ساواك و بررسي اقداماتش در دوره پهلوي دوم

در جلد دوم اين تاريخ بحثي كوتاه از ساواك داشتيم اما چون اشتهار اين سازمان مخوف مربوط به اين دوره مي‌باشد در اينجا بيشتر چهره آن را نمايان مي‌سازيم. ساواك(سازمان اطلاعات و امنيت كشور) در سال 1336 شمسي براساس قانون مصوب مجلس! تأسيس شد (1) و منظور اين بود كه جاي حكومت نظامي را بگيرد
سه‌شنبه، 7 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ساواك و بررسي اقداماتش در دوره پهلوي دوم
ساواك  در دوره پهلوي دوم
ساواك و بررسي اقداماتش در دوره پهلوي دوم
نويسنده: دكتر سيد جلال ‌‌الدين‌ مدني
منبع:تاريخ سياسي معاصر ايران

1- معرفي كلي ساواك:

در جلد دوم اين تاريخ بحثي كوتاه از ساواك داشتيم اما چون اشتهار اين سازمان مخوف مربوط به اين دوره مي‌باشد در اينجا بيشتر چهره آن را نمايان مي‌سازيم. ساواك(سازمان اطلاعات و امنيت كشور) در سال 1336 شمسي براساس قانون مصوب مجلس! تأسيس شد (1) و منظور اين بود كه جاي حكومت نظامي را بگيرد (2) و مقاومتهاي در برابر رژيم را در نطفه خفه سازد و مردم هم از حكومت نظامي اظهار عدم رضايت ننمايند اعمال ساواك تنها در ارتباط با امنيت نبود بلكه به مرور در تمام شئون كشور مداخله داشت و درواقع قدرتي مافوق دولت بود 20 سال عمر ساواك را به 4 دوره مي‌توان تقسيم كرد الف- سالهاي 36 تا 40، ب- سالهاي 40 تا43، ج- سالهاي 43 تا 56، د- دوره سقوط سالهاي 56 الي 57.

2-دوره اول ساواك:

سالهاي 1336 تا 1340 اين سازمان چهره خود را در ايران آشكار مي‌سازد فرماندار نظامي تهران تيموربختيار كه جناياتش زبان زد خاص و عام است در رأس آن قرار مي‌گيرد و آن را سازمان مي‌دهد- عمليات ساواك در داخل و خارج كشور نيازمند تشكيلات وسيع بود كه در نظرگرفته شد (3) و رياست آن عنوان معاون نخست وزير را پيدا كرد البته كميسيون امنيت اجتماعي هم با شكل قبلي و به اضافه نماينده‌اي از ساواك به كار خود ادامه داد (4) ساواك به اقتضاي رابطه دولت ايران با آمريكا تحت تعليم سيا قرارگرفت(5) بختيار سرانجام در سال 40 بعلت تغيير جو سياسي و هم به علت رقابتي كه در كسب قدرت با شاه پيدا كرد و موافقتي كه با اقدامات رفرمي اميني نداشت در عين این که موفقيت خود را در دستگاه حاكم حفظ مي‌كرد از رياست سازمان امنيت كنار رفت و مدتي بصورت اپوزيسيون عمل مي‌كرد اما با حادثه اول بهمن 40 دانشگاه مجبور به خروج از كشور گرديد و چون از بدست گرفتن قدرت از طريق شاه مأيوس شد به شكل يك مخالف رژيم درآمد و از جناياتي كه خود سهم اساسي در آن داشت پرده برداشت(6) و طي چند سال با تبليغات و تعليم افراد و طرح نقشه‌ها به مقابله با شاه برخاست و از عراق بعنوان پايگاهي استفاده كرد- فرستنده راديویي بوجود آورد (7) و در مدتي آرامش شاه را بهم زد و بالاخره باهمان سازماني كه خودپايه‌گذارش بود در مرداد سال 49 بقتل رسيد (8) انتشار فهرستي از املاك و اراضي و شركتهایي كه بختيار در دوره قدرتش با زور و اجبار و تهديد و سوی استفاده از قدرت بدست آورده بود و مصادره گرديد گوشه‌اي از رويه رضا شاه را به ذهن مي‌آورد و توجه مي‌دهد كه مفاسد استبداد چه ابعادي دارد.

3- دوره دوم ساواك:

اين دوره مقارن با سالهاي انقلاب سفيد است و رژيم در اجراي نظريات جديد آمريكا از خشونت مستقيم ساواك كاسته، برخوردهاي خياباني طبعاً افزايش يافته است رياست اين دوره ساواك با پاكروان است كه در مقايسه با تيمور بختيار و نصيري ملايم بود (9) در همين دوره رژيم تا مرحله نابودي پيش رفت و قيامي چون 15 خرداد را پشت سرگذاشت و كم‌كم با هدايت مستشاران آمريكا و تقويت ساواك و تشكيل مجلس 22 خود را بازيافت.

4- دوره سوم ساواك:

ساواك  در دوره پهلوي دوم دوره سوم ساواك كه حدود سيزده سال دوام يافت مقارن با نخست وزيري هويدا است ساواك نقش درجه اولي را در اين دوره ايفا مي‌نمود و در مقابل جان مردم احساس مسؤولیت نمي‌كرد. تيمهاي تعقيب و مراقبت ترتيب داد (10) و هركس را به هر اتهامي دستگير مي‌كرد و براي بدست آوردن اطلاعات به شكنجه‌گاهها روانه مي‌ساخت در عين حال با اعزام مأمورين به كشورهاي مختلف شناسایيهاي همه جانبه‌اي را از افراد ايراني در خارج به عمل مي‌آورد (11) بودجه رسمي ساواك در سال 51- 255 ميليون دلار و سال بعد به 310 ميليون دلار رسيد و البته بودجه محرمانه از آن جداست. ساواك در اين دوره مراقب بود تا از هر نوع اجتماع سياسي و اعتصاب جلوگيري نمايد ولو این که مجبور به اعمال زور و خشونت باشد (12) .
حقايق مربوط به قساوتهاي ساواك در اين دوره معروفيت جهاني يافت، دبيركل سازمان بين‌المللي عفو در سال 1975 اعلام كرد كارنامه هيچ كشوري در جهان سياه‌تر از كارنامه ايران درباره حقوق بشر نيست (13) انتشار گزارشهاي سازمان بين‌المللي عفو و كميسيون جهاني حقوق‌دانان در سطح جهاني ضربه محكمي به رژيم وارد ساخت برطبق همين گزارشها ساواك هركسي را كه مي‌خواست بازداشت مي‌كرد هيچ ضابطه و قانوني او را محدود نمي‌ساخت ساواك براي نگهداري اشخاص دستگير شده خود را محدود نمي‌دانست و هيچ حقي براي بازداشت شده قایل نبود قدرت ساواك مطلق و كاملاً استبدادي بود و آزادانه به اعمالي كه عنوان جرم داشت مبادرت مي‌كرد (14) دادگاههاي نظامي ابزاري در دست ساواك درآمدند و تمام محاكمات سياسي برخلاف قانون اساسي در اختيار اين دادگاهها قرار داشت معمولاً ملاك انتخاب قضات درجه اطاعت آنان از ساواك بود و رسيدگي و صدور حكم آنها هم جنبه واقعي نداشت مجازاتي را موضوع حكم قرار مي‌دادند كه به آنها ديكته مي‌شد مسأله دفاع متهم، انتخاب وكيل، رسيدگي به دلايل معاني خود را از دست داده بودند نتيجه اين بود گاهي عملي جرم شناخته مي‌شد كه اساساً برابر قوانين جرم نبود يا اعمالي به متهمين بدون دليل نسبت داده مي‌شد و در حكم محكوميت مي‌آمد كه مبناي آن فقط گزارش ساواك بود گاهي مجازات سنگين در حد اعدام براي كسي در نظر گرفته مي‌شد كه احتمال ارتكاب عملي را داشت كه آن عمل بر فرض وقوع جرم نبود. متهم مي‌بايست دفاع را مطابق نظر متصديان محكمه انجام دهد والا اجازه دفاع داده نمي‌شد و بهمين جهت در بسياري موارد متهمين دادگاهها را صالح نمي‌دانستند و بدون این که وارد دفاع ماهوي بشوند از محكوميت استقبال مي‌كردند. زندانيان و محكومين سياسي محدودتر از زندانيان عادي بودند ساواك در تهران از زندان قصر، اوين و قزل قلعه استفاده مي‌كرد و زندانهايي در تبريز، شيراز، رشت، اراك، بندرعباس، مشهد، مهاباد، برازجان، بوشهر، زاهدان، سمنان، كرمانشاهان داشت تعداد بازداشتيها و محكومين ساواك هيچ وقت معين نشد چه بسا مواردي كه در جايي ثبت نمي‌شد انضباط شديد و طاقت فرسایي حاكم بر زندان بود كه عمل خلاف آن ممكن بود سه يا چهار ماه متهم به سلول انفرادي فرستاده شود (15) زندانيان سياسي كه در دادگاه اظهار ندامت مي‌كردند و يا حاضر مي‌شدند كه از طريق ارتباط جمعي نظرات پيشين خود را مورد تقبيح قرار دهند محكوميت كمتري مي‌يافتند و گاهي هم تبریه مي‌شدند و يا مورد عفو قرار مي‌گرفتند ساواك از اين قبيل زندانيان سياسي بهره‌برداري تبليغاتي مي‌كرد. آزادي محكوم در پايان مدت محكوميت مسلم نبود بسياري از محكومين پس از مجازات بدلايل واهي آزاد نمي‌شدند و حتي در زندان قصر يك قسمت به اين نوع زندانيان اختصاص داشت. رژيم شاه مدعي بود كه زندانيان هيچ يك اتهام سياسي ندارند و همه از مجرمين معمولي هستند روزنامه تايمز در 9 ژوین 1977 از قول شاه رقم مجرمين سياسي را 2200 نفر نوشت ولي در همان زمان ناظرين خارجي ارقامي بين 25 تا صد هزار نفر را ذكر مي‌كردند و مهمتر از تعداد زندانيان رويه معمول شكنجه ساواك نسبت به زندانيان بود. شكنجه برنامه معمول بود و به شكل‌هاي گوناگون اعمال مي‌شد در چند مورد كه خبرنگاران خارجي توانستند در محاكمات شركت نمايند آثاري باقيمانده از اين شكنجه‌ها را ديدند و در رسانه‌هاي گروهي منعكس ساختند (16) شكنجه ساواك به همه اقشار مربوط مي‌شد مخصوصاً روحانيوني كه در زعامت امام خميني اصرار مي‌ورزيدند. آيت الله سعيدي و بعد آيت الله غفاري در ديماه 53 بهمين مناسبت با شكنجه به شهادت رسيدند (17) حوزه قدرت ساواك تمام كشور بود و همين ترتيب شكنجه در همه جا رواج داشت (18) وظيفه اصلي ساواك شناسایي و از بين بردن همه كساني بود كه بنحوي با ديكتاتوري شاه مخالفت مي‌ورزيدند و در اجراي اين وظيفه تنها يك پليس مخفي نبود بخشي از سياست ساواك در تهديد متمركز مي‌شد تا مردم بدانند چنين سازماني بالاي سرشان هست دانشجويان دانشگاه مي‌دانستند كه در خيابان مجاور دانشگاه مراكزي از ساواك قرار دارد. ايجاد سوی ‌ظن در ميان مخالفان از كارهاي ديگر ساواك بود گاهي كتابها و مجلاتي منتشر مي‌ساخت و حتي از مخالفين سابق خود براي سردرگمي استفاده مي‌كرددر اداره 600 اتحاديه كارگري وساطت مي‌نمود و سعي داشت كارگران را در پشتيباني از رژيم وادارد. سوی ‌ظن بحدي بود كه هر صداي اعتراض ممكن بود از سوي ساواك تصور شود ساواك كوشش مي‌كرد بين مخالفين دشمني رواج يابد و هريك ديگري را مأمور ساواك معرفي كند اين وسيله مؤثر و موذيانه‌اي در تضعيف روحيه بود.
از سال 1973 (1352) تهران مقر اداره مركزي سيا در خاورميانه بوده است (19) شايد به همين مناسبت ريچارد هلمز ریيس پيشين سيا در سالهاي 52- 55 (76- 1373) به مقام سفارت آمريكا در تهران رسيد تا دو شغل را در يك منطقه اداره كند.
هارلد ايرنبرگر در نوشته خود« ساواك يا دوست شكنجه‌گر غرب » همكاري وسيع ساواك را با پليس مخفي كشورهاي ديگر توضيح و اسنادي ارایه مي‌دهد كه اسامي خارجيهايي كه عليه رژيم ايران مي‌نوشتند يا بنحوي تظاهر و عمل مي‌كردند به ساواك مي‌رساندند وي مدعي است رژيم شاه و پليس مخفي‌اش با ابرقدرت دوم يعني شوروي و پليس مخفي‌اش بهترين تماس‌ها راداشته است (20).

5- كميته مشترك ضد خرابكاري:

كسي نيست كه نام ساواك را نشنيده باشد و از كميته مشترك آن بي‌خبر باشد. شكنجه‌گران آن هم بعنوان رذل‌ترين افراد در تاريخ باقي ماندند تشكيل اين كميته به سال 1350 مربوط است (21) اقدامات اين كميته را بايد در كتابي جدا تحرير نمود وقتي ریيس همين كميته به نام سرتيپ زندي‌پورترورشد9 نفراززندانيان سياسي را بعنوان انتقام برخلاف همه موازين و به وضع فجيعي به قتل رساندند (22) و در 30 فروردين 54 اعلام داشتند كه در حال انتقال از زنداني به زندان ديگر قصد فرار داشتند كه بسوي آنان شليك شده است.

6- ساواك در خارج كشور:

ساواك براي خارج از كشور بودجه عظيمي داشت به علاوه از طريق وزارت خارجه شبكه وسيعي ايجاد كرده بود، آمد و رفت ايرانيان به خارج به طور كامل تحت كنترل ساواك بود گاهي اين كنترل موجب اعتراض مقاماتي از كشورهاي خارج شده است (23) مع الوصف ساواك همواره از هدايت سيا بهره‌مند مي‌شد و بهم كمك متقابل مي‌كردند (24) و غالباً از متخصصين خارجي باز نشسته هم استفاده مي‌كرد (25) و بهمين جهت وزارت خارجه و نمايندگيهاي آن در خارج پايگاه اصلي ساواك بودند (26) اعزام افسران و افراد وابسته به ساواك به عناوين مختلف و از جمله آموزش از برنامه‌هاي اصلي بود (27)گزارش مأمورين ساواك از نظريات سازمانهاي بين‌المللي مثل صليب سرخ و عفو بين‌الملل باعث مي‌شد كه نمايندگان اين سازمان‌ها از ورود به اين كشور منع گردند (28) عمليات ساواك در خارج كشور مورد تأييد رؤساي جاسوسي غرب بود بخصوص در خليج فارس، مصر، و لبنان نمره خوب گرفته بود (29) زيرا در هيچ مورد يك مأمور ساواكي ايران به دام نيفتاد. در سالهاي 48 و 51 ساواك كردهاي بارزاني را به شورش عليه رژيم عراق وادار ساخت و روزنامه‌نگاران خارجي را براي تهيه گزارش از نقاط شورشي هدايت نمود و يك شبكه امنيتي براي حفاظت از بارزاني گسيل داشت (30) .

7- ساواك در دوره چهارم:

اين دوره مربوط به يكي دو سال آخر رژيم است، وقتي كه فضاي باز سياسي اعلام گردد و عمال رژيم مدعي بودند به شكنجه پايان داده‌اند و شاه ناصر مقدم را بجاي نصيري در رأس آن گماشت مع الوصف سازمان‌هاي بين‌المللي اين انكار شكنجه را با گزارشات خود تكذيب نمودند (31) مارتين انالزا، دبير كل عفو بين‌المللي، در 1977 با شاه ملاقات كرد شاه به او اطمينان داده بود كه شكنجه در ايران متوقف شده و در 30 اوت 78 هم در مصاحبه‌اي با مجله آلماني اشترن شاه همين ادعا را داشت وانالزا گفت اين ادعا نهايت رياكاري است زيرا ايران در سازمان ملل از پيشنهاد دهندگان قطعنامه‌اي بود كه جلوگيري از شكنجه را در سراسر جهان مي‌خواست و به موجب پيمان بين‌المللي حقوق مدني و سياسي موظف بود شكنجه را ممنوع كند (32)در عين حال به شكنجه ادامه مي‌داد.
آن چه در مورد ساواك گفته شد هرگز نمي‌تواند معرف سازماني باشد كه در سالهاي طولاني قدرتي فوق دولت بود و همه اصول ديني، اخلاقي و قانوني را زيرپاگذاشت و محيط وحشت و بي‌اعتمادي را در ابعاد وسيعي گسترش مي‌داد. بررسي وضع ساواك در تاريخ معاصر محتاج تحقيقي مستقل است كه بهمراه اسناد فراوان آن بايد انجام گيرد و از آن جهت مطالعه آن ضرورت دارد كه نسل حاضر و نسلهاي آينده همواره آگاه و بيدار بمانند و ارزش آزادي و استقلال را به واقع بشناسند و از ياد نبرند و به علاوه سرانجام و سرنوشت رسواي اين سازمان ننگين درسي آموزنده براي مسؤولين امور باشد.

پی نوشت ها:

1. قانون تشكيل سازمان اطلاعات و امنيت كشور در اسفند 35 با پنج ماده تصويب گرديد.
ماده ی 1- براي حفظ امنيت كشور و جلوگيري از هرگونه توطیه كه مضر به مصالح عمومي است سازماني به نام اطلاعات و امنيت كشور وابسته به نخست وزيري تشكيل مي‌شود و ریيس سازمان سمت معاونت نخست وزير را داشته و به فرمان اعليحضرت همايون شاهنشاهي منصوب خواهد شد.
ماده 2- سازمان اطلاعات و امنيت كشور داراي وظایف زير است.
الف- تحصيل و جمع‌آوري اطلاعات لازم براي حفظ امنيت كشور.
ب- تعقيب اعمالي كه متضمن قسمي از اقسام جاسوسي است و عمليات عناصري كه برضد استقلال و تماميت كشور و يا به نفع اجنبي اقدام مي‌كند.
ج- جلوگيري از فعاليت جمعيتهایي كه تشكيل و اداره كردن آن غيرقانوني اعلام شده يا بشود و هم چنين ممانعت از تشكيل جمعيتهایي كه مرام و يا رويه آنها مخالف قانون اساسي است.
د- جلوگيري از توطیه و اسباب چيني بر ضد امنيت كشور.
هـ - بازرسي و كشف و تحقيقات نسبت به بزه‌هاي ذيل
1- بزه‌هاي منظور در قانون مجازات مقدمين برعليه امنيت و استقلال مملكتي مصوب 22/3/1310.
2- جنحه و جناياتي كه در فصل اول باب دوم قانون كيفر عمومي مصوب 23 ديماه 1304 پيش‌بيني شده است.
3- بزه‌هاي مذكور در مواد 310 و 311 و 312 و 313 و 314 و 316 و 317 و قانون دادرسي و كيفر ارتش 1317.
ماده ی 3- مأمورين سازمان اطلاعات و امنيت كشور از حيث طرز تعقيب بزه‌هاي مذكور در اين قانون و انجام وظایف در زمره ی ضابطين نظامي محسوب و از اين حيث داراي كليه اختيارات و وظایف ضابطين نظامي خواهند بود و از تاريخ تصويب اين قانون رسيدگي به كليه بزه‌هاي مذكور فوق در صلاحيت دادگاههاي دایمي نظامي خواهد بود ... (به قانون تشكيل سازمان اطلاعات و امنيت كشور صفحه ی 62 مجموعه ی قوانين سال 1336 مراجعه شود).
2. قبل از ساواك بختيار فرماندار نظامي تهران دو سازمان اطلاعاتي را در اختيار داشت(ركن 2 ارتش كه وظيفه‌اش تصفيه مخالفين رژيم در ارتش بود و كارآگاهي).
( مراجعه شود به كتاب ايران و ديكتاتوري و توسعه نوشته فرد هاليدي).
3. تشكيلات ساواك؛ ساواك كه با افشاي اعمالش شهرت جهاني يافت و ارتباطش با سيا و موساد مسلم گشت و چهره‌اي از دو سازمان اخير هم بدنيا نشان داد تشكيلات وسيعي داشت كه خلاصه آن را در ذيل مي‌بينيم. ساواك از سه قسمت اساسي تشكيل مي شد؛
1- ادارات كل 2- ساواك تهران 3- ساواك شهرستانها.
الف- ادارات كل؛ ساواك 9 اداره كل داشت كه هركدام بخش‌هایي را در برمي‌گرفت.
اداره ی كل يكم كه در رأس ساير ادارات كل قرار داشتو رهبري و كنترل را عهده‌دار بود.
نعمت الله نصيري ریيس ساواك در رأس اين اداره كل بود و قایم مقام او فردوست بود كه نقش جاسوسي در ساواك را براي شخص شاه داشت. هلمز سفير امريكا و ریيس سيا با همين اداره ارتباط داشت اداره يكم بخشهاي كارگزيني، ارتباط و مخابرات،عمليات سري، بخش تشريفات، مشاوران بازرسان، دبيرخانه و بخشهاي ارتباطي با سيا و موساد را در بر مي‌گرفت و جمعي از ساواكيان را براي دوره‌هاي تخصصي به خارج مي‌فرستاد.
اداره كل دوم كسب اطلاعات در خارج كشور را عهده‌دار بود و با ستاد ارتش همكاري مي‌كرد و با اداره هفتم تماس داشت.
اداره كل سوم مسؤوليت امنيت داخلي را داشت پايگاه اصلي رژيم و ریيس آن مقدم بود كميته مشترك را با همكاري ژاندارمري و شهرباني همين اداره تشكيل داد كه سركوبي مبارزين را عهده‌دار بود و كميته ضد تخريب ناميده مي شد. با اوجگيري مبارزه مسلحانه پرويز ثابتي كه معروف به جاني درنده‌خو مي‌باشد به رياست اين اداره كل درآمد. اداره كل سوم داراي چند بخش و يك دبيرخانه بود- اداره اول آن مسؤولیت كنترل و سركوبي تمام سازمان‌هاي سياسي و صنفي مخالف رژيم را داشت كليه اطلاعات در اختيار اين اداره قرارمي‌گرفت و همه شكنجه‌گران در اين اداره بودند. دفتر ساواك در ژنو كه امور خارج را اداره مي‌كرد و با همين اداره بود سال‌ها پرويز خوانساري امور سفارتخانه‌ها را از لحاظ ساواك تحت نظر داشت و بجز زاهدي بقيه مجبور بودند به او گزارش بدهند.
اداره ی دوم امور مطبوعات داخلي، سازمان‌هاي دولتي و كارگري، شركت‌هاي تعاوني، شركت واحد اتوبوسراني، حزب رستاخيز و مجلسين را زير پوشش داشت و براي از بين بردن عدم رضايت‌ها مي‌كوشيد- اداره ی سوم مسؤول تهيه آرشيو فيش و بايگاني- اداره ی چهارم مسؤولیت سانسور. تهيه ی مسایل آموزشي، عمليات ويژه و مسایل قضایي ساواك بود.
اداره ی كل چهارم عهده‌دار حفاظت مأمورين ساواك و كنترل آنها بود.
اداره ی كل پنجم امور فني و تكنيكي ساواك را بعهده داشت.
اداره ی كل ششم مسؤول حسابداري- كارپردازي- بهداري و موتوري است و بودجه ی خارج از كشور ساواك را تأمين مي‌نمايد.
اداره ی كل هفتم جمع‌آوري اطلاعات داخلي و خارجي، تجزيه و تحليل آنها و بعد در اختيار سازمان‌هاي جاسوسي ساير كشورها مي‌گذارد.
اداره ی كل هشتم مسؤول كنترل اتباع بيگانه و سفارتخانه آنها در ايران بود.
اداره ی كل نهم بيوگرافي افراد و مسایل مربوط به گذرنامه را عهده‌دار بود.
4. بعضي سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك) را با كميسيون امنيت اجتماعي اشتباه مي‌نمايند كميسيون اخير كه قانون اوليه‌اش وسيله ی دكتر محمد مصدق با استفاده از اختيارات تصويب شد كميسيوني است مركب از رؤساي شهرباني، ژاندارمري، سازمان امنيت، دادگستري و دادستان محل كه افراد مخل امنيت را تبعيد مي‌نمايند در رژيم گذشته صدها نفر برطبق نظر همين كميسيون به تبعيد فرستاده شدندو سلب آزادي از آنان شد. ( به كتاب قيام 30 تير 31 نوشته دكتر محمود كاشاني مراجعه شود).
5. از سال 1955 عده ی زيادي از افسران ارتش ايران به ممالك امريكا گسيل شدند تا در مركز نيروي دريایي واقع در كوانتينكو در ايالت ويرجينيا روشهاي ضد شورشي بياموزند عده ی ديگري به ستاد سيا در لنگي رفتند تا اطلاعات خود را در برنامه‌هاي جهت‌يابي تكميل كنند از سال 1970 سالانه دويست و پنجاه افسر ايراني براي مطالعه به مراكز نظامي امريكا اعزام مي‌شدند تا رموز و علوم و فنون مقابله با شورش را طبق آخرين متدها ياد بگيرند. ( كتاب ايران بر ضد شاه نوشته ی احمد فاروقي ترجمه ی مهدي نراقي صفحه ی 143).
6. تيمور بختيار در لبنان به اتهام وارد كردن اسلحه بازداشت شد ايران استرداد او را خواست دولت لبنان به رهبري شارل حلو تحت تأثير مخالفين رژيم او را آزاد ساخت و اين امر موجب قطع رابطه ی اقتصادي و سياسي با لبنان گرديد بختيار در ارديبهشت 48 با تشريفات خاص و با استقبال وارد بغداد شد.
7. پس از این که بختيار در 21/5/49 كشته شد ثابتي مقام امنيتي رژيم در اوایل دي 49 بعنوان كشف يك توطئه بزرگ مصاحبه‌اي مطبوعاتي ترتيب داد كه در خواندنيهاي 5 و 8 و 12 دي 49 درج گرديده است.
8. محمد علي پارسا كه به اتهام عضويت در سازمان امنيت عراق و جاسوسي به نفع دولت بعث عراق در تاريخ 4/7/59 بازداشت گرديد مدتي در عراق محافظت تيمور بختيار را عهده‌دار بوده و هم زماني در سركنسولگري ايران در عراق خدمت مي‌كرده است، وي در مورد وضع بختيار در عراق گفت« تيمور بختيار در عراق سرگرم ايجاد تشكيلات كوماندویي بود تا رژيم شاهنشاهي را در ايران واژگون سازد و من چون وضع ضد رژيم داشتم بعنوان مترجم او انتخاب شدم تا به فرد پرقدرتي كه عليه رژيم شاه اقدام مي‌كند آشنا شوم و به اطلاعات وسيعي دست يابم تيمور بختيار خود فروخته نبود و براي وطنش فعاليت مي‌كرد و من از او خوشم مي‌آمد- بختيار چون فكر حمله چريكي به ايران را داشت از علاءالدين لجمي كه از افراد ايل بختياري بود و در ساواك كويت كار مي‌كرد دعوت كرد كه براي آموزش افراد خود به عراق بيايد ولي لجمي پس از چندي با همكاري خسروداد معدوم و چند ساواكي ديگر طرح ترور بختيار را ريختند من روزتر ور حفاظت او را نداشتم و بجاي من شخص ديگري بعنوان مترجم و هم بعنوان محافظ همراه او به شكار رفت در آن روز فرزندان كوچك بختيار هم بودند در شكارگاه به بهانه‌اي فرزندان بختيار را از او جدا نمودند و يك عضو ساواك به نام ايلگون ميناسویيان با طپانچه راننده بختيار به بازوي او تيراندازي كرده سپس به محافظ او تيراندازي كرد و بعد هم بختيار را با همان اتومبيل و آن قدر آهسته به بغداد بردند كه در بين راه به علت خونريزي مي‌ميرد لجمي و سه نفر ساواكي در قتل او شركت داشتند صدام بختيار را بسيار دوست ‌داشت و نقشه قتل او روزي به اجرا درآمد كه صدام در مسكو بود و پس از بازگشت ناراحت و عصباني شد و از من خواست كه با پناهيان همكاري نمايم ... » (اطلاعات- 21 بهمن 59).
9. ركن دوم ارتش، دانشگاه تربيت رؤساي ساواك بود همه آنان از بختيار و پاكروان و نصيري و مقدم قبلاً ریيس ركن دوم ارتش بودند و در امريكا هم تعليم يافته‌اند و جملگي هم كشته شدند بختيار در عراق و سه نفر ديگر وسيله دادگاه انقلاب اسلامي محاكمه و اعدام گرديدند( صفحه ی 143 كتاب برضد شاه).
خلعتبري وزير خارجه ی رژيم مي‌نويسد« ... رابطه وزارت خارجه با ساواك دو نوع بود؛
الف- رابطه ی مربوط به كارمندان كه به استخدام در مي‌آمدند و مراقبت مداوم آنان هم چنين ساواك اطلاعاتي روي كاغذهاي بي‌مارك و بدون امضای درباره سفارتخانه‌هاي خارجي در تهران و رفت و آمدها و ارتباط آنان با ايرانيان مي‌فرستاد ... ریيس دفتر حفاظت وزارت خارجه و مأمورين حفاظت در سفارتخانه‌هاي ايران از طرف ساواك معين مي‌شدند و تعدادي از اعضای وزارت خارجه مخفيانه با ساواك همكاري داشتند كه شناخته نمي‌شدند.
ب- رابطه ی مربوط به مأمور مبادلات فرهنگي و دانشجويان كه مستقيماً با معاون امور فرهنگي بود و دو نوع بود؛
1- تهيه ی برنامه ی مبادله فرهنگي كه در كميسيوني با شركت نماينده ساواك انجام مي‌شد.
2- امور مربوط به دانشجويان ايراني در خارجه و دانشجويان خارجي در ايران كه باز هم با ارتباط ساواك انجام مي‌گرديد ...
دستگاههایي كه به نام سرپرستي دانشجويان معروف بودند، در رأس يا در داخل آنان نماينده ساواك حضور داشت در سال‌هاي اخير براي دانشجويان مقيم امريكا دكتر كاظميان(معاون پيشين وزارت علوم) و براي دانشجويان مقيم اروپا و آسيا پرويز خوانساري(معاون پيشين وزارت كار و خارجه) قرار داشتند. (از پرونده اتهامي عباس علي خلعتبري صفحه های 2 و 3).»
10. در مورد ترتيب مبارزه و دستگيري مأمور و شكنجه ی ساواك، تهراني گفت« ... در تمام سازمانهاي اطلاعاتي از دو عامل براي بدست آوردن خبر استفاده مي‌كنند يكي عامل انساني و ديگر عامل فني.
عامل انساني عبارت از مأمورين و منابع هستند كه در داخل سازمان‌هاي مبارز كه عليه رژيم فعاليت مي‌كنند نفوذ داده مي‌شوند و اين افراد پس از این که وارد اين سازمان‌ها شدند سعي مي‌كنند از اعضای اطلاعات وسيعتر كسب كنند و به موقع به سازمان گزارش دهند. پس از این که اطلاعات از يك منبع و يا يك واحد خبري بدست واحد عملياتي رسيد واحد عملياتي وسيله تيم‌هاي تعقيب و مراقبت شنود تلفني با ميكرفن‌گذاري در منزل يا محل كار آنها سعي مي‌كنند اطلاعات بيشتري بدست آورند. تيمهاي تعقيب و مراقبت از افراد بيشتر بصورت مخفي هستند و خانه‌هاي امني دارند كه در آنها مستقر مي‌شوند و در جوار اين خانه گاراژ وجود دارد كه وسایل موتوري خودشان را از قبيل اتومبيل در مدل‌هاي مختلف و موتورسيكلت و دوچرخه كه براي حمل و نقل افراد مورد احتياج است نگهداري مي‌كنند.
هر تيم تعقيب و مراقبت هم يك دستگاه بي‌سيم مركزي دارند و به تمام وسایل نقليه بخصوص اتومبيلها بي‌سيم مجهزند و بوسيله اين بي‌سيم با ستاد خودشان در ارتباط هستند و افرادي را كه تعقيب مي‌كنند مرتباً به يكدگر پاس مي‌دهند.
هدف از تعقيب افراد پيدا كردن افراد تماس با آنها و شناسایي محل‌هايي است كه اين افراد به آن جاها مي‌روند. پس از این که از طريق تيم تعقيب و مراقبت يا شنود تلفني كه معمولاً با بستن تلفن منازل يا محل كار افراد باعث بدست آوردن اطلاعات مي‌شد بعد از جمع‌آوري اطلاعات شخص دستگير مي‌شد و تحقيق از او توأم با شكنجه شروع مي‌گرديد.(توضيحات تهراني شكنجه‌گر در دادگاه انقلاب به نقل از كيهان خرداد 58).
11. ترتيب كار ساواك در خارج چنين بود كه:
الف- در نمايندگيهاي كوچك مانند سفارتخانه‌هاي ايران در آفريقاي سياه معمولاً ساواك از تهران عضو نمي‌فرستاد و از يكي از كارمندان سفارت مخفيانه استفاده مي‌نمود.
ب- در نمايندگي‌هاي متوسط يا بزرگ كه در محل آن دانشجو نيست يا كم است ولي ايرانيان در آنجا مقيم مي‌باشند و وضع كشور از لحاظ سياسي اهميت خاصي دارد مانند سفارت شوروي و كشورهاي اروپاي شرقي ساواك با اين نمايندگي‌ها هم از تهران مأمور مي‌فرستاد و هم از مأمورين محل و كارمندان جزء استفاده مي‌كرد. علاقه ی ساواك بيشتر به كسب اطلاعات و مراقبت از رفتار و رفت و آمدهاي ریيس و كارمندان سفارت بود كه تحت تأثير افكار و ايدیولوژي سياسي محل نروند ضمناً سعي مي‌نمود ايرانيان مقيم محل را از نظر افكار سياسي و فعاليتها و روابط شان با ايران بشناسد.
تعداد دانشجويان ايراني در اين كشورها زياد نبود و معمولاً بورسيه‌هاي دولت بودند كه قطعاً آنها را تحت تعليمات حزبي مي‌گذاشتند و مأموران ساواك علاقه به آشنایي با آنان داشتند ولي با مراقبت‌هاي مأموران امنيتي محل كار آساني نبود. و در پاره‌اي موارد براي مأمور ساواك مشكلاتي ايجاد نمود مأموران ساواك در سفارت ايران در مسكو كه زياد علاقه به جمع‌آوري اطلاعات نشان مي‌دادند دچار گرفتاريهایي مي‌شدند كه ناچار مي‌بايستي به ايران مراجعت داده شوند.
ج- نمايندگي‌هاي بزرگ كه در محل آن ايرانيان زيادي(دانشجو و غيردانشجو) مقيم بودند و دولت محل با ايران روابط مهم و گسترده‌اي داشت. در اين گروه بايد تمام نمايندگيهاي سياسي و كنوني ايران را در اروپاي غربي و امريكا گذاشت و به علاوه كشورهاي همسايه و بعضي كشورهاي مسلمان غير هم جوار. در اين كشورها ساواك فعاليت‌هاي وسيعي داشت كه از حدود نمايندگي تجاوز مي‌نمود و بصورت شبكه‌اي وجود داشت. در اين نمايندگي‌ها ساواك در پي بدست آوردن اطلاعات سياسي و مراقبت از نظر فعاليت‌هاي ايدیولوژي نبود بلكه فعاليت عمده آن مراقبت از سازمان‌هاي دانشجویي و ارتباط آنها با ايران بود. مأموران ساواك در اين گروه از نمايندگيها از هر سه دسته مورد اشاره در بالا بودند و منحصر به يك مأمور در هر سه دسته نبود. يك اشكال كه در چند مورد پيش آمد ولي فقط در يكي دو مورد دولت محل از خود عكس‌العمل نشان داد اين بود كه مأموران ساواك كه مي‌بايستي كاملاً در پوشش سفارت بمانند و نگذارند شناخته شوند احتياط را از دست مي‌دادند اين بي‌احتياطي باعث آتش زدن دفاتر ساواك در چند نمايندگي شد و باعث سوی قصد و تيراندازي به نماينده ساواك در پاريس شد.
نقش ساواك در خصوص دانشجويان در اروپا و امريكا اين بود كه آنها را شناسایي كند و از وضع آنان مطلع باشد و بداند گروههاي مختلف دانشجویي كدامند و فعاليت شان چيست و روابط شان با تهران چگونه است و با احزاب سياسي كشور محل اقامت چه نوع روابطي دارند و از همه اين مطالب تهران را باخبر سازند اين اطلاعات را ساواك از شبكه ارتباطي بسيج
دانشجويان و از دفاتر سرپرستي دانشجويان استفاده مي‌كرد. اين دفاتر كه شعبه ژنو آن مسؤول دانشجويان اروپا و آسيا و افريقا بود و شعبه واشنگتن آن مسؤول دانشجويان در تمام ايالات متحده امريكا بود در واقع شعبه‌اي از ساواك بودند و رياست آن گرچه تحت پوشش وزارت خارجه بود زير نظر پرويز خوانساري. براي اروپا و آسيا و افريقا، زير نظر دكتر كاظميان بود. وظيفه اين دفاتر راهنمایي اين دانشجويان از نظر تحصيلي و كمك به آنان براي نام نويسي در دانشگاهها و بطوركلي تمام امور تحصيلي و دانشجویي بود اين دفاتر كه كاملاً زير نظر ساواك كار مي‌كردند دستورات را از شوراي هماهنگي نخست وزيري كه ساواك در آن عضويت داشت دريافت مي نمودند.
(از توضيحات خلعتبري وزير امور خارجه ی شاه در دادگاه انقلاب)
12. مهمترين اعتصاب اين دوره اعتصاب 4 هزار نفر كارگران چيت جهان در كرج بود. در 9 ارديبهشت كارگران چيت جهان بخاطر شرایط طاقت فرسا و كمي دستمزد اعتصاب كردند و بسوي تهران حركت نمودند مأمورين ساواك به همراه نيروي پليس و ارتش بسوي كارگران شليك كردند نتيجه زد و خورد شديد صدها كارگر كشته و مجروح شدند.( آيندگان 15 فروردين 58).
13. كارشناسان سازمان عفو بين‌المللي در مورد شكنجه‌هاي ساواك چنين نوشتند«جلادان ساواك علاوه بر استفاده از شوك الكتريكي و كتك به وحشيگريهاي زير نيز متوسل مي‌شدند بطري‌هاي شكسته را به نشيمن‌گاه زندانيان فرو مي‌كنند. به بيضه‌هاي آنان وزنه مي‌آويزند و يا كلاه‌خودهايي بر سرشان مي‌گذارند كه با فريادهاي قربانيان در زير شكنجه گوششان را آزار مي‌دهد و از انعكاس صداها به بيرون جلو مي‌گيرد. طبعاً زندانيان سياسي ايران مورد تجاوز نيز قرار مي‌گيرند.ساواك به منظور تجاوز به قربانيان خود حيواناتي را تربيت كرده بود كه خرس‌ها از آن جمله اند. ساواك قربانيان خود را نه بخاطر شكنجه جسمي بلكه بخاطر شكنجه رواني مورد تجاوز جنسي قرار مي‌داد اين شكنجه رواني بويژه در حالتي بود كه براي گرفتن اعتراف از شوهران و يا پدران به زنان و دختران شان در برابر چشم آنها تجاوز مي‌كردند.»
(ساواك يا دوست شكنجه‌گر غرب، نويسنده هارلد ايرانبرگر- نقل از آيندگان 18 فروردين 58).
14. در حالي كه هر نوع معامله و حمل مواد مخدر در كشور ممنوع بود ساواك رسماً سهميه ی ترياك مي‌گرفت و مصرف آن مشخص نبود طي اسنادي كه كليشه آن در 24 تير 58 انتشار يافت نصيري درخواست 10 كيلو ترياك مي‌نمايد و به ساواك تحويل مي‌شود، ولي مصرف آن مشخص نيست.
15. سازمان بين‌المللي عفو شرایط زندان را چنين توصيف كرد:
« زندانيان پيش از محاكمه در سلول كوچك و نمناكي محبوس مي‌شوند كه فقط يك تشك حصيري دارد، نبودن گرما در زمستان و وسایل خنك كننده در تابستان وضع سختي را بوجود مي‌آورد امكانات مربوط به شستشو و نظافت بسيار كم، جيره ی غذا اندك، و نامناسب، مراقبت پزشكي عملاً وجود نداشته است. (گزلرش سازمان بين‌المللي عفو).
16. در مورد جنايات ساواك دلایل بسيار ارایه شده ولي متصديان همواره انكار مي‌كردند بعد از انقلاب با محاكماتي كه تشكيل شد بعضي از مأمورين از جمله نادري پور معروف به تهراني و فريدون توانگري معروف به آرش تا حدي از اين جنايات پرده برداشتند آرش مي‌گويد« ... با كمال شرمندگي قبول دارم ... شكنجه جزو وظایف و روش كار ما محسوب مي‌شد ... اين شكنجه‌ها در اكثر موارد بر اثر اصابت كابل با كف پا بود ... در نتيجه ورم مي‌كرد زنداني را از تخت باز مي‌كرديم و مي‌دوانديم و دوباره روي همان پاي باد كرده كابل زده مي‌شد كه منجر به شكافته شدن پاي اين مبارزان شده و به پانسمان مي‌كشيد به طوري كه مجبور بودند با باسن راه بروند و حتي بعضي مواقع پس از پانسمان هم آنها را كتك مي‌زديم ... بودند كساني كه ماهها تحت شكنجه بودند و حاضر نبودند اطلاعات خودشان را بدهند و در زندان هم عليه رژيم مبارزه مي‌كردند از مواردي كه زير شكنجه شهيد شدند حسين كرمانشاهي اصل است كه وقتي دستگير شد توسط منوچهر وظيفه‌خواه معروف به منوچهري تحت بازجویي قرارگرفت و فشار بحد اعلي روي اين شخص وارد آوردند ولي اين شخص حتي حاضر نشده بود اسم خود را بگويد و سرانجام منجر به شهادتش گرديد ... سلسله مراتب ما آن قدر سنگ دل بودند- خودمان كه هيچي- كه وقتي مثلاً يك چنين مطلبي را توسط بازجویي مي‌گفت، حسين كرمانشاهي اصل رفت، مي‌گفت، بدرك- يك پرونده برايش درست مي‌كرد كه در اثر خودكشي يا در اثر بيماري مرده پزشك قانوني هم تأييد مي‌كرد و به خاك مي سپردند.
از سال 55 به بعد شاه گفته بود كه شكنجه ديگر ندهيد و اين افرادي كه نبايد شكنجه مي‌شدند و اطلاعات شان بايد گرفته مي‌شد مي‌رفتند به اوين و من ديدم حسيني و رسولي پيداي شان نيست ... نمي‌دانستم كجا رفتند ولي شب كه روزنامه را خوانديم ديديم كه نوشتند خسرو صفایي و گرسيوز برومند در برخورد مسلحانه كشته شدند بعد از 2 يا 3 روز بود ديدم رسولي و حسيني سروكله‌شان پيدا شد گفتم كجا بوديد گفتند اوين بوديم ... از دهانش در رفت كه از خسرو بازجویي مي‌كرديم گفتم مگر خسرو در برخورد اوليه كشته نشد، گفت كاري به اين كارها نداشته باش نشنيده بگير ... بايد سكوت مي‌كرديم ... بعد از چند روز عكس آن دو كشته را روي ميز او ديدم ... نمونه ديگر معصومه توافچيان و مهوش جاسمي كه اين دو شخص وسيله همان دو نفر دستگير شده بودند و در كميته بودند 2 روز در كميته بازجویي مي‌كردند ... بعد از 2 روز ... ديديم اين دو نفر را لباس پوشيده مي‌برند گفتند اوين مي‌بريم بعد از 2 الي 3 روز من و دو نفر ديگر از بازجوها ... رفتيم داخل اطاقش يك دفعه باز عكس 2 نفر را زير يك پرونده ديديم كه عكس رنگي هم گرفته بودند كه شكنجه شده بودند و با تير زده بودند و شهيدشان كرده بودند ... خيلي شنيده بودم كه رسولي اقدام به اين گونه اعمال مي‌كند ... » (روزنامه جمهوري اسلامي 2 تير 58)
همين تهراني شكنجه‌گر ساواك پس از محكوميت به اعدام به زنش گفت« من آدم كشتم و بايد كشته شوم اگر من كشته نشوم مملكت درست نمي‌شود ... كارهایي كه من كرده‌ام شمر نكرده است من بايد اعدام شوم تا راحت شوم در غير اين صورت نمي‌توانم در صورت مردم نگاه كنم. من براي تو بد نبودم ولي جلاد بودم، مي‌داني يعني چه بچه‌هايي كه پايشان باد كرده مي‌دانند ... سر ترا بالا بگير و بگو شوهرت انسان بود و هركاري كرد در آخرين لحظات راست گفت ... »
تهراني مأمور شكنجه ساواك كه در جريان محاكمه پرده از بسياري اعمال ساواك برداشت و اعدام هم شد علت اقارير و افشاگريهاي خود را چنين مي‌گويد« با شنيدن صداي الله اكبر در جريان جنبش اسلامي سياهي‌ها بتدريج از جلو چشمانم كنار رفت و نور ايمان به قلبم تاخت چه طور مي‌توانستم به فكر خودم باشم ديگر زندگي ننگين يك ثانيه‌اش هم زياد بود ... به همين علت به افشاگري پرداختم و در اين جريان به تنها چيزي كه فكر نمي‌كنم خودم هستم».
(كيهان 28 خرداد 58 شماره 10735- از جلسه دادگاه انقلاب)
17. پيام انقلاب 29 آذر 59.
18. روزنامه هرالدتر يبون مصاحبه با ريچارد ساوين اهل انگلستان را كه 30 ماه در زندان وكيل‌آباد مشهد گذرانده چاپ كرد ...
ساوين اظهار داشته« منظره كتك زدنها و بدنهاي شكنجه شده به اندازه‌اي عادي شده بود كه ديگر جلب توجهم را نمي‌كرد. گاهي زنداني سياسي را سه ماه در زندان مجرد كه يك متر مربع مساحت داشت نگه مي‌داشتند يكي از آن‌ها يك دانشگاهي به نام محمد بود ... به منظور این که از او اطلاعاتي درباره مخالفان كسب كنند ساواك هر روز او را كتك مي‌زد و تحت شكنجه‌هاي مختلف قرار مي‌داد از جمله وارد كردن شوك الكتريكي به شقيقه‌ها و آلات تناسلي و گذاشتن سوزن‌هاي داغ قرمز شده به زير ناخن انگشتان بود يكي از شكنجه‌ها به تانگوي تخم‌مرغ داغ معروف بود اين شكنجه بخاطر این که شخص را وادار به جست و خيز مي‌كرد به اين نام اسم‌گذاري شده بود و شامل قرار دادن يك تخم‌مرغ در مقعد زنداني بود كه از داخل مي‌پخت و ديگر استعمال باتون از پشت بود ... (آيندگان 24 دي 57 به نقل از هرالدتر يبون)
19. قبل از آن مركز سيا، در خاور ميانه، در نيكوزيا بود.
20. در تماس ساواك با پليس شوروي« ايرنبرگر » مي‌گويد « جنجالترين نشانه اين امر تحويل خلبان فراري شوروي به دولت آن كشور است كه در سپتامبر 1976 با يك هواپيما از شوروي به ايران گريخته بود نام اين خلبان هيچ گاه در غرب فاش نشد وانگهي سفارت ايران در مسكو بارها از تمديد گذرنامه مخالفان ايراني شاه خودداري كرد، و گاهي شوروي اين دانشجويان بي‌گذرنامه را به سرعت از شوروي اخراج كرده است... به موجب سندي به مأمورين ساواك دستور داده شد در بازگشت به ايران از آلمان غربي به برلن شرقي بروند و از آنجا با هواپيماي شركت هواپيمایي شوروي ازطريق مسكو به ايران بازگردند ... روزنامه‌هاي شوروي ازشكنجه زندانيان سياسي دررژيم شاه سخني نمي‌گويند ... »
( آيندگان 6 ارديبهشت 58)
21. تهراني مأمور شكنجه‌اي كه در دادگاه انقلاب اسلامي منقلب شد و بسياري از اسرار را فاش ساخت مي‌گويد« ... در مهرماه 1349 بنا به دستور سپهبد مقدم كه مدير كل اداره سوم بود كميته‌اي در اداراه سوم تشكيل شد و وظيفه اين كميته بررسي اغتشاشاتي بود كه در دانشگاهها جريان داشت. در حدود بهمن سال 49 عضو اين كميته شدم اين كميته از مسير اصلي خودش خارج شده بود و موفق به كشف گروههايي شده بود كه در ايران با رژيم مبارزه مي‌كردند منجمله گروه سياهكل، با اوج كشف گروه سياهكل اوج مبارزه مسلحانه كه با حمله به پاسگاه ژاندارمري سياهكل شروع شده بود و بعد از آن كشف سازمان مجاهدين خلق كه براساس زيربناي توحيدي و اسلامي فعاليت مي‌كردند كميته ديگري هم در اوين تشكيل شد كه سرپرستي آن با هوشنگ ازقندي معروف به منوچهر بود. كميته اول با عضويت عطارپور معروف به دكتر حسين زاده، محمد حسن ناصري معروف به عضدي، مصطفي هيراد معروف به مصطفوي، احمد بيگدلي معروف به احمدي و تهراني زير نظر ناصر مقدم و ثابتي در سال 1350 بعد از ترور فرسيو و حمله به پاسگاه كلانتري قلهك كميته ديگري هم در شهرباني كشور تشكيل شد كه اين كميته زير نظر ریيس شهرباني بود و اداره اطلاعات و كارمندان آن منجمله حسن ختایي گردانندگي اين كميته را داشتند.
در سطح تهران برخوردهايي بين اين كميته انجام شده بود از جمله روزي در خيابان بلوار دو اتومبيل از اكيپ‌هاي گشتي يكي متعلق به كميته ی ما و ديگر متعلق به كميته شهرباني با هم برخورد كرده بودند و منجر به تيراندازي شده بودند كه تلفاتي نداشت بعد از اين جريان به دستور شاه كميته‌اي به نام كميته مشترك ضد خرابكاري درست كردند- من فكر مي‌كنم الگوي آن در كشورهاي امريكاي لاتين بوده كه براي مبارزه با سازمان‌هايي كه هست استفاده مي‌كنند.
كميته ی مشترك بهمن 50 تشكيل شد و من در خرداد 51 به اين كميته منتقل شدم.
( نقل از پرونده محاكماتي تهراني در دادگاه انقلاب اسلامي)
22. ساواك به شكنجه با صور مختلف آن قناعت نداشت به محكوميت‌هاي معروف دادگاههاي نظامي هم وقعي نمي‌گذاشت، علاوه بر این که محكومين را بعد از پايان مدت زندان بنا بر اراده خودش نگه‌ مي‌داشت گاهي به جنايات هولناك ديگري مبادرت مي‌كرد كه جنبه ی تاريخي يافته است.
قتل 9 نفر از محكومين سياسي را كه يكي از شاهكارهاي اين دستگاه پليسي است از بيان بهمن تهراني در دادگاه انقلاب مطالعه مي‌كنيم وي گفت« ... متأسفانه اين كثيف‌ترين جنايتي بود كه ساواك انجام داد و از همه بدتر منهم در آن نقش داشتم بعد از ترور سرتيپ زندي‌پور، ریيس وقت كميته، در حدود اوایل سال 54 محمد ناصري را به اطاق خودش خواست و گفت كه در عملياتي قرار است تو هم شركت كني كه ثابتي دستور داده است من پرسيدم علت چيست؟ او گفت هنوز طرح آن به مرحله اجرا درنيامده فضولي زياد نكن ... مدتي گذشت روز پنجشنبه 29 فروردين بود كه رضا عطارپور يا همان حسين‌زاده به من تلفن كرد و گفت نامه انتقال كاظم ذوالانوار را تهيه كنم تا به زندان اوين منتقل شود و بعد گفت براي بعدازظهر ساعت 2 بعد از پايان وقت اداري در رستوران هتل امريكا مقابل سفارت امريكا براي نهار حاضر باشيم من بلافاصله نامه انتقال كاظم ذوالانوار را تهيه كردم و به امضای رساندم و با كيپ‌ها دادم كه به زندان اوين منتقل كنند ... همه همزمان به رستوران رسيده بوديم در سر ميز غذا عطارپور عنوان كرد كه امروز ... روز اجرای عمليات است پرسيدم چه عملياتي عنوان كرد عمليات را پرويز ثابتي مديركل وقت ساواك بطور كامل در جزیياتش قرار دارد و تمام مسایل را خودش پيش‌بيني و تصويب كرده و مقامات ديگر هم مي‌دانند و سرهنگ وزيري ریيس وقت زندان اوين هم در جريان ماجرا قرار دارد پرسيدم جريان چيست گفت همان طور كه عده‌اي از رفقاي ما بوسيله اين سازمان‌هاي مجاهد ترور شدند در نظر گرفته شده تعدادي از زندانيان سياسي نيز مورد تهاجم قرار بگيرند و كشته شوند بلافاصله هم اعلام كرد و گفت چون همه شما اين موضوع را مي‌دانيد هيچ كس حق نق زدن ندارد عده‌اي مثل من كه دو ساعت قبل از اين جريان در ماجرا قرار گرفته بوديم ديديم اگر بخواهيم انعكاسي انجام بدهيم مسلماً باتوجه به این که در جريان قرار گرفتيم
خطرات جاني براي ما در برداشت ... زندانيان را از زندان تحويل گرفتند ما هم در قهوه‌خانه ی نزديك زندان اوين به انتظار ايستاديم پس از تحويل آمدند، سرهنگ وزيري هم در حالي كه لباس فرم ارتشي خودش را پوشيده بود آمد و از طريق جاده‌اي كه از داخل قريه اوين مي‌گذشت به بالاي ارتفاعات بازداشتگاه اوين رفتيم در آنجا زندانيان را در حالي كه دستها و چشمهايشان بسته بود از ميني‌بوس پياده كردند و همه را در يك رديف روي زمين نشاندند پس از این که روي زمين نشستند عطارپور يك قدم جلوتر آمد و شروع به سخنراني كرد. محتواي سخنراني عطارپور اين بود كه گفت همان طور كه دوستان و رفقاي شما همكاران و رفقاي ما را در دادگاههاي انقلاب خودشان به مرگ محكوم كردند و آنها را كشتند ما هم تصميم گرفتيم شما را كه رهبران فكري آنها هستيد و با آنها از داخل زندان ارتباط داريد مورد تهاجم قرار بدهيم و شما را اعدام كنيم و از بين ببريم ... جايي كه اين 9 نفر را آوردند سربازي قبلاً در آنجا پاسداري مي‌داد كه اين سرباز را هم از آنجا دور كردند و هيچ كس غير از چند نفر گروه ما وجود نداشت. عطارپور خطاب به گروه بيژن جزني گفت ما شما را محكوم به اعدام كرديم و مي‌خواهيم حكم را درباره شما اجرا كنيم اين عمل مورد اعتراض بيژن جزني و چند نفر ديگر واقع شد ولي نمي‌دانم كه عطارپور نفر اولي بود يا سرهنگ وزيري كه با يك مسلسل اوز يك كه آورده بود رگبار را به روي آنها خاي كرد من هم نفر چهارم يا پنجم بودم كه مسلسل بدست من دادند البته بايد بگويم من تا آن موقع اصلاً با مسلسل تيراندازي نكرده بودم نمي‌دانم دقيقاً تيرهاي من به آنها خورده يا نه و اين هم مهم نيست چون مهم نفس عمل است كه من در اين جنايت هولناك شركت كردم و از آن روز هميشه ناراحت بودم. پس از پايان كار سعدي جليل اصفهاني با مسلسل بالاي سر اين افراد رفت و هركدام كه نيمه جاني داشتند به زندگيشان خاتمه داد در مورد نحوه انتخاب 9 نفر خيلي فكر كردم كه چرا این ها را انتخاب كردند دو نفر از این ها مصطفي جوان خوشدل و كاظم ذوالانوار از اعضاء سازمان مجاهدين خلق بودند و بقيه مثل بيژن جزني- مشعوف- كلانتري و سايرين متعلق به گروه سياهكل يا چريكها بودند. در مورد جزني من مي‌دانم كه ثابتي اختلاف شخصي با جزني داشت حتي قبلاً هم سازمان تبلي‌فيلم كه متعلق به او بود اقداماتي كرده بود كه تعطيل بشود. در مورد كاظم ذوالانوار و مصطفي جوان خوشدل من فكر مي‌كردم چون در طول زندان به دفعات مورد شكنجه قرار گرفته بودند و حرفي نزده بودند انتخاب شدند تا بدين وسيله زهر چشمي به ساير سازمان‌هاي مجاهد نشان داده شود چون آنها اغلب مستشاران نظامي امريكا را مورد حمله قرار داده و ترور مي‌كردند. بعد از این که اين جنايت وحشتناك تمام شد من و رسولي چشم‌بندها و دست بندهاي این ها را سوزانده و از بين برديم و بعداً اجساد اين عده بداخل ميني‌بوس منتقل شد و حسيني و رسولي آنها را به بيمارستان 501 ارتش منتقل كردند.
اسامي 9 نفر: بيژن جزني- حسن ضيای ظريفي- احمد جليلي افشار- مصطفي جوان خوشدل- كاظم ذوالانوار- مشعوف كلانتري- عزيز سرمدي- محمد چوپان زاده- عزيز سوركي.
23. بررسي سناي امريكا نشان داد پنج كشور خارجي كه در امريكا در مبارزه با مخالفين دولت خود جسس داشتند عبارت بودند از فيليپين، تايوان، شيلي، اسرایيل و ايران، روش اين مبارزه اعزام گروه گرم( مقصود تروريست) است سناي امريكا افشا كرد كه شاه مخلوع طي سه سال آخر دوران قدرتش بارها به مقامات امريكايي گفته بود كه اگر از فعاليتهاي جاسوسان ايراني در امريكا جلوگيري كنند او هم متقابلاً مأمورين سيا را از ايران بيرون مي‌كند. ريچارد هولمز سفير امريكا در ايران به سال 76 و نيز ويليام سوليوان آخرين سفير امريكا در سال گذشته اين اخطارها را به واشنگتن اطلاع دادند هولمز تلگرافي به كيسينجر در سال 76 نوشت كه در مورد فعاليت جاسوسان شاه در امريكا نگهداشتن جانب احتياط ضرورت دارد زيرا ما در اينجا در يك محيط اطلاعاتي و جاسوي به سر مي‌بريم و آسيب پذير هستيم. ساواك ايران طي 15 سال همكاري محرمانه كه با اداره آگاهي فدرال امريكا داشت فعاليتهاي سياسي غير ديپلماتيك(امنيتي و پليسي) خود را در امريكا بهترين سازمان ديد.
(به مقاله فعاليت جاسوسي رژيم شاه در امريكا- اطلاعات 5 شهريور 58 مراجعه شود)
24. ریيس سيا استانلي ترنر در تاريخ 1977 مي‌گويد« براساس موافقتنامه دو جانبه امنيتي در سال 59 بين ايران و ايالات متحده نوعي موافقت ضمني در مورد عمليات ما در كشور شما و بالعكس بين دو دولت وجود دارد ما موافقيم كه در مورد مطالب امنيتي مورد توجه هر دو كشور اطلاعاتي رد و بدل كنيم ... سازمان سيا در اين مسایل بسيار بيدار بوده است. و شاه هم طي مصاحبه با مايك ولاس در اكتبر 76 در مورد این که مأمورين ساواك در امريكا با آگاهي و تأييد مقامات امريكايي به فعاليت مشغولند موجب شد تا يك مشاور ریيس جمهور و يك سخنگوي كاخ سفيد و يك ریيس سازمان سيا درغگو جلوه كنند كيسينجر در آن تاريخ طي يك مصاحبه مطبوعاتي ( ... كيسينجر مشاور ریيس جمهور بود) اين طور جواب داد اين صحت ندارد كه ايالات متحده از عمليات مأمورين اطلاعاتي ايران در خاك امريكا يعني جاسوسي و آزار مخالفين كه در امريكا زندگي مي‌كنند بي‌اطلاع است.» و اعلام كرد كه كميته‌اي در كاخ سفيد مأمور رسيدگي به اين جريانات خواهد شد- 12 روز بعد الفرد ال اترتون معاون كسينجر به ملاقات اردشير زاهدي رفت و به او اعلام داشت امريكا هيچ نوع عمل غيرقانوني ساواك را در امريكا تحمل نمي‌كند. سپس سخنگوي كاخ سفيد اعلام داشت هيچ دليلي مبني بر صحت تهمت‌هاي وارده در مورد اعمال غيرقانوني وجود ندارد و سفارت ايران به ما اطمينان داده كه هيچ كدام از مقامات ايراني مرتكب چنين اعمالي نمي‌شوند. توضيح رسمي شاه اشتباه كرده است (اطلاعات 8 اسفند 57).
25. در ميان بيگانگاني كه پليس سياسي شاه (ساواك) را راهنمايي مي‌كردند فريتز كاتسمان يكي از فرماندهان قديمي گارد حمله آلمان هيتلري بود كه در زمان اشغال اوكرایين از طرف نازي‌ها رياست پليس شهر لوف را بعهده داشت و مسیول كشتار يهوديان بسياري از مردم گاليسي شرقي بود. چنين آدمي روشهاي عملي دستگيري و تعقيب و شكنجه را به مأمورين ساواك آموخت. (ايران بر ضد شاه صفحه 147).
26. خلعتبري در مورد نفوذ ساواك در وزارت خارجه مي‌نويسد« ... ساواك پيوسته سعي داشته است كه نفوذ خود را از راههاي مختلف در تمام قسمتهاي وزارت خارجه بگستراند و براي اين منظور بوسيله مأمورين رسمي شناخته شده و مأموران مخفي و اداره حفاظت و سفيران ساواكي و مستخدمين جزی و كارشناسان در رشته‌هاي مختلف اقدامات خود را انجام دهند ساواك در همه نمايندگيها داراي دو يا سه نوع مأمور بود.
1- يك يا چند مأمور كه با اطلاع وزارت امور خارجه از تهران اعزام مي‌گردند این ها تحت پوشش وزارت خارجه بودند و به دولت محل بعنوان عضو رسمي و سياسي نمايندگي معرفي مي‌شدند.
2- يك يا چند مأمور مخفي شناخته نشده كه با سمت و تحت عنواني در نمايندگي به خدمت مشغول بودند این ها ممكن است از كارمندان رسمي(اداري يا سياسي) وزارت خارجه باشند كه مخفيانه با ساواك همكاري داشتند و يا ممكن است از ايرانيان يا افراد محلي باشند كه بعنوان«كارمند محلي» نمايندگي انتخاب مي‌شدند.
3- يك يا چند كارمند جزی محلي مانند راننده يا پيش خدمت (ايراني يا محلي).
(از صورت مجلس تحقيقات از خلعتبري مورخ 18/1/58)
محمد تقي جوان ریيس ساواك شيراز در دادگاه انقلاب اسلامي بسياري مطالب در مورد اقدامات ساواك در خارج كشور با كمك سازمان امنيت كشورهاي ديگر از جمله آلمان، تركيه، اسرایيل، عمان بيان كرد و توضيح داد كه چگونه مأمورين ساواك در سازمانهاي دانشجويي خارج از كشور وارد مي‌شوند وي كه از سال 50 دبير اول سفارت ايران در بن بود اعتراف داشت كه ساواك با اسرایيل مرتباً در تماس بوده و خودش چندين مرتبه به اسرایيل مأموريت داشته است و مسؤول هماهنگ كردن كارهاي ساواك در خارج بوده است.
(كيهان فروردين 58 جريان دادگاه ).
27. در پايان دهه 1950 نظاميان و اشخاص كشوري هم به اسرایيل اعزام شدند تا از تجارب موساد استفاده برند ... روابط بين موساد و ساواك برقرار و محكم گرديد اين دو سازمان مخصوصاً در زمان جنگ يمن عليه مصر ناصري همكاري مي‌كردند ... از 1960 اردن مركز عمليات ساواك عليه كشورهاي خاورميانه عربي گرديد- با وجود كمك اسرایيلي ها ساواك وابسته به سيا بود سيا 50 مأمور رسمي در ايران داشت ولي صدها نفر ديگر كه غالباً تكنسين بودند بطور قراردادي به نفع سيا كار مي‌كردند براي اين امريكايي‌ها كمك مي‌كردند كه امنيت داخلي كشور حفظ گردد امريكا براي مقابله با شورش 1978 براي همين يك سال 50 هزار بمب اشك‌آور- 356 هزار ماسك ضد گاز و 4300 طپانچه به ايران تحويل داده است!
( روزنامه اينتر نشنال هرالد تريبون مورخ 14ژویيه 1978 ).
28. خلعتبري مي‌گويد:« ... هنگامي كه در روزنامه‌ها و سازمان‌هاي مختلف در كشورهاي جهان درباره تعداد زندانيان سياسي در ايران و شرایط زندانها و رفتار غير انساني با زندانيان سياسي مقالاتي منتشر و اعلاميه‌هايي صادر مي‌گرديد كميته بين‌المللي صليب سرخ خواستار شد كه براساس قراردادهي بين‌المللي از زندانهاي ايران بازديد و گزارش براي مقامات ايراني تهيه نمايد وزارت خارجه با احترام به تعهدات بين‌المللي با اين درخواست موافق بود اما ساواك مخالفت مي‌نمود بالاخره نظر اين جانب مورد تأييد شاه قرار گرفت و به ساواك ابلاغ گرديد كه نمايندگان صليب سرخ را به زندانها راه داده و در اجراي تحقيقاتشان آزاد بگذازند در نتيجه سه هيأت به فاصله زمانهايي از زندانها ديدن نمودند». (از نوشته خلعتبري در بازپرسي در مورد رابطه با ساواك).
29. نيوزويك 14 اكتبر 1974
30. (ايران؛ ديكتاتوري و توسعه- نوشته فرد هاليدي نقل از آيندگان 14 بهمن 57).
31. سازمان عفو بين‌المللي در 20 آذر 57 اعلام كرد به رغم ادعاي مكرر شاه زندانيان سياسي هنوز بدست پليس و مأمورين ساواك شكنجه مي‌شوند. هيأتي در ماه نوامبر از 7 شهر ايران ديدن كردند و اطلاعات دقيقي دريافت كردند بر اين كه شكنجه وجو.د دارد گزارشاتي از ناپديد شدن اشخاص و مرگ زير شكنجه دادند روشهاي اخير شكنجه شلاق با كابل، مشت و لگد سوزاندن نقاطي از بدن با آتش سيگار، بي‌خوابي‌كشيدن به حالت ايستاده ...
سپس مواردي را مشخص مي‌نمايد كه اشخاص موضوع شكنجه بوده اند و با اسم و تاريخ و محل معرفي مي‌نمايد. (آيندگان 24 دي در 57 به نقل از بولتن كميته دفاع از حقوق زندانيان سياسي).
32. همان منبع قبل.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.