وقف به مثابه الگوي کارآفريني اجتماعي پايدار در اسلام

در سال هاي پاياني قرن بيستم و آغاز هزاره ي سوم، کارآفريني اجتماعي به عنوان مکمل ساز و کار هاي کارآفريني تجاري و کارآفريني دولتي ظهور يافت. انجمن هاي مدني، مظهر مشارکت هاي مردمي و کنش هاي نوع دوستي و خير خواهي هستند که در ادبيات توسعه تحت لواي کارآفريني اجتماعي از اهميت ويژه اي برخوردارند. در
دوشنبه، 27 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقف به مثابه الگوي کارآفريني اجتماعي پايدار در اسلام
وقف به مثابه الگوي کارآفريني اجتماعي پايدار در اسلام
وقف به مثابه الگوي کارآفريني اجتماعي پايدار در اسلام

نويسنده: حبيب الله سالارزهي

خلاصه

در سال هاي پاياني قرن بيستم و آغاز هزاره ي سوم، کارآفريني اجتماعي به عنوان مکمل ساز و کار هاي کارآفريني تجاري و کارآفريني دولتي ظهور يافت. انجمن هاي مدني، مظهر مشارکت هاي مردمي و کنش هاي نوع دوستي و خير خواهي هستند که در ادبيات توسعه تحت لواي کارآفريني اجتماعي از اهميت ويژه اي برخوردارند. در مکاتب ديني بويژه اسلام، ارزش هاي اسلامي و تعاليم اخلاقي، پشتوانه مناسبي براي عمق بخشيدن به کارآفريني اجتماعي و کنش هاي خير خواهانه به حساب مي آيند و سنت هاي حسنه زکات، صدقه، احسان و نيکوکاري و آنچه که در اين مقاله به آن پرداخته مي شود يعني سنت پسنديده وقف، مصداق هاي موثر کارآفريني يا کارگشايي اجتماعي هستند. کنش هاي خيرين نيکوکار در تأسيس و بهره برداري از مدارس آموزشي در مناطق محروم، تأسيس و راه اندازي بيمارستان هاي خيريه از طريق موقوفات، مراکز نگهداري ايتام و حمايت هاي مادي و معنوي از نيازمندان در راستاي قرب الهي مصداق هاي بارزي از فعاليت هاي خير خواهانه و نوآورانه در کشورهاي اسلامي از جمله ايران اسلامي هستند که سنت حسنه وقف دائمي دارآيي و اموال شخصي در گسترش اين نوع برنامه هاي توسعه انساني بسيار موثر واقع شده است. مقاله حاضر با رويکرديتوصيفي - تحليلي به تبيين وقف به عنوان الگوي کارآفريني اجتماعي پايدار در ارتقاي توسعه انساني و رفاه اجتماعي مي پردازد
واژه هاي اصلي: کارآفريني اجتماعي، خير خواهي، وقف و توسعه

مقدمه

تجربه ثابت نموده است که دولت ها به تنهايي قادر به تأمين منافع عمومي جامعه و تحقق اهداف توسعه اي نيستند و به همين خاطر استفاده از ظرفيت هاي بخش هاي خصوصي تجاري در عرصه توليد کالا و ارائه خدمات باعث گسترش بنگاه هاي اقتصادي در کشور هاي توسعه يافته شده و زمينه هاي شکوفايي اقتصادي، اشتغال پايدار و رفاه نسبي شهروندان را تا حدود زيادي فراهم ساخته است. به همان نسبت که در يک کشور بخش خصوصي تجاري از لحاظ مقياس فعاليت و بازدهي اقتصادي گسترش مي يابد، رفاه و توسعه همگاني در جامعه بافزايش مي يابد. بخش خصوصي در ادبيات توسعه موتور محرکه شتاب دهنده اقتصاد جامعه به حساب مي آيد و يکي از دلايل ناکامي کشور هاي در حال توسعه و اسلامي در تحقق اهداف توسعه اي، ضعف ساختار اقتصادي و حضور کم رنگ بخش خصوصي و دخالت نسبتأ گسترده دولت در نظام اقتصادي است.. برغم حضور فعال بخش هاي خصوصي در قالب شرکت هاي تجاري، شواهد نشان مي هد که تجربه بازار نيز در تحقق نيازهاي محروميت زدايي و تأمين منافع عمومي با شکست مواجه است؛ زيرا فعاليت هاي بخش خصوصي در قلمرو بازار با انگيزه هاي انتفاعي و مبتني بر معيارهاي عقلانيت اقتصادي و نفع طلبي شخصي است. از همين رو، کارآفريني اجتماعي(1)و مشارکت هاي مردمي حلقه تکميل کننده چرخه توسعه در پرتو دولت راهبردي و بخش خصوصي فعال است و به راحتي مي تواند شکاف ميان دولت و بازار را پر نمايد.
فلسفه وجودي سازمان هاي مردم نهاد و موسسات خيريه(2)، استفاده از ظرفيت مشارکت هاي مردمي است که با انگيزه هاي نوع دوستي و انگيزه هاي اعتقادي و مذهبي و با هدف حل مسائل اجتماعي در حوزه هاي مختلف فعاليت مي کنند. همچنين ناکامي دولت ها در تحقق اهداف محروميت زدايي به خاطر محدوديت هاي بودجه اي و عدم تمايل بخش خصوصي در تعقيب مسائل اجتماعي به دلايل ماهيت انتفاعي و انگيزه سود گرايانه حاکم بر فضاي بازار، ضرورت استفاده از ظرفيت مشارکت هاي مدني و کارآفريني اجتماعي را براي جبران ناکامي دولت و ناکارآيي بخش خصوصي در پيگيري اهداف توسعه اي و رفاه اجتماعي آشکار مي نمايد. مشخصه اصلي فعاليت کارآفريني اجتماعي،ا قدام داوطلبانه و با نيات خيرخواهانه و بشر دوستانه است..(Weerawardena,2006,p,22).

کارآفريني اجتماعي

واژه کارآفريني ريشه در ادبيات فرانسه در قرن هاي هفدهم و هيجد هم ميلادي دارد. کارآفريني به افرادي اشاره دارد که با پيگيري و جستجوي روش هاي بهتر انجام کار پيشرفت اقتصادي ملاحظه اي را تجربه مي کنند. کارآفرينان با استفاده بهينه از منابع و امکانات محدود بهره وري و کارآيي قابل توجهي را عرضه و به عبارتي دقيق تر کارآفرينان ارزش افزوده ايجاد مي کنند. در گفتمان اقتصادي جوزف شومپيتر(3) (، کارآفرينان تجاري(4) (نوآوراني هستند که اهداف اقتصادي را دنبال مي کنند)ees , 2001 , p,2. آنها هميشه در جستجوي تغيير، واکنش هوشمندانه به تغيير و حداکثر استفاده از تغييرات هستند. در ادبيات کارآفريني، علاوه بر کارآفريني تجاري که بيشتر معطوف به کسب و کار هاي تجاري و اقدامات ريسک پذيرانه جهت دستيابي به اهداف سودآوري است، کارآفريني اجتماعي به مثابه مکمل کارآفريني تجاري جايگاه ويژه اي در ادبيات توسعه انساني و اجتماعي دارد. جوهره کارآفريني اجتماعي همان فعاليت هاي نوع دوستي، احسان و نيکوکاري و احساس مسئوليت در قبال مشکلات اقشار آسيب پذير و محروم جامعه است. آنچه ضرورت کارآفريني اجتماعي را در جامعه مدرن امروزي آشکار مي سازد بن بست نظام سرمايه داري است که با اصالت دادن به اصل آهنين منافع شخصي و ناديده گرفتن حقوق و نياز هاي اقشار و طبقات آسيب پذير جامعه بر شدت فقر و محروميت و افزايش شکاف طبقاتي در جامعه افزوده است.
با توجه به ناکامي دولت و موسسات تجاري براي حل مسائل اجتماعي، جامعه امروزي براي رويارويي با مسائل پيچيده اجتماعي نيازمند کارآفريني و خلاقيت اجتماعي است. کارآفريني اجتماعي شامل برنامه هاي نوآورانه براي کمک به بهبود معيشت کساني است که فاقد کسب و کار و توان مالي هستند و يا در استفاده از فرصت هاي خدمات اجتماعي با محدوديت مواجه اند. اين گروه از کارآفرينان نيکوکار، بر اساس پايبندي به ارزش ها و مأموريت ارزشي که به آن باور دارند دست به ابتکار عمل ها و نوآوري هاي اجتماعي براي برآورده ساختن نيازهاي جامعه مي زنند. آن ها در سايه تجکيم مناسبات و پيوند هاي اجتماعي به کارگشايي و حل مشکلات مردم مي پردازند. و با روش هاي نوآورانه به دنبال حل مشکلات اقشار محروم و آسيب پذير جامعه هستند(Gliedt,2007, p,538)
خمير مايه کارآفريني اجتماعي اقدام داوطلبانه و نوآورانه با تلفيقي از خير خواهي است. اين نوع از کارآفرينان با انگيزه هاي نوع دوستي و نيکوکارانه در راستاي خدمت به بندگان خدا، نوعي رضايت دروني حاصل مي کنند و از اينکه گرهي از مشکلات مردم به دست آن ها باز مي شود و در خدمت به هم نوعان مشارکت دارند، شور و شعف در آن ها بوجود مي آيد.
کارآفريني اجتماعي همان نوآوري براي مشکلات و مسائل اجتماعي است. کارآفرينان اجتماعي با استفاده از تدابير نوآورانه و ايجاد ساز و کار هاي اجتماعي به بسيج منابع براي برخورد با مسائل اجتماعي مي پردازند.کارافرينان اجتماعي به دنبال شناسايي و رفع نيازهاي اجتماعي جامعه هستند و در اين مسير پر فراز و نشيب از اعتبار اجتماعي و جان و مال خود مايه مي گذارند. کارآفرينان اجتماعي تحولات اجتماعي را شتاب مي بخشند پيامد هاي اجتماعي بلند مدت و پايدار را به ارمغان مي آورند(Alvord,2004, p,262).
يکي از نمونه هاي موفق کارآفريني اجتماعي در مصر تاسيس سازمان غير انتفاعي سکيم(Sekem)همان نام قديمي مصر باستان به معناي انرژي آفتاب(5))است که در سال 1977 بر اساس سنت هاي فرهنگي بومي و تعاليم اسلامي پايه گذاري شد. اين موسسه بعد ها به يک شرکت چند منظوره تبديل شد و درآمد هاي حاصل از آن به تعليم و تربيت بزرگسالان و بهداشت و درمان اقشار آسيب پذير اختصاص يافت. ضمنأ در اين موسسه تلاش هاي زيادي براي جلب اعتماد و حمايت خيرين جهت پيشبرد طرح هاي فقر زدايي صورت گرفته است و اين موسسه توانسته است جوايز ملي و بين المللي را به خاطر اقدامات بشر دوستانه و فقر زدايي از آن خود نمايد(Christian,2005, p,241)

کارآفريني اجتماعي در اسلام

شواهد تجربي تأييد مي کند کنش هاي خير خواهانه انسان ها تا حدود زيادي ريشه در باور ها و اعتقادات شهروندان دارد و باور هاي فرهنگي و اجتماعي به عنوان خمير مايه شخصيت جوامع و ملت ها در گرايشات نوع دوستي و رفتارهاي داوطلبانه و نيکوکارانه شهروندان بسيار موثر است. در مطالعه اي که تحت عنوان تأثير مذهب روي فعاليت هاي خيريه در کانادا انجام شد، يافته هاي تحقيق تأثير تعلقات و باور هاي مذهبي را در گسترش فعاليت هاي خيريه و داوطلبانه تأييد مي کند. بر اساس يافته هاي بدست آمده، شهروندان کانادايي با اعتقادات مذهبي قوي، در مقايسه با سايرين مشارکت بيشتري در فعاليت هاي خيريه و کمک به اقشار آسيب پذير و نيازمند داشته اند(Berger,2006, p,8). بکر و همکاران نيز در مطالعه اي ميداني پيرامون عوامل اثر گذار بر کنش هاي نوع دوستي و خير خواهانه، پايبندي به ارزش هاي مذهبي و تعاليم اخلاقي را در بروز رفتار هاي خير خواهانه حائز اهميت مي دانند(Bekkers,2007, p,15). همچنين، وانگ و گرادي در بررسي روابط ميان کنش داوطلبانه، سرمايه اجتماعي و کمک هاي خيريه، دريافتند که باورهاي مذهبي از عوامل تعيين کننده کنش هاي داوطلبانه و افزايش کمک هاي خيريه و بشر دوستانه است. شهروندان معتقد به باور هاي مذهبي تمايل بيشتري دارند تا کمک هاي خيريه شان را در اختيار اقشار آسيب پذير و معلولان قرار دهند(Wang and Graddy, 2008, p, 30).
در يک بررسي تطبيقي، مذاهب مختلف از لحاظ توجه به فعاليت هاي خيريه و نيکوکاري مورد مقايسه قرار گرفتند و يافته هاي تحقيق اثبات نمود که مکتب اسلام نسبت به بسياري از مکاتب ديني اهميت زيادي به فعاليت هاي نوع دوستي و خيريه مي دهد.(Salamon, 1997, p,6)ارزش ها و نماد هاي ديني رايج در فرهنگ اسلامي از قبيل صدقه، زکات، توجه به فقرا و محرومان، نذر، ايثار، احسان و محبت با بندگان، نوع دوستي، تعاون و مشارکت جمعي و وقف اموال و دارآيي براي اهداف خيريه بيانگر قابليت هاي وسيع کارآفريني اجتماعي در اسلام است.
آيه هاي قرآن و احاديث متعدد، مسلمانان را به خاطر اقدامات بشر دوستانه و نيکوکارانه به پاداش هاي بهشت برين و قرب الهي مژده مي دهند. بعلاوه، مسلمانان اقدامات نيکوکارانه از قبيل صدقه، کمک کردن به نيازمندان و وقف را نوعي تعهد اخلاقي و ديني مي دانند و با طيب خاطر در راستاي جلب رضايت خداوند و رفع خواسته هاي نيازمندان تلاش مي کنند. در حديثي از پيامبر اکرم(ص)نقل شده است: " خداوند نسبت به انسان هايي که ياور همنوع خودشان هستند عشق مي ورزد و آنها را دوست مي دارد. بعلاوه خداوند انسان را خلق نموده است و به آنها اين استعداد را ارزاني نموده است تا براي ديگران مفيد باشند و کارهاي خير انجام دهند": در يکي از احاديث قدسي نيز که نقل قول از خداوند توسط پيامبر اکرم ص است بر نوع دوستي و توجه به فقرا تأکيد فراوان شده است. در اين حديث آمده است " خداوند تنها نماز آن دسته از نماز گذاران را مي پذيرد که مشي اعتدال را دنبال مي کنند و حيوانات و ساير مخلوقات خداوند را آزار نمي رسانند، بر گناه پافشاري نمي کنند و خداوند را به زاري و التماس مي خوانند و نسبت به فقرا، مسافرين در راه مانده، زنان بيوه و اقشار آسيب ديده محبت مي ورزند". از همين رو و در چارچوب اعتقادات مسلمانان، احياء سنت حسنه نيکوکاري و کنش هاي خير خواهانه، رحمت و عطوفت الهي را براي نيکوکاران به همراه دارد(15 p, Krafess,2005,)
اسلام ناب محمدي، پرچمدار معنويت، صلح، رفاه، نوع دوستي، خير خواهي و توسعه انساني است. در حديثي به نقل از پيامبر اکرم(ص)آمده است: " اولين کساني که از دروازه بهشت وارد مي شوند خيرين و نيکوکاران هستند"(Alioune,2007, p,27). اصل عدالت اجتماعي در اسلام نيز بر اين نکته صحه مي گذارد که فقرا و نيازمندان مطابق دستور خداوند کريم در ثروت و دارايي اغنياء حقوق و سهمي معين دارند(6)؛ چرا که در چارچوب شريعت اسلامي همه چيز متعلق به ذات باريتعالي است و برازنده اوست که ثروت ها و دارايي هايي را به بعضي ارزاني داشته است و شايسته است که اين صاحبان ثروت و دارايي در امور خير پيش قدم باشند و به ديگران کمک کنند. در متون اسلامي تأکيد شده است که خداوند پذيراي بندگان مصلح و نيکوکاري است که نه تنها نماز را بجا مي گذارند، بلکه در کارهاي خير و نيک پيشقدم هستند(Sami,2006, p,2).

وقف و کارآفريني اجتماعي پايدار در اسلام

وقف، سابقه طولاني در فرهنگ ملل و تمدن هاي تاريخ بشري دارد و مصاديق آن را مي توان در فراعنه مصر جستجو نمود. در مصر قديم، فراعنه، املاک و زمين هايي را براي راهبان اختصاص مي دادند و در تمدن يونان باستان، آثار و نشانه هايي از وقف کتايخانه ها و مراکز آموزشي وجود دارد. در سال هاي قبل از ظهور اسلام، مصاديق وقف و فعاليت هاي خيريه در سيره پيامبران الهي مشاهده مي شود. حضرت ابراهيم خليل از پايه گذاران اوليه وقف بودند که در زمان حيات اين پيامبر نهاد هاي امدادي و خيريه اي بنيان گذاشته شد که منابع اوليه آنها از طريق وقف مي شدند. نکته قابل تأمل آن است که خيرين و نيکوکاران با اختصاص دارآيي و اموال شان به صورت وقف، از مالکيت بر آن اموال براي هميشه مي گذارند و آن ها را صرف امور عام المنفعه مي کنند(Bremer,2004, p,12)
تمدن اسلامي در بها دادن به وقف تأثير قابل ملاحظه اي داشته است و الگوي اسلامي وقف باعث جلب توجه جوامع غربي شده؛ و در بسياري از کشور هاي غير اسلامي، به تبعيت از فرهنگ وقف در اسلام گام هاي بلندي در زمينه وقف دارايي ها براي اهداف بشر دوستانه و توسعه اي برداشته شده است. در حال حاضر، در آمريکاي شمالي، بسياري از بنياد هاي خيريه و مذهبي جزء اموال موقوفات هستند و ده ها هزار بنياد خيريه هم اکنون در آمريکا فعاليت دارند. دانشگاه آکسفورد تقريبأ بر اساس الگوي اسلامي وقف پايه گذاري گرديد که سابقه وقف دارايي و اموال براي توسعه مراکز آموزشي براي اولين بار در جهان اسلام متداول گرديد و دانشگاه اسلامي الازهر مصر نيز از الگوهاي موفق دانشگاه هاي جهان هست که بر پايه موقوفات بنيان گذاري شد و از زمان تأسيس تا کنون بخش عمده اي از منابع مالي اين مرکز آموزش عالي اسلامي، از طريق منابع و دارايي هاي وقف شده خيرين تأمين مي شود. وقف در کشورهاي غربي به عنوان اعتقاد اسلامي(7)(يا بنياد دينداري(8) ) مشهور است که شهروندان مسلمان با اختصاص دارايي و ساير موقوفات در برنامه هاي رفاه اجتماعي و کمک به اقشار آسيب پذير تعهدات مذهبي شان را ادا مي کنند تا رضايت پروردگار متعال را جلب نمايند. منشأ اين کنش خير خواهانه و بخشش دارآيي و اموال نشان از ظرفيت اعتقادي و ايمان اسلامي دارد که مسلمانان با هدف قرب الهي و تأمين رضايت پروردگار دست به اين اقدام نيکوکارانه مي زنند و بخشي از اموال و دارايي هاي شان را براي رفاه ديگران اختصاص مي دهند(Kuran,2001, p,843)
وقف در فرهنگ لغات عربي، به معناي نگه داشتن، حبس کردن و منع کردن است. واژه وقف در اسلام به معناي نگه داشتن و اختصاص دادن آن براي اهداف خير خواهانه است. وقف معمولأ شامل کالاهاي ماندگار و با داوام از قبيل املاک کشاورزي، تجاري و مسکوني و يا وقف کتابخانه ها، ماشين الات کشاورزي، دام ها، سهام و اندوخته ها و وجوه نقد است. در اصطلاح فقه، وقف يعني حبس مايملک و جلوگيري از انتقال آن به ديگري، چه از راه فروش و چه از راه بخشش و در مقابل منافع و سود حاصل از آن را در راه خداوند قرار دادن است که در واقع همان راه خدمت به مردم و گره گشايي مشکلات و سر و سامان دادن به وضعيت عادي و فرهنگي آنان است. وقف همان سلب استفاده شخصي از اموال و دارايي هاي فردي و اختصاص اصل و مزاياي حاصله از آن براي اهداف معين است. مالکيت دارايي هاي وقف شده نمي تواند به شخص ديگري انتقال يابد؛ مگر تحت شرايطي خاص که بتوان آن را تبديل به احسن ساخت و مزاياي آن را براي اهداف مورد نظر اختصاص داد. تفاوت عمده وقف با زکات و فطريه در احاديث و متون اسلامي در آن است که زکات و فطريه به عنوان يک فعاليت خير خواهانه اجباري(9) (معرفي شده اند، در حاليکه صدقه و وقف در فرهنگ اسلامي نوعي فعاليت خيريه ارادي(10) ) مبتني بر احساسات نوع دوستي هستند. تفاوت صدقه و وقف در آن است که صدقه معمولأ اقدامي عادي است و شامل کمک هاي خيريه جاري و جزئي است؛ در حاليکه وقف نوعي کنش داوطلبانه و اختياري است که صاحبان سرمايه، بخشي از دارآيي ها و اموال شخصي شان را براي فعاليت هاي خيريه وقف دائمي مي کنند و از همين رو، وقف نوعي صدقه دائمي(11) و مستمر است. به لحاظ ماهيت، وقف همانند ساير فعاليت هاي خيريه در قلمرو بخش داوطلبانه قرار دارد. اهداف و کاربردهاي منافع حاصله از اوقاف مي تواند صرف نهاد هاي آموزشي، يتيم خانه، ساخت و بهره برداري مساجد و گشترش ساير فعاليت هاي خيريه عام المنفعه شود.(Sadeq,2002, p,134).
در اسلام سه نوع وقف وجود دارد. 1- وقف مذهبي(12): اکثريت مساجد در جهان اسلام بيشتر از نوع وقف مذهبي هستند که توسط خيرين بنيانگذاري شده اند. بعلاوه املاک و دارايي هاي اختصاص يافته براي مساجد و حوزه هاي علميه از همين نوع موقوفات مذهبي هستند. 2- وقف انسان دوستانه(13): در وقف انسان دوستانه، موقوفات براي اهداف حمايت از فقرا و پيشبرد فعاليت هاي اجتماعي و منتفع ساختن توده عامه اختصاص مي يابند. براي نمونه کتابخانه ها، مراکز آموزشي، خدمات بهداشتي، مراقبت از حيوانات، مراقبت از محيط زيست، فعاليت هاي توسعه فضاي سبز، جاده سازي از اين نوع موقوفات هستند و نهايتأ 3- وقف خانوادگي(14): نوع سوم وقف اشاره به موقوفاتي دارد که از سوي والدين به فرزندان و ورثه اختصا مي يابد و مازاد درآمد بدست آمده براي فقرا هزينه مي شود(Kahf,2000, p,1)
مطالعات و شواهد نشان مي دهد سنت حسنه وقف و ساير فعاليت هاي خير خواهانه در کشورهاي اسلامي تابعي است از متغير هاي مختلف که در مجموع مي توان عوامل مذهبي از قبيل تقوا و ايمان قوي، عوامل فردي از قبيل شخصيت مهربان، روحيه سخاوت گري و پايگاه شغلي، سطح درآمد، ميزان تحصيلات و شعور اجتماعي و ساير مولفه ها را از تعيين کننده هاي اقدامات خيريه از قبيل وقف دانست که آثار و نتايج اين عمل خداپسندانه به طرح ها و برنامه هاي توسعه اي منجر مي گردد و بخش قابل توجهي از اقشار نيازمند و بي بضاعت مي توانند از اين فرصت ها و خدمات اجتماعي بهره مند شوند. شکل شماره 2 خلاصه اي از عوامل اثر گذار بر اقدام به فعاليت هاي خيريه و وقف به همراه آثار و نتايج اين اقدامات را نشان مي دهد(Sami, 2006, Krafess,2005 , Jennifer, 2004)

وقف، کارآفريني اجتماعي و توسعه

يکي از شاخص هاي اصلي توسعه يافتگي جوامع، شاخص توسعه انساني(15) است. توسعه انساني روندي است که طي آن امکانات افراد بشر افزايش مي آيد. شاخص توسعه انساني از متغيرهاي آموزشي، بهداشتي و اقتصادي تشکيل شده است. اهميت آموزش به عنوان شاخص مهم در توسعه انساني موجب شده است که نرخ باسوادي بزرگسالان(براساس دو سوم ارزش کل)و نيز ميزان خام ثبت‌نام تحصيلي در تمام دوره‌هاي آموزش ابتدايي، راهنمايي، متوسطه و عالي(براساس يک سوم ارزش کل)مورد استفاده قرار گيرد. شاخص ديگري که در ترکيب شاخص نهايي توسعه انساني دخالت دارد، اميد به زندگي در بدو تولد است که سطح سلامت و بهداشت افراد جامعه را نشان مي‌دهد. بسط و گسترش استعدادها و نيز انتخاب‌هاي انساني در گرو عمر طولاني همراه با سلامت آنان است. اهميت بعد سرمايه فيزيکي و تأثير آن بر توسعه انساني منجر به استفاده از درآمد ناخالص داخلي سرانه شده است. اين شاخص نمايانگر رفاه و سطح زندگي افراد جامعه است(ازکيا، 22ص1381). شواهد ارزيابي شاخص توسعه انساني 2008 نشان مي دهد که از ميان 51 کشور اسلامي، فقط کشور هاي اسلامي برونئي، کويت، قطر، امارات متحده عربي، بحرين شاخص توسعه انساني بالايي دارند؛ در حاليکه 22 کشور اسلامي شاخص توسعه انساني متوسط و 23 کشور اسلامي شاخص توسعه انساني ضعيفي داشته اند(p,54 UNDP,2008)آن روي سکه توسعه انساني، فقر و محروميت قرار دارد که واقعيتي تلخ و ناگوار در دنياي معاصر بويژه در کشور هاي اسلامي و در حال توسعه است. سهم عمده اي از شهروندان در اين کشور ها با مشکلات فقر و محروميت از قبيل گرسنگي و سوء تغذيه، محروميت از بهداشت، و عدم دسترسي کافي به امکانات آموزشي و حقوق انساني اوليه مواجه هستند. ريشه اين مصائب و بدبختي ها در جهان اسلام به خاطر نهادينه نشدن ارزش هاي اصيل اسلامي و عدم تحقق منويات اسلام راستين که منادي رفاه و توسعه انساني است مي باشد. در جوهره تعاليم اسلامي، تلاش و کسب روزي حلال نوعي عبادت تلقي شده است و ساز و کار هاي فقر زدايي و توزيع ثروت از قبيل پرداختن زکات، صدقه، توجه به معيشت فقرا و ايتام، احسان و نيکوکاري با اقشار آسيب پذير و از همه مهم تر سنت حسنه وقف نشان از ظرفيت و پشتوانه قوي فرهنگ اسلامي براي ارتقاي توسعه انساني در جوامع اسلامي است.
تجربه وقف در کشور هاي اسلامي نشان مي دهد که موقوفات مي توانند در تحقق اهداف مرتبط با توسعه اجتماعي و توسعه انساني ايفاي نقش کنند. براي نمونه، خدمات شهري، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان از شاخص هاي توسعه انساني و اجتماعي هستند و گسترش فرهنگ وقف در زمينه هاي آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعي تأثير بسزايي در ارتقاي توسعه انساني و اجتماعي دارد.(Sami, 2006, p,6 )، در مالزي شواهد نشان مي دهد که کاربرد هاي وقف علاوه بر مصارف آن در زمينه هاي بهداشت و آموزش مصاديق زيادي از کاربرد وقف در تأسيس شرکت هاي تعاوني مسکن، شرکت هاي صنعتي، تأسيس کتابخانه ها، آزمايشگاه و مراکز پژوهشي وجود دارد که تأثير مستقيمي بر ارتقاي رشد اقتصادي و توليد ناخالص داخلي اين کشور داشته است(Ariff, 1991, p,73)
وقف به عنوان يک بنياد خيريه اسلامي از طريق اختصاص اموال و دارايي ها براي اهداف خداپسندانه تحقق مي يابد. در کشور هاي اسلامي پروژه هاي زيادي وجود دارند که از طريق موقوفات و دارايي هاي وقف شده از سوي خيرين اداره مي شوند. آثار و نتايج وقف مي تواند در پروژه هاي انسان دوستانه، فرهنگي، اقتصادي، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و بسياري ديگر از حوزه هاي رفاه اجتماعي تجلي يابد. به طور نمونه وقف چشمه هاي آب جهت مصارف عمومي، ساخت خانه براي محرومان، مکان هاي اقامات رايگان براي مسافران بي بضاعت، نگهداري پل ها، سازماندهي مراسم تشييع جنازه مردگان بي بضاعت، کمک به معلولان، تأمين مالي مراسم ازدواج جوانان نيازمند، ساخت و نگهداري دارالايتام و خانه هاي سالمندان از مصاديق کاربرد اموال و دارايي هاي وقف هستند. بعلاوهريال مصاديق زيادي از کاربرد موقوفات در زمينه هاي بهداشت و درمان و آموزش و پرورش وجود دارد. بعلاوه بيمارستان هاي سيار و گروه هاي امداد پزشکي که روستا به روستا فعاليت مي کنند از طريق اموال و دارايي هاي وقف شده اداره مي شوند(16 Krafess,2005,p,). در بسياري از کشورهاي اسلامي بخش قابل توجهي از فعاليت هاي توسعه اي که در ذيل به نمونه هايي از آن اشاره مي شود مبتني بر منابع و دارايي هاي وقف شده انجام شده است:(Sadeq,2002,p,136)
1-نهاد هاي آموزشي نظير مدارس ابتدائي، دبيرستان ها و همچنين تأسيس دانشکده ها و مراکز آموزش عالي(به طور نمونه در بنگلادش بيش از 8000 موسسه آموزشي بر پايه وقف ساخته شده است).
2-خانه هاي مراقبت و ايتام که محل نگهداري کودکان بي سرپرست و افراد فاقد سرپناه است و امکانات زندگي و تحصيل رايگان براي آن ها فراهم مي شود.
3-تقريبأ اکثريت مساجد در بنگلادش به عنوان مراکز فرهنگي و اجتماعي خدمات عام المنفعه را به مسلمانان عرضه مي کنند و حدود 120 هزار مسجد از طريق منابع وقف تأسيس شده است و فعاليت هاي آموزشي در اين مساجد به صورت رايگان ارائه مي شود. بعلاوه در مناطق روستايي بنگلادش، مساجد و مکتب خانه هاي آموزش تعاليم اسلامي بر پايه موقوفات اداره مي شوند.
4-کلينيک ها و مراکز بهداشتي و در ماني از جمله فعاليت هاي خيريه مبتني بر منابع موقوفات هستند. بنياد همدردي(16) مبتني بر طب گياهي در کراچي که الگوي موفق استفاده از ظرفيت کمک هاي مردمي و موقوفات است. همچنين اين کلينيک از حمايت هاي مالي دانشگاه کراچي و موسسات خيريه و امدادي پاکستان، هندوستان و بنگلادش برخوردار است و خدمات پزشکي را در اختيار اقشار آسيب پذير قرار مي دهد.
5- فروشگاه و مراکز تجاري وقف شده که منبع درآمد زايي و تأمين منابع مالي براي پروزه هاي عام المنفعه و پروزه هاي خيريه هستند
6-ساير منابع و دارايي ها نظير املاک مسکوني، کشاورزي و سهام شرکت ها و کارخانجات
افزون بر اينها وقف مي تواند به طور موثر تر برنامه هاي فقر زدايي را به روش هاي جديد و جامع تحقق بخشد. در گذشته کاربرد موقوفات در ساخت و تجهيز عبادتگاه ها، تأسيس و نگهداري مراکز آموزشي و حوزه هاي بهداشت و درمان، تدارک غذا براي نيازمندان رايج بوده است، اما هم اکنون کاربرد هاي وقف علاوه بر موارد پيش گفته حوزه هاي تأمين آب آشاميدني براي حوزه روستايي يا شهري، محافظت از يک شهر، پرداخت ماليات همسايگان، عرضه مواد غذايي براي کودکان و.... را در بر مي گيرد. در سال هاي اخير وقف وجوه نقد در بسياري از جوامع اسلامي رايج شده است و بعضي از سرمايه داران مسلمان، وجوه نقدا مشخصي را به عنوان وام در اختيار متقاضيان وام قرار مي دهند و بازگشت وام ها را صرف خدمات اجتماعي براي اقشار آسيب پذير مي کنند(Cizakca, 1995,p,324.)
در جمهوري اسلامي ايران ظرفيت هاي کارآفريني اجتماعي مبتني بر اعتقادات و باور هاي اسلامي و ملي مردم وجود دارد.. تبلور اراده خيرين مدرسه ساز براي ساخت صد ها هزار کلاس درس و وقف آن براي فعاليت هاي آموزشي يکي از اين ظرفيت هاست. بنابر آمار رسمي مجمع خيرين مدرسه ساز کشور، نيکوکاران و افراد خير با مشارکت گسترده خود در امر مقدس مدرسه سازي، بار سنگيني را از دوش دولت و وزارت آموزش و پرورش برداشته اند و تاکنون 33 درصد از مدارس کشور توسط خيرين مدرسه ساز کشور احداث شده است(17)
احداث، بهره برداري و مديريت بيمارستان ها و درمانگاه هاي خيريه توسط خيرين و وقف آن براي بيماران نيازمند و مستحق و ارائه خدمات پزشکي رايگان يا با کم ترين تعرفه پزشکي در مقايسه با بمارستان هاي خصوصي نمونه ديگري از فرهنگ نيکوکاري و احياء سنت حسنه وقف در ميان مسلمانان ايران زمين است. به طور نمونه بيمارستان فوق تخصصي رضوي مشهد نمادي برجسته از تبلور اراده انسانهاي نيکوکار و الهام گرفته از آموزه هاي مکتب اسلام در حمايت از منزلت و کرامت بشري در زيباترين و ملموس ترين نوع آن از طريق وقف است(18) آري مي توان با ترويج فرهنگ احسان و نيکوکاري و احياء سنت حسنه وقف، بخشي از نيازهاي آموزشي، بهداشتي و رفاهي اقشار آسيب پذير جامعه را برآورده ساخت و آهنگ رشد و توسعه انساني کشور را شتاب بخشيد.
نکته قابل توجه در زمينه کاربرد وقف در توسعه انساني آن است که وقف به تنهايي و بدون توجه به مشارکت بخش هاي تجاري و دولتي تأثير قابل ملاحظه اي نمي تواند بر توسعه انساني داشته باشد. بخش عمده اي از موقوفات و دارآيي هاي وقف شده از سوي سرمايه داران حقيقي و حقوقي بخش خصوصي و خانواده هاي پر درآمد به فعاليت هاي عام المنفعه و خيريه اختصاص مي يابد و سود آوري بخش خصوصي در مقياس گسترده و افزايش سهم درآمد خانوار ها به موازات پاييبندي به باور هاي مذهبي مي تواند سهم مشارکت هاي داوطلبانه از قبيل وقف و کمک هاي خيريه را افزايش دهد. بعلاوه دولت مي تواند با معافيت هاي مالياتي بر موقوفات، اعطاء تسهيلات و ساير سياست هاي تشويقي زمينه مشارکت مردم را در چرخه عمران و توسعه کشور فراهم سازد و با تسهيل قوانين و مقررات وقف و واگذاري مديريت موقوفات در قالب سازمان ها و نهاد هاي خيريه از ظرفيت هاي مشارکت خيرين و گروه هاي داوطلب براي توسعه و رفاه همگاني استفاده نمايد. اين مثلث سه بعدي دولت، بخش خصوصي مبتني بر سرمايه داري اسلامي و بخش خيريه و داوطلبانه اثرات جهاني، معنوي و اقتصادي زيادي را براي توسعه انساني در جوامع اسلامي به همراه دارد. در مدل چند بعدي توسعه، وقف به عنوان يکي از فعاليت خير خواهانه اسلامي آراسته با ويژگي هاي تقوا و پارسايي، نوع دوستي و عدالت اجتماعي زير ساخت مناسبي را براي ارتقاي نوآوري و پويايي کارآفريني اجتماعي و توسعه انساني فراهم مي سازد(Raj,2007,p,1)

نتيجه گيري و خلاصه

در اين مقاله سعي بر ان شد تا اهميت وقف و کاربرد آن در حوزه هاي توسعه اي مورد توجه قرار بگيرد. تجارب عيني کشورهاي اسلامي نشان مي دهد که وقف توانسته است با توزيع ثروت در جامعه و بکارگيري دارايي ها و اموال خيرين در راستاي اهداف انسان دوستانه و توسعه اي فرصت هاي دسترسي اقشار آسيب پذير را به زيرساخت هاي اصلي توسعه فراهم سازد. افزون بر اين، با توسعه فرهنگ وقف و فعاليت هاي احسان و نيکوکاري و به موازات رونق بخش خصوصي و انتفاعي، از هزينه هاي انتقالي دولت کاسته مي شود و بخش عمده اي از نياز هاي جامعه در زمينه هاي آموزش و پرورش، آموزش عالي، بهداشت و درمان که بار سنگيني بر دوش دولت ايجاد مي کند به نهاد هاي مردمي و خود مردم انتقال مي يابد و چرخه توسعه انساني کشور به موازات تحول در بخش دولتي و خصوصي به حرکت در مي آيد.

پی نوشت:

1- Social Entrepreneurship.
2- Charities.
3- Joseph Schum Peter.
4- Business Entrepreneurship.
5- SEKEM )Ancient Egyptian: vitality from the sun.
6- و في أموالهم حق معلوم للسائل والمحروم" سورة المعارج: آية 24 / 25.
7- Islamic Ttrust.
8- Pious Foundation.
9- Compulsory Charity.
10- Optional Charity.
11- Perpetual charity.
12- Religious Waqf.
13- Philanthropic Waqf.
14- Family Waqf.
15- Human Development Index.
16- Hamdard Foundation.
17- مصاحبه رئيس مجمع خيرين مدرسه ساز کشور، به نقل از روزنامه کيهان، مورخ 25/2/85.
18- به نقل از سايت بيمارستان فوق تخصصي رضوي به نشاني: http://www.razavihospital.com.
منبع: ميراث جاويدان



معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.