بستن دروازه‌هاي جهنم

در عصر جهاني سازي و سيطره ابر شركت‌ها، ما شاهد ثروتمندتر شدن ثروتمندان، تخريب محيط زيست، استثمار كارگران، گسترش سياست‌هاي نظامي گرايانه و پليسي و همچنين افزايش دامنه فقر در سراسر جهان بوده‌ايم. به علاوه، در سايه نابودي جوامع مستقل و كسب و كارها، كشاورزي و صنايع اين جامعه‌هاي خود اتكا در گذشته، افول استانداردهاي شغلي و ركود اقتصادي، ما شاهد بروز تروريسم، جنگ و آشوب‌هاي اجتماعي نيز هستيم. اگر ما به تغيير شرايط كنوني دست نزنيم، بايد در
پنجشنبه، 14 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بستن دروازه‌هاي جهنم
بستن دروازه‌هاي جهنم
بستن دروازه‌هاي جهنم

نويسنده:شارون دلگادو

مقاومت مؤمنانه در برابر جهاني سازي ابر شركت‌ها

در عصر جهاني سازي و سيطره ابر شركت‌ها، ما شاهد ثروتمندتر شدن ثروتمندان، تخريب محيط زيست، استثمار كارگران، گسترش سياست‌هاي نظامي گرايانه و پليسي و همچنين افزايش دامنه فقر در سراسر جهان بوده‌ايم. به علاوه، در سايه نابودي جوامع مستقل و كسب و كارها، كشاورزي و صنايع اين جامعه‌هاي خود اتكا در گذشته، افول استانداردهاي شغلي و ركود اقتصادي، ما شاهد بروز تروريسم، جنگ و آشوب‌هاي اجتماعي نيز هستيم. اگر ما به تغيير شرايط كنوني دست نزنيم، بايد در يك جهنم تمام عيار زندگي كنيم. هرچند دروازه‌هاي اين جهنم هم اينك باز شده است و ما در آستانه ورود به آن هستيم. نويسنده اين مقاله كه كتابي را نيز با همين عنوان منتشر نموده، معتقد است كه بايد با مقاومت مبتني برايمان، با نظم نوين جهاني به مبارزه پرداخت و پيشگامان مبارزه با اين شرايط هم بايد به سلاح روحيه و انگيزش والا و ايمان مسلح باشند. بدين ترتيب مي‌توان به ايجاد دنيايي پايدار و سرشار از صلح و عدالت كمك كرد.
ما در عصري زندگي مي‌كنيم كه انسانيت و زمين با مخاطره‌اي غيرمنتظره روبه‌رو شده‌اند. جهاني سازي كنوني به وجود آمده تحت سيطره ابرشركت‌ها، به ثروتمندتر شدن ثروتمندان، افزايش انتشار گازهاي گلخانه‌اي، رشد استثمار كارگران، گسترش سياست‌هاي نظامي گرايانه و پليسي و در نهايت، افزايش دامنه فقر در جهان انجاميده است. قدرتمندترين ملت‌هاي دنيا هم با حمايت از تثبيت اين اوضاع كه عملاً در جهت تأمين منابع چند ثروتمند انگشت‌شمار و ابرشركت‌هايي غول‌پيكر است، به ثروت‌اندوزي سران سياستمداران كمك مي‌كنند.
افول و نابودي سيستم اقتصاد جهاني، چالشي اخلاقي را فراروي همه ساكنان زمين قرار داده است. البته ساكنان كشورهاي ثروتمندتر، به ويژه اطلاعات متحده، مسئوليت اصلي را بر عهده دارند. دولت‌ ما با سلطه بر موسسات كليدي دنيا، بر زندگي روزانه ميليون‌ها نفر تأثير مي‌گذارد. مجتمع‌هاي صنعتي – نظامي ما نيز از جهاني سازي حمايت مي‌كنند كه با آسيب‌رساندن به فقرا، تنها منافع ابرشركت‌هاي غول پيكر آمريكايي را تأمين مي‌كند تا بيش از گذشته، منابع محدود دنياي امروز را چپاول نمايند. شيوه كنوني پرمصرف ما نيز به رشد فقر جهاني، نابرابري و تخريب محيط زيست انجاميده است. مطمئناً در اين شرايط، سياست‌ها و رويكردهاي ما بر زندگي ساير مردم دنيا تأثيرات شگرفي مي‌گذارد.
اگر اين ابر شركت‌ها به تلاش در جهت دستيابي به قدرت و ثروت بيشتر ادامه دهند، فقر و نابرابري به رشد خود ادامه خواهد داد. مردم بيشتر و بيشتري نيز در سراسر دنيا از حداقل امكانات ضروري زندگي محروم مي‌گردند. جوامعي هم كه براي قرن‌هاي متمادي مستقل و خود اتكا بوده‌اند، به فروپاشي نزديك شده‌اند. به علاوه، كسب و كارهاي تجاري كوچك، كشاورزي كوچك و صنعتگري كوچك مردم اين كشورها نيز در آستانه نابودي قرار گرفته‌اند. مردم محلي اين جوامع هم در حال از دست دادن زمين‌هايشان هستند. شغل‌ها در حال نابودي و استانداردهاي كاري نيز رو به افول نهاده است.
همچنين بايد دانست كه در راستاي ثروت‌اندوزي چند فرد محدود، بسياري از مناطق زيبا و چشم‌گير و داراي تنوع زيستي به آنان واگذار شده است. اين شرايط را تنها مي‌توان با تقويت سياست‌هاي نظامي گرايانه و پليسي حفظ كرد و حتي زندان‌ها و بازداشتگاه‌هاي بيشتري هم ساخت. ملت‌هاي ثروتمند، به ويژه در ايالات متحده تلاش مي‌كنند كه در سايه قدرت نظامي خود، براي استعمار دنياي امروز از طريق ابرشركت‌هايشان بكوشند. البته اين الگوها به بروز ركود، تروريسم، نابودي اكولوژيكي، جنگ و آشوب‌هاي اجتماعي در اكثر مناطق دنيا انجاميده است. به طور خلاصه، اگر ما به تغيير شرايط كنوني دست نزنيم، بايد در يك جهنم تمام عيار زندگي كنيم. دروازه‌هاي اين جهنم باز شده است و ما هم اينك در آستانه ورود به آن قرار گرفته‌ايم.
البته نيروهاي مخرب فعال در اين بحران، غيرقابل اجتناب و يا انتزاعي نيستند. اين نيروها را موسساتي واقعي به وجود آورده‌اند كه داراي قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي هستند. اين قدرت‌هاي سازمان يافته كه سيستم غالب اقتصاد جهاني را تشكيل مي‌دهند، شامل ابرشركت‌هاي چندمليتي را رهبري كننده اقتصاد جهاني، بوروكراسي‌هاي قدرتمندي نظير صندوق بين‌المللي پول، بانك جهاني، سازمان تجارت جهاني، دولت‌هاي ملي و مجتمع‌هاي صنعتي-نظامي ايالات متحده هستند كه در مجموع، پيش برنده‌هاي جهاني‌سازي ابرشركت‌ها به شمار مي‌روند.
ما چگونه مي‌توانيم به قدرت در حال رشد ابرشركت‌ها و سلطه آنها بر فرهنگ، دولت‌ها و موسسات بين‌المللي پايان دهيم؟
پاسخ ما بايد دو جنبه داخلي و خارجي داشته باشد، چرا كه تجاري شدن فرهنگ و اصول و ارزش‌هاي حاكم، بر زندگي داخلي و همچنين رابطه ما با جهان خارج تأثير مي‌گذارد. بدن‌ها، تفكرات، روحيه و روابط ما تحت سلطه جهاني سازي ابرشركت‌ها قرار گرفته است و ما معتقديم كه بايد با مقاومت مبتني بر ايمان، با اين نظم نوين جهاني به مقابله پرداخت و مطمئناً اين مقاومت، همه جنبه‌هاي زندگي ما را شامل مي‌گردد.
من بارها بر اين نكته تأكيد كرده‌ام كه رويارويي با شيطان بزرگ نيازمند مقاومتي همه جانبه است. نبرد براي دستيابي به عدالت نيز همواره نيازمند مردمي است كه به سلاح ايمان و روحيه و انگيزش والا مسلح باشند. آيا ما در متوقف كردن جرياني كه در پي اتحاد جهاني قدرت ابرشركت‌ها و امپراتوري‌هاي حامي آنان مي‌باشد، موفق خواهيم شد؟ البته هيچ‌كس از نتيجه اين نبرد آگاه نيست. اما همان‌طور كه گاندي مي‌گويد: «هيچ‌كس از نتايج عملي كه انجام مي‌دهد، آگاه نيست؛ اما اگر شما كاري انجام ندهيد، به هيچ نتيجه‌اي نيز نخواهد رسيد.»
فراموش نكنيم كه ابعاد حركت در جهت دستيابي به عدالت جهاني، قدرتمند و در حال رشد است. افرادي كه با فداكاري در سال‌هاي گذشته در اين مسير به مبارزه مي‌پرداختند، امروزه شاهد نتايج آن هستند. آنان امروز هم با همراهي همديگر به دنبال يافتن راه‌حل‌هايي خلاقانه براي دستيابي به آينده‌اي اميدوار كننده هستند. مردم دنيا نيز در حال بيدار شدن هستند. اين يك نهضت جهاني است كه عموماً نيز آرام و عميقاً دموكراتيك مي‌باشد، گويي كه ما در همه جا شاهد حضور اين تفكر و جريان هستيم.
بذرهاي اين آينده نوين و اميدوار كننده، از سوي افرادي كاشته شده است كه براي دنيايي كار مي‌كنند كه در آن همه از دستاوردهاي فعاليت‌هاي خود بهره‌مند مي‌شوند؛ از زندگي مناسبي برخوردارند و به نيازمندي‌هاي اوليه زندگي دسترسي خواهند داشت؛ ابرشركت‌ها در برابر اقداماتشان پاسخگو هستند؛ استفاده گسترده از مواد آلاينده ممنوع شده است؛ سلاح‌هاي هسته‌اي منهدم گرديده‌اند و از حيات‌وحش به عنوان يك ميراث مشترك ارزشمند حفاظت مي‌گردد. اين تغييرات گسترده سياسي، اقتصادي، اجتماعي و روحي، بي‌ترديد روزي به وجود خواهد آمد.
همه انسان‌هاي مومن مي‌توانند با پيوستن به ديگران، به بستن دروازه‌هاي جهنم كمك نمايند و از به وجود آمدن آينده‌اي آلوده و خشونت‌بار و بي‌نتيجه جلوگيري كنند تا با ايجاد آينده‌اي متفاوت، به ساخت دنياي پايدار و سرشار از صلح و عدالت كمك نمايند.
منبع:ماه نامه سياحت غرب




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.