پيدايش زمينه احياء علوم اسلامى در زمان امام باقر (عليه السلام)

دوازده امام معصوم در طول زندگانى خود دانشگاه اسلامى را پايه ريزى نموده و به حد اعلاى امكان خود رساندند. چهار امام معصوم اول اين دانشگاه را افتتاح نمودند كه متاسفانه با جهالت و ضلالت و جنگ‏ها و ماجراجوئى‏ها و كارشكنى‏ها و جعل احاديث و خصومت‏ها مواجه بودند و موفق به تدريس گسترده نشدند. مولاى متقيان على‏عليه السلام كه به تعبير پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله باب مدينه علم بود (1) مى‏فرمود: «سلونى قبل ان تفقدونى‏» (2) و هر كسى سؤال مى‏كرد با اقيانوس علم و
دوشنبه، 11 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پيدايش زمينه احياء علوم اسلامى در زمان امام باقر (عليه السلام)
پيدايش زمينه احياء علوم اسلامى در زمان امام باقر (عليه السلام)
پيدايش زمينه احياء علوم اسلامى در زمان امام باقر (عليه السلام)

نويسنده: آيت عباسيان
دوازده امام معصوم در طول زندگانى خود دانشگاه اسلامى را پايه ريزى نموده و به حد اعلاى امكان خود رساندند. چهار امام معصوم اول اين دانشگاه را افتتاح نمودند كه متاسفانه با جهالت و ضلالت و جنگ‏ها و ماجراجوئى‏ها و كارشكنى‏ها و جعل احاديث و خصومت‏ها مواجه بودند و موفق به تدريس گسترده نشدند. مولاى متقيان على‏عليه السلام كه به تعبير پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله باب مدينه علم بود (1) مى‏فرمود: «سلونى قبل ان تفقدونى‏» (2) و هر كسى سؤال مى‏كرد با اقيانوس علم و فضيلت آن حضرت مواجه مى‏شد. اما دشمنى‏ها مانع نشر علوم آن حضرت شد.
حضرات امام حسن، امام حسين و امام زين‏العابدين‏عليهم السلام هم با نيروهاى قوى، مكار و حيله‏گر مواجه بودند و در اين مدت فقط توانستند مقام عظيم خود و غصب بودن خلافت اموى را اثبات كنند. با نهضت‏سرخ حسينى، نهضت و جنبش فكرى ايجاد شد و امام زين‏العابدين‏عليه السلام در قالب راز و نياز و تعليم آن به ديگران، اين جنبش را فعال نمود.
چهار امام بعدى زمينه را براى تدريس و تعليم علوم اسلامى حاضر ديدند، از اين رو با شكافتن مسائل علمى و بحث از فنون مختلف اصول دين، فقه اسلام، طب، رياضيات، اخلاق و فضيلت و ... تشنگان حقيقت را سيراب كردند. امام باقرعليه السلام اولين اين چهار امام بود.

از تبار نور

امام محمد باقرعليه السلام فرزند امام زين‏العابدين و مادرش فاطمه «ام عبدالله‏» دختر امام حسن‏عليه السلام است. آن حضرت اولين هاشمى بود كه از دو طرف (پدر و مادر) فاطمى و علوى بود. «ان الباقرعليه السلام هاشمى من هاشميين، و علوى من علويين و فاطمى من فاطميين لانه اول من اجتمعت له ولادة الحسن و الحسين‏عليهما السلام و كانت امه ام عبدالله بنت الحسن بن على.» (3)
آن امام بزرگوار در اول ماه رجب يا سوم ماه صفر سال 57 ه . ق در مدينه متولد شد و در روز دوشنبه هفتم ذيحجه سال 114 ه . ق در سن 57 سالگى در مدينه از دنيا رفت. مرقد شريفش در قبرستان بقيع كنار قبر پدرش امام سجادعليه السلام است.
او نوزده سال و ده ماه و دوازده روز (از سال 95 تا 114 ه . ق) امامت كرد و سرانجام به دستور هشام بن عبدالملك (دهمين خليفه اموى) مسموم گرديد.

خلفاى معاصر امام باقر (عليه السلام)

خلفاى هم عصر آن حضرت عبارتند از 1 - وليد بن عبدالملك 2 - سليمان بن عبدالملك 3 - عمر بن عبدالعزيز 4 - يزيد بن عبدالملك 5 - هشام بن عبدالملك
به استثناى عمر بن عبدالعزيز كه نسبتا دادگر بود و به خاندان پيامبرصلى الله عليه وآله علاقه داشت، همگى در ستمگرى و استبداد و خودكامگى دست كمى از نياكان خود نداشتند و مخصوصا نسبت‏به پيشواى پنجم معصوم سختگيرى مى‏كردند.
1 - وليد بن عبدالملك
دوران خلافت وليد بن عبدالملك، دوره فتح و پيروزى مسلمانان در نبرد با كفار، وسعت‏حكومت اسلامى به شرق و غرب و پيوستن بخش‏هايى از هند، كابل، كاشغر، طوس و مناطق مختلف و امتداد آن به اندلس بود. (4) او سركش، خدانشناس، ستمگر، فاسد، عياش و هرزه بود. (5) روزى شراب مى‏خورد و روز ديگر آن را ترك مى‏كرد. (6)
2 - سليمان بن عبدالملك
دوره خلافت‏سليمان بن عبدالملك، دوره‏اى كوتاه و بيشتر از سه سال نبود. (7) در آغاز حكومت از خود نرمش نشان داد و زندانيان حجاج بن يوسف را آزاد و ماموران ماليات او را بركنار و برنامه‏هاى ظالمانه او را لغو كرد. او با استفاده از اين ترفند تقريبا چهره خود را در بين مردم مثبت جلوه داد، اما در كوتاه مدت دست‏به ظلم و خيانت زد. و اين همواره راهى براى سوء استفاده كنندگان از افكار عمومى بوده كه اول با دادن شعارها و وعده حل مشكلات روز جامعه، افكار عمومى را منحرف مى‏كنند. او با انگيزه تعصبات قومى و قبيلگى، افراد قبايل مضرى را زير فشار و از رقباى آنان يعنى قبايل يمنى (قحطانى) پشتيبانى كرد. (8) او فوق‏العاده حريص، پرخوار و شكم‏پرست (به طورى كه به اندازه دو نفر عادى غذا مى‏خورد)، خوشگذران و تجمل پرست‏بود. (سفره او هميشه رنگين و اشرافى و لباس‏هاى پر زرق و برق مى‏پوشيد و حتى خدمتگذاران او نيز موظف بودند كه با لباس گلدوزى شده شرفياب شوند و اين رسم در ديگر شهرها معمول شد.) (9)
3 - عمر بن عبدالعزيز
دوره خلافت عمر بن عبدالعزيز دورانى بود كه كمتر در حق اهل بيت‏عليهم السلام ظلم شد. او نسبتا دادگرد بود و پس از رسيدن به حكومت طى بخشنامه‏اى به استانداران و نمايندگان حكومت دستور داد كه جبران ظلم‏هاى گذشته را بنمايند چرا كه آن‏ها در صدد اجرى حق و رفتار ملايم و عمل نيك با مردم نبوده و جان مردم را بر لب رسانده بودند. وى فرمان داد كه هيچ كس حق ندارد كسى را پيش از مشاوره با من كيفر كند. (10) او به مبارزه با فساد پرداخت; اسب‏ها و مركب‏هاى دربار خلافت را به مزايده علنى گذاشت، اموال و دارائى‏ها و مستغلات و لباس‏هاى سليمان بن عبدالملك را به مبلغ بالغ بر بيست و چهار هزار دينار فروخت و به همسرش دستور داد تمام جواهرات و اموال و هداياى گرانبهائى كه پدر و برادرش از بيت‏المال به او بخشيده بودند را بفروشد و همه آن‏ها را به بيت‏المال برگرداند و اگر اين كار را نكند خانه او را ترك كند. (11) و اموال عمومى كه بنى اميه و عموزادگانش از بيت‏المال تصاحب كرده بودند به بيت المال برگرداند و اموالى كه از مردم به زور گرفتند با قاطعيت از آن‏ها گرفت و به صاحبان آن‏ها تحويل داد ودست آن‏ها را تا حد زيادى از مال و جان مردم كوتاه كرد. (12)
بنى اميه او را تهديد كردند كه بر ضد تو شورش مى‏كنيم و حكومت تو را واژگون مى‏كنيم، او مى‏گفت: غير از حساب قيامت از چيز ديگرى نمى‏ترسم. (13) او در مبارزه با فساد بهترين راه را انتخاب كرد; كار را از خانه خود آغاز كرد و بعد از دستگاه خليفه قبلى و بعد شعاع مبارزه را افزايش داد.

خدمات عمر بن عبدالعزيز

1 - ممنوعيت‏ سب على (عليه السلام)
اين بدعت ميراث شوم معاويه بود. او در سال 40 هجرى زمانى كه بر اوضاع مسلط شد براى آنكه چهره درخشان مولا على‏عليه السلام را وارونه جلوه دهد،
الف) دوستداران على‏عليه السلام را با زور شمشير مجبور كرد كه از بيان فضائل على‏عليه السلام خوددارى كنند. ب) احاديثى بر ضد على‏عليه السلام جعل كنند.
ج) در سراسر كشور اسلامى در روزهاى جمعه بر فراز منابر لعن و دشنام على‏عليه السلام را ضميمه خطبه كنند. عمر بن عبدالعزيز اين بدعت را ممنوع كرد. (14)
2 - بازگرداندن فدك به فرزندان فاطمه زهرا (عليها السلام)
او در ملاقاتى كه درمدينه با امام باقرعليه السلام داشت (15) فدك را بازگرداند ولى در زمان خلافت‏يزيد بن عبدالملك مجددا فدك را از آن‏ها پس گرفتند.
3 - جلوگيرى از بعضى از انحراف‏ها
يكى از اقدامات عمر بن عبدالعزيز برداشتن منع حديث‏بود. منع حديث از بزرگترين انحراف‏هايى بود كه بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله در جامعه اسلامى رخ داد. خليفه اول و دوم با مقاصد سياسى از هرگونه نوشتن و كتابت‏حديث جلوگيرى كردند. ابوبكر گفت: از رسول خداصلى الله عليه وآله چيزى نقل نكنيد و اگر كسى از شما درباره مساله‏اى پرسيد، بگوئيد كتاب خدا قرآن در ميان ما و شماست; حلالش را حلال و حرامش را حرام بشماريد. (16) عمر نيز بخشنامه كرد كه هر كس حديثى از پيامبر نوشته، بايد آن را از بين ببرد. (17)
او ياران پيامبر را كه به اطراف مى‏رفتند از گفتن حديث منع كرد و حتى ابن مسعود، ابو درداء و ابوذر را زندانى كرد و تا پايان عمر او نيز زندانى بودند. عبدالله بن عمر كه به دستور پيامبر احاديث را ضبط كرده بود از ترس، كتاب خود را پنهان كرد و تا به امروز اسمى از آن در ميان كتاب‏هاى حديثى نيست. (18)
ابوبكر عمل خود را چنين توجيه نمود: به خاطر اينكه احاديث‏ با آيات قرآن مجيد آميخته نشود بايد احاديث را از بين برد. (19)
به دو دليل اين مطلب مردود است:
1 - زمانى كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله رحلت فرمودند، آيات و سوره‏هاى قرآن مضبوط و معين شده بود و نويسندگان و حافظان، آن‏ها را حفظ كرده و به گونه‏اى مشخص نموده بودند كه هرگز با غير آن آميخته نمى‏شد.
2 - قرآن معجزه است و از نظر فصاحت و بلاغت، روانى و سلامت و جذابيت و تركيبت جمله بندى، طورى است كه هيچ كلام و نوشته‏اى به آن شباهت ندارد، گر چه از نظر فصاحت‏ به عاليترين درجه برسد. از اين رو آيات قرآن در ميان خطبه‏هاى فصيح نهج‏البلاغه مانند گوهرى مى‏درخشد و هيچ وقت اشتباه نمى‏شود.
بعضى از محدثان اين روايت را به پيامبر نسبت داده‏اند كه: «چيزى از طرف من جز قرآن ننويسيد و هر كس چيزى جز قرآن نوشته، بايد آن را از بين ببرد.» (20)
آيا آن حضرت كتابت ‏حديث را ممنوع كردند؟ بايد گفت اين مطلب به دو دليل بى‏اساس است:
1 - حضرت على‏عليه السلام احاديث فراوانى را ضبط كرده و دست ‏به دست در ميان ائمه بود و اگر پيامبر اكرم نوشتن حديث را منع مى‏كردند، هرگز على‏عليه السلام چنين نمى‏كرد.
2 - در زمان پيامبر و به دستور او قريب به 300 نامه در باب احكام و فرائض و مرافعات و سياسات نوشته شد و ضبط گرديد.
عده‏اى مزدور و دروغ پرداز از فرصت منع حديث و حوادث بعد از آن استفاده نموده و مطالب دروغ و بى‏اساس را به نفع حكومت‏ها و زمامداران وقت‏به صورت حديث جعل كردند، به خاطر اينكه به حافظه‏ها تمسك شده بود و هر كس مى‏توانست هر گونه ادعايى بكند. راستى اين‏ها چرا چنين عمل نمودند؟ مگر گفتار پيامبرصلى الله عليه وآله مانند قرآن حجت نبود؟ مگر پيروى از آن بر همه مسلمانان واجب نبود؟ مگر اين كلام الهى در قرآن نيست كه هرگز پيامبر در گفتار خود از روى هوى و هوس سخن نمى‏گويد و هر چه بگويد طبق وحى الهى است؟ (21)
و در آيه ديگر صراحتا مى‏فرمايد: «آنچه را پيامبر براى شما آورده بگيريد و اجرا كنيد و از آنچه نهى كرده خوددارى كنيد.» (22) به نظر مى‏رسد هدف اين بخشنامه‏ها انگيزه سياسى بوده است تا حق را از بين ببرند.
4 - يزيد بن عبدالملك
دوران خلافت‏يزيد بن عبدالملك از تاريكترين ادوار حكومت‏بنى اميه بود. او در زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز وليعهد بود و در مقام خود با ظاهرى فريبنده و با قيافه مقبولى ظاهر گشت. بعد از مرگ عمر بن عبدالعزيز مردم از او استقبال كردند، اما طولى نكشيد كه شروع به خشونت و سختگيرى كرد. او عياش و خوشگذران و لاابالى بود و مجالس شبانه دربار را به مجالس ساز و آواز تبديل كرد. (23)
5 - هشام بن عبدالملك
هشام بن عبدالملك در جمع‏آورى ثروت و عمران و آبادانى تلاش مى‏كرد. (24) زمانى كه حكومت او استقرار يافت، با آشوب‏ها و نهضت‏هاى داخلى مواجه شد. او آن‏ها را سركوب كرد و آتش جنگ‏هاى خارجى را نيز خاموش ساخت. در اين دوران قبائل تركمن و خزر به دولت مركزى فشار مى‏آوردند و توطئه مخفيانه رهبران عباسى بر عليه حكومت اموى شروع شده بود. با اين وضع جوانان بسيارى از عرب قربانى سياست‏بدبينى و حسادت دربار فاسد او شد و موج اعتراضات مردمى بر عليه حكومت‏شروع شد. علاوه بر اين افرادى خودخواه و ناشايست كه توانايى اداره حكومت را نداشتند در راس حكومت‏بودند و عده كمى كه توانايى داشتند نيز به خاطر منافع مادى خود فعاليت مى‏كردند نه به خاطر دين و آئين.
هشام مردى بخيل، خشن، جسور، ستمگر، بى رحم و سخنور بود. (25) و اين صفات باعث‏شد كه كمبودهاى اخلاقى و اجتماعى در جامعه نمايان شود.

شرايط ايجاد دانشگاه دينى به دست امام باقر (عليه السلام)

در دوره امامت پيشواى پنجم با توجه به مطالبى كه توضيح داده شد زمزمه‏هاى نارضايتى از خلفاء آغاز گرديد و قيام‏هايى در گوشه و كنار سرزمين پهناور اسلامى صورت گرفت. هر چند بسيارى از اين قيام‏ها ناكام ماند اما خلفاء اموى را به خود مشغول ساخت و شرائط مساعدترى براى ائمه‏عليهم السلام فراهم آمد تا به احياى سنت فراموش شده نبوى بپردازند.
امام باقرعليه السلام با فراغت كامل دانشگاه دين را گشود و زندگى را كاملا به تعليم و تربيت آميخته و در تمام شؤون زندگى در مدت بيست‏سال، لحظه‏اى فراغت نداشت و شب و روز در حضر و سفر، در هر حال كه بود، علم و دانش را آموزش مى‏داد. او مردم را بيدار وهوشيار كرد و حقايق يك قرن گذشته دين را به آن‏ها آموخت. آن حضرت اسلام را دور از غبار تحريفات بنى اميه و خرافات يهود ترويج كرد. مكتب او مكتب فضيلت و احسان بود و هزارها دانشمند، فريفته ملكات اخلاقى و احسان و اكرام او بودند.

شاگردان مكتب امام باقر (عليه السلام)

شاگردان آن حضرت شخصيت‏هاى بزرگى همچون محمد بن مسلم، زرارة بن اعين، ابوبصير، بريد بن معاويه عجلى، جابر بن يزيد، حمران بن اعين و هشام بن سالم بودند كه از درياى علم آن حضرت بهره‏مند شدند. پيشواى ششم مى‏فرمايد: زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بريد بن معاويه عجلى مكتب ما و احاديث پدرم را زنده كردند و اگر اين چهار نفر نبودند، كسى از تعاليم دين و مكتب پيامبر بهره‏اى نمى‏يافت. (26)

حقارت دانشمندان در مقابل امام باقر (عليه السلام)

در بيان فضائل علمى پيشواى پنجم، عبدالله بن عطاء كه يكى از شخصيت‏هاى برجسته و از دانشمندان بزرگ عصر امام بود مى‏گويد: «من هرگز دانشمندان اسلام را در هيچ محفل و مجمعى به اندازه محفل محمد بن على‏عليه السلام از نظر علمى حقير نديدم. من «حكم بن عتبه‏» را كه در علم و فقه مشهور آفاق بود ديدم كه در خدمت محمد باقرعليه السلام مانند كودكى در برابر استاد عالى مقام زانوى ادب بر زمين زده، شيفته و مجذوب كلام و شخصيت او گرديده بود.» (27)
امام باقرعليه السلام در سخنان خود اغلب به آيات قرآن استناد مى‏كرد و مى‏فرمود: هر مطلبى كه گفتم، از من بپرسيد كه در كجاى قرآن است تا آيه مربوط به آن موضوع را معرفى كنم. (28)

باقر العلوم (عليه السلام)

آثار درخشان علمى پيشواى پنجم و شاگردان برجسته‏اى كه مكتب بزرگ وى تحويل جامعه اسلامى داد، پيشگويى پيامبر اسلام را عينيت‏بخشيد. جابر بن عبدالله انصارى از شخصيت‏هاى صدر اسلام مى‏گويد: روزى پيامبرصلى الله عليه وآله به من فرمود: «بعد از من شخصى از خاندان مرا خواهى ديد كه اسمش اسم من و قيافه‏اش شبيه قيافه من خواهد بود. او درهاى دانش را به روى مردم خواهد گشود.»
اين سخن زمانى گفته شد كه امام باقرعليه السلام چشم به جهان نگشوده بود. بعد از سال‏ها حضرت را در كوچه‏هاى مدينه ديد، متوجه نشانه‏هاى پيامبر شد، پرسيد اسم تو چيست؟
فرمود: اسم من محمد بن على بن الحسين است. جابر بوسه بر پيشانى او زد و گفت: جدت به وسيله من به تو سلام رساند. او به احترام آن حضرت هر روز دوبار به ديدارش مى‏رفت و در مسجد پيامبر در ميان انبوه جمعيت مى‏نشست و در پاسخ مغرضين كه از كار او خرده‏گيرى مى‏كردند، پيشگويى پيامبر اسلام را نقل مى‏كرد. (29)
مؤلف كتاب لسان العرب درباره لقب باقرالعلوم براى امام پنجم مى‏نويسد: محمد بن على را باقر لقب دادند; چون او علم را شكافت و اصل آن را معرفى و فروع آن را استنباط كرد و آن را توسعه داد. (30)

پي نوشت :

1) مناقب على بن ابى‏طالب، ص 83.
2) بحارالانوار، ج 10، ص 128، روايت 7.
3) همان، ج 46، ص 215، روايت 13.
4) اندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا، دكتر محمد ابراهيم آيتى، ص 18 - 17.
5) مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 96.
6) التاج فى اخلاق الملوك، ص 151.
7) الكامل فى التاريخ، ابن اثير، ج 5، ص 11 و 37.
8) تاريخ صدر الاسلام والدولة الاموية، ص 197.
9) مروج الذهب، ج 3، ص 175.
10) تاريخ يعقوبى، ابن واضح، ج 3، ص 50.
11) الامامة و السياسة، ابن قتيبه، ج 2، ص 116.
12) تاريخ الخلفاء، سيوطى، ص 232.
13) الاخبار الطوال، ابوحنيفه دينورى، تحقيق عبدالمنعم عامر، ص 331.
14) شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى‏الحديد، ج 3، ص 57.
15) خصال، شيخ صدوق، باب الثلاثة.
16) تذكرة الحفاظ، شمس الدين ذهبى، ج 1، ص 3.
17) اضواء على السنة المحمديه، محمود ابو رريه، ص 43.
18) سيره پيشوايان، مهدى پيشوايى، صص 325 - 324.
19) اضواء على السنة المحمديه، محمود ابو رريه، ص 43.
20) مسند احمد حنبل، ج 3، ص 12.
21) نحل / 3 و 4.
22) حشر / 7.
23) سيره پيشوايان، صص 334 - 336.
24) مروج الذهب، ج 3، ص 205.
25) تاريخ يعقوبى، ج 3، ص 70.
26) اختيار معرفة الرجال، شيخ طوسى، تصحيح حسن مصطفوى، ص 136، حديث 219.
27) علم الحديث و دراية الحديث، كاظم مدير شانه‏چى، انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، ص 67.
28) احتجاج، طبرسى، ص 176.
29) بحارالانوار، ج 46، ص 225، روايت 5.
30) لسان العرب، ذيل كلمه باقر.

منبع:گنجینه معرفت

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.