آبدار، آبدارخانه، آبدارچی

آبدار، كسی كه در دربار امیران و شاهان آب برای نوشیدن یا شست و شو به آنان می‌داد و مأمور تهیة نوشیدنیها بود. به شربتدار و شرابدار (ساقی، آیاقچی) نیز آبدار گفته می‌شده، اما در تداول امروزی، آبدار خادمی است كه كار تهیة چای
دوشنبه، 26 مرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آبدار، آبدارخانه، آبدارچی
آبدار، آبدارخانه، آبدارچی

 

نویسنده:جعفر شعار





 
آبدار، كسی كه در دربار امیران و شاهان آب برای نوشیدن یا شست و شو به آنان می‌داد و مأمور تهیة نوشیدنیها بود. به شربتدار و شرابدار (ساقی، آیاقچی) نیز آبدار گفته می‌شده، اما در تداول امروزی، آبدار خادمی است كه كار تهیة چای و قهوه و قلیان را به عهده دارد و اسباب آبدارخانه به او سپرده می‌شود. متصدی شغل ابداری را امروزه آبدارچی می‌گویند.
اصطلاح آبدار در قدیم برای متصّدی شغلی رسمی و مهم درباری به كار می‌رفت (بیهقی، 802؛ نظام‌الملك، 126) و چنانكه از منابع برمی‌آید به رئیس آبدارخانه (شامل مجموع آلات و ادوات و خادمان و ستوران آبداری) گفته می‌شد. در كنار آبدار واژه‌هایی چون شربتدار و شرابدار جای دارد. شربتدار خادمی بود كه اقسام شربت در اختیار او بود و مربّاها و آچارها (انواع پرورده‌ها و ترشیها) را تهیه می‌كرد و انواع حلواها می‌پخت. و در نظام دیوانی زیردست «آبدار» جای داشت. اما شرابدار (ساقی) مأمور شراب در آبدارخانة سلطنتی بود و او را شراب سلاّر (سالار) نیز می‌گفتند و این شغل از شغل آبداری متمایز بود، اگرچه «آبدار» به ندرت به معنی شرابدار (ساقی) نیز به كار می‌رفت، برای نمونه در منظومة یوسف و زلیخای امانی و شعر امیرخسرو دهلوی (لغتنامة فارسی).
آبدار در عهد غزنویان در مفهوم رئیس آبدارخانه متداول بود و در زمان صفویه دارندة این منصب را «آبدارباشی» می‌گفتند. وی ناظر و سرپرست افرادی بود كه در آبدارخانه كار می‌كردند. «آبدارباشی» و نیز همة كسانی كه به گونه‌ای با پختن غذا سروكار داشتند، می‌بایست از افراد مورد اعتماد باشند. پس از صفویان نیز سمت آبداری یا ریاست آبدارخانه (آبدارباشی) از مناصب درباری به شمار می‌آمد و چنانكه منابع موجود به ویژه سفرنامه‌ها نشان می‌دهد، تا پایان دورة قاجاریه نیز این منصب برقرار بوده است.
مآخذ: انوری، حسن، اصطلاحات دیوانی، تهران، طهوری، 1341ش، ص 214؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به كوشش قاسم غنی و علی‌اكبر فیاض، تهران رنگین، 1324ش؛ شریك امین، شمیس، فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول، تهران، فرهنگستان ادب و هنر ایران، 1357ش، ص 42؛ علاقه، فاطمه، اصطلاحات دیوانی عالم آرای عباسی (پایان نامة كارشناسی ارشد)، تهران، دانشكدة ادبیات دانشگاه تربیت معلم، 1364ش، ص 1، 122؛ لغتنامة فارسی؛ نظام‌الملك طوسی، حسن بن علی، سیاست‌نامه، به كوشش جعفر شعار، تهران، جیبی، 1364ش، ص 105.
منبع مقاله :
دانشنامه ی جهان اسلام، زیر نظر سید مصطفی میرسلیم، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، نشر کتاب مرجع، چاپ سوم، 1386



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.