6 خرداد 1388 / 2 جمادی الثانی 1430 / 27 می 2009 |
1) درگذشت استاد "عبدالجواد اديب نيشابوري" معروف به "اديب اول" (1305 ش):
عبدالجواد اديب نيشابوري معروف به اديب اول در حدود سال 1242 ش (1281 ق) در يكي از روستاهاي اطراف نيشابوربه دنيا آمد. وي در چهارسالگي بر اثر بيماري آبله نابينا گرديد و پس از مداواي بسيار، اندكي از بينايي چشم چپ را به دست آورد. اديب داراي حافظهاي قوي بود و در اندك زماني خواندن و نوشتن فارسي و عربي را آموخت. او در 16 سالگي عازم مشهد شد و درس خود را ادامه داد. كم كم به تدريس روي آورد و هر سال حوزه درسش رونق مييافت و شاگردان فاضلي در حلقه درسش پرورش يافتند. با اين كه بر اثر كم بينا بودن، مطالعه برايش بسيار سخت بود ولي او معلومات فراواني را با مطالعه به دست آورد. اديب علاوه بر فنون ادبي، در حكمت الهي و طبيعي، نجوم، حساب، جبر و هندسه و... مهارت داشت و از طب علمي، فقه، اصول، حديث و رجال نيز بهرهاي وافي داشت. ديوان اشعار اديب به نام "لَئالي مكنون" و نيز رسالهاي در جمع بين عروض فارسي و عربي و شرح مُعَلَّقات سبعه از جمله آثار اوست. سرانجام اين شاعر وارسته و مربي نمونه پس از چهل و سه سال تدريس، در ششم خرداد 1305 ش برابر با پانزدهم ذي قعده سال 1344ق در 64 سالگي دارفاني را وداع گفت و در حرم مطهر رضوي(ع) در مشهد مقدس مدفون گرديد. |
2) درگذشت علامه "محمد بن عبدالوهاب قزويني" محقق و مصحح معاصر ايراني (1328 ش):
محمد بن عبدالوهاب قزويني در حدود 1255 ش (1294 ق) در تهران تولد يافت. وي تحصيلات علوم قديمه را در تهران به پايان رساند و پس از مدتي از محضر درس فقه آيتاللَّه شيخ فضل اللَّه نوري و كلام و حكمت قديمِ شيخ علي نوري بهره برد. محمد قزويني همچنين از استاداني همچون ميرزا حسن آشتياني، شيخ هادي نجمآبادي، سيد احمد اديب پيشاوري، محمد مهدي قزويني و ذكاءالملك فروغي استفاده نمود و زبان فرانسه را نيز فراگرفت. علامه قزويني در سايه استعداد شگفتآور خود، مراتب علمي را طي كرد و به كسب علوم و تحقيق در مباني هنر و فلسفه پرداخت. وي در سال 1283 ش به دعوت برادر خود ميرزا احمد خان به انگليس و فرانسه و بعد به آلمان رفت و با مستشرقان اروپايي از جمله "هانري ماسه"، "ادوارد براون" و "ولاديمير مينورسكي" آشنا شد و با آنان در مسائل فرهنگي ايران همكاري نمود. علامه قزويني در سال 1318 ش پس از حدود 35 سال اقامت در اروپا به ايران بازگشت و پيوسته به تعليم و تدريس و مطالعه پرداخت. وي از نوادر نوابغي بود كه وسعت معلومات جديد و قديم را با غريزه كنجكاوي و دقت در هر چيز و داشتن روش انتقادي علمي و انصاف و بيطرفي را جمع داشت. بزرگترين فضل قزويني اين است كه وي پس از آن كه علوم قديم و اسلامي را فراگرفت، چون گذارش به اروپا افتاد، بر اثر عشق سوزاني كه به فراگرفتن هر چيز داشت، تحقيقات انديشمندان آن سرزمين را نيز مورد مطالعه دقيق قرار داد. دامنه آثار علامه قزويني كتب متعددي ميباشد كه شامل تصحيح مرزبان نامه، چهار مقاله عروضي، تذكرة لبابالالباب، ترجمه لوايح جامي به فرانسه و تأليف رسالههاي گوناگون. از شايستهترين خدمات به جاي مانده از علامه قزويني در فرهنگ و ادب ايران، تهيه عكس و نسخهبرداري از كتب خطي فارسي موجود در موزههاي اروپا است. او ده سال آخر عمر را در ايران سپري كرد و سرانجام در جمعه 6 خرداد 1328 ش برابر با 28 رجب 1368 ق در 86 سالگي در تهران دار فاني را وداع گفت و در جوار حضرت عبدالعظيم در ري به خاك سپرده شد. |
3) 2جمادي الثاني سال193 هجري قمري :
«هارون الرشيد» از خلفاي عباسي ، در حومه شهر طوس از دنيا رفت هارون در سال 175 هجري قمري به خلافت نشست ودر اوايل زير نفوذ مادر بود بعد ازمرگ مادر هارون،« يحيي بن خالد برمكي» را بوزارت برگزيد واز آن زمان امور خلافت به دست يحيي و فرزندانشان قرار گرفت . هارون خليفه اي بي تدبير و خوش گذران بود و چون با علويان دشمني ديرينه داشت بسياري از علويان را درزندانهاي خود به كام مرگ كشاند هارون حتي با خاندان برمكي كه اداره امور خلافتي اورا بعهده داشتند با بيرحمي رفتار كرد و چند تن از افراد اين خاندان را كشت و بقيه را به زندان افكند سرانجام هارون الرشيد به هنگام مسافرت به خراسان در جنگ با خوارج مستقر در شرق ايران به هلاكت رسيد. |
4) درگذشت "مؤيدالدين محمد ابن علقمي" وزير مستعصم باللَّه(656 ق):
مؤيدالدين محمد بن احمد بن علقمي بغدادي، وزير شيعي مذهب و روشن ضمير مستعصم باللَّه، آخرين خليفهي عباسي، عالم و فاضل و آگاه در امور سياسي و داراي كفايت و فطانت و حسن تدبير بود. وي به اهل تقوي و علم ارج نهاد و احترام ميكرد. ابن علقمي پس از حملهي مغول و تسخير بغداد وانقراض سلسلهي عباسي در حفظ ميراث اسلامي تلاش نمود ودر همان سال درگذشت. |
5) مرگ "لوچيا دلا روبيا" هنرمند برجسته ايتاليايي (1482م):
لوچيا دلا، روبيا هنرمند برجسته ايتاليايى در 13 فوريه 1400م در فلورانس ايتاليا به دنيا آمد. وي از جواني به زرگري روي آورد اما پس از چندي به عنوان يك هنرمند و مجسمهسازي برجسته مطرح گرديد. در اين زمان برخي آثار وي نشانگر استفاده او از نمونههاي باستاني و همچنين روحيه شاد و انساندوست او ميباشد. وي قبل از آن موفق شده بود كاربرد لعاب سرب شيشهاي راكشف نمايد و در واقع اسلوب استفاده از لعابهاي مختلف رنگي در مجسمههاي سفالين را ابداع نمايد. اين مسئله باعث محدود شدن آثار وي به كارهاي تزئيني و معماري گرديد و در نتيجه مسير كارهاي وي به سوي سفارشهاي بزرگ و پرزرق و برق و تجملاتي سوق داده شد. با اين حال از ارزش كار و آثار روبيا نكاست. وي بعدها درهاي برتري كليساي جامع، تنديس كودكان يتيم و دهها اثر ديگر را پديد آورد. از ديگر آثار روبيا پنج لوح مرمرين براي برج حوتو است. در سالهاي بعد سردر صندوقخانه كليسا رابا الواح سفالين آراست. اين الواح حاوي صحنههايى از رستاخيز و صعود مسيح(ع) بود و به سبب تازگي، ظرافت ذوق و سليقه بكار رفته در آنها مورد تمجيد و ستايش واقع شد. از روبيا آثار فراواني در بسياري از شهرها و موزههاي جهان وجود دارد، كارگاه و هنر وي پس از مرگش در خاندانش ادامه يافت. لوچيا دلا، روبيا سرانجام پس از 82 سال زندگي در 27 مه سال 1482م درگذشت. |
6) درگذشت "رابِرْتْ كُخْ" باكتريشناس معروف آلماني و كاشف عامل بيماري سِل (1910م):
رابرت كُخ باكتري شناس و پزشك برجسته آلماني در 11 دسامبر 1843م در شهر هارتْزْ آلمان به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود در رشته پزشكي، مطالعات و تحقيقات گستردهاي را درباره علل برخي از بيماريها همچون وبا، سل و سياه زخم آغاز كرد. كُخ پس از تكميل روش كشتِ ميكروبها، آنها را به وسيله رنگ كردن در زير ميكروسكوپ مشاهده كرد و پي برد كه باسيلهاي بسيار كوچكي در خون گوسفند يا حيوان مريض وجود دارد. كخ عاقبت توانست با پرورش و نگهداري اين باسيل، نظريه خويش را اثبات نموده و سرم اين مرض را بسازد. اين عمل باعث شد كه از تلفات زياده از حد احشام جلوگيري شود. كخ در سال 1880م به عضويت شوراي سلطنتي بهداشت برلين انتخاب گرديد و از آن پس تحقيقات خود را براي كشف ميكروب سل كه از ديرباز به طاعون سفيد مشهور بود، آغاز كرد. اين مطالعات در نهايت منجر به كشف ميكروب سل در 24 مارس 1882م شد و كُخ پس از چندي اعلام كرد كه ميتوان همه جانداران را در اثر تلقيح اين سرم از امراض مختلف مصون داشت. در سال 1905، كخ به دليل تلاش در راه گسترش علم و كشف باسيل سل، موفق به اخذ جايزه نوبل پزشكي شد و دانشمندان زمان، پس از تاييد نظرات او، وي را در شمار بزرگترين مكتشفين قرار دادند. كخ سفرهاي زيادي به افريقا براي تحقيق درباره مرض خواب، مالاريا و طاعون انجام داد و دريافت كه مرض خواب كه هزاران افريقايى را به كام مرگ كشانده بود، در اثر نيش پشهاي به نام تسه تسه است. به تدريج كخ در اثر فعاليت زياد و ناراحتيهاي ناشي از آن مريض و ضعيف گرديد، تا اينكه كاشف سل كه خود نجات دهنده جان ميليونها انسان بود در 27 مه 1910م در 67 سالگي بر اثر مرض سل درگذشت. رابرت كُخ بدون شك بعد از لويي پاستور كاشف پنيسيلين، بزرگترين ميكروب شناس دنيا است و خدمات ارزنده او در راه بسط علم، هيچگاه از يادها نخواهد رفت. |
7) شكست قيام مسلمانان مراكش عليه استعمارگران اروپايي (1926م)
با آغاز استعمار شمال افريقا توسط غارتگران اروپايى، ساكنان و قبايل مناطق در برابر استعمارگران به مقابله برخاستند و خواهان خروج آنان از سرزمينهاي خود شدند، يكي از اين افراد، عبدالكريم رِيفي رهبر قيام مسلمانان ناحيه رِيْفْ مراكش بود كه سالها با متجاوزين اسپانيايى جنگيد و پيروزيهاي چشمگيري نيز به دست آورد. پيروزيهاي او بر ارتش اسپانيا، وحشت قواي فرانسه را كه در شمال افريقا داراي متصرفاتي بود، برانگيخت. از اين رو، در اوايل سال 1924م نيروهاي فرانسوي به منظور جلوگيري از گسترش قيام مردم منطقه ريف به كمك اسپانيا آمدند و تهاجم همه جانبهاي را عليه مردم اين منطقه آغاز كردند. سرانجام با دستگيري رهبران جنبش ضد استعماري و كشتار هزاران نفر از مردم اين منطقه، قيام مردم مراكش در 27 مه 1926م سركوب شد. (ر.ك: 18 فوريه) |
8) وقوع كودتاي نظامي در تركيه و به قدرت رسيدن ژنرال "جمال گورسِل" (1960م):
استبداد و فساد حكومت در زمان عدنان مُندَرِس نخست وزيرتركيه باعث وقوع اعتراضاتي در شهرهاي اين كشور گرديد. به همين دليل، دولت اعلام حكومت نظامي نمود و به وسيله نيروهاي مسلح، تظاهرات مخالفين را در هم شكست. در سوم ماه مه 1960، ژنرال جمال گورسِل، فرمانده نيروي زميني ارتش تركيه، در نامهاي به عدنان مندرس خواستار توجه به لزوم انجام اصلاحات سياسي در كشور به منظور مهار مقاومتهاي مردمي به ويژه اعتراضات دانشجويى شد كه اين درخواست با بيتوجهي مندرس روبرو گرديد. در روز 21 همان ماه، تعدادي از افسران ارتش دست به اغتشاشاتي زدند و سرانجام در 27 مه 1960م، دولت مندرس با يك كودتاي نظامي كه از طرف كميته وحدت ملي به رهبري ژنرال گورسل صورت داده شده بود، سرنگون شد و اين كميته قدرت را در دست گرفت. در روز بعد از كودتا ژنرال گورسل به قدرت رسيد و سپس به رياست جمهوري تركيه دست يافت. عدنان مندرس نيز، چند ماه بعد به اتهام سوء استفاده از قدرت و زير پاگذاشتن قانون اساسي و... اعدام شد. |
9) درگذشت "جواهرلَعْلْ نِهْرو" سياستمدار برجسته و اولين نخستوزير هند (1964م): جواهر لعل نهرو، سياستمدارِ استقلالطلب و اولين نخست وزير هند، در 14 نوامبر سال 1889م در اللَّهآباد هند به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود در رشته حقوقِ دانشگاه كمبريج انگلستان، به قضاوت در هند مشغول شد. نهرو در سال 1918م به پارلمان هند راه يافت و در 1929م به رياست پارلمان رسيد. او در1920 درنهضتي كه به رهبري مهاتما گاندي با هدف آزادي هند از سلطه سياسي انگلستان به راه افتاد شركت كرد و با نهضتهاي ملي همراهي نمود. نهرو در طول مبارزات ضداستعماري خويش 10 بار دستگير و زنداني شد و روي هم رفته، در حدود سيزده سال از عمر خود را در زندان گذراند. نهرو در سالهاي زندان هم بيكار ننشست و به نگارش كتب مختلفي پرداخت. نهرو در همين سالها، طي مسافرتش به مسكو تحت تاثير ماركسيسم قرار گرفت و بعضي از روشهاي مبارزه كمونيستها را در هند به كار بست. البته مهاتما گاندي كه مبتكر اصل مبارزه منفي بود، غالباً با نظريات نهرو درباره شدت عمل و تحرك بيشتر در مبارزه مخالفت ميكرد. نهرو نيز كه از نفوذ كلام گاندي در ميان مردم هند آگاه بود و در عين حال احترام عميقي نسبت به او داشت، روشهاي خود را در مبارزه تعديل مينمود. جواهر لعل نهرو پس از استقلال هند، به عنوان اولين نخست وزير اين كشور انتخاب شد و تا زمان مرگ، به مدت هفده سال، رهبري بلامنازع هند را برعهده داشت. نهرو در اين مدت در صحنه سياست بينالمللي نيز درخشيد و همواره به عنوان يك شخصيت برجسته و صلحدوست مورد احترام مجامع جهاني بود. وي بنيادهاي سياسي - اقتصادي هند را پايهگذاري كرد و از يك كشور استعمارزده و بلاديده و دستخوش تفرقه، قدرت يكپارچهاي را در جنوب آسيا پديد آورد. كار مثبت عمده نهرو براي هند، اصرار وي بر اين امر بود كه هند به صورت يك دموكراسي غيرمنفك از آرمانهاي دنيايي و غيرديني باقي بماند. وي با گذراندن قانوني، نظام طبقه در هند را برانداخت و كارهايي كه براي از بين بردن فقر و عقبماندگي انجام داد، سبب ايجاد انقلاب اساسي اجتماعي و اقتصادي شد. نهرو از قهرمانان استقلال هند و از رهبران متفكر مبارزات مردمي اين كشور طي سالهاي استقلال به شمار ميرود. او همچنين به اتفاق جمال عبدالناصر و ژوزف تيتو و احمد سوكارنو رهبران وقت مصر، يوگسلاوي و اندونزي از بنيانگذاران جنبش عدم تعهد به شمار ميروند و حيثيتي بينالمللي دارند. جواهر لعل نهرو در ژانويه 1964م دچار حمله قلبي شد و نيمي از بدنش فلج گرديد تا اينكه سرانجام در بيست و هفت مه 1964م در هفتاد و پنج سالگي درگذشت. |