اسرار نماز در كلام امام خميني(ره)(قست سوم و پایانی)

ايشان، نماز هر دسته را داراي ويژگي خاصّ خود دانسته و درباره‌ي نماز واصل، به ارائه‌ي دليل فلسفي پرداخته‌اند و آن را از ديدگاه اهل عرفان، تفسير كرده‌اند. ايشان مي‌فرمايند: سالك مادامي كه در سلوك و سير الي الله است، نمازش براق عروج و رفرف وصول است و پس از وصول نمازش نقشه‌ي تجليات و صورت مشاهدات جمال محبوب است.[1] امام ـ رحمه الله عليه ـ در نظريه‌ي ياد شده مي‌فرمايند: از بيانات سابقه معلوم شد كه آن چه پيش اهل تصوف معروف است
دوشنبه، 7 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسرار نماز در كلام امام خميني(ره)(قست سوم و پایانی)
اسرار نماز در كلام امام خميني(ره)(قست سوم و پایانی)
اسرار نماز در كلام امام خميني(ره)(قست سوم و پایانی)

نويسنده:حميد گل مراد زاده
ايشان، نماز هر دسته را داراي ويژگي خاصّ خود دانسته و درباره‌ي نماز واصل، به ارائه‌ي دليل فلسفي پرداخته‌اند و آن را از ديدگاه اهل عرفان، تفسير كرده‌اند.
ايشان مي‌فرمايند: سالك مادامي كه در سلوك و سير الي الله است، نمازش براق عروج و رفرف وصول است و پس از وصول نمازش نقشه‌ي تجليات و صورت مشاهدات جمال محبوب است.[1]
امام ـ رحمه الله عليه ـ در نظريه‌ي ياد شده مي‌فرمايند: از بيانات سابقه معلوم شد كه آن چه پيش اهل تصوف معروف است كه نماز وسيله‌ي معراج وصول سالك است و پس از وصول، سالك مستغني از رسوم گردد، امر باطل بي‌اصل و خيال خام بي‌مغزي است كه با مسلك اهل الله و اصحاب قلوب مخالف و از جهل به مقامات اهل معرفت و كمالات اولياء صادر شده نعوذ بالله منه ...[2]
به بياني ديگر، حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ معتقدند كه تا وقتي فرد در حال سير و سلوك الي الله و انجام عبوديت و بندگي است، خود او انجام دهنده‌ي اعمال خود است، ولي وقتي به وصال معبود رسيد و فاني در او شد، ديگر حق به جاي وي، عبادت و افعال او را انجام مي‌دهد. ايشان مي‌فرمايند: و نيز مادامي كه عبد در كسوت عبوديت است، نماز و جميع اعمال آن از عبد است و چون فاني در حق شد، جميع اعمال او از حق است و خود را تصرفي در آن نيست و چون به صحو بعد المحو و بقاء بعد الفناء نايل شد، عبادت از حق است در مرآه عبد.[3]
چون ممكن است كسي گمان برد در اين صورت، عبادت مشترك بين حق و بنده مي‌شود. امام ـ رحمه الله عليه ـ در ادامه مي‌فرمايند: و اين اشتراك نيست، بلكه امر بين الامرين است و نيز تا سالك است، عبادت از عبد است و چون واصل شد، عبادت از حق است و اين است معني انقطاع عبادت پس از وصول.[4]
ايشان در اين ميان به اقامه‌ي دليل فسلفي مي‌پردازند و درباره‌ي نماز واصل به حق كه فرمودند: «نمازش نقشه‌ي تجليات و صورت مشاهدات جمال محبوب است»، مي‌فرمايند: كه نحوه‌ي اداره‌ي نماز و انجام حركات و افعال آن در نماز فرد واصل به حق، همانند نحوه‌ي اداره‌ي مراتب پايين وجود توسط مراتب عالي آن است: ... بلكه از قبيل مراتب حكم غيب به شهادت و ظهور آثار باطن به ظاهر است چنانچه محققين از فلاسفه در خصوص تدبير عالم عقلي نسبت به عالم ملك با آنكه عالي را توجّه به سافل نيست، فرمودند تدبيرات آنها از اين عالم، تدبير تبعي استجراري است.
ايشان در ادامه، بر اساس نظر اهل معرفت و عرفان، به توجيه و تفسير مطلب مي‌پردازند و مي‌فرمايند: بلكه نزد اصحاب قلوب و ارباب معرفت، اين تدبيرات نسك الهيه تابعه‌ي تجليات اسمائيه و صفاتيه و ذاتيه است بالجمله مستغرقان در مشاهده‌ي جمال جميل را تجليات عينيه حاصل شود كه حركات شوقيه در سرّ قلب آنها حاصل آيد كه از آن اهتزازات سريه‌ي قلبيه، آثاري در ملك آنها حاصل شود كه آن آثار به مناسبت كيفيت تجليات مطابق با يكي از مناسك و عبادات است و با آنكه توجّه استقلالي به كيفيت هيچ يك از آنها ندارند، هيچ جزيي يا شرطي از آداب صوريه‌ي آن تغيير نكند و كم و زياد نگردد و بر خلاف مقررات شرعيه نگردد.[5]
خلاصه، نظر اهل معرفت آن است كه بر اين غرق شدگان در جمال محبوب تجلي‌هايي غيبي وارد مي‌شود كه باعث پديد آمدن حركات شوقي در عمق جان آنان مي‌شود. بدن آنان نيز از آن حركت‌هاي شوقي، تأثير مي‌پذيرد و در آن، آثاري پديد مي‌آيد كه اعمال و اجزاء و شروط عبادات بدون توجّه فرد فاني در حق و غرق شده در جمال او، به درستي انجام مي‌گيرد.
امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ در مطلب ديگري، احوال و افعال پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را كه سر سلسله‌ي واصلان و مجذوبان حق تعالي است، معيار صحّت حالي و ظاهري نماز مي‌دانند. ايشان هر گونه نماز غير از نماز مورد نظر اسلام و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و هر گونه حال و حالتي غير از حالات او را ردّ مي‌كنند و مي‌فرمايند:
اگر غير از اين اوضاع و احوال كه براي حضرت مجذوب حقيقي و واصل واقعي، جناب رسول ختمي مرتبت ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين مكاشفه‌ي روحانيه و معاشقه‌ي حبيبانه دست داد، حال ديگري دست دهد يا وضع ديگري حاصل آيد، از تصرفات شيطان است و سالك را در سلوك، انانيّت و خودي و خوديت بقايايي مانده و بايد به علاج خود كوشد و طريق ضلالت را رها كند، پس آن نمازي كه بعضي به عرفا نسبت دهند كه نماز سكوتش گويند ... بر فرض صحّت نسبت، از جهل آن كسي است كه اين معجون بي‌معني را درست كرده، بالجمله كشفي اتم از كشف نبي ختمي ـ صلّي الله عليه و آله ـ و سلوكي اصح و اصوب از آن نخواهد بود، پس تركيبات بي‌حاصل ديگر را كه از مغزهاي بي‌خرد مدعيان ارشاد و عرفان است، بايد رها كرد.[6]

امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ و عمل به نماز:

پيش از آغاز اين گفتار بايد در پيشگاه آن حقيقت ناشناخته‌ي دنياي اسلام و عرفان، اعتراف كنيم كه آنچه مي‌گوييم و مي‌نويسيم و حتّي آنچه از آن انسان كامل و نمازگزار واصل با چشم خويش ديده‌ايم، جز صورتي از حقيقتي عظيم نيست؛ زيرا ما توانايي درك او و عبادت و نمازش را نداريم. بسيار شايسته است كه از زبان آن انسان كامل به خود بگوييم:
هر كسي از ظن خود شد يار من                       وز درون من نجست اسرار من

و ما به او بگوييم:

ما را كجا به كوي تو ممكن شود                        وصول كآنجا خيال را نبود قدرت نزول
آنچه تا كنون آورديم، بيان نظر امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ درباره‌ي نماز بود، امّا در بيان عمل ايشان، بايد در زندگاني و جلوه‌هاي بندگي‌اش دقت كنيم؛ زيرا در فرهنگ عارفان است كه «آن را كه خبر شد، خبرش باز نيامد». بنابراين، دستيابي به ژرفاي روح آن بزرگ مرد عارف بسيار دشوار است. بهتر است كه براي شناخت نماز ايشان، از حديثي از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كمك بگيريم كه معيار خوبي براي شناخت نماز هر فرد از طريق عمل اوست كه فرموده‌اند: «و اعلم اَنَّ كلّ شيءٍ مِنْ علمك و تبعٌ لصلوتك.»[7] بدان كه هر عملي از تو، ناشي از نماز تو و پيرو آن است.
با دقّت دركردار آن مرد عمل، جز حقيقت و خلوص و يكپارچگي در مسير حيات، چيز ديگري نمي‌يابيم. از همين حالِ او به نمازش پي مي‌بريم؛ زيرا بر اساس حديث ياد شده كردار هر كس، نشانه‌ي واقعيت نماز اوست. هرچه كردار او صالح و بادوام باشد، نشان از نماز واقعي او دارد.
امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ كسي است كه اهل علم و عرفان، به عظمتش معترفند؛ چنانكه مرجع بزرگ شيعه، مرحوم آيت الله العظمي اراكي ـ رحمه الله عليه ـ در وصف او فرموده‌اند: مردي به فداكاري و تقواي او هرگز نديدم، تقوا و فداكاري به تمام معني.[8]
اگر در سخنان آن رامرد الهي دقّت كنيم، در مي‌يابيم كه نماز او محلّ الهام‌هاي غيبي بوده است. آنگاه كه به بيان اسرار نماز سالكان و نمازگزاران مي‌پردازد، گاهي به صراحت اعتراف مي‌كند كه اين مطلب از الطاف حق يا همان الهام‌هاي غيبي پروردگار بوده كه به او عطا كرده است، براي مثال، در جايي مي‌فرمايند: و ما در رساله‌ي سرّ الصلوه، اسرار روحيه‌‌ي اين تكبيرات و رفع يد را به طور لطيفي كه مذكور در آن رساله است، ذكر نموده‌ايم و آن از الطاف حق تعالي است به اين مسكين و له الشكر و الحمد.[9]
به يقين، فيض لطف حق به اين گونه‌ي ويژه، شامل هر كس نخواهد بود، مگر خاصّان و مقرّبان درگاه او و اهل نماز واقعي. راه ديگر براي شناخت ميزان پايبندي او به نماز، خاطرات شاهدان و نزديكان آن مرد الهي است، كه چند نمونه را به عنوان نشاني از حقيقت نماز و نماز حقيقي‌اش بيان مي‌كنيم:
حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ در وصف حال نمازگزاران مستغرق در جمال محبوب به اين نكته اشاره مي‌كنند كه آن هنگام نماز، از خود و نماز و عبوديت خويش هم غافل مي‌شوند. و امّا از حال خود او بشنويم:
نوه‌ي امام ـ رحمه الله عليه ـ عاطفه اشراقي تعريف كرده‌اند: يادم هست كه در اوايل جنگ بود كه ناگهان صداي ضدّ هوايي به گوش ما رسيد و ما چون به صداي ضد هوايي آشنايي نداشتيم، احساس كرديم كه هر صدا به منزله‌ي انفجار يك بمب است و سراسيمه به اتاق امام رفتيم، ولي امام در ايوان اتاق مشغول نماز خواندن و عبادت كردن بودند و گويي اصلاً صدايي نشنيده و اصلاً متوجّه ورود ما به اتاق نشده‌اند.[10]
و باز مي‌گويند: روز اولي كه شاه رفت، امام در نوفل لوشاتو فرانسه بودند و نزديك به سيصد تا چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. دو سه سؤال از امام شد كه صداي اذان ظهر شنيده شد. بلافاصله امام محل را ترك كردند و فرمودند: وقت فضيلت نماز ظهر مي‌گذرد.[11]
اين خاطره، انسان را به ياد توجّه به نماز امام عارفان امام علي ـ عليه السّلام ـ در جنگ و نماز عاشوراي امام حسين ـ عليه السّلام ـ در آن ميدان نابرابر مي‌اندازد، آري، همين دو خاطره شايد گوياي يك دنيا حقيقت و اخلاص است؛ او كه در نمازش خم ابروي يار مي‌بيند، هيچ گاه حاضر نيست يار بر در باشد و او بر در غير بايستد؛ خود ايشان در اين باب توصيه فرموده‌اند: سالك الي الله و مجاهد طريق معرفت در هيچ حالي از احوال و طوري از اطوار از وظيفه‌ي عبوديت و حفظ محضر ربوبيت جلّت عظمته غفلت نكند، حتّي در امور عاديه...[12]
از زبان نزديكان ايشان نقل شده است كه ايشان هيچ گاه نماز شب خود را ترك نكرد، حتّي در هواپيما. حضرت امام ـ رحمه الله عليه ـ هنگامي كه بر روي تخت بيمارستان بودند، به يكي از ياران خويش سفارش مي‌كند كه هنگام نماز و اذان او را بيدار كند، هنگامي كه او از خواب برمي‌خيزد و مي‌بيند كه او را بيدار نكرده‌اند، با ناراحتي مي‌فرمايند: من هيچ گاه نماز خود را به تأخير نينداخته‌ام، حال كه پايم لب گور است، چرا اين كار را بكنم.
به هر حال او به عمل معتقد بود و حتّي فرموده‌اند: جميع علوم عملي است حتي علم التوحيد را نيز اعمالي است قلبيه و قالبيه.[13]
نگاه او به جهان غير از نگاه ماست، ايشان فرموده‌اند: «عالم، مسجد ربوبيت است. بايد مراقبه كنند كه با طهارت و صفاي ظاهر و باطن در آن قدم نهند؛ كه بساط حق را غير مطهرين نتوانند پاي نهاد و بار مجالست با او را جز به صديقين مخلصين ندهند.»[14]
از اين رو اوست كه در اوج يقين فرمود با «دلي آرام و قلبي مطمئن» از ميان شما مي‌روم؛ زيرا جز او را، جرأت اين ادعا نيست. روحش شاد باد.

پی نوشت:

[1] . اسرار نماز، ص 12.
[2] . اسرار نماز، ص 14.
[3] . همان، ص 85.
[4] . همان، ص 80.
[5] . اسرار نماز، ث 12 ـ 13.
[6] . اسرار نماز، صص 13 ـ 14.
[7] . نهج البلاغه، نامة 27.
[8] . ويژه نامه‌ي روزنامه‌ي رسالت، (بهاريه‌ي بهمن)، 14 / 11 / 72.
[9] . آداب الصلوة، ص 377.
[10] . مجله‌ي زن امروز، شماره‌ي 1267، خرداد 69.
[11] . حبيب و محبوب، مؤسسه‌ي قدر ولايت، ص 48.
[12] . اسرار نماز، ص 60.
[13] . آداب الصلواة، ص 171.
[14] . اسرار نماز، ص 60.
منبع: نماز و دانشگاه، ج 1





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.