جانسن، ویلرد دریک،

هنگامی که جانسن دو ساله بود خانواده اش به واشینگتن نقل مکان کرد. جانسن، پس از آن که از تحصیل در «مدرسه‌ی علمی شیفلدِ» ییل فراغت یافت، در 1258 به بخش موضع نگاری (توپوگرافی) «اداره‌ی بررسیهای زمین شناختی
يکشنبه، 8 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جانسن، ویلرد دریک،
 جانسن، ویلرد دریک

 

نویسنده: R. J. Chorley
مترجم: فریبرز مجیدی



 
[wilƏrd dreyk JānsƏn]
Willard Drake Johnson
(ت. بروکلین، نیویورک، 1238/ 1859؛ و. واشینگتن، 24 بهمن 1295/ 13 فوریه‌ی 1917)، زمین ریخت شناسی.
هنگامی که جانسن دو ساله بود خانواده اش به واشینگتن نقل مکان کرد. جانسن، پس از آن که از تحصیل در «مدرسه‌ی علمی شیفلدِ» ییل فراغت یافت، در 1258 به بخش موضع نگاری (توپوگرافی) «اداره‌ی بررسیهای زمین شناختی ایالات متحده» پیوست، و در 1262 شغلی دایمی به عنوان موضع نگار بدست آورد. در دوره‌ی کار آزمایشی خود این بخت خوش را داشت که در بررسی کرانه های متروک دریاچه‌ی بانیویل و دلتای قدیمی رود لوگن با گ. ک. گیلبرت، و سپس در اکتشاف زمین شناختی بخش جنوبی آریگان با ایزریئل راسل کارکند؛ در این اکتشاف به ژرفایابیهائی در دریاچه‌ی سیلوِر پرداخت و تشخیص داد که درّه‌ی گونائو دارای دریاچه‌ی کم عمقی در دوران چهارم بوده است. نقشه های تفصیلی‌ای که برای نشر گزارش این هر دو بررسی تهیه کرد جانسن را به عنوان استاد علم نقشه برداری از عوارض طبیعی، علمی که در آن زمان جنبه‌ی هنری داشت، معرفی کردند. وی در 1262 حوضه‌ی مونو را برای راسل نقشه برداری کرد. در جریان این نقشه برداری محل شروع بررسی را قلّه‌ی کوه دِینا در سلسله جبال سیئرا انتخاب کرد و اسباب و اثاثه اش را بر پشت قاطر گذاشته به آنجا برد. نتیجه‌ی بررسیش، بویژه نقشه های حوضه‌ی مؤثر و دریاچه‌ی مونو، که بترتیب در مقیاسهای 250000/1 و 125000/1 بودند، در مقاله‌ای از راسل با عنوان «تاریخچه‌ی دوران چهارم درّه‌ی مونو در کلیفارنیا» بچاپ رسیدند. با در نظر گرفتن خدمت بعدی او به زمینریخت شناسی یخچالی، نکته‌ی قابل توجه آن است که جانسن در این زمان به کاوش در میدانهای برفی و یخچالهای موجود در کوه کاوِنس، کوه مَکلور، و کوه ریتر پرداخت، و اطلاعاتی فراهم آورد که بعداً در کتاب راسل به نام Glaciers of Noth America («یخچالهای امریکای شمالی»، 1897) انتشار یافتند. جانسن در 1263 مسّاحی کرانه های دریاچه‌ی قدیمی لهونتن واقع در بخش غربی نِوادا را کامل کرد. سپس به مسچوسیتس انتقال یافت و سه سال بعد را در شرق ماند. او در این مدت مسئول تعدادی از هیأتهای مسّاحی بود که عمدتاً در بخش غربی مسچوسیتس (بخصوص در چهار ضلعیهای بِکِت، سَندزفیلد، چسترفیلد، و گلَنویل) نقشه برداری می کردند، و در یک فصل حدود 1191 کیلومتر مربع را با کمک دو دستیار مسّاحی کردند.
جانسن، پس از یک دوره‌ی کوتاه مسّاحی در مجاورت دِلاوِر واتر گَپ، در 1267 به کالورادو فرستاده شد و مسئولیت گروه بزرگی را بر عهده گرفت که در حدود 388 کیلومترمربع از سطح درّه‌ی رود آرکَنزس در نزدیکی پوئبلو را مسّاحی می کرد، با این نظر که امکانات مربوط به آبیاری را ارزیابی کند. در این زمان، ج. و. پاوئل به وزیر کشور خاطرنشان ساخت که جانسن مسئول پنج یا شش هیأت مسّاحی مستقل بوده است، و شخصاً ترفیع قابل ملاحظه‌ای برای او از وزیر گرفت. این مسّاحی در پاییز 1267 به پایان رسید، و جانسن بعد از آن به اداره‌ی آبیاری، که مسئول نقشه برداری در کالواردو، وایومینگ، و داکوتا [ی شمالی و جنوبی] بود، انتقال یافت. در 1270 جانسن مأمور شد که در کلیفارنیا دفتر «اداره‌ی بررسیهای زمین شناختی ایالات متحد» را در قسمت گولدن بِلِت بخش مرکزی ایالت تأسیس کند، وی، اندکی اندکی پس از ورود، عضو رسمی و مدیر «باشگاه سیئرا» شد. اگرچه کوهی که پس از درگذشت وی در 1296 بنابر پیشنهاد «اداره‌ی بررسیهای زمین شناختی» به یاد او نامگذاری شد (کوهی با ارتفاع 3773 متر واقع در ستیغِ سلسله جبال سیئرا، در 4/2 کیلومتری شمال شرقی گذرگاه پارکر) بعداً، یعنی پس از درگذشت سرپرست سابق پارک یو سمیتی، به ماونت لوئیس تغییر نام داد، قله‌ای که بنابر پیشنهاد «باشگاه سیئرا» در 1305 به یاد او نامگذاری شد (کوهی با ارتفاع 3916 متر واقع در ستیغ سلسله جبال سیئرا، بین ماونت گیلبرت و ماونت گود) هنوز نام او را برخود دارد.
در 1274 به جانسن یک سال مرخصی داده شد تا و. ج. مگی را، که جانسن با او در 1262 موقعی که مگی دستیار زمین شناسی راسل بود آشنا شده بود، در سفر پژوهشی پرمخاطره‌ای برای «دفتر قوم شناسی» تا جزیره‌ی تیوورون در خلیج کلیفارنیا، به منظور مطالعه‌ی سرخ پوستان سِری [seri]، همراهی کند. وی نقشه‌ی دقیقی به مقیاس 380160/1 برای گزارش مگی تهیه کرد و در تهیه‌ی مقاله‌ای عام درباره‌ی سِریلند (1275) با مگی همکاری داشت. جانسن در بازگشت به سمت آب نگار منصوب شد و به بخش آب نگاری انتقال یافت، و تا 1292 به خدمت در این سمت ادامه داد. بین سالهای 1276 و 1279 در دشتهای مرتفع در زمینه‌ی مسائل مربوط به آب رسانی کار کرد، و بیش از پیش به پژوهشهای زمین شناختی علاقه مند گردید. جامع ترین نوشته‌ی انتشار یافته‌ی او، یعنی مقاله‌ی «دشتهای مرتفع و بهره گیری از آنها» (1280-1281)، مشتمل است بر وصف روشنی از منشأ و ساختار سطح رسوبی دشتها، با تأکید بر فراوانی وجود گِل و لای، و نیز تحقیقی درباره‌ی پدید آمدن آبهای زیرزمینی، با اشاره‌ی خاص به جریان زیر گذر در درّه های رودخانه، و شرحی در مورد بهره گیری از آب در آن منطقه.
جانسن بین سالهای 1279 و 1283 به عنوان نقشه بردار عوارض طبیعی زمین و زمین شناس زیر نظر گیلبرت کار کرد، به نقشه برداری از رشته کوههای ووسَچ، فیش اسپرینگ، و سوئازی پرداخت، و ویژگیهای یخچالیِ پلئیستوسن در غرب رشته کوه ووسچ را بررسی نمود. در 1283 به کوههای سیئرا بازگشت و مقاله‌ای انتشار داد با عنوان «نیمرخ بلوغ در فرسایش یخچالیِ کوهستانی»، که بعداً به صورت ماندنی ترین میراث علمی او درآمد. جانسن، با مایه گرفتن از مشاهداتی که در 1262 در شمال کوه لایل کرده بود، رسماً نظریه اش را درباره‌ی برش وارونه گِرد چال (critique) از طریق برفساب (nivation) در طول شکاف بالای کوه یخی (bergschrund) عرضه کرد؛ این نظریه سه مقاله‌ی فشرده‌ای که قبلاً انتشار یافته بودند (1275-1278) منعکس شده بود. خدمت چشمگیر جانسن مربوط به همراهی او با این عقیده بود که برش کف گردچال در اثر فرایندهائی است که در قاعده‌ی گسل یخی پیچاپیچ پدید می آیند و در رأس یک گردچال نمایان می شوند. او نوشت: «... بنابراین، در آن لحظه چنین می پنداشتم که این شکاف بزرگ پیچاپیچ تا پای دیواره [ی رأس گردچال]، یا دامنه‌ی شیبدار سنگی، نفوذ کرده، و تقارن موقعیت یخشکاف عمیق و خطِ بریدگی فرضیِ کفِ زیرین ناشی از وجود رابطه‌ای علّی است («نیمرخ بلوغ در فرسایش یخچالیِ کوهستانی»، 573). خود جانسن تا عمق 45 متری یکی از شکافهای یخی کوهستانی فرو رفته و دریافته بود که این شکاف در عمق 6 تا 9 متری با قاعده‌ی دیواره‌ی پشتی گردچال که در اثر انجماد و ذوب شدگی برف و یخ پدید آمده منطبق است. کاملاً روشن به نظر می رسید که فرسایش در این منطقه متمرکز است و یخچال موجب می شود که خرده سنگهای ناشی از فرسایش از بین بروند، به طوری که کف گردچال پیوسته در جهت عقب و پایین سلسله کوه بسط یابد و اثری از «پژولیدگی» (down-at-heel) به بار آورد. «نتیجه‌ی نهایی، در حوه‌ای از یخزدگیهای ارتفاع بسیار بالا، شکافتگیهای شدید بود. در ستیغ کوه مجراهائی کنده می شد و تا جائی فروکش می کرد که می شد آن را سطح بنیادی پیدایش یخچالی اصطلاح کرد» (همان، 577). پافشاری مبالعه آمیز بر اهمیت این مقاله‌ی ده صفحه‌ای کار دشواری است.
جانسن بعداً آثار زمین لرزه‌ی سال 1251 در دورّه‌ی اوئینز را با همکاری و. هـ. هابز بررسی کرد (1287، 1289)، اما ناخوشی چنان گریبانش را گرفت که سرانجام مجبورش ساخت کارمند پاره وقت «اداره‌ی بررسیهای زمین شناختی ایالات متحد» شود و بر اساس روزمزدی کار کند. باقیمانده‌ی زندگی حرفه‌ای او مجموعه‌ای از مصایب بود. انتقال وی به پورتلند، آریگان، در 1292 برای تصدی بخش جغرافیای «سازمان جنگلبانی ایالات متحد» با توفیقی قرین نبود. سال بعد در آزمایشگاهی بستری شد زیرا به «آماس روده و پارانویا [همگان را دشمن خویش پنداشتن] که با گرایش به خودکشی همراه بود» مبتلا شده بود. دوستش گیلبرت هزینه های درمان او را برعهده گرفت. قطع زایده‌ی روده‌ی کور بهبود تدریجی جانسن را مانع روبرو ساخت، اگرچه وی کار مثلث بندی در سلسله کوههای کَسکِید را انجام داد. در سال 1294، در حالی که افسرده و از لحاظ روحی و جسمی بیمار بود، ناگهان به واشینگتن بازگشت و دیگر بار در آسایشگاهی بستری شد. پس از مرخص شدن به صورت پاره وقت کار کرد و در «ادراه‌ی بررسیها» به طبقه بندی مجموعه‌ی عکسها پرداخت. جانسن، به گفته گیلبرت، بعد از «... پی بردن به فروپاشی کسب و کاری که وی امید داشت موجودیتش را بر پایه‌ی آن تثبیت کند» رشته‌ی زندگیش را گسست.
جانسن بیش از هر چیز «چشم بصیرتی برای شناخت کشور» داشت. شیوه‌ی مسّاحی او استفاده از میزی مسطح برای ترسیم آزمایشی و اصلاح از طریق تقاطع بود، و نقشه هایش نشان می دهند که وی نبوغی هنری در منظره پردازی داشت. او مسّاح و معلم مسّاحیِ خستگی ناپذیری بود، و از انجام هیچ کاری در راه اصلاح روشهای نقشه سازی دریغ نمی کرد. در 1266 اختراع «سر سه پایه‌ی جانسن» را به ثبت رسانید، از هرگونه حق امتیازی صرف نظر کرد، و طرحی را جا انداخت که امروزه هنوز هم بکار برده می شود. جانسن، که مردی تهیدست و تنها و حساس بود، «به نظر می رسید که در فکر هیچ چیز جز پیشبرد کار علمی اداره‌ی بررسیهای زمین شناختی نیست، و تندرستی و مایه های شادی و داراییش را در این راه فدا کرده است» [Geographical Review («مجله‌ی جغرافیایی»، 1917، ص 330)]. اندک زمانی پس از درگذشت وی، گیلبرت به «سازمان جنگلبانی ایالات متحد» در پورتلند نامه‌ای نوشت و پرسید که آیا دفترهای یادداشتی یا اسناد دیگری در مورد کار زمین شناختی جانسن در آنجا باقی مانده است. دستیار مأمور جنگلبانی آن بخش پاسخ داد: «او در سراسر عمر خویش گنجینه‌ی عظیمی از اطلاعات گرد آورده بود که همه را در ذهن خود داشت و هرگز آنها را به رشته‌ی تحریر درنیاورد ... گنجینه‌ی بزرگ دانش او برای همیشه از دست رفته است.»

کتابشناسی

یکم. کارهای اصلی.

آثار منتشر شده‌ی جانسن مشتملند بر: «An Early Date for Glaciation in the sierra Nevada»، در AGeo، 18 (1896)، 61-62، نیز در sc، 3 (1896)، 823، چکیده؛ «seriland»، در NGM، 7 (1896)، 125-133، با همکاری و .ج. مگی؛ «An Unrecognized Process in Glacial Erosion»، در AGeo، 23 (1899)، 99-100، نیز در Sc، 9 (1899)، 106، چکیده؛ «The Work of Glaciers in High Mountains»، در sc، 9 (1899)، 112-113، چکیده؛ «Subsidence Basins of the High Planis»، همان، 152-153، چکیده؛ «The Hight Plains and Their utilization»، در RUSCS، 21، بخش 4 (1901)، 601-741، و 22، بخش 4 (1902)، 631-669؛ «The profile if Maturity in Alpine Glacial Erosion»، در JGeo، 12 (1904)، 569-578؛ «The Grade profile in Alpine Glacial Erosion (sierra Nevad, Claifonia)»، در SCB، 5 (1905)، 271-278؛ «The Earthquake 1872 in the Owens Valley, California»، در sc، 27 (1908)، 723، چکیده‌ای که با همکاری و. هـ. هابز نوشته شد؛ و «Recent Faulting Owens Valley, California»، در sc، 32 (1910)، 31، نیز در BGSA، 21 (1910)، 792، چکیده.

دوم. خواندنیهای فرعی.

منابع زندگینامگی عبارتند از سابقه‌ی خدمتش در اداره‌ی بررسیهای زمین شناختی ایالات متحد؛ مقاله‌ی بی امضای «William D. Johnson»، در GR، 3 (1917)، 329-330؛ و «w. D. Johnson Dies by His Own Hand»، در Evening Star واشینگتن (13 فوریه‌ی 1917).
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمه: احمد آرام... [و دیگران]، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نخست



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.