دما فزایی (Hyperthermia)

در اواخر قرن نوزدهم مشاهده شد که آن دسته از بیماران سرطانی که به عفونت‌های شدید ولاجرم تب‌های بالا مبتلا بودند، گاه‌ گاهی علایمی دال بر پسرفت جزئی یا کامل تومورهای‌شان بروز می‌دهند. گفته می‌شد که این
شنبه، 31 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
دما فزایی (Hyperthermia)
 دما فزایی (Hyperthermia)

مترجم: فرید احسانلو


منبع: راسخون

در اواخر قرن نوزدهم مشاهده شد که آن دسته از بیماران سرطانی که به عفونت‌های شدید ولاجرم تب‌های بالا مبتلا بودند، گاه‌ گاهی علایمی دال بر پسرفت جزئی یا کامل تومورهای‌شان بروز می‌دهند. گفته می‌شد که این پسرفت‌ها یا از تحریک سیستم‌های ایمنی توسط عفونت‌ها ناشی می‌شوند، یا نتیجة اثر مستقیم دما فزایی ایجاد شده از تب‌اند و یا معلول هردوی آن‌ها. به دنبال این مشاهدات، بررسی‌های بالینی با استفادة منظم از دمافزایی برای معالجة سرطان به عمل آمد. در این مطالعات «تب» را به طور مصنوعی در بدن بیمار ایجاد می‌کردند؛ با تزریق سموم میکروبی (تب‌زاها) به بیمار و یا با قرار دادن بیمار در اتاقک‌های گرم شده. اما تا اواسط سال‌های 1310/1930 استفاده از دمافزایی کلی (تمام بدن) برای درمان سرطان تقریباً به کلی منسوخ شده بود؛ بی‌شک یکی از علل این امر نتایج ناامید کننده‌ای بود که از این روش عاید می‌شد، ولی دلیل دیگری نیز وجود داشت و آن ظهور روش‌های مؤثر ضد سرطان، به ویژه روش پرتو درمانی بود.
طی چند دهۀ گذشته علاقۀ مجددی نسبت به دمافزایی به وجود آمده و فعالیت‌های مربوط به معالجۀ تومورهای بدخیم به سرعت افزایش یافته است. ضمن این سال‌ها، از بررسی‌های آزمایشگاهی بر روی سلول‌ها و حیوانات معلوم شده است که در دماهای بالاتر از 42/5 درجۀ سلسیوس و در مدت کافی (مثلا 30 تا 60 دقیقه) سلول‌ها به کلی از بین می‌روند و هم ‌چنین قابلیت تابش یوننده برای انهدام سلول‌ها افزایش می‌یابد (هان). مهم‌تر از همه، به نحو قانع‌کننده‌ای معلوم شده است که هم عمل مستقیم یاخته‌کُشی و هم حساس‌ سازی در برابر تابش که هر دو از گرما ناشی می‌شوند، عموماً در مورد سلول‌های واقع در بافت‌های بدخیم مشهودترند تا برای سلول‌های واقع در بافت‌های معمولی مجاور (هان). روش دما فزایی بالینی ـ‌که با توجه به یررسی‌های زیست‌شناختی و فیزیولوژیکی اساس محکمی دارد ـ در حال حاضر در تعدادی از مؤسسات در آمریکا، کانادا، اروپا و ژاپن برای گرمایش موضعی و ناحیه‌ای بافت‌ها به وفور مورد استفاده قرار می‌گیرد، اگرچه دما فزایی کلیِ ایجاد شده توسط عوامل فیزیکی (و نه تب ‌زاها) تنها در مراکز معدودی در جهان ارائه می‌شود. یک دورۀ کامل دما فزایی بالینی نوعاً از سه تا ده نوبت معالجه تشکیل می‌شود که هر نوبت بین 30 تا 60 دقیقه طول می‌کشد. هر دو یا سه نوبت در طول یک هفته گنجانده می‌شود. نتایجی که تا کنون به دست آمده حاکی از آن است که دمافزایی اگر همراه با مثلا پرتودرمانی به کار گرفته شود، می‌تواند باعث پسرفت سریع و اساسی تومورها شود بدون آن‌که بر روی بافت‌های سالم اثر قابل ملاحظه‌ای داشته باشد.
گرمای لازم برای دما فزایی موضعی و ناحیه‌ای، از انرژی تأمین می‌شود که عوامل فیزیکی به بافت‌ها می‌رسانند. از جملۀ این عوامل عبارتند از تابش الکترومغناطیسی در بسامدهای خیلی بالای میکروموج، میدان‌های الکتریکی در بسامدهای رادیویی، و امواج فراصوتی در بسامدهایی بین 0/3MHz تا 3MHz (ناسبام 1982). در دمافزایی موضعی، میکروموج‌هایی با بسامدهای بین 300 تا 2450 مگاهرتز که می‌توانند تا اعماق 3 تا 4 سانتی‌متری بافت را گرم کنند، از بیرون (به وسیلۀ لوله‌های موج‌بر) به بدن بیمار تابانده می‌شوند. در بسامدهای خیلی پایین‌تر، مثل 50 تا 100MHz، تابش الکترومغناطیسی می‌تواند تا عمق 15 سانتی‌متری بافت را گرم کند و بدین ترتیب تومورهایی که درست در میان بدن قرار گرفته‌اند درمان می‌شوند.
اما در چنین بسامدهایی، دمافزایی لزوماً ناحیه‌ای است، زیرا باید دهانۀ لولۀ موج‌بر بزرگ باشد که این امر منجر به ذخیرۀ مقادیر قابل ملاحظه‌ای از انرژی در عمق‌های مختلف بین سطح و مرکز بدن خواهد شد. برای ایجاد دمافزایی موضعی تا عمق 6 سانتی‌متری، می‌توان از یک باریکۀ امواج فراصوتی (که از بیرون تابانده می‌شود) استفاده کرد. علاوه بر این، می‌شود با به کار گرفتن تعدادی مبدل امواج فراصوتی، یک آرایۀ چند باریکه‌ای درست کرد که امواج حاصل از آن می‌توانند، برخلاف امواج الکترومغناطیسی، تا اعماق 15 سانتی‌متری نیز گرمایش موضعی ایجاد کنند. امواج فراصوتی نمی‌توانند، حتی تا اعماق کم، در استخوان نفوذ کنند و در تمام سطوح مشترک‌ـ بافت‌‌ هوا، تقریباً به طور کامل بازتابیده می‌شوند. بنابراین دمافزایی حاصل از امواج فراصوتی، تنها در ناحیه‌های محدودی از بدن کارآیی خواهد داشت.
در حال حاضر دماسنجی بالینی ‌ـ‌ یعنی اندازه‌گیری توزیع دمای حاصل از دمافزایی بالینی ‌ـ انحصاراً به وسیلۀ کاوه‌های درونی انجام می‌گیرد. تا همین اواخر فقط کاوه‌های هادی با اتصالات فلزی مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند. چنین کاوه‌هایی‌ـ مثل مقاومت‌های گرمایی استاندارد و ترموکوپل‌های موجود در سوزن‌های زیرپوستی 20 تا 29 و لوله‌های پلاستیکی‌ـ مستقیماً در معرض میدان قرار می‌گیرند، این امر منجر به گرمایش مستقیم خودِ کاوه و اختلال در خواندن درجات آن می‌شود و خطای اندازه‌گیری دما در چنین شرایطی می‌تواند قابل ملاحظه باشد. اما طی چند سال گذشته کاوه‌هایی ساخته شده‌اند که به خوبی از تأثیر میدان‌های الکترومغناطیسی مصون می‌مانند. در حال حاضر برای دماسنجی در دمافزایی بالینی معمولا از دماسنج‌هایی مثل کاوه‌های مقاومتی با مقاومت ویژۀ زیاد و با، اتصالات پلاستیک کربن‌دار (به شکل لوله‌های 16) و کاوه‌های اپتیکی کاملاً عایق (به صورت سوزن‌های با مجرای 16 تا 20) استفاده می‌شود. کاوه‌های اپتیکی شامل احساس‌گرهای اپتیکی مخصوص و تارهای اپتیکی هستند. دماسنجی برونی، به وضوح مزیت‌هایی بر دماسنجی درونی دارد و به همین مناسبت دماسنجی برونی موضوع پژوهش‌های بسیاری بوده و هنوز هم هست. فنونی که به این منظور به کار می‌روند و یا تحت بررسی هستند عبارتند از دمانگاری فروسرخی، دمانگاری میکروموجی (رادیومتری) و بازسازی فراصوتی. اما صرف‌‌نظر از دمانگاری فروسرخی که در بازار موجود است، ولی تنها در مورد سطح بدن اطلاعاتی به دست می‌دهد، فعلا هیچ دماسنج برونی که برای احتیاجات دمافزایی بالینی کاملا مناسب باشد وجود ندارد.
تا به امروز، با توجه به دلایل محکم و مشاهدات دل‌گرم کننده در مورد دمافزایی، آیندۀ گرما درمانی به عنوان یک شیوۀ معالجۀ سرطان، درخشان به نظر می‌رسد. اما توسعۀ رضایت‌بخش دمافزایی به عنوان یک روش مطمئن و مؤثر برای معالجۀ بیماری‌های بدخیم، نهایتاً بستگی خواهد داشت به این‌که تا چه حدی می‌شود فیزیک و فیزیولوژی گرمایش موضعی، ناحیه‌ای، و کل بافت‌های انسان را درک کرد و آن‌ها را با طرح و تجویز گرما درمانی مرتبط ساخت. آینده، هرچه باشد، ارزش دمافزایی به عنوان یک ابزار بالینی، توسط جنبه‌های فیزیکی مثل ذخیرۀ انرژی، انتقال گرما و دماسنجی در بدن، تعیین و شاید هم محدود خواهد شد.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.