آیت الله محمد کوهستانی(رحمت الله علیه)(1)

مولود مبارک در یکی از روزهای سال 1308 قمری ( 1267 ه.ش ) در روستای کوهستان و در خانه علم و تقوا کودکی چشم به جهان گشود که سیمای ملکوتی اش آینده ای بس درخشان را نوید می داد. نامش را به نام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم « محمد » نهادند تا به برکت نام آن حضرت، منشأ حرکت سازنده و حیات بخش در جامعه آینده گردد.
سه‌شنبه، 8 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آیت الله محمد کوهستانی(رحمت الله علیه)(1)
آیت الله محمد کوهستانی(رحمت الله علیه)(1)
آیت الله محمد کوهستانی(رحمت الله علیه)(1)

مولود مبارک

در یکی از روزهای سال 1308 قمری ( 1267 ه.ش ) در روستای کوهستان و در خانه علم و تقوا کودکی چشم به جهان گشود که سیمای ملکوتی اش آینده ای بس درخشان را نوید می داد.
نامش را به نام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم « محمد » نهادند تا به برکت نام آن حضرت، منشأ حرکت سازنده و حیات بخش در جامعه آینده گردد.

پدر

پدرش عالم پارسا و فقیه وارسته آیت الله محمد مهدی کوهستانی از عالمان برجسته و با فضل به شمار می آمد.
طبق مدارک و اسناد موجود، اجداد ایشان در اصل از کاشان بوده اند که قریب به یک قرن و نیم قبل به مازندران هجرت کردند و نسب معظم له به « ملا محمد شریف کاشانی » که عالمی برجسته و فاضل بوده می رسد به این ترتیب:
محمد مهدی فرزند محمد علی فرزند مهدی فرزند حاج محمد کاشی که وی نوه ملا محمد شریف بود.
ملا محمد شریف از علمای زمان خود بشمار می آمد او را بعنوان قاضی به قریه «رستمکلا» ـ از توابع شهرستان بهشهر ـ دعوت کردند که بعد یکی از نوادگان او به نام حاج محمد کاشی در کوهستان سکنی گزید و فرزندان او نیز در همان کوهستان ماندگار شدند و به کوهستانی شهرت پیدا کردند.
شیخ مهدی با دختر عالم ربانی مرحوم ملا محمد باقر ازدواج کرد که ثمره این پیوند مبارک تنها یادگارش آیت الله حاج شیخ محمد کوهستانی بود.

مادر

فاطمه کوهستانی ـ همسر حاج شیخ مهدی ـ بانویی باایمان و پاکدامن و مادری خردمند و باکفایت بود. قناعت و ساده زیستی همراه با کیاست و تدبیراز صفات این بانوی صالح به شمار می آمد.
از جهت معیشتی وضعیت مناسبی نداشت. اما بسیار سخاوتمند بود و به فقرا و مستمندان رسیدگی می کرد و در برآوردن حوائج آنان می کوشید. به خاندان عصمت و طهارت به ویژه سیدالشهداء علیه السلام علاقه وافر داشت و هفتگی در منزل مراسم روضه و عزا برپا می کرد.
از آن جا که وی زنی لایق و مسئولیت شناس بود با از دست دادن همسر دانشمند خود ضعف و سستی به خود راه نداد بلکه به خوبی از عهده مسئولیت خطیر تربیت تنها یادگارش برآمد و در رشد فکری و تعالی روحی او اهتمام ورزید.
مادر، پس از اتمام دوره مکتب خانه محمد، فرزندش را جهت تحصیل علوم دینی به حوزه فرستاد و به ادامه دادن راه پدرش تشویقش کرد.
اسباب و مقدمات تحصیل فرزندش را خود مهیا می ساخت و زحمات و دشواری ها را بر خود هموار می کرد تا طلبه نوجوانش فقدان پدر را احساس نکند و با خیالی آسوده راه پیشرفت و ترقی را بپیماید.
خود، ساده زندگی می کرد و لباس کرباس بر تن می نمود و در پاسخ آنان که به وی اعتراض می کردند که چرا از لباس بهتری استفاده نمی کنی و بیشتر به خود نمی رسی می گفت:
فرزندم مشغول تحصیل است باید طوری زندگی کنم که بتوانم مخارج تحصیل او را فراهم کنم.
آن مادر فداکار آن قدر در جهت تحصیل و رشد علمی فرزندش اهتمام ورزید که یک بار ناچار شد مقداری از زمین های مزروعی خود را بفروشد و هزینه زندگی اش را تأمین کند.
هیچ گاه حاضر نمی شد که دیگران مخارج زندگی و تحصیل فرزندش را به عهده بگیرند، معمولاً هزینه و مخارج زندگی اش را علاوه بر داشتن مقداری زمین کشاورزی از طریق هنر دستی مثل کلاه بافی و غیره اداره می کرد.
از جمله قضایایی که نشان دهنده علوّ همت و روح بلند آن زن شایسته است آن که وقتی به او خبر دادند یکی از تجار خیرخواه عده ای از مؤمنین را تشویق نمود که برای مخارج زندگی پسرش اعانه ای جمع آوری کنند و برایش به نجف بفرستند از این خبر برآشفت و به آن تاجر پیغام فرستاد که:
« شیخ محمد مقنّی نیست تا برای او جیره جمع کنید، پسرم احتیاج به این پول ها ندارد خودم هزینه اش را تأمین می کنم. »
وقتی این سخن به پدر مرحوم آیت الله برهانی رسید از همت بلند آن مادر شگفت زده شد و گفت:
به راستی که او زنی بلند همت و مردآفرین است.

دوران کودکی

مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد کوهستانی مشهور به «آقاجان» قسمتی از دوران کودکی خویش را در زمان حیات پدر بزرگوارش گذراند.
استعداد و نبوغ فوق العاده وی، پدر را بر آن داشت که در تعلیم و تربیتش بیشتر بکوشد، لذا در همان اوان طفولیت وی را به مکتب خانه فرستاد تا با قرائت قرآن و خواندن و نوشتن آشنا گردد و خود نیز شخصاً در تربیت او مراقبت کامل داشت که در آینده فردی مفید و عالمی خدمت گزار شود؛ گویی از جبینش آتیه ای پرامید را می خواند.
می توان گفت این دوران زودگذر از بهترین روزهای زندگی اش بود، چرا که سایه پرمهر و محبت و دست نوازش گر پدر را بر سر خود می دید و از هدایت ها و مراقبت های مستمرش بهره مند می گشت، ولی افسوس که بیش از هشت بهار از عمرش سپری نشده بود که از نعمت وجود پدر فرزانه خود محروم گشت.

تحصیلات

محمد، این نوجوان باهوش و تشنه علم، پس از فراگیری قرآن و فارسی به حوزه علمیه بهشهر که در آن عصر، پررونق و فعال بود و اساتید برجسته ای در آن تدریس می کردند، رفت. علوم پایه از قبیل صرف، نحو و منطق را در آن جا فرا گرفت.
کتاب « شمسیه» در منطق را نزد عالم فاضل شیخ احمد رحمانی خلیلی خواند.
« مطّول» را نزد شیخ محمد صادق شریعتی آموخت و مدتی نیز از محضر عالم فاضل حاج آقا بزرگ کردکویی استفاده نمود.
قسمتی از کتاب « قوانین» را نزد فقیه بزرگ آیت الله آقا خضر اشرفی تلمذ کرد، گو این که قسمتی از فقه یا اصول را از محضر علمی آیت الله حاج سید محسن نبوی اشرفی نیز بهره برده است.
بیشتر تحصیلات مقدماتی معظم له در حوزه بهشهر بود ولی در این میان مدتی در حوزه علمیه ساری درس خواند.
چند ماهی نیز در حوزه علیمه بابل در مدرسه « کاظم بیک» و « سقا» نزد اساتید آن سامان به تحصیل پرداخت.
در آن عصر مدیریت حوزه بابل با آیت الله شیخ محمد حسن بارفروشی معروف به « شیخ کبیر » بود و شکوه و رونق بسیار می داشت.
از آیت الله کوهستانی نقل شده که فرمود:
« من و شیخ محمد مهدی درزی، پدر مرحوم حجت الاسلام آقای درزیان ( امام جمعه فقید بهنمیر ) در مدرسه سقای بابل هم مباحثه بودیم. »
استادان ایشان در آن حوزه مشخص نشد، آیت الله فاضل داماد ایشان می گوید:
یکی از اساتید وی در حوزه بابل آقای شیخ عبدالحسین شاهی جمنانی فقیهی بوده است.
نقل خاطره ای جالب از دوران اقامت در آن حوزه از زبان خود ایشان خالی از فایده نیست:
فرمودند:
« زمانی که در حوزه علمیه ساری درس می خواندم یکی از دوستان طلبه به نام آقای شیخ اسماعیل شریعت گرجی به من پیشنهاد کرد که جهت ادامه تحصیل به بابل برویم زیرا استاد زبردستی در منطق در آن حوزه تدریس می کند، به اتفاق به حوزه بابل رفتیم، اما برای وی مشکل پیش آمد که نتوانست بماند، من ماندم و از محضر آن استاد منطق استفاده کردم.
او استاد ماهری بود و مدعی بود که هنوز از مادر نزاییده کسی که بتواند مثل من منطق بگوید و یا در این مورد بر من اشکال بگیرد!
روزی سر درس اشکالی به ذهن من آمد و خواستم آن را مطرح کنم ولی اجازه نمی داد، تا این که گفتم:
استاد، ما آن چه فرا گرفتیم از محضر شما بوده است. وقتی این جمله را گفتم نرم شد و به اشکال من توجه کرد و آن را تصدیق کرد و گفت: آخوند، درست می گوید.
آن گاه من به شوخی به وی گفتم: حال معلوم شد که اشکال کننده بر شما از مادر متولد شده است. »

در جوار امام رضا(ع)

آیت الله کوهستانی پس از اتمام علوم پایه و آموختن ادبیات عرب و مقداری از فقه و اصول جهت ادامه تحصیل عازم حوزه مشهد گردید و در مدرسه « میرزا جعفر» که از مدارس بزرگ و در مجاورت حرم مطهر بود اسکان یافت تا در جوار ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام از فیوضات و برکات معنوی آن امام رئوف بهره مند گردد.
این که معظم له باقی مانده دوره تحصیل سطح را نزد چه کسی آموخت به درستی روشن نیست.
از داماد ایشان آیت الله فاضل نقل شده که آیت الله کوهستانی کتاب « معالم الاصول» را نزد پدرم مرحوم آیت الله حاج شیخ نجفعلی فاضل استرآبادی در مشهد خواند و ظاهراً قسمتی از « شرح لمعه » را نزد عالم فاضل شیخ شعبان حجتی تلمّذ کرد.
در هر حال با عشق و علاقه زایدالوصف به فراگیری دانش و با تلاش و جدیت، باقی کتاب های سطح را به خوبی و با موفقیت گذراند و در درس خارج فقهای بزرگ حوزه حاضر شد.
اساتید وی در درس خارج عبارت بودند از:
مرجع عظیم الشأن آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی و دیگری مجتهد والامقام مرحوم آیت الله میرزا محمد کفایی ( فرزند محقق کبیر آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی) که بیشترین بهره و استفاده را در آن حوزه از محضر این عالم ربانی برده است.
روزی ایشان به مناسبتی درباره چگونگی دوران تحصیل چنین فرمود:
« در مشهد درس حاج آقا حسین قمی می رفتم، خیلی روان و ساده مطالب را بیان می فرمود، با خود گفتم:
ایشان که درس خصوصی برای ما نمی گذارد پس خوب است که دیگر درسش را ادامه ندهم. شب در عالم خواب دیدم که سید جلیل القدری به من فرمود:
« دین جدّ ما را این چنین ( روان و ساده ) باید گفت. »

هجرت به نجف

آیت الله کوهستانی پس از اقامت طولانی در جوار حضرت رضا علیه السلام جهت تحکیم مبانی اجتهاد و رسیدن به مدارج عالیه علمی، حدود سال 1340 قمری رهسپار حوزه بزرگ و پرآوازه نجف اشرف گردید.
ورود ایشان به حوزه نجف زمانی بود که حوزه در اوج شکوفایی علمی و معنوی به سر می برد و استوانه های بزرگ فقاهت و عدالت بر کرسی تدریس تکیه زده بودند و حضور آن بزرگان خود فرصت مناسبی را فراهم آورده بود که آن فقیه والامقام مبانی فقهی خویش را هر چه بهتر تقویت و استوارتر سازد.

برتری در بحث

از برخی بزرگان نجف نقل شده که مرحوم آیت الله کوهستانی با آیت الله شیخ محمد تقی آملی مباحثه می کردند آقای آملی خیلی مطالعه می کرد و در درس زحمت می کشید ولی آقای کوهستانی به خاطر ضعف چشم نمی توانست به آن حد مطالعه کند ولی در هنگام بحث اقای کوهستانی تفوّق و برتری داشت.
در کنار آموختن و غور در مسائل عمیق اصولی و فقهی از خودسازی و تهذیب نفس غافل نگشت، گرچه ایشان در مسائل معنوی و اخلاقی استاد به خصوصی نداشت ولی با خط مشی صحیحی که مستقیماً از زندگی و سیره و روش اهل بیت علیهم السلام اتخاذ کرده بود و با عمل و تبعیت محض از احکام شرع مقدس به درجه ای از تقوا و پارسایی رسید که مورد رشک بزرگان اخلاق و عرفان حوزه نجف گردیده بود.
یکی از معاصرین ایشان حضرت آیه الله شیخ علی محمد مهاجری نقل کرده که آیه الله کوهستانی در نجف در بین علما و فضلا از حیث زهد و تقوا و معنویت کم نظیر بود.

اجتهاد

سرانجام آیت الله کوهستانی پس از قریب نه سال اقامت در جوار آن امام همام و بهره گیری از محضر اکابر علم وعمل و دست یابی به مراتب والای علمی و عرفانی و رسیدن به مرتبه عالی اجتهاد آهنگ وطن کرد.
یعنی پس از قریب بیست سال تلاش علمی و عملی در سال 1348 قمری به زادگاه خویش بازگشت.

احاطه علمی

مرحوم آیت الله کوهستانی در بعد علمی و فقهی از عالمان برجسته به شمار می رفت. هر چند زهد و تقوای وی زبان زد همگان بود و عوام مردم از وسعت دامنه علمش بی خبر بودند اما هم اساتید ایشان و هم خواص از شاگردان همواره اعتراف به موقعیت بالای علمی وی می نمودند.
در فقه و اصول صاحب نظر، در ادبیات عرب توان مند، در دین شناسی عالمی ژرف نگر و در عرفان عملی عارفی با بصیرت بود.
ثمره این برجستگی و نبوغ فوق العاده اخذ اجازه اجتهاد از اساتید بزرگ حوزه نجف بود. یکی از فضلا می گوید:
وقتی از آیت الله العظمی سید محمود شاهرودی درباره مقام علمی آقای کوهستانی پرسیدیم ایشان فرمودند:
وقتی آقای کوهستانی می خواست به وطن بازگردد مرحوم آیت الله نائینی از علمای حاضر در جلسه استفتا درباره اجتهاد ایشان سؤال کرد همگی به اتفاق آرا به اجتهاد و عدالت معظم له شهادت دادند آن گاه آیه الله نائینی از من پرسید، گفتم: « لا شک فی عدالته مجتهد مجتهدُ؛ در عدالت او شکی نیست مجتهد نیز هست.»
ایشان از مقدمات تا پایان سطح را در حوزه کوهستان تدریس می فرمودند به گونه ای که بسیاری از شاگردان تا سطح عالی را از محضرشان استفاده نموده و آن گاه با اجازه ایشان به حوزه های بزرگ نجف و قم و مشهد هجرت کردند. برای عده ای از شاگردان خود كتاب نفیس و عمیق « جواهر الکلام» و طهارت شیخ انصاری را به صورت استدلالی تبیین می نمود به کتاب جواهر خیلی علاقمند بود و بسیار آن را مطالعه می کرد و همواره از مباحثات علمی استقبال شایانی می کرد.
فرزند ایشان می گوید:
آیت لله راضی تبریزی، که از علمای بزرگ قم بود، برای من نقل فرمودند:
من خدمت والد شما رسیدم به اتفاق ایشان جهت اقامه فریضه ظهر و عصر به مسجد رفتیم در بین نماز پس از تشهد رکعت دوم موقع برخاستن ذکر « وتقبل شفاعته فی امته وارفع درجته» را قرائت کرد، پس از تمام شدن نماز و رسیدن به منزل از ایشان پرسیدم شما موقع حرکت و آماده شدن برای تسبیحات اربعه کلمه « فی امته » را از کجا اضافه فرمودید؟
ایشان بی درنگ کتاب صلاة « جواهر» را حاضر کرد و آن را شبیه استخاره گرفتن باز کرد که درست همان صفحه مورد احتیاج آمده بود و این عبارت را به من نشان داد که در این ذکر مستحبی پس از تشهد چند نظر است که برخی از فقها کلمه « فی امته» را هم اضافه می کنند و بعضی بدون آن را قایل هستند فهمیدم ایشان علاوه بر مقام معنوی عالمی صاحب نظر نیز هست.
بارها شده افرادی از گوشه و کنار می آمدند وقتی با کوهی از علم و فضیلت مواجه می شدند لب به تحسین و مدح و ثنا می گشودند. ایشان نه تنها خوشحال نمیشد بلکه با جمله ای کوتاه و با کمال تواضع و فروتنی فرمود:
« چه می فرمایی من که یک آخوند دهاتی بیشتر نیستم ».

اساتید

بی تردید، استاد و معلم در شکل گیری شخصیت علمی و معنوی انسان نقش مهمی ایفا می کند؛ به طوری که تأثیر اندیشه ها و رفتارهای استاد را بر شاگرد به خوبی می توان دید و حتی استاد می تواند در سعادت یا شقاوت انسانی نیز اثر بگذارد.
آیت الله کوهستانی در دوران تحصیل از استادان زیادی، که هر یک در زمان خود از چهره های برجسته حوزه ها بودند، بهره گرفت. جهت پاسداشت زحمات آن بزرگواران اشاره ای هر چند گذرا به زندگی شان خالی از فایده نیست:
1. اساتید حوزه بهشهر
1. آیت الله خضر اشرفی:
حاج آقا خضر فرزند عالم ربانی آیت الله شیخ اسماعیل اشرفی ( متوفی 1308ق) مشهور به شریعتمدار از اعاظم علمای بهشهر بود که پس از پدرش ریاست حوزه علمیه بهشهر و امور دینی به او منتقل شد و در حدود 1336 قمری درگذشت.
2. آیت الله حاج سید محسن نبوی اشرفی:
سال ها از محضر استادانی چون آیت الله سید محمد کاظم یزدی صاحب « عروه الوثقی» و آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی صاحب «کفایه الاصول» و دیگر اساتید بهره مند شد و خود در شمار چهره های فاضل و برجسته حوزه نجف درآمد.
2. اساتید حوزه مشهد
1. آیت الله شیخ نجف علی فاضل استرآبادی:
فقیه فرزانه آیت الله شیخ نجف علی فاضل در سال 1305 قمری در قریه « نوکنده» از توابع شهر « بندر گز» در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد.
به مدت چهار سال از محضر آیت الله حاج شیخ علی علامه حائری ( متوفی 1339 هـ . ق) استفاده های فراوان برد.
در سال 1340 قمری جهت نیل به مقامات عالی علمی رهسپار نجف اشرف گردید و در آن جا از محضر استوانه های علمی شیعه حضرات آیات:
محقق نائینی، آقا ضیاء عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی فیض برد و به مقام رفیع اجتهاد دست یافت. از ویژگی های اخلاقی ایشان پای بندی شدید به عبادت و نوافل و ذکر و دعا بود و بر تهجد و سحر خیزی مداومت داشت.
مرحوم آیت الله کوهستانی ظاهراً کتاب « معالم الاصول» را در مشهد نزد وی خوانده است. فرزند بزرگوارش، آیت الله حاج شیخ محمد فاضل، داماد مرحوم کوهستانی است و این خود موجب ارتباط و نزدیکی هر چه بیشتر آن دو بزرگوار گشته بود.
2. آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی قمی:
آیت الله حاج آقا حسین قمی فرزند حاج سید محمود یکی از مراجع بزرگ تقلید بود.
گفتنی است که مرحوم کوهستانی احترام فوق العاده ای برای مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی قایل بود. هنگامی که مرحوم حاج آقا حسین قمی در مسیر مسافرت به کوهستان تشریف آورده و دو ـ سه روز در منزل آیت الله کوهستانی اقامت فرمودند، معظم له هنگام ورود آن مرجع بزرگ، در مقابل ایشان گاو قربانی کردند و نهایت ادب و فروتنی و احترام را نسبت به استاد عالی مقامش ابراز نمودند، تا آن جا که وسایل وضو و تطهیر ایشان را خود فراهم می کرد و هنگام نماز برای ایشان سجاده می انداخت.
خلاصه آن که در این مدت مرحوم کوهستانی مثل عبد در برابر مولی کمر به خدمت بسته و هیچ قرار نداشت.
3. آیت الله میرزا محمد کفایی:
معروف به آقازاده نجفی در نیمه شعبان سال 1294 قمری در نجف به دنیا آمد. با تلاش و پشت کار، مقدمات و سطح را خواند و در مکتب پدر نامدار خود تلمذ کرد و از او اجازه اجتهاد گرفت.
بر کتاب « کفایه الاصول» پدر خود نیز حاشیه ای نوشته است. گفته اند علاقه وی به کتاب کفایه به اندازه ای بود که می گفت اگر مطلبی از مطالب و معضلات آن فراموشم شود به حرم می روم و در آن جا درباره آن مطلب می اندیشم و دعا می کنم تا آن را بیابم.
3. اساتید حوزه نجف
درس فقه را از محضر علمی محقق مرحوم آیه الله العظمی میرزا حسین نائینی (ره) و فقیه عصر مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی بهره مند گشت و درس اصول را نزد محقق مدقق مرحوم آیت الله العظمی آقا ضیاء الدین عراقی آموخت.
ایشان همواره از اساتید خود به نیکی و بزرگی یاد می کرد ولی در بین آنان مرحوم آیت الله نائینی نزد او از عظمت و ابهت خاصی برخوردار بود و از مبانی اجتهادی وی دفاع می کرد.
استعداد سرشار، حضور عالمانه و محققانه در درس های اساتید همراه با سابقه علمی در مشهد مراوده و مذاکره علمی با فقیه بزرگی چون آیت الله سید محمود شاهرودی و مباحثه با شخصیت های بزرگی همچون آیت الله شیخ محمد تقی آملی از او عالمی فاضل و برجسته ساخته و در شمار فضلای اهل نجف قرار داده بود.
برخی از اساتید ایشان در نجف اشرف به شرح زیر می باشند:
1. آیت الله العظمی میرزا محمد حسین نائینی:
مرحوم نائینی متوفی ( 1355ق) از مراجع بزرگ عصر خویش و یکی ازرجال تحقیق و تدقیق در اصول و فقه است.
ایشان علم اصول را با دقت تام و جدیت خاصی به طوری منظم و به دور از پیچیدگی، تهذیب و تنقیح کرد، اصولیان بزرگ وی را در این امر ستوده و استادی اش را پذیرفته اند.
2. آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی:
آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی ( متوفی 1365 قمری) یکی از فقها و مراجع بزرگ عصر اخیر است که در کیاست، درایت و حسن اداره حوزه های علمیه شهرت بسزا و نام پرآوازه ای دارد.
از تألیفات او « وسیلة النجاة » است که به خاطر جامعیت آن، برخی از فقهای نامدار، از جمله امام خمینی بر آن، حاشیه نوشته اند.
3. آیت الله ضیاء الدین عراقی:
ایشان ( متوفی 1361 ق) از فقها و علمای بزرگ است که در شهر اراک به دنیا آمد. مقدمات علوم را در حوزه اصفهان فرا گرفت و سپس به نجف اشرف عزیمت نمود و در آن جا از محضر بزرگانی چون آیات عظام سید محمد کاظم یزدی صاحب عروه الوثقی، آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمد فشارکی کسب فیض نمود و در شمار فقهای بزرگ تاریخ علمی شیعه قرار گرفت و پس از درگذشت استاد نامدارش آخوند خراسانی بر کرسی تدریس نشست و قریب شصت سال مشغول به تدریس دروس عالیه بود و در حدود دو هزار فقیه و مجتهد از محضر او بهره گرفتتند.
از ویژگی های این محقق بزرگ این بود که: در بحث بسیار قوی و به طور دائم در مسائل علمی تفکر می کرد، زاهد و قانع بود و از دنیا و زخارف آن اعراض می کرد.
منبع:www.salehin.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.