نظام كنش اجتماعی در نظریه‌ی پارسونز

کنش اجتماعی به نظر پارسونز موضوع مطالعه‌ی همه‌ی علوم انسانی است. برای آن‌كه مطالعه‌ی كنش اجتماعی، به معنای دقیق كلمه علمی باشد،‌ به نظر پارسونز لازم است اصل موضوعی اساسی طرح شود، در این معنا كه كنش انسانی
پنجشنبه، 31 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نظام كنش اجتماعی در نظریه‌ی پارسونز
 نظام كنش اجتماعی در نظریه‌ی پارسونز

 

نویسنده: گی روشه
مترجم: عبدالحسین نیك گهر



 

کنش اجتماعی به نظر پارسونز موضوع مطالعه‌ی همه‌ی علوم انسانی است. برای آن‌كه مطالعه‌ی كنش اجتماعی، به معنای دقیق كلمه علمی باشد،‌ به نظر پارسونز لازم است اصل موضوعی اساسی طرح شود، در این معنا كه كنش انسانی پیوسته مشخصات یك نظام را داشته باشد. در نگاه پارسونز مفهوم نظام برای شناخت علمی بسیار مهم است. ویلفردو پارتو و شاگرد و مترجم امریكایی‌اش ال.جی.هندرسون، به طرزی قطعی پارسونز را در این مورد متقاعد كرده‌اند. از همان نوشته‌های اولش و در همه‌ی آثارش پارسونز در كنش انسانی در جست‌وجوی عناصر سیستمی بوده است، صرف نظر از این‌كه این كنش چه صورتی و چه جهتی داشته باشد. تنها چیزی كه پارسونز در مورد آن تردیدی ندارد این است كه علوم انسانی نمی‌تواند علمی باشد مگر آن‌كه به تحلیل سیستمی رو بیاورد، به شیوه‌ای كه علوم فیزیكی و به تازگی زیست شناسی در پیش گرفته است.
درواقع، كنش انسانی قابلیت تحلیل سیستمی را دارد. هر كنشی در هیئت مجموعه‌ای از واحدهای كنشی یك یا چند كنشگر ظاهر می‌شود، یعنی می‌توان آن را به واحدهای ژست‌ها، گفتارها و ایما و اشاره‌ها تجزیه كرد كه كل بازسازی شده‌اش یك نقش اجتماعی (مثلاً نقش پدر خانواده یا رئیس اداره)، یا لحظه‌ای كم و بیش طولانی از كنش متقابل میان دو یا چند كنشگر را می سازد. تعداد قابل ملاحظه‌ای از تحقیقات درباره‌ی گروه‌های كوچك به شیوه‌ای تجربی این روش‌های تجزیه و تركیب را به كار برده‌اند. از جمله، رابرت بیلز (1) مقوله‌هایی ساخته است كه به كمك آن می‌توان هر بار مداخله‌ی شركت كنندگان در جلسه‌ی بحث و گفت‌وگوی گروهی را به واحدهای كوچك‌تر تجزیه كرد، سپس با طبقه بندی این واحدها سنتزهای جدید كنش ساخت كه در نگاه اول به چشم نمی‌خوردند. كنش در هر سطحی از واقعیت كه باشد، جسم مركب است، محصول تركیبی كه قابل تجزیه است. در همان حال، كنشی كه چون جسم مركب ملاحظه می‌شود هرگز واقعیتی مجزا و منفصل نیست. بلكه به كنش‌های دیگر متصل است و با آن‌ها مجموعه‌ی وسیع‌تری تشكیل می‌دهد. مثلاً نقش پدر خانواده جزئی از مجموعه‌ی كنش‌هایی است كه خانواده را تشكیل می‌دهند. و خانواده در چارچوب وسیع‌تری كه شبكه‌ی روابط خویشاوندی را تشكیل می‌دهد، جا دارد. بنابراین، هر كنشی را می‌توان در عین حال چون كلی از واحدهای كنشی و چون جزئی از یك كل وسیع‌تر در نظر گرفت. پس كنش نه ساده است و نه منفصل.
این وابستگی متقابل اجزای كنشی خود دلیلی در تأیید مفهوم نظام كنش است، چون كه هر نظام یا سیستمی مفروض به روابط متقابل اجزای تشكیل دهنده‌ی یك كل است. ولی به تنهایی برای آن‌كه بتوان از نظام كنش سخن گفت كافی نیست. مفهوم نظامی كه پارسونز مدّ نظر دارد بسیار پیچیده‌تر است. می‌توان گفت كه در تعریف او نظام سه شرط دارد:
شرط اول ساخت است. اجزای یك نظام و خود نظام باید آرایش سازمانی داشته باشند، بدین ترتیب كه نظام از اجزاء یا از مؤلفه‌های نسبتاً پایدار تشكیل شده باشد تا بتوان از آن‌ها به عنوان نشانه‌های عطف در تحلیل سیستمی استفاده كرد. در نظام كنش، به نظر پارسونز الگوهای هنجاری و در سطحی انتزاعی‌تر، متغیرهای ساختی (2) این نقش را ایفا می‌كنند.
دومین شرط نظام، مفهوم كاركرد (3) است. برای آن‌كه یك نظام كنش وجود داشته باشد و دوام بیاورد، برخی از نیازهای اولیه‌ی نظام، به عنوان نظام، باید برآورده شود. این ابعاد كاركردی نظام كنش است.
سومین شرط نظام كنش، فرایند (4) خود سیستم و درون سیستم است: بنا به طبیعتِ خود، یك نظام كنش متضمن فعالیت‌ها، تغییرات و تحوّل است كه نمی‌تواند تصادفی باشد، بلكه باید طبق قواعدی صورت گیرد.
تحلیل این ابعاد سه گانه‌ی اصلی نظام كنش است كه نظریه‌ی عمومی كنش را تشكیل می‌دهد. اكنون با جزئیات بیشتر افكار پارسونز را درباره‌ی هر یك از آن‌ها دنبال خواهیم كرد.
جا دارد نكته‌ای را پیشاپیش یادآوری كنیم. برای پارسونز مفهوم نظام كنش، مفهومی انضمامی (5) نیست؛ به هیچ واقعیت عینی ارتباط ندارد، مثلاً به خانواده یا به كارخانه. آن‌طور كه پارسونز آن را به كار می‌برد، نظام كنش از سنخ مفهوم سازی و تحلیل است؛ شیوه‌ی بازسازی ذهنی واقعیت است، نحوه‌ی ادراك چیزها و خلاصه‌ی كلام، فرایندی اكتشافی (6) است. در واقعیت چیزی نیست كه بتوان گفت این نظام كنش است. با این همه هر كنشی را می‌توان به سیاق یك نظام كنش تحلیل كرد، مهم نیست كه این كنش در چه سطحی از واقعیت بوده باشد، خواه رفتاری باشد كه دو شخص در برابر یكدیگر در پیش می‌گیرند (مثل خریدار و فروشنده یا پزشك و بیمار) یا مبارزه‌ی طبقاتی یا كشمكشی بین المللی. نظام كنش مفهومی به غایت كلی است و مصداق مستقیمی در دنیای واقعیت ندارد، چون كه این مفهوم یك ابزار تحلیلی با میدان كاربرد بسیار گسترده است.

پی‌نوشت‌ها:

1.Robert Bales,Interaction Process Analysis,Addison-Wesley,1950.
2.pattern variables
3.function
4.process
5.concrete
6.heuristic process

منبع مقاله :
روشه، گی؛ (1391)، جامعه شناسی تالكوت پارسونز، عبدالحسین نیك گهر، تهران، نشر نی.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.