دو اصل حیاتی اسلام

از ویژگي‏های اسلام این است كه این آئین جاودانه آسمانی، آئین تكروی و تك مسئولیتی نیست. بلكه آئینی است كه پیوند اجتماعی و مسئولیت عمومی افراد مسلمان را نیز در تار و پود خود جای داده است. مسئولیت فردی را از مسئولیت اجتماعی در تعالیم اسلامی نمي‏توان تفكیك كرد. اگر در مسیحیت رایج، رهبانیت و عزلت و گوشه‏گیری از اجتماع به عنوان یك اصل مطرح شده (كه البته بدعتی بوده از سوی ارباب كلیسا و در شریعت حضرت عیسی(ع) وجود نداشته است) و تز «كار خدا را به خدا و كار
سه‌شنبه، 3 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو اصل حیاتی اسلام
دو اصل حیاتی اسلام
دو اصل حیاتی اسلام

نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد
از ویژگي‏های اسلام این است كه این آئین جاودانه آسمانی، آئین تكروی و تك مسئولیتی نیست. بلكه آئینی است كه پیوند اجتماعی و مسئولیت عمومی افراد مسلمان را نیز در تار و پود خود جای داده است. مسئولیت فردی را از مسئولیت اجتماعی در تعالیم اسلامی نمي‏توان تفكیك كرد. اگر در مسیحیت رایج، رهبانیت و عزلت و گوشه‏گیری از اجتماع به عنوان یك اصل مطرح شده (كه البته بدعتی بوده از سوی ارباب كلیسا و در شریعت حضرت عیسی(ع) وجود نداشته است) و تز «كار خدا را به خدا و كار قیصر را به قیصر واگذارید!» در عمل الگوی پیروان این آئین مي‏باشد، اما در اسلام، انزوا و رهبانیت و ترك اجتماع منسوخ است و جایگاهی ندارد. از سخنان گهربار پیامبر گرامی اسلام است كه «لارهبانیة فی الاسلام»1 در اسلام رهبانیت نیست.
در روایت دیگر، گفتاری است از امام صادق(ع) بدین مضمون: «خدای تبارك و تعالی، شرایع نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام را بر حضرت محمد(ص) فروفرستاد كه عبارت است از: «توحید، اخلاص و نفی شرك» اسلام آئینی است مبتنی بر فطرت، راهی است میانه (حنیف) و سهل و آسان و بدون تكلّف. در این آئین «رهبانیت و سیاحت» نیست: «لا رهبانیة و لا سیاحة» كه ظاهرا مقصود از رهبانیت، اعراض از دنیا و عزلت از زندگی و جامعه گریزی است و منظور از سیاحت، گردشگری بي‏حاصل و بي‏هدف است كه برای دین یا دنیای انسان سودی نداشته باشد در برخی روایات آمده كه پیامبر اكرم(ص) فرمود: «سیاحة امتی الجهاد فی سبیل الله» سیر و سیاحت امت من جهاد در راه خدا است.
تا آنجا كه امام صادق(ع) مي‏فرماید:
«در این شریعت خوردني‏های پاك و پاكیزه حلال شده، پلیدي‏ها حرام گشته، و بار گران و تكالیف مشقت بار و غل و زنجیرهایی كه بر مردم نهاده بودند برداشته شده، آنگاه نماز، زكات، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منكر و حلال و حرام و احكام ارث و حدود و فرائض و جهاد در راه خدا را بر آنها واجب گردانیده است.»2
بدین ترتیب، هرچند اسلام با شرایع پیشین در اصول و مبادی اختلافی ندارد و از این بابت میان پیام آوران خدا فرقی نیست و آیه كریمه «لانفرّق بین احد من رسله»3 ناظر به آن است یعنی همه انبیاء برانگیخته شده از سوی خداوند، دارای یك پیام‏اند و آن توحید حق و بندگی خالص و نفی شرك است «ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»4، ولی بر حسب اختلاف زمان و مقتضیات هر عصر آداب و احكام فرعی شریعت متغیر و رو به كمال بوده تا اینكه در شرع مقدّس اسلام به مرحله نهائی رسیده تا پاسخ‏گوی نیاز هر عصری باشد. از این جهت، كاستی در اسلام وجود ندارد.
از جمله مواردی كه در این شریعت جاودانه قابل ذكر است و بیش از شرایع دیگر جلب نظر مي‏كند، دو اصل مترقی، حیاتی و سرنوشت ساز «امر به معروف و نهی از منكر» است. نیز «جهاد» در راه اعلای كلمه حق و استخدام سلاح برای ریشه‏كن ساختن فساد، در راستای امر به معروف و نهی از منكر است، همانگونه كه در روایت ملاحظه نمودیم.

راهبان شب و شیران روز

در شرع انور اسلام اگر از مؤمنان صالح و شب زنده داران عارف با عنوان «رهبان باللیل»، پارسایان و خداترسان شب، سخن گفته شده: «اسد بالنهار» نیز بر آن افزوده گردیده است؛ یعنی «شیران روز». بدین معنا كه مؤمنان راستین كه در شب اهل تضرّع، تهجّد و عبادت‏اند در روز با شجاعت و رشادت در برابر

دشمن، و نفس و شیطان ایستاده و پیكار مي‏كنند.

در اصول كافی روایتی است از امیرالمؤمنین(ع) و آن حضرت از قول نبی اكرم(ص)، كه آن حضرت ضمن اشاره به صفات مؤمنان راستین بیست مطلب را بیان فرموده است: در این روایت آمده است: «انّ من اخلاق المؤمنین یا علی! الحاضرون فی الصلوة، والسارعون الی الزكاة» تا آنجا كه مي‏فرماید «رهبان باللیل اسد بالنهار» كه خلاصه ترجمه چنین است:
«یا علی ! از اخلاق مؤمنان این است كه در نماز حاضر شوند، به زكات شتاب گیرند، بینوایان مستمند را اطعام كنند، دست نوازش بر سر یتیمان كشند، جامه‏های خود پاك نگهدارند، كمر برای بندگی خدا ببندند، اگر سخنی گویند دروغ نباشد، چون وعده دهند خلف نكنند، و هرگاه امین شمرده شوند خیانت نورزند، سخن راست بگویند، پارسایان و خداترسان در شب‏اند و شیران روز، روز را روزه دارند و شب را شب زنده‏داری كنند، همسایگان نیازارند، در زمین با تواضع گام بردارند، به خانه زنان بیوه جهت یاری دادن بروند و در تشییع جنازه‏ها شركت كنند.
خدا ما و شما را از پرهیزكاران قرار دهد.»5
از آنچه به نظر خواننده گرامی رسید چنین نتیجه‏گیری مي‏شود كه یك مسلمان نباید نسبت به سرنوشت جامعه و وظیفه‏ای كه در قبال انسان‏ها دارد بي‏تفاوت باشد. «اصل انساندوستی» در اسلام ایجاب مي‏كند كه مؤمن نسبت به همنوع خود ـ بویژه مسلمانان ـ احساس همبستگی كند و در انجام مسئولیت اجتماعی و انسانی خود مجدّانه بكوشد و حتی رنج تن را برای راحت دیگران به جان خریدار باشد، همانگونه كه گفته‏اند:
مرد را بستگي‏هاست با نوع خویش كه
از رنج نوعم شود رنج بیش
به خود زان پسندیده‏ام رنج تن
كه از رنج راحت بود نوع من
اصل انسان دوستی اسلام در دو چهره متبلور مي‏گردد: یكی در مساعدت و همیاری جهت رفع نیازهای مادی و حل مشكلات زندگی مردم و رنج و فقر و بیماری و مانند آن و دیگری، تلاش در جهت نجات انسان‏ها از گمراهی و فساد و انحراف و تغذیه روحی و مشعل داری جهت هدایت بندگان خدا كه در عنوان «محبت و هدایت» خلاصه مي‏شود. هرچند در تعالیم شرع مقدّس این دو مطلب مورد اهتمام قرار گرفته و راهكارهای مناسب برای دستیابی به مقاصد مادی و معنوی ارائه گردیده است، اما ارزش معنوی هدایت و نجات از گمراهی را با مساعدت‏های مادی نتوان قیاس گرفت كه یكی قوّت تن و دیگری توشه جان است. یكی تأمین كننده حیات مادی است و دیگری تأمین كننده حیات معنوی، و به همان نسبت كه معنویت بر مادیت ترجیح و برتری دارد، خدمات معنوی و روحی بر خدمات مادی فضیلت و برتری بیشتری دارد. از این رو خداوند در نعمت‏های مادی بر بشر منّت ننهاده چرا كه این نعمت‏ها عام است و مؤمن و كافر را شامل مي‏گردد، در حالی كه در نعمت‏های معنوی كه در شریعت تبلور دارد، منّت نهاده و از رسالت پیامبر اكرم(ص) به عنوان یك نعمت بزرگ یاد كرده است.
خداوند در این خصوص مي‏فرماید: «لقد منّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین»6
به تحقیق خداوند بر مؤمنان منت نهاد كه از میان خودشان پیامبری برانگیخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت كند و نفوسشان را تزكیه كند و به آنان كتاب و حكمت بیاموزد، هرچند از قبل در گمراهی آشكار بودند.
و در آیه دیگر از «امر و نهی» پیامبر اكرم(ص) به عنوان یك وظیفه یاد كرده ومي‏فرماید: «الّذین یتّبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مكتوبا عندهم فی التورات والانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنكر و یحلّ لهم الطیبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی كانت علیهم...»7 آنانكه پیامبر «امّی» (یعنی برخاسته از ام القری، یا درس نخوانده) را پیروی مي‏كنند، كه نام مبارك او را در تورات و انجیل مكتوب مي‏بینند، او آنها را به معروف و نیكی امر مي‏كند و از منكر و ناشایست برحذر مي‏دارد و غذاهای پاكیزه را برای آنان حلال مي‏نماید و پلیدي‏ها و ناپاكي‏ها را حرام مي‏كند و بار سنگین از دوش آنها و غل و زنجیرهایی كه بر آنان نهاده شده بود برمي‏دارد.
بدین ترتیب، وظیفه مقدّس هدایت و امر به نیكي‏ها و نهی از بدي‏ها، قبل از هر چیز، در شأن رسالتداران خدا و پیام‏آوران بوده و هر كس در این مسیر گام بردارد قدم جای قدم انبیاء نهاده است و نباید كار خود را كوچك بپندارد و از مشقت‏های این راه بهراسد و كاسه صبرش لبریز شود؛ چرا كه پیامبران خدا بیشترین رنج و مصیبت را در طریق دعوت، هدایت و ابلاغ امر و نهی الهی پذیرا شدند و خارهای راه را به جان خریدند و در این راه تا سر حد شهادت و تبعید و شكنجه و تهدید و تحمل تكذیب و تمسخر، به پیش رفتند، و چنین بودند اولیای خدا و ائمه هدی(ع) پس از پیامبر گرامی اسلام، در هر عصری كه تاریخ رسالت و دعوت با شكنجه و رنج و تهدید و تمسخر و قتل و مصیبت همراه بود. قرآن‏كریم در بیان این سرگذشت، خطاب به بني‏اسرائیل كه بیشترین طغیان و سركشی را در برابر پیامبران خدا داشتند مي‏فرماید: «...أفكلّما جائكم رسول بما لاتهوی انفسكم استكبرتم ففریقا كذّبتم و فریقا تقتلون»8 چرا هرگاه پیامبری برای شما آمد و چیزی آورد كه بر خلاف هواهای نفسانی شما بود، استكبار نمودید، گروهی را تكذیب كردید و گروهی را به قتل رساندید؟
و این بود شیوه اسرائیلي‏ها كه كشتن پیامبران برایشان امری عادی بود، چنانكه در روایتی از حضرت حسین بن علی(ع) آمده است: «یهودیان گاه مي‏شد هفتاد پیامبر را مي‏كشتند و با خاطر آسوده در مغازه‏هایشان مي‏نشستند و به خرید و فروش سرگرم مي‏شدند»!!
به هر حال، مقصود از نقل آیات و روایات فوق این است كه اولاً: امر به معروف و نهی از منكر، راه و روش پیامبران خدا بوده است. چنانكه امام باقر(ع) در حدیث مفصّلی مي‏فرماید: «انّ الامر بالمعروف و النهی عن المنكر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء» امر به معروف و نهی از منكر راه و رسم پیامبران و صالحان بوده است.
بنابراین آنان كه در راه این دو وظیفه قدم برمي‏دارند، كاری پیامبرانه مي‏كنند و باید به ارزش عمل خود ایمان و اطمینان داشته باشند و در آن تساهل و تسامح نكنند كه این شیوه سازشكاران است و آنان در شریعت متعالی اسلام محكوم‏اند و روایات بسیاری در این باره وجود دارد كه در جای خود خواهد آمد.
ثانیا: چراغ داری در طریق هدایت انسان‏ها، سوختن و ساختن دارد و چنین بهایی را داعیان الی الله و آمران به معروف و ناهیان از منكر باید بپردازند؛ چنانكه انبیا و ائمه و اولیای خدا پرداختند. بدون پرداخت چنین بهایی به منزلت طلایه داران توحید نمي‏توان رسید و این در طبع قضیه امر به معروف و نهی از منكر نهاده شده است! چرا كه مرتكبین معاصی را سخن حق خوشایند نیست و آنجا كه امر و نهی در تضاد با هواهای نفسانی است، آنان را به مخالفت و موضعگیری مي‏كشاند، چنانكه در آیه 87 از سوره بقره ملاحظه كردیم.

تذكر لساني و ويژگي ها

تذکر لسانی در کلام مقام معظم رهبری
آن چه که مسئولیت شماست مسئله زبانی است یعنی شما باید کاری کنید که مردم امر و نهی زبانی را که مهمترین عامل که حتی از جهاد بالاتر است یعنی تاثیرش از جهادی که توپ وتفنگ و اتم است بیشتر است اگر انجام بگیرد و تحقق پیدا کند. منتهی مردم که امتحان نمی کنند. یک بار امتحان کنند . تا ببینند اگر نشد.
من عرض می کنم مثلاً الان امریکا ـ از امریکا بالاتر، قدرتمندتر، مستکبرتر، یاغی تر ـ اگر همه مسلمان های عالم تصمیم بگیرند که هر مسلمانی در ماه یک بار به امریکا بگوید : نکن ، امریکا را می شکنند کاری که با بمب اتم نمی شود با این کار می شود ، زبانی ، یدی هم نمی خواهد .
همه مردم مسلمان ، هر کس که مکلف است در تمام دنیای اسلام ، شما حالااین را در گناهان داخل جامعه بیاورید . یک آقایی دارد یک حرکت خلاف انجام می دهد یک کس از پهلویش رد شود و بگوید (عصبانیت و تهدید به عمل هم لازم نیست) آقا این کار شما خلاف است نکنید و رد بشوید . او ممکن است دنبالش کند این در برود. بگوئیم اگر نشد بزن درحالی که این زدن یک کار دیگر است .من این کار دوم را اصلا از تو خواستم من مرحله دوم را که که زبانی است از تو می خواهم .اگر همین کار انجام بگیرد و شما بتوانید به مردم تفهیم کنید که اگر کار خلافی دیدند بگویند (آقا نکن و در بروند) ده نفر بگویند نکن و در بروند اگر کسی طاقت پیدا کرد این خلاف را دوباره انجام دهد . نمی تواند بکند . این همه که می بینید وقتی شما دوباره یا سه بار گفتید « نکن» او عصبانی می شود و می آید یقه شما را می گیرد پیدا است این ضربه شکننده است اگر شکننده نبود عصبانیت نداشت. می گفتی نکن او هم نگاهی می کرد و محل نمی گذاشت . شما می دانید وقتی چند بار تکرار شد نکن ، نکن این دفعه می خواهد منفجر بشود . خدای متعال در زبان این اثر را قرار داده است ، در امر و نهی این اثر را قرار داده است. ما چرا این حکمت الهی را درک نمی کنیم و حاضر نیستیم از این ابزار عظیم الهی استفاده کنیم بکنید تا ببینیم می شود یا نمی شود. خدای متعال آن آیات را خلاف نفرموده است یا همین روایت را که از نهج البلاغه خواندیم. واقعاً اگر چنانچه بکنید تمام قوام عدل و حق در عالم برقرار می شود.

ویژگیهای آمر وناهی (مدیریت برخورد )

کسی که دیگران را به خوبی ها و ارزش ها دعوت می کند ، یا آنان را از گناهان و زشتی ها و مفاسد نهی می کند، برای آن که در این دعوت موفق باشد، باید صفات و شرایطی داشته باشد.
به برخی از این صفات که شایسته است در امر به معروف و ناهی از منکر وجود داشته باشد، اشاره می کنیم.
1 ـ هماهنگی حرف و عمل فرد
مردم بیش از حرف به عمل انسان امر به معروف و نهی از منکر می کنند می نگرند و از رفتار او بیش از سخنش تاثیر می پذیرند .
از این رو شخص آمر و ناهی باید خودش آراسته به خوبی ها و منزه و وارسته از بدی ها باشد تا تبلیغ و دعوتش موثر باشد . قرآن کریم می فرماید :
« اتامرون الناس بالبرو تنسون انفسکم ؟ »
آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید ولی خودتان را فراموش می کنید؟
دعوت عملی موثرتر از دعوت زبانی است و اگر کسی خودش نسبت به گفته هایش مفید و متعهد نباشد ، بر دیگران نمی تواند تاثیر بگذارد.
به علاوه خود این تعارض بین گفتار و رفتار ، بسیار ناپسند است.
در حدیثی حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند:
لَعَنَ الله آلامِرینَ بِالمَعروفِ التَارِکینَ لَهُ وَالنَاهِینَ عَنِ المُنکَرِ العَامِلِینَ بِهِ
امام علی (علیه السلام) فرمودند : لعنت خدا بر کسانی که امر به «معروف» می کنند، ولی خودشان آن معروف را انجام نمی دهند و از «منکر» نهی می کنند ولی خودشان آن را انجام می دهند.
آری ... دوصد گفته چون نیم کردار نیست!
2 ـ برخورد شایسته و چهره باز
داشتن « حسن خلق» و چهره گشاده و بشاش ، عامل جذب دیگران است ، از این رو، برخورداری از ملایمت و برخورد جاذب و نرم و پرهیز از قیافه گرفتن و عبوس و اخمو بودن ، می تواند در موفقیت شخص موثر باشد.
3 ـ گفتار نرم
شیوه ملایم و نرم در سخن گفتن و پرهیز از تندی و عصبانیت و پرخاشگری ، صفت شایسته دیگری است.
حتی خداوند ، وقتی موسی و هارون (علیهماالسلام) را برای دعوت فرعون به خدا پرستی می فرستد ، به آن دو توصیه می فرماید که : با فرعون ، با نرمی و گفتار نرم و ملایم سخن بگویید « فقولا له قولا لیناً»
4 ـ حوصله و بردباری
موفقیت در این دعوت ، نیاز به تحمل و حوصله دارد . با کم طاقتی و زود خسته شدن و کم ظرفیتی ، کاری از پیش نمی رود . به تعبیر قرآن، « شرح صدر » و « سعه صدر » لازم است.
5 ـ کار برای خدا
از آن جا که امربه معروف و نهی از منکر ، از فروع دین و از عبادات است ، انسان باید به خاطر خدا اقدام به آن کند و توقع پاداش هم از خدا داشته باشد . انجام این وظیفه ، نباید به انگیزه های مادی و منابع آمیخته شود . هدف باید خدا باشد ، نه خودنمایی و کسب وجهه و موقعیت . در این صورت ، انسان از کار هم خسته نمی شود و از کار شکنی ها هم ناامید نمی گردد.
6 ـ شکیبایی
هیچ کار مهمی بی زحمت و مشقت نیست . در راه انجام این وظیفه الهی ، انسان باید بر سختی ها ، ناملایمات ، بی مهری ها، و خصومت ها ، تحمل و استقامت داشته باشد و به خاطر مشکلات کار و راه ، دست از هدف برندارد.
7 ـ آشنایی با « معروف » و« منکر »
آشنایی با احکام الهی و معارف دین و محتوای قرآن برای آمر و ناهی ، ضروری است.
حضرت امام (ره) در این باره فرموده است:
کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند ، بایدمواظب باشد که:
1. در راه آن مرتکب گناهی مانند دروغ ، توهین وتحقیر نشود.
2. مانند طببیی مهربان و پدری رئوف باشد.
3. از خود خواهی و خودستایی بپرهیزد.
4. قصدش تنها برای رضای خدا باشد.
5. خود را منزه از گناه و برتر از گناهکار نبیند.
چه بسا که گناهکار داری صفات واعمال نیکی بوده و نزد خدا محبوب تر باشد.
چنانچه بداند و یا احتمال دهد که امر به معروف و نهی از منکر با تکرار موثر است تکرار واجب می شود.
8 ـ کرامت انسانی
هرگز با تحقییر و توهین و اهانت ، نمی توان کسی را به کار نیک جذب کرد یا او را از کار زشت ، باز داشت . شخصیت قائل شدن به طرف و برخورد احترام آمیز بهتر او را جذب می کند.
با هر کسی با زبان خاص خودش باید حرف زد. شناخت زبان و ویژگی های خاص طرف و وارد شدن از همان در ، ضامن توفیق بیشتر است.
9 ـ اعتماد سازی
با دیگران به گونه ای باید برخورد کرد که اعتماد ایجاد کند و سخنان فرد را باور داشته باشد. نحوه رفتار ما در جلب اعتماد مخاطب او موثر است و صداقت ما ، عامل پیدایش این اعتماد و اطمینان است.
10 ـ شئونات اخلاقی
نوع گفتار و رفتار ، باید آمیخته به ادب و متانت و دور از هتاکی و بددهنی و تند خویی باشد.
11 ـ امربه معروف و نهی از منکر درخفاء
در بسیاری از مواقع ، برای اصلاح خطاهای کسی ، تذکر خصوصی ، بی آنکه دیگران بفهمند و آبروی او برود ، مفید تر است ، حفظ شخصیت و موفقیت افراد و آبروداری ، به تاثیر بیشتر سخن کمک می کند.
12 ـ برخورد منطقی و قانع کننده
خیلی ها اگر از نظر عقلی و منطقی ، نسبت به خوبی یا بدی یک کار ، قانع شوند، آن را می پذیرند.
بنابراین در امر به معروف و نهی از منکر ، باید با گفتار و بحث قانع کننده پیش رفت ، نه اجبار و تهدید و زورگویی یا تحمیل عقیده.
13 ـ برخورد با عوامل ریشه ای
گاهی خطاها و مفاسد فردی و اجتماعی ، ریشه در امور دیگر دارد.
اگر آن ریشه ها شناخته شود و از بین برود ، موفقیت بیشترخواهد بود. وگرنه ... « تا ریشه به جاست، درد درمان نشود »
آری...
ابتدای آتش فساد ، یک جرقه است
این جرقه ، رفته رفته شعله می شود.
زین سبب... باید از بروز این جرقه بیم داشت...
شیوه ی زیبا در مورد امر به معروف و نهی از منکر
حدیثی از پیامبر نقل شده است که فرموده : مؤمن آئینه مؤمن است.
اگر در این حدیث کوتاه دقت کنیم ، به نکاتی حایز اهمیت درباره شیوه امر به معروف و نهی از منکر دست می یا بیم:
1. آئینه از روی صفا عیب را می¬گوید نه از روی انتقام ، غرض و کینه.
2. آئینه زمانی عیب را نشان می¬دهد که خودش عاری از گرد و غبار باشد.
3. آئینه مراعات مقام و مدال را نمی¬کند.
4. آئینه همراه با نشان دادن عیب ، نقاط قوّت را نیز نشان می دهد.
5. آئینه عیب را بزرگتر از آن چه هست ، نشان نمی¬دهد.
6. آئینه عیب را رو به رو می گوید و نه پشت سر.
7. آئینه عیب را بی سرو صدا می گوید.
8. آئینه عیب را در دل نگه می¬دارد و همین که از کنارش رد شد ، عیب از صفحه او پاک می شود.
9. آئینه را اگر شکستی¬، خرده¬ های آن هم زشت و هم زیبا را نشان می دهد ، مؤمن را اگرشکستی و تحقیر هم کردی ، دست از حرفش بر نمی دارد.
10. اگرآئینه عیب مرا گفت ، باید خودم را اصلاح کنم نه آن که آئینه را بشکنم .
آری! آری اگر مسلمان نهی از منکر کرد ، شما گناه را از خود دور کن و به انتقاد کننده اعتراض منما.

پي نوشت :

1 . مجمع البحرين، ماده رهب .
2 . اصول كافى، ج‏2، ص‏17 .
3 . سوره بقره، آيه‏285 .
4 . سوره نحل، آيه‏36 .
5 . اصول كافى، ج‏2، ص‏232 .
6 . آل عمران، آيه‏164 .
7 . اعراف، آيه‏157 .
8 . سوره بقره، آيه‏87 .

منابع :

www.nemademehr.com
ماهنامه پاسدار اسلام





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.