انقلاب سال 57 ایران ، استثنایی بر انقلاب های دیگر جهان
نويسنده:حمیده احمدیان راد
چرا جامعه شناسان بزرگ، انقلاب سال 57 ایران را استثنایی بر انقلاب های دیگر جهان می دانند؟
در این میان «استثنایی»، «خاص»، «نو» و «منحصر بفرد» تنها برخی از توصیفاتی هستند كه فیلسوفان و جامعه شناسان بزرگ جهان برای تبیین انقلاب سال 1357 به کار می برند. به عنوان مثال میشل فوكو فیلسوف مشهور فرانسوی انقلاب ایران را پدیده ای نو و منحصر بفرد می داند. فوكو در گرماگرم انقلاب اسلامی یعنی در سال های ۵۶ و ۵۷ به ایران می آید. او انقلاب ایران را انقلابی می بیند كه «نه یك طبقه خاص، نه یك حزب معین، نه یك ایدئولوژی سیاسی مشخص و نه یك دسته خاص از پیشگامان انقلابی كه با خود همه ملت را به داخل جریان بكشاند» در آن وجود ندارد. این انقلاب با انگیزه های مادی و اقتصادی هم صورت نگرفته است. یك دلیل آن این است كه همه قشرهای ملت در آن حضور دارند. او همچنین در انقلاب اراده یك ملت را می بیند. او انقلاب را نتیجه ستم می داند چرا كه اوضاع افراد به گونه ای نبوده كه ملتی خودشان را جلوی مسلسل و مقابل یك ارتش مجهز قرار دهند. او در این ملت اراده جمعی می بیند و دلیل این اراده را ایجاد تحول در خویشتن خویش با تكیه بر اسلام شیعی می داند.
انقلابی مستقل در جهانی دوقطبی
ریشه های دینی این انقلاب چنان ناباورانه بود كه بسیاری تحلیل می كردند این انقلاب پس از طی دوره ای به دست چپ گرایانی نظیر حزب توده خواهد افتاد. اما نه تنها چنین اتفاقی رخ نداد بلكه این انقلاب ایران بود كه به یكی از عوامل اصلی ورود جهان به عصری جدید تبدیل شد. نتیجه آن كه بسیاری از جامعه شناسان و فلاسفه بزرگ جهان ناچار شدند با دقت بیشتری به تحلیل این انقلاب بپردازند.
دین گرایی عامل حركت انقلاب
یكی از مهم ترین شعار های انقلاب الله اكبر بود كه به ویژه شب ها از پشت بام ها سر داده می شد. در شعارهای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، اسلام یكی از مهم ترین خواست های مردم بود و سینه زنی و حضور در دستجات عزاداری از روش های گرامی داشت یاد شهدا بود. در واقع واقعه كربلا و عاشورا نیز با ماهیت ضد ظلم و عدالت خواهی اش و نیز شهادت طلبی تأثیر زیادی در پیشبرد انقلاب اسلامی داشت.
به این ترتیب با انقلاب اسلامی بار دیگر دین نقش یك نیروی تأثیر گذار را بازی كرد و اینك به ویژه در تحلیل اوضاع كشورهای اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
ملتی به دنبال هویت خویش
سال ها بود مردم ایران احساس می كردند خانواده شاه افرادی فاسدند كه سنخیتی با فرهنگ ایرانی و اسلامی ندارند. همچنین فكر می كردند كه شاه خودش را به بیگانگان فروخته، مقابل امریكا تسلیم محض است و به طوركلی فرهنگ غربی بر ایران مسلط است. به این ترتیب آنها احساس می كردند كه لازم است به این سلطه پایان دهند و عصر جدیدی را با هویت ایرانی اسلامی آغاز كنند.
انقلابی كه هیچكس وقوع آن را پیش بینی نمی كرد
از سوی دیگر شیوه انقلاب نیز خاص تلقی می شود. خط مشی غالب در انقلاب ایران روش مسلحانه نبود. بلكه تظاهرات میلیونی و به شكل پیوسته بود.
موضوع دیگر شیوه رهبری امام خمینی در انقلاب بود. به عقیده بسیاری امام خمینی در این انقلاب یك رهبر عارف بود. وی در عین حال با نبوغ و هوش و درایت خویش انقلاب را به خوبی سازماندهی كرد. در حالی كه برخلاف انقلاب های دیگر وی حزبی هم نداشت و اصولاً رژیم استبدادی شاه چندان اجازه فعالیت تأثیرگذاری را به احزاب نمی داد.
به هرصورت انقلاب اسلامی ایران شیوه تبیین انقلاب ها را در هم ریخت. تا پیش از انقلاب ایران نظریه پردازان برای تبیین انقلاب ها از چند انقلاب ویژه استفاده می كردند و آنها را به بقیه انقلاب ها تعمیم می دادند، ولی انقلاب ایران در دسته بندی های آنها نمی گنجید.
تا این زمان انقلاب ها بر اساس روابط سیاسی-اقتصادی تحلیل می شدند، اما انقلاب ایران با این تحلیل ها نمی خواند. مردم در این دوران از مشكلات اقتصادی نظیر تورم و بیكاری و حاشیه نشینی رنج می بردند. اما این وضعیت برای تحلیلگران به گونه ای تلقی نمی شد كه بحرانی برای رژیم ایجاد كند. همان طور هم كه گفته شد در این دوران شاه در اوج قدرتش بود و با هیچ یك از قدرت ها نیز مشكلی نداشت. به این ترتیب انقلاب اسلامی ایران به شكلی بی نظیر فرهنگ و دین را به عنوان عامل تعیین كننده در تحولات اجتماعی وارد كرد. به طوری كه اینك نگاه فرهنگی در تبیین تحلیل انقلاب ها جایگاهی ویژه پیدا كرده است.
منبع: http://020.ir
/خ