غيبت حضرت مهدي (عليه السلام)

سال‌ها پيش از زاده‌شدن حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) آن‌گاه که معصومان(عليهم السلام) از آن حضرت سخن مي‌گفتند، بي‌درنگ به پنهان‌زيستي آن حضرت نيز اشاره مي‌کردند. اين پافشاري، بيش از آن‌که در جهت آگاه کردن شيعيان باشد، براي زمينه‌سازي و آماده‌کردن آن‌ها بود. آنچه بر رمز و راز اين مسأله مي‌افزود، پافشاري معصومان(عليهم السلام) بر سِرّ بودن اين حادثه بود؛ اگر چه گاهي به تناسب، گفته‌هاي ارزنده‌اي دربارة آن، به پيروان خود مي‌فرمودند.
پنجشنبه، 15 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غيبت حضرت مهدي (عليه السلام)
غيبت حضرت مهدي (عليه السلام)
غيبت حضرت مهدي (عليه السلام)

نويسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت2-ص32 تاص36
پيش‌درآمد
سال‌ها پيش از زاده‌شدن حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) آن‌گاه که معصومان(عليهم السلام) از آن حضرت سخن مي‌گفتند، بي‌درنگ به پنهان‌زيستي آن حضرت نيز اشاره مي‌کردند. اين پافشاري، بيش از آن‌که در جهت آگاه کردن شيعيان باشد، براي زمينه‌سازي و آماده‌کردن آن‌ها بود.
آنچه بر رمز و راز اين مسأله مي‌افزود، پافشاري معصومان(عليهم السلام) بر سِرّ بودن اين حادثه بود؛ اگر چه گاهي به تناسب، گفته‌هاي ارزنده‌اي دربارة آن، به پيروان خود مي‌فرمودند.
بدين سان آنچه در رهيافت بررسي سخنان ايشان مي‌توان به دست داد، نسبت به آنچه بر ما پوشيده است، بسيار اندک و ناچيز است.
در اين درس، با بهره‌گيري از آن بيانات ارزشمند، کليّاتي از مباحث مربوط به غيبت آن حضرت مطرح شده است، تا دريچه‌اي باشد به موضوعات ديگر که در درس‌هاي آينده مطرح مي‌شود.
مفهوم غيبت
اين که «غيبت» در لغت به چه معناست، خود اهميّت بسزايي دارد.
«غيبت»، به معناي «پنهان شدن از ديدگان» است و غايب به کسي گفته مي‌شود که حاضر و ظاهر نيست1 و در اصل، دربارة پنهان شدن خورشيد، ماه و ستارگان به کار مي‌رود2. همچنين دربارة كسي به کار مي‌رود كه مدتي در جايي حضور دارد و پس از آن، از ديدگان رفته و ديگر ديده نمي‌شود.3 در اصطلاح مهدويّت نيز به پنهان‌زيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) گفته مي‏شود.
پيشگويي غيبت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
بي‌گمان بسياري از روايات و احاديثي كه درباره حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است، از غيبت او نيز خبر ‏داده است.
برخي از اين روايات که با تعبيرهاي مختلفي بيان شده، بدين قرار است:
1. امام علي(عليه السلام) به غيبت آن حضرت اين‌گونه اشاره کرده است:
الْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَة؛4
يازدهمين از فرزندان من، مهدي است که زمين را از عدل و قسط سرشار مي‌سازد؛ همان‌گونه که از ظلم و بيداد پُر شده باشد. براي او غيبت و حيرتي است.
2. امام صادق(عليه السلام) به روشني غيبت آن حضرت را مورد تأکيد قرار داده، مي‌فرمايد:
إِنَّ لِلْقَائِمِ(عليه السلام) غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ؛5
همانا براي قائم غيبتي است، پيش از آن که قيام نمايد.
3. امام رضا(عليه السلام) فرمود:
ذَاكَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي يُغَيِّبُهُ اللَّهُ فِي سِتْرِهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛6
او چهارمين از فرزندان من است. خداوند او را در پرده خويش تا آن‌گاه که بخواهد پنهان خواهد ساخت. آن‌گاه او را ظاهر مي‌سازد؛ پس زمين را سرشار از عدل و قسط مي‌سازد؛ آن گونه که سرشار از ظلم و جور شده باشد.
يادآوري: در برخي روايات، افزون بر واژة «غيبت»، «حيرت» نيز به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نسبت داده شده است. اين پرسش پيش مي‌آيد که چگونه ممكن است امام معصوم دچار حيرت شود؟ براي روشن شدن اين نكته، به معناي حيرت اشاره‌اي كوتاه مي‌كنيم.
«حيرت» از نظر لغت درباره کسي به كار مي‌رود که در کار خود سرگردان است7 و گشايشي در آن نمي‌بيند.8 اين، به تناسب افراد متفاوت خواهد بود؛ از اين رو سرگرداني آن حضرت، با آنچه درباره عموم مردم گفته شده، به طور کامل متفاوت است. با در نظرگرفتن يکي از معاني لغوي و به دور از معناي عرفي و اصطلاحي، اطلاق آن بر خود حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز بدون اشکال خواهد بود.
امام باقر(عليه السلام) آن‌گاه که حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را در دوران غيبت به حضرت يوسف(عليه السلام) تشبيه كرد، در پاسخ راوي که از وجه شباهت مي‌پرسد، مي‌فرمايد: «الْحِيرَةُ وَ الْغَيْبَةُ».9
روشن است که حضرت يوسف همواره در مشکلات و مصيبت‌ها، گشايشي در کار خود نمي‌ديد.
بنابراين، بدان سبب که حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در کار خود گشايشي نمي‌بيند، تا آن زمان که خداوند اراده ظهور فرمايد، در حيرت است.
تأکيد بر حتمي‌بودن غيبت
پيشوايان معصوم(عليهم السلام) در پاره‌اي از سخنان خود، غيبت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را امري حتمي و غير قابل ترديد دانسته‌اند.
برخي روايات که اين معنا را منعکس ساخته، از اين قرار است:
امام رضا(عليه السلام) از پدران خود و ايشان از نبي اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل کردند که آن حضرت با استفاد از واژگان سوگند فرمود:
وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي؛‏10
و سوگند به آن کسي که به حق مرا بشارت دهنده برانگيخت! هر آينه قائم از فرزندان من، غايب خواهد شد.
مفضل مي‌گويد از امام صادق(عليه السلام) شنيدم که فرمود:
إِيَّاكُمْ وَ التَّنْوِيهَ أَمَا وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ إِمَامُكُمْ سِنِيناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَ لَتُمَحَّصُن... ؛11
فرياد نکنيد. به خدا سوگند! امام شما سالياني از روزگارتان غيبت کند و ناگزير مورد آزمايش واقع شويد....
آن حضرت همچنين فرمود: «أَمَا وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ عَنْكُمْ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْر»؛12
و نيز فرمود: «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا»؛13
و نيز آن حضرت فرمود: «لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غَيْبَة»؛14
امام عسکري(عليه السلام) فرمود: «وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَة».15
تعبيرهاي ياد شده، در بيان تأکيد بر قطعي‌بودن غيبت براي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
تأکيد فراوان پيشوايان معصوم(عليهم السلام) باعث شد اين باور در عمق اذهان مسلمانان ريشه دوانده، از باورها خدشه‌ناپذير آن‌ها شود، به همين دليل، برخي افراد که مدعي مهدويّت شدند، در پاره‌اي موارد، سخن از غيبت نيز به ميان آوردند.16
همچنين تأکيدهاي ياد شده سبب شد کتاب‌هاي فراواني با همين عنوان پيش از ولادت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به رشتة تحرير در آيد.

پي نوشت:

1. ر.ک: فخر الدين طريحی, مجمع البحرين, ج2, ماده غيبت؛ لسان العرب, ج4, ص454؛ زبيدی, تاج العروس, ج3, ص146؛ فيروزآبادی, القاموس المحيط, ج2, ص10؛ جوهری, الصحاح, ج2, ص633..
2. جوهری, الصحاح, ج1, ص196.
3. ابوهلال عسکری, الفروق اللغوية, ص63.
4. شيخ کلينی, کافی, ج1, ص338, ح7.
5. همان, ح9؛ نعماني، الغيبة، ص166, ح6.
6. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2, ص376, ح7.
7. جوهری, الصحاح, ج2, ص640.
8. طريحی، فخرالدين, مجمع البحرين, ج1, ص604.
9. شيخ طوسی, کتاب الغيبة, ص163.
10. همان، ج1, ص51.
11. شيخ کلينی, کافی, ج1, ص336, ح3.
12. همان, ص338.
13. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2, ص481, ح11.
14. شيخ کلينی, کافی, ج1, ص342, ح29.
15. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج2, ص384.
16. از جملة اين گروه‌ها می‌توان به کيسانيه, زيديه, جاروديه و اسماعيليه اشاره کرد.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.