را تهديد مي كند دور باش مي دهد. به آنان مي فهماند كه اگر به آن چه به عنوان عوامل و علت اصلي وحدت جامعه و توفيقات آن توجه نشود ممكن است كه جامعه دوباره دست كم با بحران مواجه شود.

تمسك به حبل الله

خداوند در اين آيه علل و عوامل اصلي ايجاد وحدت جامعه مدينه و نمونه عيني را در ضمن گزارشي تحليل و تبيين مي كند و بيان مي دارد كه اين علل و عوامل همان طور كه در ساخت و تشكل جامعه مدينه نقش داشته در تداوم و بقاي آن نيز نقش خواهد داشت. اين عامل در گزارش تحليلي قرآن چيست؟ تاكيد قرآن بر حبل الله است. حبل به معناي ريسمان، سبب و وسيله و ابزاري است كه با آن مي توان به هدف و خواسته خود رسيد. (مجمع البيان ج 1و 2 ص 803) البته به هرچيز ممتد و طولاني كه وسيله رسيدن به هدف يا محكم و استواركردن چيزي باشد، نيز اطلاق مي شود. (التحقيق ج 2ص 161) اما در اصطلاح قرآني چنان كه راغب اصفهاني از آيات استفاده مي كند، مراد از حبل الله چيزي است كه موجب اتصال ميان انسان و خداوند مي شود. (مفردات ص 217)
در اين آيات بر محوريت خداوند و توحيد در همه اموري تاكيد مي شود تا نشان داده شود كه اصل در همه مسائل اجتماعي و غيراجتماعي توحيد و پذيرش وحدانيت الهي است.خداوند براي جلوگيري از تشتت در جامعه ايماني مدنيه و حفظ اصول وحدت بر لزوم تمسك دست جمعي مردم و مومنان به حبل الله تاكيد مي كند و آن را به عنوان عامل تقوايي مورد شناسايي و ردگيري قرار مي دهد؛ زيرا اطاعت از فرمان الهي و نيز تمسك به حبل مصداقي از تقواي الهي است و انسان با آن مي تواند خود و جامعه را از شر بسياري از امور باز دارد.

آثار تمسك به حبل الله

نتايج و آثاري كه اين تمسك به حبل الهي به دنبال خواهد داشت، امور چندي است كه قرآن در همين آيات آن را گزارش و تحليل و تبيين مي كند. از جمله مهم ترين آثار مي توان به وحدت جامعه و دوري از تشتت اشاره كرد؛ زيرا حبل الهي چيزي است كه برادري ايماني را تقويت مي كند و مردم را به نعمت اخوان و برادر بودن مي رساند (آل عمران آيه 103)
نتيجه برادري ايماني چيزي جز عزت و رهايي از ذلت عمومي و اجتماعي جامعه اسلامي نسبت به جوامع ديگري نخواهد بود. (همان)؛ زيرا كساني كه از نعمت برادري برخوردار مي شوند در كنار يكديگر و براي يك ديگر و در راستاي هدف مشترك و وحدت رويه و روش حركت مي كنند و از هرگونه پراكندگي در هدف و روش دوري مي ورزند.اين گونه است در دل دشمنان خويش ابهت مي اندازند و دشمنان ايشان را بزرگ و قوي مي يابند و نه تنها از جنگ و خون ريزي كه برخاسته از تفرقه و تشتت در هدف و رويه است رهايي مي يابند بلكه دشمنان نيز فكر حمله و جنگ و تجاوز را از خود دور مي سازند.

مفهوم حبل الله و مصاديق آن

اين اساسي ترين پرسش در زمان ماست. قرآن به مساله حبل الله به عنوان عامل اصلي وحدت جامعه اسلامي و ايماني اشاره كرده است. سخن اين است كه حبل الله چيست و مصاديق آن كدامند؟
در تفاسير و روايات تفسيري براي حبل الله مصاديق چندي را بيان كرده اند كه با توجه به تاكيد قرآن و خداوند بر آن مي توان گفت كه همه آنها مي توانند مصداق حبل الله باشند؛ زيرا بدون وجود هر يك از آنها نمي توان سخني از وحدت هدف و وحدت رويه گفت. از مهم ترين مصاديقي كه بيان شده است قرآن است كه خود به عنوان كتاب قانون مطرح است. چنان كه گفته شد اصولا جامعه اي بدون قانون مكتوب نمي تواند به وحدت هدف و رويه دست يابد و به زودي دچار فروپاشي و تشتت مي گردد. علامه طباطبايي برپايه روش تفسير قرآن به قرآن با استناد به آيه 101 همين سوره بر اين باور است كه يكي از مهم ترين مصاديق حبل الله، قرآن كريم است. وي براي تاييد اين برداشت روايتي را از صاحب كتاب تفسير شريف تبيان نقل مي كند كه در آن روايت پيامبر(ص) حبل الله را به قرآن تفسير مي كند. (تفسير الميزان ج 3 ص 369و التبيان ج 2 ص 545).
دومين مصداقي كه مي توان به عنوان حبل الله از آن ياد كرد وجود شريف پيامبر(ص) و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) مي باشد. بر اساس روايتي از امام باقر(ع) در تفسير آيه آمده است كه اهل بيت پيامبر(ع) حبل الله هستند (تفسير عياشي ج 1 ص 194 و البرهان ج 1 ص 672) اين احتمال از آن جايي قوي و استوار مي نمايد كه بدون نمونه و رهبري معصوم(ع) نمي توان جامعه را به درستي برپايه آموزه هاي وحياني مديريت كرد. به هر حال دست يابي به جامعه برتر و كامل تنها با حضور حبل الله واقعي ممكن است.
ولي پرسشي كه در اين جا خودنمايي مي كند اين است كه در صورت عدم حضور معصوم(ع) جامعه چگونه مي تواند خود را از تشتت و تفرقه رهايي بخشد و به وحدت دست يابد؟
در پاسخ به اين مشكل مي توان به راهكاري اشاره كرد كه در برخي از تفاسير و روايات تفسيري وارد شده است. در برخي از روايات تفسيري به قرينه همان آيه 101 سوره مراد از حبل الله كتاب و سنت است كه در اين صورت امري باقي و برقرار است و همه جوامع مي توانند با تمسك به آن وحدت خويش را حفظ و از تفرقه و پيامدهاي سوء آن در امان باشند. علامه با توجه به اين تفسير و روايت اين نظر را پسنديده و به عنوان مصداق واقعي حبل الله از اين راي پشتيباني مي كند.
(الميزان همان پيشين)
خلاصه آن كه جامعه اسلامي براي بازگشت به عزت و كرامت نخست خويش و دست يابي به جامعه برتر مي بايست با توجه به كتاب و سنت در محور توحيد قرار دهد و از وحدت بهره مند شده از تفرقه رهايي يابد.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.