پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش

روزی روزگاری، دو مرد كه احساس می‌كردند شكارچیان ماهری هستند به قصد شكار خرس به جنگل رفتند. آنها چند روزی را در منطقه‌ای كه خرس زندگی می‌كرد گذراندند تا مخفیگاه خرس و مكان‌هایی كه می‌توانند خرس را شكار كنند
پنجشنبه، 5 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش
پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش

 

نویسنده: الهه رشمه




 

مورد استفاده:

به افراد خوش خیالی گفته می‌شود كه آرزوهای دور و درازی دارند كه غیرممكن است.
روزی روزگاری، دو مرد كه احساس می‌كردند شكارچیان ماهری هستند به قصد شكار خرس به جنگل رفتند. آنها چند روزی را در منطقه‌ای كه خرس زندگی می‌كرد گذراندند تا مخفیگاه خرس و مكان‌هایی كه می‌توانند خرس را شكار كنند را به سختی پیدا كردند.
آنها چند روز در كوهستان ماندند ولی نتوانستند خرسی شكار كنند، یكی از آنها گفت: بهتر نیست كه برگردیم و به خانه خود برویم و از شكار خرس چشم‌پوشی كنیم؟ من و تو فقط یك تفنگ داریم و این مسئله خطر كار ما را بیشتر می‌كند در ثانی ما به اندازه‌ی دو الی سه روز آب و غذا با خود آوردیم. اگر بخواهیم باز اینجا بمانیم ممكن است در اثر گرسنگی بمیریم.
دوستش حرف‌های او را قطع كرد و گفت: دیگر چنین حرفی نزنی! ما باید خرس شكار كنیم؟ مگر یادت نیست كه چقدر اطرافیان به ما گفتند از این كار صرف نظر كنید ولی ما اصرار كردیم كه ما می‌توانیم خرس شكار كنیم؟ حالا خوب گوش كن نقشه‌ای دارم! من و تو به آبادی كه در سر راهمان بود می‌رویم. آب و غذا به اندازه‌ی دو الی سه روز دیگر می‌خریم و دوباره برمی‌گردیم اینجا! دوستش خندید و گفت: خسته نباشی. خوب اینكه به ذهن من همه می‌رسید ولی با كدام پول؟ ما كه هرچه پول با خودمان داشتیم خرج كردیم! چطوری غذا بخریم؟
دوستش گفت: می‌دانم، ولی ما می‌توانیم در آن آبادی پوست خرس را پیش فروش كنیم. ممكن است كه از ما ارزانتر بخرند ولی از اینكه بدون شكار خرس به شهرمان برگردیم بهتر است.
با این تصورات دو مرد به آن آبادی رفتند و توانستند فردی را هم پیدا كنند كه راضی شد در ازاء پوست خرسی كه یكی دو روز آینده برایش می‌آورند، مقداری پول به آنها بدهد. بعد دو مرد شكارچی با خوشحالی با آن پول آب و غذا به اندازه‌ی چند روزشان خریدند و به محلّ زندگی خرس در كوهستان برگشتند.
دو مرد شكارچی این بار نزدیك رودخانه به انتظار خرس كمین كردند. حوالی ظهر بود كه خرس برای نوشیدن آب لب رودخانه آمد. شكارچی كه شجاع‌تر بود اصرار بیشتری هم برای شكار خرس داشت تفنگش را برداشت تا به خرس شلیك كند. ولی دوست ترسویش گفت: نه نه من می‌ترسم اگر تو شلیك كنی و حیوان زخمی شود چه؟ حیوان عصبانی خیلی وحشتناك است دوستش گفت: خجالت بكش مرد. ما آمده‌ایم شكار خرس حالا كه موقع شكار شده تو ترسیدی؟ بعد مگر ما پوست خرس را پیش پیش نفروختیم؟ جواب مردی كه منتظر پوست خرس هست تا برایش ببریم چه بدهیم؟ مرد شكارچی كه حرفهایش تمام شد منتظر نشد تا دوستش حرفی بزند. سریع تفنگ را برداشت و شلیك كرد و چون شكارچی خوب نشانه نگرفته بود، تیر از كنار سر خرس رد شد این اشتباه باعث شد حیوان به شدت عصبانی شود و به طرف مرد تیرانداز حركت كند. مرد شكارچی كه مرگ را در نزدیكی خود می‌دید، تنها راه چاره‌ای كه به ذهنش رسید این بود كه خودش را به مردن بزند تا شاید خرس دست از سر او بردارد.
دوستش كه به شدت ترسیده بود هر جور شده خود را بالای درختی رساند وقتی دید خرس عصبانی به طرف مرد شكارچی می‌رود و هر آن ممكن است او را بكشد از شدت ترس تمام بدنش می‌لرزید و چشمانش را بست تا صحنه‌ی كشته شدن دوستش را نبیند.
خرس در اطراف مرد شكارچی چرخید، وقتی دید او تكان نمی‌خورد، بدون اینكه توجهی به او بكند، لب رودخانه رفت آب خورد و به جنگل بازگشت.
شكارچی كه بالای درخت بود، چشمانش را باز كرد و دید دوست شكارچی‌اش خود را به مردن زده، خرس هم آب خورده و دارد به سمت جنگل می‌رود، گفت: خدا رو شكر. شانس آوردی خرس از كشتن تو پشیمان شد. شكارچی شجاع كه باورش نمی‌شد از چنین مهلكه‌ای جان سالم به در برده باشد، چشمانش را باز كرد و دید سالم است.
او بلند شد تفنگش را برداشت و خواست به شهر بازگردد، دوستش گفت: چی شده؟ انگار خرس حرفی به تو زده كه اینقدر بهت برخورده.
شكارچی گفت: بله خرس گفت: اولاً كاری كه نمی‌توانی را با فردی كه نمی‌شناسی شروع نكن، چون سرانجامی ندارد، دوماً پوست خرسی را كه شكار نكرده‌ای، نفروش. بله آقا به شهر می‌روم تا با آن مرد صحبت كنم شاید مبلغی را به جای پوست خرس قبول كند تا از یر دین آن بنده‌ی خدا دربیایم و آن وقت به شهر خود بازگردم.
منبع مقاله :
رشمه، الهه، (1392)، ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشه‌های آن)، تهران، انتشارات سما، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
آیت‌الله رئیسی؛ از خادمی آستان قدس تا شهادت در راه خدمت به ملت از نگاه رهبری
آیت‌الله رئیسی؛ از خادمی آستان قدس تا شهادت در راه خدمت به ملت از نگاه رهبری
مازندران نگین سبز ایران
play_arrow
مازندران نگین سبز ایران
بمباران چادرهای آوارگان فلسطینی در خان‌یونس
play_arrow
بمباران چادرهای آوارگان فلسطینی در خان‌یونس
گل‌های زیبای مهاجم جدید پرسپولیس به استقلال و تراکتور و سپاهان و پرسپولیس
play_arrow
گل‌های زیبای مهاجم جدید پرسپولیس به استقلال و تراکتور و سپاهان و پرسپولیس
ربات انسان‌نمای تسلا انعطاف‌پذیرتر شد
play_arrow
ربات انسان‌نمای تسلا انعطاف‌پذیرتر شد
تصاویر منتشرنشده از لحظۀ پیداشدن بالگرد شهید رئیسی و شهدای خدمت
play_arrow
تصاویر منتشرنشده از لحظۀ پیداشدن بالگرد شهید رئیسی و شهدای خدمت
پنجره متفاوتی از دیدار معلمان با رهبر انقلاب
play_arrow
پنجره متفاوتی از دیدار معلمان با رهبر انقلاب
رفتار عجیب اردوغان با مکرون
play_arrow
رفتار عجیب اردوغان با مکرون
توهین هوادار لیورپول به گواردیولا؛ موش کچل!
play_arrow
توهین هوادار لیورپول به گواردیولا؛ موش کچل!
اولین تصاویر از لحظه برخورد کشتی مکزیکی با پل بروکلین در نیویورک آمریکا
play_arrow
اولین تصاویر از لحظه برخورد کشتی مکزیکی با پل بروکلین در نیویورک آمریکا
عملیات ورود به مخفیگاه فروشنده گل توسط ماموران پلیس تهران
play_arrow
عملیات ورود به مخفیگاه فروشنده گل توسط ماموران پلیس تهران
انهدام پهپاد استراتژیک اسرائیل بر فراز غزه
play_arrow
انهدام پهپاد استراتژیک اسرائیل بر فراز غزه
پیش‌بینی انفجار پیجرها از ۴ ماه پیش از حادثه
play_arrow
پیش‌بینی انفجار پیجرها از ۴ ماه پیش از حادثه
با گرند ریزورت اکسلسیور کیش آشنا شوید
با گرند ریزورت اکسلسیور کیش آشنا شوید
خاطره بذرپاش از روز حادثه برای بالگرد شهید رئیسی
play_arrow
خاطره بذرپاش از روز حادثه برای بالگرد شهید رئیسی