انقلاب سال 57 ایران ، استثنایی بر انقلاب های دیگر جهان

چرا جامعه شناسان بزرگ، انقلاب سال 57 ایران را استثنایی بر انقلاب های دیگر جهان می دانند؟ انقلاب اسلامی ایران، انقلابی فرهنگی و نوعی پوست اندازی در جامعه كهنسال ایران بود. شاید به خاطر همین پوست تركاندن ها است كه ایران هزاران سال است كه پویا است، همیشه الگو است و دایماً حوزه های نفوذ و تمدنش را به انحای مختلف حفظ می كند و یا اشكال آن را تغییر می دهد. به خاطر همین است كه هیچ نیروی
شنبه، 19 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلاب سال 57 ایران ، استثنایی بر انقلاب های دیگر جهان
انقلاب سال 57 ایران ، استثنایی بر انقلاب های دیگر جهان
انقلاب سال 57 ایران ، استثنایی بر انقلاب های دیگر جهان

نويسنده:حمیده احمدیان راد



چرا جامعه شناسان بزرگ، انقلاب سال 57 ایران را استثنایی بر انقلاب های دیگر جهان می دانند؟

انقلاب اسلامی ایران، انقلابی فرهنگی و نوعی پوست اندازی در جامعه كهنسال ایران بود. شاید به خاطر همین پوست تركاندن ها است كه ایران هزاران سال است كه پویا است، همیشه الگو است و دایماً حوزه های نفوذ و تمدنش را به انحای مختلف حفظ می كند و یا اشكال آن را تغییر می دهد. به خاطر همین است كه هیچ نیروی مهاجمی تاب مقاومت در برابر فرهنگ ایران را نداشته، در آن حل شده و یا ناچار شده بپذیرد ایران را نمی توان استعمار كرد. استعمارگرانی كه كشورهای بسیاری را از هویت تهی كرده اند هرگز مقابل ایران توانایی این كار را پیدا نكرده اند و همیشه ناچار شده اند كه كشور ما را به عنوان یك قدرت به رسمیت بشناسند. در واقع همه مقابل این فرهنگ پویا عقب نشینی می كنند.
در این میان «استثنایی»، «خاص»، «نو» و «منحصر بفرد» تنها برخی از توصیفاتی هستند كه فیلسوفان و جامعه شناسان بزرگ جهان برای تبیین انقلاب سال 1357 به کار می برند. به عنوان مثال میشل فوكو فیلسوف مشهور فرانسوی انقلاب ایران را پدیده ای نو و منحصر بفرد می داند. فوكو در گرماگرم انقلاب اسلامی یعنی در سال های ۵۶ و ۵۷ به ایران می آید. او انقلاب ایران را انقلابی می بیند كه «نه یك طبقه خاص، نه یك حزب معین، نه یك ایدئولوژی سیاسی مشخص و نه یك دسته خاص از پیشگامان انقلابی كه با خود همه ملت را به داخل جریان بكشاند» در آن وجود ندارد. این انقلاب با انگیزه های مادی و اقتصادی هم صورت نگرفته است. یك دلیل آن این است كه همه قشرهای ملت در آن حضور دارند. او همچنین در انقلاب اراده یك ملت را می بیند. او انقلاب را نتیجه ستم می داند چرا كه اوضاع افراد به گونه ای نبوده كه ملتی خودشان را جلوی مسلسل و مقابل یك ارتش مجهز قرار دهند. او در این ملت اراده جمعی می بیند و دلیل این اراده را ایجاد تحول در خویشتن خویش با تكیه بر اسلام شیعی می داند.

انقلابی مستقل در جهانی دوقطبی

یكی از نكات جالب درباره انقلاب اسلامی ایران این بود كه در زمان وقوع انقلاب جهان دوقطبی بود. در یك سو شرق ماركسیستی و در سوی دیگر غرب كاپیتالیستی وجود داشت كه همه دسته بندی های خود را در جهان داشتند. انقلاب هایی كه در جهان به وقوع می پیوست با یكی از این دیدگاه ها همخوانی داشت و از سوی یكی حمایت می شد. اما انقلاب ایران نه تنها حركتی مستقل از این دو بود و به هیچ یك وابستگی نداشت و از سوی هیچ كدام حمایت نمی شد بلكه اساساً هر دوی آنها را نفی می كرد. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» دقیقاً بیان كننده این دیدگاه و پیشنهاد شیوه جدیدی در حكومت داری بود كه جمهوری اسلامی نامیده شد. به این ترتیب یكی دیگر از دلایل این استثنا بودن انقلاب آشكار می شود و آن این است: برای اولین بار با وقوع یك انقلاب یك حكومت دینی آن هم با آمیختن مؤلفه های جهان مدرن یعنی جمهوری روی كار می آید.
ریشه های دینی این انقلاب چنان ناباورانه بود كه بسیاری تحلیل می كردند این انقلاب پس از طی دوره ای به دست چپ گرایانی نظیر حزب توده خواهد افتاد. اما نه تنها چنین اتفاقی رخ نداد بلكه این انقلاب ایران بود كه به یكی از عوامل اصلی ورود جهان به عصری جدید تبدیل شد. نتیجه آن كه بسیاری از جامعه شناسان و فلاسفه بزرگ جهان ناچار شدند با دقت بیشتری به تحلیل این انقلاب بپردازند.

دین گرایی عامل حركت انقلاب

انقلاب ایران انقلابی بود كه فرهنگ اسلامی و به خصوص مذهب شیعه در آن نقش زیادی داشت. ایدئولوژی آن اسلامی، رهبر آن روحانی شیعه و كانون های آن مراكز مذهبی نظیر مساجد و حسینیه ها بود.
یكی از مهم ترین شعار های انقلاب الله اكبر بود كه به ویژه شب ها از پشت بام ها سر داده می شد. در شعارهای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، اسلام یكی از مهم ترین خواست های مردم بود و سینه زنی و حضور در دستجات عزاداری از روش های گرامی داشت یاد شهدا بود. در واقع واقعه كربلا و عاشورا نیز با ماهیت ضد ظلم و عدالت خواهی اش و نیز شهادت طلبی تأثیر زیادی در پیشبرد انقلاب اسلامی داشت.
به این ترتیب با انقلاب اسلامی بار دیگر دین نقش یك نیروی تأثیر گذار را بازی كرد و اینك به ویژه در تحلیل اوضاع كشورهای اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.

ملتی به دنبال هویت خویش

در دیدگاه هایی كه برای تبیین انقلاب اسلامی مورد توجه است، عامل هویت ملی نیز به چشم می خورد. در واقع شعارهای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی از مهم ترین شعارهای انقلاب بودند كه تلاش یك ملت را برای داشتن یك هویت ملی مشخص به نمایش می گذاشتند.
سال ها بود مردم ایران احساس می كردند خانواده شاه افرادی فاسدند كه سنخیتی با فرهنگ ایرانی و اسلامی ندارند. همچنین فكر می كردند كه شاه خودش را به بیگانگان فروخته، مقابل امریكا تسلیم محض است و به طوركلی فرهنگ غربی بر ایران مسلط است. به این ترتیب آنها احساس می كردند كه لازم است به این سلطه پایان دهند و عصر جدیدی را با هویت ایرانی اسلامی آغاز كنند.

انقلابی كه هیچكس وقوع آن را پیش بینی نمی كرد

دلایل دیگری هم برای استثنایی بودن انقلاب اسلامی ذكر می شود. این كه ایران در زمان وقوع انقلاب در اوج قدرت نظامی و شاه در اوج قدرت قرار داشت. با این وجود سران ارتش به زودی فهمیدند كه مقابل مردمی كه حاضرند هزاران كشته بدهند كاری از پیش نمی برند و نمی توانند در مردم هراسی ایجاد كنند، چراكه انگیزه های دینی و مذهبی و برگشتن به خویشتن خویش مردم را فراگرفته بود. به قول یكی از سران ارتش حمله كردن به یك كشور دیگر آسان تر از حمله به این مردم بود. این اشتباه تنها از یك رژیم مستبد برمی آمد كه پیام ها را درك نكند و برعكس به مشی سركوبگرانه خود ادامه دهد. نتیجه آن كه انقلاب همه اقشار و طبقات از عامی تا روشنفكر را دربرگرفت و حكومتی كه در ظاهر گرفتار هیچ بحران داخلی و خارجی نبود به سرعت سرنگون شد.
از سوی دیگر شیوه انقلاب نیز خاص تلقی می شود. خط مشی غالب در انقلاب ایران روش مسلحانه نبود. بلكه تظاهرات میلیونی و به شكل پیوسته بود.
موضوع دیگر شیوه رهبری امام خمینی در انقلاب بود. به عقیده بسیاری امام خمینی در این انقلاب یك رهبر عارف بود. وی در عین حال با نبوغ و هوش و درایت خویش انقلاب را به خوبی سازماندهی كرد. در حالی كه برخلاف انقلاب های دیگر وی حزبی هم نداشت و اصولاً رژیم استبدادی شاه چندان اجازه فعالیت تأثیرگذاری را به احزاب نمی داد.
به هرصورت انقلاب اسلامی ایران شیوه تبیین انقلاب ها را در هم ریخت. تا پیش از انقلاب ایران نظریه پردازان برای تبیین انقلاب ها از چند انقلاب ویژه استفاده می كردند و آنها را به بقیه انقلاب ها تعمیم می دادند، ولی انقلاب ایران در دسته بندی های آنها نمی گنجید.
تا این زمان انقلاب ها بر اساس روابط سیاسی-اقتصادی تحلیل می شدند، اما انقلاب ایران با این تحلیل ها نمی خواند. مردم در این دوران از مشكلات اقتصادی نظیر تورم و بیكاری و حاشیه نشینی رنج می بردند. اما این وضعیت برای تحلیلگران به گونه ای تلقی نمی شد كه بحرانی برای رژیم ایجاد كند. همان طور هم كه گفته شد در این دوران شاه در اوج قدرتش بود و با هیچ یك از قدرت ها نیز مشكلی نداشت. به این ترتیب انقلاب اسلامی ایران به شكلی بی نظیر فرهنگ و دین را به عنوان عامل تعیین كننده در تحولات اجتماعی وارد كرد. به طوری كه اینك نگاه فرهنگی در تبیین تحلیل انقلاب ها جایگاهی ویژه پیدا كرده است.
منبع: http://020.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط