مقدمه:
در نظام خلقت، انسانها به دلیل آفرینش خاص و تأثیرپذیری از محیط اطراف زندگی خود، در تمام مراحل زندگی نیازمند الگوهای رفتاری هستند.
در واقع الگوپذیری و نیاز به الگوهای عملی در زندگی از امتیازهای انسان نسبت به سایر مخلوقات است و تصویری که انسان در ذهن خویش از زندگی و اندیشه برتر به دست می آورد.
او را به پیروی از نوعی زندگی و تفکرخاص دعوت می کند، بنابراین وقتی الگوهای مناسب و پسندیده ای در جامعه وجود داشته باشد، آثار مثبتی در روند تکامل انسانها پدیدار خواهد شد.
در واقع الگوپذیری و نیاز به الگوهای عملی در زندگی از امتیازهای انسان نسبت به سایر مخلوقات است و تصویری که انسان در ذهن خویش از زندگی و اندیشه برتر به دست می آورد.
او را به پیروی از نوعی زندگی و تفکرخاص دعوت می کند، بنابراین وقتی الگوهای مناسب و پسندیده ای در جامعه وجود داشته باشد، آثار مثبتی در روند تکامل انسانها پدیدار خواهد شد.
از این نظر شخصیت والا و ابعاد وجودی حضرت زهرا(س) می تواند الگویی کامل و جامع برای همه انسانها به ویژه زنان جامعه امروز باشد.
اما به راستی راز جاودانگی و علل ماندگاری حضرت فاطمه(س) در تاریخ چیست و چه عواملی سبب شدند که دختر با فضیلت پیامبر(ص) نام خویش را در ردیف ماندگاران تاریخ بشریت به ثبت برساند؟
زندگی کوتاه بانوی بزرگ اسلام، حضرت زهرا(س) با آنکه در جوانی به خزان گرایید، ولی آمچه برای همیشه تاریخ حضرت زهرا (س) را ماندگار کرد . آموزه ها و درسهای انسان ساز است؛ درس اخلاق، درس ایمان و تقوا، درس مبارزه با ظلم، درس دینداری و دین خواهی و درس حرکت آفرینی.
سراسر زندگی حضرت زهرا(س) می تواند بهترین الگو و سرمشق برای مسلمانان است و همین باعث ماندگاری حضرت در تاریخ شده است که در این مطلب به بعضی از آموزه ها اشاره خواهیم کرد.
عواملی که باعث شدن حضرت فاطمه(س) در تاریخ ماندگار شوند؟
الگوی کامل بشریت رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
خداوند متعال در قرآن کریم، با تعابیر مختلفی از انبیای بزرگ و اولیای خود یاد کرده است؛ یکی از این تعابیر «کلمه و کلمات» است. قرآن کریم حضرت عیسی (ع) را کلمه نامیده و می فرماید:«اِنَمَا الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ الله وَ کلِمَتُهُ أَلْقاها اِلی مَرْیمَ» (نساء: 171)؛ مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه اوست که او را به مریم القا کرد و در جایی دیگر از قول ملائکه فرموده: «یا مرْیمُ اِن الله یبشَرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیم» (آل عمران: 45)؛
ای مریم! خداوند تو را به کلمه ای از طرف خودش بشارت می دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است. قرآن کریم در آیات متعددی، اهل بیت (ع) را نیز «کلمات» نامیده است؛ برای مثال در آیه 37 سوره بقره ماجرای توبه حضرت آدم(ع) بیان شده است که آن حضرت با توسل به کلمات خداوند توبه کرد و توبه او پذیرفته شد.
«فتَلَقَی آدَمُ مِنْ رَبَهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ اِنهُ هوَ التَوَابُ الرَحیم» (بقره: 37)؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چراکه خداوند توبه پذیر و مهربان است.
در روایات این کلمات به حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه(س)، حسن و حسین(ع) تفسیر شده است که حضرت آدم(ع) با توسل به این بزرگواران توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت (کلینی، 1365، ج 8، ص 304؛ عاملی، 1424ق، ج 7، ص 99؛ مجلسی، 1376، ج 26، ص 326).
آیه 109 از سورۀکهف نیز کلمات خدا را بی پایان دانسته و می فرماید: «قلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکلِماتِ رَبی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تنْفَدَ کلِماتُ رَبِی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً»(کهف: 109)؛
بگو اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان می گیرد، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان یابد، هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم. در آیه 27 سوره لقمان نیز مشابه آن را فرموده است:
«وَ لَوْ أَنَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامُ وَ الْبَحْرُ یمُدَهُ مِنْ بعْدِهِ سبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کلِماتُ الله» (لقمان: 27)؛و اگر همه درختان روی زمین قلم شود و دریا برای آن مرکب شود و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می شود، ولی کلمات خدا پایان نمی گیرد.
ائمه (ع) در تفسیر این آیه شریفه فرموده اند که ماییم کلماتی که فضایل آن درک نمی شود و به شماره در نمی آید. (طبرسی، 1403ق، ج 2، ص 454؛ مفید، 1414ق، ص 93؛ مجلسی، 1376، ج 4، ص 151).
الگوی معنویت و کمال، باید خود بی نقص و عیب باشد و کمالاتش محدود نباشد، چراکه اگر مردم بتوانند به الگوی خود برسند، دیگر او الگو نخواهد بود. همچنین الگو باید در حدی باشد که همه علما، فضلا، بزرگان و تمام مدعیان در برابر او تواضع کنند. بدین روی پیامبران از جمیع امت خود افضل بوده اند.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «هیچ پیامبری را خدا مبعوث نکرد، مگر آن که عقل او را کامل کرد و عقل او از جمیع امتش برتر شد و آنچه نبی در نفس و ضمیر خود دارد، از اجتهاد و تلاش همه مجتهدان برتر است». (برقی، 1371، ج 1، ص 193؛ مجلسی، 1376، ج 1، ص91)
بشر هم از ابتدا به الگوی قدسی گرایش نشان داده و این طور نبوده است که اگر الگویی خیلی عظمت داشت از آن گریزان باشد؛ از این رو در همه ادیان مذاهب چنین الگوهایی مطرح است.
به عنوان مثال، با این که حضرت عیسی (ع) در همان دوران نوزادی اش، به محض این که زبان به سخن می گشاید، خود را بنده خدا معرفی می کند (مریم: 30)، ولی میلیاردها انسان که خود را پیروان او می دانند، به آن همه فضایل اکتفا نکرده و او را خدا خواندند.
خلاصه آن که در اعتقاد ما مسلمانان، پیامبران و ائمه(ع) خلفای به حق خدا در زمین اند و در عین آن که موجوداتی ملکوتی و فوق معرفت بشر غیرمعصوم اند، اما از دیدگاه قرآن مشاکلت ظاهری و مؤانست با مردم از ویژگی های آنان است (ابراهیم: 11).
نتیجه آن که حضرت فاطمه (س) یکی از کلمات بی پایان خداوند است که زبان از شمارش فضایل او و قلم از نوشتن آن عاجز است، اما بر ماست که قدر آنچه از مهر بی مثالش به دل های ما محبان تراوش می کند،
بدانیم و بر محبت او استوار مانیم و در زندگی مادی و معنوی خود، سیره و سخن ایشان را شاهراه سعادت و نجات قرار دهیم و با پیروی از آن بانوی بزرگ، خود را از اسارت شعارهای دلفریب فمینیسم، لیبرالیسم و ایسم های دیگر آزاد سازیم.
این بانوی بزرگوار در نحوه برخورد خود با مسایل، نوعی الگو را در جهت اهمیت دادن به فهم دین و فرهنگسازی در این زمینه ارایه می دهد، به عنوان مثال، ایشان بنا به فرمایش امام صادق(ع) با آنکه پس از درگذشت رسول خدا(ص) دائماً اشکبار و اندوهگین بودند،
اما به همه این اندوهها جهت الهی دادند و همه را برای تقویت دین خدا و تحکیم موقعیت وحی و جانشین پیامبر(ص) هزینه کرده و در کمال ماتم زدگی، مصائب خود را زمینه نهیب زدن به مردمانی قرار دادند که غفلت و مصلحت اندیشی دنیایی آنها را در خطر بازگشت به جاهلیت قرار داده بود.
بصیرت و دفاع از ولایت رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
ولایت تجلی توحید ربوبی، حاکمیت مطلق و تحقق اراده تکوینی و تشریعی خداوند بر انسان است و ولایت مداری به این معناست که کلیه برنامه ها و مجریان و مسلمین تحت دستورات یا سیره معصومین (ع) باشند.جلوه ولایتمداری در محبت نسبت به ولی خدا و نشان محبت ورزی، اطاعت است که باید نثار مقدم انوار آسمان ولایت یعنی ائمه هدی(ع) کرد. با این اعتقاد که «مَنْ أَحَبَّکمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَکمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّه» (مجلسی، 1376، ج 27، ص88).
معیار شناخت آدمی درجه محبت و اخلاص خویش نسبت به خدا، رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) است که انسان های کامل هستند و انسان کامل مظهر و آیینه تمام نمای صفات کمال و جمال الهی است. ولایت مداری در ارتباط با بصیرت تفسیر می شود و تحقق می یابد.
«بصیرت» در لغت، اعتقاد قلبی به دین و حقیقت است و می توان گفت بصیرت دانایی همراه با باور قلبی است. انسان بصیر به دلیل برخورداری از نگاه ژرف به مسائل، از حوادث گذشته برای آینده عبرت می گیرد؛ از این رو برخی اهل لغت «بصیرت» را به معنای عبرت هم آورده اند.
بصیرت مانند سپری است که در هنگامه فتنه ها و مواقف خطرناک، شخص را مصون نگه می دارد؛ از این روست که زره و لباس محافظ جنگی را نیز «بصیرت» گویند.
در میانِ اهل بصیرت، کسانی حضور دارند که در روایات از آن ها تعبیر به «نوَمَه» شده است؛ این ها که در امر دین و شناخت خداوند و صفات و اسماء الهی و آگاهی نسبت به احوال دنیا و آخرت به آگاهی و بصیرت کامل رسیده اند .
و چراغ های هدایت و سرچشمه های دانش هستند که تیرگی فتنه ها توسط ایشان برطرف می شود. متوسّمین، نومه و اهل اعراف، اهل بصیرت ناب و اولیاء الهی هستند(همان).
حضرت فاطمه(س) با بصیرت ناب به دفاع از ولایت پرداخت و مبارزه شجاعانه، حق طلبانه و الهام بخش ایشان، نشانگر بصیرت او برای مقاومت و بیدارگری در مقابل ظلم، جهل و عوام فریبی و در حقیقت تجلی ولایتمداری ایشان بود.
دفاع آن حضرت از فدک نیز جلوه ای از دفاع برای ولایت بود؛ چرا که غصب فدک، آن روی سکه غصب خلافت بود. ایشان می دانست که غصب فدک، انحراف از اصل اسلام و مدار حق است و فدک، بُعد اقتصادی خلافت؛ از این رو پرچم حق طلبی را برافراشت.
سخنرانی، گریه های جان سوز در بیت الاحزان، اعتصاب سخن با سردمداران ظلم، دعوت به حق خواهی و سرانجام وصیت به تدفین مخفیانه از جمله شیوه های این بانوی بزرگوار در دفاع از ولایت بوده است. شهیدۀراه ولایت، حضرت فاطمه زهرا(س) در فرازی از خطبه فدکیه چنین فرمود:
پس زمانی که خداوند خانه پیامبران و جایگاه برگزیدگان را برای پیامبرش ترجیح داد، علائم خفته نفاق از اعماق وجودتان سر برآورد و لباس دین برایتان کهنه شد و سردسته منافقان زبان درآورد و ناچیزانِ هیچگاه به حساب نیامده، سر برآوردند و اظهار وجود کردند .
و عربده های سراب پرستان و باطل جویان در عرصه دل های شما پیچید و شیطان از مخفی گاه خود سر برآورد و شما را به نام خواند؛ پس شما را آشنای کلامش و پاسخگوی دعوتش و آماده برای پذیرش خدعه و فریب و نیرنگش یافت.
سپس شما را از جا بلند کرد و دید که چه راحت برمی خیزید و شما را گرم کرد و دید که چه آسان گرم می شوید و آتش (در خرمن کینه هایتان) انداخت و دید که چه زود شعله می گیرید. پس (به اغوای شیطان) بر شتری نشان زدید که از آنِ شما نبود و بر آبِشخوری وارد شدید که غصب (محض) بود.
این درحالی بود که هنوز از عهد پیامبر (ص)، چیزی نگذشته بود و زخم مصیبت هنوز تازه بود و دهان جراحت هنوز به هم نیامده بود و (بدن) پیامبر هنوز بیرون قبر بود. بهانه آوردید که از فتنه می ترسیدیم (پس خلیفه برگزیدیم)؛
أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ (ولی باید) بدانید که (هم اکنون) در (قعر) فتنه هستید و راستی که جهنم بر کافران احاطه دارد (ر. ک. یوسفیان، 1385، ص 50-28). این گونه بود که حضرت زهرا(س) به عنوان بزرگترین حامی امیرالمؤمنین(ع) ظاهر شده و از حقانیت ایشان دفاع نمودند.
حضرت فاطمه زهرا(س) در شرایطی که جو سنگین حاکم بر مدینه نفس ها را در سینه ها حبس می کرد، پا به مسجد نبوی گذاشتند، به طوری که عظمت و هیبت ایشان ستونهای مسجد را لرزاند و فریاد زدند:
ای بندگان خدا، شما پرچمداران امر و نهی و حاملان دین و وحی او هستید، شما امانتداران خدا بر خویشتن و مأمور رساندن احکام دین او به ملل دیگر می باشید.
کجا می روید در حالی که کتاب خدا پیش روی شماست، کتابی که مطالب و امورش آشکار، احکامش درخشان، نشانه هایش، روشن، نواهیش آشکار و اوامرش واضح و شما آن را پشت سر خود انداخته اید؟
همه هستی و سراسر عمر حضرت زهرا(س) مملو از توجه به دین خدا بود که این اهتمام چه در دوران زندگانی پیامبر(ص) و چه پس از ایشان تا لحظه شهادت ادامه داشت.
حضرت زهرا(س) پس از ماجرای سقیفه با درایت خاصی وارد عمل شدند، به طوری که آن بزرگوار به خانه های تک تک مهاجران و انصار که در واقعه غدیر حضور داشتند، مراجعه کرده و ولایت امام علی(ع) را به آنها یادآوری نمودند.
و با این اقدام، وظیفه خود را به عنوان یک فرد آگاه و دیندار نسبت به جامعه به جا آوردند، در واقع آن حضرت از اصلی که خدا و پیامرش به آن اصرار کرده اند (ولایت) دفاع نمودند.
و نوع برخورد ایشان کاملاً منطقی و هوشمندانه بود، البته نباید تصور کرد که حضرت زهرا(س) این اقدام را صرفاً به دلیل اینکه امیرالمؤمنین(ع) همسر ایشان بودند انجام دادند، بلکه چه بسا اگر رسول خدا(ص) فرد دیگری را به عنوان جانشین خویش تعیین می نمودند، ایشان نقش سازنده خود را در جامعه ایفا می کردند.
سیره سیاسی حضرت زهرا(س) رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
شخصیت و سیره حضرت زهرا(س) می تواند در تمام ابعاد سیاسی، فکری و اخلاقی برای ما الگو و سرمشق باشدیکی از ابعاد مهم سیره حضرت زهرا(س) سیره سیاسی ایشان است که البته بهتر است آن را سیره سیاسی، اخلاقی بنامیم. به عبارت دیگر، آن بزرگوار، در اعتراض نسبت به نوع نگاه و انتخاب جامعه (در مسأله خلافت) به مردم گوشزد کردند که اگر شکاف و انحرافی که در جامعه به وجود آمده جبران نشود، عواقبش دامنگیر اسلام و مسلمانان خواهد شد.
به عبارت دیگر حضرت زهرا(س) معتقد بودند که اگر جامعه ای این مسؤولیت را از روی دوش خود بردارد،.
فقط مرتکب خطای سیاسی و اجتماعی شده، بلکه به خاطر انجام این حرکت نامعقول نسلهای بعدی نیز گرفتار خواهند شد، در واقع آن بزرگوار به امت اسلامی آموختند که سلامت جامعه باید برایشان بیش از مسایل شخصی اهمیت داشته باشد.
دکتر آیینه وند ادامه می دهد: اگر حضرت زهرا(س) چنین بحثی را مطرح نمی کردند، دیگران به هیچ وجه جرأت و جسارت پرداختن به این قضیه را پس از رسول خدا(ص) نداشتند،.
بنابراین وقتی فاطمه زهرا(س) چنین بابی را در فهم مسایل جامعه مطرح کردند، اصحاب پیامبر(ص) مانند عماریاسر، ابوذر غفاری و همسر ایشان ام سلمه نیز با تأسی از دختر رسول خدا(ص) به حمایت از علی(ع) پرداختند.
پس حضرت زهرا(س) کانون هدایت و روشنگری نسلهای بعدی شدند و اگر عمر گرانبارشان دوام بیشتری می یافت، شاید کسی نمی توانست حق علی(ع) را نادیده بگیرد، زیرا خشم و رضایت آن بزرگوار به عنوان تنها یادگار پیامبر(ص) مورد توجه جامعه بود.
وی تأکید می کند: با وجود این هیچ گاه آن حضرت از میراث دختر پیامبر بودن خود استفاده نکردند و همیشه می فرمودند: من فاطمه هستم که دارم سخن می گویم،
سر حجیت حضرت رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
اینکه گاهی علیبنابیطالب (سلام الله علیه) به سخنان بیبی استشهاد میکند که فاطمه چنین گفته است این استدلال به قول حجتالله است(الخصال، ج۲، ص۶۱۸ )(حضرت امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در حدیث اربعمائه، بعد از سفارش به گفتار خوب در مراسم تجهیز مردگان، چنین فرموده است:
«فأنّ فاطمة بنت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) لما قبض ابوها ساعدتها جمیع بنات بنیهاشم؛ فقالت: دعوا التعداد و علیکم بالدعاء»؛
یعنی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بعد از ارتحال رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) به زنان بنیهاشم که او را در ماتم یاری میکردند و زینتها را رها کرده و لباس سوگ در برنموده، مرثیه میخواندند، فرمود: این حالت را رها کنید و بر شماست دعا ونیایش.)
اما سر اینکه او حجت بر معصوم هم هست، این است که ائمه (علیهم السلام) عالم غیباند «بما کان وبما یکون وَبما هو کائن الی یوم القیامة»؛
اما منابع علمی اینها گاهی از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) شنیدهاند، گاهی از باطن قرآن کمک میگیرند و گاهی از مصحف فاطمه [است] وقتی امام معصوم (سلام الله علیه) دارد خبر غیب میدهد؛ از او سؤال میکنند که این خبر غیب را از کجا گرفتهای. میگوید:
در مصحف مادرمان [است] خب، این مصحف فاطمه چیست؟ همان است که جبرئیل (سلام الله علیه) نازل میشد و این معارف را میفرمود و وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) تلقی میکرد؛
بعد به امیرالمؤمنین میفرمود [و] امیرالمؤمنین املای او را نوشته و کتابت میکرد (کاتب این بخش از وحی هم بود)، شده مصحف فاطمه. آن وحی تشریعی بود که با انقطاع عمر مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به پایان رسید.
انقطاع وحی تشریعی و باقی بودن وحی تسدیدی رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
اگر در نهجالبلاغه آمده است که وجود مبارک امیرالمؤمنین درباره رحلت پیغمبر (سلام الله علیهما) فرمود: «لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوّة والانباء من أخبار السماء»( نهجالبلاغه، خطبهٴ ۲۳۵)آن ناظر به وحی تشریعی است، وگرنه وحی تسدیدی، تعریفی، انبائی (انحا و اقسام وحی) که «الی یوم القیامة» مخصوصاً در شبهای قدر نازل میشود، این دوام دارد. این گونه از وحیها در شبهای جمعه در لیالی قدر بر ائمه (علیهم السلام) نازل میشد و وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هم نازل میشود.
این وحی قطع نشده است؛ اینگونه از معارف غیبی به وسیله جبرئیل (سلام الله علیه) نازل میشد، فاطمه (سلام الله علیها) تلقی میکرد و اینها را حفظ میکرد و برای امیرالمؤمنین املا میفرمود: وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اینها را مینوشت، شده مصحف فاطمه و این مصحف الآن در نزد وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هست.
این از منابع علم غیب ائمه (علیهم السلام) است که وقتی از یک امام معصومی سؤال میکردند یا گاهی خود آنها بلا واسطه و قبل از سؤال و مستقیم میفرمودند: در مصحف جده ما (در مصحف فاطمه) چنین آمده است. این میشود حجت خدا بر خلق اجمعین، مخصوصاً در معارف غیبی نسبت به ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین).
اخلاص و ایمان رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
الهام حضرت زهرا(س) از مکتب اسلام است که صفا و سادگی را ترویج می کند. او همانند پیامبر(ص) است که می فرماید: الفقر فخری، تا در یک بی نیازی مطلق باشد، فاطمه(س) را روحی بلند و در این زمینه حالتی انحصاری است.در علو روحش همین بس که همگام و همسفر علی(ع) است.روح او بلندپرواز است، بدان حد که جز به وصل بی نهایت راضی نمی شود و غیر از رضای خدا را نمی جوید.
می خواهد با ابدیت پیوند بخورد و چون قطره ای به هستی مطلق متصل شود.علو روحش به گونه ای است که دل از زخارف و زیورهای دنیا بر کنده است،
آن چنان که گویی او موجودی خاکی و وابسته به دنیا نیست.خانه حضرت زهرا(س) عالی ترین کلاس تربیت است، کلاسی پر از شور و اخلاص، جو آن سراسر ایمان، پایه های آن حرکت و فضیلت و مقصد او شهادت آفرینی است.
خانه او جایگاه زهد است، به گونه ای که دنیا آنها را نفریبد و مالک وجودشان نگردد.
در این خانه آنچه مهم است و می ارزد، رضای خداست و همه افرادی که در این خانه اند، بر این اساس و در این مسیر زندگی می کنند. روح مادرانه فاطمه(س) و عطوفت غم خوارانه اش، سبب پیروزی فرزندان است
.فاطمه(س) از این جهت مصداق این سخن پیامبر اکرم(ص) است که «بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسرانشان لطیف تر و مهربان تر و نسبت به فرزندانشان رحیم تر باشند.
مقام علمی و عملی رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
موفقیت حضرت فاطمه(س) در مسیر مادری که باید سرمشقی برای زنان جهان باشد، مرهون دیدگاه ایشان است که از اندیشه اسلامی نشأت می گرفت.
خانواده از دیدگاه فاطمه(س) کانونی مقدس است و ایشان معتقد بودند که فرزندان امانتهای خداوند در دست پدر و مادرند و والدین در حفظ و رشد این امانتها مسؤولند.
وی ادامه می دهد:
اخلاق حضرت فاطمه(س) اخلاقی الهی بود، اخلاق سرافرازی و احساس غرور به بندگی خدا، بنابراین به فرزندانش نیز آموخت که چگونه خدا را بندگی کنند و تسلیم اوامر او باشند.
بسیاری از مسائل وابسته به جامعه محترم زنان از منظر حضرت فاطمهٍّ روشن شد، زیرا نیل آن حضرت به مقام منیع ولایت و صعود وی به قلّه رفیع خلافت الهی که هدف اصیل آفرینش انسان همان است،
دلیل قاطع است بر امکان ارتقای زن به مقام برین علمی و عملی؛ البته کُنْهِ مقام آن حضرت مستور، ولی مقدار اُسوه بودن آن مشهور و قابل تجلیل و دسترسی است، .
مثلاً حضرت فاطمهٍّ با استدلال عقلی و نقلی، امامت دودمان خود را سبب وفاق ملّی و دینی دانست و با تبیین مصالح احکام الهی، رعایت آنها را بر همگان لازم اعلام نمود و با بیان ضرورت عدل جمعی، اعتدال در معیشت را سودمند معرفی کرد .
و در تحلیل مسائل قرآنی ارث برای استرداد فدک، تفسیر دقیقی از آیات الاحکام ارائه نمود و حکومتی که حامی عدل و داد نباشد و بر موازین قرآن و عترت اداره نگردد، .
آن را حکومت جاهلی دانست و با برداشت از قرآن حکیم چنین فرمود: وَ زعمتم أن لا ارث لنا، ﴿أفحکم الجاهلیةِ تبغون و مَن أحسنُ مِن اللّهِ حکماً لقومٍ یُوقنون﴾؟(سوره مائده، آیه ۵۰؛ دلائل الإمامه، ص ۳۴)
آنچه درباره اهتمام آن حضرت به تعلیم احکام به زنان نقل شد، نشان لزوم فراگیری دانش برای زن و گسترش آن در بین زنان دیگر است. برای آنکه نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل میدهند و همه آنها از حقوق بهرهوری علم و ادب و هرچه در تأمین زندگی سعادتمندانه مؤثر است، برخوردارند.
به منظور پرهیز از اختلاط نامحرم و جلوگیری از دخالت مردان در کار زنان، باید گروه متکاملی عهدهدار رفع نیازهای متنوع هم صنف خود باشند تا هیچ زنی محکوم به انزوا نگردد و از پیشرفت علمی و عملی محروم نشود یا برای استیفای حق خود ناچار به اختلاط نباشد.
اگر از حضرت فاطمهٍّ نقل شد، کمال زن و سعادت آن در این است که نامحرمی را نبیند و نامحرمی او را نبیند، چنین موقعیتِ مناسب، وقتی به دست میآید که صنف زن تمام نیازهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را با استقلال در این فنون و استغنای از نامحرمان تأمین کند.
نمونه دیگری از سنّت و سیرت فاطمی که حاکی از سریره نقی و زکی آن حضرت بوده و برنامه زندگی زن، بلکه جامعه انسانی را میتواند ترسیم کند، این است که سلمان فارسی که به عنوان «سلمان بن اسلام» مفتخر شد میگوید:
وقتی با اذن قبلی وارد منزل حضرت علی بن ابی طالب(علیهالسلام) شدم، دیدم حضرت فاطمهٍّ مشغول آرد کردن جَوْ میباشد و دسته آسیاب دستی خونآلود،.
و از طرف دیگر حضرت حسنبنعلی(علیهماالسلام) خردسالی است که از گرسنگی ناله میکند و کفهای دست حضرت زهرا زخمی و خونآلود است، و از طرف دیگر فضّه خدمتگزار آن حضرت ایستاده است. گفتم: ای دخت رسول خدا! چرا خدمت را به فضّه واگذار نمیفرمایید؟ گفت:
«حبیبم رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم مرا سفارش کرد، کار منزل یک روز به عهده فضّه و یک روز به عهده تو، دیروز نوبت فضّه بود و امروز نوبت من است… ».(دلائل الإمامه، ص ۴۹ ـ ۴۸) چنین سنّت عدل پرور و احسانگستر وظیفه زنان، بلکه مردان را به خوبی تبیین میکند.
بهترین تربیت فرزند رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) در محل نزول وحی و ایستگاه آموزش اسلامی رشد کردند و همسرشان شخص دوم اسلام و صاحب ولایت امر است، بنابراین عجیب نیست که در طول عمر بسیار کوتاه خویش فرزندانشان را به بهترین شکل تربیت نمودند.حضرت زهرا(س) تربیت را امری تحول برانگیز، سازنده و نجات بخش می دانند و معتقدند که رمز پیشرفت و انحطاط فرد و جامعه به نوع تربیت بستگی دارد و به همین دلیل خود را وقف زندگی فرزندان و تربیت آنها می کنند.
ایشان سعی دارد اخلاق اسلامی را به شیوه ای عملی به فرزندانش بیاموزد؛ اخلاقی که مملو از جرأت، شجاعت، گذشت، ایثار و سخنوری است، در واقع موفقیت حضرت فاطمه(س) در مسیر مادری باید سرمشقی برای زنان جهان باشد و این مسأله مرهون دیدگاهی است که این بانوی گرامی اسلام با استفاده از اندیشه اسلامی برای خویش اتخاذ کرده است.
تقسیم محبت فاطمی رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
مسیر تربیتمان هم باید الهی باشد، گاهی اوقات به ما گفته میشود "محبت کن"، بگوییم چشم و گاهی اوقات به ما گفته میشود "محبت را کم کن"، باز هم بگوییم چشم و حرفشنوی داشته باشیم. خداوند در آیه ۲۴ سوره توبه میفرماید: در میدان جهاد محبتهایتان را تنظیم کنید«قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ».
آنهایی در جهاد با امام علی (ع)، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و جهاد دفاع مقدس شرکت نکردند و امروز هم در جهادها شرکت نمیکنند که محبت زیادی به دنیا و تعلقات آن دارند.
علاوه بر اینها، مقصد محبت هم باید خدایی باشد،
اگر اینطور باشد میفهمیم که باید اول خدا را، بعد اولیای خدا را و بعد خودمان را و بعد دیگران را دوست داشته باشیم. وقتی محبت تنظیم شود آن موقع در صورت نیاز فرزند و همسرش را هم برای اسلام فدا میکند، (کربلا یعنی گذشت از هرچه هست) تا محبتمان را تنظیم نکنیم کربلایی نمیشویم.
خانواده حضرت فاطمه (ع) همگی کربلایی بودند و این از ماجرای مباهله برداشت میشود، در جریان مباهله همه آمدند جانشان را وسط گذاشتند، فاطمه زهرا (ع) کربلایی بود که برای ولیّ امر خود به پشت در آمد، حضرت زینب (س) و… نیز همینطور،
این یعنی محبت را میشود تنظیم کرد. امروز اگر ما از سر کار خود نمیزنیم تا خودمان را به نماز اول وقت برسانیم، یعنی محبت را تنظیم نکردیم، حتی اگر میترسیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم بهخاطر اینکه ممکن است اقوام از ما ناراحت شوند، بهخاطر عدم تنظیم محبت است.
نصرت های فاطمی در عصر حاضر رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
یکی از القاب حضرت فاطمه (ع) «منصوره» است. از طرفی یکی از اسامی خداوند نیز «ناصر و نصیر» است، بهنظر شما آیا میتوان گفت کسانی که در دوران انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس برای نصرت ولیّ زمانۀ خود به میدان نبرد آمدند، از نصرت الهی بهواسطۀ فاطمۀ منصوره بهرهمند شده است، این در حالی است که رهبر معظم انقلاب نیز در این باره فرمودند:«یکی از خصوصیاتی که در انقلاب ما بارز است، مطرح شدن مکرر مضاعف نام مبارک حضرت زهرا (ع) و نام مبارک حضرت بقیةالله حضرت صاحبالزمان (عج) است، این دو نام مبارک در تمام دوران انقلاب بهمناسبتهای مختلف بیش از سایر معارف الهی، معارف اسلامی و معارف شیعی تکرار شده است و این یک پدیده است»؟
بله به نکته جالبی اشاره کردید. خداوند در قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ»، هر کسی ناصر شود منصور هم میشود. حضرت فاطمه تمام وجودش را برای نصرت دین و ولیّ خدا گذاشت، خدا در این مسیر او را بسیار یاری کرد.
و امروز آن بزرگوار تمام عالم و عالمیان را نصرت میکند. شهدایی که در مسیر حضرت فاطمه بودند نیز اینگونهاند، شهدا خدا را یاری کردند، یاری خدا در سه مصداق است؛ نصرت دین خدا، نصرت ولیّ خدا و نصرت ارزشهای دین خدا. هر کسی این سه را داشته باشد خدا آنقدر او را نصرت میکند که او هم میتواند دیگران را نصرت کند.
ما معتقدیم انقلاب اسلامی با نصرت فاطمه زهرا (ع) همراه بود، دفاع مقدس، دفاع از حرم، جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه حماس، جنگ ا یمن که با پیروزی انصارالله تمام شد و جنگسرسخت طوفان الاقصی که نمونه پایداری و مقاومت فلسطین است … نیز با نصرتهای فاطمی دارد پیش میرود.
اوصاف و القاب رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
به یک نمونه اشاره می کنیم.چرا پیامبر گرامى، دخترش فاطمه (علیها السلام) را «أمّ أبِیْها» خواند؟آیا اطلاق این لقب به آن بزرگ بانوى دانش و کمال، نشانگر راز و جایگاه ویژه اى است؟
شمارى از علماى اهل سنّت و در صدر آنان، صاحب «کفایة الطّالب» تصریح نموده اند که پیامبر خدا از دخترش فاطمه (علیها السلام) به «أُمّ أبِیْها» تعبیر مى فرمود، و در نتیجه در بسیارى از کتاب هاى تاریخى، این تعبیر از پیامبر (صلى الله علیه وآله) در مورد دخترش فاطمه (علیها السلام) آمده است، امّا چرا و راز آن چیست؟
از واژه «أُمّ» و نحوه استفاده آن در ادبیات و فرهنگ عرب، چنین دریافت مى شود که در عرب، هر انجام رسان و گردآورنده کار بزرگ یا پیشگام در آن که پیروان و رهروانى داشته باشد را «أُمّ» مى نامند; به همین جهت است که به کاسه و پوششى که مغز را در خود گرفته «أُمّالرَّأس»، و به پرچمى که لشکرى زیر آن گرد آمده اند .«أماً» مى گویند.
در قرآن نیز «أُمّ الْکتاب» براى لوح محفوظ به کار رفته است که مى فرماید: «وَ عِنْدَهُ أُمّ الْکتاب».(رعد، آیه 39.)
و نیز بر آیات محکم «أُمّ الْکتاب» اطلاق شده است که مى فرماید: «هُنَّ أُمّ الْکِتاب»(آل عمران، آیه 7.)
بنابراین، از تعبیر پیامبر (صلى الله علیه وآله) در مورد دخترش حضرت فاطمه (علیها السلام) که او را «أُمّ أبِیْها» مى خواند، باتوجّه به مقام والاى معنوى آن حضرت - که آخرینِ فرستادگان خدا و سالار و برترین پیامبران و جلوه گاه کامل پیام و پیامبرى به سوى همه بشریت است،
و به گواهى روشن قرآن از روى شیفتگى و هواى دل سخن نمى گوید، بلکه هماره سنجیده و حکیمانه سخن مى گوید (نجم، آیه هاى 3-4.) چنین دریافت مى شود که آن بزرگوار با این تعبیر در مورد آن بانوى بزرگ، در حقیقت بر آن است .
که دریایى پهناور بلکه اقیانوسى بى کرانه از فضیلت ها را با این تعبیر براى ما گرد آورَد و عالَمى بزرگ از مکارم اخلاقى و انسانى را که در وجود ارجمند حضرت فاطمه (علیها السلام) موج مى زند، به ما نشان دهد، تا دنیایى از ارزش ها و گنجینه هایى از افتخارات بزرگ، که رسالت نبوى را آراسته و پایه هاى آن را برپا ساخته و امامت و
ولایت راستین را بنیان و استوار نموده است، در برابر دیدگان ما جلوه گر شود.
با این بیان، تعبیر پرمعناى «أُمّ أبِیْها»، به روشنى جایگاهى پُرشکوه و عظمتى بى نظیر را براى آن بانوى معنویت و کمال ترسیم مى کند.
حجاب و پوشش رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
س 1. آیا این سخن برخى درست است که حضرت فاطمه (علیها السلام) چهره و دو دست خود را به صورت کامل مى پوشاند؟س 2. اگر پاسخ مثبت است، با این که خدا در قرآن چنین کارى را براى ما واجب نساخته است، چرا آن دو بانوى بزرگ، چهره و دو دست خویشتن را نیز به صورت کامل مى پوشاندند؟
1. هیچ فرد شایسته کردارى با بزرگ بانوى اسلام حضرت فاطمه (علیها السلام) درخور مقایسه نیست،( لایقاسُ بِآلِ مُحَمَّد مِنْ هذِهِ الْأُمَّةِ أحَدٌ... نهج البلاغه، خ 2)
چراکه او سالاربانوان در کران تاکران هستى است، و به نظر مى رسد که این گونه پوشش و وقار آن حضرت، با دلایل قطعى به اثبات رسیده است.
2. امّا در مورد این گونه پوشش در قرآن، نخست آن که قرآن به گونه اى نسبت به آشکار ساختن زینت و زیبایى، هشدار و به فرونهادن دیدگان فرمان مى دهد.
این روایت با اندک تفاوت به این صورت نیز آمده است که پیامبر مى فرمود: «اِبْنَتى فاطِمَةٌ حَوْراءٌ آدَمیةٌ!» دخترم، حضرت فاطمه حوریه اى است در سیماى آدمیان. الصّواعق المحرقة/ ص 96; أسعاف الرّاغبین/ ص 173.
دوّم آن که، بسیارى از احکام در قرآن نیست، و در سخنان پیشوایان معصوم آمده است و آن نصوص چنین پوششى را براى آن دو بانوى بزرگ اسلام بیان مى کند.
و سوم آن که هیچ کس تردید نمى کند که پوشش و وقار ظاهرى و برخاسته از پاک اندیشى و پاکى باطنى و اخلاقى، در زندگى انسان سدّى در برابر بسیارى از تباهى ها و زشتى ها است، با این وصف آیا مى توان چنین پنداشت که سروران بانوان گیتى این جهت را رعایت نمى کنند؟
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلاَ یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوْ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِى الاِْرْبَةِ مِنْ الرِّجَالِ أَوْ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلاَ یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللهِ جَمِیعاً أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ *» نور/ آیه 31.
و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را] از هر نگاه ناروا [فروبندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را جز آنچه خود هویداست آشکار نسازند، و باید روسرى خود را برگردن و سینه خود زنند و زیورهاى خود را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان] هم دین [خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد] نما [که] از زن [بى نیازند،]
و [یا کودکانى که بر اندام هاى جنسى زنان آگاهى نیافته اند آشکار نسازند، و پاهاى خود را] به زمین [نکوبند تا آنچه از زیورهایشان نهان مى دارند دانسته شود. اى ایمان آوردگان! همگى به سوى خدا روى به آورید، باشد که رستگار گردید.
احترام و عزت در پیشگاه خداوند رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
هماهنگى میان آزردن حضرت فاطمه (علیها السلام) و حرمت آنچه باعث آزار او گردد. آیا این پندار درست است که حضرت فاطمه (علیها السلام) از گفتار یا رفتارى که از جانب خدا تحریم نشده است، احساس ناراحتى و آزار نماید؟از مقام والاى آن حضرت بسى دور است که از گفتار یا رفتارى روا و شایسته در مورد خود ناخشنود گردد; چراکه بدون تردید او کسى است که به آنچه خدا خشنود گردد، خشنود مى شود و از ناخشنودى خدا ناخشنود مى شود و بس.
آیا آنچه باعث آزار حضرت فاطمه (علیها السلام) گردد حرام است؟در کتاب نکاح آیت الله العظمى خویى قدّس سرّه چنین مى خوانیم:«... بلکه حتى اگر فرض گردد که نکاح امیرمؤمنان (علیه السلام) باعث آزردن آن حضرت گردد، این کار حرام نیست.
که هیچ دلیلى بر حرمت کارى مباح که باعث آزرده شدن انسانى با ایمان گردد، نداریم، و موضوع مورد بحث از همین قبیل است; چراکه ازدواج دوّم در جاى خود کارى است مباح و روا و مجرد پندار آزرده شدن حضرت فاطمه (علیها السلام) از آن، اقتضاى حرمت آن را نمى نماید.»
اینک پرسش ما این است که آیا این سخن از مرحوم آیت الله العظمى خویى است؟ اطمینان دارم که جمله «مجرد تأذى فاطمه (علیها السلام) لا یقتضى حرمته»، به طور قطع سخن آیت الله خویى قدّس سرّه نیست; چراکه روایت رسیده از پیامبر از مسلّمات است که فرمود:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى یُرِیْبُنِى ما رابَها وَ یُؤْذِیْنِى ما آذاها»;( مسند احمد، ج 4، ص 328; خصائص نسائى، ص 35.) فاطمه پاره تن من است، آن چه او را ناراحت کند، مرا ناراحت مى سازد و آن که او را بیازارد، مرا آزرده است.
از نکاتى که بر این اطمینان گواهى مى دهد، استدلال پیش از این سخن است که مى گوید: هیچ دلیلى بر حرمت کارى مباح که باعث آزرده شدن انسان مؤمن گردد، نداریم، چراکه در این مورد نکاح مجدّد باعث آزرده شدن حضرت فاطمه (علیها السلام) به عنوان بانویى با ایمان نیست، بلکه دلیل حرمت در این مورد، آزرده شدن حضرت فاطمه (علیها السلام) به عنوان پاره اى از وجود
ارجمند پیامبر خداست که بارها فرمود:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى، فَمَنْ أَغْضَبَها فَقَدْ أَغْضَبَنى»;(فاطمه پاره وجود من است; پس، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین ساخته است. خصائص نسایى، ص 35; صحیح بخارى، ج 5، ص 21.) پس، نیک بیندیش و تدبّر کن.
طلب شفاعت کردن رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
اگر در دعاى خویش بگویم: یاعلى! و یا بگویم: بارخدایا به حق حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) مرا شفا عنایت فرما; آیا این دعا و سخن درست است؟هیچ مانعى در این دو اسلوب از سخن و دعا وجود ندارد، زیرا همان گونه که روى آوردن به بارگاه خدا در طلب حاجت ها و خواسته ها، کارى درست و بدون اشکال است،
توسّل به محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) و روى آوردن بهوجود نورانى پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نیز براى طلب حوائج، خواسته ها و واسطه قرار دادن آنان در بارگاه خدا کارى درست است;
چون خود ذات بى همتاى خدا آنان را واسطه فیض و رحمت خویش بر مخلوق قرار داده و مقام ولایت بر ناچیزترین ذرّات تا بزرگ ترین کهکشانها را به آنان ارزانى داشته تا به اذن خدا بر پناه دادن به همه مخلوقات و برآوردن نیازها و خواسته هاى آنها توانایى داشته باشند.(آل عمران، آیه 49)
درک و دریافت این حقیقت ظریف، مسأله اى است که همه نصوص شریف، ما را به سوى آن ارشاد و راهنمایى مى کند. از آن جمله روایتى از امام صادق (علیه السلام) در چگونگى نماز استغاثه به حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) است که در آن بیان شریف مى فرماید:
«ثُمَّ اسْجُد و قُل مئة مَرَّة: یا مَوْلاتِى یا فاطمة أَغِیْثِینِى»;( مستدرک الوسائل، باب 22 از ابواب بقیة الصلوات المندوبة، ح 3.) سپس سجده کن و صد مرتبه با واسطه قراردادن حضرت فاطمه (علیها السلام) در پیشگاه خدا بگو: اى سرور من! اى فاطمه زهرا! پناهم بده.
و نیز آمده است که یکى از یاران امام صادق (علیه السلام) به آن حضرت گفت:
«إنِّى اخْترعتُ دُعاءً» من جمله اى براى دعا و نیایش با خدا ساخته ام، که آن بزرگوار فرمود: اختراع خودت را رها کن و هنگامى که گرفتارى بر تو فرود آمد به سوى پیامبر خدا پناه ببر... تا آنجایى که مى فرماید: در توّسل به پیامبر خدا و واسطه قرار دادن او در بارگاه خدا، محاسن خود را به دست چپ بگیر و گریه کن و یا سیما و هیئت گریه کننده را به خود بگیر و بگو:
«یامُحَمّد! یا رَسُولَالله أشْکُو إلَى اللهِ وَ إلَیْکَ حاجَتِى»;(وسائل الشّیعة، باب 28 از ابواب بقیة الصلوات المندوبة، ح 5.) گفتنى است که روایات در این مورد و این معنا به راستى فراوان است.
طلب استغاثه رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
س. در نماز استغاثه به حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) آمده است که: نمازگزار سجده مى کند و مى گوید:«یا فاطِمة أغیثِینِى » در این مورد، ناصبى ها به اتهام زدن پرداخته اند که گویى ما به حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) یا به امامان نور (علیهم السلام) سجده مى کنیم!
ما پاسخ این اتهام ناروا و زدودن این شبهه نابجا را به بیان روشنگر شما واگذار مى کنیم تا با پاسخ روشن خود، مکر کینه توزان را بر طرف سازید.
سجده نمودن، تنها براى خداست، و استغاثه به بانوى دوعالم حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) تنها به خاطر آن است که او نیز همانند امامان معصوم (علیهم السلام) داراى ولایت تکوینى است; و منظور از چنین ولایتى نیز عبارت است .
از قدرت بر تصرّف در امور و شئون جهان هستى به صورت ایجابى و یا سلبى و یا فرمانبردار بودن عالم طبیعت از آنان در پرتو قدرت و خواست خدا و در طول قدرت و فرمانروایى او، و نه به صورت مستقل و جداگانه و در عرض آن.
به بیان دیگر، همان گونه که خداى حکیم قدرت انجام کارهاى اختیارى و انتخابى را به ما داده است، به پیشوایان معصوم (علیهم السلام) این توانایى و فرمانروایى را داده است تا در امور و شئون عالم طبیعت به هر صورتى که بخواهند تصرّف کنند، و هنگامى که این قدرت بر تصرّف در امور و شئون عالم طبیعت از آنان سلب گردد.
و یا از سوى آفریدگار و تدبیرگر هستى به آنان افاضه نشود، دیگر قدرت و فرمانروایى در امور و شئون جهان طبیعت را نخواهند داشت. از این مطلب آشکار مى گردد که استغاثه به بانوى دوعالم حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) مستلزم شرک نیست و پندار شرک و ناسازگارى با توحید در این مورد، پندارى سست و بى اساس است.
مقام علمى رمز جاودانگی حضرت زهرا(س)
در کتاب عیون المعجزات از جناب سلمان و از عمّار در حدیثى آمده است که: حضرت فاطمه (علیها السلام) امیرمؤمنان را ندا داد و گفت:«یا عَلى، أدن لِأحدّثک بِما کان وَ بِما هُوَ کائِن وَ بِما لَمْ یَکُن إلى یَوْم القیامَةِ حِیْنَ تَقومُ النّاس»;( بحار الْأنوار، ج 43، ص 8.) على جان! نزدیک بیا تا از رخدادهاى گذشته و حال و آینده و آنچه تا روز رستاخیز رخ خواهد داد، به شما خبر دهم!
و نیز در همین کتاب عیون المعجزات، ضمن حدیثى از خود آن حضرت آمده است که:«وَ أَنَا مِن ذلِکَ النّور أعْلمُ ما کان وَ ما یَکُون وَ ما لَمْ یَکُن إلى یَوم القیامَةِ حِیْنَ تَقومُ النّاس»(بحارالانوار، ج 43، ص 8)
و من از همان فروغ محمّدى هستم، و رخدادهاى گذشته و حال و آینده و آنچه را تا روز رستاخیز رخ خواهد داد، مى دانم.این روایت را مرحوم صدوق در کتاب هاى خویش نظیر عیون و علل الشّرایع و معانى الْأخبار و... آورده است.
افزون بر آنچه آمد، روایاتى به این مضمون از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) رسیده است که گواه و اثبات این حقیقت هستند; نظیر این روایت که: «أنَّ الْأئِمَّةَ حُجَجُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجة الله عَلَیْهِم»(2) پیشوایان اهل بیت (علیهم السلام) حجّت ها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش هستند و فاطمه، حجّت راستین و پُرشکوه خدا بر آنان است.
از پیامبر آورده اند که در این مورد فرمود: انَّ اللهَ جَعَلَ عَلِیاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أبْنائَهُ حُجَجُ الله عِلى خَلقهِ وَ هُم أبْوابُ الْعِلْمِ فِى أُمَّتِى، مَن اهْتَدى بِهم هُدى إلى صَراط مُسٌتَقیم. خداى فرزانه على و همتاى ارجمند او و فرزندانش را حجّت هاى خویش بر مردم برگزید;
آنان دروازه هاى دانش در میان امّت من هستند; از این رو هر کس به آنان تمسّک جوید، به راه راست راه یافته است.عوالم العلوم/ ج 11 / ص 78.
و نیز از امیرمؤمنان است که خطاب به خود آن بانوى بزرگ فرمود: مَعاذَ اللهِ! أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللهِ، وَ أَبَرُّ وَ أَتْقى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَکِ بِمُخالِفَتِى! وَ قَدْ عَزَّ عَلَىّ مُفارِقَتُکِ وَ فَقْدُکِ. الّا أَنَّهُ أَمْرٌ لابُدَّ مِنْهُ. وَاللهِ لَقَدْ جَدَّدْتِ عَلَىَّ مُصِیبَةَ رَسُولِاللهِ، وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفاتُکِ وَ فَقْدُکِ فَإِنّا لِللهِ وَ إَنّا الیهِ راجِعُونَ.
پناه بر خدا! به خداى سوگند که تو داناتر و نیکوکارتر و پرواپیشه تر و گرامى تر و خداترس تر از آن هستى که من وجود گرانمایه ات را جز آنچه گفتى بنگرم و یا میان من و تو جایى براى ناسازگارى باشد و من به خاطر آن، تو را مورد نقد و سرزنش قرار بدهم; پناه بر خدا! فاطمه جان!
جدایى تو بسى بر من گران است، امّا چه مى توان کرد؟ این قانون آفرینش است و از آن گریزى نیست. به خداى سوگند که با شهادت جانسوزت مصیبت سهمگین رحلت پیامبر را بر من تجدید مى کنى. حقیقت این است که فراق تو در این شرایط، از رحلت پیامبر نیز بر من سهمگین تر خواهد بود!
بنابراین باید از این مصیبت فاجعه بار به خدا پناه برد که این مصیبتى است که از آن نمى توان آرامش دل یافت و سوگ بزرگى است که جایگزین نخواهد داشت. جلاء العیون شُبّر/ ج 1 / ص 217; بحار/ ج 43 / ص 187.
و نیز از امام باقر آورده اند که فرمود: لمّا ولدت فاطمة اوحى الله الى ملک فأنطق به لسان محمّد (صلى الله علیه وآله) فسمّاها فاطمة، ثمّ قال: انّى فطمتک بالعلم. بحارالانوار/ ج 43 / ص 65.
هنگامى که حضرت فاطمه ولادت یافت، خدا به یکى از فرشتگان دستور داد که واژه مقدّس فاطمه را بر زبان محمّد (صلى الله علیه وآله) جارى سازد; آن گاه خدا به او پیام داد که: من دانش و معنویت را جانشین غذاى مادّى براى تو ساختم. آن گاه امام باقر (علیه السلام) فرمود:
والله لقد فطمها اللهُ بالعلم. به خداى سوگند که آفریدگارش او را از علم و دانش سرشار ساخت. بحار/ ج 43 / ص 13. و نیز نظیر این روایت از امام عسکرى که فرمود: نَحْنُ حُجَجُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَلینا.
ما حجّت ها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش مى باشیم، و حضرت فاطمه، حجّت راستین و پُرشکوه خدا بر ما مى باشد. تفسیر أطیب البیان/ ج 13 / ص 236.
و نیز از امام مهدى (عج) که مرقوم فرمود: وَ فِى إبْنَةِ رَسُولِ اللهِ لِى أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. براى من، در وجود نازنین دخت والاى پیامبر خدا، سرمشق و الگویى نیکوست. بحارالانوار/ ج 53 / ص 180; غیبت طوسى/ ص 173.
و یا بسان این حدیث که مى فرماید: فاطمه (علیها السلام) پاره اى از وجود پیامبر (صلى الله علیه وآله) است; از این رو خدا به خشنودى او خشنود و به خشم او خشمگین مى گردد.
( از پیامبر آورده اند که در وصف حضرت فاطمه (علیها السلام) فرمود: «مَنْ عَرَفَ هذِهِ فَقَدْ عَرَفَها وَ مَنْ لَمْیعْرِفْها، فَهِىَ بَضْعَةٌ مِنّى، هِىَ قَلْبِى وَ رُوحِى الَّتِى بَینَ جَنْبَىَّ، فَمَنْ آذاها فَقَدْ آذانِى»
هر کس این بانوى سرفراز را مى شناسد که مى شناسد، و هر کس نمى شناسد بداند که او پاره وجود و روح من است; پس، هر که او را بیازارد مرا آزرده است. نورالْأبصار/ ص 49; الفصول المهمّة/ ص 150; نزهة المجالس/ ج 2 / ص 228. و مى فرمود:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى، فَمَنْ أَغْضَبَها فَقَدْ أَغْضَبَنى» فاطمه پاره وجود من است; پس، هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین ساخته است. خصائص نسائى/ ص 35; صحیح بخارى/ ج 5 / ص 21.)
روشن است که این ملازمت و هماهنگى خشنودى و خشم خدا با او، نیازمند علم و دانش به همه چیزهایى است که خدا را خشنود و یا خشمگین مى کند، و باز در شکوه دانش و خِرد و جایگاه والاى علمى حضرت فاطمه (علیها السلام) همین بس که چنین حجم عظیمى از دانش و معنویت، از راه آموزش هاى عادى و شناخته شده به دست نخواهد آمد.
و اما موضوع خشم و آزردگى وجود گران قدر حضرت زهرا (علیها السلام)، به دلیل غصب خلافت شرعى امیرمؤمنان بود، و جریان غصب فدک نیز در جهت تضعیف اقتصادى آن بزرگوار و در تنگنا قرادادن او دنبال شد، زیرا آن حضرت در آن شرایط بحران زا نخستین منتقد و بزرگ ترین مخالف جریان خلافت غاصب و
زورمدار بود، و نیز مى دانیم که حضرت زهرا (علیها السلام) پس از آن که غاصبان در جریان سقیفه، شأن نزول و داستان فرود آیه قُربى بر پیامبر و آن گاه فراخواندن دخترش فاطمه و اعطاى فدک به او را انکار نمودند، از راه ارث پدرى، آن را مطالبه کرد، چون موضوع دفاع از حق و بازپس گرفتن آن از غاصب و ظالم، نه تنها یک عمل شرعى و اخلاقى که گاه لازم و واجب است، هم چنان که بر غاصب نیز بازگرداندن حقوق دیگران واجب است.
نتیجه:
به طور خلاصه علل و عوامل جاودانگی حضرت زهرا(س) عبارتند از:1- بصیرت و ولایت مداری فاطمه(س)
2- چگونگی شهادت و طلب دعا و استغاثه از حضرت زهرا(س)
3- مقام علمی که نشأت گرفته از اخلاص، صدق و تلاش
4- نصرت های فاطمی در عصر حاضر و در جنگ های انقلاب
5- عشق و احترام معبود به حضرت زهرا(س)
6-خلوص، تقوا، عفت اخلاص و ایمان حضرت زهرا(س)
7- مدیریت، تدبیر و الگوی کامل بشریت.
منبع :
https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=10849https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4693/4726/37779
https://www.mashreghnews.ir/news/935403
https://hawzah.net/fa/Article/View/99477
http://ensani.ir/fa/article/29499
http://ensani.ir/fa/article/29472