نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

مفهوم شَرْط

جمله‌ی شرطیه دارای دو جزء است: شرط و جزاء. مثال: اگر فردا به مسافرت نرفتم، به دیدن شما می‌آیم. اگر به مسافرت نرفتم «شرط» به دیدن شما می‌آیم «جزاء» است، و مفهوم این جمله شرطیه این است كه اگر به مسافرت رفتم به
پنجشنبه، 16 ارديبهشت 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مفهوم شَرْط
 مفهوم شَرْط

 

نویسنده: عیسی ولائی




 

نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

جمله‌ی شرطیه دارای دو جزء است: شرط و جزاء. مثال: اگر فردا به مسافرت نرفتم، به دیدن شما می‌آیم. اگر به مسافرت نرفتم «شرط» به دیدن شما می‌آیم «جزاء» است، و مفهوم این جمله شرطیه این است كه اگر به مسافرت رفتم به دیدن شما نمی‌آیم. جملات شرطیه بر دو قسم است: 1.گاهی شرط محقق موضوع است. یعنی تحقق جزاء منوط به تحقق شرط است. مثال: پدر خانواده از دار دنیا رفته، مادر خانواده به عروسش كه حامله است می‌گوید: اگر پسر زاییدی باید نام پدربزرگش را بر او بگذاری. واضح است تحقق نامگذاری منوط به پسر بودن فرزند است، شكی نیست كه چنین جمله‌ی شرطیه‌ای مفهوم ندارد. زیرا در مثال فوق نمی‌شود گفت: مفهوم جمله این است كه اگر فرزندت پسر نبود اسم پدربزرگ (پدرشوهرت) را بر او نگذار. زیرا در آن فرض حكم منتفی به انتفاء موضوع است و مفهوم در جایی است كه با نیامدن شرط تحقق جزاء ممكن باشد. 2.گاهی شرط محقق موضوع نیست. یعنی امكان تحقق جزاء، بدون شرط هم ممكن است. مثال: اگر دوستانت به تو احسان كردند تو هم به آنان احسان كن. ممكن است شرط (احسان دوستان) تحقق پیدا نكند، اما جزاء (احسان مخاطب) تحقق یابد. بحث از مفهوم شرط و حجیت آن مربوط به این قسم از جمله شرطیه است.
در كتاب اصول الفقه مفهوم داشتن جمله‌ی شرطیه را منوط به سه چیز می‌داند: 1.بین شرط و جزاء ملازمه باشد. 2.تلازم و رابطه بین آن دو رابطه‌ی سبب و مسبّبی باشد. یعنی شرط سبب و جزاء مسبّب باشد. 3.شرطی كه سبب است سببّیت آن منحصر به فرد باشد، و سبب دیگری در بین نباشد. سپس در مورد اینكه آیا ظهور جمله شرطیه در مقدمات سه گانه مذكور به وضع است یا اطلاق، می‌گوید: مقدمه اول و دوم به دلیل تبادر به وضع است، و مقدمه سوم به اطلاق است، زیرا اگر شرط دیگری سبب جزا می‌بود، باید در كلام ذكر می‌شد، و چون گوینده‌ی حكیم شرط دیگری را ذكر نكرد، از ذكر نكردن و اطلاق فهمیده می‌شود كه سبب منحصر در همان شرطی است كه ذكر شده است. سپس می‌گوید: مفهوم شرط به دلیل روایت ابی بصیر حجت است. ابی بصیر می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) سؤال كردم گوسفندی كه ذبح شده ولی پس از ذبح حركتی نكرد، گرچه خون زیادی از او جاری شد. آیا خوردن آن گوسفند حلال است یا خیر؟ حضرت فرمود از آن گوسفند استفاده نكن زیرا علی (علیه السلام) فرمود اگر گوسفندی را كشتی سپس آن حیوان پایش را تكان داد یا چشمش را باز و بسته كرد، از گوشت آن استفاده كن. امام صادق (علیه السلام) از مفهوم سخنان حضرت علی (علیه السلام) استفاده نموده و فرمود: نمی‌شود گوشت گوسفند مورد سؤال را خورد. (1)

پی‌نوشت‌:

1.اصول الفقه، ج1، ص 112، عن ابی بصیر یعنی المرادی قال سألت ابا عبدالله (علیه السلام) «عن الشاة تذبح فلا تتحرّك و یهراق منها دمٌ كثیرٌ عبیط، فقال: لاتأكل، انّ علیّاً (علیه السلام) كان یقول: اذا ركضت الرَّجل او طرفت العین فكُل» وسائل الشیعه، ج16، ص264.

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.