وقف، شالوده‏ي توسعه‏ي اقتصادي و اجتماعي‏

وقف از جمله اصول و سنن اسلامي است که در سطوح مختلف قابل تعريف و تبيين است. آنچه در شرايط فعلي جامعه از وقف استنباط مي‏شود و ملاک فعاليت‏ها قرار مي‏گيرد، اگرچه کارآمدي‏هاي مثبتي نيز داشته است، ليکن به نظر مي‏رسد در بردارنده‏ي تمامي مفهوم و جايگاه واقعي وقف نيست. بر اين مبنا در اين مقاله سعي شده است تا ديدگاه وسيع‏تري از مفهوم وقف مطرح شده و از آن به عنوان عامل و محور اصلي در توسعه‏ي فعاليت‏هاي اقتصادي ياد شود. طرح اين ايده اگر چه بسيار کلي است،
چهارشنبه، 6 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقف، شالوده‏ي توسعه‏ي اقتصادي و اجتماعي‏
وقف، شالوده‏ي توسعه‏ي اقتصادي و اجتماعي‏
وقف، شالوده‏ي توسعه‏ي اقتصادي و اجتماعي‏

نويسنده: محمد حبيبي

اشاره‏

وقف از جمله اصول و سنن اسلامي است که در سطوح مختلف قابل تعريف و تبيين است. آنچه در شرايط فعلي جامعه از وقف استنباط مي‏شود و ملاک فعاليت‏ها قرار مي‏گيرد، اگرچه کارآمدي‏هاي مثبتي نيز داشته است، ليکن به نظر مي‏رسد در بردارنده‏ي تمامي مفهوم و جايگاه واقعي وقف نيست. بر اين مبنا در اين مقاله سعي شده است تا ديدگاه وسيع‏تري از مفهوم وقف مطرح شده و از آن به عنوان عامل و محور اصلي در توسعه‏ي فعاليت‏هاي اقتصادي ياد شود. طرح اين ايده اگر چه بسيار کلي است، ليکن به نظر مي‏رسد در صورت قرار گرفتن آن به عنوان موضوع ذهن انديشمندان، مي‏تواند سرآغازي براي تحولات وسيع و عميق در جامعه شود.

مقدمه‏

اگر ابعاد زندگي اجتماعي را شامل سياست، فرهنگ و اقتصاد بدانيم وقف، اصلي اسلامي است که ريشه در فرهنگ و کارکرد در اقتصاد جامعه دارد. اصولا وقف به معناي گذشت آگاهانه از مايملک در راه خدا و براي قرب به خداوند است، بر اين اساس آنچه وقف مي‏شود از مالکيت فردي خارج شده و علاوه بر خير اخروي براي واقف، منافع و خير جمعي حاصل از موقوفه، جمعي از بندگان خداوند از امکانات رفاهي براي زندگي بهتر بهره‏مند خواهند شد (نظير ساختن و وقف کردن پل، راه، درمانگاه، مدرسه و...) در بعد خير معنوي، به کمک تسهيلات مادي موقوفه، شعاير و ارزش‏هاي ديني حفظ خواهد شد و گسترش خواهد يافت. (نظير وقف زمين و ملک براي تأمين هزينه‏ها يا برگزاري مراسم مذهبي). بنابراين وقف، اصلي ارزشي، مذهبي و فرهنگي است که تجلي ثمرات ملموس آن در امور اقتصادي و مادي است.
از آنجا که در بنيان‏هاي ارزشي اسلام. اقتصاد وسيله‏اي است براي حيات همراه با عبوديت، وقف نيز به عنوان عنصري ارزشي در اقتصاد جامعه‏ي اسلامي، ابزار و وسيله‏اي است براي تقرب و نزديکي به خداوند. لذا بر پايه‏ي اصل «تناسب و سازگاري بنيان‏هاي هدف با وسيله‏ي تحصيل هدف» اداره‏ي اقتصادي موقوفات بايد هماهنگ و هم‏جهت با نظام ارزشي واقف صورت گيرد. به سخن ديگر ساز و کار اداره و بهره‏ور نمودن موقوفات نمي‏تواند براساس مدل غيراسلامي تنظيم گردد.. به عنوان مثال در نظامي که اساس اقتصاد آن بر استثمار يا ربا بنا شده باشد، نمي‏توان از محل موقوفات به سرمايه‏گذاري در
چنين بنگاه‏هاي اقتصادي پرداخت (حتي اگر درآمد آن در امور ارزشي هزينه شود)
از سوي ديگر توسعه و تعالي نقش و مفهوم وقف مي‏تواند به عنوان عاملي براي تحول و تکامل در اقتصاد اسلامي گردد. گذشتن و وقف کردن اموال ملموس فقط يک بعد از وقف است و آن هم بعد خرد. حال چنانچه اين اصل مفهوما و عملا توسعه يافته و بر مبناي آن هر فرد در انجام هر نوع کار و فعاليت اقتصادي همواره به آخرت بيانديشد به طور منطقي حاضر خواهد بود تا بخشي از توان، کار و درآمد خويش را در راه خدا ايثار و يا وقف نمايد. به سخن ديگر براساس انگيزش الهي انتظار مي‏رود افراد براي رضا و قرب خدا، کار بهتر و بيشتر انجام داده و انتظار بهره و درآمد کمتر داشته باشند. آنگاه ميزان منافع اقتصادي يا درآمد دريافت نشده از سوي فرد، توسط نظام وقف (به حالت خاص تعاوني اسلامي) صرف توسعه و رونق اقتصادي جامعه گردد و عملا از ايجاد شکاف‏هاي کلان اقتصادي جلوگيري شود.در اين حالت وقف مي‏تواند به عنوان نظام دوم جامعه‏ي اسلامي (پس از دولت اسلامي) جايگاهي بس رفيع يافته و ايفاي نقش نمايد.
در اين رابطه، نگاهي تطبيقي به تاريخ جوامع قدرتمند اقتصادي (نظير آلمان يا ژاپن) نشان مي‏دهد که همواره انگيزه‏هاي فوق اقتصادي، سبب رونق اقتصاد و ارتقاي استانداردهاي زندگي شده است. اعتلاي نژاد در آلمان يا مليت در ژاپن، عوامل انگيزشي در انجام کار بهتر و بيشتر بوده است. حال چنانچه در جامعه‏اي ارزشي، اعتلاي دين و پرستش خداوند عامل انگيزشي براي انجام کار بهتر و بيشتر قرار گيرد در اين صورت چه فداکاري‏ها و ايثارهايي که صورت نخواهد گرفت و چه تحولات شگرفي که در ساختار اقتصادي جامعه رخ نخواهد داد.در مجموع به نظر مي‏رسد قابليت‏هاي بنيادي نهفته در اصل وقف مي‏تواند موجد و عامل مهمي در رونق و تحول اقتصادي و اجتماعي گردد.
اين مقاله - در حد توان علمي نگارنده - سعي در باز نمودن اين مفهوم از وقف دارد. که اميد است مورد حمايت و رضايت حضرت حق قرار گيرد.

ارتقاي کارآمدي وقف‏

براي توسعه و ارتقاي فرهنگ وقف و کارآمدي آن در جامعه، در سه سطح مي‏توان مطالعه، برنامه‏ريزي و اقدام کرد. اين سطوح عبارتند از:
الف. بهره‏وري (سطح خرد و اجرايي)؛ ب. گسترش (سطح کلان)؛ ج. توسعه (سطح بنيادي).
در ادامه، ابتدا اين سطوح تبيين شده و در نهايت مفهوم توسعه‏ي وقف به عنوان محور اصلي مقاله با تفصيل بيشتري مورد بحث قرار خواهد گرفت.

افزايش بهره‏وري از موقوفات موجود

مفهوم بهره‏وري (1) در ساده‏ترين شکل آن عبارت است از حداکثر استفاده از منابع موجود. به بيان ديگر زماني که ميزان ستانده‏ها يا دريافتي‏هاي يک نظام بسيار بيشتر از نهاده‏ها يا ورودي‏هاي آن باشد ميزاني از بهره‏وري اتفاق افتاده است. اين مفهوم از طريق اين رابطه
محاسبه مي‏شود:
F مساوي است با درآمدهاي موقوفات تقسيم بر هزينه‏هاي موقوفات
به طور کلي ارتقاي بهره‏وري از موقوفات موجود ناظر بر اين دو معناست.

بهره‏وري مادي - اقتصادي‏

در اين حالت از طريق عمليات و برنامه‏هاي مديريتي، مهندسي، اقتصادي و مانند آن، استفاده‏ي بيشتر از عوامل توليد (کار، سرمايه، مواد و انرژي) صورت خواهد گرفت. به عنوان مثال اگر از زميني که وقف شده، قبلا X مقدار محصول برداشت مي‏شده، در وضعيت جديد X به اضافه يک مقدار محصول برداشت خواهد شد.
پرداختن به اين مبحث موضوع اصلي اين مقاله نيست. (به نظر مي‏رسد با توجه به محور سمينار، مقالات ديگري به اين موضوع خواهند پرداخت)، ليکن ارايه‏ي اين تذکر و توضيح ضروري به نظر مي‏رسد که در ارتقاي بهره‏وري از موقوفات، نبايد از روش‏ها و مکانيزم‏هاي مغاير با اصول و ارزش‏هاي اسلامي استفاده شود. به عنوان مثال ممکن است براي حداکثر کردن سودآوري وجوه و درآمدهاي اوقاف، خريد سهام يک شرکت توليدي انتخاب شود، ليکن چنانچه آن شرکت در نظام مديريتي خويش بر مبناي اصول و ارزش‏هاي اسلامي عمل نکند در اين حالت وجوه موقوفه اگر چه بهره‏وري خوبي دربر داشته است (به عنوان مثال سي درصد سود دهي داشته است) ليکن عملا از منابعي که به منظور تقرب الي الله اختصاص يافته است (نيت واقف) براي تثبيت و تقويت نظام استثمار و به درجاتي غيرالهي نيز استفاده شده است. حتي اگر سود حاصله از چنين سرمايه‏گذاري‏هايي براي عزاداري امام حسين (ع) يا گسترش و بازسازي بناي مراکز ديني استفاده شود، باز به نظر مي‏رسد کار درستي صورت نگرفته است.
بر اين اساس نظام وقف به ساختار اقتصادي خاصي نيازمند است که در آن نظام ارزشي اسلام کاملا حاکم بوده و کليه‏ي عمليات مديريتي و اجرايي براساس اصول و پذيرفته شده‏هاي ديني انجام گيرد.

بهره‏وري معنوي (ارزشي)

در اين مفهوم از منابع وقف شده جهت توسعه و گسترش هر چه بيشتر دين و عبوديت استفاده خواهد شد. در واقع مديريت وقف با اين پرسش مواجه است که چگونه با بهره‏گيري از منابع در اختيار، تقيدات ديني مردم را تقويت و ارزش‏هاي اسلامي را گسترش دهد؟ آيا ساختن مسجد و حسينيه يا برگزاري مراسم سخنراني يا چاپ کتاب و نشريه و نظاير آن، براي ديني‏تر شدن جامعه و ارتقاي جنبه‏هاي روحاني و ارزشي مردم کارآمد است؟
بديهي است که هدف از افزايش بهره‏وري اقتصادي موقوفات نيز نهايتا توسعه‏ي دين و کمک جاري ساختن فرامين الهي در جامعه است، ليکن به هر حال در قلمرو بحث بهره‏وري اقتصادي، گروهي خاص از موضوعات و متخصصين و در بهره‏وري معنوي متخصصين ديگري توان فعاليت مؤثر دارند.

گسترش فرهنگ وقف‏

بحث دوم در زمينه‏ي گسترش (2) فرهنگ وقف در جامعه است که به معناي تلاش براي تشويق و ترغيب مردم نسبت به وقف کردن اموال و دارايي خود است. براي تحقق اين هدف، جامعه بايد اطلاعات ارزشمندي از ثمرات معنوي و اخروي وقف و نيز آثار آن در بهبود وضعيت اقتصادي و اعتقادي مسلمين، در اختيار داشته باشد. براي گسترش فرهنگ وقف در جامعه، اولين اقدام توجيه فراگير مردم نسبت به آثار معنوي آن است. براي اين کار روحانيون، وسايل ارتباط جمعي و نظام‏هاي آموزشي مي‏توانند نقش برجسته‏اي را ايفا کنند.
در مجموع آنچه بيش از هر چيز باعث تقويت، توسعه و ماندگاري اين فرهنگ خواهد شد، ارايه‏ي مطلوب آثار دنيوي و ثمرات اخروي موقوفات به مردم است.
به عنوان مثال ساختن مسجدي در يک محله‏ي فقيرنشين، تأسيس بيمارستان يا مدرسه و... در مناطق روستايي و نشان دادن تأثير مثبت آن بر رفاه دنيوي و پرستش فردي و اجتماعي مردم مي‏تواند موجب تحريک انگيزه‏ها براي گرايش هر چه بيشتر به وقف گردد.

توسعه‏ي مفهوم و کارکردهاي وقف‏

در اين حالت نه تنها بهره‏وري از موقوفات افزايش يافته و فرهنگ وقف در جامعه ترويج و گسترش خواهد يافت بلکه وقف به عنوان رکني اساسي در اقتصاد جامعه مطرح مي‏گردد که چگونگي آن در ادامه ارايه مي‏شود.

نظام وقف عامل توسعه‏ي فرهنگي و اقتصادي‏

موضوع افزايش بهره‏وري اقتصادي از موقوفات و گسترش فرهنگ وقف در جامعه مي‏تواند جزء مطالعات و برنامه‏هاي کوتاه‏مدت و ميان‏مدت سازمان اوقاف و امور خيريه قرار گيرد. ليکن به نظر مي‏رسد اين دو فعاليت براي دستيابي به جايگاه واقعي مفهوم وقف کفايت نمي‏کند. به عبارت ديگر مفهوم وقف بسيار بالاتر و اثرگذارتر از وضعيت موجود آن مي‏تواند به کار گرفته شده و به عنوان شالوده و اساس تحول در نظام اقتصادي - اجتماعي کشور مطرح شود.
اصولا وقف کردن به معناي خروج اختياري و آگاهانه‏ي بخشي از دارايي از مالکيت و اختيار خود در راه خداوند است. در وقف، فرد به خاطر انگيزه‏هاي اخروي از بهره‏مندي‏هاي دنيوي خود صرف‏نظر کرده و استفاده از آن را به يک بخش يا تمامي جامعه واگذار مي‏کند. به لحاظ پيشينه‏ي تاريخي، اين عمل با روش تمامي انبيا که پيوسته دعوت به تلاش براي آخرت کرده‏اند کاملا همراه و هماهنگ است. انبيا و اولياي الهي همواره حق و ناحق و ارزش و ضدارزش را براساس آخرت تعريف نموده و تمامي قوانين دنيوي، حکومت و اقتصاد را در راستاي آخرت تعيين و تبيين کرده‏اند. اين انديشه در طول تاريخ همواره پيروان زيادي داشته و تمامي معتقدين واقعي به اديان الهي را در بر مي‏گيرد. بر اين اساس مطرح شدن و مورد پذيرش قرار گرفتن اصل «گذشت از دنيا به خاطر آخرت» نشانگر امکانپذير و قابل اجرا بودن طرح توسعه‏ي مفهومي و کارکردي وقف است.
اصل گذشتن از دنيا به خاطر آخرت و نزديکي به خدا و توسعه دين و ارزش‏هاي الهي قابليت آن را دارد تا به عنوان زيربناي رشد و تحول اقتصادي و فرهنگي جامعه قرار گيرد. بدين معنا که فرضا در بعد شاغلين سازماني هر فرد در انجام فعاليت‏هاي اقتصادي خود پيوسته رضايت خداوند و توسعه‏ي عملي دين او را در نظر داشته و به خاطر او فعاليت‏هاي بيشتر و بهتري را به انجام رسانيده و در ازاي آن انتظار درآمد بيشتري نخواهد داشت. چنين فردي بخشي از توان و درآمد خود را وقف توسعه‏ي مسلمين و جامعه‏ي اسلامي خواهد کرد.
البته اين بدان معنا نيست که گروهي از افراد جامعه، کار بيشتر و بازيافت کمتري داشته و در ازاي آن گروهي ديگر از ماحصل کار آنها بهره‏مند گردند! در پيشنهاد مورد نظر وقف از حالت فردي خارج شده و به صورت فراگير ابزار توسعه اقتصادي - اجتماعي و حل منازعات اجتماعي و نيز عامل هماهنگ سازي فعاليت‏هاي دولتي و غيردولتي مي‏گردد. بديهي است که براي اجرايي کردن اين مفهوم بايد ساختارها و روش‏هاي مناسب طراحي شود و استقرار يابد و آنگاه از طريق کار فرهنگي و حرکت تدريجي، افراد توجيه و ترغيب شوند تا بخشي از درآمد و کار و توان خويش را وقف جامعه ديني کنند.
براي دستيابي به وضعيت مورد نظر، بايد سه عامل در دولت اسلامي تعريف و موجوديت يابد. در واقع اين عوامل به عنوان الزامات و شرايط لازم براي توسعه‏ي مورد نظر از وقف است. اين عوامل عبارت‏اند از: الف. انسان وقف؛ ب. ابزار وقف؛ ج. اموال وقف.

مفهوم انسان، ابزار و اموال وقف

انسان وقف

انسان وقف، فردي است که در بستر پرورش روحي و ذهني اسلام قرار گرفته و جهت تحقق آرمان‏هايش هرگز به اندازه‏ي کارش بهره دنيوي نمي‏خواهد. در واقع حاصل کارش بيشتر دستمزدي است که دريافت مي‏دارد چرا که براي رضا و قرب الهي کار مي‏کند و همانند کسي که مالش را وقف کرده تا سودش را در عالم ديگري به دست آورد، بخشي ار انرژي و توان مادي و غيرمادي خود را براي سود اخروي در نظر مي‏گيرد. انگيزه‏هاي کاري انسان وقف برگرفته از نظام فکري و پرورشي است که در آن رشد کرده است. در حالت مطلوب او براي برتري خوبي‏ها نسبت به پليدي و بدي‏ها، تمامي هم و غم خويش را به بهترين نحو به کار خواهد بست (همان گونه که يک ژاپني به خاطر سربلندي و عظمت جامعه ژاپن فداکاري و گذشت مي‏کند). انسان وقف، خود را وقف توسعه‏ي دين خدا مي‏کند و وقتي اطمينان يافت که بخشي از حاصل کارش صرف توسعه و تکامل جامعه اسلامي و مسلمين خواهد شد، با تمام وجود و تمامي توان به کار و تلاش فکري و يدي مي‏پردازد. او مي‏داند که از ثمرات کار او تمام جامعه‏ي اسلامي بهره‏مند مي‏گردند.
ممکن است در شرايط موجود جامعه اين وضعيت دور از واقعيت و دست نيافتني به نظر برسد. ليکن شواهد ديني و تاريخي بيانگر آن است که در صورت وجود بستر و عزم جدي و توکل الهي، ممکن و عملي خواهد شد. يادآور مي‏شود که انسان وقف در شرايطي پرورش و موجوديت خواهد يافت که در دولت اسلامي ساختارهاي متناسب با ابزارهاي آن نيز طراحي شده باشد.

ابزار وقف

ابزار وقف به معني سيستم‏ها، روش‏ها و ساختارهاي لازم براي دستيابي به وضعيت مورد نظر است. تنها کافي نيست که انسان‏هايي وجود داشته باشند که با انگيزه‏هاي ديني به کار و توليد بيشتر بپردازد. بلکه بايد روش‏ها و سيستم‏هاي مناسب و هماهنگ با ارزش‏هاي ديني نيز در حد وسيع، طراحي و استقرار يابد. اگر نظام گردش عمليات و ساز و کارهاي اقتصادي جامعه بر مبناي سرمايه محوري و اصالت ماده استوار گردد هرگز - و در حد مطلوب - امکان ايثار و گذشتن از منافع مادي و غيرمادي براي توسعه‏ي دين تحقق نخواهد يافت. هر چند که ممکن است وقف در بعد فردي و خرد، جريان معمول خويش را طي کند ليکن به عنوان شالوده‏ي يک نظام اقتصادي مطرح نخواهد شد. در مجموع افزايش و توسعه‏ي مفهوم و بازدهي وقف نياز به روش، نظام و ابزار متناسب دارد که به نظر مي‏رسد اين ابزارها متناسب با شرايط جهان فعلي، هنوز ساخته و پرداخته نشده است.

اموال وقف

مراد از اموال وقف تمامي دارايي‏ها و امکانات ملموس و غير ملموسي است که انسان وقف با انگيزه‏هاي الهي و در بستر ساختار وقف، به جامعه‏ي
اسلام تقديم مي‏دارد. پرواضح است که مديريت چنين نظام اقتصادي‏يي بايد آنچه مورد نياز جامعه براي رشد و تکامل است را تعريف و تعيين کرده و سپس افراد جامعه را ترغيب و هدايت نمايد تا در آن زمينه‏ها توان و درآمد يا اموال خويش را وقف کنند.
در مجموع به نظر مي‏رسد نظام وقف (با توضيحاتي که در حد يک ايده‏ي کلي ذکر شد)مي‏تواند به عنوان متغير يا نظام دوم جامعه‏ي اسلامي تبديل شده و محور انگيزش‏هاي فردي و اجتماعي براي سعادت اخروي و رفاه دنيوي شود. در اين حالت شهروندان جامعه‏ي اسلامي شاهد رشد و تعالي مادي و معنوي جامعه، و جريان دين الهي در عرصه‏ي زندگي اجتماعي خواهند بود.

جمع ‏بندي

رشد و شکوفايي در عرصه‏هاي مختلف يک جامعه مستلزم وجود عاملي قوي براي انسجام و انگيزش است. در پاره‏اي از جوامع عامل مليت، قوميت و يا نژاد، چنين نقشي را بر عهده داشته‏اند ليکن اين عوامل در جامعه‏ي ديني نمي‏تواند نقش پررنگ و مؤثري را ايفا کنند. در جوامع ديني و اسلامي عامل و متغير اصلي براي ايجاد انگيزش «توسعه‏ي ارزش‏هاي ديني و مذهبي» است. در اين راستا اصل مقدس وقف مي‏تواند در صحنه اقتصادي نقش برجسته‏اي را عهده‏دار شود.
اصل مقدس وقف در شرايط فعلي جامعه، در حالت خرد و فردي مورد توجه قرار مي‏گيرد. ليکن اين وضعيت مي‏تواند از طريق مطالعه و برنامه‏ريزي‏هاي دقيق و جامع به مفهومي وسيع و مؤثرتر تبديل شود. در وضعيت مطلوب هر فرد بخشي از کار و درآمد خود را در راه خدا و به منظور تحقق آرمان‏هاي جامعه‏ي اسلامي وقف جامعه خواهد کرد و مبناي انگيزه‏هاي قومي خود در ازاي درآمد و دستمزد کمتر، کار بيشتري انجام خواهد داد. ثمرات اين عمل به کل جامعه‏ي اسلامي بازگشته و همگان از آن بهره‏مند خواهند شد. از سوي ديگر چون کيفيت انجام کار و ساختار نظام اقتصادي کشور با اصول و ساختارهاي ارزشي اسلام هماهنگ است (چرا که در يک طرف امر، خداوند قرار دارد) هر فرد با حداکثر توان و نيروي خود به فعاليت خواهد پرداخت و بتدريج سستي و کاهلي و فعاليت‏هاي غير مولد از جامعه‏ي اسلامي رخت برخواهد بست.
پرواضح است که تحقق عيني چنين کارکردي از اصل مقدس وقف، به سرعت و در کوتاه‏مدت امکانپذير نيست، بلکه بايد از طريق برنامه‏ريزي بلندمدت توسط متخصصين حوزه‏هاي مختلف اقتصادي، ديني، مديريتي، سازماني و نظاير آن مطالعه و سامان داده شود.
و نهايت آنکه، به نظر نگارنده در ميان جوامع موجود، جمهوري اسلامي ايران مناسب‏ترين شرايط و بستر براي حرکت به جهت مورد نظر (توسعه‏ي وقف به عنوان شالوده‏ي توسعه‏ي اقتصادي) را داراست و اميد است با ياري خداوند و تلاش بندگان مخلص او ايده‏ي مطرح شده بتدريج تکميل و تکامل يابد و وقف، محوري گردد براي توسعه‏ي اقتصادي و اجتماعي جامعه. ان شاء الله.

پی نوشت:

1-Productivity.
2-Development.

منبع: ميراث جاويدان



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.