اختلاف شیعه و سنی پیرامون خلیفه‌های دوازده‌گانه

یكی از عنوان‌هایی كه در احادیث شیعه و سنی فراوان آمده، این است كه رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود: بعد از من، دوازده خلیفه خواهد آمد، و با وجود این خلیفه‌های دوازده‌گانه، اسلام در عزت و عظمت می‌باشد.
يکشنبه، 15 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اختلاف شیعه و سنی پیرامون خلیفه‌های دوازده‌گانه
 اختلاف شیعه و سنی پیرامون خلیفه‌های دوازده‌گانه

 

نویسنده: مهدی اكبرنژاد




 

یكی از عنوان‌هایی كه در احادیث شیعه و سنی فراوان آمده، این است كه رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود: بعد از من، دوازده خلیفه خواهد آمد، و با وجود این خلیفه‌های دوازده‌گانه، اسلام در عزت و عظمت می‌باشد. (1)
در یك تقسیم‌بندی ابتدایی، این‌گونه احادیث به دو دسته تقسیم می‌شوند، یك دسته از آنها تنها گویای تصریح رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) به وجود دوازده خلیفه بعد از ایشان است بدون این‌كه از كسی نامی برده باشد كه این دسته از احادیث، هم در كتاب‌های شیعه و هم اهل سنت آمده است.
ولی دسته دیگر كه تنها در كتاب‌های حدیثی شیعه دیده می‌شود، افزون بر این‌كه محتوای دسته‌ی اول را دارند، از آن دوازده خلیفه به نوعی نام برده است.
اما درباره‌ی دسته‌ی اول باید گفت كه چنین محتوایی به اندازه‌ای در احادیث اسلامی تكرار شده كه اگر كسی ادعای تواتر آن را بكند به یقین بی‌راهه نرفته است؛ حضرت آیةالله صافی گلپایگانی در مجموع، 147 حدیث را از منافع مختلف اهل سنت و شیعه در این رابطه در كتابش ذكر كرده است. (2)
مجموعه‌ی احادیث این چنینی با سه مضمون زیر ذكر شده‌اند:
اول، یك دسته تنها بر وجود دوازده خلیفه دلالت دارند و این‌كه خلیفه‌های بعد از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) منحصر در همین‌ها هستند ولی هیچ‌گونه توصیف خاصی برای آنها ذكر نشده است.
دوم، علاوه بر این‌كه مضمون دسته اول را دارند، این خلیفه‌ها را از قریش دانسته‌اند.
سوم، تعداد این خلیفه‌ها را منطبق بر نقبای بنی‌اسرائیل معرفی كرده‌اند.
البته همه‌ی اینها، در بیان یك حقیقت مشتركند و آن این‌كه بعد از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) دوازده خلیفه وجود خواهد داشت كه با حضور آنها، اسلام در عزت و آبرومندی خواهد بود.
به نمونه‌هایی از این احادیث توجه كنید:
مسلم: حدّثنا هداب بن خالد الأزدی، حدّثنا حمّاد بن سلمة عن سمّاك بن حرب، قال: سمعت جابر بن سمرة یقول: سمعت النبیّ (صل الله علیه و آله و سلم) یقول:
«لا یزال الإسلام عزیزاً إلی اثنی عشر خلیفةً» ثمّ قال كلمة لم أفهمه. فقلت لأبی: ما قال؟ فقال: كلُّهم من قریش (3)؛
مسلم نیشابوری با اسنادش از جابر بن سمره نقل كرده كه وی می‌گوید: از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) شنیدم كه فرمود: همیشه این دین عزیز و بزرگ است تا دوازده خلیفه، آن‌گاه سخنی گفتند كه آن‌را نفهمیدم به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: همه‌ی آنان از قریش هستند.
مجموعه‌ی این احادیث كه آدرس برخی از آنها در پانوشت آمده دلالت بر یك واقعیت دارند و آن تصریح رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) به وجود دوازده خلیفه‌ی بعد از خودش است، كه با وجود آنها اسلام از عزت برخوردار است، البته هیچ كس در اصل و اساس این واقعیت تردید ندارد و همه، این سخن رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) را نقل كرده و آن را به عنوان یك اصل پذیرفته‌اند؛ ولی در تفسیر آن اختلاف‌هایی شكل گرفته است.

تفسیرهای مختلف

اختلافی كه در تفسیر این حدیث‌ها پدید آمده این است كه مقصود رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) از این جانشینان دوازده‌گانه چه كسانی‌اند؟ تفسیر شیعه از این حدیث‌ها-به دلیل‌های گوناگونی، كه در جای خود به آنها خواهیم پرداخت-یك تفسیر واحد و یكسان است و می‌توان ادعا كرد كه بین صاحب نظران شیعه هیچ‌گونه اختلافی در تفسیر این احادیث وجود ندارد و این دوازده خلیفه را بر دوازده امام معصوم (علیهم السلام) منطبق می‌دانند كه دوازدهمین آنها امام مهدی (علیه السلام) است كه اكنون زنده است.
اما میان اهل سنت، در تطبیق این حدیث‌ها، اختلاف زیادی پدید آمده كه حضرت آیة‌الله صافی، هفت تفسیر را از اهل سنت برای این احادیث ذكر كرده و به تفصیل، آنها را مورد نقد قرار داده (4) و در این قسمت به مهم‌ترین این اقوال و نقد آنها می‌پردازیم.
1. منظور از این خلیفه‌ها، خلیفه‌هایی‌اند كه بعد از صحابه‌ی رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) خواهند آمد كه به‌طور طبیعی دوره‌ی آنها بعد از حكومت معاویه و با یزید فرزند وی آغاز می‌شود. (5)
این‌جا جای این پرسش وجود دارد كه با چه توجیهی این دوازده خلیفه، منطبق بر خلیفه‌های بعد از صحابه شده؟ و طرفه این‌که از دوره‌ی یزید هم آغاز خلیفه‌ها باشد! تعجب این است یزیدی که در شر و فساد، میان امت اسلامی شهره می‌باشد چگونه می‌توان مقصود پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) باشد؛ افزون بر این، اگر این احتمال مورد قبول قرار گیرد، هر نوع احتمال دیگری را هم می‌توان در کنار آن ذکر کرد و از باب مثال گفته شود: مقصود آن حضرت خلیفه‌های بنی‌عباس بوده است.
2. تفسیر دوم اهل سنت این است که بعد از وفات امام مهدی (علیه السلام) این دوازده خلیفه ظهور خواهند كرد كه شش تا از نسل امام حسن (علیه السلام) و شش تای دیگر از نسل امام حسین (علیه السلام) خواهند بود. این تفسیر را ابن‌حجر عسقلانی از قول ابن‌المنادی او هم به استناد حدیثی از ابن‌عباس نقل كرده است. (6) روشن است كه این تفسیر هم نمی‌تواند قابل قبول باشد، زیرا چنین تفسیری با احادیثی كه تصریح دارند به این‌كه این خلیفه‌ها، بعد از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) خواهند آمد مخالفت دارد، و این عبارت ظهور دارد در این‌كه اینها بدون فاصله و متصل به دوره‌ی رسول‌الله خواهند آمد؛ و افزون بر این، چنین توجیه و تفسیری هیچ شاهدی ندارد و فقط یك نوع تطبیق استحسانی است.
3. منظور از دوازده خلیفه، كسانی‌اند كه در عصر اعتلا و قدرت‌مندی اسلام، زمام امور مسلمانان را به‌دست داشته‌اند و این عزت و عظمت در دوره‌ی حاكمانی وجود داشته است كه امت اسلامی بر زعامت و خلافت آنان اتفاق نظر پیدا كرده‌‌اند و مصادیق آنها را چنین نام برده‌اند: خلیفه‌های چهارگانه، معاویه، یزید، عبدالملك و چهار فرزند وی یعنی: ولید، سلیمان، یزید و هشام به اضافه ولید بن یزید بن عبدالملك به این ترتیب دوازده خلیفه كامل می‌شود. این تفسیر مورد قبول ابن‌حجر عسقلانی می‌باشد و از آن دفاع كرده است. (7)
باید گفت: هیچ منصفی كه اندك آگاهی از تاریخ اسلام داشته باشد و به رفتارهای معاویه در مقابل علی (علیه السلام) و كارهای ناشایست یزید و عبدالملك مروان اطلاع داشته باشد، هرگز به خود اجازه نمی‌دهد كه این حدیث رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) را بر این افراد منطبق بداند. افزون بر این‌كه هیچ‌گونه شاهدی برای اثبات چنین تفسیری وجود ندارد و تنها یك تطبیق غیرعلمی برای این احادیث است.
4. مقصود از خلیفه‌های دوازده‌گانه، دوازده خلیفه عادل و دادگر است كه در طول تاریخ اسلامی تا روز قیامت آمده و یا خواهند آمد، بنابراین تفسیر، هیچ ضرورتی ندارد كه آنان به صورت متوالی و پشت سر هم حاكمیت داشته باشند، بلكه این امكان وجود دارد كه فاصله‌ی میان آنان فراوان باشد.
سیوطی در تكمیل این تفسیر گفته است: از جمله اینها، خلیفه‌های چهارگانه، امام حسن، معاویه، ابن‌زبیر و عمر بن عبدالعزیز می‌باشند. (8)
مهم‌ترین دلیل برای نپذیرفتن این تفسیر این است كه، علاوه بر نبود شاهدی بر تأیید آن، ظهور حدیث رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) در متوالی بودن این خلیفه‌هاست نه این‌كه با فاصله و از هم گسیخته و با مدت زمان زیاد؛ و شاید به سبب همین اشكال‌ها بوده كه قندوزی نویسنده سنی مذهب، برداشت دیگری از این احادیث را ارائه كرده، می‌نویسد:
برخی از محققان گفته‌اند: احادیث بیان‌گر دوازده تن بودن خلیفه‌های بعد از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) از شهرت ویژه‌ای برخوردارند و با سندهای متعددی نقل شده و ما فهمیده‌ایم كه منظور رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) از آن دوازده نفر، امامان دوازده‌گانه از اهل بیت وی می‌باشند و نمی‌توان این احادیث را بر حاكمان اموی تطبیق داد، زیرا هم تعدادشان از این دوازده نفر بیشتر است و هم این‌كه همگی آنان-جزو عمر بن عبدالعزیز-مرتكب خطاهای فاحشی شده‌اند... هم‌چنین بر حاكمان بنی‌عباس نیز نمی‌توان منطبق دانست، چون اولاً، آنان افزون‌تر از این عدد بوده‌اند و دیگر این‌كه، چندان، عدالت و پارسایی رعایت نمی‌كردند... (9).

تفسیر شیعه

و اما تفسیر شیعه از این حدیث‌ها، یك تفسیر واحد و هم‌آهنگ است و پشتوانه‌ی این تفسیر هم شواهد و قراینی است كه برخی از آنها به احادیث و روایات تأیید كننده‌ی این تفسیر برگشت می‌كند؛ تفسیر دانشمندان شیعه از این حدیث‌ها، همان امامان دوازده‌گانه است كه اولین آنان علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) و آخرین آنها مهدی موعود (علیه السلام) است و این سلسله‌ی به هم پیوسته كسانی‌اند كه رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) در حدیث‌های متعددی وعده‌ی خلافت و جانشینی آنان را داده است. (10)
شیخ طوسی در تبیین دیدگاه شیعه چنین می‌گوید:
آن‌چه بر صحت این احادیث دلالت دارند این است كه شیعه دوازده امامی، اینها را به شكل متواتر ذكر كرده است... و اما دلیل این‌كه منظور از این اخبار، امامان دوازده‌گانه‌اند این است كه، وقتی با این اخبار ثابت شد كه امامت بعد از رسول خدا 9 منحصر در دوازده تاست، و نه زیادتر، و نه كمتر، اعتقاد ما را اثبات می‌كند؛ زیرا امت اسلامی دو دیدگاه اصلی دارد؛ یك دیدگاه كه همین عدد را معتبر می‌داند و تفسیر او هم همانی است كه وی می‌گوید؛ دیدگاه دوم، امامت را در این عدد منحصر نمی‌داند پس اگر كسی عدد را قبول كرد و این حدیث‌ها را بر غیر دوازده امام تطبیق داد، از اجماع مسلمانان بیرون رفته است. (11)
افزون بر آن‌چه در سخن شیخ طوسی آمده، چیزی كه می‌تواند دیدگاه شیعه را در این تفسیر تقویت كند، روایات دیگری است كه هم تعداد خلیفه‌های بعد از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) را دوازده نفر دانسته و هم از آنان نام برده است و این‌گونه حدیث‌ها، هم در برخی از كتاب‌های اهل سنت و هم در بیشتر كتاب‌های حدیثی شیعه آمده است.
به چند نمونه از این حدیث‌ها توجه كنید:
1. كلینی با اسنادش از زراره نقل كرده كه وی گوید: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم كه فرمود:
نحن اثناعشر إماماً منهم: حسن و الحسین، ثمّ الأئمّة من وُلد الحسین (12)؛
ما دوازده امام هستیم، حسن و حسین و سپس امامان از نسل حسین، از آنان هستند.
2. خزاز قمی از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) روایت كرده كه فرمود:
الأئمّة بعدی عدد نقباء بنی إسرائیل تسعةٌ من وُلدِ الحسینِ... (13)؛
امامان بعد از من به تعداد اشراف و برگزیدگان بنی‌اسرائیل می‌باشند، نُه تا از آنها از فرزندان حسین هستند... .
3. جوینی از پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) نقل كرده كه فرمود:
جانشینان بعد از من كه حجت‌های خداوند بر مردمند، دوازده تا می‌باشند كه اول آنان برادرم و آخرین آنها فرزندم می‌باشد. گفته شد: برادرت كیست؟ فرمود: علی‌بن‌ابی‌طالب، پرسیده شد: فرزندت چه كسی است؟ فرمود: مهدی، كه جهان را پر از عدل و داد می‌كند... .(14)
4. قندوزی حنفی از مناقب خوارزمی روایتی را از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) ذكر كرده كه در آن، نام‌های دوازده امام از علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) تا امام مهدی (علیه السلام) تصریح شده است؛ وی پس از نقل این روایت چنین می‌گوید:
جوینی (صاحب فرائد السمطین) نیز این حدیث را آورده است. (15)
این چند حدیث برای نمونه ذكر شد كه روشن شود در احادیث شیعه و در برخی حدیث‌های اهل سنت تفسیر روشنی از خلیفه‌های دوازده‌گانه ارائه شده است؛ گفتنی است، حدیث‌های این چنینی بسیار زیادند به گونه‌ای كه آیة‌الله صافی گلپایگانی 162 حدیث را از كتاب‌ها و منابع مختلف شیعه و سنی در این‌باره نقل كرده كه در این حدیث‌ها، یا نام همه‌ی امامان بیان گردیده و یا به گونه‌ای آنان مشخص شده‌اند. (16)

پی‌نوشت‌ها:

1.بخاری، صحیح، «كتاب الاحكام»، باب52، ح7222، مسلم، صحیح، «باب الاماره»، ح7، نعمانی، الغیبه، باب6، صدوق، كمال الدین، ج1، باب24، ح26.
2.صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج1، باب اول.
3.بخاری، صحیح، «كتاب الاحكام»، باب52، 7222، مسلم، صحیح، «باب الاماره»، ح7، و همین مضمون، ح8، احمد بن حنبل، مسند به نقل از: احادیث المهدی من مسند احمد بن حنبل، ص 34-44؛ در مجموع، احمد 35 حدیث را با این مضمون ذكر كرده است، طیالسی، مسند، ج3، 105، ح67، چاپ حیدرآباد دكن، نعیم بن حماد، الفتن، 39، باب7، ابی‌داوود، سنن، ح4273-4274، ترمذی، سنن، ح2223، طبرانی، المعجم الكبیر، ج2، احادیث 195-257، ابن‌المنادی، الملاحم، ص 113، حاكم نیشابوری، المستدرك علی الصحیحین، ج3، ص 317، متقی هندی، كنزالعمّال، ح33861، نعمانی، الغیبه، باب6، در این باب، نویسنده 24 حدیث با همین عنوان و محتوا ذكر كرده است، صدوق، كمال الدین، ج1، ص 279، باب24، ح26 به بعد، صدوق، خصال، ج2، ص 472، ابواب اثنی عشر، ح32، ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج1، ص300.
4.صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج1، ص 254-302.
5.همان، ص 270.
6.ابن‌حجر عسقلانی، فتح الباری بشرح البخاری، ج13، ص 264.
7.همان.
8.سیوطی، تاریخ الخلفا به نقل از: صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ج1، ص 287-288.
9.قندوزی، ینابیع الموده، ج3، باب 77، ص 105.
10.نعمانی، غیبت، باب4، صدوق، كمال‌الدین، باب22 و طوسی، كتاب الغیبه، ص 157.
11.طوسی، همان، ص 157.
12.كلینی، كافی، ج1، 533، ح16، صدوق، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، ج1، ص 56، باب6، ح22، و مفید، ارشاد، ج2، ص 315، باب59،ح7.
13.خزاز قمی، كفایة الاثر، ص 184، باب26، ح4.
14.قندوزی، ینابیع الموده، ج3، باب93، ص161.
15.همان.
16.صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، چاپ جدید، ج1، باب2، از ص 101-254.

منبع مقاله :
اكبرنژاد، مهدی؛ (1386)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت، قم: مؤسسه بوستان كتاب(مركز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، سوم 1388



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.