هندوستان: اجتناب‏ناپذيرى دوستى با آمريكا

لزوم توفيق ايجاب مى‏كند كه در محدوده‏هاى سياست خارجى، اهدافى كه در جهت تحقق منافع ملى دنبال مى‏شوند، ضرورتا مى‏بايستى با توجه به شرايط بين‏المللى شكل بگيرند. با آگاهى به ماهيت تغييرپذير عوامل شكل دهنده‏ى الگوى قدرت كه در بطن آن شرايط بسترساز روابط بين بازيگران بين‏المللى شكل مى‏گيرند، اين ضرورت حياتى جلوه مى‏كند. اين الزام از آن جهت گريز ناپذير است كه امنيت به مفهوم وسيع آن بستگى كامل بدين استنباط دارد. از زمان استقلال در سال 1947 سياست خارجى تمامى دولت‏هاى حاكم بر هندوستان بر پايه دو دغدغه‏ى مهم و مستمر قوام يافه است،
يکشنبه، 2 تير 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هندوستان: اجتناب‏ناپذيرى دوستى با آمريكا
هندوستان: اجتناب‏ناپذيرى دوستى با آمريكا
هندوستان: اجتناب‏ناپذيرى دوستى با آمريكا

لزوم توفيق ايجاب مى‏كند كه در محدوده‏هاى سياست خارجى، اهدافى كه در جهت تحقق منافع ملى دنبال مى‏شوند، ضرورتا مى‏بايستى با توجه به شرايط بين‏المللى شكل بگيرند. با آگاهى به ماهيت تغييرپذير عوامل شكل دهنده‏ى الگوى قدرت كه در بطن آن شرايط بسترساز روابط بين بازيگران بين‏المللى شكل مى‏گيرند، اين ضرورت حياتى جلوه مى‏كند. اين الزام از آن جهت گريز ناپذير است كه امنيت به مفهوم وسيع آن بستگى كامل بدين استنباط دارد. از زمان استقلال در سال 1947 سياست خارجى تمامى دولت‏هاى حاكم بر هندوستان بر پايه دو دغدغه‏ى مهم و مستمر قوام يافه است، از يك سو مبارزه با ادعاهاى ارضى دولت چين و از سويى ديگر نياز استراتژيك تضعيف موقعيت جهانى و منطقه‏اى اين كشور كه مستلزم حركت در جهت تحكيم موقعيت خود بوده است.
همسايكى يكى از قدرت‏هاى برتر نظام بين‏الملل كه به جهت ماهيت توسعه طلبانه‏ى قدرت، به خودى خود اين الزام را براى هندوستان فراهم آورد كه در صدد توازن چين برآيد. ضرورت توازن براى رهبران هندوستان از فوريت بالاترى برخوردار مى‏گردد چرا كه همسايه قدرتمند داراى مطالبات ارضى نيز مى‏باشد كه خود داراى تمام ويژگى‏هاى يك تهديد امنيتى است. از سوى ديگر هندوستان از آغاز لحظه تأسيس مواجه با تعارضات ارضى - مذهبى با پاكستان بوده است. هرچند كه پاكستان يكى از قدرت‏هاى مطرح جهان نمى‏باشد و برعكس چين از اهميت استراتژيك در صحنه بين‏المللى برخوردار نيست اما خطرات برخواسته از منازعه با پاكستان به مراتب تهديد امنيتى شديدترى براى دولت هندوستان در طول تاريخ كوتاه و مدون اين كشور بوده است. بحران كشمير كه تهديدى جدى با توجه به زير سوال بردن تماميت ارضى هندوستان مى‏باشد، معضل اصلى هندوستان در رابطه‏اش با پاكستان نمى‏باشد. آن‏چه بحران در مرزهاى شمال غربى را در مقام مقايسه با بحران در مرزهاى شمالى براى رهبران هندى از اولويت بالاترى برخوردار مى‏سازد اين مسئله مهم مى‏باشد كه اختلافات با پاكستان بافت قوى و مذهبى اين كشور را بسيار آسيب‏پذير ساخته است. اختلافات با چين در صورت به قدرت رسيدن رهبرانى كه از قدرت مانور و محبوبيت داخلى وسيعى برخوردار باشند داراى ظرفيت حل و فصل مى‏باشند. علل منازعات تاريخى با پاكستان بيشتر از هر چيزى تنيده در ماهيت داخلى مى‏باشد كه اين قدرت مانور رهبران هر دو كشور را حتى اگر هم داراى حسن نيت براى حل اختلافات باشند به شدت محدود مى‏سازد با توجه به اختلافات تاريخى و ايدئولوژيك بين شوروى و چين و نزديكى تاريخى پاكستان با آمريكا پرواضح بود كه در دوران جنگ سرد شرايط حاكم بين‏المللى ايجاب مى‏كرد كه هندوستان براى برآوردن نيازهاى امنيتى و جلوگيرى از در هم فروريزى بافت داخلى كشور به سوى شوروى به عنوان يك متحد استراتژيك گرايش يابد. اين گرايش بيش از آن‏كه بازتاب ملاحظات اقتصادى، تاريخى، سياسى و ارزشى باشد برآمده از ملاحظات جغرافيايى و نگرانى‏هاى نظامى‏بود.
نزديكى با شوروى و اتحاد استراتژيك با اين كشور هيچگاه منجر به آن نگرديد كه ساختارهاى ارزشى حاكم بر هندوستان، اولويت‏هاى سياسى نخبگان هندى، ماهيت سيستم آموزشى كشور و روابط اجتماعى حاكم بر دومين كشور پرجمعيت جهان متأثر از مفاهيم ماركسيستى و ايدئولوژى اقتصادى - سياسى حاكم بر شوروى قرار گيرد و به نيكى نشانگر آن بود كه چرا اتحاد استراتژيك بين دو كشور امكان تأثير گذارى را بر حيات داخلى و ترتيبات ارزشى حاكم بر هندوستان دارا نگرديد. دگرگونى شرايط جهانى كه به دنبال سقوط حاكم بر شوروى پديد آمد اين فرصت را در اختيار هندوستان قرار داد كه به ارزيابى مجدد تهديدات امنيتى متوجه اين كشور بپردازد و بهينه‏ترين استراتژيك را در اين راستا با توجه به شرايط متمايز شكل دهد. تغيير شرايط حاكم جهانى بدين مفهوم است كه ملاحظات ايدئولوژيك به عنوان يك متغير با اولويت بالا و مستمر ديگر وجود خارجى ندارند و اين چارچوب تمامى ائتلاف‏هاى جهانى را در هم ريخت. با از بين رفتن درك ايدئولوژيك از صحنه جهانى منجر به آن گشت كه آمريكا قدرت حمايت همه جانبه از پاكستان، تلاش براى تضعيف موقعيت شوروى در آسيا و تقويت موضع بين‏المللى چين را براى توازن ضرورت شوروى غير قابل توجيه بيابد.
با از بين رفتن محدوديت‏هاى به وجود آمده از استنباط ايدئولوژيك از تعاملات بين‏المللى، ايالات متحده آمريكا به جهت اجتناب ناپذير بودن رقابت استراتژيك با چين، الزام همكارى با هندوستان را به نيكى دريافت و به جهت عدم وجود سابقه تاريخى منازعه، فقدان رقابت منطقه‏اى و جهانى، ضرورت‏هاى اقتصادى و تفاهم ارزشى، آمريكا حركت هندوستان در جهت ايجاد روابط دوستانه و نزديك‏تر را مطلوب يافته است.
هندوستان امروزه با توجه به ماهيت مذهبى منازعه كشمير، شدت يافتن قدرت گروه‏هاى مذهبى درتعيين سياست‏هاى داخلى پاكستان و وجود نزديك به دويست ميليون مسلمان كه نزديك به يك چهارم جمعيت كشور را تشكيل مى‏دهند و ظرفيت تبديل شدن به يك تهديد امنيتى را دارا مى‏باشند، دوستى نزديك با آمريكا را يك الزام مى‏يابد. با توجه به اين كه محور سياست خارجى آمريكا بر محور مبارزه با گروه‏هاى افراطى مذهبى كه اصولا مبارزه با آمريكا را تنها امكان حفظ هويت مذهبى خود مى‏يابند، قرار گرفته است. اين فرصت تاريخى را براى هندوستان فراهم كرده كه از دغدغه‏هاى جهانى آمريكا در جهت منافع خود استفاده كند. هندوستان براى تقويت و تداوم فشار بر پاكستان كه به شدت از نظر اقتصادى و نظامى به آمريكا وابسته است و استفاده از رقابت استراتژيك چين و آمريكا و در نهايت از همه مهم‏تر بهره‏بردارى از سياست‏هاى ضد افراط گرايى مذهبى دولتمردان آمريكايى، براى نزديكى با آمريكا اولويت فراوانى را قائل است.
بنابراين بايد كاملا آگاه بود كه سياست‏هاى جهانى و مخصوصا منطقه‏اى هندوستان كاملا در گرو نياز امنيتى و استراتژيك اين كشور براى دوستى با آمريكا است و ارزيابى‏هاى هندوستان در خصوص چگونگى رابطه با كشورهاى ديگر با توجه به نياز آمريكا تعيين خواهد شد.

آمريكا و هندوستان: در هم تنيدگى منافع

منافع ملى، برتافته از ضرورت‏ها در تعاملات بين بازيگران در صحنه بين‏المللى مى‏باشد. البته ضرورت‏ها تنهادر صورتى ماهيت مادى پيدا مى‏كنند كه قابليت انطباق با شرايط را كه لزوما سيال هستند را دارا باشند. دولت ملى گراى آتال بهارى و اجپايى از زمان به قدرت رسيدن با توجه به شرايط بسيار متفاوت جهانى در مقايسه با دوران رهبرى حزب كنگره جهت گيرى‏هاى سياسى متمايزى را در حيطه سياست خارجى هندوستان دنبال كرده است.
حزب حاكم BJB از سال 1993 به گونه‏اى كاملا واضح سياست‏هاى ضد آمريكايى حاكم بر كشور را كه از زمان استقلال، اساس سياست برون مرزى نخبگان سياسى بود را به كنارى گذاشته است. تغيير در فضاى سياسى هند همگان با نگرش دگرگون شده در دستگاه سياست خارجى آمريكا بود. بيل كلينتون هرچند كه اعتقاد داشت كه چين همكار استراتژيك آمريكا در دوران بعد از جنگ سرد مى‏باشد، اما كاملا به اين واقعيت واقف بود كه رقابت گسترده با اين كشور، حداقل در قاره آسيا گريز ناپذير است. در اين راستا است كه هندوستان نقش مهم‏ترى را از نظر تصميم گيرندگان آمريكايى در معادلات بين‏المللى اين كشور از اوايل دهه 1990 به دست آورد. با توجه به اين نگاه است كه به دنبال پيشروى نيروهاى پاكستانى فراط خط كنترل و تصرف بلندى‏هاى كارگيل درمنطقه تحت نفوذ هندوستان در زمستان 1998، رهبران آمريكا دولت نواز شريف را به شدت تحت فشار قرار دادند كه از منطقه عقب نشينى كند.
پرويز مشرف كه در آن هنگام رياست ستاد ارتش را به عهده داشت هر چند كه خواهان از دست دادن اين موقعيت نادر در برابر نيروهاى هندى نبود اما به جهت وابستگى شديد پاكستان به كمك‏هاى، نظامى و اقتصادى آمريكا، دستورات را اجرا كرد. حركت آمريكا به وضوح نمايانگر اين بود كه نگاه سنتى در منطقه شبه قاره چه از منظر آمريكا و چه از منظر هندوستان ديگر جوابگو نمى‏باشند و چنين بود كه به تدريج شاهد نزديكى هندوستان به آمريكا و كاهش اولويت پاكستان در سياست‏هاى شبه قاره‏اى آمريكا هستيم. از سال 1991 دولت هند شورع به اصلاحات گسترده اقتصادى نمود كه عملا حضور وسيع سرمايه‏دار آمريكايى و كالاى را تسهيل و تشديد نمود كه اين نگاه باز اقتصادى با ارائه امتيازات سياسى در صحنه بين‏المللى همراه گشت انفجارهاى اتمى هندوستان در سال 1998 سبب گرديد كه حساسيت‏هايى در خصوص عملكرد نفوذ هندوستان در منطقه در بين بعضى از تصميم گيرندگان مستقر در واشنگتن به وجود آيد.
اين نگاه ابهام‏آميز به دنبال حوادث يازده سپتامبر به طور كلى علت وجودى خود را از دست داد و امروزه به جهت سياست‏هاى آقاى واجپايى در طول دورانى كه نهايتا منجر به حمله به افغانستان گشت، از نظر جورج دبليوبوش و همكاران، هندوستان يك سرمايه آمريكايى محسوب مى‏شود. هندوستان به دنبال عمليات انتحارى نوزده عرب تبار بر عليه سمبل‏هاى اقتصادى و نظامى آمريكا در اقدامى كاملا حساب شده و منطبق با منافع ملى كشور اعلام كرد كه اين عمليات را محكوم مى‏كند و آمريكا را محق مى‏داند كه از قدرت نظامى براى از بين بردن حاميان اين فعاليت استفاده كند. رهبران هندوستان از سياست‏هاى ضد تروريستى آمريكا در اين جهت انجام نشده كه حضور وسيع‏تر ايالات متحده در منطقه توجيه گردد بلكه در جهت نيازهاى امنيت و دغدغه‏هاى ديرينه نظامى هندوستان شكل گرفت.
به دنبال استقلال به جهت وجود زمينه‏هاى فرهنگى، مذهبى و اجتماعى، دشمنى استراتژيك هندوستان و پاكستان اجتناب ناپذير گشت اين تضاد راهبردى به جهت تلاش مسلمانان كشميرى براى جدايى، كه از نظر رهبران هندوستان كمترين خطر آن استقلال كشمير و الحاق اين منطقه به پاكستان است به گونه‏اى كاملا ماهوى، سرشت امنيتى يافت، اين هراس امنيتى، كه پروژه‏ى آزادسازى كشمير در حيطه عملكرد گروه‏هاى مذهبى وابسته به پاكستان قرار دارد، شدت فزون‏تر يافت. البته نگرانى در خصوص كشمير از اواخر دهه 1980 كه به دنبال تقلب در انتخابات مجمع دولتى، جنگ‏هاى استقلال آغاز گشت به طور آشكار وجود داشت اما از اوايل دهه 1990 خصلت ملى‏گرايى مبارزان كشميرى جاى خود را به انديشه‏هاى مبارزين داد كه اين به مفهوم نفوذ وسيع‏تر پاكستان در تعيين حيات آينده كشمير است.
با توجه به اين واقعيت بود كه دولتمردان هندى تلاش را بر اين قرار دادند كه به موضوع كشمير ماهيتى بين‏المللى بدهند و درنتيجه آن را از سطح منطقه‏اى به سطحى بين‏المللى انتقال دادند، چرا كه آگاه بودند كه به جهت ويژگى‏هاى خاص قومى و منطقه‏اى منافع هندوستان در بستر جهانى سياست به گونه‏اى مطلوب‏تر تأمين مى‏شود. بين‏المللى كردن بحران كشمير به مفهوم اسلام زدايى و بالتبع تقليل نفوذ پاكستان در تعيين آيند كشمير مى‏باشد.
در اين چارچوب است كه نزديكى استراتژيك به آمريكا در دستور كار قرار گرفت و حوادث يازده سپتامبر و تفسير امنيتى رهبران جديد آمريكا به گونه‏اى غيرقابل انتظار در موازات خواست‏هاى رهبران هندى قرار گرفت. به دنبال حمايت هندوستان از سياست‏هاى ضد تروريستى آمريكا ارزيابى خصمانه اين كشور از فعاليت‏هاى گروه‏هاى سياسى، مذهبى و دولتى واجپايى موفق شد كه آمريكاييان را متقاعد كند كه بحران كشمير چيزى نيست جز اقدامات تروريستى گروه‏هاى افراطى مذهبى بر عليه دولت منتخب مردم و اين كه فعاليت آنان منجر به اشاعه افراط گرايى مذهبى در منطقه مى‏باشد كه بيش از همه متضاد با منافع جهانى آمريكا و مخصوصا منافع آن كشور در جنوب آسيا است. نزديكى هندوستان به آمريكا كه به مفهوم سرمايه گذارى وسيع‏تر خارجى، فشار شديدتر بر پاكستان در جهت عدم حمايت از گروه‏هاى مبارز كشميرى و نقش گسترده‏تر اين كشور در صحنه جهانى مى‏باشد، لزوما دهلى نو را مجبور كرد كه در رابطه خود با ديگر كشورهاى منطقه با توجه به منافع آمريكا به تصميم گيرى بپردازد كه اين خود به مفهوم وجود حق وتوى آمريكا در سياست‏هاى منطقه‏اى هندوستان مى‏باشد. كشورهاى مخالف آمريكا در منطقه جنوب و جنوب شرق آسيا محققا بيشترين ميزان آسيب پذيرى و آمريكا لزوما بالاترين ميزان تقويت مواضع خود را در تغيير سياست جهانى هندوستان تجربه خواهند كرد.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.