میزگرد علمی همایش‌ اندیشه‌های قرآنی امام خمینی (ره)

تاکنون درباره‌ اندیشه‌ها و افکار و آثار قرآنی حضرت امام (رحمةالله علیه)، بیش از ده عنوان کتاب در پانزده جلد و ده پایان‌نامه کارشناسی ارشد و دکترا، درباره اندیشه‌های قرآنی ایشان تدوین شده است. همچنین غیر از مقالاتی که به این
جمعه، 6 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
میزگرد علمی همایش‌ اندیشه‌های قرآنی امام خمینی (ره)
میزگرد علمی

 



 

همایش‌ اندیشه‌های قرآنی امام خمینی (ره)

آقای پویا

تاکنون درباره‌ اندیشه‌ها و افکار و آثار قرآنی حضرت امام (رحمةالله علیه)، بیش از ده عنوان کتاب در پانزده جلد و ده پایان‌نامه کارشناسی ارشد و دکترا، درباره اندیشه‌های قرآنی ایشان تدوین شده است. همچنین غیر از مقالاتی که به این همایش ارائه شده است، حدود صد مقاله در مجلات تخصصی - قرآنی و غیر آن، در سراسر کشور، درباره اندیشه‌های امام به چاپ رسیده است. از جمله آثار ایشان، ‏‏تفسیر سوره حمد‏‏ است. مجموعه دیگری با عنوان ‏‏قرآن‏‏؛‏‏ کتاب هدایت‏‏، مجموعه کلمات حضرت امام درباره قرآن توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمةالله علیه) تدوین شده است. کلمات بلند حضرت امام درباره قرآن در حدود هزار و دویست صفحه جمع آوری شده و ‏‏تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینی (رحمةالله علیه) در سه هزار صفحه می‌باشد.
بررسی سیمای قرآن در اندیشه حضرت امام‏‏ کتاب ‏‏فهم القرآن‏‏ ـ که به زبان عربی است ـ چاپ شده و کتاب ‏‏القرآن والنهضه‏‏ در حال چاپ و نشر است.
حضرت امام، گرچه به عنوان یک شخصیت سیاسی و اجتماعی، اشتهار جهانی پیدا کرده‌اند امّا زمانی که بر کرسی فقاهت تکیه می‌زد، همچون فقیهی بزرگ سخن می‌گفت و زمانی که از عرفان و فلسفه سخن می‌گفت، همچون فیلسوف و عارفی بزرگ سخن می‌گفت و زمانی که از قرآن سخن می‌گفت، همچون مفسری بزرگ، مقاصد قرآن را بیان می‌کرد.
این همایش، از سلسله همایش‌هایی است که درباره اندیشه‌ها و افکار حضرت امام برگزار شده است و به خاطر عظمت و جایگاه رفیع قرآن، به عنوان اولین همایشی است که درباره حضرت امام (رحمةالله علیه)، توسط مرکز جهانی، برگزار می‌شود.
در خدمت اساتید بزرگ حوزه و دانشگاه‏‏؛‏‏ استاد حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای رضایی اصفهانی و حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر دیاری و حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید رضا مؤدب، هستیم.
تنوع عناوین آثار حضرت امام، می‌طلبد که در باب هر عنوانی، میزگردی برگزار شود. در این جا به بخشی از عناوین فرمایشات امام در باب قرآن، اشاره می‌کنم: نزول قرآن و مراتب آن؛ شیوه و روش فهم قرآن؛ مخاطبان واقعی قرآن؛ اعجاز قرآن؛ روایات تحریف و نظر حضرت امام؛ تفسیر به‌ رأی و قلمرو آن؛ نسخ در قرآن و امثال این‌ها. اما در این میزگرد، با کسب اجازه از حضار و اساتید محترم، به بخشی از این موارد خواهیم پرداخت.
از جناب آقای رضایی اصفهانی تقاضا می‌کنم بحث را از شیوه‌های تفسیری حضرت امام (رحمةالله علیه)، آغاز کنند.
آقای رضایی اصفهانی: راجع به شیوه‌های تفسیری حضرت امام (رحمةالله علیه)، باید عرض شـود که تاکنون مفسرین از پنج روش برای تفسیر قرآن استفـاده کـرده‌انـد: 1ـ روش تفسیـر قـرآن به قرآن که از آن بیش از سایر روش‌ها استفاده کرده‌اند. 2- روش تفسیر روایی قرآن‏‏؛‏‏ یعنـی تفسیر قرآن بـر اساس روایـات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام)‏‏. ‏3ـ روش تفسیر عقلی. 4ـ روش تفسیر علمی‌، نظیر تطبیق آیات کیهان‌شناسی قرآن با نظریه بطلمیوس و نظریات کیهان‌شناسی جدید. 5ـ روش تفسیر اشاری‏‏؛‏‏ یعنی عرفانی و بطنی که بر شهود و مکاشفه استوار است.
گسترده‌ترین روشی که حضرت امام در تفسیرشان، به ویژه تفسیر سوره‌ی حمد، از آن استفاده کرده‌اند، روش تفسیر اشاری یا بطنی و عرفانی است.
نکته‌ای که باید متذکر شد، این است که بین روش تفسیری و گرایش تفسیری، تفاوت وجود دارد. گرایش‌های تفسیری بر اساس ذوق و سلیقه مفسر شکل می‌گیرد.
امام، از میان گرایش‌های تفسیری یا به عبارت دیگر مذاهب و مکاتب و سبک‌ها و جهت‌گیری‌ها، بر اساس گرایش‌های فلسفی و عرفانی‌شان، جهت‌گیری خاص عرفانی داشتند‏‏؛‏‏ زیرا ساختار وجودی و شالوده درونی ایشان، دارای کشش و ساختاری عرفانی و اخلاقی بود. لذا در تفاسیر خود، همواره به طرف مسائل عرفانی گرایش پیدا می‌کنند و حتی از اصطلاحات، به صورت گسترده استفاده می‌کنند و به مباحث اخلاقی و نیز مباحث فلسفی، در تفسیر، توجه وافری دارند. ناگفته معلوم است که هر مفسری نسبت به گرایش و تخصصی که دارد، به تفسیر نیز از همان زاویه نگاه می‌کند‏‏؛‏‏ مثلاً: گرایش زمخشری، در ‏‏کشاف‏‏، ادبی است و کمتر به مباحث دیگر می‌پردازد. ولی از آن جا که امام انسان ذو ابعادی بوده است لذا با این‌که گرایش عرفانی و اخلاقی دارند، ولی در عین حال گرایش اجتماعی ایشان هم قوی است. لذا در فرمایشاتشان، در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی، در زمینه وحدت، در زمینه حکومت اسلامی‌ و در زمینه‌های دیگر، مرتب به آیات قرآن استدلال می‌کنند. در واقع، جهت‌گیری ایشان، جهت‌گیری سیاسی و جهادی و تقریبی است‏‏؛‏‏ هم سیاسی است‏‏؛‏‏ زیرا در مسائل سیاسی، فراوان به آیات قرآن استناد می‌کردند. هم تقریبی است‏‏؛‏‏ یعنی در تفسیر به گونه‌ای وارد می‌شدند که لطمه یا احیاناً توهینی به مذاهب دیگر نباشد. با این حال، بر اساس آموزه‌های اهل‌بیت و مبانی تشیّع، حرکت می‌کردند. در آثار تفسیری حضرت امام‏‏ (رحمةالله علیه)، کوچک‌ترین توهینی نسبت به دیگران پیدا نمی‌شود‏‏؛‏‏ بلکه هرچه هست، دعوت به تقریب بین مذاهب و وحدت بین مسلمانان، بر اساس آیات قرآن است و هم جهادی است، به ویژه در دوران جنگ تحمیلی. ایشان خط مشی کشور را بر اساس آموزه‌های قرآن تعیین می‌کردند. در حقیقت تفسیر ایشان، کاربردی بود‏‏؛‏‏ یعنی آیات قرآن را بر اساس سه گرایش: سیاسی، تقریبی و جهادی، در زندگی اجتماعی پیاده می‌کردند.
جناب آقای دیاری: من می‌خواهم در باب مفهوم و معنای تفسیر که اساساً تفسیر یعنی چه؟ نکته‌ای را عرض کنم. حضرت امام (رحمةالله علیه)، تعریف روشن و صریحی از تفسیر ارائه نکرده‌اند. لکن در بیانی رسا و گویا هدف اصلی از تفسیر را بیان کرده‌اند. ایشان می‌فرماید: آنچه که یک مفسر، برای روشن کردن مفاهیم قرآنی، باید به دنبال آن باشد، آن چیزی است که باید از متن و بطن کلام الهی استفاده کند و ببیند اهداف و مقاصد آیات چیست؟ و این را نمی‌توان با صِرف زبان ادبیات عرب که نوعاً مفسران و قرآن‌پژوهان، برای فهم آیات قرآنی ذکر کرده‌اند، درک کرد. تفسیر، آن چیزی است که بتواند مقصد و مراد نهایی گوینده را برای ما روشن کند و ما را به آن مقصد هدایت کند. (1)‎‏
در باب رویکردها و گرایش‌ها و روش‌ها، از دیرباز در بین مفسرین، دو روش از اقبال بیشتـری برخوردار بـوده است: 1ـ روش تفسیر نقلی (روایی) 2ـ روش تفسیـر به‌رأی. اگر مفسر، در تفسیر خود، به‌ رأی و اجتهاد شخصی تکیه کند، تفسیر به‌ رأی خواهد بود، اما اگر مفسر برای فهم آیات قرآنی، بر خود آیات شریفه و کلمات نورانی معصومین، اتّکا داشته باشد، این نوع تفسیر را تفسیر نقلی یا روایی می‌گویند. البته در صورتی تفسیر به‌ رأی گفته می‌شود که استناد مفسر فقط به‌ رأی شخصی خودش، بدون در نظر گرفتن قرائن و شواهد نقلی معتبری که در قرآن و روایات موجود است، باشد. حد وسط این دو شیوه تفسیری، شیوه دیگری است که نه تفسیر نقلی و روایی محض می‌باشد و نه تفسیر به ‌رأی که مذموم و نکوهیده است‏‏؛‏‏ بلکه روش تفسیر اجتهادی و تدبری و تعقلی است که هم از مزایای روش تفسیر نقلی برخوردار است‏‏؛‏‏ یعنی از قرائن و شواهد نقلی قرآنی و غیر قرآنی استفاده می‌کند و هم از معایب روش تفسیر به ‌رأی، مصون است. امام، در بیان مفهوم تفسیر، به معنای مصطلح (اکتفا به الفاظ و کلمات آیات قرآن در تفسیر)، بسنده نکردند، بلکه مقصد نهایی از نزول را مدّ نظر داشتند‏‏؛‏‏ یعنی مراد واقعی گوینده آیات الهی، چیست؟ بنابراین، مفسر واقعی و حقیقی کسی است که غایت و هدف نهایی گوینده را دریابد و دیگران را به آن رهنمون سازد و به معنا کردن الفاظ بسنده نکند. دلیل این‌که ایشان رویکرد یک جانبه به تفسیر قرآن را مذمت و نهی می‌کردند، این بود که اصلاً آن را تفسیر واقعی نمی‌دانستند‏‏؛‏‏ زیرا مثلاً: ‏کسی که ادیب و متخصص در متون مختلف ادبی و بلاغی است، تلاش او این است که ظرافت‌های بلاغی و ادبی قرآن را یافته و بیان کند و یا متخصص در زمینه عرفان و فلسفه و علوم عقلی، تلاش می‌کند جنبه‌های عرفانی، فلسفی و عقلی را در قرآن کشف کند. در واقع، هر کسی از ظن خود و با گرایش اعتقادی یا علمی‌ خود، به سراغ جنبه‌ای از جنبه‌های قرآن کریم می‌رود و این‏‏؛‏‏ یعنی تجزیه و تفکیک قرآن و نگاه به قرآن از زاویه‌ای خاص. در حالی که این، مراد واقعی خداوند متعال نیست و در واقع، این نوعی کارورزی علمی‌ است نه تفسیر قرآن کریم.
آقای پویا: حضرت امام (رحمةالله علیه) معتقدند: هنوز برای قرآن، تفسیری جامع نوشته نشده است.
آقای سید رضا مؤدب: حضرت امام (رحمةالله علیه)، در جاهای مختلف، کلمه تفسیر را متفاوت به کار می‌بردند‏‏؛‏‏ گاهی مقصود از تفسیر را رسیدن به مقام غیب می‌دانستند و معتقد بودند: چنین تفسیری تا به امروز نوشته نشده است و اصلاً در اختیار بشر نیست‏‏؛‏‏چون بشر محدود است، پس نمی‌تواند به آن غیب مطلق برسد و تفسیر قرآن‏‏؛‏‏ یعنی همان مرحله اول حضور و چنین چیزی برای انسان ممکن نیست. و گاهی تفسیر را همان اصطلاحی که بین مفسران قرآن است، می‌دانستند. (2)‎
امام عقیده داشتند: سور و آیات قرآن، نازله هفتم از مراحل نزول است‏‏؛‏‏ یعنی وقتی قرآن از مقام قدس نازل شد، هفت مرحله نزول داشت. در این مرحله (نازله هفتم)، مراد از تفسیر، همین است که مراد آیات را بدانیم. (3)‎
ممکن است به این صحبت امام که قرآن تاکنون تفسیر نشده است، اشکال بگیرند که مفسران بزرگ، بیش از دو هزار تفسیر نوشته‌اند. اما به گفته یکی از معاصرین، منظور امام این است که حرف آخر زده نشده است و آنچه گفته شده، برداشتی است که ممکن است درست باشد. به هر تقدیر، اگر مراد از تفسیر، رسیدن به مقام اول باشد، این در اختیار بشر نیست، نه محقق شده است و نه خواهد شد. اما در عین حال، قرآن برای استفاده ما به نازله هفتم آمده است؛ لذا به واسطه آن هر کس می‌تواند با ادبیات و تخصص خود، آن را درک کند. چنین چیزی، مقدور است و به فهم آیات تفسیر می‌شود.

روش تفسیری حضرت امام (رحمةالله علیه) ‏‏چیست؟

روش تفسیری‏‏؛‏‏ یعنی مستنداتی که مفسر برای فهم آیات از آن‌ها استفاده می‌کند. این مستندات، گاهی نقلی است‏‏؛‏‏ یعنی از آیات شریفه یا روایات و یا کلام صحابه، در تفسیر آیات استفاده می‌شود. گاهی عقلی و اجتهادی است. معروف‌ترین روش تفسیری، روش تفسیری قرآن به قرآن و قرآن به روایات است. و گاهی روش تفسیر، رمزی، کشفی و شهودی است‏‏؛‏‏ زیرا عده‌ای معتقدند: در فهم آیات، لازم نیست خیلی از خود آیات استفاده کنیم. همان گونه که استفاده از روایات نیز، به دلیل برخی آسیب‌هایی که در روایات وجود دارد، ممکن است ضرورت نداشته باشد، لذا کشف و رمز و شهود، کمک می‌کند تا انسان به رمز و راز قرآن برسد.
برخی می‌گویند: روش تفسیری امام، عرفانی است‏‏؛‏‏ یعنی از منظر رمز و کشف و شهود عرفانی، به آیات نگاه می‌کردند. البته حضرت امام‏‏ (رحمةالله علیه) روش قرآن به قرآن را هم قبول داشتند. ایشان به عنوان مثال در آیه شریفه ‏«‏هُوَ اْلأوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْباطِنُ»‎(4)‎‏ به آیه شریفه ‏«‏وَهُوَ مَعَکُمْ أیْنَ ما کُنْتُمْ‏»‏،‏‎(5)‎‏ ‏«‏اللهُ نُورُ السَّماواتِ‏»‎(6)‎‏ و آیات دیگر، آن چنان که سبک و سیاق مفسران است، استناد می‌کردند. ولی معتقد بودند: علاوه بر آیات و روایات، کشف و شهود و عرفان و زهدی که عارف دارد و آن موهبتی که از جانب خداوند به او شده است، او راحت‌تر می‌تواند مفهوم آیه را بفهمد. لذا در ‏‏تفسیر سوره حمد‏‏، امام در این‌که چرا ما باید ‏«‏إِیّاکَ نَعْبُدُ‏»‎(7)‎‏ بگوییم، با این‌که مفردیم، سراغ آیات دیگر و روایات نمی‌رود، بلکه سراغ رمز و رموز و کشف و شهود می‌رود و یک سری مطالبی که بر قلب ایشان وارد شده است را بیان می‌کند. بنابراین، روش ایشان، عرفانی است.
امام می‌فرمایند:
تفسیر قرآن، یک مسأله‌ای نیست که امثال ما بتوانند از عهده‌ی آن برآیند... لکن هر کدام روی آن تخصص و فنّی که داشته است یک پرده‌ای از پرده‌های قرآن کریم را تفسیر کرده است.‏‎(8)
این عبارت امام «هر کسی از روی تخصص خودش» را، خیلی‌ها به گرایش تفسیری تعبیر کردند‏‏؛‏‏ زیرا گرایش تفسیری، مهارت و تخصص است‏‏؛‏‏ یعنی ممکن است رویکردها به تفسیر قرآن، ادبی یا لغوی یا روان‌شناسانه و یا جامعه‌شناختی، باشد. من فکر می‌کنم، گرایش تفسیری امام، با توجه به این‌که قرآن را، بیشتر کتاب اجتماعی می‌دانست تا کتاب آیات الأحکام، و به قرآن، بیشتر نگاه اجتماعی داشت تا نگاه فقهی، گرایش اجتماعی (و سیاسی) است.
آقای پویا: آقای رضایی اشاره کردند که مفسرین هر روشی را که برگزیدند، تقریباً تا آخر تفسیر خود به آن روش وفادار ماندند، اما از آن جا که حضرت امام به یک بعد و یک روش در تفسیر قرآن اعتقاد نداشتند، لذا از ایشان تقاضا می‌کنیم اگر نکاتی را در این زمینه در نظر دارند، بفرمایند.
آقای رضایی اصفهانی: روش تفسیری به نقلی و اجتهادی تقسیم می‌شود. و تفسیر اجتهادی، خود به اجتهادی معتبر و تفسیر به‌ رأی تقسیم می‌شود. گاهی مفسر، قرآن را بر اساس قرائن عقلی و نقلی، تفسیر می‌کند، چنین تفسیری را تفسیر اجتهادی معتبر می‌گویند‏‏؛‏‏یعنی اگر، روش تفسیر اجتهادی، بعد از مراجعه به قرائن عقلی و نقلی باشد، تفسیر اجتهادی معتبر و استنباط معتبر است؛ اما اگر بدون مراجعه و بدون توجه به قرائن عقلی و نقلی باشد، این تفسیر اجتهادی، تفسیر به‌ رأی می‌شود. بنابراین، مطلق تفسیر به ‌رأی، در مقابل تفسیر نقلی قرار نمی‌گیرد. تفسیر اجتهادی هم اقسامی ‌دارد‏‏؛‏‏ تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر عقلی و تفسیر علمی‌ که جامع این‌ها، روش تفسیر اجتهادی جامع می‌شود.
امام (رحمةالله علیه)، در تفاسیر خود، هم از تفسیر قرآن به قرآن، هم روایی، هم عقلی، هم اشاری‏‏؛‏‏ یعنی عرفانی و باطنی و گاهی هم از تفسیر علمی استفاده کردند. ایشان، چون به تفسیر اجتهادی کامل معتقد بودند، هرچند گرایش ایشان عرفانی بود، در بعضی از فرمایشات خود، صریحاً روش‌های دیگر را ناقص می‌دانستند‏‏؛‏‏ یعنی استفاده از یک روش تفسیری در کل قرآن را، ناقص می‌دانند، لذا در ‏‏تفسیر سوره حمد‏‏ می‌فرمایند: روش تفسیر عرفانی محیی الدین عربی و روش تفسیر علمی طنطاوی و تفسیر اجتماعی قطب، همه ناقصند.‏‎(9)
ایشان، از تفسیر ‏‏مجمع البیان،‏‏ به عنوان یک تفسیر خوب یاد می‌کنند و می‌فرمایند:
‏مثل ‏‏مجمع البیان ما‏‏، که تفسیر خوبی است و جامع بین اقوال عامه و خاصّه است. ‎(10)
ایشان، علی‌رغم این‌که سعی کرده‌اند از تمام روش‌ها استفاده کنند، با این حال از تفسیر به‌رأی، به شدت پرهیز کرده و مکرراً یادآوری کرده‌اند که روش تفسیر به‌ رأی، انحرافی است و نباید از آن استفاده کرد.
امام، بر این باور بود که نباید در تفسیر قرآن کریم، فقط به ظاهر آن اکتفا کنیم، بلکه باید به باطن قرآن هم توجه کنیم. ایشان، در ‏‏تفسیر سوره حمد‏‏، برای اثبات این ادعا که همه حمدها مختص خدا است، به آیات متعددی استدلال می‌کنند‏‏؛
از جمله آیه ‏«‏اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَاْلأرْضِ‏»‏؛‏‎(11)‎
زیرا همه کمالات از آن خدا است، پس همه حمدها و ستایش‌ها، مختص خدا است. و آیه «‏وَما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ‏»‏.‏‎(12)‎‏
امام، «بسم الله» هر سوره‌ای را مختص همان سوره می‌داند. ایشان در تفسیر روایی، مکرراً از روایات پیامبر اکرم ‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم) ‏‏و ائمه اطهار ‏‏(علیهم السلام)‏‏ استفاده می‌کردند‏‏؛‏‏ مثلاً: در تفسیر آیه شریفه ‏«‏اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ‏»‏،‏‎(13)‎‏ با اشاره به روایت امام باقر‏‏ (علیه السلام)‏‏ که فرمود: «ماییم امّت وسط، و ماییم شهدای خدا بر خلق»،‏‎(14)‎‏ نتیجه می‌گیرند که مصداق کامل صراط مستقیم، راه اهل بیت ‏‏(علیهم السلام)‏‏ است.
و نیز در تفسیر آیه ‏«‏وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ‏»‎(15)‎‏ امام، با اشاره به معجزه‌ای از پیامبر اکرم که سنگریزه‌ها در دست مبارک ایشان، تسبیح گفتند، این گونه استدلال می‌کنند که: تسبیح موجودات لفظی است اگر چه طبق تصریح آیه، ما آن سخن را متوجه نمی‌شویم.‏‎(16)‎
آقای پویا: حضرت امام (رحمةالله)‏‏ ، در مورد تفسیر به‌ رأی، دیدگاه خاصی را مطرح کردند که شاید قبل از ایشان کسی مطرح نکرده باشد، از جناب آقای دکتر دیاری تقاضا می‌کنم که در مورد تفسیر به‌ رأی از منظر امام، توضیحات بیشتری بفرمایند.
آقای دیاری: حضرت امام، روش تفسیرشان، اجتهادی و تدبری است و یکی از آفات روش‌های تفسیری، تفسیر به‌ رأی است. امام، در تشریح و ردّ تفسیر به ‌رأی چنین می‌گویند: از چیزهایی که در اسلام ممنوع است، تفسیر به‌ رأی است که هر کس آرای خود را بر آیات قرآن تطبیق کند و قرآن را با رأی خود، تفسیر کند.‏‎(17)‎‏ این‌که در صدر اسلام این کلمه مکرر وارد شده است که اگر کسی قرآن را با رأی خود تفسیر کند، جایگاه او در آتش است؛ این پیش بینی، همچون مطالبی است که یک زمانی هر کس به رأی خود یک چیزی درست می‌کند، برخلاف آنچه قرآن می‌گوید، کار این‌ها قدری مشکل‌تر است‏‏؛‏‏ زیرا تشبث به قرآن می‌کنند. ما به‌رأی خودمان نمی‌توانیم قرآن را تعبیر کنیم. با توجه به ‏‏«إنّما یعرف القرآن من خوطب به»‏‏ ما باید از طریق وحی و وابستگان به وحی، قرآن را اخذ کنیم.‏‎(18)‎‏ و بحمد الله روایات زیادی هم در رابطه با تفسیر قرآن داریم.
در نظر امام، مراد از تفسیر به ‌رأی، این است که آرای مفسر از پیش تعیین شده باشد و بخواهد این آرا را بر قرآن تحمیل کند و تأییدی از قرآن کریم برای عقاید خودش به دست آورد.‏‎(19)‎‏
همچنین امام معتقدند: بدون مقدمات علمی، وارد حوزه تفسیر قرآن شدن، انسان را در ورطه تفسیر به ‌رأی گرفتار می‌کند‏‏؛‏‏ یعنی باید مفسر قبل از تفسیر، حتماً از آگاهی‌ها و صلاحیت‌های لازم برخوردار باشد. افرادی که صلاحیت تشخیص احکام اسلامی‌ را ندارند، تحت تأثیر مکتب‌های انحرافی، آیات قرآن کریم و متون احادیث را به میل خود تفسیر کرده و با آن تطبیق می‌نمایند. در حالی که مدارک فقه اسلامی، مبتنی بر اصولی است که بدون تحصیل آن‌ها، نمی‌توان وارد این معرکه شد. (20)‎‏
چنان که گفته شد، امام آیات قرآن را جازمانه و قاطعانه تفسیر نمی‌کردند و می‌فرمودند:
میدان چنان باز نیست که انسان هر چه به نظرش آمد بخواهد نسبت بدهد، که قرآن این است، این را می‌گوید. و اگر چنانچه من چند کلمه‌ای راجع به بعضی آیات قرآن کریم عرض کردم، نسبت نمی‌دهم که مقصود این است‏‏؛‏‏ من به طور احتمال صحبت می‌کنم نه به طور جزم... باز هم تکرار می‌کنم که این، تفسیر جزمی، که مقصود این است ‏[‎‏و]‎‏ جز این نیست که تفسیر به‌رأی بشود نیست، آنچه به نظر خودمان می‌فهمیم به طور احتمال نسبت می‌دهیم. (21)‎
نکته‌ی قابل ذکر در بحث تفسیر به‌ رأی این است که: امام به صورت احتمال، تفسیر به ‌رأی را مربوط به آیات الاحکام می‌دانند نه آیات دیگر. البته این اعتقاد را طبری و شهید صدر نیز داشته‌اند. ایشان می‌فرمایند:
علاوه بر آن در تفسیر به ‌رأی نیز کلامی است، که شاید آن غیر مربوط به آیات معارف و علوم عقلیه که موافق موازین برهانیه است و آیات اخلاقیه که عقل را در آن مدخلیت است، باشد‏‏؛‏‏ زیرا که این تفاسیر مطابق با برهان متین عقلی یا اعتبارات واضحه عقلیه است. . . پس محتمل است، بلکه مظنون است، که تفسیر به‌ رأی راجع به آیات احکام باشد که دست آراء و عقول از آن کوتاه است، و به صرف تعبد و انقیاد از خزّان وحی و مهابط ملائکة الله باید اخذ کرد‏‏؛‏‏ چنانچه اکثر روایات شریفه در این باب در مقابل فقهاء عامّه که دین خدا را با عقول خود و مقایسات می‌خواستند بفهمند وارد شده است. و این‌که در بعضی روایات شریفه است که ‏‏«لیس شیءٌ أبعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن».(22)‎‏ و همچنین روایت شریفه که می‌فرماید:  ‎‏«دین الله لا یصاب بالعقول»‏‏، (23)‎‏ شهادت دهد بر این‌که مقصود از «دین الله» احکام تعبدیه دین است‏‏؛‏‏ و الا باب اثبات صانع و توحید و تقدیس و اثبات معاد و نبوت، بلکه مطلق معارف، حق طلق عقول و از مختصات آن است. (24)‎
این ایده، از آرای اختصاصی حضرت امام، در باب تفسیر به ‌رأی است.
آقای مؤدب: بررسی روایات تفسیر به ‌رأی، در نظر امام، اهمیت داشته است. در روایات ما، تفسیر به‌ رأی، نکوهش شده است اما این‌که این نکوهش، مطلق است و همه آیات را شامل می‌شود (آیات الاحکام و بقیه آیات) یا ممکن است مخصوص گروه خاصی از آیات باشد، امام، بیشتر بر این نکته تکیه دارند که در آیات الاحکام که تعبدیات است، جای رأی و تعقل نیست. به نظر می‌رسد ایشان، رأی را هم معنای فکر و اندیشه می‌دانند. در جایی که انسان می‌خواهد حکم خدا را در واجبات و محرمات به دست آورد، جای اجتهاد نیست. ایشان خطاب به دانشجویان می‌فرمایند:
باید شما دانشجویان دانشگاه‌ها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت دادن سلیقه و آرای شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن مجید و در تأویل احکام اسلام و مدارک آن جداً خودداری کنید.‏‎(25)
وقتی حکم خدا رسیده است و در آیات و روایات، توضیح داده شده است، انسان باید متعبد باشد و بپذیرد. امام می‌فرمایند: آنچه که جای رأی و اندیشه است، غیر از تعبدیات است. لذا زمینه تفسیر عرفانی را باز می‌کنند و می‌گویند: در بحث اثبات صانع، جای تعقل است. (26)‎‏ این جا است که انسان باید فضای ذهنی خود را باز کند. البته مراد امام این نیست که هرچه عقل ما، به صورت مطلق، در غیر تعبدیات، حکم کرد، صحیح است. اما اگر کسی عارف باشد و ویژگی‌های تفسیر کردن را داشته باشد، طبیعی است که آن جا فضای تفسیر عرفانی است.
آقای پویا: حسن ختام جلسه را، جمله‌ای از حضرت امام قرار می‌دهیم:
هان‌ ای قطره‌های جدا از اقیانوس قرآن و اسلام! به خود آیید و به این اقیانوس الهی متصل شوید، و به این نور مطلق استناره کنید تا چشم طمع جهانخواران از شما ببرد، و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود، و به زندگانی شرافتمندانه و ارزش‌های انسانی برسید. (27)‎

پی‌نوشت‌ها:

1- ر.ک: آداب الصلوة، ص 192 ـ 193.
2- ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 93 ـ 95.
3- ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 431.
4- حدید (57): 3.
5- حدید (57): 4.
6- نور (24): 35.
7- فاتحه (1): 5.
8- تفسیر سوره حمد، ص 93.
9- ر.ک: همان، ص 93 ـ 94.
10- همان، ص 95.
11- نور (24): 35.
12- انفال (8): 17.
13- حمد (1): 6.
14- تفسیر سوره حمد، ص 72.
15- اسراء (17): 44.
16- ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 34.
17- ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 96.
18- ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 432.
19- ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 96.
20- ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 309.
21- تفسیر سوره حمد، ص 96.
22- بحارالانوار، ج 89، ص 95، ح 48.
23- همان، ج 2، ص 303، ح 41.
24- آداب الصلوة، ص 200.
25- صحیفه امام، ج 3، ص 323.
26- ر.ک: تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 1، ص 115.
27- همان، ج 16، ص 516.

منبع مقاله:
مجموعه مقالات همایش اندیشه‌های قرآنی امام خمینی(س)، جلد اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.