«بررسی برجستگی‌های لفظی و ساختاری شعر دفاع مقدّس استان کرمان»

شعر دفاع مقدس استان کرمان

انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی، توجّه شاعران و نویسندگان را به خود جلب کرد و تحوّلاتی را در عرصه‌ی ادبیّات بوجود آورد. ادبیّات دفاع مقدّس، شرح رشادت‌ها و دلاوری‌های ملّتی را در دوران بعد از جنگ
شنبه، 15 آبان 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
شعر دفاع مقدس استان کرمان
 شعر دفاع مقدس استان کرمان

 

نویسندگان:
دکتر محمّدصادق بصیری (1)
دکتر غلامرضا کافی (2)
فاطمه رعیّت‌نژاد (3)

 


«بررسی برجستگی‌های لفظی و ساختاری شعر دفاع مقدّس استان کرمان»

چکیده

انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی، توجّه شاعران و نویسندگان را به خود جلب کرد و تحوّلاتی را در عرصه‌ی ادبیّات بوجود آورد. ادبیّات دفاع مقدّس، شرح رشادت‌ها و دلاوری‌های ملّتی را در دوران بعد از جنگ تحمیلی به ثبت رسانده است که برای دفاع از کیان و شرافت ملّی خود به پا خاستند. شاعران متعهّد کرمان همگام با دیگر شاعران کشور با سروده‌های خود، مسئولیت ادبی خود را در برابر هشت سال دفاع مقدّس به انجام رسانده‌اند و لذا شناخت ویژگی‌های شعری این شاعران برای ارتقا آنها لازم به نظر می‌رسد. این پژوهش، برجستگی‌های لفظی و ساختاری شعر دفاع مقدّس استان کرمان را از جمله؛ تازگی‌های زبان، پیوند واژگان، نوجویی قافیه و ردیف و واژگان خاص، همچنین چگونگی شکل‌های شعری و گرایش‌های سبکی را مورد بازکاوی و نقد و تحلیل قرار داده است.

1- مقدّمه

حادثه‌ی جنگ تحمیلی یا دفاع مقدّس که پس از رویداد انقلاب اسلامی به وقوع پیوست، به خاطر زمان نسبتاً طولانی و تأثیرات عمیق خود، در تمام لایه‌های زندگی مردم ایران نفوذ کرد و بدین سبب، ادبیّات ایران را نیز تحت تأثیر قرار داد. این تأثیر تا جایی بود که گونه‌ای خاص از ادبیّات به نام ادبیّات دفاع مقدّس را رقم زد. فراوانی این موضوع و مضمون به عنوان جان‌مایه‌ی آثار ادبی، به ویژه شعر معاصر تاحدّی است که می‌توان شناسه‌ها و برجستگی‌های آن را حتّی در جمع‌های کوچک ادبی و به صورت منطقه‌ای ردیابی کرد؛ یعنی دقیقاً رسالتی که مقاله حاضر برعهده گرفته است.
به هر روی، بازتاب دفاع مقدّس در شعر روزگار ما و شکل‌گیری ادبیّات یا شعر دفاع مقدّس، اهل نظر را به ارائه‌ی تعریفی از این گونه‌ی ادبی واداشته است. در یکی از آثار در پیوند با موضوع ادبیّات دفاع مقدّس می‌خوانیم: «ادبیّات دفاع مقدّس به مجموعه‌ی نوشته‌ها و سروده‌هایی گفته می‌شود که درونمایه و موضوع آنها به مسائل هشت سال دفاع مقدّس و پیامدها و طبعات آن بازمی‌گردد.» (سنگری، 1380، ج3: 17)
انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به عنوان پدیده‌ای اجتماعی توجّه شاعران و نویسندگان را جلب کرد و جریان‌های ادبی، تحت تأثیر این پدیده به وجود آمد و تحوّلاتی را در عرصه‌ی ادبیّات به وجود آورد. جنگ ایران و عراق به عنوان یکی از رویدادهای مهمّ تاریخ کشور، بازتاب‌هایی در شعر و نثر داشته است و آثار فراوانی درباره‌ی این موضوع پدید آمده است که از آن به عنوان ادبیّات دفاع مقدّس یاد می‌کنند.

1-1- بیان مسئله

همان‌گونه که در مقدّمه آمد، فراوانی موضوع دفاع مقدّس در شعر، تمام جامعه‌ی ادبی ایران را دربرگرفت و شاعران استان کرمان همپای دیگر شاعران کشور با جریان انقلاب و دفاع مقدّس همگام شدند و با سرایش شعر، چه در دوران جنگ تحمیلی و چه پس از آن، رسالت خود را به انجام رساندند. پژوهش حاضر بر آن است تا مهم‌ترین برجستگی‌های لفظی و ساختاری شعر دفاع مقدّس استان کرمان را مورد بازکاوی قرار دهد.

2-1- پیشینه‌ی تحقیق

تاکنون در موضوع و پیوند ادبیّات دفاع مقدّس و شعر آن و نقد و تحلیل این آثار، در سطح کشور کتاب‌ها و مقاله‌های متعدّد نگاشته شده؛ امّا موضوع ادبیّات دفاع مقدّس استان کرمان و شعر آن، چندان مورد توجّه واقع نشده است که در پی جست و جوهای صورت گرفته، دو مقاله یافت نشد:
- عنوان‌شناسی آثار دفاع مقدّس استان کرمان، نسرین فلاح، نامه‌ی پایداری (1391). این مقاله با نگرش ساختاری بررسی شده و عوامل مؤثّر در انتخاب بیش از صد عنوان کتاب دفاع مقدّس استان کرمان از قبیل اراده‌ی نویسنده و ارجاع به موضوع تحلیل شده است.
- اسناد هشت سال دفاع مقدّس استان کرمان، عباسعلی رستمی‌نسب، نشریه‌ی ادبیّات پایداری، سال دوم، پاییز 1389 و بهار 1390، شماره‌ی 3 و 4. این مقاله به بررسی و تدوین اسناد هشت سال دفاع مقدّس کرمان پرداخته است. جامعه‌ی آماری، کلیّه‌ی اسناد مربوط به هشت سال دفاع مقدّس است که از سازمان‌ها، نهادها و افراد مربوط به آن دریافت گردیده است که مطالعه‌ی این اسناد معتبر و نزدیک به زمان وقوع رخدادها، می‌تواند فضاسازی مناسبی برای نویسندگان آثار ادبی و تاریخی ایجاد کند.
امّا بررسی شعر دفاع مقدّس استان کرمان و شناخت ویژگی‌های آن، موضوعی است که تاکنون مورد توجّه واقع نشده است.

3-1- ضرورت و اهمیّت تحقیق

ما در این پژوهش برآنیم تا با بررسی برجستگی‌های لفظی و ساختاری شعر دفاع مقدّس استان کرمان، زمینه‌ی شناخت، ویژگی‌ها و ارتقای شعر دفاع مقدّس استان کرمان را در سطح کشور فراهم کنیم تا رهگشای منتقدان و سخن‌سنجان باشیم.

2- بحث

1-2- برجستگی‌های لفظی و ساختاری

منظور از برجستگی‌های لفظی و ساختاری، تمام فرانمودهای شکلی یک اثر ادبی نظیر شعر است و اهمیّت این موضوع در مقاله‌ی حاضر از آن جهت است که معمولاً ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس را ادبیّاتی معناگرا می‌دانند و ویژگی‌های لفظی و ساختاری آن کمتر مورد توجّه بوده است؛ البته شک نیست که ادبیّات انقلاب اسلامی، جنبه‌ی معناگرایی بیشتری دارد؛ امّا درنگ در آثار هم‌گروه، نظیر شعر کرمان در این مقاله، ویژگی‌ها و برجستگی‌های لفظی و ساختاری گونه‌گونی را به دست می‌دهد که به راحتی برای شعر در حوزه‌ی کلّی کشور نیز قابل تقسیم است. درنگ در گونه گونه‌ی زبانی شعر دفاع مقدّس و ردیابی مدخل‌های تازه‌ی آن و چگونگی پیوند قالب‌ها و هیکل‌های شعری، با موضوع دفاع مقدّس از مهم‌ترین چالش‌های این مقاله به حساب می‌آیند. بدیهی است برای تحلیل این پژوهش و درج شواهد شعری از آثار شاعران نامور دفاع مقدّس کرمان، نیز مجموعه شعرها و جُنگ‌های در پیوند با این موضوع سود برده‌ایم که از این میان می‌توان به جمع نامه‌هایی نظیر؛ ثانیه صفر (اسدی، 1388)، نوای دل (اسدی، 1391)، صهبای شهیدان (بنیاد حفظ آثار، 1384) مجموعه آثار منتشر شده‌ی شاعران، نیز چهره‌هایی نظیر؛ محمود شاهرخی، طاهره صفّارزاده، احمد اسداللّهی، شاعران شهید حسین ارسلان و ماشاالله صفاری، طهماسب بدرود، سیدعلی میرافضلی، محمدعلی جوشایی، علیجان سلیمانی و محمد مجتبی احمدی و ... اشاره کرد.

1-1-2- ویژگی‌های زبانی

از آنجا که انقلاب و جنگ دو پدیده‌ی تازه بودند، تازگی زبان در آن طبیعی بود. انقلاب با ماهیّت اسلامی و دیدگاه‌های تعلیمی خود، سبب شد تا واژگان و اصطلاحات بدیعی در آثار نوشتاری سربرآورند. جنگ نیز که ماهیّتی خاص داشت، همراه با انگیزش‌های حسی و عاطفی، اصطلاحات و واژگان خاص خود را وارد حوزه‌ی شعر نمود.
غلامرضا کافی تازگی زبان را مفهومی انتزاعی می‌داند که «در بافت کلام رخ می‌نماید و در واقع دریافت مدلولی یک ادیب یا شاعر است؛ امّا درنگ در بسامد واژگان، پیوند واژگان با یکدیگر، چگونگی ردیف شعرها و سابقه‌ی حضور اصطلاحات و واژگان و نیز تصرّف‌هایی که در آنها صورت گرفته است، می‌توان این مفهوم انتزاعی را به بند حسّ کشید و آن را عینی کرد.» (کافی، 1389: 13)
بنابراین، زبان، جلوه‌هایی چون واژگان ویژه، پیوند واژگان و نوجویی‌های قافیه و ردیف دارد که در شعر شاعران دفاع مقدّس استان کرمان نیز قابل ردیابی است:

الف) واژگان ویژه

هر موضوع و محتوایی واژه‌های مخصوص به خود را دارد. ما در ادبیّات از طریق واژه‌ها زبان مخصوص هر دوره، به سبک‌های متفاوت پی می‌بریم، شعر جنگ و دفاع مقدّس نیز واژه‌ها و اصطلاحات مخصوص دارد که شاعر با به کار بردن آنها رنگ و بوی شعر را به سمت جنگ و دفاع مقدّس پیش می‌برد و سبک خود را مشخّص می‌کند. «زبان شعر جنگ و دفاع مقدّس که زیرمجموعه‌ی ادبیّات انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد، برای خود افق‌های تازه‌ای دارد که ادبیّات انقلاب را پرورده‌تر و برومندتر می‌سازد. حوزه‌ی زبان شعر دفاع مقدّس، عناصر انقلابی، مذهبی، تاریخی و اساطیر را از گنجه‌ی انقلاب برمی‌دارد؛ ولی اسامی خاص، مکان، زبان، اشخاص و عملیّات نظامی را به همراه احیاء واژگان جنگ قدیم از خود دارد و مجموعه‌ی این عناصر به اتّفاق تعابیر و اصطلاحات ویژه جنگ و دفاع مقدّس زبان شعر را تشکیل می‌دهند.» (کافی، 1389: 14)
سهم شاعران کرمان نیز در تشکیل دادن این زبان قابل توجّه بوده است؛ شاعران نسل اوّل در الفاظ و اصطلاحات جنگ، عناصر مذهبی، انقلابی و نمادهای اساطیری و تاریخی خود را نشان داده‌اند و شاعران نسل دوم، نام مکان‌ها و زمان‌های جنگ، اسم اشخاص و تصاویر جنگ را در شعر خود جای داده‌اند. امّا نسل سوم، عواطف پس از جنگ و واژگان و اصطلاحات مربوط به این دوره و تکفّر را در جان شعر ریخته‌اند و همین به کاربردن هر واژه‌ی مربوط به زمان خود، بر صداقت کلام و شعر افزوده است. تازگی زبان شعر دفاع مقدّس مدخل‌های برجسته‌ای در شعرکرمان دارد که بدین قرار است:

الف/ 1. جغرافیای جنگ

جنگ ایران و عراق همچنان که زمان زیادی را به خود اختصاص داد، جغرافیای پهناوری را نیز در برداشت؛ بنابراین، واژگان زیادی از این مدخل به حوزه‌ی شعر راه یافت؛ در شعر طهماسب بدرود تعدادی از این مکان‌ها را درمی‌یابیم:
به هویزه، به شلمچه، به تبور و به جفیر *** به ملک شاهی و چنگوله و مهران سوگند
به طلائیه و شهرانی و مجنون و به هور *** به شهیدان به خون خفته‌ی بستان سوگند
به رقابیه، به دهلاویه و سوسنگرد *** به دلیجان و به چزّابه و چمران سوگند
(اسدی، 1388: 36)

الف/ 2. نام عملیّات‌ها

حوزه‌ی دیگر از واژگان شعر دفاع مقدّس، نام عملیّات‌هاست که واژگانی نظیر؛ «والفجر، بدر، خیبر، بیت‌المقدّس، فتح‌المبین و ...» را به دل شعرکشاند. حسینیه سادات تهامی گوید:
به آن کوله‌بار پر از اشتیاق *** به آه جگرسوز درد فراق
به «فتح‌المبینی» که مشهور شد *** به تیری که دشمن از آن کور شد
به «بیت‌المقدّس» به «خیبر» قسم *** به «والفجریان» دلاور قسم
به «بدر» و به «مرصاد» و «فتح‌المبین» *** به آن شیرمردان فجرآفرین
(اسدی، 1391: 27-26)

الف/ 3: واژگان و اصطلاحات نظامی

یکی از مدخل‌های واژگان شعر دفاع مقدّس، واژگان و اصطلاحات نظامی است که در شعر دوره‌ی جنگ بیشتر نمود دارد و در شعر شاعران نسل اوّل و دوم، نمونه‌هایی از آن را می‌توان یافت. جز مضمون‌های جدید و بازخوانی کلمات که در شعر نسل سومی‌ها هم می‌توان نمونه‌هایی از آن را دید؛ زین‌العابدین ملّایی سروده است:
ما نمی‌دانیم «مین و المر» چیست؟/ «اژدربنگال» را هم نمی‌شناسیم!/ «بشکه‌های فوگا»، / «تله‌های انفجاری»،/ «نیزه‌های خورشیدی»، / اینها را هم نمی‌شناسیم! (اسدی، 1388: 148)

الف/ 4. لحن حماسی در پرتو واژگان جنگ قدیم

لحن حماسی، به همراه استفاده از واژه‌های جنگ قدیم نظیر «تیغ، شمشیر، نیزه، حمایل، رکاب، زره، جوشن، وغا، شیراوژن، ناوک» و همچنین لحن تپنده و شورانگیز از شگردهای شاعران دفاع مقدّس است؛ در شعر استاد شاهرخی این لحن پیداست:
آفرین بر این سلحشوران شیراوژن که شد *** از نهیب رزمشاهان سعی بداندیشان هبا
آفرین بر این ظفرمندان که بهر پاس دین *** چون هژبر خشمگین کوشند در روز غزا
حبّذا نام‌آورانی کز پی حفظ شرف *** می‌روند آسیمه‌سر در کام توفان بلا
(نوربخش، 1380: 148)
- نیز در شعری از غلامرضا کافی:
یکران آتش را مهیا برگ و زین کن *** از خیل خوبان یک دو همخو را گزین کن
چارق ببند و چاره کن زاد سفر را *** سر را پسر را پشت هم تیغ و سپر را
یک جفت چشم شسته در خون پای چالاک***تیر و تبر تیغ و سنان آویز فتراک
(خبر، 25 مهر، 1387)

ب) ترکیب‌سازی

از شگردهای شعری شاعران، پیوند و ترکیب کلمات با یکدیگر و ساختن واژگانی جدید متناسب با حوزه‌ی مورد بحث است. شاعر با کنار هم نهادن واژه‌ها و ترکیب واژه‌های مستقل، یک واحد جدید معنادار به وجود می‌آورد. در ادبیّات انقلاب و دوره‌ی جنگ این ترکیب‌ها عنوان نهضت به خود گرفته و اوج آن به سال‌های اوّلیّه‌ی جنگ مربوط است. «کاربرد اصطلاح نهضت، علی‌رغم اعتقادمان به پیشینه‌ی این شگرد، فقط به دلیل فترت طولانی و غیرقابل بخششی است که شاعران از طرز هندی تا برهه‌ی معاصر، در کاربرد خوشایند زبانی سبب شده‌اند و البتّه باید با اندکی تعصّب‌ورزی، این را نیز از خدمات ادبیّات انقلاب دانست یعنی؛ رویکرد به ترکیب‌سازی.» (کافی، 1389: 64) و این نکته در سایر آثار پژوهشی انقلاب، نظیر شعر امروز (باقری، 1372) و ادبیّات دفاع مقدّس (سنگری، 1389) نیز آمده است.
ترکیب‌هایی که در شعر دفاع مقدّس استفاده می‌شود، گاه هر دو پایه‌ی آن از ابزارآلات جنگی و واژگان جنگ است، گاه یک پایه‌ی ترکیب از عناصر جنگی است.
واژگان ترکش، زخم، خون و آتش فراوانی بیشتری نسبت به سایر واژگان در ترکیب‌های شعری دارند که در اینجا به نمونه‌هایی از آن در شعر شاعران کرمان اشاره می‌کنیم:

ب/ 1. ترکیب‌هایی که یک پایه‌ی آن واژگان خاص جنگی است

خون گریه‌ای دارم اگر غم ناله‌ات هست *** آتش نفس اندوه چندین ساله‌ات هست
آنان که با هرم نفس خواندند و رفتند *** صحرای آتش را فرس راندند و رفتند
(کافی، 1378: 13)

ب/2. ترکیب‌سازی با پایه‌ی مکان‌های جبهه

- رضابخشی:
... و حالا این شلمچه فصل آواز پرستوها/ که کارون نگاهم را شبیه نیل می‌کردند
و آن سوتر دوتا از کوزه‌گرهایی که قدّیس‌اند/ فسیل کاسه چشم مرا تحلیل می‌کردند
(اسدی، 1388: 34)
مهدی بهرامی:
خون گرفته دامن اروندرود/ زندگی با سلطه‌ی دشمن چه سود (همان: 56)
در پایان موضوع نهضت ترکیب‌سازی در شعر شاعران کرمانی، یادآوری این نکته لازم به نظر می‌رسد که این جریان، بیشتر در بین شاعران نسل اوّل و دوم نمود دارد؛ شاعرانی همچون حسین ارسلان (رخشا)، مهدی بهرامی، غلامرضا کافی، علیجان سلیمانی، احمد اسداللّهی، علی حیدری‌زاده، سیدمحمود توحیدی و ... .
نهضت ترکیب‌سازی در میان شاعران نسل سوم به دلیل دورشدن از فضای حماسی و بروز عواطف فاصله‌دار با جنگ و ویژگی‌های زبانی، نمود کمتری دارد.

ج) نوجویی‌های ردیف و قافیه

همچنان که مدخل‌های ورود واژگان به ساحت شعر دفاع مقدّس را متعدّد خواندیم، در این میان قافیه‌اندیشی و ردیف‌جویی نیز از سوی شاعران صورت می‌گیرد. واژه‌های تازه در جایگاه ردیف، امکان مضمون‌آفرینی بدیعی را برای شاعران فراهم می‌کند. همچنین واژگان خوش‌تراش از این مدخل‌ها، موسیقی دل‌انگیزی را با کلمات هم‌‌قافیه‌ی خود پدید می‌آورند که نظر شاعر و سپس خوانندگان را جلب می‌کند؛ از این روست که تازگی زبان شعر دفاع مقدّس مقداری نیز مرهون این ویژگی است و شعر کرمان نیز به سهم خود از این کارکرد زبانی سود برده است و واژگان خاصی نظیر، شهید، شهادت، جبهه، جنگ، سرخ، ترکش و ... در جایگاه ردیف یا قافیه‌ی شعر دفاع مقدّس خوش نشسته‌اند.

ج/1. ردیف شهید

یکی از کلماتی که با بروز انقلاب و جنگ وارد عرصه‌ی شعر دفاع مقدّس شده و به عنوان ردیف در شعر قرار گرفته، واژه‌ی شهید بود؛ شاعر شهید ماشاءالله صفاری با این رباعی شهرت یافت:
گل گشته خجل ز عطر خوشبوی شهید *** هرجا که نظرکنی، بود روی شهید
گرباز کنی تو چشم جان، می‌بینی *** در پشت سر حسین اردوی شهید
(گلمرادی، 1380: 425)

ج/2. ردیف واژگان سرخ، جبهه، جنگ و ترکش و ..

از کلمات حاضر در حوزه‌ی شعر دفاع مقدّس، واژگان مربوط به جنگ، همچون سرخ، جبهه، ترکش و ... به عنوان ردیف شعر قرار گرفته‌اند و حال و هوای جنگ را در خواننده تداعی می‌کنند.
در شعر افسر فاضلی این واژگان نمود ویژه‌ای دارند:
هنوز از وادی آلاله‌ی سرخ *** می‌آید نعش صدها لاله‌ی سرخ
بسیجی موقع درجازدن نیست *** زمان گفتگو از ما و من نیست
تو هستی وارث فرهنگ جبهه *** همان فرهنگ خونین رنگ جبهه
(اسدی، 1388: 118)
- علی مرادی‌زاده کرمانی نیز واژه‌ی خوش تراش ترکش را در ردیف شعرش قرار داده است؛
خاکریزش غزلی بود هجایش ترکش *** کوله‌باری پرتسبیح، دعایش ترکش
آسمان لهجه غمناک نگاهش شده بود *** نفسش منظره‌ای بکر، هوایش ترکش
(اسدی، 1388: 141)

ج/3. ردیف برگرفته از نام ناموران

ارفع السادات توحیدی:
سرنگون کردن بت پیشه‌ی «ابراهیمی» است *** جنگ با بتکده اندیشه‌ی ابراهیمی است
مذبح عشق مصلّای نماز «حسنی» است *** قتلگه جایگاه راز و نیاز «حسنی» است
(صهبای شهیدان، 1384: 54)

ج/4. قافیه

یکی از ارکان اصلی شعر، قافیه است که شاعران دفاع مقدّس متناسب با ذوق خود و نوجویی، برتازگی و طراوت شعر افزودند. قافیه نیز همچون ردیف در شعر دفاع مقدّس، برگرفته از عناصر جنگی، شخصیّت‌ها، ابزار، مکان‌ و زمان‌های جنگ است که گاه هر دو پایه‌ی آن از عناصر جنگ و گاه یکی از آن دو است.
برای نمونه می‌توان به کلمه‌ی ترکش به عنوان واژه‌ای خاص از جنگ اشاره کرد که در شعر شاعران کرمان، از جمله طهماسب بدرود و علیجان سلیمانی بازتاب دارد:
ناگهان دیدم زمین آتش گرفت *** لحظه‌ها را موجی از ترکش گرفت
در نگاهم درد و غم آوار شد *** خواب دید کربلای چار شد
(اسدی، 1388: 41-39)
واژه‌هایم بوی ترکش می‌دهند***بوی جنگ و بوی آتش می‌دهند
(صهبای شهیدان، 1384: 78)
از دیگر نوجویی‌ها در عرصه‌ی قافیه می‌توان به تعدّد قافیه اشاره کرد، یعنی آوردن ابیات با دو قافیه:
- غلامرضا کافی:
خاطر پر از شعر فخیم ارجوزه پیوند *** نه چون ملولان گدای پوزه در گند
از نار و نیران رخت تا کی فوطه تا چند *** در اثم و عصیان چرخ تا کی غوطه تا چند
(کافی، 1389: 36)
طهماسب بدرود: غرق باران منوّر می‌شدم/ محو سرداران بی‌سر می‌شدم (اسدی، 1388: 38)

2-2-2- وضعیّت قالب‌ها

حادثه‌ی اجتماعی انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس در حالی اتفاق افتاد که عمر طرز تازه‌ی شعر به پنجاه سال می‌رسید. این طرز تازه که به جریان «شعرنو» معروف شد، پیروانی پیدا کرد، شاعران طرز تازه، شکل سنّتی شعر را کنار نهادند و در آغاز مورد بی‌مهری شاعران کهن‌گرا قرار گرفتند؛ ولی کم کم ادیبان جامعه آن را پذیرفتند و گروهی به نقد و تحلیل آن اشعار پرداختند. نوگرایان پس از پذیرش از سوی سنت‌گرایان به تبلیغ سبک و سیاق شعری خود پرداختند و قالب‌های سنّتی را شعر زمان خود ندانستند و این به دلیل تکرار مضمون و حس و حال عاریتی موجود در قالب‌های سنّتی بود.
امّا در شعر انقلاب اسلامی و به ویژه شعر دفاع مقدّس، گرایش به جانب قالب‌های سنّتی است؛ لااقل این رویکرد در دهه‌ی شصت و شعر زمان جنگ غیرقابل انکار است. لزوم زبان مطنطن و لحن حماسی برای سرودن حادثه‌ی جنگ ایجاب می‌کرد تا شاعران دفاع مقدّس از قالب‌ها و شکل‌های سنّتی سود ببرند و بهتر به مقصود حماسی و رجزخوانهی خود برسند. شعر دفاع مقدّس کرمان نیز از این موضوع برکنار نبود و این نکته، یعنی رویکرد به شعر سنّتی، احیای برخی قالب‌های کهن را در پی داشت که در شعر کرمان نیز چنین شد.

الف) غزل

غزل یکی از مهم‌ترین قالب‌های شعر فارسی است که از آغاز تا امروز مورد توجّه بوده و هیچ دوره‌ای از وجود این قالب پرمخاطب بی‌بهره نبوده است. در شعر دفاع مقدّس، قالب غزل، کاربردهای فراوانی دارد از آن برای بیان احساسات درونی خود نسبت به رزمندگان و شهیدان، بیان دلاوری‌ها، اعتراض به فراموشی نام شهدا، تشویق و تحذیر و تنبّه، رسوخ فرهنگ شیعی، یادکردِ روزهای گذشته و غم و حسرت استفاده می‌شود؛ همچنین غزل این دوره به شکل حماسی، عرفانی، ملّی و دین نمود پیدا می‌کند.
در شعر دفاع مقدّس استان کرمان، قالب غزل در شمار محبوب‌ترین قالب‌هاست که تمامی نسل‌ها در آن طبع‌آزمایی کرده‌اند. غزل در نسل اوّل از نظر ساخت، سنّتی و از نظر بافت نوگراست و واژگان تازه‌ای که زاده‌ی فضای انقلاب و جنگ هستند در آن نمود مشخّص دارد. لحن حماسی در آن آشکار است و از اسطوره‌ها نیز استفاده می‌کنند.
غزل نسل دوم از نظر ساخت با نسل اوّل چندان تفاوتی ندارد؛ به جز عینی‌تر شدن و فاصله گرفتن از فضای حماسی و شورانگیز. امّا غزل نسل سوم، همزمان با پیدایش غزل- حکایت، غزل اپیزودیک و سکانسی در سطح کشور و در فضای عمومی شعر ایران پا به عرصه گذاشت. شاعران نسل سوم با غزل روز به شعر دفاع مقدّس پرداختند. نسل سوم، همدرد دغدغه‌ها و احساسات فرزندان شهدا شدند. زبان شعر و قلم شاعران، تسلّی خاطر داغ و دغدغه‌ی آنان شد که از بسترهای رایج مضمونی در شعر شاعران نسل سوم است.
غزل دفاع مقدّس کرمان دارای این تقسیمات و فرانمودهاست:

الف/1. غزل- حماسه

انقلاب اسلامی ایران برای بازنمود جهانی خود به زبانی محکم و حماسی نیاز داشت که شروع جنگ تحمیلی، زمینه‌ی این زبان حماسی را در شعر فراهم کرد. غزل دفاع مقدّس برای نخستین بار از مضامینی استفاده کرد که تا آن روز، سابقه‌ی چندانی نداشت. توصیف صحنه‌ی جنگ، تشویق به جنگ و مقاومت، یاد کرد شهدا و در ادامه حسرت و واگویه و اعتراض آن هم در قالبی چون غزل که تا آن زمان برای بیان مفاهیم غنایی از آن استفاده می‌شد. با شروع جنگ تحمیلی و حماسه‌آفرینی‌های رزمندگان در جبهه‌ها، شاعران به پیوند حماسه و غزل توجّه کردند و نوع ادبی غزل- حماسه به وجود آمد.
تا بزد رهبر به گرمی بوسه بر بازویتان***خصم دون افتاد از پا زان همه نیرویتان
شعله‌ی خشم شما تا ریشه‌ی دشمن بسوخت***در زمین سینه روئیده گل خوشبویتان
ای سلحشوران که عزم بذل جان را کرده‌اید***رنگ خون دارد کنون آب زلال جویتان
(ارسلان «رخشا»، 1369: 171)

الف/ 2. غزل با وزن کوتاه

غزل‌های دفاع مقدّس در آغاز به دلیل لحن تپنده و حماسی کوتاه و کوبنده بود:
اگرچه نباید تو را گریه کرد *** دل من تو را بی‌صدا گریه کرد
ضریحی نداری که بر گرد آن *** توان با صدای رسا گریه کرد
(کافی، 1379: 24)

الف/ 3. غزل با وزن بلند

با پایان جنگ و بروز عواطف جدید و کاهش تب تند حماسه، شاعران به سوی غزل‌های بلند و طولانی روی کردند؛ زیرا موضوعات عاطفی، حسرت، واگویه، اعتراض، تنبّه و تذکّر که جان مایه‌ی شعر این دوره است، در غزل‌های با وزن بلند، بهتر خود را نشان می‌دهد.
کجاست عاشق کسی که یک شب به گریه جوش سحر نمیرد
چو شمع در خود فرو نسوزد سحر به چشمان تر نمیرد
به مرگ بستر کفن ندوزم که بر ستیغ آرمیده‌ام من
که هیچ پازن اگر چه زخمی مگر به کوه و کمر نمیرد (کافی، 1387: 25)

 

مثل درخت اگرچه زمین بود، جایی در این مغاک نمی‌خواهد
این مرد آسمانی خاک‌آلود، حتّی دو متر خاک نمی‌خواهد
مانند موج رفت که برگردد، دریا دلش دچار تلاطم شد
طوفان و هرچه داشت به دستش داد، گفت این سفر که ساک نمی‌خواهد
(احمدی، 1390: 30)

الف/ 5. نظم عمودی غزل

از تأثیرات جریان شعر نو بر قالب‌های سنّتی به ویژه غزل، پیوستگی معنایی در آن است. در گذشته، استقلال ابیات و تفرّد معنا در غزل، مطلوب شاعران و توصیه‌ی ادیبان بوده است؛ امّا به دنبال جریان روایت‌گری و روایت‌پذیری اشعار، به ویژه شعر آزاد و تحت تأثیر داستان‌نویسی مدرن، این خاصیّت به غزل و اشعار کلاسیک نیز راه یافت. پیوستگی عمودی غزل تا جایی پیش رفت که اصطلاحاتی نظیر غزل- حکایت یا غزل داستان را رایج ساخت.
خاصیّت نظم عمودی غزل یا غزل- داستان در شعر شاعران دفاع مقدّس و شاعران کرمان، نمود فراوانی دارد. از دلایل نظم عمودی در شعر دفاع مقدّس می‌توان به تأثیر فضای خاطرات بر ذهن شاعر، عینی‌گرایی و ساختار فضای ملموس اشاره کرد.
این غزل از علیجان سلیمانی، که به گروه فراغزل (غزل پست مدرن) تعلق دارد، دارای نظم عمودی و پیوستار معنایی است:
همان شایعه مستند بود و بعد *** پلاکی که نه یک جسد بود و بعد ...
تو گویی که بر سینه‌ی خواهشش *** فقط ردّ آن دست رد بود و بعد...
غم دوری و دیدن روی یار *** و اشکی که در دیده سدّ بود و بعد ...
وجودش سند خورده در راه عشق *** دلش سیم سرب سند بود و بعد ...
دو پایش ز تابوت بیرون زده *** و طفلی که غمگین قد بود و بعد
ملک دید با جسم پاک شهید *** دل کودکی در لحد بود و بعد
و حک بود بر گوشه‌ی کوچکش *** که بابا مسیرش بلد بود و بعد
(شفیعی، 1387: 92)

ب) مثنوی

مثنوی، قالبی است که در ادبیّات انقلاب حیات دوباره‌ای یافت که به عنوان قالبی مستقل قابل بررسی است. «مثنوی در شعر جنگ و ادبیّات دفاع مقدّس، دوره‌ها و دگرگونی‌هایی به خود دیده است؛ نخستین دوره‌ی آن با حضور در شعر جنگ و در دیوان شاعران نسل اوّل آغاز می‌شود و این حضور تا پایان جنگ ادامه دارد. در دوره‌ی پس از جنگ در هیئت منظومه بروز می‌کند و حجم قابل توجّهی از شعر دفاع مقدّس به آن اختصاص می‌یابد. نهایتاً به دست نسل سوم شعر انقلاب می‌افتد و تقریباً از حضور فراوان و دل‌انگیز آن کاسته می‌شود.» (کافی، 1389: 59). پس، قالب مثنوی را باید در بین شاعران نسل اوّل و دوم جستجو کرد؛ یعنی اکثر شاعران این نسل به قالب مثنوی توجّه کرده‌اند.
در شعر دفاع مقدّس استان کرمان کسانی چون محمود شاهرخی، احمد اسداللّهی، غلامرضا کافی، طهماسب بدرود، سیدمحمود توحیدی (ارفع کرمانی)، ارفع السادات توحیدی، علیجان سلیمانی و ... به مثنوی توجّه کردند. مثنوی در میان شاعران دفاع مقدّس بیشتر با موضوعات پایان جنگ و پس از آن پرداخته شده است. شایع‌ترین بستر آن، پرداختن به سرداران شهید و روایت‌های خاطره‌گونه است. مضمون‌هایی نظیر دلتنگی و یادمان و یادکرد روزهای جبهه و محشور شدن با شهدا و رزمندگان در قالب مثنوی دیده می‌شود.
کاربست وزن بلند، برخلاف گذشته‌ی قالب مثنوی، از نکته‌های خاص مثنوی این عهد در شعر شاعران کرمان است. پروین رضایی مثنوی بلندی را با وزن بلند درباره‎ی شهدا دارد:
کنار نخل‌های سر به سجده، نماز استقامت شعله می‌زد
و از ایهام دستانی بریده، قنوت استجابت شعله می‌زد
کمی این سوی گام رجعتی سرخ، کمی آن سوی لغزش‌های گندم
کسی پا روی دنیا می‌گذارد، کسی بی‌پا ولی با عشق مردم
(صهبای شهیدان، 1384: 71)
همچنین گاهی مثنوی روایت ساده و بی‌پیرایه‌ی جنگ، همراه با بن مایه‌هایی از حسرت و دلتنگی و یادکرد گذشته است که در شعر شاعران کرمان این ویژگی نمود دارد.
- علیجان سلیمانی:
یاد جنگ آن فصل ناب جنب و جوش *** یاد آن تابوت‌های روی دوش
یاد گردان‌های سبز پاسدار *** یاد اشک مادران داغ‌دار
یاد قایق‌های خاکستر شده *** پیکر با خاک همبستر شده
(صهبای شهیدان، 1384: 80)
شکوه و گلایه از تجمّل‌گرایی و اعتراض بر بی‌دردی از دست مایه‌های مضمونی مثنوی است که در شعر همان شاعر پیدا می‌شود:
در فراق لاله‌های باغ عشق *** در حریم سینه دارم داغ عشق
آن زمان بوی صفا پیچیده بود *** عشق راه خویش را فهمیده بود
پس چه شد آن واژه‌ی دلدادگی *** معنی مردانگی، آزادگی
شهر ما حالا پر از رنگ و ریاست *** کمتر از آن موقع با صدق و صفاست
خویش را سرگرم در غم کرده‌ایم *** راه و رمز عشق را گم کرده‌ایم
(صهبای شهیدان، 1384: 78)
در میان نسل سومی‌ها، مثنوی چندان مورد اقبال قرار نگرفته است و تعداد اندکی هم که وجود دارد زبان آن ساده و محاوره‌گونه است و از درشتی‌های زبان مثنوی و ردیف‌های بلند و قافیه‌های پرخون در آن خبری نیست. اعتراض، تحذیر و تذکّر، حسرت و واگویه و دغدغه‌های تازه جنگ از مضمون‌های مثنوی نسل سومی‌هاست.

ج) رباعی

یکی از قالب‌هایی که از آغاز فارسی دری با شعر همراه بوده، رباعی است که از قالب‌های دلپذیر شعر فارسی است. قالب کوتاه رباعی که از سال 1357 در نزد شاعران انقلاب حرکت خود را آغاز کرده بود، با شروع جنگ تحمیلی ویژگی‌های دیگری را در خود جای داد تا رسالت خود را بهتر انجام دهد؛ یعنی در آغاز از زبان حماسی بهره گرفت که زمینه‌ی رجزگونگی را در رباعی بوجود آورد. رباعی در نسل اوّل و نخستین سال‌های انقلاب و دفاع مقدّس مضمون‌هایی چون رجز و حماسه، شهید و شهادت، عاشورا و کربلا و مرگ‌اندیشی و تحریض به مقاومت دارد و در نسل سومی‌ها مضمون‌هایی چون یادکرد گذشته با لحن حماسی و یاد شهدا و گاه با مضامین روز در حوزه‌ی دفاع مقدّس همراه شده است. از نخستین رباعی‌سرایان دفاع مقدّس کرمان می‌توان به نام شاعران شهید حسین ارسلان (رخشا)، ماشاالله صفاری (بندی سیرجانی) و نیز مهدی بهرامی (راز کرمانی) اشاره کرد که رباعی آنها حماسی، تپنده، مرگ آگاه و شهادت‌طلب است.
تا همچو علی شیر دلاور داریم *** اسطوره‌ی فتح جنگ خیبر داریم
از کینه‌ی دشمنان به دل بیمی نیست *** تا تکیه به ذوالفقار حیدر داریم
(بهرامی، 1381: 24)
رباعی دفاع مقدّس کرمان، با انگاره‌های معنایی شعر انقلاب همراه است از آن جمله: یک- عرفان‌گرایی
- فریده ابوسعیدی
ما جامه‌ی صدچاک بلا پوشیدیم *** از جام ولا باده‌ی لا نوشیدیم
ما بال و پر شکسته تا عرش خدا *** معراج دل شکسته را کوشیدیم
(اسدی، 1388: 15)
دو- مضمون کربلا و عاشورا:
- حامد عسکری
هرچند که آرامش ما دریائیست *** یا دشت سکوتمان پر از تنهاییست
این را همه‌ی قبیله‌ها می‌دانند *** ما غیرتمان هنوز عاشورائیست
(محمّدی، 1388: 122)
سه- مضمون عروج شهدا:
- کاظم رستمی
ناگاه زمان از حرکت ماند که تو *** درگوش فلک فرشته‌ای خواند که تو
عالم همه شد چشم تماشا که خدا *** «یا ایتها النفس» به لب راند که تو
(محمّدی، 1388: 88)
چهار- شهدای تفحّص
با آنکه دوره‌ی پس از جنگ، روزگار افول و فراموشی رباعی است، گهگاه مضمون‌های پس از جنگ نیز در شعر دفاع مقدّس کرمان یافت می‌شود:
- کاظم رستمی:
دیروز میان شعله‌ها رقصیدیم *** در خلوت خون خود رها رقصیدیم
امروز که استخوانمان آمده است *** در شهر به روی شانه‌ها رقصیدیم
(همان)

د) قصیده

از قالب‌های شعری که چندان در ادبیّات معاصر ایران و شعر دفاع مقدّس حضور نداشته، قصیده است که با وجود حضور اندک، مقاصد و کارکردهایی دارد. «لحن حماسی، مدح و توصیف، تقلید از گذشتگان و نوجویی‌هایی در زبان و مضمون از ویژگی‌های قصیده به شمار می‌آید.» (کافی، 1389: 92). از چهره‌های پیشگام شعر کرمان در گستره‌ی ادبیات انقلاب و دفاع مقدّس می‌توان به محمود شاهرخی اشاره کرد که چند اثر را در قالب قصیده پرداخته است. همچنین شهیدان حسین ارسلان و ماشاالله صفاری، فاطمه جهانگرد از دیگر چهره‌هایی هستند که در موضوع انقلاب و شعر دفاع مقدّس، قالب قصیده را به خدمت گرفته‎اند. شاهرخی در دفترهای شعری خود پنج قصیده آورده است که طولانی‌ترین آن، پنجاه و پنج بیت دارد و در موضوعات انقلاب، جنگ، سوگ شهید مطهری، فلسطین سروده شده‌اند:
صاحبدلان به عرصه‌ی پیکار بنگرید *** آنجا عیان تجلّی دلدار بنگیرد
یک ره به جبهه از سر عبرت نظر کنید *** بی‌پرده آشکار رخ یار بنگرید
کحلی ز توتیای حقیقت کنید وام *** تا جبهه را مشارق انوار بنگرید
(نوربخش، 1380: 201)
قصیده در میان نسل اوّلی‌های دفاع مقدّس، از لحن و روایت حماسی، مدح و توصیف برخوردار است:
بار دیگر وطنم دستخوش طوفان شد *** چشم تنگی ز عرب جانب خوزستان شد
خصم دیرینه به یک حمله از اقلیم عراق *** بی‌امان باعث ویرانی آبادان شد
آه از این جنگ که خون کرد دل ایران را *** چه بسا سر که در این مهلکه بی‌سامان شد
(جهانگرد، 1387: 64)
امّا قصیده در میان شاعران نسل دوم دفاع مقدّس با فاصله گرفتن از فضای جنگ و فرونشستن از تب تند حماسه، اندک تغییری پیدا کرد. از نظر زبان و ساخت و بافت کلام، استحکام خود را حفظ کرد و از نظر مضمون و درون‌مایه، گرایش توصیفی و یا اعتراض و تنبیه و تذکّر پیدا کرد.
وصف خوزستان، در قصیده‌ی غلامرضا کافی از آن گونه است:
مرحبا کلکی که در وصف خاک خوزستان کند *** حبّذا طبعی که جولان در چنین میدان کند
بوی گل در خاطرش مضمون پریشان می‌کند *** هر که یادی از نسیم این شهیدستان کند
کاروان توتیا دامن کشان خاک اوست *** طبع باید رقعه‌ای از این مرکّب‌دان کند
(عطش عشق، 1379: 76)

ه) قالب‌های نو

با پیروزی انقلاب اسلامی، قالب‌های نو توفیق زیادی پیدا نکردند و این به دلیل نیاز انقلاب و جنگ به زبانی حماسی و تپنده بود و در مقابل قالب‌های کهن به دلیل نوگرایی‌های بوجود آمده در آنها اقبال زیاد یافتند. امّا با فاصله گرفتن از جنگ و فرونشستن از تب تند حماسه به ویژه در دوره‌ی سوم شعر دفاع مقدّس، شعر نو در قالب‌های نیمایی، سپید و آزاد حضوری فعّال دارد و به دلیل روی آوردن شاعران نسل سوم به آن درخور توجّه است. بیان این نکته لازم به نظر می‌رسد که اقبال شعر نو در دوره‌ی سوم شعر دفاع مقدّس، دلیل بر عدم حضور این قالب در سالهای آغازین جنگ نیست؛ زیرا چهره‌ی شاخصی چون طاهره صفارزاده، به عنوان نماینده‌ای از شعر کرمان، همان سال‌های پیروزی انقلاب نمونه‌های موفقی در زمینه انقلاب و جنگ پرداخته است. در مجموعه‌ی «بیعت و بیداری» وی شعر شهادت فراوانی دارد:
و آنکه بیدار است برمی‌خیزد/ و به عاشورا می‌پیوندد/ رها می‌شود/ هم در زمین/ هم در زمان
(صفارزاده، 1360: 48)
از درون‌مایه‌های شعر نو دفاع مقدّس به موضوعاتی همچون؛ «روایت جنگ، شهید و شهادت، جانبازان و آزادگان، وطن، ستم ستیزی، تکریم آزادگان، تطبیق تاریخ و تکریم انقلابیان تاریخ می‌توان اشاره کرد.» (کافی، 1389: 12). شعر کرمان نیز با جریان نوگرایی همراه شد و از چهره‌های شاخص شعر نو دفاع مقدّس کرمان می‌توان به طاهره صفارزاده اشاره کرد و از شاعران نسل دوم و سوم، کسانی چون مهدی قهاری، شهین خسروی نژاد، سیدعلی میرافضلی، منوچهر افضلی، مرتضی دلاوری پاریزی، مهدی صمدانی، مجتبی احمدی را می‌توان نام برد. شعر نو در آغاز جنگ بیشتر وظیفه روایتگری را برعهده گرفت و به دلیل زبان و بیان‌ها در دوره‌ی واقع‌گرایی مؤثر واقع شد. شعر صفارزاده نمونه‌ی تمام عیار شعر نو در آغاز جنگ است:
در سرزمین آسمانی جبهه/ کسی به خویش نمی‌اندیشد/ کسی به مرگ و مال نمی‌اندیشید/ و ارتفاع صخره و کوه/ به زیر پای دلیرانی است/ کز ارتفاع عقیده/ از ارتفاع ایمان می‌جنگند (وحیدی، 1377: 72)
«امّا حضور شکوهمند شعر سپید در میان نسل سومی‌ها به دلیل دور شدن از فضای حماسی اتّفاق می‌افتد.» (کافی، 1389: 101) که شعر کرمان نیز از این جریان بی‌نصیب نمانده است. انگاره‌های معنایی در شعر آزاد کرمان بدین قرار است:
یک- یادکرد شهدا
- نسیم خسروی مقدم:
اینجاست/ که کوچه کوچه/ بوی تو را می‌دهد/ بوی سنگر/ بوی گلوله/ بوی مشک/ خیمه/ مرد/ نیلگون بساز حجله‌ام را/ مادر از پشت پنج نفس مقدّس/ دعا می‌کند: / «خدا به همراهت/ حسین کوچک» (صهبای شهیدان، 1384: 66)
دو- توصیف شکوهمند جانبازان
هنوز دنیا/ به زشتی/ چکمه‌‎های مردانه است/ هنوز ادامه دیوارها/ ادامه ردیف مردان غیرتی/ ردیف لوله‌های توپ 106/ ردیف درختانی نصفه ... (جوشایی، 1388: 194)
سه- موضوع شهدای تفحّص
سیدهادی جعفری:
آن شب/ آسمان خاکسترش را به روی خاک می‌تکاند/ و خاکریزها تنها عشق را می‌دیدند/ که دیوانه دنبال پلاک گمشده‌ای می‌گشت (صهبای شهیدان، 1384: 58)
از نکته‌های قابل یادکرد در این باره، زبان‌گرایی و زبان‌ورزی برخی شاعران، مخصوصاً در میان نسل سومی‌ها، در قالب‌های آزاد شعر دفاع مقدّس است:
نه اختلاف طبقاتی بود/ نه اختلاف درجاتی/ نه تبعیض نژادی/ نه امتیاز/ و همه و همه/ فقط رزمنده بودند/ و فقط عاشق بودند/ و عشق درجه نبود/ و عشق، درجه بود. (فاضلی شهربابکی، 1388: 78)
همچنین گهگاه گلایه، اعتراض و رجعت به حال و هوای آغازین در زبان سپیدسرایان اتّفاق افتاده است. این مضامین نیز به شاعران نسل سوم اختصاص دارد. در شعر دفاع مقدّس کرمان محمد مجتبی احمدی نماینده‌ی این تفکّر است:
شهر مرده است.../ کو مسیح واره‌ای/ تا دمد به جسم مرده روح را؟/ ای شکوه رفتنت به یاد ماندنی!/ شهرمان شکست بی‌تو توبه‌ی نصوح را/ ای دریغ؟/ اگرچه پایگاه و مرکز فلان/ مثل کوچه شد تبرکاً به نام تو/ کو نشانی از مرام تو؟/ .../ رفته بی‌تو آبروی کوچه‌مان/ کاش روی کوچه‌مان نبود نام تو!/ لااقل به احترام تو ... (اسدی، 1388: 17).

3- نتیجه‌گیری

تأمل در اشعار پدید آمده با موضوع دفاع مقدّس و شناخت برجستگی‌های لفظی، ساختاری و محتوایی این اشعار، خدمت ادبیّات دفاع مقدّس به ادبیاّت فارسی را آشکار می‌کند. سهم شاعران استان کرمان در تشخّص زبان شعر جنگ و دفاع مقدّس قابل توجّه بوده است و سه نسل شاعران دفاع مقدّس در پروراندن این زبان مشارکت داشته‌اند. شاعران نسل اوّل، الفاظ و اصطلاحات جنگ و عناصر مذهبی و انقلابی را در اشعار خود به کار برده‌اند و شاعران نسل دوم، نام مکان‌ها و زمان‌های جنگ، اسم اشخاص و نسل سوم عواطف پس از جنگ و واژگان مربوط به این دوره را در شعر خود جای داده‌اند. بررسی وضعیّت قالب‌های شعر دفاع مقدّس استان کرمان نشان می‌دهد که غزل استان کرمان در نسل اوّل از نظر بافت نوگراست و لحن حماسی در آن آشکار است و غزل نسل دوم از نظر ساخت با نسل اوّل تفاوت چندانی ندارد، به جز عینی شدن و فاصله گرفتن از فضای حماسی. از بسترهای مضمونی غزل نسل دوم حسرت، واگویه، اعتراض، تنبیه و تذکّر است. غزل نسل سوم هم از جنبه‌ی صورت و هم مضمون و محتوا متفاوت جلوه کرد و بروز عواطف بعد از جنگ بسترهای مضمونی این نوع غزل است. قالب مثنوی را در بین شاعران نسل اوّل و دوم استان کرمان می‌توان جستجو کرد که بیشتر با موضوعات پایان جنگ و پس از آن پرداخته شده است. مثنوی در میان شاعران نسل سوم چندان مورد اقبال قرار نگرفته و تعداد اندکی هم که وجود دارد، زبان آن ساده و محاوره‌گونه است.
رباعی دفاع مقدّس استان کرمان در میان نسل‌های اوّل و سوم به چشم می‌خورد که در نسل اوّلی‌ها مضمون‌هایی چون؛ رجز و حماسه، شهید و شهادت، عاشورا و کربلا، مرگ‌اندیشی و تحریض به مقاومت دارد و در میان نسل سومی‌ها مضمون‌هایی چون یادکرد گذشته، حسرت و واگویه و اعتراض به چشم می‌خورد. قالب قصیده در گستره‌ی ادبیّات دفاع مقدّس چندان حضور ندارد. از چهره‌های پیشگام استان کرمان و کشور در قصیده‌سرایی محمود شاهرخی است. قصیده در نسل اوّلی‌های دفاع مقدّس استان کرمان از لحن و روایت حماسی، مدح و توصیف برخوردار است و در میان شاعران نسل دوم از نظر ساخت و بافت کلام، استحکام خود را حفظ کرده و از نظر مضمون و درون‌مایه گرایش توصیفی و یا اعتراض و تنبیه و تذکّر را در خود جای داده است و در نسل سومی‌های دفاع مقدّس این قالب نمود ندارد. شعر نو در قالب‌های نیمایی، سپید و آزاد در دوره سوم شعر دفاع مقدّس حضور فعّال دارد و این به دلیل فاصله گرفتن از جنگ و فرونشستن از تب تند حماسه است. شعر نو در سال‌های آغازین جنگ با حضور چهره‌ی شاخص شعر دفاع مقدّس کرمان طاهره صفارزاده- نمونه‌های موفّقی در زمینه‌ی انقلاب و جنگ به خود دیده است و شاعران نسل دوم دفاع مقدّس استان کرمان توجّه کمتری به قالب‌های آزاد نشان داده‌اند.
باری شعر دفاع مقدّس استان کرمان، همسو با جریان عمومی شعر کشور پیش رفته است و از جریان‌های آن بی‌نصیب نمانده است.

پی‌نوشت‌ها:

1- استاد بخش زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
2- دانشیار بخش زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شیراز.
3- دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیّات پایداری
منابع تحقیق :
1. احمدی، مجتبی. (1390). درختان بی‌تاب. تهران: سوره‌ی مهر.
2. ارسلان، حسین (رخشا). (1369). دو شاعر دو شهید. به همراه حسین صفاری (بندی سیرجانی). کرمان: اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی.
3. اسدی، غلامحسین. (1388). ثانیه صفر (گزیده شعر دفاع مقدس کرمان 1385 و 1386). کرمان: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدّس.
4. __، __، (1391). نوای دل (مجموعه آثار منتخب جشنواره استانی شعر بسیج استان کرمان). اصفهان: آصف.
5. باقری، ساعد. (1372). شعر امروز، به همراه محمدرضا محمّدی نیکو. تهران: الهدی.
6. بهرامی، مهدی. (1381). همیشه با عشق (مجموعه غزل). کرمان: کرمان‌شناسی.
7. جوشایی، محمدعلی. (1388). مرثیه‌های ممنوع. تهران: تکا.
8. جهانگرد، فاطمه. (1387). جان جهان. به کوشش منوچهر شجاعی. کرمان: کرمان‌شناسی.
9. سنگری، محمدرضا. (1380). نقد و بررسی ادبیّات منظوم دفاع مقدس. تهران: پالیزان.
10. ........ (1389). ادبیّات دفاع مقدّس، تهران: پژوهشکده دفاع مقدّس.
11. شاهرخی، محمود. (1376). تجلّی عشق. تهران: سرداران شهید.
12. شفیعی، سیدضیاءالدین. (1387). امواج ارغوانی (برگزیده آثار هفدهمین کنگره‌ی سراسری شعر دفاع مقدّس). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدّس.
13. صفارزاده، طاهره. (1360). بیعت با بیداری. تهران: واحد انتشارات حوزه‌ی اندیشه و هنر اسلام.
14. صهبای شهیدان (مجموعه اشعار دفاع مقدّس استان کرمان). (1384). به کوشش بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدّس، تهران: عابد.
15. عطش عشق (1379). کمیته‌ی تألیف و تدوین. خوزستان: کنگره‌ی سرداران و 16 هزار شهید کربلای خوزستان.
16. فاضلی شهربابکی، افسر. (1388). فقط برای کسانی که عشق را بلدند. تهران: فرهنگ‌گستر
17- کافی، غلامرضا. (1378). تیغ و ترانه. به همراه ایوب پرندآور. شیراز: سرداران شهید فارس.
18. ......... . (1379). سردار هور. اهواز: سرداران شهید خوزستان.
19. ....... (1387). همین زنجره تا صبح. تهران: تکا.
20. ......... . (1389). شناخت ادبیّات انقلاب اسلامی. تهران: پژوهشکده دفاع مقدس.
21. ....... . (1389). ترکش کلمات (سهم فارس در شعر در دفاع مقدّس). شیراز: زرینه.
22. گلمرادی، شیرینعلی. (1380). شهادت و پرواز. تهران: شاهد.
23. محمّدی، عباس. (1388). با نام تو مجنون (گزیده رباعی شاعران دفاع مقدس). قم: ابتکار دانش.
24. نوربخش، مرتضی. (1380). صبوحی زدگان (قصیده‌های دهه‌ی اوّل و دوم انقلاب اسلامی). تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
25. وحیدی، سیمین دخت. (1377). از نگاه آئینه‌ها (مجموعه شعر دفاع مقدّس «شعر بانوان»). تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدّس.

 

منبع مقاله :
نشریه ادبیات پایداری (علمی- پژوهشی) سال 7، شماره 13، پاییز و زمستان 1394

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.