تكنولوژى تحقيق و پژوهش

معمولا مسایل در آغاز پژوهش شكلى كلى و گسترده دارد. از اين رو بايد آن را محدود و مشخص ساخت يا آن را به مسأله‏هاى پژوهشى مناسب تبديل نمود. به عبارت ديگر، مسأله‏ى كلى بايد تجزيه و تحليل شده و تمام مسایل آن روشن شود، آن گاه يكى از مسایل آن به عنوان مسأله‏ى پژوهشى انتخاب شود، در غير اين صورت نمى توان پژوهش علمى انجام داد. حركت اول پس از انتخاب موضوع، تجزيه‏ى آن به مسأله يا مسایل جزيى و پژوهشى است.
دوشنبه، 21 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تكنولوژى تحقيق و پژوهش
تكنولوژى تحقيق و پژوهش
تكنولوژى تحقيق و پژوهش

نويسنده:رمضان‏على تبار فيروزجايى

اشاره:

در شماره‏ى گذشته در مورد مسأله پژوهشى مطالبى ذكر شد. در اين شماره نظر شما خواننده‏ى گرامى را به ادامه اين بحث ديگر جلب مى‏نماييم.

ج) تجزيه و تحليل مسأله (تبديل مسأله‏ى كلى به مسأله‏ى پژوهشى)

معمولا مسایل در آغاز پژوهش شكلى كلى و گسترده دارد. از اين رو بايد آن را محدود و مشخص ساخت يا آن را به مسأله‏هاى پژوهشى مناسب تبديل نمود. به عبارت ديگر، مسأله‏ى كلى بايد تجزيه و تحليل شده و تمام مسایل آن روشن شود، آن گاه يكى از مسایل آن به عنوان مسأله‏ى پژوهشى انتخاب شود، در غير اين صورت نمى توان پژوهش علمى انجام داد. حركت اول پس از انتخاب موضوع، تجزيه‏ى آن به مسأله يا مسایل جزيى و پژوهشى است.

چند نكته كلى در زمينه تجزيه و تحليل مسأله:

1. ابتدا بدون رجوع به هر نوع منبعى و پيش از آن كه ديگران ذهن شما را در قالب‏هاى خاصى جهت دهند، خودتان تا آن جا كه مى‏توانيد، مسأله‏ى كلى را تجزيه كنيد. براى بهره گيرى از تجارب ديگران، بعد از اين كه خودتان عمل تجزيه را انجام داديد، فرصتى را براى بهره گيرى از تجارب ديگران در نظر بگيريد.
2. خلاقيت و جوشش فكرى قابل پيش بينى نيست و زمان و مكان ندارد، از اين رو سعى كنيد هر نوع سؤالى كه پيرامون مسأله به ذهن شما خطور مى‏كند را به سرعت يادداشت كنيد.
3. تجزيه‏ى مسأله، كار زمان برى است؛ لذا زمان كافى به اين امر اختصاص دهيد.4. ذهن خود را بسته و محدود نكنيد، بلكه آن را آزاد بگذاريد و در عين حال بر مسأله متمركز سازيد.
5. سؤال يا مسایل عجيب و غريب را ناديده بگيريد، آن‏ها را يادداشت كنيد.
6. در يادداشت اوليه، از مدل خورشيدى بهره بگيريد، تا ذهن شما را بيشتر فعال سازد و به كار شما نيز جنبه‏ى عينيت ببخشد.
7. در حين فرآيند به دنبال سازمان دهى و مرتب سازى سؤالات نباشيد.
8. در هر زمينه‏اى كه علاقه داريد، تجزيه را ادامه دهيد. مسأله‏ى كلى همانند مواد شيميايى است كه قابل تجزيه به مولكول هاست و مولكول‏ها نيز به اتم‏ها تجزيه مى‏شوند. مهم‏ترين اقدام در فرآيند تجزيه اين است كه به ريزترين سؤالات يا در واقع به سؤالات اتمى دست بيابيم.
9. از انواع سؤالات از جمله سؤالات توصيفى و تعريفى(چيست؛ چگونه است؛ چه رابطه‏اى وجود دارد و چه تفاوتى وجود دارد؟) و سؤالات تبيينى و توجيهى (چرا و به چه دليل و ...؟) استفاده كنيد.
10. براى تكميل تجزيه از تجارب و انديشه‏هاى ديگران نيز استفاده كنيد و از منابع و در صورت امكان از افراد مختلف استفاده كنيد.
11. پس از تكميل تجزيه اوليه به صورت خورشيدى، به سازماندهى و مرتب سازى مسأله‏هاى تجزيه شده بپردازيد(1).
مثلا در موضوع «ايمان» مسأله‏ى «آثار و كاركردهاى ايمان» را براى پژوهش انتخاب مى‏كنيم. از آن جا كه اين مسأله نيز كلى و گسترده مى‏باشد، آن را به مسایل ريزترى تجزيه مى‏كنيم به عنوان نمونه نقش اميد بخشى ايمان را به عنوان مسأله‏ى اصلى پژوهش انتخاب مى‏كنيم. با توجه به موارد كلى و تجزيه آن ها به مسایل و موضوعات ريزتر، آن‏ها را به شكل ذيل و به صورت طرح درختى سازمان دهى و مرتب سازى مى‏كنيم:

مدل طرح درختى مسأله‏ى "ايمان":

- معنا و مفهوم ايمان - ماهيت ايمان و تفاوت آن با علم و اسلام - ارزش و جايگاه آن - چگونگى و شرايط ايمان - رابطه‏ى آن با ساير صفات نفسانى - زمينه‏هاى آن - ايمان در آيات - ايمان در روايات - موانع و آفات ايمان -ايمان در اديان ديگر- آثار و كاركردهاى ايمان - آثار فردى ايمان - روشن بينى* اميد بخشى ........- اميد به آينده - اميد به زندگى - تلاش براى زندگى - توكل به خدا - خوف و رجا- و.......- بركات دنيوى و اخروى -و........- آثار اجتماعى - محبت - صلح و صفا- و..........(2)
هر يك از مسایل كلى‏تر قابل تجزيه بيشتر و قابليت ريزتر شدن را دارند.

د)تعيين مسأله‏ى پژوهش‏

پس دار تجزيه ابعاد و جوانب موضوع، بايد با توجه به ملاك‏هاى ضرورى مسأله‏ى پژوهشى را كه داراى دامنه و قلمرو مشخصى است، براى پژوهش انتخاب نمود.
تعيين مسأله‏ى پژوهشى در پژوهش‏هاى دينى، به ويژه از نوع پژوهش‏هاى اسناد و مداركى كه به صورت توصيفى انجام مى‏گيرد، بايد سؤالات اصلى و فرعى پژوهش مشخص گردد. به عبارت ديگر، تا جايى كه امكان دارد بايد سؤالات را به صورت جزیى و ريز تبديل نمود.
با تعيين مسأله‏ى پژوهشى و تجديد سؤالات آن، زمينه براى انجام اقدامات بعدى پژوهشى(تعريف و شناخت مسأله) فراهم مى‏شود و اين امكان به وجود مى‏آيد كه در مسأله‏ى پژوهشى انتخاب شده تغييراتى به وجود بيايد.

ه)ارزيابى اوليه از مسأله‏ى انتخاب شده‏

بعد از تبديل مسأله‏ى كلى به مسأله‏ى پژوهشى و تعيين محدوده و قلمرو آن، پژوهشگر بايد به ارزيابى عينى مسأله‏ى انتخاب شده بپردازد تا اطمينان يابد كه مسأله‏ى پژوهشى گزينش شده، مسأله‏ى مناسبى است. معيارها و ملاك‏هاى ارزيابى، همان معيارهاى انتخاب مسأله است. (مشخص و معين بودن، داراى ارزش پژوهش، وجود علاقه و توانايى انجام پژوهش، وجود متون و منابع تحقيق، تازگى موضوع، برخوردارى از اهميت و اولويت، وجود فرصت و زمان كافى براى انجام پژوهش و...)

و)شناخت و بيان مسأله‏ى پژوهش‏

حل هر مسأله‏اى متوقف بر شناخت دقيق آن مسأله است تا تصور روشنى از مسأله‏ى مورد پژوهش نداشته باشيم و ندانيم درباره‏ى چه چيزى پژوهش مى‏كنيم، نمى‏توانيم به درستى به حل آن مسأله دست يابيم.
به طور كلى بعد از انتخاب مسأله، پژوهش دو مرحله‏ى اساسى دارد:
1. مرحله‏ى تشخيص و شناخت مسأله‏
2. مرحله‏ى حل مسأله‏
حل مسأله در صورتى ممكن خواهد بود كه آن را خوب بشناسد و تعريف كند، به همين دليل يكى از گام‏هاى اساسى پژوهش و در عين حال سخت‏ترين مراحل، مرحله‏ى شناخت مسأله است. با شناخت مسأله، مى‏توان ابزار ها، منابع و روشن مناسب حل آن را به دست آورد.
براى شناخت مسأله‏ى پژوهشى، امورى بايد مورد شناسايى دقيق قرار گيرد كه در ذيل به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:

1. تعريف مسأله‏ى پژوهش‏

مسأله بايد واضح و روشن باشد. تعريف، شاخص اصلى مسير پژوهش به حساب مى‏آيد. تعريف به صورت‏هاى مختلفى ارایه مى‏گردد، نظير تعريف لغوى، اصطلاحى، توصيفى، تحليلى و... البته بايد توجه داشت كه در پژوهش‏هاى علمى در اكثر موارد تعريف لغوى مشكلى را حل نمى‏كند، از اين رو پژوهشگر بايد به تعريف تحليلى بپردازد(3).
البته بايد توجه داشت كه معمولا در علم منطق، هدف از تعريف يك واژه يا يك مسأله، يا شناختن و تبيين ذات و ماهيت آن واژه و يا بازشناختن آن مفهوم و مسأله و مفاهيم است.
هدف نخست، مربوط به مفاهيم ماهوى است و امورى كه واقعيت عينى نداشته يا از سنخ ماهيات نيستند و مفاهيم مربوط به آن ها، مفاهيم اعتبارى(معقولات ثانيه) هستند كه در هدف مزبور متصور نيست. گذشته از اين، در مورد ماهيات عنى نيز دست يافتن به هدف نخست، كارى دشوار است و بدين جهت، غالب تعاريف در پژوهش هاى دينى، برآورنده‏ى هدف دوم مى‏باشند؛ بنابراين پژوهشگر نيز بايد به اين مهم توجه داشته باشد تا در تعاريف مسایل دچار خلط نشود.

2. شناخت زمينه‏ى علمى يا عملى مسأله

پژوهشگر بايد مسأله بودن مسأله را نشان دهد و اگر مسأله يك مسأله عمومى علمى است، زمينه‏هاى آن را معرفى نمايد تا مشخص شود به كدام دانش و علوم وابسته است. آشنايى با سابقه و پيشينه‏ى مسأله‏ها ما را در اين زمينه يارى مى دهد.

3. شناخت ابعاد و جوانب مسأله

در پژوهش‏هاى دينى و پژوهش‏هاى اسناد و مداركى، پس از انتخاب مسأله و تبديل مسأله‏ى كلى به مسأله‏ى پژوهشى، بايد خود مسأله‏ى پژوهشى كاملا تجزيه شود تا مشخص گردد كه سؤال‏هاى پژوهش چيست و پژوهشگر بايد به دنبال كدام اطلاعات بگردد؟ براى تجزيه‏ى كامل مسأله‏ى پژوهشى، بايد لااقل به مطالعه‏ى پيشينه‏ى پژوهش نيز پرداخت.

4. شناخت اهداف پژوهش‏

اهداف پژوهش تا حدودى تابع نوع پژوهش مى‏باشد و پژوهشگر با توجه به نوع پژوهش بايد به صورت صريح براى خود اهداف را مشخص نمايد.

5. شناخت پيشينه‏ى پژوهش‏

پژوهش از جمله فعاليت‏هاى علمى است كه هويت جمعى دارد. به عبارت ديگر، پژوهش ها در صورتى ثمر بخش و مفيد خواهند بود كه پژوهشگر با يك ديگر در فرآيند توليد علم مشاركت داشته باشند؛ پژوهشگر قبلى زمينه را براى پژوهشگر بعدى آماده كند و اين روند ادامه پيدا كند تا از طريق دانش توليد شده به وسيله‏ى فرد فرد پژوهشگران در كنار يك ديگر قرار گرفته و مرزهاى دانش را به تدريج توسعه و گسترش دهد از اين رو مطالعه و بررسى پيشينه‏ى پژوهش امرى لازم و ضرورى است.(4)
برخى از مهم‏ترين فوايد پيشينه شناسى عبارتند از:
1. بررسى پيشينه، زمينه‏ى قبلى و موقعيت فعلى مسأله‏ى پژوهشى را مسشخص مى‏كند. پژوهشگر از اين طريق با خاستگاه و چگونگى ظهور مسأله، روند و مراحل تحول و تطور آن آشنا مى‏شود.
2. آشنايى با پژوهش‏هاى قبلى در هر مسأله، موجب آشكار شدن زواياى مبهم مى‏گردد و از طرفى از دوباره كارى و تكرار جلوگيرى مى‏كند.
3. آشنا شدن با تجارب ديگران و بهره گيرى از آن در زمينه‏ى منابع، روش، شيوه ارزيابى و نقد و غيره از جمله فوايد ديگر پيشينه شناسى است.
4. يكى از فوايد پيشينه شناسى، مشخص ساختن جايگاه پژوهش جديد است. براى اين كه يك پژوهش بتواند در فرآيند جمعى توليد دانش شركت كند، بايد رابطه‏ى آن با پژوهش‏هاى قبلى مشخص گردد. از اين روست كه هر پژوهشى بايد از جايى شروع شدو كه پژوهش‏هاى ديگران به آن جا ختم شده است تا روند روبه رو رشد دانش به مسير خود ادامه دهد.(5)

فرآيند بررسى پيشينه‏ى پژوهش

به منظور بررسى پژوهش‏هاى قبلى و تدوين پيشينه‏ى پژوهش، يابد اقداماتى انجام گيرد كه برخى از مهم‏ترين آن‏ها به شرح ذيل مى‏باشد:
1.شناسايى منابع‏
اولين مرحله در بررسى پيشينه شناسى، شناسايى منابع مطالعات قبلى در زمينه مسأله‏ى پژوهشى است. در اين مرحله اقدامات ذيل انجام مى‏گيرد:
الف) مشخص ساختن واژگان كليدى مرتبط با مسأله‏ى پژوهشى (اعم از واژه‏هاى اصلى، فرعى، متشابه و حتى متضاد و...)
ب)جستجوى منابع از راه كليد واژه‏هاى ياد شده به صورت دستى و رايانه اى.

انواع منابع‏

منابع به دو دسته اصلى قابل تقسيم اند: منابع دست اول و منابع دست دوم.
-منابع دست اول دينى:شامل قرآن كريم و اولين منابع روايى مكتوب.
-منابع دست اول تاريخى: منابعى كه نويسنده آن يا شاهد مستقيم حوادث و جريانات بوده است و يا اين كه از كسانى كه ديه‏اند يا شنيده اند، دريافت نموده است.
-منابع دست اول علمى: تمامى آثار اعم از مقاله، رساله و كتاب‏هايى كه گزارش پژوهش يك پژوهشگر است.
اما منابع دست دوم در هر زمينه به تمام منابعى گفته مى‏شود كه به وسيله‏ى منابع دست اول نوشته شده اند. منابعى همانند كتاب‏هاى درسى،مقالات دايره‏ى المعارفى و كتاب‏هايى كه به سازمان دهى و جمع آورى آرا و انديشه‏ها مى‏پردازند، منابع دست دوم به حساب مى‏آيند.(6)
لازم به ذكر است كه دست اول بودن يا دست دوم بودن منابع تابع مسأله‏ى پژوهشى و هدف تحقيق نيز مى‏باشد. مثلا منبع دست اول در مسأله‏ى«جايگاه عقل در آيات»خود قرآن كريم مى‏باشد، اما كتب تفسيرى يا روايى به عنوان منبع دست دوم مورد بررسى قرار مى‏گيرند. يا مثلا اگر موضوع تحقيقى عبارت باشد از «عقل در تفسير الميزان» در اين صورت كتاب تفسى الميزان نسبت به موضوع مذكور، منبع دست اول خواهد بود، زيرا پژوهش به طور مستقيم و بدون واسطه با منبع ياد شده ارتباط دارد؛ اما منابع تفسيرى ديگر كه شاگردان علامه نوشته‏اند نظير «تفسير تسنيم» آيت الله جوادى آملى نسبت به موضوع مذكور، منبع دست دوم است؛ زيرا نگارنده به طور غيرمستقيم و با واسطه، مطالبى را درباره‏ى عقل، به ايشان نسبت داده شده است. البته اگر موضوع تحقيق و پژوهش «عقل از ديدگاه آيت الله جوادى آملى» باشد، در اين صورت تفسير تسنيم، جزی منابع دست اول خواهد بود، زيرا به طور مستقيم و بدون واسطه، بيان كننده‏ى ديدگاه ايشان درباره‏ى اين موضوع است. بنابراين دست اول و دست دوم بودن منابع به تناسب موضوع سنجيده مى شود.
2. گزينش و طبقه بندى منابع‏
پس از شناسايى منابع، مرحله بررسى ابتدايى آن‏ها فرامى رسيد كه از اين طريق، منابع نامربوط شناسايى شده حذف مى‏شوند.
3. تهيه‏ى يادداشت كتاب شناسى از منابع گزينش شده (يادداشت فهرست تمام منابع و سپس يادداشت كتاب شناسى توصيفى از منابع اصلى)
4. مطالعه‏ى منابع اصلى و مهم‏
5. نقد و بررسى منابع اصلى پيشينه
يكى از اهداف پيشينه شناسى، شناخت كمبودها و ضعف‏هايى است كه در زمينه‏ى مسأله‏ى پژوهشى وجود دارد. از اين رو در كتاب شناسى و معرفى پيشينه‏ها پژوهشگر بايد به نقد آن‏ها نيز بپردازد.
6. تنظيم گزارش پيشينه‏ى پژوهش‏
در اين گزارش بايد وضعيت دانش موجود در زمينه‏ى مسأله‏ى پژوهشى و كمبودهاى آن بيان گردد و از اين طريق اهميت و ضرورت پژوهش در مسأله نيز ياد آورى شود.7. شناخت راه حل مسأله (روش پژوهش)
تهيه و تدوين طرح پژوهشى (طرح هندسى تحقيق)
پس از انتخاب و شناخت مسأله‏ى پژوهشى، نوبت نوشتن طرح پژوهش مى‏باشد. طرح پژوهش، سندى است كه ضمن معرفى مسأله‏ى پژوهشى، روش و برنامه‏ى اجرايى پژوهش را نيز مشخص مى‏نمايد. به عبارت ديگر، برنامه‏ى اجرايى پژوهشگر كه بيان كننده‏ى دور نماى تحقيق و تعيين كننده‏ى جهت پژوهش در مراحل مختلف است، طرح پژوهشى ناميده مى‏شود. تدوين طرح فوايد زيادى دارد كه در ذيل به برخى از مهم ترين آن‏ها اشاره خواهيم كرد:
1. امكان ارزيابى از پژوهش و توانايى پژوهشگر؛ 2. جلوگيرى از اتلاف وقت؛ 3. مشخص شدن ترتيب انجام فعاليت‏ها و روشن ساختن پيشرفت گام به گام مراحل كار؛ 4. مشخص ساختن حوزه‏ى مطالعه و جستجو؛ 5. نشان دادن ربط منطقى اجزاى تحقيق؛6. سامان بخشى به نوشته و تحقيق؛ 7. امكان زمان بندى انجام تحقيق؛ 8. داشتن چشم انداز قابل پيش بينى براى اجراى يكايك بخش ها.

عناصر و ساختار طرح پژوهش‏

پژوهش‏هاى دينى و اسناد مداركى داراى عناصر و اجزاى مختلفى به شرح ذيل مى‏باشد كه پژوهشگر بايد هر يك از عناصر طرح پژوهش را تعريف و تبيين نمايد:

1. معرفى مسأله‏ى پژوهشى (سؤال اصلى پژوهش)؛

مراد از تبيين و معرفى مسأله‏ى پژوهشى اين است كه پژوهشگر به روشنى قلمرو و محدوده‏ى موضوع تحقيق را كه در واقع همان سؤال اصلى تحقيق است توضيح دهد و به صورت واضح و دقيق بيان كند كه درصدد چه مشكل و پاسخ گويى به چه پرسشى است. 2. جايگاه علمى مسأله؛ 3. تعريف مفاهيم اصلى؛ 4. بيان ابعاد و جواب مسأله و تعيين حدود آن؛ 5. سؤالات اصلى و فرعى پژوهش؛ 6. معرفى فرضيه‏هاى پژوهش (در پژوهش‏هاى تحليلى و على)؛ 9. روش پژوهش؛ 10. تبيين نوع پژوهش؛ 11. منابع اصلى پژوهش؛ 14. مراحل و زمان بندى انجام پژوهش؛ 15. محدوديت‏ها و مشكلات.

پی نوشت :

1. ر.ك: طرقى، مجيد، درسنامه روش تحقيق، ص 65-66.
2. استخراج موضوعات و مسایل مختلف در مدل خورشيدى و مدل درختى، بدون هيچ گونه مطالعه قبلى تنظيم شده و صرفا با كمى تأمل و دقت اوليه ارایه شده است و لذا با كمى تأمل و دقت بيشتر قابل ريزتر شدن و گسترش ابعاد بيشترى خواهد بود.
3. ر.ك: طرقى، همان، ص 68.
4. همان، ص 70.
5. همان، ص 71.
6. همان، ص 72.

منبع: ماهنامه ی معارف
<



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.