ابعاد فرهنگی، سیاسى و اقتصادى حج

سفر حج در حقیقت یک هجرت بزرگ است، یک سفر الهى است، یک میدان گسترده خودسازى وجهاد اکبر است. مراسم حج در واقع عبادتى را نشان مى‌دهد که عمیقا با خاطره مجاهدات ابراهیم و فرزندش اسماعیل و همسرش هاجر علیه‌السلام آمیخته است.
پنجشنبه، 15 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ابعاد فرهنگی، سیاسى و اقتصادى حج
سفر حج در حقیقت یک هجرت بزرگ است، یک سفر الهى است، یک میدان گسترده خودسازى وجهاد اکبر است. مراسم حج در واقع عبادتى را نشان مى‌دهد که عمیقا با خاطره مجاهدات ابراهیم و فرزندش اسماعیل و همسرش هاجر علیه‌السلام آمیخته است و ما اگر در مطالعات در مورد اسرار حج از این نکته غفلت کنیم بسیارى از مراسم آن به صورت معما در مى‌آید، کلید حل این معما توجه به این آمیختگى عمیق است.
 
هنگامى که در قربانگاه در سرزمین منا مى‌آییم تعجب مى‌کنیم این همه قربانى براى چیست؟ اصولا مگر ذبح حیوان مى‌تواند حلقه‌اى از مجموعه یک عبادت باشد؟! اما هنگامى که مسئله قربانى ابراهیم(علیه السلام) را به خاطر مى‌آوریم که عزیزترین عزیزانش و شیرین‌ترین ثمره عمرش را در این میدان در راه خدا ایثار کرد و بعدا سنتى به‌عنوان قربانى در منا به وجود آمد، به فلسفه این کار پى مى‌بریم.

قربانى کردن رمز گذشت از همه چیز در راه معبود است، قربانى کردن مظهرى است براى تهى نمودن قلب از غیر یاد خدا و هنگامى مى‌توان از این مناسک بهره تربیتى کافى گرفت که تمام صحنه ذبح اسماعیل و روحیات این پدر و پسر به هنگام قربانى در نظر مجسم ‌شود و آن روحیات در وجود انسان پرتوافکن گردد.

هنگامى که به سراغ جمرات (سه ستون سنگى مخصوصى که حجاج در مراسم حج آنها را سنگباران مى‌کنند و در هر بار هفت سنگ با مراسم مخصوص به آنها مى‌زنند) این معما در نظر ما خودنمایى مى‌کند که پرتاب این همه سنگ به یک ستون بى‌روح چه مفهومى مى‌تواند داشته باشد و چه مشکلى را حل مى‌کند؟ اما هنگامى که به خاطر مى‌آوریم اینها یادآور خاطره مبارزه ابراهیم قهرمان توحیدبا وسوسه‌هاى شیطان است که سه بار بر سر راه او ظاهر شد و تصمیم داشتاو را در این میدان “جهاد اکبر” گرفتار سستى و تردید کند، اما هر زمان ابراهیم قهرمان او را با سنگ از خود دور ساخت، محتواى این مراسم روشن‌تر مى‌شود.

مفهوم این مراسم این است که همه شما نیز در طول عمر در میدان جهاد اکبر یا وسوسه‌هاى شیاطین روبرو هستید و تا آنها را سنگسار نکنید واز خود نرانید پیروز نخواهید شد. اگر انتظار دارید که خداوند بزرگ همان‌گونه که سلام بر ابراهیم فرستاده و مکتب و یاد او را جاودان نموده، به شمانظر لطف و مرحمتى کندباید خط او را تداوم بخشید.

و یا هنگامى که به “صفا” و “مروه”‌ مى‌آییم و مى‌بینیم گروه گروه مردم از این کوه کوچک به آن کوه کوچک‌تر مى‌روند و از آنجا به اینجا باز مى‌گردند و بى آنکه چیزى به دست آورده باشند این عمل را تکرار مى‌کنند، گاه مى‌دوند و گاه راه مى‌روند، مسلماتعجب مى‌کنیم که این دیگر چه کارى است و چه مفهومى مى‌تواند داشته باشد؟!

اما هنگامى که به عقب بر مى‌گردیم و داستان سعى و تلاش آن زن باایمان “هاجر”‌را براى نجات جان فرزند شیرخوارش اسماعیل در آن بیابان خشک و سوزان به خاطر مى‌آوریم که چگونه بعد از این سعى و تلاش، خداوند او را به مقصدش رسانید، چشمه زمزم از زیر پاى نوزادش جوشیدن گرفت ناگهان چرخ زمان به عقب بر مى‌گردد، پرده‌ها کنار مى‌رود و خود را در آن لحظه در کنار “هاجر”‌مى‌بینیم و با او در سعى و تلاشش همگام مى‌شویم که در راه خدا بى‌سعى و تلاش کسى به جایى نمى‌رسد!

و به آسانى مى‌توان از آنچه گفتیم نتیجه گرفت که”حج” را باید با این رموز تعلیم داد و خاطرات ابراهیم و فرزند و هسمرش را گام به گام تجسم بخشید تا هم فلسفه آن درک شود و هم اثرات عمیق اخلاقى حج در نفوس حجاج پرتوافکن گردد که بدون آن آثار قشرى بیش نیست.

کلمه حج در ده مورد در قرآن آمده است و در هر یک از این موارد به یکى از احکام و امور مربوط به این دستور مهم اشاره شده است از جمله:
- اعلام عمومى که به وسیله قهرمان توحید، ابراهیم علیه‌السلام بعد از بناى خانه خدا انجام شد و مردم جهان را براى طواف این مکان مقدس دعوت کرد.
“و اذن فى الناس بالحج یا توک رجالا و على کل ضامر یاتین من کل فج عمیق”:
مردم را براى انجام دستورات حج دعوت کن تا پیاده و سواره بر شتران لاغر از دره‌هاى ژرف و دور به سوى تو آیند.
- اصل حج که به واسطه آیه 97 سوره آل عمران در اسلام تشریع شده است:
“ولله على الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا”
“بر هر فردى که توانایى داشته باشد، که به سوى پروردگار برود حج خانه‌اش فرض است”.
- ماه‌هایى که این اعمال در آنها انجام مى‌شود آنجا که مى‌خوانیم “الحج اشهر معلومات” (انجام مناسک حج باید در ماه‌هاى معین باشد.)
- حدود و شرایط واعمالى که در مراسم حج باید انجام گیرد همانند آیه مورد بحث:
“واتموا الحج والعمره لله...”
- فلسفه اجتماعى و فواید آن، آنجا که مى‌خوانیم:
“لیشهدوا منافع لهم”
(تا منافعى که براى آنهاست دریابند)

از آیات مختلف قرآن و احادیث و تواریخ اسلامى به خوبى استفاده مى‌شود که خانه کعبه پیش از ابراهیم(علیه السلام)، حتى اززمان آدم(علیه السلام) برپا شده بود. در آیه 37 سوره ابراهیم از قول این پیامبر بزرگ مى‌خوانیم: ربنا انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم” (پروردگارا! بعضى از فرزندانم را در این سرزمین خشک وسوزان درکنار خانه تو سکونت دادم.) این آیه گواهى مى‌دهد موقعى که ابراهیم با فرزندشیرخوارش اسماعیل و همسرش به سرزمین مکه آمدند اثرى از خانه کعبه وجود داشته است.

در آیه 96 سوره آل عمران نیز مى‌خوانیم:‌ ان اول بیت وضع للناس للذى بیتکه مبارکا:‌”نخستین خانه‌اى که به منظور پرستش خداوند براى مردم ساخته شد در سرزمین مکه بود، مسلم است که پرستش خداوند و ساختن مرکز عبادت از زمان ابراهیم آغاز نگردیده بلکه قبلا و حتى از زمان آدم علیه‌السلام بوده است.)

اتفاقا تعبیرى که در قرآن به چشم مى‌خورد نیز همین معنى را مى‌رساند آنجا که مى‌گوید:‌”به یاد آورید هنگامى را که ابراهیم و اسماعیل پایه‌هاى خانه (کعبه) را بالا مى‌بردند و مى‌گفتند: “پروردگارا! ازما بپذیر تو شنوا و دانایی” (و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم.) این تعبیر مى‌رساند که شالوده‌هاى خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم واسماعیل پایه‌ها را بالا بردند.

در خطبه معروف قاصعه از نهج‌البلاغه نیز مى‌خوانیم:
“آیا نمى‌بینید که خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسیله قطعات سنگی... امتحان کرده است و آن را خانه محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن طواف کنند.”

آیات قرآن و روایات این تاریخچه معروف را تائید مى‌کند که خانه کعبه نخست به دست آدم ساخته شد، سپس در توفان نوح فرو ریخت و بعد به دست ابراهیم و فرزندش اسماعیل تجدیدبنا گردید.

ولله على الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا
در این جمله دستور انجام حج به همه مردم داده شده است و از آن تعبیر به یک بدهى و دین الهى شده است که بر ذمه عموم مردم مى‌باشد زیرا فرموده است “ولله على الناس” (براى خدا بر مردم است...)

واژه “ حج” در اصل به معنى قصد است و به همین جهت به جاده و راه “محجه”‌(بر وزن موده) گفته مى‌شود، زیرا انسان را به مقصد مى رساند وبه دلیل و برهان حجت مى‌گویند، زیرا مقصود را در بحث روشن مى‌سازد و اما اینکه این مراسم مخصوص را حج نامیده‌اند براى این است که به هنگام حرکت براى شرکت در این مراسم “قصد زیارت خانه خدا”‌مى‌کنند وبه همین دلیل در آیه فوق اضافه به بیت (خانه کعبه) شده است.

همان‌طور که سابقا اشاره کرده‌ایم مراسم زیارت خانه کعبه نخستین بار در زمان ابراهیم “رسمیت”‌یافت و سپس به صورت یک سنت حتى در زمان عرب جاهلى ادامه یافت و در اسلام به صورت کامل‌تر و خالى از هر گونه خرافه دوران جاهلى تشریع گردید (البته از نهج‌البلاغه (خطبه قاصعه) و بعضى از روایات به خوبى استفاده مى‌شود که فریضه حج از زمان آدم علیه‌السلام تشریع شده بود ولى رسمیت یافتن آن بیشتر مربوط به زمان ابراهیم علیه‌السلام است.)

حج بر هر انسانى که توانایى داشته باشد در عمر فقط یک بار واجب مى‌شود و از آیه فوق نیز بیش از این استفاده نمى‌گردد زیراحکم مطلق است و با یک بار انجام دادن امتثال حاصل مى‌شود. تنها شرطى که در آیه براى وجوب حج ذکر شده مسئله استطاعت است که با تعبیر “من استطاع الیه سبیلا” (کسى که توانایى راهپیمایى به سوى خانه کعبه داشته باشد) بیان شده. البته در روایات اسلامى و کتب فقهی، استطاعت به معنى “داشتن زاد و توشه و مرکب و توانایى جسمى و باز بودن راه و توانایى بر اداره زندگى به هنگام بازگشت از حج” تفسیر شده است ولى در حقیقت همه اینها در آیه فوق مندرج است، زیرا استطاعت در اصل به معناى توانایى است که شامل تمام این امور مى‌شود.
 

فلسفه و اسرار عمیق حج:

مراسم پرشکوه حج- همچون عبادات دیگر- داراى برکات و آثار فراوانى در فرد و جامعه اسلامى است که اگر طبق برنامه صحیح انجام پذیرد واز آن بهره‌بردارى درستى شود مى‌تواند هر سال منشا تحول تازه‌اى در جوامع اسلامى گردد.این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بعد است که هر یک از دیگرى ریشه‌دارتر و پرسودتر است:
بعد اخلاقى حج: مهمترین فلسفه حج همان دگرگونى اخلاقى است که در انسان‌ها به وجود مى‌آورد، مراسم “احرام” انسان را به کلى از تمینات مادى و امتیازات ظاهرى و لباس‌هاى رنگارنگ و زر و زیور بیرون مى‌ریزد و با تحریم لذایذ و پرداخت به خودسازى که از وظایف محرم است او را از جهان ماده جدا کرده و درعالمى از نور و روحانیت و صفا فرو مى‌برد و آنها را که در حال عادى بار سنگین امتیازات موهوم و درجه‌ها و مدال‌ها را بر دوش خود احساس مى‌کنند یک مرتبه سبکبار و راحت و آسوده مى‌کند.

بعد سیاسى حج:‌به گفته یکى از بزرگان و فقهاى اسلام، مراسم حج درعین اینکه خالص‌ترین وعمیق‌ترین عبادات را عرضه مى‌کند، موثرترین وسیله براى پیشبرد اهداف سیاسى اسلام است. روح عبادت، توجه به خدا و روح سیاسى توجه به خلق خداست ، این دو در حج آنچنان به هم آمیخته‌اند که تار و پود یک پارچه! حج عامل موثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است. حج عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژادپرستى و محدود‌شدن در حصارمرزهاى جغرافیایى است. حج وسیله‌اى است براى شکستن سانسورها واز بین بردن خفقان‌هاى نظام‌هاى ظالمانه‌اى که در کشورهاى اسلامى حکمفرما مى‌شود.

حج وسیله‌اى است براى انتقال اخبار سیاسى کشورهاى اسلامى ازهر نقطه به نقطه دیگر و بالاخره حج عامل موثرى است براى شکستن زنجیر‌هاى اسارت واستعمار و آزاد ساختن مسلمین و به همین دلیل در آن ایام که حاکمان جبار همچون بنى‌امیه و بنى‌عباس بر سرزمین‌هاى مقدس اسلامى حکومت مى‌کردند و هرگونه تماس میان قشرهاى مسلمان را زیر نظر مى‌گرفتند تا هر حرکت آزادیبخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچه‌اى بود به سوى آزادى و تماس قشرهاى جامعه بزرگ اسلامى با یکدیگر وطرح مسائل مختلف سیاسی.روى همین جهت امیر مومنان علی(علیه‌السلام) به هنگامى که فلسفه فرایض و عبادات را مى‌شمرد درباره حج مى‌گوید: الحج تقویه للدین:‌ (خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد.)

بى‌جهت نیست که یکى از سیاستمداران معروف بیگانه در گفتار پرمعنى خود مى‌گوید:‌”واى به حال مسلماناناگر معنى حج را نفهمند و واى به حال دشمنانشان اگر معنى حج را درک کنند.”! و حتى در روایات اسلامى حج به‌عنوان جهاد افراد ضعیف شمرده شده، جهادى که حتى پیرمردان و پیرزنان ناتوان با حضور در صحنه آن مى‌توانند شکوه و عظمت امت اسلامى را منعکس سازند وبا حلقه‌هاى تو در توى نمازگزاران گرد خانه خدا و سردادن آواى وحدت و تکبیر، پشت دشمنان اسلام را بلرزانند.

بعد فرهنگی: ارتباط قشرهاى مسلمانان در ایام حج مى‌تواند به‌عنوان موثرترین عامل مبادله فرهنگى و انتقال فکرها درآید. مخصوصا با توجه به این نکته که اجتماع شکوهمند حج نماینده طبیعى و واقعى همه قشرهاى مسلمانان جهان است (چرا که در انتخاب افراد براى رفتن به زیارت خانه خدا هیچ عامل مصنوعى موثر نیست و زوار کعبه از میان تمام گروه‌ها، نژادها، زبان‌هایى که مسلمانان به آن تکلم مى‌کنند برخاسته و در آنجا جمع مى‌شوند.)

لذا در روایات اسلامى مى‌خوانیم:‌ یکى از فواید حج نشر اخبار و آثار رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) به تمام جهان اسلامى است. بعد اقتصادى حج: برخلاف آنچه بعضى فکر مى‌کنند استفاده از کنگره عظیم حج براى تقویت پایه‌هاى اقتصادى کشورهاى اسلامى نه تنها با روح حج منافات ندارد بلکه طبق روایات اسلامى یکى از فلسفه‌هاى آن را تشکیل مى‌دهد.چه مانعى دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ پایه یک بازار مشترک اسلامى را بگذارند و زمینه‌هاى مبادلاتى و تجارى را در میان خود به گونه‌اى فراهم سازند که نه منافعشان به جیب دشمنانشان بریزد ونه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد که این دنیاپرستى نیست، عین عبادت است و جهاد.

لذا در روایت “هشام بن حکم” از”امام صادق(علیه السلام)“ ضمن بیان فلسفه‌هاى حج صریحا به این موضوع اشاره شده بود که یکى از اهداف حج، تقویت تجارت مسلمانان و تسهیل روابط اقتصادى است. و در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) در تفسیر آیه “لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربکم” (بقره -198) مى‌خوانیم که فرمود: منظور از این آیه کسب روزى است فاذا احل الرجل من احرامه و قضى فلیشتر لیبع فى الموسم: “هنگامى که انسان از احرام بیرون آید و مناسک حج را به جا آورد در همان موسم حج خرید و فروش کند (و این موضوع نه تنها گناه ندارد بلکه داراى ثواب است.)

همین معنى در ذیل حدیثى که از “امام على‌بن موسى الرضا”(علیه السلام) به‌طور مشروح در بیان فلسفه‌هاى حج وارد شده است آمده و در پایان آن مى‌فرماید: لیشهدوا منافع لهم.اشاره به اینکه آیه “لیشهدوا منافع لهم” هم منافع معنوى را شامل مى‌شود وهم منافع مادى را که از یک نظر همه معنوى است.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.