تمجید و توصیف انسان کامل و اولیای الهی در مثنوی

عارف بالله یا انسان کامل از جهات شش‌گانه و حواسّ پنج‌گانه رهیده است؛ یعنی او از حیطه محسوسات و حصار مادیات بیرون است و از آن دوری جسته است و از ماورای عالم محسوسات، تو را از حقایق می‌آگاهاند. رموز و اشارات عارفان
يکشنبه، 11 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تمجید و توصیف انسان کامل و اولیای الهی در مثنوی
 تمجید و توصیف انسان کامل و اولیای الهی در مثنوی

 

نویسنده: محمدرضا افضلی




 
از شش و از پنج عارف گشت فرد *** محترز گشت است زین شش پنج نرد
رست او از پنج حس و شش جهت *** از ورای آن همه کرد آگهت
شد اشاراتش اشارات ازل *** جاوز الاوهام طرا و اعتزل
زین چه شش گوشه گر نبود برون *** چون برآرد یوسفی را از درون
واردی بالای چرخ بی ستن *** جسم او چون دلو در چه چاره کن
یوسفان چنگال در دلوش زده *** رسته از چاه و شه مصری شده
دلوهای دیگر از چه آب جو *** دلو او فارغ ز آب اصحاب جو
دلوها غواص آب از بهر قوت *** دلو او قوت و حیات جان حوت
دلوها وابسته‌ی چرخ بلند *** دلو او در اصبعین زورمند
دلو چه و حبل چه و چرخ چی *** این مثال بس رکیک است ای اچی
از کجا آرم مثالی بی‌شکست *** کفو آن نه آید و نه آمد است
صد هزاران مرد پنهان در یکی *** صد کمان و تیر درج ناوکی
ما رمیت اذ رمیتی فتنه‌ای *** صد هزاران خرمن اندر حفنه‌ای
آفتابی در یکی ذره نهان *** ناگهان آن ذره بگشاید دهان
ذره ذره گردد افلاک و زمین *** پیش آن خورشید چون جست از کمین

عارف بالله یا انسان کامل از جهات شش‌گانه و حواسّ پنج‌گانه رهیده است؛ یعنی او از حیطه محسوسات و حصار مادیات بیرون است و از آن دوری جسته است و از ماورای عالم محسوسات، تو را از حقایق می‌آگاهاند. رموز و اشارات عارفان بالله، مانند رموز و اشارات حضرت حق در محدوده‌ی فهم بشری نمی‌گنجد. عارف هر چه می‌گوید و انجام می‌دهد، فعل حق است. اگر او از چاه تنگ و تاریک دنیا رها نبود، چگونه می‌توانست روح آدمیان را که هم چون یوسف نبی به چاه افتاده، از چاه دنیا بیرون آورد؟ انسان کامل پیش‌آهنگی است که بر فراز آسمان بی‌ستون قرار دارد. جسم او هم چون دلو در عمق چاه، گرفتاری به چاه افتادگان را برطرفمی‌کند. یوسف‌ها بر دلو انسان کامل چنگ زده‌اند و از چاه رهیده‌اند و پادشاه مصر شده اند. در حالی که انسان‌های عادی فقط در اندیشه لذات نفسانی و حظوظ دنیوی هستند. انسان کامل به فکر نجات آدمیان از چاه دنیا و نفسانیات است. انسان‌های معمولی دائم به چاه دنیا واردمی‌شوند و از منافع و حظوظ نفسانی دستمی‌یازند، ولی وجود عارفان بالله مایه‌ی تغذیه روحی و معنوی ماهیان دریای معرفت و حقیقت است. وجود انسان کامل تحت تصرفات الهی است و از تصرفات طبیعی رها شده اند. مضمون این سخن به حدیث نبوی اشاره دارد: قلب المؤمن بین اصبعین من أصابع الرحمن. مولانا تمثیل دلو و ریسمان و چرخ را برای عوالم مردان حق و انسان کامل، نامناسبمی‌یابد ومی‌گوید: چاره ندارم؛ واصلان حق فراتر از مفاهیم دنیایی‌اند و در میان مفاهیم و موجودات دنیا چیزی مشابه آنها نیست تا بتوان مثال مناسب تری آورد. انساان کامل، ظاهری نحیف و فقیرانه دارد، اما در او قدرت روحانی و معنوی صد هزاران مرد پنهان است. انسان کامل نمونه ای از قدرت حق است و خود، مفتون حق است و برای منکران و ناآگاهان فتنه است. انسان کامل هم چون آفتابی است که در اندرون ذره ای پنهان شده باشد و چون آن خورشید از نهانگاه خود بیرون آید، اسمان‌ها و زمین در برابرش ذره ذره شوند.

این چنین جانی چه درخورد تن است *** هین بشو ای تن ازین جان هر دو دست
ای تن گشته وثاق جان بس است *** چند تاند بحر درمشکی نشست
ای هزاران جبرئیل انرد بشر *** ای مسیحان نهان در جوف خر
ای هزاران کعبه پنهان در کنیس *** ای غلط انداز عفریت و بلیس
سجده گاه لامکانی در مکان *** مر بلیسان را ز تو ویران دکان
که چرا من خدمت این طین کنم *** صورتی را نم لقب چون دین کنم
نیست صورت چشم را نیکو به مال *** تا ببینی شعشعه نور جلال

چنین روح گردان قدری مگر ممکن است که سزاوار جسم باشد؟ معلوم است که با چنین عظمتی هیچ نسبتی با جسم ندارد. پس ای جسم، از چنین جان عظیمی دست بشوی و غل و زنجیر را زا بال و پر روح بردار. دیگر بس است، تا کی ممکن است که دریایی در مشکی جای گیرد؟ ای انسان کاملی که به تنهایی معادل هزاران جبرئیلی، ای انسان کاملی که جمع ارواح پاکان در قالب عنصری تو نهفته شده است، عظمت باطن تو رامی‌توان این گونه مثال زد: روح تو هم چون هزاران کعبه است و جسم تو هم چون بتخانه. ای انسان کامل، تو در حالی که درمکان قرار گرفته ای، سجده گاه فرشتگان لامکان هستی. شیطانمی‌گوید که چرا باید بر این موجود گلین سجده کنم؟ چرا باید بر قالبی عنصری نام دین و ایمان بنهم؟ به یان صورت پرستان کودن خطابمی‌رسد که انسان کامل فقط این جسم نیست، چشمانت را خوب بمال تا پرتو نور جلال الهی را در وجود او ببینی، زیرا انسان کامل مظهر تام و تمام اسما و صفات الهی است.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط