پزشكى يكى از مظاهر تمدن
مترجم: لطیف راشدی و حسین برزگری
تحقيقات پزشكى مسلمانان
ابن ابى اصيبعه مى گويد : ابو الفرج بن طبيب ، در بيمارستان عضدى ، به آموختن طب مشغول بود و همانجا، بيماران را نيز معالجه مى كرد. بر روى كتاب وى در شرح كتاب جالينوس براغلوتن چنين نوشته بود : بيمارستان عضدى ، پنجشنبه يازدهم ماه رمضان سال 406. (2)
ابراهيم بن بكس ، در بيمارستان عضدى كه به همت عضد الدوله ساخته شده ، به آموختن طب مشغول بوده است.3
ابن ابى الحكم در ايوان بزرگ بيمارستان مى نشست و جماعتى از پزشكان و كسانى كه در آنجا اشتغال داشتند، نزد وى مى آمدند، مى نشستند و سپس مباحث پزشكى به ميان مى آمد، شاگردان مطالب پزشكى را مى خواندند و او مدام با آنان سرگرم مباحثه بود و سه ساعت هم مطالعه مى نمود.4
مجلس درس طب رازى هم ، معروف و مشهور بود. وى در مجلس درس مى نشست و پس از وى شاگردانش مى نشستند و پس از آنان شاگردانشان و سپس شاگردان ديگر. چون كسى براى مسأ له اى بدانجا مى آمد، ابتدا آن را با اوّلين كسى كه مى ديد در ميان مى گذاشت . چنانچه جوابش را از او نمى گرفت به نفر بعد مراجعه مى كرد و همين طور به پيش مى رفت تا به خود رازى مى رسيد. 5
به اعتقاد اين جانب ، نخستين مدرسه پزشكى كه به صورت مستقل از بيمارستان تأ سيس گشت ، در سال 622 هجرى بود. ابن ابى اصيبعه مى گويد: در سال 622، شيخ مهذب الدين ، عبدالرحيم بن على ، پيش از آنكه نزد ملك اشرف برود و در خدمتش درآيد، منزلش را كه در دمشق و جنب بازار طلاسازان و در شرق بازار مناخلين بود، وقف نمود و به صورت مدرسه اى درآورد كه پس از وى در آن طب تدريس مى شد و زمينها و اماكن متعددى را وقف آن كرد تا از عايداتشان صرف مخارج و مصالح مدرسه كنند و شهريه اى به مدرسين و شاغلين آن تقديم نمايند. 6
امتحان پزشكان
در كتاب تاريخ بيمارستانها در اسلام ، از دو جواز پرداختن به طبابت مربوط به قرن يازدهم هجرى نام برده شده است كه يكى درباره حجامت و ديگرى جراحى است .11
تخصص در پزشكى
زنان و پزشكى
فراوانى پزشكان مسلمان
كافى است كه در اينجا بگوييم : در اين كتابها تعداد و شمار اطبايى كه در زمان المقتدر باللّه يعنى سال 309 مى زيسته اند و از آنان امتحان به عمل آمد، 860 نفر ذكر شده است . اينان ، جواز اشتغال به پزشكى دريافت داشتند و مشغول به طبابت گشتند. اين تعداد، غير از كسانى است كه به دليل شهرتى كه داشته اند از امتحان بى نياز تشخيص داده شده اند و يا كسانى كه در خدمت سلطان به طبابت مشغول بوده اند.13
سيف الدوله چون بر سر سفره مى نشست ، 24 پزشك نيز همراه او بودند. بعضى از آنان ، دو مقررى از وى دريافت مى كردند؛ زيرا از دو دانش خود، او را بهره مند مى ساختند 14 تعداد 56 طبيب در خدمت متوكل عباسى بوده اند. 15
و در بيمارستان عضدى ، 24 پزشك با تخصصهاى مختلف به كار مشغول بوده اند 16 هنگامى كه المعتضد به بناى بيمارستان پرداخت ، بر آن شد تا گروهى از افاضل و بزرگان طب را در آنجا گرد آورد، از اين روى دستور داد ليستى از اسامى پزشكان مشهور آن زمان بغداد را حاضر كنند. اين پزشكان ، بالغ بر صد نفر بودند كه وى پنجاه تن از آنان را برگزيد.
خدمات پزشكى و مسلمانان
همچنين مسلمانان داراى تيمارستانهاى روانى نيز بودند. داروسازان در ايام معيّنى ، داروهاى خويش را به صورت رايگان در اختيار مردم مى نهادند و پزشكان ، همراه با داروهايشان به اماكنى كه ساخت بيمارستان در آنجا ممكن نبود رفته ، به طبابت مى پرداختند.18
قفطى و بعضى ديگر در شرح حال سنان بن ثابت گفته اند : وزير، على بن عيساى جراح - در سالى كه بيماريها و امراض فراوان گشته بود - به سنان بن ثابت نامه نوشت و دستور داد تا براى زندانيان محبوس در زندانها، پزشكانى بگمارد كه هر روز از آنان ديدن كنند و دارو و دوايشان را و نيز هر چه را كه بدان نياز دارند، برايشان ببرند و بيماران موجود در زندان را درمان كنند .
و كاغذى ديگر براى او نوشته ، دستور داد تا عده اى از شاغلين به طبابت را به همراه دارو و دوا به ميان مردم فرستد و در هر جايى ، مدتى كه نياز است بمانند و مردم را درمان كنند و سپس به جاى ديگرى روند . سنان نيز چنين كرد. 19
چنانكه مبتكرآنچه امروزه آن راويزيت خارج ازمطب مى خوانند،مسلمانان بوده اند.20
البته ، تمامى اين اطبا و پزشكان چنين نبوده اند كه براى خدمت خود، مُزد و اجرى مطالبه كنند، بلكه بسيارى از آنان به صورت رايگان به درمان مردم مى پرداخته اند؛ مثلاً ابوبكر بن قاضى ابى الحسن زهرى بدون مزد، مردم را معالجه مى كرد و برايشان نسخه مى پيچيده است .21
به نظر مى رسد كه مسلمانان ابتدا تنها به امورى چون آزمايش ادرار، حجامت ، قى و مانند آن عنايت داشته اند، ولى به مرور زمان ، روشهاى درمانى آنان به حسب پيشرفت و نبوغ طبى رو به تكامل نهاد. اين پيشرفت و شكوفايى روز به روز، روى به تجلى گذارد تا آنكه مسلمانان ، روحى جديد در طب دميده ، جانى تازه بدان بخشيدند؛ چنانكه براى هر كسى اين حقيقت معلوم و معروف است .
پی نوشت:
1- مختصر تاريخ العرب ، ص 283 و 369 . تراث اليونانى فى الحضارة الاسلامية ، ص 92. تاريخ التمدن الاسلامى ، ج 2، ص 205 و 207 .
2- عيون الانباء، ص 323 .
3- همان ، ص 329 .
4- همان مدرك ، ص 628 .
5- تاريخ الحكماء، ص 273 . عيون الانباء، ص 416 .
6- عيون الانباء، ص 733 .
7- تاريخ الحكماء، ص 191. عيون الانباء، ص 302. تاريخ طب در ايران ، ج 2، ص 282 و 686. تاريخ التمدن الاسلامى ، ج 2، ص 201. تاريخ مختصر الدول ، ص 162 .
8- عيون الانباء، ص 731. تاريخ التمدن الاسلامى ، ج 2، ص 201 .
9- عيون الانباء، ص 351 و 352 .
10- تاريخ طب در ايران ، ج 2، ص 686 و 816 . در اين كتاب آمده است كه ابراهيم بن سنان ، ابوسعيد را مكلف نمود تا از پزشكان آزمايش به عمل آورد، نتيجه اين شد كه هشتصد پزشك و جراح ، مجوز پزشكى به دست آورند. ولى ظاهراً براى بعضى اشتباهى پيش آمده و سنان بن ثابت را با ابراهيم بن سنان خلط نموده اند؛ چنانكه با مراجعه به عيون الانباء، ص 302 و منابع ديگر فهميده مى شود .
11- تاريخ طب در ايران ، ج 2، ص 820 .
12- عيون الانباء، ص 524 . تاريخ التمدن الاسلامى ، ج 2، ص 201 .
13- عيون الانباء، ص 302 . تاريخ التمدن الاسلامى ، ج 2، ص 200 .
14- عيون الانباء، ص 610. تاريخ التمدن الاسلامى ، ج 2، ص 200 .
15- تاريخ التمدن الاسلامى ، ج 2، ص 200 به نقل از عيون الانباء، ج 2، ص 140. در آنجا آمده است : ((آنان از مسيحيان بودند!!)).
16- عيون الانباء، ص 415.
17- تاريخ التمدن الاسلامى ، ج 2، ص 201 .
18- تمدن اسلام و عرب ، ص 615 .
19- تاريخ الحكماء، ص 193 و 194. عيون الانباء، ص 301 .
20- مختصر تاريخ العرب ، ص 536 .
21- عيون الانباء، ص 536 .