و بدان اي ابوذر

ابوذر گفت: كه روزي پگاه به مسجد در آمدم و جز رسول مصطفي و علي مرتضي‌: كسي در مسجد نبود. غنيمت شمردم آن خلوتي صبحگاه مسجد را و عرضه داشتم: اي رسول خدا! مرا پندي ده و وصيتي بكن كه خداوند مرا بدان نفعي دهد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: به رغبت چنين خواهم كرد اي ابوذر كه تو از ما اهل بيتي. تو را پندي خواهم داد و بر تو است كه در حفظ آن بكوشي كه اگر چنين كني تو را كفايت خواهد كرد.
سه‌شنبه، 15 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
و بدان اي ابوذر
و بدان اي ابوذر
و بدان اي ابوذر

ترجمه : سید مهدی شجاعی

نصایح رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به ابوذر غفاری

ابوذر گفت: كه روزي پگاه به مسجد در آمدم و جز رسول مصطفي و علي مرتضي‌: كسي در مسجد نبود. غنيمت شمردم آن خلوتي صبحگاه مسجد را و عرضه داشتم: اي رسول خدا! مرا پندي ده و وصيتي بكن كه خداوند مرا بدان نفعي دهد.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: به رغبت چنين خواهم كرد اي ابوذر كه تو از ما اهل بيتي. تو را پندي خواهم داد و بر تو است كه در حفظ آن بكوشي كه اگر چنين كني تو را كفايت خواهد كرد.
اي ابوذر! خدا را بندگي كن، انگار كه مي‌بيني‌اش. و اگر تو او را نمي‌بيني بي‌شك او تو را مي‌بيند. و بدان كه اولين گام در مسير عبادت خدا، معرفت به او است كه او اوّل هر چيزي است و قبل از او هيچ نيست. و يكتايي است كه براي‌ او دوّمي نيست، و باقي و دائمي است كه مر او را غايت و نهايت نيست. آفرينندة آسمان‌ها و زمين است و آنچه در آنها است و آنچه در بين آنهاست. و او است كه لطيف و آگاه است و او است كه بر همة كار توانا است. سپس ايمان به من و اقرار به اينكه خداي تبارك و تعالي مرا براي عموم مردم فرستاد، بشارت دهنده و ترساننده و راهبر و خوانند‌ه‌ به سوي خدا به اذن خدا و چراغ روشن هدايت.
سپس عشق و محبت اهل بيت من، آنان كه خدا بدي را از ساحت قدسي‌شان دور كرد و آنان را پاكي و طهارت محض عنايت فرمود. و بدان ابوذر كه خداوند عزّوجلّ، اهل بيت مرا در امت من، به سان كشتي نوح قرار داد كه هر كه بر آن سوار شد نجات پيدا كرد و هر كه از آن گريخت غرقه گشت.
و به سان باب حطّه در بني‌اسرائيل، كه هر كه وارد آن شد ايمن گشت.
يا اباذر! احفظ ما اوصيك به تكن سعيداً في‌الدّنيا والآخرة.
اي ابوذر! سفارش‌هاي مرا به دل بسپار تا سعادتمند دنيا و آخرت شوي.
يا اباذر! نعمتان مغبونٌ فيها كثيرٌ من النّاس: الصّحة و الفراغ.
اي ابوذر! دو نعمت است كه مردمان اكثراً در آن زيان مي‌بينند، بدان رو كه قدر نمي‌دانند: سلامت و فراغت.
يا اباذر! اغتنم خمساً قبل خمس: شبابك قبل هرمك، و صحتك قبل سقمك و غناك قبل فقرك، و فراغك قبل شغلك، و حياتك قبل موتك.
اي ابوذر! پنج چيز را قبل از پنج چيز قدر بدان: جوانيت را قبل از پيري، سلامتت را قبل از بيماري، بي‌نيازيت را قبل از نيازمندي، آسايشت را قبل از گرفتاري و زندگيت را قبل از مرگ.
يا اباذر! ايّاك و التّسويف بعملك فانّك بيومك و لست بما بعده، فان يكن غد لك فكن في‌الغد كما كنت في‌اليوم. و ان لم يكن غداً لم تندم علي ما فرّطت في‌اليوم.
اي ابوذر! بر تو باد كه كار امروز به فردا نيفكني و در دام مسامحه و تنبلي نيفتي، كه تو از آن امروزي و فردا از آنِ تو نيست. امروز را قدر بدان و اگر فردا از آن تو بود كه چون امروز از آن استفاده خواهي برد و اگر فردا از آن تو نبود، پشيمان امروزِ از دست رفته نخواهي بود.
يا اباذر! كم من مستقبل يوماً لايستكمله و منتظر غداً لايبلغه.
اي ابوذر! چه آينده‌هايي كه نخواهد آمد و چه انتظار‌هايي كه به ثمر نخواهد نشست.
يا اباذر!لو نظرت الي‌الاجل و مسيره لابغضت الامل و غروره.
اي ابوذر! اگر به اجل (مرگ) و مسير آن مي‌نگريستي، دشمن هر آرزو و غرور مي‌گشتي.
يا اباذر! كن كانَّك في‌الدّنيا غريب او كعابرٍ سبيل. و عِدّ نفسك من اصحاب القبور.
اي ابوذر! در دنيا غريب‌وار زندگي كن، يا مثل عابري كه از گذرگاهي مي‌گذرد و خود را در جرگة مردگان بشمار.
يا اباذر! اذا اصبحت فلا تحدث نفسك بالمساء. اذا أمسيت فلا تحدث نفسك بِالصَّباح. وَ خُذ من صحّتك قبل سقمك و من حياتك قبل موتك فانّك لا تدري ما اسمك غدا.
اي ابوذر! صبح نگران شب مباش و شب را به غصة صبح، سر مكن. سلامتيت را درياب، قبل از آنكه بيمار شوي و قدر زندگانيت را بدان و از آن بهره‌ گير پيش از آن كه بميري. چرا كه نمي‌داني نام تو فردا در كجا ثبت خواهد بود. در زمرة زندگان يا مردگان.
يا اباذر! اياك ان تدركك الصّدعه عندالعثرة، فلا تقال العثرة، و لا تمكن من الرّجعة و لا يحمدك من خلفت بما تركت. و لا يعذرك من تقدم عليه بما اشتغلت به.
اي ابوذر! مبادا كه به هنگام غفلت و لغزش، مرگ گريبان تو را بگيرد. كه نه فرصت از دست رفته و به خطا سپري شده، باز خواهد گشت و نه رجعت، مقدور خواهد بود. و بازماندگان تو، بر آنچه كه از مكنت و ثروت برجاي گذاشته‌اي تو را سپاس نخواهند گفت و بر آن خداي كه وارد ‌شوي، عذر تو را بر غفلتت نخواهد پذيرفت.
يا اباذر! كن علي عمرك اشحّ منك علي درهمك و دينارك.
اي ابوذر! بر صرف عمر بيش از صرف مال و ثروتت بخيل باش.
يا اباذر! هل ينتظر احدكم الاّ غني مطغياً او فقراً منسياً او مرضاً مفسداً او هرماً مقعداً او موتاً مجهزا، او الدجّال، فانَّهِ شي غائب ينتظر، او السّاعة والسَّاعَةِ ادهي او مَرَّ. ان شرالناس منزلةً عندالله يوم القيمه عالمٌ لاينتفع بعلمه و من طلب علماً ليصرف به وجوه الناس اليه لم يجد ريح ‌الجَنَّةِ.
اي ابوذر! جز اين چند سرنوشت آيا چيز ديگري در كمين شماست؟:
ثروتي كه طغيان بياورد، فقري كه ياد خدا را از دل ببرد، مرضي كه آدمي را از پاي در آورد يا پيري و رخوتي كه زمين‌گيرش كند. مرگي كه بر در ايستاده است يا دجّال كه شر پنهان منتظر است يا آن ساعت (قيامت) كه هشيار و گذرنده است. بدترين و پست مرتبه‌ترين مردم نزد خدا در قيامت، عالِمي است كه از علمش بهره نمي‌تراود و مردمان را نفعي نمي‌رسد. و هر كه علم بياموزد تا مردمان را به خويش بخواند و جلب خاطر آنان كند بوي بهشت به مشامش نخواهد رسيد.
يا اباذر! من ابتغي‌العلم ليخدع به ‌النّاس لم يجد ريح الجنّة.
اي ابوذر! هر كه علم و دانش را براي فريب مردم كسب كند، بوي بهشت به مشامش نخواهد رسيد.
يا اباذر! اذا سئلت عن علم لا تعلمه فقل: لا اعلمه، تنجح من تبعته و لا تفت بما لا علم لك به، تنجح من عذاب ‌الله يوم‌القيمه.
اي ابوذر! هر گاه از تو چيزي پرسيدند كه نمي‌دانستي، بگو: نمي‌دانم، و از عواقب آن خود را خلاص كن. و در مورد آنچه نمي‌داني حكم نكن كه بتواني از عذاب روز قيامت در امان بماني.
يا اباذر! يطلع قومٌ من اهل الجنة علي قوم من اهل النار، فيقولون ما ادخلكم النّار و قد دخلنا الجنّة بِتَأديبِكُم و تعليمكم فيقولون: انا كنّا نأمر بالخير و لا نفعله.
اي ابوذر! روز قيامت گروهي از بهشتيان با تعجب گروهي از اهل جهنم را مورد سؤال قرار مي‌دهند كه: چه چيز شما را به عذاب افكند، در حالي‌كه ما به وسيلة هدايت و ارشاد شما بود كه به بهشت در آمديم، آنها پاسخ مي‌دهند: ما مردم را به راه راست هدايت مي‌كرديم و به كار‌هاي خوب فرمان مي‌داديم، ليكن خود به حرف‌هايمان عمل نمي‌كرديم.
يا اباذر! انّ حقوق الله جل ثناؤه اعظم من ان يقوم بها العباد و انّ نعم الله اكثر من ان يحصيها العباد و لكن امسوا و اصبحوا تائبين.
اي ابوذر! حقوق خداوند متعال بيش از آن است كه بندگان بتوانند به جا آورند، و نعمت‌هاي او بيشتر از آن كه بتوانند بشمارند. ليكن شب و روز خود را به توبه بگذرانيد. تمام لحظات خود را وقف طلب بخشش از خداوند كنيد.
يا اباذر! انّك في ممرّ الليل و النّهار في آجال منقوصة و اعمال محفوظة و الموت يأتي بغتةً، و من يزرع خيراً يوشك ان يحصد خيرا، و من يزرع شرّاً يوشك ان يحصد ندامه و لكلّ زارع مثل ما زرع، لا يسبق بطيء لحظة و لا يدرك حريص ما لم يقدر له و من اعطي خيراً فالله اعطاه و من وقي شراً فالله وقاه.
اي ابوذر! تو در گذرگاه شب و روز هستي، و مرگ ناگهاني در كمين تو. و كردار تو بي كم و كاست ثبت خواهد شد. و مرگ به ناگاه در خواهد رسيد. و هر كه نهال خير بكارد، به‌زودي ميوة سعادت خواهد چيد، و هر كه دانة شر بكارد، جز ساقه‌هاي ندامت درو نخواهد كرد. و هر كس هر آنچه كِشته است مي‌درود. كُندرو را هرگز توان سبقت گرفتن نيست و حريص را بيش از آنچه مقدر اوست توان دريافتن نه. آنچه كه خير است از جانب خدا است، به هر كه خيري مي‌رسد از جانب خدا مي‌رسد و تنها او است كه از وقوع شر جلوگيري مي‌كند، هر كه از شري در امان مي‌ماند، خدا در امانش نگاه مي‌دارد.
يا اباذر! المتّقون سادة، و الفقهاء قادة و مجالستهم الزيادة، انّ المؤمن ليري ذنبه كانّه صخرة يخاف ان تقع عليه، و ان الكافر يُري ذنبه كانّه ذباب مرَّ علي أنفه.
اي ابوذر! پرهيزكاران، بزرگان اجتماع‌اند و فقها، رهبران و پيشوايان جامعه. و هم‌نشيني با آنان باعث زياد شدن ايمان و علم و تقواي انسان مي‌شود. مؤمن گناه را چون صخر‌ه‌اي مهيب و وحشتناك مي‌بيند و هر لحظه بيم افتادن آن را برخويش دارد و كافر، گناهش را همانند مگسي تصور مي‌كند كه بر گوشش مي‌گذرد.
يا اباذر! ان الله تبارك و تعالي اذا اَراد بِعَبْدٍ خيراً جعل ذنوبه بين عينيه و اذا اراد بعبدٍ شراً انساه ذنوبه.
اي ابوذر! خداوند متعال هرگاه خير بنده‌اي را بخواهد، گناهانش را در برابر چشمانش قرار مي‌دهد و هر لحظه به يادش مي‌آورد. و هر گاه بر بنده‌اي خشم كند، گناهانش را از خاطرش مي‌برد.
يا اباذر! لا تنظر الي صغرالخطيئةِ و لكن انظر الي من عصيته.
اي ابوذر! به كوچكي گناه منگر، بنگر كه نافرماني چه بزرگي را مي‌كني. متوجه عظمت و بزرگي خداوندي باش كه بر او عصيان مي‌كني.
يا اباذر! انّ المؤمن اشدّ ارتكاضاً من الحطيئَةِ من العصفور حين يَفْذِفُ به في شركه.
اي ابوذر! التهاب و اضطراب و گريز مؤمن از گناه بيشتر از گنجشكي است كه براي رهايي از دام تلاش مي‌كند.
يا اباذر! من وافق قوله فعله فذاك الّذي اصابه حظّه، و من خالف قوله فعله فانّما يوبق نفسه.
اي ابوذر! كسي كه حرف و عملش يكي باشد، بهرة خود را دريافته است. و كسي كه حرفش مخالف عملش باشد خود را به هلاكت انداخته است.
يا اباذر! ان الرّجل ليحرم رزقه بالذّنب يصيبه.
اي ابوذر! انسان با گناهانش، خود را از روزي‌اش محروم مي‌كند.
يا اباذر! دع ما لست منه في‌ شيء فلا تَنْطِق بما لا يعنيك، وَ اخْزن لسانك كما تخزن ورقك.
اي ابوذر! كار بي‌فايده و آنچه كه به تو مربوط نيست رها كن. و از گفتن آنچه كه نمي‌داني بپرهيز. و زبانت را حفظ كن، هم‌چنانكه از مالت مواظبت مي‌كني.
يا اباذر! انّ الله جل ثناؤه ليدخل قوم‌الجنّة فيعطيهم حتي يملّوا و فوقهم قومٌ في‌ الدّرجات العلي فاذا نظروا اليهم عَرَفوهم فيقولون: ربّنا اخواننا كنّا معهم في ‌الدّنيا فبما فَضَّلتهم علينا؟ فيقال: هيهات هيهات انّهم كانوا يجوعون حين تشبعون و يظمؤن حين تروون و يقومون حين تنامون و يشخَصون حين تخفضون.
اي ابوذر! خداوند بلندمرتبه، گروهي را به بهشت وارد مي‌كند و آنقدر بديشان مي‌بخشد تا ملول مي‌شوند و گروهي در پايگاه و مقامي بالاتر از اينها قرار دارند. اين گروه چون به آنان كه در درجات بالاتر قرار دارند مي‌نگرند، آن‌ها را مي‌شناسند و مي‌گويند:
خدايا! ما در دنيا با اين برادرانمان بوديم. به چه دليل آنان را بر ما برتري بخشيدي؟
پاسخ مي‌شنوند كه:
هيهات! هيهات! آنان گرسنگي مي‌كشيدند در حاليكه شما سير بوديد، و تشنگي مي‌كشيدند در حاليكه شما سيراب بوديد، و به عبادت مي‌ايستادند زماني‌كه شما خواب بوديد. آنان برتري مي‌يافتند و شما كاستي مي‌پذيرفتيد.
يا اباذر! جعل الله جلّ ثناؤه قرّة عيني في‌الصّلوة و حبّب الي الصّلوة كما حبّب الي الجائع الطّعام و الي الظمأن الماء. و انّ الجائع اذا اَكَلَ شبع و انّ الظمأن اذا شرب روي و انا لا اشبع من الصّلوة.
اي ابوذر! خداوند روشنايي ديده و نور چشم مرا در نماز قرار داد. و اشتياق مرا براي نماز چنان كرد كه گرسنه‌اي براي طعام و تشنه‌اي براي آب. با اين تفاوت كه گرسنه پس از خوردن، سير مي‌شود و تشنه پس از نوشيدن سيراب، و من هيچ‌گاه از نماز سير نمي‌شوم.
يا اباذر! ايّما رجل تطوع في يوم و ليلة اثنتي عشرة ركعة سوي المكتوبة، كان له حقّاً واجباً بيت في‌الجنّة.
اي ابوذر! هر كدام از شما در شبانه روز، غير از نماز‌هاي واجب، دوازده ركعت نماز گزارد، خانه‌اي در بهشت حقّ واجب و مسلّم اوست.
يا اباذر! انّك ما دمت في‌الصّلوة فانّك تقرع باب الملك الجبّار و من يكثر قرع باب الملك يفتح له.
اي ابوذر! مادامي‌كه به نماز ايستاده‌اي، درِ خانة پادشاه قدرتمندي را مي‌كوبي. و هر كس بر درِ سراي سلطاني پا فشاري كند، عاقبت در به رويش گشوده مي‌شود.
يا اباذر! ما من مؤمن يقوم مصلّياً الاّ تناثر عليه البرّ ما بينه و بين العرش و وَكّل به ملك ينادي: يا ابن آدم لو تعلم ما لك في الصّلوة و من تناجي ما انفتلت.
اي ابوذر! هيچ مؤمني به نماز نمي‌ايستد مگر آنكه نيكي‌ها و پاداش‌ها ميان او و عرش پراكنده مي‌شود و فرشته‌اي مأمور مي‌شود كه ندا كند:
اي پسر آدم! اگر مي‌دانستي در نمازت چه نهفته است، از آنكه با او به مناجات مي‌ايستي هرگز روي بر نمي‌تافتي.
يا اباذر! طوبي لِأصحاب الالوية يوم ‌القيامة، يحملونها فَيسْتَبِقون الناس الي الجنة، اَلا هم السّابقون الي المساجد بالاسحار و غيرالاسحار.
اي ابوذر! خوشا به حال علمداران روز قيامت. آن‌ها كه پرچم‌ها را به دوش مي‌كشند و از ديگران به سوي بهشت سبقت مي‌گيرند. آن‌ها همان‌ها هستند كه در دنيا به سوي مساجد پيشي مي‌گرفتند، در سحرها و غير سحرها.
يا اباذر! الصّلوة عمادالدين و اللسان اكبر، و الصدقة تمحو الخَطيئَةِ و اللسان اكبر و الصَّوْم خبة من النار و اللسان اكبر و الجهاد نباهة و اللسان اكبر.
اي ابوذر! نماز ستون محكم دين است و زبان، محكم‌تر و صدقه شستشودهندة گناهان است و زبان پا‌ك‌كننده‌تر. و روزه در مقابل آتش جهنم، سپر است و زبان مانع‌تر. و جهاد شرف و بزرگي است و زبان والاتر.
يا اباذر! الدّرجة في الجنّة فوق الدّرجة كما بين السّماء و الارض و ان العبد ليرفع بصره فيلمع له نور يكاد يختف بصره فيفزع لذلك فيقول: ما هذا؟ فيقال: هذا نور اخيك. فيقول: اخي فلان كنّا نعمل جميعاً في‌الدّنيا فقد فضّل علي هكذا فيقال له: انّه كان افضل منك عملا، ثمّ يجعل في قلبه الرضا حتّي يرضي.
اي ابوذر!
بهشت داراي درجاتي است كه فاصلة هر كدام از آن‌ها مثل فاصلة آسمان و زمين است. و بنده، چشم خود را فرا مي‌آورد و نوري درخشان مي‌بيند كه چشمش را خيره مي‌كند و از آن مي‌ترسد. سؤال مي‌كند كه چيست اين؟ به او گفته مي‌شود كه: اين نور برادر تو است.
مي‌گويد: من و آن برادرم همه با هم در دنيا عمل مي‌كرديم. در حاليكه او اكنون اين چنين بر ما، برتري دارد؟
به او گفته مي‌شود كه: اعمال او در دنيا از تو برتر بود.
سپس رضايتي در قلب او پديد مي‌آيد كه از مقام خود، خشنود باشد.
يا اباذر! الدّنيا سجن المؤمن و جنة الكافر و ما اصبح فيها مؤمن الاّ حزينا. فكيف لا يحزن المؤمن و قد اوعده الله جلّ ثناؤه انّه وارد جهنم و لم يعده انّه صادر عنها وليلقين امراضاً و مصيبات و اموراً تغيظه و ليظلمن فلا ينتصر، يبتغي ثواباً من الله تعالي فلا يزال حزيناً حتي يفارقها، فاذا فارقها أفضي الي الرّاحة و الكرامة.اي ابوذر!
دنيا زندان مؤمن است و بهشت كافر، و هيچ مؤمني شب را به صبح نمي‌رساند مگر محزون و اندوهگين. و چگونه مؤمن اندوهگين نباشد كه خداوند ـ جل ثناؤه ـ ورود به جهنم را وعده‌اش فرموده، اما خروج از آن را به حتم وعده نكرده است. و دچار دردها و مصيبت‌ها و مشكلات طاقت سوز مي‌شود، به ستم گرفتار مي‌آيد امّا ياري نمي‌گردد. اميد به ثواب و پاداش خداوند متعال بسته است و مدام در اندوه و تعب است، تا از دنيا آسوده شود و آنگاه است كه به مقام آسايش و كرامت دست مي‌يابد.
يا اباذر! ما عبد الله عزّوجلّ علي مثل طول الحزن.
اي ابوذر!
خداوند عزّوجل، به عبادتي ارزشمند‌تر از حزني عميق و طولاني، بندگي نشده است.
يا اباذر!من اوتي من العلم ما لا يبكيه لحقيق ان يكون قد اوتي علما لا ينفعه. انّ الله نعت العلما، فقال عزّوجلّ: «انّ الّذين اوتوا العلم من قبله اذايُتْلي عليهم يخرّون للاذقان سجّداً و يقولون سبحان ربّنا ان كان وعد ربّنا لمفعولا و يخرّون للاذقان يبكون و يزيدهم خشوعا.»
اي ابوذر!
به هر كه علمي بي‌خشوع و گريه داده شد، بي‌ترديد و به يقين به او علمي بي‌فايده داده شده است. خداوند، علما را مي‌ستايد آنجا كه مي‌فرمايد: «آنانكه علم داده شدند از پيش، چون بر آنان خوانده شود، سر و صورت به سجده مي‌سايند و مي‌گويند: منزه است پروردگار ما كه وعده‌ي او قطعي است. و سر به سجده بسايند و بگريند و برخشوعشان بيفزايند.
يا اباذر! من استطاع ان يبكي فليبك. و من لم يستطع فليشعر قلبه الحزن و ليتباك، انّ القلب القاسي بعيد من الله تعالي و لكن لا يشعرون.
اي ابوذر!
هر كه گريستن را مي‌تواند بايد بگريد و هر كه نمي‌تواند بايد قلبي حزين داشته باشد و حال گريه. كه قسي‌القلب از خداوند تعالي دور است اما نمي‌فهمد.
يا اباذر! يقول الله تعالي: لا اجمع علي عبدٍ خوفَين و لا اجمع له امنَين، فاذا أمنني في‌الدّنيا اخفته يوم‌القيامة و اذا خافني في‌الدّنيا آمنته يوم القيامة.
اي ابوذر!
خداوند متعال مي‌فرمايد: من به بنده‌اي دو آسايش و دو خوف را با هم اعطا نمي‌كنم. اگر در دنيا بيم من نداشت، در قيامت او را خواهم ترساند و اگر در دنيا نگران بود و خوف مرا داشت، در آخرت به او امان و آسايش خواهم داد.
يا اباذر! لو انّ رجلا كان له كعمل سبعين نبيّا لاحْتَقِره و خشي ان لا ينجو من شرّ يوم‌القيامة.
اي ابوذر!
اگر مردي را به اندازة هفتاد پيامبر، عمل صالح باشد، بايد كه آن را حقير و ناچيز بشمرد و بترسد از آنكه در قيامت نجات نيابد.
يا اباذر! انّ العبد ليُعرض عليه ذنوبه يوم‌القيامة، فيمن ذنب ذنوبه فيقول: امّا انّي كنتُ خائفاً مشفقاً فيغفرله.
اي ابوذر!
گناهان بندة گنهكار در قيامت بر او عرضه مي‌شود و او به گناه خويش مي‌گويد: آيا من از تو بيمناك و وحشت‌زده نبودم؟ و بخشيده مي‌شود.
يا اباذر! انّ الرّجل ليعمل الحسنة فيتكل عليها و يعمل المحقّرات حتّي يأتي الله و هو عليه غضبان و انّ الرّجل ليعمل السيّئة فيفرق منها يأتي آمناً يوم‌القيامة.
اي ابوذر!
شخص كارهاي نيكو مي‌كند و با اتكاء و دلخوشي به آن‌ها، گناهان كوچك انجام مي‌دهد. اين شخص در قيامت خدا را غضبناك و ناراضي از خويش خواهد ديد. و شخص گناه مي‌كند و از كردة خويش پشيمان مي‌شود و از آن دوري مي‌جويد، او در قيامت در آسايش و امان خواهد بود.
يا اباذر! انّ العبد ليذنب الذنب فيدخل به الجنّة. فقلتُ: و كيف ذلك بأَبي انت و اُمّي يا رسول‌الله؟ قال: يكون ذلك الذنب نصب عينيه تائباً منه، فارّاً الي‌ الله عَزّوجَّلَ حتّي يدخل الجنّة.
اي ابوذر!
گاه بنده‌اي گناهي مي‌كند و به واسطة آن گناه به بهشت مي‌رود.
پرسيدم: چگونه چنين مي‌شود اي رسول خدا!؟ پدر و مادرم به فدايت. فرمود: آن گناه هميشه در پيش رويش قرار مي‌گيرد و از آن توبه مي‌كند و به سوي خدا مي‌گريزد تا به بهشت در مي‌آيد.
يا اباذر! الكيّس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت. و العاجز من اتّبع نفسه و هواها و تمني علي الله عزَّوجَّلَ الاماني.
اي ابوذر!
هشيار و زيرك كسي است كه نفس خود را خوار گرداند و توشه براي پس از مرگ تدارك كند. و عاجز كسي است كه دنباله‌روي هواي نفس خود باشد و از خداوند آسايش و عافيت طلبد.
يا اباذر! انّ اوّل شي‌ء يرفع من هذه الامّة: الامانة و الخشوع حتي لا تكاد تري خاشعاً.
اي ابوذر!
اوّل چيزي كه از اين امّت برداشته مي‌شود، امانت و خشوع است تا آنجا كه هيچ خاشعي ديده نشود.
يا اباذر! والّذي نفس محمّد بيده لو انّ الدّنيا كانت تعدل عندالله جناح بعوضة او ذباب ما سقي الكافر منها شربة من ماء.
اي ابوذر!
قسم به كسي كه جان محمّد در دست او است، اگر دنيا به اندازة بال مگس يا پشه‌اي نزد خداوند ارزش داشت، خداوند از آن، جرعة آبي به كافر نمي‌نوشاند.
يا اباذر! انّ الدّنيا ملعونة ملعون ما فيها الاّ ما ابتغي به وجه‌الله. و ما من شي‌ء ابغض الي الله تعالي من الدّنيا خلقها ثمّ عرضها فلم ينظر اليها و لاينظر اليها حتّي تقوم السّاعة. و ما من شيءٍ احبّ الي الله مِن الايمان به و ترك ما امر بِتَرْكه.
اي ابوذر!
دنيا ملعون است و هر چيز در آن، ملعون‌ است جز آنچه خدا را باشد و وسيلة به دست آوردن رضاي او شود. و در نزد خدا مبغوض‌تر از دنيا چيزي نيست كه آن را خلق كرد و از آن روي گرداند و به آن ننگريست و نخواهد نِگريست تا برپايي روز قيامت. و چيزي نزد خدا محبوب‌تر از ايمان به خود او نيست و ترك آنچه كه او امر به ترك فرموده.
يا اباذر! انّ الله تبارك و تعالي اوحِي الي اخي عيسي7: يا عيسي! لا تحبّ الدّنيا فاني لَستُ احبّها و احبّ الآخرة، فانّما هي دارالمعاد.
اي ابوذر!
خداوند تبارك و تعالي به برادرم عيسي وحي فرمود:
اي عيسي! دنيا را دوست نداشته باش، همچنانكه من آن را دوست نمي‌دارم و به آخرت دل ببند كه آن خانة بازگشت است.
يا اباذر! ان جبرئيل7 أتاني بخزائن الدّنيا علي بغلة شهباء، فقال لي: يا محمّد! هذه خزائن الدّنيا و لا تَنْقُصُك من حظّك عند ربّك. فقلتُ: حبيبي جبرئيل! لا حاجة لي بها، اذا شبعتُ شكرتُ رَبّي و اذا جعتُ سألته.
اي ابوذر!
جبرئيل7، گنجينه‌هاي دنيا را بر استري پيشاني سفيد برايم آورد و به من گفت: اين گنجينه‌هاي دنيا است كه قبول آن از مقام تو در نزد خداوند نمي‌كاهد. من گفتم: اي جبرئيل عزيز! مرا نيازي به آن نيست. هرگاه سير شوم، خدا را سپاس مي‌گويم و هر گاه گرسنه شوم از او مي‌جويم.
يا اباذر! اذا اراد الله عزّوجلّ بعبدٍ خيراً فقّهه في‌الدّين و زهده في‌الدّنيا و بصرّه بعيوب نفسه.
اي ابوذر!
هرگاه خدا براي بنده‌اي نيكي بخواهد او را تَفَقُّه در دين و زهد در دنيا، عطا مي‌كند و او را به عيب‌هاي خودش آگاه مي‌فرمايد.
يا اباذر! ما زهد عبد في‌الدّنيا الاّ انبت الله الحكمة في‌ قلبه و انطق بها لسانه و بصرّه بعيوب الدنيا و دائها و دوائها و اخرجه منها سالماً الي دار السّلام.
اي ابوذر!
بنده‌اي در دنيا زهد نگزيد مگر اينكه خدا حكمت را در قلبش روياند و زبانش را بوسيلة آن گويا كرد و بواسطة آن حكمت، او را به عيب‌هاي دنيا و دردها و درمان‌هاي آن آگاه نمود و او را سالم از دنيا خارج كرد به سوي خانة سلامت.
يا اباذر! اذا رأيت اخاك قد زهد في‌الدّنيا فاستمع منه فانّه يلقن الحكمة، فقلتُ: يا رسول الله! من ازهد النّاس؟ فقال: من لم ينس المقابر و البلي و ترك فضل زينة الدّنيا و آثر ما يبقي علي ما يفني و لم يعدّ غداً من ايّامه وعدّ نفسه في‌الموتي.
اي ابوذر!
هر گاه برادرت را ديدي كه در دنيا زهد مي‌ورزد، به او گوش بسپار كه به تو حكمت مي‌آموزد.
پرسيدم: اي رسول خدا! زاهدترين مردم كيست؟
فرمود: آن‌ كس كه قبر و پوسيدگي در آن را از ياد نبرد و اضافات زينت دنيا را رها كند و جهان باقي را بر دنياي فاني برگزيند و فردا را از عمر خويش نشمارد و خود را مهياي مرگ گرداند.
يا اباذر! ان الله تبارك و تعالي لم يوح اليّ ان اجمع المال ولكن اوحي اليّ ان سبّح بحمد ربك و كن من السّاجدين و اعبد ربّك حتّي يأتيك اليقين.
اي ابوذر!
خداوند تبارك و تعالي به من وحي نفرمود كه در انباشته كردن مال بكوشم ولكن وحي كرد به من كه: تسبيح كن به حمد پروردگارت و از ساجدين باش و پروردگارت را عبادت كن تا به مقام يقين دست بيابي.
يا اباذر! انّي البس الغليظ و اجلس علي‌الارض و ألعق أصابعي و أركب الحمار بغير سرج و أردف خلفي، فمن رغب عن سنّتي فليس مني.
اي ابوذر!
من لباس خشن مي‌پوشم و برخاك مي‌نشينم و انگشتانم را پس از غذا مي‌ليسم و بدون زين، سوار قاطر مي‌شوم و ديگري را هم بر ترك خود سوار مي‌كنم. سپس هر كه از سنّت من روي بگرداند از من نيست.
يا اباذر! حبّ المال و الشرف أذهب لدين الرّجل من ذئبين ضاريين في زرب الغنم. فاغارا فيها حتّي اصبحا فماذا ابقيا منها؟
قال: قلت: يا رسول الله! الخائفون الخاضعون المتواضعون الذّاكرون الله كثيراً، أهم يسبقون النّاس الي الجنّة؟ فقال: لا، ولكن فقراء المسلمين، فانهم يأتون يتخطون رقاب النّاس، فيقول لهم خزنة الجنّة كما انتم حتّي تحاسبوا. فيقولون: بِمَ نحاسب؟ فوالله ما ملكنا فنجور و نعدل و لا افيض علينا فنقبض و نبسط ولكن عبدنا ربّنا حتّي دعانا فأجبنا.
اي ابوذر!
دوستي مال و مقام براي دين آدمي از دو گرگ خونخواري كه به آغل گوسفندان بزنند و تا صبح از آن‌ها بدرند، خطرناك‌ترند. چه خواهد ماند از آنها پس از اين تهاجم؟ پرسيدم: يا رسول‌الله! خائفان خاضع و افراد متواضعِ بسيار به خدا، آيا اينان‌اند كه از ديگران به سوي بهشت پيشي مي‌گيرند؟ فرمود: نه، بلكه فقراء مسلمين، كه پاي بر دوش مردم، به سوي بهشت مي‌شتابند و خازنان و نگهبانان بهشت، به آن‌ها مي‌گويند كه بمانيد تا حساب پس دهيد. مي‌گويند: حساب چه چيز را؟ به‌خدا كه ما نه قدرت و مقامي داشتيم كه به عدل رفتار كنيم يا ستم، و نه مال افزوني كه ببخشيم يا امساك كنيم. و لكن ما خدا را عبادت مي‌كرديم تا ما را به سوي خود خواند و ما اجابت كرديم.
يا اباذر! انّ الدّنيا مشغلة للقلوب و الْأَبدان و انّ الله تبارك و تعالي سائلنا عما نعمنا في حلاله فكيف بما انعمنا في حرامه؟
اي ابوذر!
دنيا مشغول‌دارندة دلها و بدن‌ها است و خداوند تبارك و تعالي كه در نعمت‌هاي حلال از ما بازخواست مي‌كند، با حرام‌ها چه خواهد كرد؟
يا اباذر! اني قد دعوتُ الله جلّ ثناؤه ان يجعل رزق من يحبني كفافاً و ان يعطي من يبغَضني كثرة المال و الولد.
اي ابوذر!
من از خدا خواسته‌ام كه دوستداران مرا به اندازة كفاف، روزي دهد و دشمنانم را مال و فرزند بسيار ببخشد.
يا اباذر! طوبي للزّاهدين في‌الدّنيا الرّاغبين في الاخرة، الّذين اتخذوا ارض الله بساطاً و ترابها فراشاً و ماءها طيّبا و اتخذوا كتاب الله شعاراً و دعائه دثاراً، يقرضون الدّنيا قرضا.
اي ابوذر!
خوشا به حال زاهدان در دنيا و مشتاقان به آخرت. آنان كه زمين خدا را گسترة خود و خاك خدا را خوابگاه خود و آبش را زلال گواراي خود گرفتند. آن‌ها كه كتاب خدا را شعار (= لباس زيرين) خود و دعا را دثار (= لباس رويي) خود كردند و از دنيا بريدند، بريدني رجعت ناپذير.
يا اباذر! حدث الاخرة العمل الصالح و حدث الدّنيا المال و البنون.
كسب و كشت آخرت عمل صالح است و دنيا، مال و فرزندان.
يا اباذر! انّ ربّي اخبرني، فقال: و عزّتي و جلالي ما ادرك العابدون درك البكاء و انّي لابني لهم في‌الرّفيق الاعلي قصراً لايشركهم فيه احد. قال: قلت: يا رسول‌الله! ايّ المؤمنين أكيس؟ قال: اكثرهم للموت ذكراً و اَحْسَنهم له استعداداً.
اي ابوذر!
خدايم به من خبر داد و فرمود: قسم به عزّت و جلالم كه عبادت كنندگان هرگز قدر گريه را فهم نكردند و من براي آنان در برترين مقام قصري خواهم ساخت كه در آن هيچكس را با آنان شريك نخواهم كرد. گفت، گفتم: اي رسول خدا! زيرك‌ترين و هوشيار‌ترين مؤمنان كيست؟ فرمود: كسي كه بيشترين توجه را به مرگ داشته باشد و براي مرگ آماده‌ترين باشد.
يا اباذر! اذا دخل النور القلب انفسح القلب و اتّسع. قلت: فما علامة ذلك بابي انت و اُمّي يا رسول الله! قال: الانابة الي دارالخلود و التّجافي عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزوله.
اي ابوذر!
زماني كه نور در دل جاي گيرد، دل فراخ و گشاده مي‌گردد.
گفتم: پدر و مادرم به فدايت اي رسول‌خدا! علامت آن چيست؟
فرمود: بازگشت به سوي خانه‌ي ابدي و ترس و گريز از زندگاني غرور آفرين دنيا و آمادگي براي مرگ قبل از مواجه شدن با آن.
يا اباذر! اتّق الله و لا ترالناس انّك نخشي الله فيكرموك و قلبك فاجر.
اي ابوذر!
از خدا بترس، ولي نه آن ترس ظاهري كه احترام مردم را نسبت به تو برانگيزد ولي قلب تو فاجر باشد.
يا اباذر! ليكن لك في كل شَيء نيّة صالحة حتّي في النّوم و الاكل.
اي ابوذر!
بر تو است نيت پاك و صالح در هر كار، حتي در خواب و خوراك.
يا اباذر! لتعظم جلال الله في صدرك، فلا تذكره كما يذكره الجاهل عندالكلب: اللّهم اخزه و عند الخنزير: اللّهم اخزه.
اي ابوذر!
عظمت خداي را جلّ جلاله در سينه و قلبت لمس كن و خدا را آنچنان ياد مكن كه جاهلي كه گرفتار سگ يا خوكي مي‌شود، مي‌گويد: خدايا آن از من بران.
يا اباذر! انّ لله ملائكة قياماً من خيفة الله ما رفعوا رؤسهم حتّي ينفخ في الصّور النفخة الاخرة فيقولون جميعاً: سبحانك (ربّنا) و بحمدك ما عبدناك كما ينبغي لك ان تعبد.
اي ابوذر!
خداوند را فرشتگاني است كه زندگيشان عبادت خداوند است و سر بلند نمي‌كنند تا روز قيامت و نفخة آخر و آنگاه كه سر فرا مي‌آرند، همه مي‌گويند: خدايا! تو پاك و منزهي و ستايش از آن تو است، ما تو را آنچنانكه شايستة تو است عبادت نكرديم.
يا اباذر! لو كان لرّجل عمل سبعين نبيّا لاستقل عمله من شدّة ما يري يومئذ و لوانّ دلواً من غسلين صب في مطلع الشمس لغلت منه جماجم من في‌مغربها و لو زفرت جهنّم زفرة لم يبق ملك مقرّب و لا نبيّ مرسل الاّ خر جاثياً علي ركبتيه يقول:
ربّ [ارحم] نفسي حتّي ينسي ابراهيم اسحق و يقول: يا ربّ انا خليلك ابراهيم فلا تنسني.
اي ابوذر!
اگر كسي را عمل هفتاد پيامبر باشد از شدت آنچه در آن روز (قيامت) مي‌بيند، كوچك و حقيرش مي‌شمرد. و اگر سطلي از پوست و گوشت جوشان دوزخيان در مشرق ريخته شود، جمجمه‌هاي مغربيان به سوزش مي‌آيد. و اگر جهنم زبانه كشد و بر افروخته گردد هيچ ملك مقرّب و پيامبر مرسلي نمي‌ماند، مگر آنكه به زانو مي‌افتد و مي‌گويد: خدايا! مرا درياب.پروردگارا به من رحم كن. باري هول قيامت چنان است كه ابراهيم، اسحاق را از ياد مي‌برد و ناله مي‌كند كه: اي پروردگار! من ابراهيم، خليل توام، فراموشم نكن.
يا اباذر! لو انّ امرأة من نساء اهل الجنّة اطلعت من سماء الدّنيا في ليلة ظلماء لا ضائت الارض افضل ممّا يضيئها القمر ليلة البدر و لوجد ريح نشرها جميع اهل الارض. و لو أن ثوباً من ثياب اهل الجنّة نشراليوم في‌الدّنيا لصعق من ينظر اليه و ما حملته ابصارهم.
اي ابوذر!
اگر زني از بانوان بهشت، تيره شبي در آسمان دنيا طلوع كند، زمين را از درخشش ماه شب چهارده روشن‌تر مي‌كند و بوي خوشش را تمام اهل زمين در مي‌يابند. و اگر جامه‌اي از لباس‌هاي بهشت به اين دنيا برسد بينندگان را مدهوش و بيهوش خواهد كرد و هيچ چشمي ياراي ديدن آن را نخواهد داشت.
يا اباذر! اخفض صوتك عندالجنائز و عندالقتال و عندالقران.
اي ابوذر!
صدايت را در مواجهه با مردگان و به هنگام جنگ و خواندن قرآن پايين بياور.
يا اباذر! اذا تبعت جنازة فليكن عقلك فيها مشغولا بالتّفكّر و الخشوع و اعلم انّك لاحق به.
اي ابوذر!
هر گاه جنازه‌اي را تشييع مي‌كني، با دقت و خشوع به آن بينديش و بدان كه تو به او ملحق خواهي شد.
يا اباذر! اعلم انّ كلّ شيء اذا فسد، فالملح دوائه. فاذا فسد الملح فليس له دواء. و اعلم انّ فيكم خُلقين: الضحك من غير عجب والكسل من غير سهو.
اي ابوذر!
بدان كه دواي هر چه بگندد نمك است و آنگاه كه نمك بگندد، مر او را دارويي نيست. و بدان كه شما را دو خوي و خصلت است: خنده‌اي كه از سرتعجب و كسالتي كه از روي سهو نباشد.
يا اباذر! ركعتان مقتصدتان في‌التّفكر خير من قيام ليلة و القلب ساه.
اي ابوذر!
دو ركعت نماز كوتاه توأم با تفكر، بهتر است از تمام شبي نماز بي‌حضور قلب.
يا اباذر! الحقّ ثقيل مرّ و الباطل خفيف حلو. و ربّ شهوة ساعة توجب حزناً طويلا.
اي ابوذر!
حق، سنگين و تلخ است و باطل سبك و شيرين. و چه بسا يك آن، شهوت‌راني كه غم و اندوهي طولاني در پي داشته باشد.
يا اباذر! لا يفقه الرّجل كلّ الفقه حتّي يري النّاس في جنب الله امثال الاباعر ثم يرجع الي نفسه فيكون هو احقر حاقر لها.
اي ابوذر!
آدمي به كُنه دين دست نمي‌يابد و در دين خود هوشيار نمي‌گردد، مگر آنكه مردم را در مقابل خداوند، مثل چهارپايان ببيند. سپس آنگاه به نفس خويش باز گردد و خود را از آنان كمتر و حقيرتر بشمرد.
يا اباذر! لا تصيب حقيقة الايمان حتّي تري النّاس كلّهم حمقي في دينهم و عقلاء في دنياهم.
اي ابوذر!
به حقيقت ايمان نمي‌رسي مگر آنكه مردمان را همگي در دينشان احمق و در دنياشان عاقل و فهيم ببيني.
يا اباذر! حاسب نفسك قبل ان تحاسب فهو اهون لحسابك غدا وَ زِن نفسك قبل ان توزن، و تجهز للعرض الاكبر يوم تعرض لا تخفي منك علي‌الله خافيه.
اي ابوذر!
به حساب خودت برس قبل از آنكه تو را محاسبه كنند كه اين حساب فرداي تو را آسان‌تر مي‌كند. و خودت را بسنج پيش از آنكه تو را بسنجند. و خود را آمادة روز آن نمايش بزرگ كن، روزي كه هيچ چيز تو بر خدا پوشيده نمي‌ماند.
يا اباذر! استح من الله، فانّي و الّذي نفسي بيده لا ازال حين اذهب الي الغائط مقنعاً بثوبي أستحي من الملكين الّذين معي.
اي ابوذر!
از خدا حيا كن! سوگند به كسي كه جان من در دست او است، هنگامي كه من به مبال مي‌روم رويم را با لباسم از حياي دو ملكي كه با من‌اند، مي‌پوشانم.
يا اباذر! اتحبّ ان تدخل الجنة؟ قلت نعم، فداك ابي، قال: فاقصر من الامل و اجعل الموت نصب عينيك و استح من الله حق الحياء.
قال: قلت: يا رسول الله كلّنا نستحيي من الله. قال: ليس ذلك الحياء و لكن الحياء من الله ان لا تنسي المقابر و البلي. وتحفظ الجوف و ما وعي والرّأس و ما حوي. و من اراد كرامة الاخرة فليدع زينة الدّنيا، فاذا كنت كذلك أصبت ولاية الله.
‌اي ابوذر!
دوست داري كه به بهشت در آيي؟ گفتم: بله، پدرم به فدايت. فرمود: آرزوها را كوتاه كن و مرگ را هميشه در نظر داشته باش و از خدا آنچنانكه بايد، شرم كن. گفتم: اي رسول خدا! ما همگي از خدا شرم مي‌كنيم.
فرمود: آن شرم و حياي واقعي نيست. حياي واقعي از خداوند، آن است كه: مرگ را از ياد نبري و متوجه درون و آنچه را كه در آن جمع مي‌آوري و سر و آنچه در آن مي‌گذرد باشي. و هر كه كرامت آخرت مي‌طلبد بايد كه زينت دنيا فروبگزارد. سپس اگر چنين باشي، به ولايت خداوند دست يافته‌اي.
منبع: همشهری




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
حکمت | گستره محور مقاومت ! / مقام معظم رهبری
music_note
حکمت | گستره محور مقاومت ! / مقام معظم رهبری
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در لرستان
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در لرستان
آشنایی آداب و رسوم جالب شب یلدا در تبریز
آشنایی آداب و رسوم جالب شب یلدا در تبریز
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در رشت
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در رشت
قد و وزن و دور سر نوزاد 2 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 2 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 4 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 4 ماهه
خروج تروریست‌های تحریرالشام از حرم حضرت زینب(س)
play_arrow
خروج تروریست‌های تحریرالشام از حرم حضرت زینب(س)
خلاصه بازی ملوان ۱ - پرسپولیس ۲
play_arrow
خلاصه بازی ملوان ۱ - پرسپولیس ۲
تشریح جزئیات آدم‌ربایی در گلستان
play_arrow
تشریح جزئیات آدم‌ربایی در گلستان
زلزله امنیتی در آمریکا؛ ادعای عضو کنگره آمریکا از پرواز پهپادهای منتسب به ایران بر فراز آمریکا
play_arrow
زلزله امنیتی در آمریکا؛ ادعای عضو کنگره آمریکا از پرواز پهپادهای منتسب به ایران بر فراز آمریکا
روایت خبرنگار صداوسیما در دمشق از لو دادن اطلاعات اماکن حیاتی توسط فرماندهان بلندپایه بشار اسد به اسرائیل
play_arrow
روایت خبرنگار صداوسیما در دمشق از لو دادن اطلاعات اماکن حیاتی توسط فرماندهان بلندپایه بشار اسد به اسرائیل
گل دوم اتحاد کلبا به العین توسط شهریار مغانلو و پاس گل مهدی قائدی
play_arrow
گل دوم اتحاد کلبا به العین توسط شهریار مغانلو و پاس گل مهدی قائدی
گلزنی «مهدی قائدی» برابر العین در لیگ برتر امارات
play_arrow
گلزنی «مهدی قائدی» برابر العین در لیگ برتر امارات
آزمایش پلیس رباتیک کروی در چین که مجرمان را شناسایی و دستگیر می‌کند
play_arrow
آزمایش پلیس رباتیک کروی در چین که مجرمان را شناسایی و دستگیر می‌کند
اهدای انگشتر رهبر انقلاب به دختر خانمی که انگشتر ایشان را می‌خواست
play_arrow
اهدای انگشتر رهبر انقلاب به دختر خانمی که انگشتر ایشان را می‌خواست