متن پیام حضرت آیت الله جوادی آملی به همایش احیای سنت وقف آمل

در این مطلب راسخون متن پیام حضرت آیت الله جوادی آملی به همایش احیای سنت وقف آمل را مطالعه می کنیم.
يکشنبه، 8 مهر 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
متن پیام حضرت آیت الله جوادی آملی به همایش احیای سنت وقف آمل
اشاره:
اداره اوقاف و امور خیریه آمل با همکاری ستاد فرهنگی و قرآنی شهرستان آمل در تاریخ 27 / 4 / 86 همزمان با ایام شهادت حضرت امام علی النقی (ع) همایشی را با نام «همایش احیای سنت حسنه وقف» در محل حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع) در آمل برگزار کرد.

در این همایش که با حضور روحانیون و مسؤولین و خیرین و امامان جمعه شهرهای استان مازندران تشکیل شد حجت الاسلام و المسلمین آقای مصلحی نماینده محترم ولی فقیه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه سخنرانی نمود. هم چنین پیام فقیه و مفسر عالیقدر حضرت آیت الله جوادی آملی توسط فرزندشان حاج آقا مرتضی جوادی قرائت شد. متن پیام معظم له بدین شرح است:
 

متن پیام حضرت آیت الله جوادی آملی به همایش احیای سنت وقفبسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین

حمد ازلی خدای سبحان را سزاست و تحیت ابدی پیامبران الهی مخصوصا حضرت ختمی نبوت را رواست و درود بی کران اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه حضرت ختمی امامت مهدی موعود (عج) را بجاست. به این ذوات قدس تولی داریم و از معاندان آنان تبری می‏نماییم.

مقدم حضار گرانقدر، روحانیت معظم، مسؤولان عالی رتبه سازمان اوقاف و امور خیریه، مدیران کل و رؤسای ادارات شهرستان‏ها و واقفان خیر اندیش را ارج می‏نهیم و از خداوند منان توفیق ارائه خدمات کامل و قبول آن‏ها را برای همگان مسألت می‏کنیم.

چون وقف از بارزترین مصادیق صدقه است و صبغه سنتی آن جاذبه فراوانی دارد و بخش وسیعی از میراث دین باوران این دیار را تشکیل می‏دهد، مناسب است برخی از نکات مربوط به آن مطرح شود.

یکم: انسان وام دار طبیعت است. زیرا عناصر مادی او ار اجرام طبیعی تأمین می‏نماید و بقای وی نیز مرهون نشئه دنیاست ؛ هر چند روح ملکوتی وی عهده دار تأمین هویت اصیل اوست.

آنچه از آیه (منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم) (1) بر می‏آید ناظر به سهم طبیعی اوست و آنچه از آیه (و نفخت فیه من روحی) (2) ظاهر می‏گردد ناظر به سهم فرا طبیعی وی می‏باشد. و اگر انسان علاقه وافر به دنیا دارد برای آن است که فرزند اوست و هیچ فرزندی از دوستی مادر خود سرزنش نمی‏شود. نهج البلاغه علوی (ع) موید آن است: (الناس ابناء الدنیا و لا یلام الرجل علی حب امه) (3)

دوم: عدل که قرار دادن هر چیزی در موضع خاص خودش است. اقتضا دارد علاقه انسان نسبت به آخرت بیش از گرایش وی به دنیا باشد، زیرا آخرت پایدار و ابدی است، دنیا زودگذر و زوال پذیر. چه این که روح ملکوتی بشر اصالت داشته و بدن ملکی وی فرع آن است.

توصیه اهل بیت عصمت ترجیح آخرت بر دنیا است. نهج البلاغه علوی (ع) گواه صادق آن است: (... و لکل منهما بنون فکونوا من ابناء الآخرة و لا تکونوا من ابناء الدنیا فان کل ولد سیلحق بابیه (امه) یوم القیامة) (4)

عدل چه بود آب ده اشجار را
ظلم چه بود آب دادن خار را
سرمه را در گوش کردن شرط نیست
کار دل را جستن از تن شرط نیست(5)

سوم: قرآن کریم، هم مقتضای طبیعت را تبیین کرد و هم رهنمود فطرت را رعایت نمود. درباره گرایش طبیعی بشر به امور مادی چنین فرمود (و تاکلون التراث أکلا لما و تحبون المالحبا جما) (6) و درباره هدایت فطری بشر به امور ماوراء طبیعی، علاقه وافر به جمع آوری مال و رزاندوزی را بخل دانسته و این گرایش ناروا را راه یافته به نهان خانه دل می‏داند و پرهیز از آن را فلاح و صلاح اعلام کرده و در این زمینه چنین فرموده است (و أحضرت الانفس الشح)، (7)

(و من یوق شح نفسه فأولئک هم المفلحون) (8) خطر بخل و پرداخت نکردن حقوق مالی واجب طوق عذاب و گردن‏گیر بخیلان خواهد بود (و لا یحسبن الذین یبخلون بمآ اتیهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیمة و لله میراث السموات و الأرض و الله بما تعملون خبیر) (9)

تن چو با برگ است روز و شب از آن
شاخ جان در برگ ریزست و خزان‏
برگ تن بی برگی جانست زود
این بباید کاستن آن را فزود
اقراضوا الله قرض ده زین برگ تن
تا بروید در عوض در دل چمن(10)

چهارم: خلافت انسان مؤمن متعهد و مسؤول تنها در عمران زمین نیست بلکه در معمور سازی زمینه فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی از یک سو و ساختن بهشت قیامت از سوی دیگر است. زیرا بهشت با عقاید برهانی، اخلاق نفسانی و اعمال صالح ساخته می شود. گفتمان حضرت ختمی نبوت (ص) در معراج شاهد صدق این دعوا است.

مهم‏ترین عنصر خلافت الهی در معمور نگه داشتن کعبه، مساجد، مراکز نشر معارف قرآن و عترت در دنیا و ساختن جنت عدن در آخرت است. لذا بهشت که معمور مؤمنان متعهد و مسؤول است مشتاق بهشتیان است که مهندسان و معماران کوی آخرت اند. افسوس از وضع انسانی که می‏تواند بهشت آفرین باشد، برای دوزخی شدن منتظر غریو آفرین گویان باشد ؛

در میان چوب گوید کرم چوب
مرکرا باشد چنین حلوای خوب(11).

پنجم: فیض عالم الهی که از آن به تجلی خداوند سبحان یاد می‏شود در همه شؤون موجود است و هرگز زوال پذیر نخواهد بود. از این ظهور گسترده الهی که نه شرقی است و نه غربی، نه شمالی است و نه جنوبی، نه زمینی است.

و نه آسمانی زیرا آن فیض منبسط داخل در اشیا است بدون امتزاج و خارج از آن‏ها است بدون افتراق، هر کاری که ممزوج چیزی بود همراه آن مزیج خود از بین می‏رود و هر کاری که برای وجه مطلق و مصون از المتزاج بود می‏ماند.

این دو نکته فاخر یعنی ابدیت وجه الله و بقای هر کاری که برای وجه خدا بود پیام روشن قرآن حکیم است (کل شی‏ء هالک الا وجهه) (12)، (فأینما تولوا فثم وجه الله) (13)، (و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله) (14)، (و مآ اتیتم من زکوة تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون) (15)، (انما نطعمکم لوجه الله) (16)

از جهان مرگ سوی برگ رو
چون بقای ممکن بود فانی مشو(17)

ششم: تأثیر وقف و سایر صدقات دین، گذشته از برکات مادی و ثواب اخروی در دو عنصر محوری دیگر نهفته است که قرآن مجید از باب تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیه نفوس از سوی دیگر آنها را تبیین نمود، تا از این جهت نیز در تزکیه عقول و اثاره دفائن آن سهم تعیین کننده داشته باشد.

دو عنصر مزبور عبارت است از تطهیر روح و تثبیت نفس ؛ یعنی بدون تأدیه صدقات واجب، روح آلوده و نفس نا آرام است. اما جریان طهارت روح را آیه (خذ من أموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها) (17) به عهده دارد،

زیرا پیام این آیه این آن است که تأمین طهارت روح به وسیله زکات و مانند آن از صدقات لازم است و بدون چنین کوثر مطهری روح گره خورده به مال دوستی و مبتلا به بخل و آلوده به شح ناپاک است و ناپاکان بهره معنوی از قرآن حکیم نمی‏برند (لا یمسه الا المطهرون) (18) .

و چون قرآن و عترت طاهرین همتای هم‏اند روح قذر که از وحی قرآن طرفی نسبت از الهام ولایی بهره نمی‏برد. و اما جریان تثبیت نفس را آیه (و مثل الذین ینفقون أموالهم اتبغآء مرضات الله و تثبیتا من أنفسهم کمثل جنة بربوة...) (19) تأمین می‏نماید.

زیرا پیام این آیه آن است که انفاق در راه خدا همانند آبیاری درخت به دست خود درخت است که مایه ثبات، استحکام و آرامش خود درخت خواهد بود. البته صدقه دادن در حد خود حفظ نام خداست که یکی از برکات اسم سامی خداوند حصول طمأنینه است (ألا بذکر الله تطمئن القلوب) (20) معنای آن تثبیت خداوند نسبت به متذکران و متصدقان است.

هر چند ثابت نمودن به شخص صدقه دهنده و نیز به یاد خدا اسناد داده شده ولی همه این امور علل اعدادی و اسباب امدادی نزدیک و دوراند و عامل مؤثر تام خود خدای سبحان است که فرمود (یثبت الله الذین امنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و فی الاخرة) (21)، (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت أقدامکم) (22)

لذا مردان الهی ثبات قدم را از خدا می‏خواهند «ربنا أفرغ علینا صبرا و ثبت أقدامنا) (23) با این تحلیل روشن خواهد شد اگر درخت طیب دارای ثابت است، تثبیت آن به عنایت پروردگار است (أصلها ثابت و فرعها فی السمآء) (24)

هفتم: وقف و صدقه جاری در اسلام آن قدر مهم است که اهل بیت عصمت و طهارت در این جهت نیز اسوه دیگران بوده و هستند و رهنمود آن ذوات قدسی در اهتمام به وقف آن است که این صدقه جاری را همتای مصحف علمی و ولد صالح قرار داده و آن را در ردیف میراث ماندگار و فخر آور می‏دانند.

وقف درآمدی دارد که موقوف علیهم از آن بهره می‏برند و برآمدی دارد که مردان و زنان مؤمن و خردورز از آن پند می‏گیرند و سالیان متمادی بعد از ارتحال خود از آن سودمند می‏شوند و آیه (و نکتب ما قدموا و اثارهم) (25)

شامل آنان خواهند شد و مال حلال و طیب خویش را با وقف نمودن در اختیار کسانی قرار می‏دهند که (احصروا فی سبیلالله) (26) و با این سنت حسنه می‏توان چندین برکت را برای خود و جامعه تضمین نمود:

1 - عمل وقف و تصدق را در دیوان عمل صالح خود ثابت کرد ؛
2 - آیین وقف و تصدق را رواج داد و در ترغیب دیگران به این دستور دینی سهیم شد ؛

3 - مال موقوف و صدقه را بهره نهادهای خیر یا افراد نیازمند قرار داد. لازم است تنظیم وقف نامه و تدوین آن طبق املای اولیای الهی به ویژه سید اوصیا حضرت علی بن ابی طالب (ع) باشد که درصد مکتوب نورانی علوی (ع) چنین آمده است:

هذا ما امر به عبدالله علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع) و اوصی فی ماله ابتغاء وجه الله لیولجه به الجنة و یعطیه به الامنة و یصرف به النار عنه یوم تبیض وجوه و تسود وجوه، لا یباع ذلک و لا یوهب و لا یورث حتی یرثه الله عزوجل و هو خیر الوارثین (27)

مجددا مقدم همگان را در طی این پیام کوتاه گرامی می‏دارم. پروردگارا نظام اسلامی، رهبر معظم، مسؤولان را حفظ فرما، امام راحل و شهدا را با انبیا محشور فرما. غفر الله لنا و لکم.
 

پی نوشت :

1- طه / 55.
2- حجر / 29.
3- نهج البلاغه / حکمت 303. .
4- همان / خطبه 42. .
5- مثنوی مولوی. .
6- فجر / 20 - 19.
7- نساء / 128.
8- حشر / 9.
9- آل عمران / 80. .
10- مثنوی مولوی. .
11- همان.
12- قصص / 88. ،
13- بقره / 115.
14- بقره / 272.
15- روم / 39.
16- انسان / 9. .
17- مثنوی مولوی.
18- واقعه / 79.
19- بقره / 265.
20- رعد / 28.
21- رعد / 28.
22- محمد / 7.
23- بقره / 250.
24- ابراهیم / 24. .
25- یس / 12.
26- بقره / 273.
27- نهج‏ البلاغه. .
 

منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: عبدالله جوادی آملی
این مقاله در تاریخ 1403/7/8 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.