

انبانى انباشته از آتش!
نويسنده:عليرضا داوري
منبع:رسالت
منبع:رسالت
خوشههايى از شاخسار اخلاق اسلامي
در سوره بقره مىخوانيم: يا ايها الذين آمنوا واتقوالله وذروا...
اى گروندگان به خدا از خشم و عذاب خدا بپرهيزيد و آنچه از ربا در دست شما مانده، بگذاريد و بگذريد، اگر ايمان آوردهايد.
پس اگر باز نايستيد از رباخواري، پس به جنگ با خدا و رسول او برخاستهايد و اگر توبه کنيد و باز گذاريد آن را، سرمايه شما ازآن خودتان است.
نه شما ستمکار باشيد و نه ستمکش.
در اين آيه شريفه رباخواري، آهنگ جنگ با خدا دانسته شده و اين همانندسازى بزرگى گناه را مىرساند. زيرا رباخوارى سلامت جامعه را به خطر مىاندازد و توازن اقتصادى کشور را در هم مىکوبد.
رباخوارى فرصت انديشه و عمل را از فردى که در اين دام افتاده مىگيرد، پيوسته در اين انديشه است که هرچه زودتر سود کلان رباخوار را فراهم سازد تا برايش دردسر فراهم نسازد.
از اين روى با انديشهاى آزاد وارد عمل نمىشود و به هرکارى از روى اضطرار دست مىزند. چه بسا فکر نکرده به کارهايى دست بزند که هستى خود را از دست بدهد.
افرادى که در دام اين افراد قرار گرفتهاند، براى حفظ آبروى خود به کارهايى روى مىآورند که چندان سودآور نيست و چون سود ثابت و مقررى بايد بپردازند چه بسا از سرمايهاى که در دست دارند، استفاده کرده و رفته رفته خود را به نابودى بکشانند و هستى خود را تباه سازند. رباخوارى داراى دو ويژگى است که درست برخلاف طبيعت نظام جامعه خودنمايى مىکند و به ناچار درهم شکننده سلامت جامعه است.
نخست اينکه: ربا خوار با سرمايه کلانى که در دست دارد مىخواهد از تلاش و کوشش ديگران بهرهمند شود و خود با عنوان “عضو فلج” جامعه سربار ديگران باشد.
دوم اينکه:با سود ثابت و مقررى که بر گردن طعمه خود نهاده او را از هرتوانى باز مىدارد و فرصت انديشه و انتخاب آزاد را از وى مىگيرد و او را به سوى نابودى و سقوط مىکشاند.
ربا يک عامل ويرانگر و مايه به تباهى کشيدن جامعه است. از آنجايى که پروردگار جهان آگاه به مصالح و مفاسد واقعى بشر است، ربا را يک عنصر فاسد کننده و حرام دانسته است.
در سوره آل عمران مىخوانيم:
يا ايها الذين آمنوا لا تاکلوا الربا... .
اى کسانى که ايمان آوردهايد ربا را با چندين برابر سود و بهره آسان نگيريد و مانند يک خوراک گوارا بر خود روا نداريد که آن را به راحتى و خوشى بخوريد [يعني، يک غذاى گوارا نيست، بلکه بسى ناگوار است.]
از خدا پروا داشته باشيد تا رستگار شويد.
از آتش بپرهيزيد که تنها براى کافران آماده شده است.
[يعنى رباخوار، در نهايت در زمره کافران محشور و با آنان و در کاروان کفر ورزيدگان رهسپار دوزخ و در جايگاه ويژه جايگزين خواهد گرديد. از خدا و رسول پيروى کنيد، تا مورد عنايت حق قرار گيريد.]
[يعني، رباخوار از عنايت حق محروم است.]
ربا مساوى با ظلم و کفر و اعلام جنگ با خدا و رسول، مايه نفرت و نفرين و لعنت خدا و فرشتگان و موجب هميشه ماندن در آتش دوزخ است. علاوه بر اين خسارتها و زيانهاى فراوانى بر سلامت جامعه وارد مىکند. در واقع رباست که حرام است، نه شکل و عنوان آن. با کمى تغيير در شکل و صورت با حفظ ماهيت زشتى و حرام بودن آن را نمىتوان ناديده گرفت و آنچه موجب لعنت و جنگ با خدا و رسول است، حقيقت و ماهيت رباست نه صورت واسم، ربا مايه فساد جامعه است و سلامت اقتصادى را تهديد مىکند.
ربا در صورتى است که طرف مورد معامله [که سود بر آن اضافه مىشود يا سود از آن برداشت مىشود] در اختيار و تصرف تو نباشد.
در ربا سود راديگرى مىبرد و از اختيار سود دهنده خارج مىگردد.
“ربا در واقع منزلتى به سان سرقت است.”
ربا و رباخوارى مساوى است با:
انتخاب پليدترين و پستترين راه معيشت، از بين رفتن برکت از زندگي، از دست دادن عقل، خرد و انديشه، جاويد ماندن در جايگاه ويژه کافران در آتش دوزخ.
ربا با “اعلام جنگ با خدا و رسول” برابر است.
از پيامبر اعظم (صلىالله عليه وآله و سلم) روايت شده است که بدترين راه درآمد، درآمدى است که از راه “ربا” به دست آيد.
رباى واقعى که از نظر عرف و بازار افزوده گرفتن به شمار مىآيد، مانند مبلغى که کسى امروز وام مىدهد تا پس از مدتى همان مبلغ را با افزوده- هرچه باشد- بازستاند.
افزوده گرفتن سبب فساد و مايه ستم است و سبب مىشود که مردم از تجارت و کسب و زراعت باز مانند.
اميرالمومنين(ع) فرمودند:رسول خدا(ص) رباخوار و دست اندرکاران ربا را لعنت فرمود.
افرادى که رباخوار هستند براى فرار از ربا راههايى ارائه مىدهند و به اصطلاح با اندکى تغييردر عنوان موضوع خواستهاند راه فرار از عنوان ربا را نشان دهند و اين گونه راهها حيلههاى شرعى است که به کار گرفته مىشود در صورتى که شرع حيلهبردار نيست.
هرجا قرضى رخ دهد و منفعتى براى قرض دهنده شرط گردد، اين قرض، ربوى و حرام و شرط مزبور باطل خواهد بود. هرچند اين عمل به ظاهر در لواى کارى غير از قرض انجام گيرد، مانند پولى که مضاربه داده مىشود به شرط آنکه سود ثابتى در ازاى آن پرداخت شود. در اينجا هرچند عنوان مضاربه در کار است ولى در واقع آنچه صورت گرفته قرض با شرط سود ثابت براى قرض دهنده مىباشد، زيرا در مضاربه واقعى پول از آن صاحب پول و سود آن هم به تبع اصل آن مال اوست واگر بخشى از سود به کارگزار و عامل مضاربه داده مىشود، در واقع اجرت عمل اوست که بدين شکل پرداخت مىگردد از اين رو اگر ضررى رخ دهد، متوجه صاحب مال خواهد بود و در اين ميان آنچه عامل از کف داده است همان عمل او مىباشد.
همين ويژگى باعث مىشود که اگر مال بدون افراط و تفريط تلف گردد، خسارت ضمانى متوجه عامل نشود.
زيرا صاحب آن مال را به دست او سپرده پس دست او امانت است و امين مادامى که در نگهدارى و مصرف مال به بيراهه نرود و از حالت متعارف خارج نشود، ضامن نخواهد بود.
حال اگر در آنچه به ظاهر مضاربه است، صاحب مال سود ثابت از کارگزار طلب کند و خود را از حوادثى که براى مال پيش خواهد آمد، مبرا سازد، در واقع پول را به او تمليک کرده و به اندازه آن در ذمه او مالک شده است و سودى که دريافت مىکند سود قرض خواهد بود واين عمل واقعا مضاربه نيست و در قصد واقعى با شرط منفعت قرض داده شده است که اين قرض ربوى است.
و از طرفى شدت حرام بودن ربا به گونهاى است که هرگز نمىتوان با اندک تغيير ظاهرى و با حفظ حقيقت و ماهيت ربوى آن و مفاسدى که شرع از آن پرهيز داده آن را جايز شمرد.
حضرت امام خميني(ره) مىنويسد:
“اين گونه نيرنگها مانند آن مىماند که کسى شراب را در کپسولهايى جاى داده باشد آنگاه آن کپسولها را ببلعد، سپس دل خوش دارد که شرع نوشيدن شراب را حرام کرده و اين بلعيدن و خوردن است نه شرب و آشاميدن، با آنکه تمامى آثار به نوشيدن شراب بر آن بار است.”(1)
رباخواران در ميان جامعه به کسانى همانند شدهاند که حرکات مستقيم ندارند و مانند ديوانگان رفتارهاى ناهنجارى از خود نشان مىدهند،يعنى اوضاع را بر هم مى زنند و در جاده مستقيم رهسپار نيستند. خود نمىدانند چه عملى انجام مىدهند و در جهت خلاف خرد و انديشه صحيح حرکت مىکنند.
با استناد به آيه:
“ومن عاد فاولئک اصحاب النار هم فيها خالدون”(بقره، 275)
“رباخوار، در آتش دوزخ جاويدان است” و اين کنايه از “کفر”محض است که در نهاد رباخواران وجود دارد و رباخوارى با نبود کامل ايمان مساوى است، خداوند وعده فرموده که از رباخواران، برکت سلب شده و نااميدى و نگرانى در زندگى بهره آنان مىگردد. جايگاه يک رباخوار در جامعه اسلامي، جايگاه يک تبهکار حرفهاى است که همواره در کفر و عناد خود مىافزايد.
در کتاب عقاب الاعمال از پيامبر اعظم (ص) روايت شده که فرمودند:
“1- خداوند شکم رباخوار را به اندازهاى که رباخوارى کرده در دوزخ از آتش انباشته مىسازد.
2- هرگونه کار نيکى را که با پول به دست آمده از ربا انجام دهد، مورد پذيرش حق قرار نمىگيرد.
3- پيوسته مورد نفرين خدا و فرشتگان قرار دارد تا هنگامى که حتى يک قيراط از پول ربا نزد او باشد.”(2)
قيراط:کوچکترين وزن سنجش را گويند، که به طور تقريبى به اندازه يک نخود يعنى يک بيست و چهارم مثقال است.
از امام صادق(ع) روايت شده است که پليدترين دستاوردها دستاوردهايى است که از راه ربا باشد.
اساس جامعه و سلامت آن بر پايه کار و کوشش است و کسى بهره مىبرد که عمل و کوششى داشته باشد. هرگونه سود بايستى از کار و کوشش به دست آيد.
مفسده ربا سرمايهداران را از کارها و حرکتهاى نيک و خيرانديشانه باز مىدارد. افزون بر اين از کسب، تلاش و تجارت انبوه که با سرمايههاى آنان ممکن است به سود جامعه و در راه رفاه مردم به کار بيفتد، جلوگيرى مىکند. افرادى که رباخوار هستند از دسترنج ديگران و در تنگنا قرار دادن مردم بهره مىبرند و از اين جهت ضرر و زيان کلانى به روند اقتصاد و تجارت وارد مىسازد و چنين جامعهاى رو به تباهى است.
از امام صادق(ع) روايت شده است:
موقعى مردم يک جامعه رو به تباهى مىروند که ربا در ميان آنان رواج پيدا کند.
ربا از آفات خطرناک جامعههاى بشرى است که در دو جهت اخلاق و اقتصاد اثر ناگوار مستقيم دارد.
مردم را از نيکوکارى و کمک رسانى به يکديگر و يارى رساندن به طبقه مستضعف و خدا را در نظر گرفتن و هرگونه عمل نيک و خداپسندانه باز مىدارد و افزون بر آن مايه ايستايى در حرکت اقتصادى گرديده و از به کار انداختن سرمايهها در راه تجارت، صنعت، کشت و زراعت و هرگونه عمل اقتصادى پويا جلوگيرى مىکند و تنها سرمايهداران بزرگ با رباخوارى و بااستثمار کارديگران و استفاده ناروا از نقطه ضعف که همان ترس از آبروست، بار خود را مىبندند.
رباخواران مورد نفرت و نفرين حق قرار گرفته و از هرگونه عنايت و رافت الهى دور مىمانند.
پىنوشتها:
1- کتاب البيع، ج2/ 415
2- همان، 122، ح15