ايران در اتاق فکر

پس از برخورد رسانه اي غرب با سخنراني رئيس جمهوري اسلامي ايران در دانشگاه کلمبيا و پيش از آن در موضوعات مختلفي که رسانه هاي غربي با نشان دادن حساسيت آن را برجسته ساختند ، اين پرسش قابل طرح است که چه رابطه اي ميان رسانه و سياست مي توان برقرار کرد؟
يکشنبه، 5 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايران در اتاق فکر
 ايران در اتاق فکر
ايران در اتاق فکر
نويسنده:سعيد غفاري
منبع:روزنامه جام جم
پس از برخورد رسانه اي غرب با سخنراني رئيس جمهوري اسلامي ايران در دانشگاه کلمبيا و پيش از آن در موضوعات مختلفي که رسانه هاي غربي با نشان دادن حساسيت آن را برجسته ساختند ، اين پرسش قابل طرح است که چه رابطه اي ميان رسانه و سياست مي توان برقرار کرد؟فارغ از اين که در دانشگاه کلمبيا چه پرسش هايي مطرح شد و يا حتي سخنان توهين آميز يکي از استادان دانشگاه درباره ايران و وضعيت آن ، چقدر با موازين و اصول ديپلماسي و علمي فاصله داشت ، کالبدشکافي رابطه سياست و رسانه فهمي متفاوت را ارائه مي کند و براي درک رفتار رسانه اي غرب ، مي تواند شناختي قابل تامل ارائه کند.به نظر مي رسد استفاده از رسانه براي مقاصد سياسي مشخص ، پس از واقعه يازدهم سپتامبر و نيز تصرف عراق از سوي نيروهاي امريکايي شدت و وسعت بيشتري يافته است.در واقع نسبت به گذشته استفاده چشمگيرتري از آن مي شود. به طور قطع فراواني شبکه هاي خبري و تاثير کانال هاي ماهواره اي و توسعه استفاده از اينترنت در قالب روزنامه نگاري آنلاين و مجازي يکي از دلايل اصلي اين امر است اما اين مقاله در پي آن است تا با نشان دادن رابطه اي که ميان رسانه و قدرت سياسي برقرار است ، به فهمي عميق تر از رابطه ميان استفاده از رسانه براي مقاصد سياسي در سطح بين الملل دست يابد. واقعيت اين است که چنين استفاده و بهره مندي هايي از رسانه اگر درست فهميده نشود، عاملي مهم براي تضعيف دولت ملتها محسوب مي شود و اقدامات رسانه اي را براي مديريت پيام هايي از اين دست از سوي کشورهاي جنوب با مشکل روبه رو خواهد کرد. هجمه رسانه اي براساس روش و تفکر چنان است که با ايجاد چارچوب و تعيين محدوديت براي ادراک مخاطب سبب مي شود تا با تفکر قالبي ، بخشي از پيام مورد نظر رسانه مخاطب باشد. مخاطب با باور پيام ، فصلي از رسانه و پيام آن محسوب خواهد شد و بدون اين که خود بداند و يا بخواهد ، تصور خواهد کرد که حرف و نظر او دررسانه ارائه مي شود البته اين معني ناقض توانايي تفسير و تحليل مخاطب نيست.

اثر سي.ان.اني

رسانه و بخصوص رسانه هاي خبري مي توانند در مواقع خاص ، بروز رخدادها و رويدادهاي مختلف که البته بايد از ويژگي هايي نيز برخوردار باشند، حکومت ها را تحت تاثير قرار دهند و در جهت مشخصي آنها را به تصميم گيري و دخالت وادارند. موضوع تسليحات کشتارجمعي در عراق که جامعه بين الملل را براي حفظ صلح و آرامش مجاب کرد تا به اين کشور حمله شود، تصفيه نژادي در بوسني و هرزگوين و بتازگي رويدادي که در کشور ميانمار رخ داد و سبب شد تا سازمان ملل و بعضي ديگر از کشورها به منظور حفظ جان انسان ها و مبارزه با ديکتاتوري در اين کشور مداخله کنند، از جمله موارد قابل ذکر در اين باره است.

توليد موافقت

اثر ديگر رسانه هاي خبري به جاي آن که تاثير بر سياست و يا انتقاد از آن باشد ، مي تواند به گونه اي طراحي شود تا براي تصميمات سياسي ، موافقت مخاطب و يا همان توده مردم را جلب و جذب کند. تحقيقات متعددي که درسالهاي اخير به وسيله چند تن از محققان امريکايي از جمله چامسکي انجام شده است ، نشان مي دهد که پوشش خبري رسانه هاي امريکا طي دوران بحران نه تنها در جهت نقد سياست هاي رسمي حکومت نبوده است بلکه به توليد موافقت براي آن سياست پرداخته است.
حمله نظامي به افغانستان به بهانه نابودي نيروهاي تروريستي القاعده ، جنگ 1991 خليج فارس با عنوان طوفان صحرا و... از جمله مثال هاي روشن در اين زمينه است. اين نظريه در برگيرنده دو مجموعه متفاوت است.از يک سو مقامات اجرايي رئيس جمهوري و روساي سه قوه را در بر مي گيرد و از ديگر سو شامل نخبگان مي شود. به عبارت مشخص گاه ضروري است براي تصميمات قوه اجرايي ، موافقت مخاطب جلب شود و در جهت سياست مورد نظر حرکت کند. اما موضوع نخبگان ، موضوع کمي پيچيده تري است که نياز به توضيح دارد. رسانه ها در مواردي نيز به توليد موافقت براي نخبگان شامل مقامات اجرايي و غيرمقامات اجرايي مي پردازند. با اين نگاه در برخي شرايط رسانه نه تنها به توليد موافقت نمي پردازد بلکه موضعي انتقادي نيز به خود مي گيرد که سه وضعيت قابل پيش بيني است : وفاق کامل ميان نخبگان ، عدم وفاق ميان نخبگان و انحراف از سياست.
در وضعيت نخست ، هنگامي که ميان نخبگان وفاقي نسبي درباره مسائل مهم و اصول کلي سياست وجود دارد، پوشش رسانه اي در جهت توليد موافقت براي تصميمات اجرايي است.رسانه ها هنگامي مي توانند به انتقاد بپردازند و روي سياست تاثير بگذارند که ميان نخبگان و سياستمداران بر سر يک موضوع اختلاف نظر وجود داشته باشد. به عنوان مثال مادام که ميان نخبگان سياسي فعال در امريکا بخصوص اعضاي کنگره درباره حمله به عراق و حضور در آن وفاق نسبي وجود داشت ، در هيچ يک از رسانه هاي خبري ، انتقادي به چشم نمي خورد. اما پس از افتراقي که ميان اعضاي کنگره به وجود آمد و حزب مقابل بوش با نزديک شدن انتخابات همراهي خود را به حداقل رسانيد، بوضوح رسانه هاي جدي به انتقاد از وضع جاري پرداختند. به گونه اي که حتي اخبار خانواده هايي که فرزندانشان را در جنگ از دست داده بودند، انعکاس وسيعي يافت.اين موضوع آنقدر قدرت پيدا کرد تا رفتار عملي بوش را در برگرفت و او را مجبور کرد براي چندمين بار در ميان سربازان امريکايي مستقر در عراق حضور يابد. در وضعيت سوم که شرايطي آرماني نيز محسوب مي شود، رسانه ها مي توانند به رغم وفاقي که ميان نخبگان و مواضع رسمي آنها وجود دارد، متفاوت از سياست حاکم عمل نمايند. شرايطي که مي توان از آن با عنوان نقش اصلي مطبوعات يعني رکن چهارم دموکراسي نام برد.

رسانه و سياست

فارغ از اين که اثر سي.ان.اني در دنياي امروز رسانه ها کارايي دارد و يا نظريه توليد موافقت مسير حرکت رسانه ها را مشخص مي کند، بايد اذعان کرد که نوعي تعامل آشکار و پنهان ميان رسانه ها و سياست در دنياي معاصر برقرار است.هنگامي که سياست ها به اندازه کافي روشن و شفاف باشند و ميان نخبگان وفاقي نسبي برقرار باشد، به طور قطع رسانه ها نمي توانند نقش منتقد را عهده دار شوند بلکه متاثر از سياست هاي حاکم به حيات خود ادامه مي دهند. چنانچه وفاقي ميان نخبگان برقرار نباشد و سياست ها نيز از چارچوب هاي شفاف برخوردار نباشد، رسانه ها مي توانند به عنوان عاملي تاثيرگذار باشند.

مخاطب شناسي

طي 6دهه اخير نگاه به مخاطب در عرصه تفکر و نظريه پردازي هاي رسانه تفاوت هاي چشمگيري يافته است. بخصوص از منظر ارتباطات سياسي مخاطب به گونه اي ديگر ديده و فهميده مي شود. براي درک نسبت ميان رسانه و قدرت سياسي به طور قطع بايد به اين تحولات بدقت نگريست.نظريه پردازي هاي جديد از اعتقاد به اثر قوي و کاملا موثر رسانه بر مخاطبان به اثرات محدود تغيير جهت داده اند.ديگر اين که مخاطب را عنصري منفعل تلقي نمي کند بلکه به فعال بودن مخاطب در دريافت و تفسير پيام رسانه ها معتقدند. توسعه اين مفاهيم سبب شده است تا در ارتباطات سياسي بسياري از رويکردها تحول يابد. با اين وصف گاه به اثر منحصر به فرد و صددرصدي رسانه بر مخاطب اشاره مي شود که با عنوان اثر «سي.ان.اني» از آن ياد مي کنند و گاه به غلبه سياست بر مخاطب و رفتار رسانه اي اشاره مي شود که مي توان به آن نظريه توليد موافقت را اطلاق کرد.
فعاليت رسانه ، الزاما انعکاس صرف وقايع نيست ، بلکه رسانه ها با تاثيرپذيري از يکي از طرفين نخبگان از طريق نوعي قالب دهي ، واقعيت را بازسازي و موضوعي را براي مخاطب برجسته مي کنند. بايد دقت کرد که رسانه ها به نوعي از روايت واقعيت مي پردازند که با انعکاس آيينه وار آن متفاوت است.در عين حال به اين نکته نيز بايد توجه داشت که رسانه ها با توجه به شرايط امروز خود که آرشيوي از اطلاعات متفاوت و متنوع به حساب مي آيد، قابليت هاي منحصر به فردي نسبت به گذشته يافته اند، از جمله اين قابليت ها برنامه ريزي و سناريونويسي است.
در واقع در مسير نظريه توليد چنانچه رسانه هاي خبري از مهارت قالب دهي بالايي برخوردار باشند، مي توانند با تعقيب مفهومي خاص ، چشم اندازي ويژه را براي تصميمات سياسي يا برچسب هايي که يک نظام سياسي به يک کشور ثالث مي زند به وجود آورند.به عنوان مثال ، قرار است ايران کشوري نمايانده شود که در آن حقوق بشر رعايت نمي شود. اين مفهومي است که رسانه هاي خبري آن را دنبال مي کنند. موضوع زنان ، حجاب اجباري ، محدوديت در دانشگاه ها، محدوديت جوانان و مخالفت ايران با صلح خاورميانه به عنوان موضوعات قابل طرح ارزش خبري مي يابند. موضوعاتي که شايد در کشور ما از درصد بسيار پاييني برخوردار باشند اما به مرور با برجسته سازي هايي که صورت مي گيرد و قالب دهي هنرمندانه اي که مي يابند به يک موضوع مهم لااقل در عرصه خبري و بين الملل تبديل مي شوند. توليد مستند درباره همجنس بازان در ايران و اين که براي خودشان داراي تشکيلات و سازماندهي مي باشند در همين جهت قابل تحليل و بررسي است.
2 سال پيش گروهي برنامه ساز تلويزيوني از اروپا در روز عيد نيمه شعبان اجازه يافتند تا با حضور در مسجد جمکران از مراسم اين روز و شب برنامه اي تهيه کنند. حاصل کار برنامه اي 40دقيقه اي شد که تصاوير زير در آن وجود داشت : صف مردم براي دريافت غذاي صلواتي و ازدحامي که ايجاد مي شود. صحنه استراحت افرادي که در صحن مسجد حضور يافته اند و با پاهاي برهنه در گوشه و کنار به خواب رفته اند. صحنه آشغال ها (وسايل يک بار مصرف) که در صحن مسجد در غروب اين روز پراکنده شده اند. اين تصاوير همراه نماز خواندن و تسبيح گرداندن و پيشاني بر مهر نهادن چه احساسي را به وجود مي آورد و چه مفهومي از ميلاد يگانه منجي عالم در رسانه ترسيم مي کند؟ کالبدشکافي رفتار رسانه اي غرب بويژه رسانه هاي خبري امريکا، درک و دقتي را براي تنظيم رفتار رسانه هاي خودي مي تواند به وجود آورد. با وجود مهارت هاي فراوان در رسانه هاي غربي ، چنانچه مبتني بر چارچوب حاکم بر آنها و تجزيه و تحليل شرايط و روش آنها، نقشه فعاليت رسانه ها ترسيم شود به يقين دستاورد آن بسيار پرثمر خواهد شد. رابطه نزديکي که ميان رسانه و سياست برقرار شده است و تعميق و ظرافت بخشي به ديپلماسي رسانه اي از زواياي گوناگون به اين معناست که بايد با دقت در آنچه اتفاق مي افتد و عدم جذب شدن در تيترها و شلوغي اي که رسانه ايجاد مي کند به فعاليت رسانه اي پرداخت.
چه بسا اين که براي رفع تهديد و تحديدهاي رسانه اي ايجاد شده براي ايران اسلامي بايد در مسيري ديگر قدم برداشت و تيترها و عناوين متفاوتي را به آن اختصاص داد. اين رويکرد نيازمند تاسيس اتاق فکر و گروهي با تجربه براي بسته بندي آن چيزي است که توسط اتاق فکر طراحي مي شود. يک معناي اتاق خبر (نيوزروم) اين است که با اشراف بر کليت اخبار مي توان خبر درست را در زمان درست توليد و پخش کرد. بي ترديد قالب دهي سنجيده و مناسب ، يکي از ارکان توفيق در اين مسير است.
مهارتي که در شرايط فعلي ضرورت دارد تا رسانه به آن ملتزم و از آن بهره مند باشد؛ به طور مشخص انتخابات رياست جمهوري در امريکا و نقدهايي که در رسانه هاي امريکايي به واسطه عدم وفاق نخبگان و حکومت صورت مي گيرد، فرصتي ممتاز براي خبرسازي ، تحليل و هدايت افکار عمومي در سطح جهان و حتي داخلي محسوب مي شود. در اين شرايط بيشترين مسووليت به عهده شبکه هاي برون مرزي است تا با ارائه تفسيرهاي منطقي و مبتني بر نقدهاي رسانه هاي امريکايي به هدايت افکار عمومي و اقناع در مسيري که موردنظر است ، پرداخت.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.