امام شناسي در سبک زندگي رضوي (ع)

مسأله هدايت و رهبري جامعه اسلامي پس از آخرين فرستاده الهي يکي از مسائل مهم و بنيادين در انديشه اسلامي است. در منظومه فکري شيعه، امامت منصبي الهي است که تداوم رسالت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)
چهارشنبه، 4 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
امام شناسي در سبک زندگي رضوي (ع)
امام شناسي در سبک زندگي رضوي (ع)

نويسنده: محمدتقي فعّالي

 
مسأله هدايت و رهبري جامعه اسلامي پس از آخرين فرستاده الهي يکي از مسائل مهم و بنيادين در انديشه اسلامي است. در منظومه فکري شيعه، امامت منصبي الهي است که تداوم رسالت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است؛ از اين رو امام بايد از صلاحيت ها و فضيلت هاي ويژه‌اي برخوردار باشد تا در استمرار بخشيدن به رهبري پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) توفيق يابد. در روايات اسلامي، تعاليم والايي درباره اصل امامت و ابعاد مختلف آن بيان شده است. شخصي از امام رضا (عليه السلام) پرسيد: آيا زمين از حجّت الهي خالي مي‌ شود؟ امام رضا (عليه السلام) پاسخ فرمود:
اگر زمين به اندازه يک چشم برهم زدن از حجّت خالي شود، اهل خود را فرو مي‌ برد. (1)

1) چيستي

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
امامت جايگاه و مرتبه انبيا و ميراث اوصيا است. امامت خلافت خدا و رسول او و مقام اميرالمؤمنين و ميراث حسن و حسين (عليه السلام) است. به راستي امام سررشته امور دين، و نظام کل کار مسلمين و مايه صلاح دنيا و عزّت اهل ايمان است. (2)

2) ضرورت امامت

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
چون آفريدگان بر حدّ محدودي قرار گرفته و فرمان يافته‌اند که از اين حدّ درنگذرند تا کارشان تباه نشود، اين کار جز به آن ميسّر نمي‌شود که بر ايشان اميني بگمارند تا آنان را از تجاوز از حدّ و درآمدن به ناحيه‌اي که براي ايشان ايجاد خطر مي‌ کند بازدارد، چه اگر چنين نمي‌بود، هيچ کس لذّت جويي و سودمندي خود را به خاطر جلوگيري از تباه شدن ديگران فرونمي گذاشت. پس براي مردمان سرپرستي قرار داده شد تا از فساد و تباهي بازشان دارد و حدود و احکام را در ميان ايشان اقامه کند.
علت ديگر اين است که هيچ جمعيت و ملّتي را نمي‌يابيم که بدون سرپرست و زمام دار بتواند باقي بماند و به زندگي اجتماعي خود ادامه دهد؛ زيرا براي دين و دنياي آن ها چنين شخصي لازم و ضروري است و حکمت خداوند حکيم اجازه نمي‌دهد که جامعه را در چنين امر مهم و ضروري (بدون تعيين امام و سرپرست) رها کند. با اين که او مي‌ داند که وجود امام و رهبر ضروري است و موجوديّت و حيات ملّت در گرو آن است. تا در پرتو چنان امامي با دشمنان مقابله کند و اموال عمومي را عادلانه تقسيم کند و عبادت هاي همچون نماز جمعه و جماعت را برپا دارند. و دست ستمگران را از حريم مظلومان کوتاه نمايد.
اگر خداوند براي ملّت، امام و سرپرست اميني و پاسداري امانت دار قرار ندهد، دين و احکام اسلام به فرسودگي وکهنگي کشيده خواهد شد و به مرور زمان از بين خواهد رفت و سنّت ها و احکام الهي تغيير مي‌ يابد و بدعت گزاران مطالبي بر آن مي‌ افزايند و ملحدان و بي دينان چيزي از آن کم مي‌ کنند و آن را به نام دين و رنگ اسلامي خوراک جامعه اسلامي مي‌ کنند. زيرا مردم از نظر آگاهي و شناخت کامل نيستند و نياز به آموزش و فراگيري دارند. از طرف ديگر داراي افکار مختلف و هواها و خواسته هاي متفاوتي هستند. پس اگر سرپرست و نگهباني براي اسلام و احکام آن که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آورده استقرار ندهند، هم مردم فاسد مي‌ شوند و هم شرايع آسماني و سنت ها و احکام و ايمان، دگرگون خواهد شد و نتيجه اين تغييرات و دگرگوني، فساد و تباهي همه بشريت خواهد بود. (3)
[امام] خيرخواه بندگان خدا و نگهبان دين است. (4)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
به راستي امامت زمام دين، مايه نظام مسلمانان، صلاح دنيا و عزّتمندي مؤمنان است. همانا امامت ريشه اسلام بالنده و شاخه بلند آن است. کامل شدن نماز و زکات و روزه، حج، جهاد و فراواني غنايم و صدقات، اجراي حدود و احکام و نگه داشتن مرزها و اطراف کشور، به وسيله امام انجام مي‌ گيرد. امام است که حلال خدا را حلال و حرام او را حرام مي‌ کند و حدود الهي را برپا داشته و از دين خدا دفاع مي‌ کند و با بيان حکمت آميز و اندرزهاي نيکو و دليل هاي رسا، مردم را به سوي پروردگار خود دعوت مي‌ کند. (5)
سليمان بن جعفر حميري مي‌ گويد از امام رضا (عليه السلام) پرسيدم: آيا زمين بدون حجّت باقي مي‌ ماند؟ حضرت فرمود:
اگر زمين به اندازه چشم برهم زدن از حجّت خالي باشد، اهلش را فرو مي‌ برد. (6)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
ما حجّت خدا هستيم در روي زمين و خليفه او در ميان بندگان و امين اسرار خدا و کلمه تقوا و دستاويز محکم گواهان خدا و نشانه هاي او در ميان مردم. به واسطه ما خداوند آسمان ها و زمين را از ريزش نگه مي‌ دارد. به واسطه ما باران مي‌ بارد و رحمت خدا پراکنده مي‌ گردد. زمين خالي از رهبري ما خانواده نخواهد بود چه ظاهر و آشکار باشد و يا پنهان و ترسان. اگر يک روز خالي از حجّت باشد، مانند دريا اهلش را فرو مي‌ برد. (7)

3) جايگاه امام

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
امامت مقامي است که ابراهيم خليل (عليه السلام) پس از آنکه به مقام نبوّت و خلّت دست يافت در مرتبه سوم، به درجه و فضيلت امامت مفتخر گرديد و خداوند ايشان را به مقام امامت مشرف کرد. و نامش را به وسيله آن بلند نمود. ابراهيم (عليه السلام) از شادماني عرض کرد: از ذريه و نژاد من هم؟ و خداوند بلندمرتبه فرمود: عهد و فرمان من به دست ظالمان نخواهد رسيد. اين آيه، امامت هر ظالمي را تا روز قيامت باطل کرد و آن را مخصوص برگزيدگان پاک ساخت. (8)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
به راستي امانت اندازه‌اي فراتر و مقامي والاتر و موقعي بالاتر و آستاني منيع تر و عمقي فروتر از آن دارد که مردم با عقل خود بدان رسند يا با رأي و نظر خود آن را درک کنند. (9)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
امامت خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام اميرالمؤمنين است و ميراث حسن و حسين است. به راستي امامت زمام دين و نظام مسلمين و عزت مؤمنين است امامت بنياد پاک اسلام و شاخه با برکت آن است، بوسيله امامت نماز و روزه و زکات و حج و جهاد درست مي‌ شوند، غنيمت و صدقات بسيار مي‌ گردند، حدود و احکام اجرا مي‌ شوند، مرزها و نواحي کشور مصون مي‌ شوند، امام حلال و حرام خدا را بيان مي‌ کند و حدود خدا را برپا مي‌ دارد و از دين خدا دفاع مي‌ کند و با حکمت و پند نيک و دليل رسا به راه خدا دعوت مي‌ نمايد، امام مانند آفتاب در عالم طلوع کند و بر افق قرار گيرد که دست و ديده مردم بدان نرسد، امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور برافروخته و ستاره رهنما در تاريکي شب ها و بيابان هاي تنها و گرداب درياها است، امام آب گوارايي است براي تشنگي و رهبري به حق و نجات بخش از نابودي است، امام چون آتشي است براي سرمازدگان و دليلي است در تاريکي ها که هر که از آن جدا شود هلاک است.
امام ابري است بارنده، باراني است سيل آسا، آفتابي است فروزان و آسماني است سايه بخش و زميني است گسترده و چشمه‌اي است جوشنده و غدير و باغي است، امام اميني است يار و پدري است مهربان و برادري است دلسوز و پناه بندگان خدا است در موقع ترس و پيشامدهاي بد، امام امين خداي عز و جل است در ميان خلقش و حجت او است بر بندگانش و خليفه او است در بلادش و دعوت کننده به سوي خداي عز و جل است و دفاع کننده از حقوق خداي جل جلاله است.
امام کسي است که از گناهان پاک است و از عيوب برکنار است، به دانش مخصوص است وبه حلم و بردباري موسوم، نظام دين است و عزت مسلمين و خشم مناقين و هلاک کفار، امام يگانه روزگار خود است، کسي با او برابر نيست و دانشمندي با او همسر نيست، جايگزين ندارد، مانند و نظير ندارد، بدون تحصيل مخصوص به فضل و از طرف مفضل بدان اختصاص يافته، کيست که به حق شناسايي امام برسد يا تواند او را انتخاب کند؟ (10)
امام رضا (عليه السلام) در مسير حرکت از مدينه به خراسان وقتي از شهر نيشابور مي‌ گذشتند، برخي از مردم از ايشان درخواست سخني براي يادگاري کردند. حضرت (عليه السلام) حديثي را به نقل از پدران بزرگوار خود از جانب خداوند بلند مرتبه بيان فرمود:
«لا إِلَهَ إِلا الله» قلعه من است و هر کس وارد اين قلعه شود از عذاب من در امان خواهد بود. با وجود شرايط آن، و من از شرايط آنم. (11)

4) راه هاي شناخت امام

حسن بن جهم مي‌ گويد: روزي امام رضا (عليه السلام) در مجلس مأمون حاضر بود و تعدادي از فقيهان و متکلّمان از فرقه هاي مختلف در آن حضور داشتند. در اين مجلس از امام رضا (عليه السلام) از راه هاي شناخت مدعيان امامت سؤال شد. حضرت در پاسخ فرمود: به وسيله نص و دليل. سپس پرسشگر از نشانه هاي امام پرسيد. حضرت رضا (عليه السلام) نشانه هايي را بيان فرمود: (12)
- برخورداري از علم و دانش الهي
- به اجابت رسيدن دعاي او
- آگاهي از درون انسان ها
- تأييد و همراهي روح القدس
در روايت ديگري ابن ابي نصر مي‌‌گويد: به امام رضا (عليه السلام) گفتم: وقتي که امام بميرد به چه وسيله‌اي امام بعد از او شناخته مي‌ شود؟ حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: امام نشانه هايي دارد: (13)
- بزرگ ترين فرزند پسرِ پدرش است.
- داراي فضيلت و وصيت است و معروف است، به گونه‌اي که يک شترسوار که از خارج شهر وارد شهر شود، و سؤال کند: فلان امام به که وصيت کرده است؟ مي‌گويند: به فلاني.
- سلاح در ميان ما چون تابوت در ميان بني اسرائيل است و امام به همراه سلاح است هر جا که باشد.
علي بن حسن بن علي بن فضال از پدرش از حضرت ابي الحسن علي بن موسي الرضا (عليه السلام) روايت کرده است که آن جناب فرمود:
براي امام علاماتي است از آن جمله آنکه امام بايد داناترين مردم و بهترين مردم در حکم کردن و با کفايت ترين مردم و بردبارترين مردم و شجاع ترين مردم و سخي ترين مردم و عابدترين مردم باشد و بايد متولد شود درحالتي که ختنه شده باشد و پاک و منزه باشد از کثافات و ببيند از عقب سر چنان که از پيش روي بيند و او را سايه نباشد و هرگاه از شکم مادر به زمين آيد بر دو کف دست به زمين آيد در حالتي که آواز او به شهادتين بلند باشد و محتلم نشود و چشم او در خواب باشد اما قلب او بايد بيدار باشد و محتلم نشود و چشم او در خواب باشد اما قلب او بايد بيدار باشد و بايد حديث زياد گويد.
زره رسول خدا بر قامت او موزون باشد و بول و غايط او را کسي نبيند زيرا که زمين از جانب رب العالمين مأمور است که هر چه از او بيرون آيد بلع کند و بايد خوشبوتر از بوي مشک باشد و أولي باشد به مردم از خود ايشان و مهربان تر باشد به مردم از پدران و مادران ايشان و تواضع او زياد از مردم باشد و امر خدا را بيشتر از مردم و زودتر امتثال کند و خود را از نهي زودتر بازدارد يعني اهتمام او در اين دو مرحله زيادتر باشد و دعاي او مستجاب باشد به نوعي که اگر بر سنگ خارا نفرين کند دو نيمه شود و سلاح رسول خدا در نزد او باشد و شمشير او ذوالفقار باشد و در نزد او باشد صحيفه که اسماء شيعيان او تا روز قيامت ثبت است و در نزد او صحيفه باشد که نامهاي دشمنان او تا روز قيامت ثبت است و جامعه در نزد او باشد و آن صحيفه‌اي است که هفتاد زراع است طول او و جميع آنچه فرزندان آدم احتياج دارند در آن ثبت است و جفر اکبر و جفر اصغر است حتي ديه خراشيدن پوست بدن انسان و نصف پوست و ثلث پوست و مصحف فاطمه (عليه السلام) در نزد او باشد و در حديث ديگر است که امام به روح القدس مؤيد و منصور است و ميان او و خدا عمودي از نور است که در آن عمود است اعمال بندگان و هر وقت به آن احتياج پيدا کند از براي رهنمايي مطلع مي‌ شود بر آن و چون از براي او باز کنند دانا شود و چون برهم پيچند چيزي از آن نداند و امام متولد مي‌ شود و از او ولد به وجود مي‌ آيد و صحيح مي‌ شود و مريض مي‌ شود و مي‌ خورد مي‌ آشامد و بول مي‌ کند و غايط مي‌ کند و نکاح مي‌ کند و خواب مي‌ رود و سهو و نسيان از براي او است و شاد مي‌ شود و غمگين مي‌ شود و گريه مي‌ کند و مي‌ خندد و حيات دارد و مي‌ ميرد و قبر او را پنهان مي‌ کنند و زيارت کرده مي‌ شود و در آخرت محشور مي‌ شود و در موقف مي‌ آيد و در معرض حساب بر مي‌ آيد و از او سؤال مي‌ کند و ثواب به او عطا مي‌ شود و شفاعت کرده مي‌ شود و به سبب ده خصلت که در او است راهنمايي مي‌ کند يکي در علم و دانشوري و ديگري در مستجاب شدن دعاي او هر چه از خداوند به خواهد و هر چه از وقايع و حوادث که پيش از وقوع آنها خبر دهد به علت عهدي که از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نزد او معهود است و از پدران خود ارث برده و ايشان از يکديگر ارث مي‌ برند تا برسد به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و اين عهدي است که جبرئيل امين از جانب رب العالمين با پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) کرده است و تمام يازده نفر امام که بعد از پيغمبرند کشته شوند بعضي به شمشير و آنها دونفرند يکي اميرالمؤمنين (عليه السلام) و ديگري حسين (عليه السلام) و باقي به زهر ستم شهيد شدند و هر امامي را طاغي زمان خودش شهيد کند و جريان اين امر بر آنها از روي حقيقت و صحت است نه آنچنان که غلات و مفوّضه گويند چه ايشان گويند که از روي حقيقت کشته نشوند بلکه بر مردم چنين نمايد و دروغ گويند از رحمت خدا دور باشند امر احدي از پيغمبران و حجت هاي خدا بر مردم اشتباه نشد مگر امر عيسي (عليه السلام) زيرا که او از زمين زنده بالا رفت و او را در ميان زمين و آسمان قبض روح کردند پس از آن به اسمانش بالا بردند و روحش را به او رد کردند اينست که حق تعالي مي‌ فرمايد إِذ قالَ اللهُ يا عِيسي إِنِّي مُتَوَفِّيکَ وَ رافِعُکَ إِلَيَ و ياد کن‌اي محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) وقتي را که خدا فرموده‌اي عيسي من تمام کننده اجل توام به اين وجه کن من نگاه دارنده توأم از قتل يهود تا وقتي که اجل مکتوب تو در رسد تو را بميرانم و بر دارنده توأم به سوي کراميت خود يعني بعد از قبض روح تو به مواضع ملائکه ات برسانم که آسمان است و حق تعالي حکايت مي‌ کند از قول عيسي در روز قيامت و کُنتُ عَلَيهِم شَهِيداً ما دُمتُ فِِيهِم فَلَمَّا تَوَفَّيتَني کُنتَ أنتَ الرَّقِيبَ عَلَيهِم وَ أَنتَ عَلي کُلِّ شَيءٍ شَهيدٌ و گواه بودم من بر احوال و افعال اين امت مادام که در ميان ايشان بودم پس آن هنگام که مرا قبض روح کردي از دار دنيا به دار آخرت بردي تو بر ايشان نگهبان بودي و بر احوال ايشان اطلاع داشتي و تو بر همه چيز گواهي و اطلاع داري و مي‌ گويند کساني که در امر ائمه (عليه السلام) از حد خود تجاوز نمودند که چگونه مي‌ شود که جايز باشد امر عيسي (عليه السلام) بر مردم مشتبه باشد و به نظر ايشان چنان نمايد و حال اينکه واقع امر غير از آن بود و جايز نباشد که امر ائمه (عليه السلام) به نظر خلق چنين نمايد که آنها را کشتند و چيزي که سزاوار است درجواب ايشان گفته شود اينست که عيسي (عليه السلام) متولد شد بدون پدر پس چرا جايز نباشد که ائمه (عليه السلام) متولد شوند و از براي آنها پدران نباشد و اينها جرأت نمي‌کردند بر اظهار مذهب خودشان در اين باب و هرگاه جايز باشد که جمع پيغمبران و رسولان و حجت ها بعد از آدم (عليه السلام) از پدر متولد شده باشند و از ميان ايشان عيسي (عليه السلام) بدون پدر متولد شده باشد جايز است که امر او در غير از او از پيغمبران و رسولان بر مردم اشتباه باشد و چنان نمايد و حال اينکه واقع بخلاف آن باشد چنانچه جايز است که متولد شود بدون پدري و حال اينکه ساير پيغمبران چنين نباشند ليکن حقت عالي اراده کرد که حکايت حضرت عيسي علامتي از براي مردم باشد که بر هر چيزي قادر است. (14)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
امام با روح القدس تأييد شده و بين او و خدا ستوني از نور است که در آن رفتار بندگان را مي‌بيند و هرگاه براي راهنمايي به آن احتياج پيدا کند، بر آن راهنمايي آگاهي پيدا مي‌کند. (15)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در شب معراج اوصياي خود را ديد که اول آنها علي بن ابي طالب (عليه السلام) و آخرين آنها مهدي (عليه السلام) است. (16)

پي‌نوشت‌ها:

1. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 272.
2. کليني، الکافي، ج1، ص 200؛ صدوق، الأمالي، ص 676.
3. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 100.
4. کليني، الکافي، ج1، ص 202.
5. همان، ص 200.
6. صدوق، عيون اخبارالرضا (صلي الله عليه و آله و سلم)، ج1، ص 272.
7. صدوق، کمال الدين، ج1، ص 202.
8. کليني، الکافي، ج1، ص 199.
9. همان.
10. همان، ص 200-199.
11. صدوق الأمالي، ص235؛ همو، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 135.
12. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 200.
13. کليني، الکافي، ج1، ص 284؛ صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 213.
14. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 213؛ اربلي، کشف الغمه، ج2، ص290.
15. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 213.
16. همان، ص264.

منبع مقاله :
فعالي، محمد تقي، (1394) سبک زندگي رضوي (8)، مشهد: بنياد فرهنگي هنري امام رضا (ع)، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.