توسعهي وقف و ماهيت حقوقي آن


توسعهي وقف و ماهيت حقوقي آن
کليات
مقالهي حاضر درصدد است تا نقش وقف در توسعهي اقتصادي و اجتماعي کشور را با توجه به ماهيت حقوقي آن مورد مطالعه قرار دهد. در اين مورد به موضوعاتي نظير سابقهي موقوفات، وقف خاص، موضوعات وقف و وضعيت حقوقي وقف پرداخته خواهد شد و در نهايت از مطالعهي انجام شده نتيجه گيري شده و پيشنهادهايي ارائه ميشود.
سابقهي موقوفات
سابقهي قانونگذاري دربارهي وقف در ايران به دههي اول قرن حاضر بر ميگردد. ولي قانون اوقاف که مهمترين قانون در اين زمينه است، مصوب 3 / 10 / 1313 است. در اين مورد مادهي 55 قانون مدني ايران مقرر ميدارد «وقف عبارت است از اينکه عين مال حبس، و منافع آن تسبيل شود». و اين تعريف موافق تعاريفي است که فقه از وقف کرده است. (6) حبس عين به معني آن است که عين غير قابل انتقال است و نميتوان آن را به ديگري انتقال داده يا آن را مورد عقودي قرار داد که منجر به انتقال عين مال ميشود. اين حبس دائمي است و محدوديت زماني ندارد و بنابراين است که تا دنيا دنياست وقف به صورت وقف باقي بماند و عين آن غير قابل انتقال باشد. اينکه عين مال در آينده غير قابل انتقال باشد از ارادهي واقف سرچشمه ميگيرد و واقف با توسل به حقوق براي زمان آينده مخصوصا زمان بعد از فوت خود و تا قيامت تعيين تکليف ميکند. موقوفه قرار است به همان حال باقي بماند و مورد استفادهي موقوف عليهم قرار گيرد منافع به ايشان پرداخته شود. اگر موضوع وقف مثل پولي باشد که آلفرد نوبل آن را سرمايه گذاري نموده است، آن سرمايه همواره باقي مانده و سود خواهد داد و سود مزبور جهت تشويق دانشمندان علوم يا کوشندگان در راه ايجاد صلح استفاده خواهد شد. اکنون بيش از يک صد سال از زماني که نوبل اين عمل حسنه را انجام داد، ميگذرد ولي بعيد نيست که اين سپرده و آثار آن تا صدها سال و حتي هزاران سال ديگر باقي بماند و از آن استفاده شود. آن سپردهي اندک در طي سالهاي گذشته مشوق تلاشهاي بسيار بزرگي بوده است. تلاشهايي که منجر به کشفيات مهم و تغييرات شگرف در وضعيت اقتصادي و اجتماعي مردم شده است و اين از فوايد وقف است.
وقف خاص (وقف اولادي)
موضوعات وقف
قانون، هر مالي را که با بقاي عين آن بتوان از منافعش استفاده کرد، ميتوان وقف کرد، اعم از اينکه مال مزبور منقول باشد يا غير منقول و مشاع باشد يا مفروز. پس ميتوان براي مثال اتومبيل، تلويزيون و يا وسايل خانه را هم قف کرد. ميتوان کتاب را وقف کرد. اگر براي مثال کتابي را به کتابخانهاي هديه بدهيم، آن کتابخانه ميتواند آن کتاب را بفروشد، ولي اگر آن کتاب را وقف آن کتابخانه کنيم، کتابخانهي مزبور مجاز به فروش آن نخواهد بود. ميتوان درختاني را در جايي وقف کرد. ميتوان کامپيوتري را به يک مرکز مطالعات وقف کرد و مطمئن بود که آن کامپيوتر غير قابل انتقال به اغيار است و تا وقتي هست از آن استفاده خواهد شد. بنابراين اگر بخواهيم چيزي را که ميدهيم بدون دخالت ارادهي سايرين بماند و از آن استفاده شود بايد آن راوقف کنيم. بر خلاف ملک که استهلاک آن زياد است و به رسيدگي مداوم نياز دارد و استفاده از منافع آن در مواقعي که موقوف عليهم بسيار باشند، مشکلاتي را ايجاد ميکند، ميتوان مواردي را وقف کرد که فاقد اين مشکلات باشند. مثلا شخصي مدرسهاي را ميسازد و وقف ميکند که اين حسنهاي بزرگ است اما زماني مالي را در بانک ميگذارد و سود حاصل از آن را وقف تعميرات لازم در مدرسه وقف شدهي ياد شده ميکند، اين وقف دوم در عين اينکه حسنهي بزرگي است عملي هوشمندانه نيز هست. حتي در موارد خيلي مهم و روابط اقتصادي بين کشورها هم وقف مطرح است براي مثال، اساس نامهي موسسهي فرهنگي اکو «سامزان همکاري اقتصادي» و اساس نامهي بنياد علمي آن، وقف را به عنوان منبع تأمين مالي آن سازمانها معين کردهاند (7)
در هند مرسوم است که مردم گاوهاي مادهي سفيدي را به قصد تقرب به معبود خود در کوچهها رها ميسازند تا فقرا از شير آن گاوها استفاده کنند. بدون ترديد اين مورد را هم ميتوان از موارد وقف محسوب کرد. نذر و وقف بودن اين گاوها باعث احترام مذهبي به آنها ميشود که به غلط در ميان مردم ساير ملل گاهي به گاو پرستي تعبير ميشود. ولي به راستي در کشوري مثل هند که يک سوم مردم آن در زير خط فقر قرار دارند چه خدمتي زيباتر و مؤثرتر از اين ميتوان به فقرا روا داشت. جالب اينکه آناني هم که به اين گاوها غذا ميدهند در واقع قصد دارند در اين اقدام خدا پسندانه سهمي داشته باشند.
وقف همواره براي مقاصد مورد پسند اجتماعي است و به موجب مادهي 66 قانون مدني، وقف بر مقاصد غير مشروع باطل است. يعني اينکه نميتوان وقف را وسيلهاي جهت رسيدن به اهداف نا مشروع اجتماعي کرد و اگر کسي چنين قصد کند، وقف انجام شده باطل است و اعتباري ندارد. وقف يکي از وسايل جهت دادن جامعه به سويي است که شخص واقف مايل به آن است. در واقع واقف با وقف کردن در جهت اهدافي که دارد زمينهي انجام و ترغيب به انجام آن اهداف پسنديده را فراهم مي آورد. افزايش تعداد موقوفات در يک جامعه بدون ترديد حکايت از سطح بالاي فرهنگ و تمدن در يک اجتماع است و کمبود چنين مواردي با فراهم بودن شرايط و رفاه نسبي مردم ميتواند از نشانههاي بيتوجهي مردم به جامعه و خودخواهي عمومي تلقي گردد.
وضعيت حقوقي وقف
نتيجه گيري
پيشنهادها
پی نوشت:
1- فيض، عليرضا، «مصلحت وقف و پارهاي از شرطهاي آن»، مجلهي ميراث جاويدان، ش 8، ص 104.
2- سالک، محمد تقي، «سخني درباره وقف و موقوفه غلامي»، مجلهي ميراث جاويدان، ش 2، ص 41.
3- Encyclopedia. Encarta 99.
4- سالک، همان.
5- به موجب قانون نحوه اجراي اصل 49 قانون اساسي، «سوء استفاده از موقوفات» عبارت است از «تحصيل ثروت ناشي از دخالت در وقف بر خلاف ترتيبي که شرع معين نموده باشد».
6- فيض، عليرضا و مهذب، علي، ترجمهي کتاب لمعه، ج 1، انتشارات دانشگاه تهران، ص 180؛ يزدي، ابو القاسم ابن احمد ترجمهي فارسي شرايع الاسلام، ج 1، انتشارات دانشگاه تهران، ص 343؛ موسوي همداني، سيد محمد باقر، ترجمهي تحرير الوسيله، ج 3، مؤسسهي انتشارات دار العلم، چاپ سوم، 1373، ص 299.
7- اساس نامهي بنياد علمي اکو مصوب 16 / 2 / 1375 و اساس نامه مؤسسهي فرهنگي اکو مصوب 11 / 2 / 1375.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله