

اسرار نماز در كلام امام خميني(ره)(قسمت دوم)
نويسنده:حميد گل مراد زاده
حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ پس از اين كه مهمترين احوال نماز را در قيام و ركوع و سجود ميبينند و آن ها را مقوّم اقامهي توحيد ميشمارند، در ادامه ميفرمايند: پس گوييم كه چون صلاه معراج كمال مؤمن و مقرّب اهل تقوي است. متقوّم به دو امر است كه يكي، مقدمهي ديگري است. اول، تركيب خودبيني و خودخواهي كه آن حقيقت و باطن تقوي است.
و دوم، خودخواهي و حقطلبي كه آن، حقيقت معراج و قرب است.[1]
امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ در كتاب اسرار الصلوه به طور بسيار اجمالي اين اسفار را در نماز بيان ميكنند. ايشان در كتاب اسرار نماز (معراج السالكين و صلوه العارفين) دربارهي نماز و طي منازل سلوك از طريق آن چنين ميفرمايند: اگر روزگار به عارف رباني مهلت دهد، تمام منازل سائرين و معارج عارفين را از منزلگاه يقظه تا اقصا منزل توحيد از اين معجون الهي و حبل متين بين خلق و خالق خارج كند.[2]
طي كردن اين سفر داراي دو ركن است: اول، رسيدن به مقام طهارت. دوم، رسيدن به مقام فنا در نماز. شرط اساسي
آغاز اين سفر نيز دور شدن از نجاستهاي ظاهري و باطني و به ويژه رذايل باطني است. ايشان در تعريف باطن نجاست ـ كه دوري از آن لازمهي سفر است ـ ميفرمايند: نجاست، دوري از محضر انس و مهجوري از مقام قدس است و منافي با نماز است كه معراج وصول مؤمنين و مقرّب ارواح متقين است.[3]
بنابراين، انسان براي اينكه سفر معنوي را آغاز كند، بايد به «مقام طهارت باطن» برسد. حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ در ادامه ميفرمايند: ... و چون بدين مقام رسيدي، از تصرف شيطان خبيث مخبث خارج شدي و از رجز و رجس هجرت كردي و لايق حضور درگاه جليل و مخلع شدن به خلعت خليل گرديدي و مسافرت الي الله و معراج وصول حاصل شده كه آن خروج از منزلگاه و بيت نفس است و باقي ميماند ركن دوم كه در اصل نماز حاصل ميشود و آن حركت الي الله و وصول به باب الله است و فناي به فناء الله.[4]
پس معلوم شد كه اين سفر معنوي و معراج قرب حقيقي را دو ركن است، كه يك ركن آن در باب طهارات حاصل ميشود كه سرّ آن، تخليه و آنسرّ سرّ آن تجريد و سرّ مستسر آن تنزيه و سرّ مقنّع به سرّ آن، تنزيه و تقييد است و ركن اعظم آن در باب صلوه حاصل ميشود كه سرّ آن، تنزيه از توحيد و تقييد است.[5]
عبارتهاي ياد شده كه دربردارندهي اصطلاحات خاص عرفاني است، به تناسب افراد نمازگزار از عوام الناس گرفته تا اهل معرفت و اخلاص، به مراتب اين اركان اشاره دارد. پيشتر آورديم كه حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ بر پايهي حديثي از ائمه ـ عليهم السّلام ـ اصل نماز را «يك ركعت» ميدانند. از اين رو، سفرهاي چهارگانه را از آغاز تا پايان، به طور خلاصه در حدّ همان يك ركعت شرح دادهاند.
ايشان در سرّ اجمالي نماز و اجمال سفرها مينويسد: آن عبارت است از حصول معراج حقيقي و قرب معنوي و وصول به مقام فناي ذاتي است كه در اوضاع به سجدهي ثانيه كه فناي از فناست و در اذكار به «اياك نعبد» كه مخاطبهي حضوري است حاصل شود، چنان چه برداشتن سر از سجده تا سلام كه علامت ملاقات و مراجعت از سفر است، رجوع به كثرت است، ولي با سلامت از حجب كثرات و بقاي به حق، و در اذكار «اهدنا الصراط المستقيم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است و با اتمام ركعت كه حقيقت صلوه است، سفر تمام ميشود و ببايد دانست كه اصل صلوه يك ركعت است.[6]
در اين باره بايد گفت پس از فراهم آوردن مقدمات سفر كه همان مقدمات و مقارنات نماز است، سفر با نيت و گفتن تكبير افتتاحيه در ابتداي نماز، آغاز ميشود. حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ دستور اين كار را چنين بيان فرمودهاند: پس تو اي سالك الي الله و مجاهد في سبيل الله! چون اقامهي صلب در محضر قرب نمودي، تخليص نيت در پيشگاه عزّت، و قبل خود را صفا دادي و در زمرهي اهل وفا داخل شدي، خود را مهياي دخول در باب كن و اجازهي فتح ابواب طلب، و از منزل طبيعت حركت كن و حجاب غليظ آن را با تمسّك به مقام كبريايي رفع كن، و به پشت افكن و تكبيرگويان وارد حجابي ديگر شو و آن را رفع كن، و به پشت سر افكن و تكبير بگو و حجاب سوم را نيز مرتفع كن كه به منزل باب القلب رسيدي؛ پس توقّف كن و دعاي مأثور بخوان: «اللهم انت الملك الحق المبين الخ.»[7]
با ذكر جملهاي از آن حضرت كه اركان مهم نماز و ركعت اصلي آن را سه چيز دانستهاند، اسرار سفرهاي عرفاني در نماز را با بيان اسرار آنها، ادامه ميدهيم، بدان كه عمدهي احوال صلوه سه حال است كه ساير اعمال و افعال مقدمات و مهيئات آن است، اول، قيام و دوم ركوع و سوم سجود.[8]
در سرّ ركوع فرمودهاند: حقيقت ركوع، تمام نمودن قوس عبوديت و افناي آن در نور عظمت ربوبيت است.[9]
و در سرّ سجود فرمودهاند: بالجمله، سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غير و رخت بربستن از جميع كثرات حتّي كثرات اسماء و صفات و فناي در حضرت ذات است و در اين مقام، نه از سمات عبوديت خبري است و نه از سلطان ربوبيت در قلوب اولياء، اثري و حق تعالي خود در وجود عبد، قائم به امر است.[10]
ايشان پس از ذكر عباراتي از يك حديث دربارهي تشهد ميفرمايند: امّا اشاره به سرّ تشهد به طوري كه ذكر نموديم، آنجا كه ميفرمايد: «تعلم ان النواصي الخلق بيده الخ» و اين اشاره لطيفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو كه كثرات حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشيّت حق را نافذ و ظاهر در مرائي خلقيه بيند.[11]
امام ـ رحمه الله عليه ـ در واپسين مرحله ميفرمايند: از آنچه مذكور شد از سرّ صلوه كه حقيقت آن، عبارت از سفر الي الله و في الله و من الله است، در سرّ سلام، مطلبي ديگر معلوم ميشود و آن، اين است كه چون سالك در حال سجده، غيبت مطلقه از همهي موجودات براي او دست داد و از همهي موجودات غايب شد و در آخر سجده، حالت صحوي براي او رخ داد و در تشهد نيز حالت قوت گرفت، ناگاه از حال غيبت از خلق، به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جاي آورد و در آخر تشهد توجّه به مقام نبوت پيدا كرد و در محضر ولايت آن سرور، ادب حضور را كه سلام شفاهي است، به جا آورد و پس از آن به تعينات نور ولايت كه قواي ظاهره و باطنهي خود عبادالله الصالحين است، توجّه نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته و پس از آن به مطلق كثرات غيبت و شهادت توجّه پيدا نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته، شفاهاً سلام تقديم داشت و سفر رابع من الحق الي الخلق تمام شد و اين اجمال را تفصيل بيش از اين است كه من عاجزم از گفتن و خلق از شنيدنش.[12]
در پايان اين گفتار يادآور ميشويم كه حالاتي كه امام ـ رحمه الله عليه ـ در هر يك از اجزاي نماز براي نمازگزار ذكر كردهاند، بيانگر حالات وارد بر نمازگزار در سفر خاصّي است كه به شمارهي سفر و آغاز و انجام آن، اشارهي دقيق نداشتهاند. همين امر، بيان اسفار را اجماليتر كرده است.
و با تبيين نماز در دو سطح سالك و واصل، نماز اين دو را متمايز ميدانند.
و دوم، خودخواهي و حقطلبي كه آن، حقيقت معراج و قرب است.[1]
نماز حقيقي، معراج واقعي است:
نماز و سفرهاي چهارگانه عرفاني (اسفار اربعه در نماز)
امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ در كتاب اسرار الصلوه به طور بسيار اجمالي اين اسفار را در نماز بيان ميكنند. ايشان در كتاب اسرار نماز (معراج السالكين و صلوه العارفين) دربارهي نماز و طي منازل سلوك از طريق آن چنين ميفرمايند: اگر روزگار به عارف رباني مهلت دهد، تمام منازل سائرين و معارج عارفين را از منزلگاه يقظه تا اقصا منزل توحيد از اين معجون الهي و حبل متين بين خلق و خالق خارج كند.[2]
طي كردن اين سفر داراي دو ركن است: اول، رسيدن به مقام طهارت. دوم، رسيدن به مقام فنا در نماز. شرط اساسي
آغاز اين سفر نيز دور شدن از نجاستهاي ظاهري و باطني و به ويژه رذايل باطني است. ايشان در تعريف باطن نجاست ـ كه دوري از آن لازمهي سفر است ـ ميفرمايند: نجاست، دوري از محضر انس و مهجوري از مقام قدس است و منافي با نماز است كه معراج وصول مؤمنين و مقرّب ارواح متقين است.[3]
بنابراين، انسان براي اينكه سفر معنوي را آغاز كند، بايد به «مقام طهارت باطن» برسد. حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ در ادامه ميفرمايند: ... و چون بدين مقام رسيدي، از تصرف شيطان خبيث مخبث خارج شدي و از رجز و رجس هجرت كردي و لايق حضور درگاه جليل و مخلع شدن به خلعت خليل گرديدي و مسافرت الي الله و معراج وصول حاصل شده كه آن خروج از منزلگاه و بيت نفس است و باقي ميماند ركن دوم كه در اصل نماز حاصل ميشود و آن حركت الي الله و وصول به باب الله است و فناي به فناء الله.[4]
پس معلوم شد كه اين سفر معنوي و معراج قرب حقيقي را دو ركن است، كه يك ركن آن در باب طهارات حاصل ميشود كه سرّ آن، تخليه و آنسرّ سرّ آن تجريد و سرّ مستسر آن تنزيه و سرّ مقنّع به سرّ آن، تنزيه و تقييد است و ركن اعظم آن در باب صلوه حاصل ميشود كه سرّ آن، تنزيه از توحيد و تقييد است.[5]
عبارتهاي ياد شده كه دربردارندهي اصطلاحات خاص عرفاني است، به تناسب افراد نمازگزار از عوام الناس گرفته تا اهل معرفت و اخلاص، به مراتب اين اركان اشاره دارد. پيشتر آورديم كه حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ بر پايهي حديثي از ائمه ـ عليهم السّلام ـ اصل نماز را «يك ركعت» ميدانند. از اين رو، سفرهاي چهارگانه را از آغاز تا پايان، به طور خلاصه در حدّ همان يك ركعت شرح دادهاند.
ايشان در سرّ اجمالي نماز و اجمال سفرها مينويسد: آن عبارت است از حصول معراج حقيقي و قرب معنوي و وصول به مقام فناي ذاتي است كه در اوضاع به سجدهي ثانيه كه فناي از فناست و در اذكار به «اياك نعبد» كه مخاطبهي حضوري است حاصل شود، چنان چه برداشتن سر از سجده تا سلام كه علامت ملاقات و مراجعت از سفر است، رجوع به كثرت است، ولي با سلامت از حجب كثرات و بقاي به حق، و در اذكار «اهدنا الصراط المستقيم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است و با اتمام ركعت كه حقيقت صلوه است، سفر تمام ميشود و ببايد دانست كه اصل صلوه يك ركعت است.[6]
در اين باره بايد گفت پس از فراهم آوردن مقدمات سفر كه همان مقدمات و مقارنات نماز است، سفر با نيت و گفتن تكبير افتتاحيه در ابتداي نماز، آغاز ميشود. حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ دستور اين كار را چنين بيان فرمودهاند: پس تو اي سالك الي الله و مجاهد في سبيل الله! چون اقامهي صلب در محضر قرب نمودي، تخليص نيت در پيشگاه عزّت، و قبل خود را صفا دادي و در زمرهي اهل وفا داخل شدي، خود را مهياي دخول در باب كن و اجازهي فتح ابواب طلب، و از منزل طبيعت حركت كن و حجاب غليظ آن را با تمسّك به مقام كبريايي رفع كن، و به پشت افكن و تكبيرگويان وارد حجابي ديگر شو و آن را رفع كن، و به پشت سر افكن و تكبير بگو و حجاب سوم را نيز مرتفع كن كه به منزل باب القلب رسيدي؛ پس توقّف كن و دعاي مأثور بخوان: «اللهم انت الملك الحق المبين الخ.»[7]
با ذكر جملهاي از آن حضرت كه اركان مهم نماز و ركعت اصلي آن را سه چيز دانستهاند، اسرار سفرهاي عرفاني در نماز را با بيان اسرار آنها، ادامه ميدهيم، بدان كه عمدهي احوال صلوه سه حال است كه ساير اعمال و افعال مقدمات و مهيئات آن است، اول، قيام و دوم ركوع و سوم سجود.[8]
در سرّ ركوع فرمودهاند: حقيقت ركوع، تمام نمودن قوس عبوديت و افناي آن در نور عظمت ربوبيت است.[9]
و در سرّ سجود فرمودهاند: بالجمله، سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غير و رخت بربستن از جميع كثرات حتّي كثرات اسماء و صفات و فناي در حضرت ذات است و در اين مقام، نه از سمات عبوديت خبري است و نه از سلطان ربوبيت در قلوب اولياء، اثري و حق تعالي خود در وجود عبد، قائم به امر است.[10]
ايشان پس از ذكر عباراتي از يك حديث دربارهي تشهد ميفرمايند: امّا اشاره به سرّ تشهد به طوري كه ذكر نموديم، آنجا كه ميفرمايد: «تعلم ان النواصي الخلق بيده الخ» و اين اشاره لطيفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو كه كثرات حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشيّت حق را نافذ و ظاهر در مرائي خلقيه بيند.[11]
امام ـ رحمه الله عليه ـ در واپسين مرحله ميفرمايند: از آنچه مذكور شد از سرّ صلوه كه حقيقت آن، عبارت از سفر الي الله و في الله و من الله است، در سرّ سلام، مطلبي ديگر معلوم ميشود و آن، اين است كه چون سالك در حال سجده، غيبت مطلقه از همهي موجودات براي او دست داد و از همهي موجودات غايب شد و در آخر سجده، حالت صحوي براي او رخ داد و در تشهد نيز حالت قوت گرفت، ناگاه از حال غيبت از خلق، به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جاي آورد و در آخر تشهد توجّه به مقام نبوت پيدا كرد و در محضر ولايت آن سرور، ادب حضور را كه سلام شفاهي است، به جا آورد و پس از آن به تعينات نور ولايت كه قواي ظاهره و باطنهي خود عبادالله الصالحين است، توجّه نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته و پس از آن به مطلق كثرات غيبت و شهادت توجّه پيدا نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته، شفاهاً سلام تقديم داشت و سفر رابع من الحق الي الخلق تمام شد و اين اجمال را تفصيل بيش از اين است كه من عاجزم از گفتن و خلق از شنيدنش.[12]
در پايان اين گفتار يادآور ميشويم كه حالاتي كه امام ـ رحمه الله عليه ـ در هر يك از اجزاي نماز براي نمازگزار ذكر كردهاند، بيانگر حالات وارد بر نمازگزار در سفر خاصّي است كه به شمارهي سفر و آغاز و انجام آن، اشارهي دقيق نداشتهاند. همين امر، بيان اسفار را اجماليتر كرده است.
ارتباط نماز با انسانيت از ديدگاه امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ :
نماز؛ ضرورت هميشگي:
و با تبيين نماز در دو سطح سالك و واصل، نماز اين دو را متمايز ميدانند.
پی نوشت:
[1] . همان، ص 350.
[2] . اسرار نماز، ص 57.
[3] . همان، ص 56.
[4] . اسرار نماز، ص 57.
[5] . همان، ص 55.
[6] . اسرار نماز، ص 15 ـ 16.
[7] . اسرار نماز، ص 79.
[8] . آداب الصلوة، ص 350.
[9] . اسرار نماز، ص 99.
[10] . اسرار نماز، ص 106.
[11] . همان، ص 116.
[12] . اسرار نماز، ص 118 ـ 119.
[13] . اسرار نماز، صص 7 ـ 8.
منبع: نماز و دانشگاه، ج 1