

نویسنده: عیسی ولایی
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
معنی این اصل این است كه انسان نسبت به اشیاء موجود در خارج حق هرگونه دخل و تصرف را دارد، مگر در مواردی كه دلیل بر منع وارد شده باشد. پس هرگاه در حلال یا حرام بودن چیزی شك كردیم با اجرای اصل حلیت حكم به حلال بودن میكنیم. مثلاً نمیدانم استعمال دخانیات حرام است یا حلال؟ با اجرای اصالة الحلّیه (1) حكم به حلیت میكنم. اصل حلیت مترادف با اصل اباحه است. دلیل این اصل آیات و روایاتی است كه به برخی از آنها اشاره میشود.الف. خداوند در قرآن میفرماید: «او كسی است كه تمام آنچه را كه روی زمین وجود دارد برای شما خلق (2) نموده» آیه در مقام امتنان است و آن هم زمانی مفهوم خواهد داشت كه نعمتهای الهی از هر جهت حلال باشد. مگر موارد استثنایی كه با ادله تبیین گشته است.
ب. در روایات آمده است: 1.تمام امور بر تو حلال است مادامی كه علم به حرمت كاری پیدا كنی. (3) 2.در تمام امور آزادی عمل وجود دارد تا نهیی وارد گردد. (4) 3.آنچه را كه خدا حلال كرده، پس آن حلال است و آنچه را حرام كرده پس همو حرام است. اما آنچه را كه به سكوت برگزار كرده است شما را از تكلیف و تعهد نسبت به آن معاف كرده است، آن را به همین صورت پذیرا شوید، خدا فراموش نكرده است. (5)
پینوشتها:
1.الوافیه فی اصول الفقه، ص185.
2.«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» سورهی مباركه بقره، آیهی 29.
3.«كلشیء لك حلال حتی تعلم انه حرام بعینه» (وسائل الشیعه، باب4 از ابواب ما یكتسب به حدیث 4).
4.«كلشیء مطلق حتی یرد فیه نهی»، وسائل الشیعه، باب12 از ابواب صفات قاضی، حدیث 60.
5.ما احل الله فهو حلال و ما حرم فهو حرام و ما سكت عنه فهو عفو فاقبلوا من الله عافیته فان الله لم یكن ینسی شیئاً، مكتبهای حقوقی در حقوق اسلام، ص66.
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم