

زندگی نامه، ویژگی ها و آثار علامه طباطبایی (ره)
تهیه کننده : سید امیرحسین کامرانی راد
مراحل زندگی
علامه در نجف
وضعیت معیشتی
همسر علامه طباطبایی
رشتهای بر گردنم افکنده دوست
میکشد هرجا که خاطرخواه اوست
رشته برگردن نه از بیمهری است
رشته عشق است و بر گردن نکوست
قدردانی از همسر
بیآلایشی و ساده زیستی
تواضع استاد
آیت الله سیدمحمدحسین طهرانی در وصف تفسیر گران سنگ مرحوم علامه طباطبایی، المیزان، میگوید: روزی به حضرت استاد عرض کردم: هنوز حوزههای علمیه به ارزش واقعی تفسیر شریف المیزان پی نبردهاند و اگر حوزه علمیه به تدریس و تحقیق این کتاب با ارزش مشغول شود و پیوسته این کار را ادامه دهد، پس از دویست سال ارزش این کتاب معلوم خواهد شد و باز عرض کردم: وقتی به مطالعه این کتاب مشغول میشوم در بعضی از اوقات که آیات را به هم ربط میدهید و از راه موازنه و تطبیق آیات معنی را بیرون میکشید، جز آنکه بگویم در آن هنگام قلم وحی و الهام الهی آنرا بر زبان شما جاری ساخته است؛ تعبیر دیگری ندارم. ایشان سری تکان دادند و فرمودند: این فقط حسن نظر شما است. ما کاری نکردهایم.
عظمت روح و هیبت استاد
به خاطر دارم که روشندلی در محضر ایشان با چشمانی اشکبار میگفت: در شگفتم که چگونه زمین، سنگینی چنین مردانی را تحمل میکند.
رابطه با مجامع علمی و دانشگاهی
احیای معارف اسلامی
ایجاد تحول در حوزه علمیه
ذهن فلسفی و روش تفسیری
ذوق و قریحه شعری
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
تو مپندار که مجنون سرِ خود مجنون گشت
از سَمَک تا به سمایش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرّهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) و استادشان آیت الله قاضی(رحمت الله علیه)
آثار علامه طباطبایی(رحمت الله علیه)
«هنگامی كه از تبریز به قم آمدم، مطالعهای در نیازهای جامعه اسلامی و مطالعهای در وضع حوزه قم كردم و پس از سنجیدن آنها به این نتیجه رسیدم كه این حوزه نیاز شدیدی به تفسیر قرآن دارد، تا مفاهیم والای اصیل ترین متن اسلامی و عظیم ترین امانت الهی را بهتر بشناسد و بهتر بشناساند. ازسوی دیگر چون شبهات مادی رواج یافته بود، نیاز شدیدی به بحث های عقلی و فلسفی وجود داشت، تا حوزه بتواند مبانی فكری و عقیدتی اسلام را با براهین عقلی اثبات و از موضع حق خود، دفاع نماید. از این رو وظیفه شرعی خود دانستم كه به یاری خدای متعال، در رفع این دو نیاز ضروری كوشش نمایم».
این تشخیص نیاز و تكلیف شناسی سبب گردید تا مرحوم علامه از همان آغاز رویكردی جدی به مباحث قرآنی و عقلی بیابد. ایشان از سال 1325 ش. دروس تفسیر خود را در قم آغاز كرد و آنچه را كه در آن جلسات می فرمود، مكتوب می ساخت تا اینكه نخستین جلد المیزان درسال 1334 منتشر شد. و نگارش این تفسیر شگرف حدود 17 سال به طول انجامید.
تفسیر قرآن برای علامه طباطبایی نه یك كار علمی بلكه ایفای وظیفه و ادای تكلیف بود و این مفسر عارف چه حالات عرفانی و تأثرات قلبی كه در هنگام مطالعه بر روی قرآن عظیم پیدا نكرده است.
آقای موسوی همدانی مترجم محترم تفسیر المیزان كه برای مقابله و اطمینان از صحت ترجمه خدمت استاد علامه طباطبایی میرسید میگوید: در تفسیر قرآن، وقتی به آیات رحمت و یا غضب و توبه برمیخوردیم ایشان دگرگون میشد و در مواقعی نیز اشك از دیدگانش جاری میشد، در این حالت كه به شدت منقلب به نظر میرسید، میكوشید من متوجه حالتش نشوم. در یكی از روزهای زمستانی كه زیر كرسی نشسته بودیم، من تفسیر فارسی میخواندم و ایشان تفسیر عربی، كه بحث در رحمت پروردگار و آموزش گناهان بود، ناگهان معظم له به قدری متأثر شد كه نتوانست به گریستن بی صدا اكتفا كند و با صدای بلند شروع به اشك ریختن كرد.
یكی از مراجع تقلید گذشته عبارت شگفتی درخصوص زحمات طاقت فرسای مرحوم علامه طباطبایی در راه نگارش تفسیر المیزان دارند و میفرمایند: علامه طباطبایی خود را در این راه تضحیه كرد یعنی قربانی قرآن نمود.
مرحوم شهید مطهری درباره این كار سترگ گفته است: تفسیر المیزان همهاش با فكر نوشته نشد. من معتقدم كه بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است.
در عین حال مرحوم علامه این كار عظیم را وظیفه و تكلیفی بیش نمی پندارد كه با عنایت خداوندی آن را به انجام رسانده است.
یكی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی می نویسد: در این تفسیر بین معانی ظاهری و باطنی قرآن و بین عقل و نقل جمع شده و هر یك حظ خود را ایفا میكنند. این تفسیر به قدری جالب است و به اندازهای زیبا و دلنشین است كه آن را می توان به عنوان سند عقاید اسلام و شیعه به دنیا معرفی كرد و به تمام مكتب ها و مذهب ها فرستاد و بر این اساس، آنان را به دین اسلام و مذهب تشیع فراخواند.
اگر این تفسیر در حوزهها تدریس شود و روی محتویات و مطالب آن بحث و نقد و تجزیه و تحلیل به عمل آید و پیوسته این امر ادامه یابد، پس از دویست سال ارزش این تفسیر معلوم خواهد شد.
عنایت و توجه خاص مرحوم علامه به روایات و احادیث اهل بیت علیهم السلام برای فهم معانی قرآن از آن رو است كه ایشان معتقدند كه از اسرار و باطن قرآن كسانی آگاهند كه به صفت المطهرون متصف باشند چرا كه قرآن می فرماید: «انه لقرآن كریم فی كتاب مكنون لایمسه الا المطهرون» و از سوی دیگر در آیه تطهیر می فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا»
بنابر این قرآن مطهرون را تنها كسانی می داند كه می توانند رموز و ظرایف و اسرار آن را درك كنند و به استناد صریح آیه بعدی ایشان، همانا اهل بیت (ع) می باشند.
همچنین مرحوم علامه طباطبایی در خصوص آیه شریفه «قل لا اسئلكم علیه اجراً الا الموده فی القربی» بگو برای رسالتم از شما مزد و پاداشی جز محبت نزدیكانم نمیخواهم؛ معتقدند: مراد از القربی در این آیه، اهل بیت (ع) میباشند و مینویسند: «علاوه بر اینكه روایتهای چندی از طریق اهل سنت و روایتهای بسیاری از طریق شیعه، بر همین معنی وارد شده است، اخبار متواتری نیز از طریق هر دو طرف بر وجوب مودت و لزوم محبت اهل بیت (ع) دلالت دارد كه این معنی و تفسیر را تأیید می كند».
همچنین ایشان معتقد است كه «روایتهای متواتری، از طریق هر دو طرف، از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه و... كه همه متضمن این است كه مردم در فهم كتاب خدا و هر آنچه كه در آن است؛ از اصول معارف و فروع دین گرفته تا بیان حقایق آن، باید به اهل بیت (علیهم السلام) رجوع كنند. پس از تأمل كافی در این روایتها دیگر شكی نمیماند كه واجب كردن محبت اهل بیت(علیهم السلام) از سوی خدا و اجر رسالت قرار دادن آن، برای این است كه مردم به اهل بیت(علیهم السلام) مراجعه كنند و آنها را ملجأ و مرجع علمی خویش دانند.
مرحوم علامه (ره) همانگونه كه استاد شهید مطهری گفتهاند در تفسیر قرآن از الهامات و توجهات غیبی محروم نماندهاند خود ایشان معتقدند كه «یك حقیقت قرآنی وجود دارد كه نمیشود انكار كرد و آن این است كه هرگاه انسان به وادی ولایت الهی گام نهاد و به ساحت قدس و كبریا نزدیك گشت، دری از ملكوت آسمانها و زمین به رویش گشوده میشود كه از آن آیات كبری و انوار جبروت الهی را كه بر دیگران مخفی است مشاهده میكند».
و از همین جاست كه حضرت ایشان میفرماید:
خم ابروی تو بود و كف مینوی تو بود
كه به یك جلوه زمن نام و نشان یكجا برد
و در جای دیگری می فرماید:
تو مپندار كه مجنون سرخود مجنون گشت
از سمك تا به سمائش كشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
همه دلباخته بودیم و هراسان، كه غمت
همه را پشت سرانداخت، مرا تنها برد
واقعاً این عنایت الهی به حضرت علامه پاداش اخلاص و صبر ایشان است. آن روز كه ایشان به پژوهش و تدریس پیرامون تفسیر و علوم عقلی پرداخت، در میان علما و بزرگان تدریس فقه و اصول، زمینه ساز مرجعیت عامه به شمار میرفت و به اصطلاح غیر از فقه و اصول، فضل محسوب میشد.
تحمل مخالفتهای دوستان با تدریس فلسفه و اقناع هر یك از آنان در آن روزگار كار آسانی نبود به خصوص آنكه حربه تكفیر در دستان عدهای به ابزاری برای جایگزینی مباحث علمی و مباحثات طلبگی تبدیل شده بود.
علامه معتقد بود آنچه كه تكلیف ساز است، نیاز جوامع بشری است و در روزگاری كه دانش پژوهان با چمدانهای پر از اشكال و شبهات به مراكز علمی و آموزشی روی می آورند، راهی جز اقناع آنان با استفاده از شیوههای استدلالی نیست.
علامه برای نیل به این اهداف هرگز خود را بینیاز از توجه و عنایت خداوند سبب ساز نمیدید و تأثیر اساتید بزرگ و خودساختهای همچون مرحوم حاج سیدعلی آقا قاضی (1285-1365 هـ ق) بر حالات روحی و عرفانی مرحوم علامه آنچنان بود كه خود ایشان می فرماید: «وقتی درسال 1304 هـ ش برای تحصیل به نجف اشرف رهسپار گردیدم، در نخستین روزها در منزل نشسته و به آینده خود فكر می كردم و برخی افكار نگران كننده از ذهنم عبور میكردند. ناگهان شخصی دق الباب كرد. از جا برخاسته و درب را باز كردم، یكی ازعلمای نامدار سلام كرد و داخل منزل شد و خیرمقدم گفت، وی كه چهرهای جذاب و نورانی داشت كم كم باب گفت و گو را باز كرد و با من انسی گرفت و درضمن بیانات خود گفت: كسی كه برای تحصیل به نجف میآید شایسته است علاوه بر فراگیری علوم گوناگون به فكر تهذیب نفس و تكمیل مكارم و كسب فضایل باشد. این جمله را گفت و منزل ما را ترك نمود. سخنان این عارف متشرع ـ آیت الله حاج سیدعلی قاضی ـ چنان مرا شیفته نمود كه تا در نجف بودم از محضرش بهره میگرفتم».
عشق و ارادت حضرت ایشان به اهل بیت (سلام الله علیهم) و خضوع و خشوع در برابر ولایت و امامت در زندگی ایشان چیزی نبود كه از دید نزدیكان و مریدان ایشان هم پنهان بماند.
وقتی از مرحوم شهید مطهری پرسیده میشود كه دلیل این همه تجلیل شما از علامه طباطبایی برای چیست و چرا تعبیر «روحی فداه» را در مورد ایشان بكار می برید، آن فیلسوف متشرع پاسخ داد: من حكیم و عارف بسیار دیدهام و احترام من به ایشان به خاطر علم او نیست بلكه از این جهت است كه او عاشق و دلباخته اهل بیت (سلام الله علیهم) است.
از درخت تنومند معرفت و دانش علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) به جز تفسیر المیزان آثار گران مایه ذیل به یادگار مانده است:
بدایة الحكمة: كتابی كه یك دوره تدریس فشردة فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاههای كشور گردید.
نهایة الحكمة: این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزونتر و سطحی عالیتر تدوین شده است. بر کتابهای بدایة الحکمت و نهایة الحکمت شروح مختلفی نوشته شده است و می توان گفت که از جمله بهترین کتابهایی هستند که درسده اخیر در گستره فلسفه اسلامی نوشته شده است.
اصول فلسفه و روش رئالیسم: بینش علامه پیرامون نظرات مادیون و ماتریالیستها باعث فراهم آرودن این اثر گردید . این اثر با پاورقیهای استاد شهید مرتضی مطهری همراه است.
حاشیه بر كفایه: كتابی در علم اصول فقه كه پیرامون قوانین استنباط احكام به بحث میپردازد.
شیعه در اسلام: دورهای كامل از اعتقادات و معارف شیعه در این اثر نفیس به چشم میخورد؛ این كتاب گرانبها به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و بارها چاپ شده است.
مجموعه مذاكرات با پروفسور هانری كربن.
خلاصه تعالیم اسلام: این كتاب خلاصهای از آن چه یک مسلمان متعهد باید از آن آگاهی داشته و خود را بدان زینت دهد، بیان كرده است.
روابط اجتماعی در اسلام : انسان و اجتماع و رشد اجتماعی او، پایة زندگی اجتماعی، آزادی در اسلام و... مباحثی است كه در این كتاب بدانها پرداخته شده است.
بررسیهای اسلامی: مجموعهای است زرّین از مقالات استاد كه بسان دائرة المعارفی از معارف ناب اسلامی جمع آوری شده است.
آموزش دین: كتابی با قلم روان و مطالبی لازم و ضروری است كه برای دانش آموزان نوشته شده است.
رسالة انسان قبل از دنیا: در دنیا و بعد از دنیا، این كتاب كه اكنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده است مباحثی مفید از عوالم سهگانة ماده، مثال و عقل مطرح كرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه كرده است.
رسالههایی گوناگون درباره قوه و فعل، صفات، افعال الله، وسائط، نحو، صرف،... این مجموعه 26 رساله است كه بنا به ضرورت و نیاز جامعه توسط علامه نگاشته شده است.
دیوان شعر فارسی: مجموعهای از اشعار چشمگیر و عمیق علامه كه طی سالیان متمادی سروده شده است.
سنن النبی: سیره و روش رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ در بین مردم و همراه خانواده در این اثر به چشم میخورد. این اثر اخیر توسط استاد حسین استاد ولی به زبان فارسی ترجمه شده است.
لُبّ اللباب: مجموعه درسهای اخلاق استاد كه از سالهای 1368 تا 1369 قمری برای برخی از فضلای حوزة قم بیان فرمودهاند.
حاشیه بر اسفار: نظرات استاد فرزانه علامه طباطبایی بر اسفار در این كتاب جمع آوری شده است.
علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) از دیدگاه آیت اللّه امینی(حفظه الله)
علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) چشمه جوشانی بود که در صحنه روحانیت شیعه جاری شد و تشنگان حقیقت را سیراب کرد. او آفتاب درخشانی بود که در آسمان اسلام طلوع کرد و تیرگیهای شُبَهات و اوهام را برطرف کرد و به حق باید ایشان را بزرگترین افتخار حوزه علمیه قم، بلکه بزرگترین شخصیت علمی جهان اسلام در این عصر شمرد که در احیای تفکر اسلامی صحیح و مبارزه با انحرافات و بدعتها و شناساندن اسلام راستین که در مکتب اهل بیت(ع) تبلور یافته است، تأثیر فوقالعاده داشت. همین بس که اغلب رجال سیاسی، علمی و روحانی امروز کشور و گردانندگان چرخ انقلاب اسلامی از شاگردان بی واسطه یا با واسطه اویند.
سیره فلسفی
عرفان عملی علامه طباطبایی(رحمت الله علیه) از منظر آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله)
آثار هر كس نمودار دارایی اوستبهترین معرف آن جناب، سیر و سلوك انسانی و آثار علمی، از تدریس و تالیف اوست. افاضل حوزه علمیه قم كه شاغل كرسی تدریس اصول معارف حقه جعفریهاند، از تلامذه اویند، و تفسیر عظیم الشان المیزان كه عالم علم را مایه فخر و مباهات است، یكی از آثار نفیس قلمی وام الكتاب مؤلفات اوست.
جایگاه علامه طباطبائی در عرفان عملی
انسان وقتی حضرت علامه طباطبائی را زیارت میكرد، به یاد این حدیثشریف میافتاد كه جناب كلینی در كتاب فضل العلم كافی به اسنادش از حضرت امام صادق علیه السلام نقل میكند و فرموده است: من تعلم العلم و عمل به و علم لله، دعی فی ملكوت السماوات عظیما: فقیل تعلم لله و عمل لله و علم لله. (2)
آن كسی كه دانش تحصیل كند و بدان عمل كند و به دیگران برای خدا تعلیم بنماید، در ملكوت سماوات و عالم اله - كه خودش عالم عظیم است - او را به عظیم صدا میكنند: ای بزرگ، ای آقا، ای كسی كه برای خدا تحصیل علم كردهای، برای خدا بدان عمل كردهای، برای خدا به دیگران تعلیم دادهای، تو آقا و بزرگ و عظیمی.
بنده هفده سال در محضر شریف او با ایشان انس داشتم و از ایشان كار لغوی ندیدم. حرف لغوی نشنیدم. بسیار مواظب كلام خود بود.
علامه طباطبائی و مراقبت از نفس
حضرت علامه همواره مراقب نفس خویش بود و از خدا غافل نمیشد و این امر در صورت و رفتار و حرفشان پیدا بود كه ایشان در پیشگاه دیگری قرار گرفته. هر چند به صورت ظاهر، جسمش با دیگران بود، پیدا بود كه در محضر دیگری نشسته است.
در این باره، مصباح الشریعة میفرماید كه: «العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله» ; عارف بدنش با خلق و دلش با خداست; «و لامونس له سوی الله، و هو فی ریاض قدسه متردد و من لطائف فضله متزود» ; توشهاش آن سویی است. قلبی كه او دارد در پیشگاه ملكوت عالم آمد و شد دارد. مونسش ملكوت عالم است.
چنین كسی مراقبت دارد و انسان بر اثر این مراقبت، یواش یواش به صفات ملكوتی متصف میشود و بدان خو میگیرد.
از خاطرم نمیرود كه مرحوم علامه طباطبائی وقتی به من فرمود: «آقا، من هر روز مراقبتم قویتر است. شب، مشاهدات من، مكاشفات من زلالتر است». هر چه روز مراقبتشدیدتر باشد، شب مكاشفات زلالتر و صافیتر است.
عصاره خوبی ها
هیچ گاه بلند سخن نگفت؛ در مورد کسی بد نمی گفت و هرگز کسی از ایشان غیبت نشنید. سخن کسی را قطع نمی کرد و به صحبت های دیگران خوب گوش میداد.
برای بدخواهان خودش هرگز نمی گذاشت که دیگران اقدامی کنند و خودش هم عفو میکرد. ز بحث های جدلی دوری میکرد و در برخورد باشاگردان خود شیوه مخصوصی داشت.
در شیوه وی هیچ وقت تحکم فکر در کار نبود. همیشه درعین حالی که سعی داشت متناسب بادرک واستعداد شاگردان، مطلب را القا کند، به آن ها مجال تفکر میداد.
اساسا ایشان نسبت به تربیت شاگرد به خصوص اهل فضل و خصوصا در زمینه معارف وحقایق قرآنی و استدلالی، شیفتگی زیادی داشت.
علامه اجازه نمیداد کسی دست ایشان را ببوسد؛ در همه لحظات مراقب خویش بود و هیچ گاه از خود تعریف نمیکرد. نسبت به اهل و عیال و خانواده بسیار مهربان بود. بامناجات و دعا و راز و نیاز بسیار مانوس بود. اکثر اوقات در سکوت بود و فقط لبانش به ذکر خدا حرکت میکرد.
پیاده روی را دوست داشت. در بذل دانش حریص بود. سؤال هیچکس را بدون جواب نمی گذاشت. به زیادی و کمی شاگردان توجه نداشت؛ حتِِی گاهی از اوقات برای دوسه نفر هم درس می گفت. گاهی که استاد خطاب میشد، میفرمود این تعبیر را دوست ندارم، ما اینجا دور هم جمع شده ایم تابا کمک و همفکری، معارف اسلام را دریابیم.
اخلاص کامل داشت و همیشه جلب رضایت خدا را در نظر میگرفت.
وخلاصه این بزرگمرد الهی عصاره ای از تمام اخلاقیات نیکو و ویژگیهای حسن را دارا بود.
پرواز به سوی ملکوت
پاینده باد حوزههای نور و حجرههای کوچک که در هر زمان و مکانی خیزشگاه مردانی بزرگ و ژرفاندیش بوده و خواهد بود.
پی نوشت:
1) سوره اسراء/9
2) اصول كافى، تعریب حضرت استاد حسنزاده آملى، ج 1، ص 27.
3) سوره حشر/19
1. ماهنامه گلبرگ
2. در محضر علامه طباطبایی(رحمت الله علیه)، محمد حسین رخشاد
3. مقدمه شرح کتاب بدایة الحکمة
4. پایگاه ایرنا
5. در آسمان معرفت، آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله)