وظايف دوستي

همان گونه كه دين مبين اسلام نقش دوست در زندگي و ويژگيها و شرايط آن را بيان نموده،در پايداري و ادامه ي آن هم شيوه ها و دستورالعمل هايي را به عنوان حقوق و آداب دوستي پيشنهاد كرده كه پايبندي به آنها ضمن آنكه وظيفه ي دوستان شمرده شده،سبب بقاي دوستي باشد. همان طور كه بي اعتنايي نسبت به آن،دوستي ها و برادريها را از بين مي برد. لا تُضَيِّعَنَّ حَقَّ أخيكَ إتّكالاً عَلي ما بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فإنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأخٍ مَنْ ضَيَّعَتْ حَقَّهُ. (1)
يکشنبه، 12 خرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وظايف دوستي
وظايف دوستي
وظايف دوستي

نويسنده:غلامرضا بهرامي
همان گونه كه دين مبين اسلام نقش دوست در زندگي و ويژگيها و شرايط آن را بيان نموده،در پايداري و ادامه ي آن هم شيوه ها و دستورالعمل هايي را به عنوان حقوق و آداب دوستي پيشنهاد كرده كه پايبندي به آنها ضمن آنكه وظيفه ي دوستان شمرده شده،سبب بقاي دوستي باشد. همان طور كه بي اعتنايي نسبت به آن،دوستي ها و برادريها را از بين مي برد.
لا تُضَيِّعَنَّ حَقَّ أخيكَ إتّكالاً عَلي ما بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فإنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأخٍ مَنْ ضَيَّعَتْ حَقَّهُ. (1)
حق برادر و دوستت را به استناد آنچه بين تو و او جريان دارد به هيچ وجه ضايع مكن. زيرا اگر حقش را پايمال كردي ديگر برادرت نيست.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
وَ اللهِ مَا عَبدَاللهَ بِشَي ءٍ أفْضَلَ مِنْ أداءِ حَقَّ الْمُؤمِن. (2)
خداوند تبارك و تعالي به چيزي برتر از اداي حق مؤمن عبادت نمي شود.
از اين دو حديث رابطه ي مستقيم بين برادري ودوستي و انجام حقوق و وظايفي كه انسان دارد را بيان مي كند. به راستي چه ارتباطي ميان اداي حق مؤمن و بندگي خداست كه هرچه انسان وظايف خود را در مقابل دوستان پرهيزكار بيشتر انجام دهد،بيشتر بندگي خدا را كرده است؟
با اندكي تأمل و انديشه،روشن مي شود كه بدون شك بخشي از اين امر به اهميت فراواني كه اسلام براي حقوق ديگران قايل است بر مي گردد. اما علاوه برآن،اگر جامعه ي مؤمنان يك جامعه ي سرشار از مهر و دوستي باشد و همه به وظايف خود عمل نمايند و به عبارت ديگر دوست پذير باشند نه دوست گريز،آن جامعه قطعاً به يك جامعه ي يك دل و يك رنگ و ايده آل تبديل مي شود آيا اگر همگان خط مشي خود را بر پايه ي دوستي و مودّت ترسيم كنند باز هم آن جامعه نياز به دادگاه،زندان،دادگستري و... خواهد داشت؟ و آيا چنين جامعه اي در راه سعادت وبندگي خدا به توفيق دست نمي يابد؟
آري به حق چنين است.اصولاً فلسفه ي حكومت اسلامي آن است كه جامعه اي پر از دوستي،صميميت و سلامت،بدون تجاوز به حقوق ديگران،آكنده از عدالت اجتماعي و رعايت حقوق ديگران و خلاصه دنيايي آباد و آخرتي آبادتر براي آن ايجاد كند و اين مهم فقط در سايه ي اخلاق ديني،روح تفاهم و هم دلي و رعايت حقوق ديگران امكان پذير است.
اما دوستان و كساني كه طرح دوستي و برادري و صميميت با يكديگر امضا نموده اند علاوه بر وظايف عمومي و رعايت حقوق ديگران كه وظيفه ي هر مسلماني است،به دليل رفاقت و دوستي،وظايف برتري نيز پيدا مي كنند كه مي بايست نسبت به انجام آن امور تمامي همت خويش را به كار برند. همين حقوق است كه در بعضي از دعاها از خداي متعال درخواست مي كنيم كه ما را نسبت به انجام آن موفق بدارد. (3) پس مناسب است كه در اينجا به بيان حقوق دوستي بپردازيم:

1- حق در مال

يكي از حقوقي كه دوستان باايمان نسبت به يكديگر دارند آن است كه از وضع معيشت و زندگي دوست خود اطلاع كافي داشته و در حد توان نيازهاي او را برآورده نمايند. زيرا دوستي و برادري يعني اين كه هر دو در راه رسيدن به مقصد واحد همراه و رفيق يكديگر باشند و وقتي چنين بود بايد در مشكلات و نيازمنديها يار و مددكار هم باشند؛هم چنان كه پيامبر گرامي اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايند:
مَثَلُ الأخَوَيْنِ مَثَلُ الْيَدَيْنِ يَغْسِلُ إحْداهُمَا الاُخْري. (4)
مَثَل برادري مَثَل دو دوستي است كه يكي،ديگري را مي شويد.
تشبيه دوست به دست در حديث شريف هم نشان دهنده ي ضرورت كمك و ياري به هم ديگر در نيل به هدف واحد و هم نمايانگر احتياجِ يكي به ديگري در امور مختلف است و هم در عين حال اهميت مشاركت و مواسات ميان آنها را مي رساند:
به عبارت ديگر برادري و دوستي نيز بايد داراي اين سه ويژگي باشد:
1. دوستي و برادري زماني است كه هر دو رفيق براي رسيدن به مقصد واحد با يكديگر همراهي و موافقت داشته باشند.
2. دوستان در مواقع و مراتب مختلفي به يكديگر نيازمندند و تنها در سايه ي هم كاري با هم در وصول به هدف نهايي خود توفيق مي يابند.
3. مشاركت و مواسات ميان آنها حاكم باشد.
يكي از مصاديق مشاركت،مشاركت در مال است. دوستان با وفا بايد به مسأله ي مشاركت مالي و رفع حوايج و نيازهاي برادران ايماني خود در زندگي توجه نمايند. قرآن كريم تصوير روشني از اين مشاركت جهت دوستان مؤمن ترسيم نموده و از جمله در آيه ي 61 سوره ي نور مي فرمايد:
اگر شما به منزل دوستانتان وارد شديد،از آنچه در منزل آنها هست مي توانيد بخوريد و استفاده كنيد و نيازي به اجازه نيست.

2- حق در نَفْس

يكي از حقوقي كه اسلام بيشترين اهميت را به آن داده و بيشتر نيز بايد بدان توجه نمود (حق در نفس) و رفع نيازمنديهاي ديگران است. البته هرچند كه اين يك دستور عمومي است و بر هر مسلماني لازم است تا خدمت به خلق را از بارزترين اعمال خود قرار دهد اما به دليل اهميت ويژه ي آن،بايد اهتمام خاصي نيز نسبت به آن مبذول شود.
هم چنان كه خودِ دوستي داراي مراتب است،انجام اين ويژگي نيز خود مراتبي دارد. در حقيقت نه تنها يك دوست بايد تمام سعي و تلاش خود را به كار بندد و با طيب نفس و خوشحالي به ديگران خدمت كند بلكه كمال دوستي در آن است كه قبل از درخواست او،تو به دنبال كار وي و رفع نياز باشي. اسلام براي اين گونه دوستي و رفتار انساني اهميت فوق العاده اي قايل شده و در قبال آن به خاطر نقشي كه در ترويج روح همكاري و كمك دارد،ثواب و اجر زيادي در نظر گرفته است.
در حديث آمده است:
اَلْماشي فِي حَاجَهِ أخيهِ كَالسّاعي بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَروَهِ وَ قَاضي حَاجَتَهُ كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللهِ يَوْمَ بَدْرٍ وَ اُحُد. (5)
كسي كه در برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گامي برادرد مانند آن است كه سعي صفا و مروه كند و برآورنده ي حاجت او هم چون كسي است كه در روز بدر و احد در خون غلتيده باشد.

3- سكوت و سخن

شخص عاقل و حكيم كارهاي خود را با انديشه و تدبير انجام مي دهد. هر گونه سخن يا سكوت او حكيمانه و از روي موازين شرعي و عقلي است.
او اگر لب به سخن مي گشايد با تمسك به آيه شريفه: (وَ قُولُوا قَوْلاً سَديداً) ؛(6) (سخني استوار گوييد) سخن مي گويد و اگر سكوت دارد در واقع به دستور قرآن كريم: (إجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور) ؛ (7) (از سخن باطل پرهيز كنيد) عمل مي كند.
اما نسبت به دوستان،سكوت و سخن يكي از حقوق دوستي به شمار مي رود. شك نيست كه سخن گفتن و يا ساكت ماندن بسته به مورد و موقعيّت خاص خود مي تواند باعث نفع يا ضرر كسي بشود. از اين رو لازم است كه بدانيم كه در چه جايي بايد سكوت اختيار كرد و در كجا بايد سخن گفت به گونه اي كه در هيچ يك از اين دو صورت موجب ضرر و زيان دوست فراهم نيايد و از محبت و دوستي كاسته نشود.

4- عفو و بخشش

طرح دوستي پايدار و پيوند و محبت در ميان افراد با ايمان به گونه اي ريخته مي شود كه هيچ چيز در آن،راهزن نباشد. در اين ميان يكي از حقوق دوستي،عفو و بخشش است يعني اين كه در مقابل لغزشها و خطاهايي كه احياناً از جانب دوست مي بيند از خود گذشت نشان دهد.
انسان جايزالخطا است و مراتب عقل و ايمان در افراد متفاوت مي باشد. به علاوه بشر به طور طبيعي در محاصره ي صفاتي هم چون غفلت،نيسان،سهو و به طور كلّي امور نفساني است. از سوي ديگر قدرت مقابله با اين خصوصيات هم كه خدا در وجود بشر قرار داده متفاوت است.
از طرفي هيچ كس بدون عيب نيست و همان طور كه در حديث شريف آمده است (اگر به دنبال دوستي بي عيب باشي، بدون دوست خواهي ماند) (8) لذا يك دوست با توجه به اين خصيصه هاي بشري،بايد بخشش و سعه ي صدر داشته باشد.
هر گلي علّت و عيبي دارد
گل بي علت و بي عيب خداست
مهم آن است كه دوست در مقابل دوست خود- كه او را سرمايه اي عظيم براي زندگي اش مي داند- اگر احياناً لغزش و خلافي كه با اصول رفاقت سازگار نيست مشاهده نمود،با بزرگواري از كنار آن بگذرد و رفاقت ديرينه و صميميت هميشگي را كه حاصل عمر هر دو است فداي يك لغزش ننمايد.
آنگاه اگر او متوجه خطاي خود شد و عذرخواهي نمود،زود از او راضي شو و خشم خود را فرو بر و مصداق:
(وَالْكاظِمينَ الغَيْظِ). (9)
مؤمنان خشم خود را فرو مي برند.
باش و درس بزرگواري و عظمت و گذشت را از حضرت يوسف بياموز كه وقتي برادران يوسف در كمال ذلت در مقابل آن جناب ايستاده و به خطاكاري خود اعتراف نمودند؛يوسف فرمود:
(لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللهُ لَكُمْ وَ هُوَ أرْحَمُ الرَّاحِمينَ). (10)
امروز بر شما سرزنشي نيست؛خدا شما را مي آمرزد و او مهربانترين مهربانان است.
اما اگر دوست تو متوجه خطاي خود نشد و عذرخواهي ننمود،كار او حمل بر صحت نما و حسن ظن داشته باش كه شايد عذري داشته و يا غفلت كرده و... در كنار آن هم خصلتهاي خوب او را در نظر بگير و متوجه باش كه اين دوستي به راحتي به دست نيامده كه بتوان آساني آن را از دست داد. گاه انسان بايد عمري در طلب يك دوست شايسته باشد.
پس بدان كه دوستي و رفاقت از دنيا برتر است.
شاعر عرب گويد:
خُذْ مِنْ خَليلِكَ ما صَفا دُونَ الَّذي فيهِ الكَدَرِ
فَالْعُمْرِ أقْصَرُ مِنْ مُعَاتَبَهِ الْخَليلِ عَلَي العَثْرِ
از دوست صفات پسنديده و اخلاق پسنديده ي او را بگير زيرا عمر كوتاه تر از آن است كه بر اثر لغزشهاي دوست،او را ملامت كني.
آري گذشت،خصلت زيبنده اي براي هر دوست است همان گونه كه در حديث شريف آمده است:
زَيْنُ المُصَاحَبَهِ اَلإحْتِمَال. (11)
تحمل لغزشهاي دوست،زينت دوستي است.
از پيامبر گرامي اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلم) روايت شده:
إذا كانَ يَومَ القِيامَهِ نادي مُنادٍ مَنْ كَانَ أمْرُهُ عَلَي اللهِ فَلْيَدْخُلِ الْجَنَّهَ فَيُقَالَ مَنْ ذَالَّذِي أمْرُهُ عَلَي اللهِ فَيُقَالُ العافُونَ عَنِ النَّاسِ فَيَدْخُلُونَ الجَنَّهَ بِغَيْر حِسابٍ. (12)
چون روز قيامت برپا شود منادي فرياد برآرد كه آنان كه كار خود را به خدا واگذار نموده اند وارد بهشت شوند! گفته مي شود كه آنان كيانند؟ در جواب گويند:كساني كه در دنيا از خطاي مردم در مي گذشته اند. پس بي حساب وارد بهشت مي شوند.

5- دعا

دعا ارتباط انسان با عالم غيب و گفت و گوي او با خالق يكتا است. يكي از نعمتهاي بزرگ الهي كه خداوند به بشر داده آن است كه بشر مادي و غرق در عالم طبيعت- كه موجودي سراپا احتياج است- اجازه دارد تا با خالق خود و با آن نور مطلق رابطه برقرار كند و نيازهاي مادي و معنوي،دنيوي و اخروي،روحي و جسمي خودرا از حضرت حق درخواست نمايد.
افراد معمولاً در موقع دعا و عرض نياز به درگاه خدا،نخست در حق خود و نزديك ترين عزيزان خود از جمله پدر،مادر،فرزند و همسر طلب حاجت يا مغفرت مي كنند.
اما از آنجا كه از بهترين عزيزان براي انسان در زندگي،دوستاني هستند كه براي معاشرت برگزيده و نقش اساسي در سعادت دنيا و آخرت او دارند؛لازم است هر چه براي خود مي خواهد براي دوستان خود هم بخواهد و به اين ترتيب نياز آنها را نياز خود بداند.
پس شايسته است كه در دعا كه پل ارتباطي بين خالق و مخلوق است دوستان خود را فراموش ننمايندو در زندگي و مرگ براي آنها دعا كند. اهميت و ارزش دعا براي دوستان را اسلام بيان فرموده است.بر اين اساس اگر كسي براي برادر مؤمن خود دعا كند مثل آن است كه براي خود دعا كرده و همان دعا نخست در حق خود او اجابت مي شود. اسلام مؤمنان را به دعا كردن براي دوستان و ساير مؤمنان و برادر ايماني در همه وقت به ويژه در لحظات حساس و ارزشمند هم چون وقت سحر و در نماز شب،شب هاي قدر و... سفارش نموده است.
قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلم):
إذَا دَعَا الرَّجُلُ لأخِيهِ في ظَهْرِ الغَيْبِ يَقُولُ اللهُ تَعالي بِكَ أبْدَهُ يا عَبْدي.(13)
زماني كه برادر مؤمن براي دوست و برادر خود دعا مي كند،خداي تعالي مي فرمايد: (اين دعا را) اول در حق تو استجابت مي كنم و بعد براي او.
پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) هم چنين فرمود:
ما مِنْ مُؤمِنٍ دَعا لِلْمُؤمِنينَ إلا رَدَّ اللهُ عَلَيْهِ مِثْلَ الَّذِي دَعا لَهُمْ بِهِ مِنْ كُلِّ‌ مُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَهٍ. (14)
هيچ مؤمني براي برادر يا دوست خود دعا نمي كند مگر اين كه خداي متعال مثل آنچه كه براي هر مرد و زن مؤمن دعا كرده،به خود او بر مي گرداند.
پس بنا به وظيفه ي دوستي و رفاقت و رفع نيازمنديهاي مادّي و معنوي بايد در همه ي اوقات خصوصاً لحظات حسّاس و سرنوشت ساز براي دوستان خود دعا كرد و سلامت و عاقبت و مغفرت را براي آنان از درگاه حضرت احدّيت درخواست نمود. البته دعا اختصاص به زمان خاصّي ندارد. انسان هميشه محتاج دعا است چه در هنگام حيات و چه پس از مرگ. دعا براي اموات هم چون فرستادن هديه براي زندگان است و دوستان مؤمن كه بر پايه ي دين،دوستي داشته اند،نتيجه ي دوستي خود را در آخرت دريافت مي كنند.

6- وفاداري و دوستي

اخلاص و وفاداري يكي از حقوق برجسته در آيين دوستي است كه بدون آن دوستي دوام و قوام نخواهد داشت. منظور از وفاداري،ثبات در محبت و ارادت است. اين ويژگي نيز تنها از طريق عمل به حقوق دوستان تا مرگ و حتي بعد از مرگ به دست مي آيد.
از آنجا كه دوستي اهل ايمان با انگيزه ي ارزشمند الهي است،علاوه بر بركاتي كه در اين دنيا دارد،نتيجه ي اصلي آن در آخرت حاصل خواهد شد. در حديث شريف آمده است كه در آخرت،هفت گروه بي درنگ وارد بهشت شده و در سايه ي عرش الهي سكني خواهند گزيد كه از جمله ي اين گروه ها،دوستاني هستند كه براي خدا دست محبت و رفاقت به يكديگر داده اند و وفاداري آنان تا زمان مرگ و مفارقت از اين جهان ادامه داشته است. البته وفداري و پاي بندي به تعهدات اخلاقي،ديني و اجتماعي يكي از خصلت هاي اهل ايمان است.
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
شيعَتُنَا أهْلَ الْوَرْعِ وَ الإجْتِهَادِ وَ أهْلُ الْوَفَاءِ وَ الأمانَهَ. (15)
تقوا و پرهيزكاري و امانت داري و وفاداري به عهد از صفات شيعيان ماست.
دوستي تنها در سايه ي وفاداري و نشكستن پيمان مودت و برادري است كه مي تواندپايدار بماند و به سرانجام مطلوب برسد.
امام مجتبي (عليه السلام) مي فرمايد:
خَيْرُ مَفاتِيحِ الاُمُورِ الصِّدقُ وَ خَيْرُ خَواتِيمِها الْوَفاءُ. (16)
بهترين آغاز براي كارها راستگويي وبهترين پايان آنها وفاداري است.
هر آنكه جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
گرت هواست كه معشوق نگسلد پيمان
نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد
حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست
كه آشنا سخن آشنا نگه دارد (17)

7- كم توقعي

بزرگواري و كم توقعي،خصلت آزادمردان و ايجاد زحمت و مشقّت براي ديگران از صفات انسانهاي حقير و كم ظرفيت است.
داشتن توقعات بيش از حد و تكلّف آميز از دوستان باعث كاهش درجه ي دوستي و كم كم از دست رفتن و گسيختن آن مي شود. چه بسيار پيوندهاي زناشويي و دوستي هايي كه بر اثر توقّعات بي مورد به فروپاشي انجاميده است. چنان كه در حديث آمده است:
شَرُّ الإخْوانِ مَنْ تَكَلَّفَ لَه. (18)
بدترين دوستان كساني هستند كه موجب زحمت و مشقت شوند.
همان گونه كه يك دوست مي بايد با تعهد كامل به حقوق دوستي و با روحيه ي ايثارگري نسبت به دوست خود رفتار كند،از طرف مقابل نيز دوست وظيفه دارد ضمن حفظ مراتب وفاداري،از توقعات بي مورد بپرهيزد و اسباب زحمت و مشقّت ديگران را فراهم نسازد. يعني اين يك قرارداد دو طرفه است و قوام آن نيز به هر دو طرف بستگي دارد.

8- مشورت

يكي از مسايلي كه در اسلام،توجه زيادي به آن شده،موضوع (مشورت) است. خداوند تبارك و تعالي در قرآن پيامبرش را به انجام مشورت،توصيه مي كند؛
(وَ شاوِرْهُمْ فِي الأمرِ). (19)
در كارهايت مشورت كن.
مي دانيم كه علم پيامبران و از جمله پيامبر گرامي اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلم) از وحي آسماني نشأت گرفته و آنان به خودي خود نيازي به مشورت با حق ندارند اما براي اين كه مردم و مسلمانان به اهميت مشورت در زندگي توجه كنند و از سوي ديگر نيروي فكر و انديشه در افراد پرورش يابد؛آنان را به رايزني و مشورت فرا خوانده است. پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلم) نيز در امور عمومي مربوط به جامعه،به مشورت مي پرداخت و جلسات مشاوره برقرار مي ساخت.
اصولاً مردمي كه كارهاي خود را با مشورت و صلاح انديشي يكديگر انجام مي دهند،كمتر گرفتار لغزش مي شوند و بالعكس افرادي كه گرفتار استبداد رأي هستند و خود را بي نياز از افكار ديگران مي دانند غالباً گرفتار اشتباهات مي باشند.
قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلم):
ما مِن رَجُلٍ يُشاوِرُ أحَداً إلا هَدَي الرُّشْد. (20)
هيچ مردي با كسي مشورت نمي كند مگر آن كه به سوي رشد هدايت شود.

پي نوشت ها:

1. بحارالانوار،ج74،ص 165.
2. بحارالانوار،ج74،ص 232.
3. مانند دعاي بيست و ششم از صحيفه ي سجاديه.
4. المحجه البيضاء،ج3،ص 321.
5. بحارالانوار،ج78،ص 281 .
6. سوره ي احزاب،آيه ي 70 .
7. سوره ي حج،آيه ي 30.
8. بحارالانوار،ج74،ص 282.
9. سوره ي آل عمران،آيه ي 134.
10. سوره ي يوسف،آيه ي 92.
11. غررالحكم،ص 426.
12. نقل از تفسير نمونه،ج2،ص 468.
13. المحجه البيضاء،ج3،ص 340.
14. عُدّه الداعي،ص 183.
15. بحارالانوار،ج68 ، ص 167.
16. اعلام الدين ، ج1،ص 300 .
17. حافظ.
18. بحارالانوار،ج74،ص 163.
19. سوره ي آل عمران،آيه ي 159.
20. به نقل از تفسير نمونه در ذيل آيه ي (و أمرهم شوري بينهم)،ج20،ص 462.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.