تأسيس شيعه

در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم): آنچه بر حسب تحقيقات علمي، به دور از عواطف تقليدي و احساسات مذهبي به دست آمده، اين است كه شيعه در زمان رسول خدا‏(ص) به وجود آمده است و ايشان اوّل كسي هستند كه اين بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگي‌شان مواظب آن بوده‌اند.
دوشنبه، 12 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأسيس شيعه
تأسيس شيعه
تأسيس شيعه

نويسنده: باقر شريف القريشي
مترجم: سيد محمد صالحي
در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم): آنچه بر حسب تحقيقات علمي، به دور از عواطف تقليدي و احساسات مذهبي به دست آمده، اين است كه شيعه در زمان رسول خدا‏(ص) به وجود آمده است و ايشان اوّل كسي هستند كه اين بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگي‌شان مواظب آن بوده‌اند.

چرا پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، علي(علیه السلام)را منصوب كرد؟

شيعه از زمان طلوع تاريخ اسلام، در زندگي سياسي و ديني مسلمانان ظاهر شد، شعار محبّت و دوستي اهل بيت نبوّت(ع) را سرداد و اهداف آنها را هدف و اساس زندگي و عقيدة خود قرار داد. از اين رو ايماني آورد كه هيچ‏گاه شك به آن راه نيافت؛ زيرا اهل‏بيت(ع) نسبت به ديگران به محلّ و مقام پيامبر(ص) نزديك‏تر و شايسته‏تر بودند. سيد عترت طاهره، امام اميرمؤمنين‏(ع)، وصيّ رسول، باب مدينة علم و خازن حكمت او بود، امامان پاك(ع) بعد از او، اوصياي رسول‏ خدا(ص)، پيشوايان امت و مبلّغ رسالت او بودند. با اينكه ايشان دوران زيادي را گرفتار حوادث سياسي و اجتماعي بودند، عليه ستمكاران به پاخاستند و تخت مستبدّان را سرنگون كردند و شعار عدالت اجتماعي را فرياد زدند.
ما در ابتدا، دربارة تأسيس شيعه و آنچه كه به آن مربوط است، مطالبي را ذكر مي‏كنيم.

آغاز تشيع

دربارة آغاز تشيع و زمان پيدايش آن، اقوال و آرايي است كه بعضي از آنها به شرح زير هستند:
در زمان رسول خدا(ص): آنچه بر حسب تحقيقات علمي، به دور از عواطف تقليدي و احساسات مذهبي به دست آمده، اين است كه شيعه در زمان رسول خدا‏(ص) به وجود آمده است و ايشان اوّل كسي هستند كه اين بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگي‌شان مواظب آن بوده‌اند. آنچه اين موضوع را تأييد مي‏كند و دلالت بر آن دارد، رواياتي است كه از رسول خدا(ص) رسيده است. در اين روايات، سمت «تشيع» بر پيروان اميرمؤمنين‏(ع) اطلاق شده، آنها را تمجيد كرده و به جايگاه آنها در فردوس اعلي بشارت داده شده است. در اينجا بعضي از اين روايات را بيان مي‏كنيم:
رسول خدا(ص) فرمودند:
اي علي تو و شيعيانت در كنار حوض بر من وارد مي‏شويد. 1
اي علي! به زودي تو نزد خدا وارد مي‌شوي در حالي كه شيعيان تو راضي و مورد رضايت خدا هستند و دشمنانت معذّب به عذابي سخت خواهند بود. 2
علي و شيعة او، آنها در روز قيامت رستگارند.3
شيعة علي، آنها رستگارند. 4
اي علي، خدا تو و ذريّة تو و فرزندانت و اهل و شيعة تو و دوستان شيعة تو را آمرزيد. همانا تو داراي قلب بزرگي هستي.5
سيوطي در تفسير قول خداي متعال كه مي‌فرمايد:
آنهايي كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آنها بهترين مردمند.
مي‌گويد: ابن عساكر از جابر بن عبدالله روايت كرده است كه گفت: نزد پيامبر(ص) بوديم؛ پس علي‏(ع) وارد شد. پيامبر(ص) گفت: سوگند به آن كسي كه جانم در دست قدرت اوست، اين علي و شيعة او رستگارانند. و اين آيه نازل شد: «انّ الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات اولئك هم خير البريّة»؛ پس اصحاب پيامبر(ص) وقتي علي‏(ع) مي‏آمد، مي‏گفتند: «خير البريّه» آمد6.
ابن مردويه از علي‏(ع) روايت مي‏كند كه:
رسول خدا(ص) به من گفت: «آيا نشنيدي قول خداي متعال را كه فرمود: «انّ الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات اولئك هم خير البريّة» تو و شيعة تو، وعده‌گاه من و وعده گاه شما حوض است؛ وقتي امت‌ها براي حساب آورده شوند و پيشواي مسروران را دعوت كنند».7
اين گونه احاديث فراوان در صحاح شش گانه اهل سنّت ذكر شده‌اند و بر اين نكته تصريح دارند كه نبي اكرم‏(ص) نخستين كسي است كه تشيع را به پاداشت و آن را ايجاد كرد و به پيروان امام علي‏(ع)، صفات عاليه نسبت داده، آنان را به منزلت رفيع در بهشت بشارت داد.

تأييدكنندگان اين روايات

گروهي از علما ـ از قدما و مؤخّران ـ بر اين عقيده‏اند كه تشيع از زمان رسول خدا(ص) تشكيل و اعلام شد. بعضي از گفته‏هاي آنها به شرح زير است:
1. شيخ صدوق: ثقة الاسلام شيخ صدوق‏(ره) تصريح كرده است كه: «تشيع براي امام، امير المؤمنين‏(ع) در عهد رسول خدا(ص) بود و او شيعه را به بهشت بشارت داد».8
2. سعد قمي: وي تأكيد كرده است كه:
اوّلين گروه در اسلام شيعه است و آن گروه امام علي بن ابي‌طالب‏(ع) است كه به پيروي از او و اعتقاد به امامت او معروفند9.
همچنين قمي تصريح كرده است كه:
در پيشاپيش شيعه، نخستين صحابة پيامبر(ص) مثل صحابي مجاهد، عمّار ياسر و انقلابي بزرگ ابوذر غفّاري و مستشار پيامبر(ص) سلمان فارسي و مقداد بن اسود بودند كه به اسم شيعه ملقّب شدند.10
3. رازي نيز تصريح كرده كه: «به اين گروه، شيعة علي و ياران علي‏(ع) مي‏گفتند و پيامبر(ص) دربارة آنها گفته است:
بهشت مشتاق چهار نفر است: سلمان، ابوذر، مقداد و عمّار11.
4. شيخ مفيد: وي اين چهار صحابي رسول خدا(ص) را اركان چهارگانه ناميده است؛ يعني اركان اسلام12.
5. امام كاشف الغطا: شيخ محمّد حسين آل كاشف الغطا گفته است: «اوّل كسي كه بذر تشيع را در سرزمين اسلام كاشت، شخص صاحب شريعت اسلامي بود؛ يعني بذر تشيع، دوش به دوشِ بذر اسلام و پهلو به پهلو و به موازات آن قرار گرفته است»13.
6. علّامه مظفّر: علّامه شيخ محمّد حسين مظفّر گفته است:
«دعوت به تشيع در روزي كه ناجي بزرگ، محمّد(ص) صدايش را به كلمة «لا اله الّا الله» بلند كرد، شروع شد و آن زماني بود كه آية «و أنذر عشيرتك الأقربين» نازل شد و پيامبر(ص) بني هاشم را جمع كرد و آنها را انذار داد و گفت: «كدام يك از شما مرا ياري مي‏كنيد تا اينكه او برادر، وارث، وصيّ و خليفة من در بين شما بعد از من باشد؟» احدي جواب او را نداد مگر علي مرتضي‏(ع). رسول خدا(ص) به آنها گفت:
«اين برادر من و وزير من و وصيّ من و خليفة من در بين شما بعد از من است؛ از او بشنويد و او را اطاعت كنيد.» پس دعوت به تشيع ابوالحسن از سوي صاحب رسالت و هم‌زمان با دعوت براي شهادتين بود و از آنجاست كه ابوذر از شيعيان علي‏(ع) است».
شيخ مظفّر از محمّد كردعلي، مؤلف خطّاط شام، چنين نقل كرده است:
«گروهي از بزرگان صحابه به موالات علي‏(ع) در زمان رسول خدا(ص) شناخته شده بودند؛ مانند سلمان فارسي كه گفت: بيعت كرديم با رسول خدا(ص) بر سفارش به مسلمانان و امامت
علي بن ابي‌طالب‏(ع) و پيروي از او».
7. سعيد خدري: وي گفته است كه:
«مردم به پنج چيز مأمور شدند. چهار تا از آن را انجام دادند و يكي را ترك كردند و چون از چهار تا سؤال شد، گفت: نماز، زكات، روزة ماه رمضان و حجّ. گفته شد پس آن يكي چيست كه آن را ترك كردند؟ گفت: ولايت علي بن ابي‌طالب‏(ع)».14
معني آنچه شيخ مظفّر ارائه كرده، اين است كه تشيع همان موالات براي امام علي‏(ع) و اقرار براي او به ولايت عامّه بعد از نبي‏ اكرم(ص) است و اينكه او سزاوارتر از ديگران است و در نزديكي به
رسول خدا‏(ص)، مقام او اوّلين است.
گروه ديگري از بزرگان تأكيد و تأييد كرده‏اند كه:
«تشيع و ولايت‌پذيري ابي الحسن‏(ع) در زمان رسول خدا‏(ص) ايجاد شده و رسول اكرم(ص)، علي‏(ع) را از بعد خودش به عنوان خليفه و مرجع عام براي امت تعيين كرده است».

ساير ديدگاه‌ها

گروهي از مؤلفان بر اين عقيده‏اند كه تشيع در زمان پيامبر(ص) ايجاد نشده و بعد از آن به وجود آمده است. در زير، اسامي آنها و ديدگاهشان را مي‏آوريم:
1. ابن خلدون: وي معتقد است كه:
«شيعه در ايّام شورا پيدا شد و آنجا جماعتي از صحابه كه خود را پيرو و شيعة علي(ع) مي‏دانستند و معتقد بودند كه او سزاوارتر به خلافت است تا غير او، چون خلافت به غير او رسيد، ناراحت و متأسّف شدند؛ مانند زبير، عمّار بن ياسر، مقداد ابن اسود و ديگران و قوم براي سابقه و قدمت آنها در دين كاري جز نجوا و تأسّف و اندوه نكردند».15
اين رأي مورد اعتماد نيست؛ زيرا همان طور كه قبلاً توضيح داده شد، شيعه در زمان رسول خدا(ص) ايجاد شد و پيشواي آن، كه از بزرگان صحابه است، با حجّت بالغه با ابو‏بكر به احتجاج پرداخت و اين از محكم‏ترين اسناد سياسي‏اي است كه شيعه براي اثبات حقّانيت امام بر خلافت، به آن احتجاج مي‏كند.
2. ابن حزم: او بر اين عقيده است كه، شيعه بعد از قتل عثمان آشكار شد.
او مي‏گويد: «عثمان خليفه شد و دوازده سال حكومت كرد، تا اينكه مرد و با مرگ او اختلاف پيدا شد و امر شيعيان پا گرفت».16
3. عثمان بن عبدالله حنفي: اين شخص نيز بر ديدگاه ابن حزم تأكيد كرده و گفته است: «جدايي امت در زمان ابوبكر و عمر و عثمان نبود و همانا بعد از كشته شدن عثمان، رافضه آشكار شد».17
آنچه ابن حزم و حنفي گفته‌اند، دلايل علمي ندارد؛ چون ظهور شيعه و ايجاد آن در زمان رسول خدا‏(ص) بوده و تشكيل دولت شيعه بعد از كشته شدن عثمان و به پيروي از امام علي‏(ع)، فقط به دليل خلافت و امر حكومت بود و به دنبال آن عدل و مساواتي شروع شد كه مردم مانند آن را نديده بودند و همان عدالت بود كه موجب انتشار تشيع و موالات براي اهل بيت(ع) در همة گروه‏هاي اسلامي گرديد.
4. ابن نديم: وي بر اين باور است كه:
«شيعه هنگامي به وجود آمد كه طلحه و زبير با علي‏(ع) مخالفت كردند و آن را به بهانة خون‏خواهي عثمان بن عفان رد كردند و علي‏(ع) آنها را متمرّد دانست و با آنها جنگيد. پس هر كس پيروي از علي كرد، او را شيعه ناميدند و علي به آنها مي‏گفت شيعة من و آنان را طبقة اصفيا، اوليا، شرطة الخميس و اصحاب مي‏ناميد».18
بر حسب آنچه ما بيان كرديم، ظهور شيعه در زمان رسول خدا(ص) بود و تمرّد طلحه و زبير و عايشه از حكومت علي(ع)، مطلقاً دخالتي در ايجاد شيعه ندارد.
5. طه حسين: متن آنچه دكتر طه حسين بيان كرده، اين‏گونه است:
«شيعه به معني دقيق كلمه، آنطور كه نزد فقها و متكلّمان و مورخّان معروف است، در زمان علي(ع) يافت نمي‏شد و بعد از مرگ او، به مدّت كمي به وجود آمد. كلمة شيعه در زمان علي‏(ع)، معني لغوي قديمي را كه در سوره‏هاي قصص و صافات آمده است، داشت:
و دخل المدينة علي حين غفلة من أهلها فوجد فيها رجلين يقتتلان هذا من شيعته و هذا من عدوّه فاستغاثه الّذي من شيعته علي الّذي من عدوّه فوكزه موسي فقضي عليه19.
و إنّ من شيعته لإبراهيم.20
كلمة شيعه در اين دو آيه و آيات ديگر از اين دست، به معناي فرقه‏اي از پيروان و انصار است؛ آنهايي كه موافق رأي و روش كسي يا گروهي عمل مي‏كنند. مردي كه شيعة موسي بود، فردي از بني اسرائيل بود و مردي كه از دشمنان موسي بود، از مصريان بود.
به اين طريق مفسّران قدما، كه تفسير را از فقهاي اصحاب نبي گرفته‏اند، اين آيه را كه «ابراهيم شيعة نوح بوده است»، به معناي پيرو سنّت، راه و رأي او و متديّن به دين او گرفته‏اند. همان‌گونه كه دستة ديگر از مفسّران نيز مي‏گويند كه شيعة علي(ع) در زمان خلافت او، همان اصحاب او بودند كه با او بيعت كردند و پيرو رأي او شدند.
با اين نظر، شيعه نبودن و بودن مساوي است با كسي كه با او جنگيده است يا با او نجنگيده است. لفظ شيعه در زمان علي تنها منحصر به اصحاب او نمي‏شده است و براي معاويه نيز شيعياني بوده كه آنها افرادي از شام و ديگر شهرها بودند كه از او پيروي مي‏كردند».
طه حسين در ادامه گفته است:
«به اين ترتيب در زمان علي(ع)، لفظ شيعه به معني معروف نزد فقها و متكلّمان در آن زمان نبوده، بلكه دلالت به معني قريب آن مي‏كرده است و در آن معني در قياس با همة دشمنان استعمال مي‏شده است. نصّي قديمي نمي‏شناسم كه در آن لفظ شيعه به علي‏(ع) قبل از وقوع فتنه اضافه شده باشد. بنابراين براي علي(ع) قبل از وقوع فتنه، شيعه‏اي كه نسبت به بقية امت ظاهر و ممتاز باشند، نبوده است».
او اضافه كرده است:
«و به طور كلّي مي‌توان گفت كه براي علي‏(ع) شيعه‏اي ممتاز از امت، قبل از فتنه وجود نداشته است كه فقها و متكلّمان در اثناي حكومت او بشناسند»21.
بنا به آنچه طه حسين بيان كرده، بعضي اشكالات وارد است:
اوّلاً، گفتة او كه، شيعه به معني دقيق نزد فقها، متكلّمان و مورّخان در زمان زندگي علي‏(ع) يافت نمي‏شود و بعد از وفات او به مدّت كمي پيدا شده است، خالي از تأمّل نيست. حقيقت مطلب اين است كه شيعه به معني واقعي در زمان رسول خدا(ص) پيدا شد و بزرگان صحابه، خود را به امامت اميرمؤمنين‏(ع) معتقد مي‏دانستند. به علاوه آن دسته از احاديث نبوي كه در آن به فضيلت شيعيان امام‏(ع) و منزلت و كرامت آنها نزد خداي متعال اشاره شده، مؤيّد
اين حقيقت است.
ثانياً، او بيان كرده كه در نصوص قديمي، قبل از وقوع فتنه، نسبت شيعه به علي‏(ع) وجود نداشته است. امّا ما تعدادي از نصوص نبوي را كه در آن لفظ شيعه به امام علي‏(ع) اضافه شده و پيروان امام‏(ع) و صفات كريمه‏اي از آنها را بيان كرده است، نقل كرديم. فقط مي‏توان گفت كه ايشان تحقيقي از مصادر حديث نكرده است تا از آن مطلع شود.
ثالثاً، او ذكر كرده كه براي امام‏(ع) شيعة خاص و متمايزي قبل از فتنه و بعد از آن و در اثناي خلافت ايشان نبوده است و اين نيز جاي تأمّل دارد. براي امام‏(ع) شيعيان مشخّصي وجود داشت و آنها از بزرگان اسلام و مشاهير صحابه مثل صحابي جليل القدر، عمّار بن ياسر، ابوذر، حجر بن عدي، ميثم تمّار، رشيد هجري و غير آنها بودند كه سيد محسن عاملي در دايرةالمعارف خود ـ اعيان‏الشيعه ـ اسامي آنها را بيان كرده است و بيشتر آنها با امام علي‏(ع) در واقعة صفّين بودند؛ از انصار هشتاد و هفت نفر، از آنهايي كه در بيعت رضوان حاضر بودند نهصد نفر و مجموع صحابه‏اي كه با او بودند، دو هزار و هشتصد نفر. بنابر آنچه عاملي ذكر كرده، در واقع براي امام‏(ع) شيعياني متمايز و معروف به
ولايت او وجود داشته است.
6. برنارد لويس: نظر برنارد لويس مستشرق در اين باره چنين است:
«تأسيس شيعه بعد از كشته شدن اميرالمؤمنين‏(ع) و شهادت امام حسين‏(ع) بوده است و اين دو نفر، در پيدايش تشيع انقلابي به رنگ مهدويّت تأثير داشته‏اند».
اين رأي هم موثّق نيست؛ زيرا همان‏گونه كه ما اشاره كرديم، تشيع در زمان رسول خدا(ص) ظاهر شد و انتشار آن در زمان خلافت اميرمؤمنين‏(ع) بود. مردم عدالت او و بي‌رغبتي‌اش به لذّات دنيا و بناي او را در مصلحت عامّه ديدند. احاطة كاملش به جميع علوم و معارف، او را مبدل به مدرسة درخشاني كرد؛ مملوّ از چيزهايي كه انسان با آن ارتقا مي‏يافت. امام علي‏(ع) به بيشتر مسلمانان ثابت كرد كه وارث كمالات و علوم انبيا(ع) است.
مالك اشتر خطاب به مردم مي‏گويد:
اي مردم، اين [امام علي‏(ع)] وصي اوصيا و وارث علم انبيا است22.
همچنين از مهم‏ترين اسباب در انتشار تشيع و اشاعة آن در بين مسلمانان، شهادت ريحانة رسول‏الله‏(ص)، امام حسين‏(ع) بود؛ كسي كه بر طاغوت زمانش ـ يزيد بن معاويه ـ خروج كرد تا با اين كار، حكومت قرآن و عدالت اسلام را برقرار كند؛ خيرات خدا را بين فقرا و بدبختان جهان انتشار دهد؛ به تمام عوامل شكست و تخلّف در عالم عربي و اسلامي پايان دهد و در اين راه و به خاطر هدف مقدسش، به ‏صورت وحشتناكي ـ كه تاريخ نمونة آن را در قساوت به خود نديده است ـ به شهادت رسيد و از ترس آن، وجدان عالمي متزلزل شد و بيشتر مردم با حسرت و اندوه به تشيع و ايمان به مبادي اهل‌بيت(ع) گردن نهادند.

پي نوشت :

1. مجمع الزوائد، ج 9، ص 131؛ كنوز الحقائق، ص 188، الاستيعاب، ج 2، ص 457.
2. صواعق المحرقة، ص 93؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 131.
3. كنوز الحقائق، ص 92.
4. همان، ص 82.
5. الصواعق المحرقة، ص 96.
6. الدرّ المنثور.
7. همان.
8. طبقات الشيعة، فضائل الشيعة.
9. المقالات و الفرق،ص 15.
10. فرق الشيعة، ص 15.
11. الزينة ورقة، ص205.
12. الزينة ورقة، ص 205؛ والاختصاص، ص 6.
13. أصل الشيعة و أصولها.
14. زندگي امام صادق(ع)، ج 7، ص 181.
15. العبر.
16. الفصل في الملل والنحل، ج 2، ص 80.
17. الفرق المتفرقة بين أهل الذيغ والزندقة، ص 6.
18. الفهرست، ص 175.
19. سورة قصص، آية 15.
20. سورة صافات، آية 83.
21. الفتنة الكبري، ص 603، ج 2، ص 601.
22. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 151.

منبع: ماهنامه موعود شماره 89




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.