مترجم : بهروزی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
آیا صداقت همیشه برای شما خوب است؟ این واقعا یک سوال یک میلیون دلاری است. بیایید تا با جزئیات بیشتر در مورد موضوع بحث کنیم.
از دوران کودکی به ما اهمیت راستگویی و صداقت آموزش داده شده است و این که چرا ما باید راستگو باشیم. ما تمام سعی خود را میکنیم تا نسبت به پدر و مادر، معلمان و دوستان خود و تقریباً هر کسی که با او ملاقات میکنیم، راستگو باشیم. اما از وقتی فهمیدیم که عدم راستگویی چگونه به برخی افراد کمک میکند تا چیزهای بزرگ را سریعتر و به روش بهتر از ما به دست آورند، تمایل پیدا کردیم که راه اشتباه موفقیت سریع را برویم. این راه اغلب منجر به ایجاد مشکلاتی برای این افراد میشود که گاهی اوقات اصلاً نمیتوانند حل کنند.
اهمیت راستگویی و صداقت :
راستگویی و صداقت برای انجام هر کاری ضروری و الزامی است تا اثر و خاطرهی خوبی خلق کنیم و به افراد دیگر اجازه دهیم که بدانند ما توانا و قابل اعتماد هستیم. چه شما دانش آموز باشید، چه معلم و چه دکتر و یا مرد تاجر و کارمند، صداقت مسیر طولانی در سفر زندگی برای شما دارد. حتی اگر انجام کار خود به خوبی و یا مطالعهی خوب، برای شما دشوار است به افراد صادق و صمیمی فرصت زیادی داده میشود تا خود را در زمینهی مورد نظر اثبات کنند. فرصت و شانس دوم به ندرت به افراد نادرست و ناراست داده میشود چون جامعه احساس میکند که او به تکرار اشتباهات خود ادامه خواهد داد.
فرد فقط با صادق و راستگو بودن میتواند در جامعه برای خود احترام کسب کند. مردم فقط افرادی را تحسین میکنند که سخت و مداوم تلاش میکنند تا به اهداف خود برسند و بر تمام موانعی که ممکن است بر سر راهشان پیش بیاید، غلبه کنند. توسل به هر گونه رفتار نادرست مثل فساد، استفاده از عمل سو و یا فریب دادن دیگران میتواند تصویر عمومی ما را برای همیشه خراب کند. اگر این اتفاق بیفتد چنین افرادی جرأت نخواهند داشت تا با آن افرادی که صادق و راستگو هستند، روبرو شوند و این منجر به منزوی شدن و عقب نشینی آنها از جامعه خواهد شد. با کناره گیری و تنها ماندن، پیشرفت کلی و رشد فردی افراد نادرست و ناراست تأثیر خواهد پذیرفت در نتیجه منجر به بروز احساس ناامیدی، عصبانیت و نارضایتی خواهد شد. این احساسات چنان هستند که فرد را به سمت ارتکاب جرم و یا انجام دوبارهی کار اشتباه میرانند. در نتیجه وقتی یک بار وارد چرخهی شوم و فاسد نادرستی و عدم صداقت بشویم، بیرون آمدن از آن و شروع دوبارهی یک زندگی نرمال، بسیار سخت و دشوار میشود. به جای زندگی کردن با ترس مداوم، میتوانیم با افتخار و آبرو و اعتبار و سربلندی زندگی بکنیم. در نتیجه ناراست بودن برای کسب چیز کوچک و با در نظر گرفتن این که باید بدیهایی را که از مسیر درست خود دور میکردیم، انجام دهیم، واقعاً در طولانی مدت ارزش ندارد.
مثالهای مختلفی از افرادی که زندگیشان به خاطر ناراست و نادرست بودن خراب شد، وجود دارد. همان طور که آنها میگویند، فردی که آهسته و پیوسته میرود، پیروز است. بنابراین با صادق و راستگو بودن، با خودتان و دیگران رو راست باشید و سعی نکنید آن را در دورهی کوتاه در زندگی، بزرگ بکنید. عدم راستی و درستی میتواند منجر به مجازاتهای شدیدی مثل حبس و زندانی شدن، بشود و در کل، افراد باارزشترین روزهای زندگی خود را در نبرد با مبارزات قانونی از دست خواهند داد.
گاهی اوقات، آن روی سکه نیز وجود دارد که باید در نظر بگیریم. گاهی اوقات شرایطی وجود دارند که در آنها مجبورید ناراست باشید تا خود و یا کسی دیگر را وقتی که میدانید فرد بیگناه است، حفظ کنید. در چنین مواردی دروغ گفتن ممکن است جزو عدم راستی نباشد چون ما کار اشتباهی انجام نمیدهیم. در نتیجه آن در کل بستگی به وضعیت و شرایط دارد و افراد باهوش میدانند و درک میکنند که چگونه با این شرایط دشوار با مصالحه و سازش نکردن بر روی اصول و ایدهآلهای خود مقابله کنند و کنار بیایند. اما روش ناراستی برای حفاظت از خود نباید به عادت تبدیل شود و شما باید ارزشهای آموخته شده به خود را یادآوری کنید اگر که احساس کردید با خویشتن داری و خود کنترلی مناسب، راه اشتباه را دارید میروید.
بنابراین نتیجه میگیریم که راستی و صداقت، روشی برای لذت بردن از زندگی خوب و قابل احترام و آبرومندانه است. صداقت و راستی، واقعاً فرد را به مرحله و سطحی میرساند که شایسته و لایق آن است.
از دوران کودکی به ما اهمیت راستگویی و صداقت آموزش داده شده است و این که چرا ما باید راستگو باشیم. ما تمام سعی خود را میکنیم تا نسبت به پدر و مادر، معلمان و دوستان خود و تقریباً هر کسی که با او ملاقات میکنیم، راستگو باشیم. اما از وقتی فهمیدیم که عدم راستگویی چگونه به برخی افراد کمک میکند تا چیزهای بزرگ را سریعتر و به روش بهتر از ما به دست آورند، تمایل پیدا کردیم که راه اشتباه موفقیت سریع را برویم. این راه اغلب منجر به ایجاد مشکلاتی برای این افراد میشود که گاهی اوقات اصلاً نمیتوانند حل کنند.
اهمیت راستگویی و صداقت :
راستگویی و صداقت برای انجام هر کاری ضروری و الزامی است تا اثر و خاطرهی خوبی خلق کنیم و به افراد دیگر اجازه دهیم که بدانند ما توانا و قابل اعتماد هستیم. چه شما دانش آموز باشید، چه معلم و چه دکتر و یا مرد تاجر و کارمند، صداقت مسیر طولانی در سفر زندگی برای شما دارد. حتی اگر انجام کار خود به خوبی و یا مطالعهی خوب، برای شما دشوار است به افراد صادق و صمیمی فرصت زیادی داده میشود تا خود را در زمینهی مورد نظر اثبات کنند. فرصت و شانس دوم به ندرت به افراد نادرست و ناراست داده میشود چون جامعه احساس میکند که او به تکرار اشتباهات خود ادامه خواهد داد.
فرد فقط با صادق و راستگو بودن میتواند در جامعه برای خود احترام کسب کند. مردم فقط افرادی را تحسین میکنند که سخت و مداوم تلاش میکنند تا به اهداف خود برسند و بر تمام موانعی که ممکن است بر سر راهشان پیش بیاید، غلبه کنند. توسل به هر گونه رفتار نادرست مثل فساد، استفاده از عمل سو و یا فریب دادن دیگران میتواند تصویر عمومی ما را برای همیشه خراب کند. اگر این اتفاق بیفتد چنین افرادی جرأت نخواهند داشت تا با آن افرادی که صادق و راستگو هستند، روبرو شوند و این منجر به منزوی شدن و عقب نشینی آنها از جامعه خواهد شد. با کناره گیری و تنها ماندن، پیشرفت کلی و رشد فردی افراد نادرست و ناراست تأثیر خواهد پذیرفت در نتیجه منجر به بروز احساس ناامیدی، عصبانیت و نارضایتی خواهد شد. این احساسات چنان هستند که فرد را به سمت ارتکاب جرم و یا انجام دوبارهی کار اشتباه میرانند. در نتیجه وقتی یک بار وارد چرخهی شوم و فاسد نادرستی و عدم صداقت بشویم، بیرون آمدن از آن و شروع دوبارهی یک زندگی نرمال، بسیار سخت و دشوار میشود. به جای زندگی کردن با ترس مداوم، میتوانیم با افتخار و آبرو و اعتبار و سربلندی زندگی بکنیم. در نتیجه ناراست بودن برای کسب چیز کوچک و با در نظر گرفتن این که باید بدیهایی را که از مسیر درست خود دور میکردیم، انجام دهیم، واقعاً در طولانی مدت ارزش ندارد.
مثالهای مختلفی از افرادی که زندگیشان به خاطر ناراست و نادرست بودن خراب شد، وجود دارد. همان طور که آنها میگویند، فردی که آهسته و پیوسته میرود، پیروز است. بنابراین با صادق و راستگو بودن، با خودتان و دیگران رو راست باشید و سعی نکنید آن را در دورهی کوتاه در زندگی، بزرگ بکنید. عدم راستی و درستی میتواند منجر به مجازاتهای شدیدی مثل حبس و زندانی شدن، بشود و در کل، افراد باارزشترین روزهای زندگی خود را در نبرد با مبارزات قانونی از دست خواهند داد.
گاهی اوقات، آن روی سکه نیز وجود دارد که باید در نظر بگیریم. گاهی اوقات شرایطی وجود دارند که در آنها مجبورید ناراست باشید تا خود و یا کسی دیگر را وقتی که میدانید فرد بیگناه است، حفظ کنید. در چنین مواردی دروغ گفتن ممکن است جزو عدم راستی نباشد چون ما کار اشتباهی انجام نمیدهیم. در نتیجه آن در کل بستگی به وضعیت و شرایط دارد و افراد باهوش میدانند و درک میکنند که چگونه با این شرایط دشوار با مصالحه و سازش نکردن بر روی اصول و ایدهآلهای خود مقابله کنند و کنار بیایند. اما روش ناراستی برای حفاظت از خود نباید به عادت تبدیل شود و شما باید ارزشهای آموخته شده به خود را یادآوری کنید اگر که احساس کردید با خویشتن داری و خود کنترلی مناسب، راه اشتباه را دارید میروید.
بنابراین نتیجه میگیریم که راستی و صداقت، روشی برای لذت بردن از زندگی خوب و قابل احترام و آبرومندانه است. صداقت و راستی، واقعاً فرد را به مرحله و سطحی میرساند که شایسته و لایق آن است.