چگونه تربيت «نكنيم»!

هزاران سال است كه هزاران مكتب و آيين و هزاران انديشمند و نكته بين، در باره تربيت و اينكه چه بايد كرد تا آدمي به درستي تربيت شود سخن گفته اند.جهت گيري غالب گفته ها و نوشته ها از موضوع«چگونه تربيت كردن»بوده است.اين كه چه عاملي در تربيت دخالت دارند، چه روش هايي را بايد در تربيت به كار بست و چه اقداماتي را بايد در تربيت انجام دهيم تا به اهداف تربيت مطلوب دست يابيم. اما كمتر نوشته و يا اثري مشاهده شده است كه تربيت را نه از زاويه«بايد»ها بلكه از
يکشنبه، 3 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه تربيت «نكنيم»!
چگونه تربيت «نكنيم»!
چگونه تربيت «نكنيم»!

نويسنده:دکتر عبدالعظيم کريمي



ايتها الامة اني لا اخاف عليكم في ما لا تعلمون
ولكن انظروا كيف تعملون فيما تعلمون(1).
هزاران سال است كه هزاران مكتب و آيين و هزاران انديشمند و نكته بين، در باره تربيت و اينكه چه بايد كرد تا آدمي به درستي تربيت شود سخن گفته اند.جهت گيري غالب گفته ها و نوشته ها از موضوع«چگونه تربيت كردن»بوده است.اين كه چه عاملي در تربيت دخالت دارند، چه روش هايي را بايد در تربيت به كار بست و چه اقداماتي را بايد در تربيت انجام دهيم تا به اهداف تربيت مطلوب دست يابيم. اما كمتر نوشته و يا اثري مشاهده شده است كه تربيت را نه از زاويه«بايد»ها بلكه از موضع«نبايد» ها مورد بازبيني قراردهد.به نظر مي رسد آنچه كه تربيت را امري آسيب زا متربي را موجودي آسيب پذير ساخته است اغلب در قلمرو«بايد»ها بوده است، زيرا اگر مي توانستيم«دستكاري»نكنيم، توصيه نكنيم،‌دخالت نكنيم، شكل ندهيم، تغيير ندهيم و عادت ندهيم، امكان دستيابي به يك تربيت طبيعي، تربيت دروني، تربيت ناب و تربيت فطري بيشتر و بيشتر بود.اما آنجا كه دخالت هاي ناشيانه و دستكاري هاي عجولانه آغاز مي گردد، مسيرطبيعي و فطري تربيت در جريان رشد و تحول آدمي به انحراف و اختلال كشانده مي شود.به عبارتي ديگر بايد به صراحت اعلام كرد:آنجا كه«درمان»آغاز مي گردد، «آسيب»شروع مي شود.آنجا كه«تربيت كردن»شروع مي شود،«تربيت شدن»تعطيل مي گردد.آنجا كه«شكوفا شدن»انجام مي گيرد، «شكفتن»پژمرده مي شود.آنجا كه «راه بردن»آغاز مي گردد، «راه افتادن»متوقف مي گردد.آنجا كه «شكل دادن»شروع مي شود،«شكل پذيرفتن»به تعويق مي افتد. آنجا كه تسريع و تعجيل در رشد دادن صورت مي گيرد، پختگي و بلوغ در رشد به تأخير مي افتد آنجا كه ديني كردن بچه ها برنامه اي و رسمي مي شود،«ديني شدن»بچه ها سطحي و تصنعي مي گردد.آنجا كه شخصيت كودك از بيرون تزيين مي گردد سرمايه هاي فطري كودك از درون تهي مي گردد.آنجا كه انتقال دانش صورت مي گيرد، اكتشاف آگاهي مدفون مي گردد.آنجا كه سيراب كردن ذهن كودك آغاز مي گردد، تشنگي وعطش دانستن خاموش مي شود.آنجا كه پاسخ به نياز تشديد مي يابد، احساس و نياز و ميل به كنجكاوي به تعويق مي افتد.آنجا كه الگو دهي آغاز مي شود، الگويابي تعطيل مي گردد.آنجا كه تشويق بيروني حاكم مي شود، خودانگيختگي دروني مغلوب مي گردد.آنجا كه تنبيه فيزيكي غلبه مي كند،تنبيه بيروني مغلوب مي گردد.آنجا كه «عادت دادن»اصل مي شود، اختيار كردن فرع مي شود.آنجا كه «نصيحت كردن»صوري، محور قرار مي گيرد، «عمل كردن»عمقي محو مي گردد.آنجا كه راه حل ها و پاسخ ها ارائه مي گردد، طرح مسئله و جستجوي پاسخ حذف مي شود.آنجا كه «كارت آفرين»هديه مي گردد،منابع «حال آفرين»خشك مي شود.آنجا كه تزريق ويتامين از بيرون آغاز مي گردد، تأمين ويتامين از درون تضعيف مي شود.آنجا كه به پاداشتن آغاز مي گردد، بپاخاستن فروكش مي كند.آنجا كه بيش از حدّ به تكاليف فرزندان خود حساس مي شويم، حساس شدن آنها را به تكاليف خودشان مانع مي شويم.آنجا كه به طور دائم فرزندانمان را از همه خواسته ها و نيازهايشان كامياب مي كنيم، تحمل ناكامي و مهارت شكيبايي را از آنها مي گيريم.هنگامي كه دائماً مراقب و مواظب آنها هستيم مصون ماندن و محفوظ نگه داشتن آنها را از آلودگي ها و ويروس هاي اطراف به خطر مي اندازيم.هنگامي كه خوشبختي را از بيرون براي فرزندانمان فراهم مي سازيم،احساس دروني خوشبخت بودن را از آنها مي گيريم. هنگامي كه آنها را از لذايذ ظاهري زندگي بهره مند مي سازيم، فرصت لذت بردن دروني را از آنهامي رباييم.زماني كه آنها را به دوست داشتن چيزي اجبار مي كنيم به نفرت و انزجار آنها نسبت به آن چيز افزوده ايم.
آنجا كه «دانش»ها به طور آماده ارائه مي شود، «بينش »ها و «يافتن»ها محصور مي گردد.آنجا كه «اندوخته»ها و«محفوظه»ها تراكم مي يابد، خلاقيت و تخيلات سازنده محدود مي شود و بالاخره آنجا كه چه «بايد»ها و چگونه «بايد»ها تربيت را از مسير طبيعي، خود بخودي، فطري ودروني خارج مي سازد آنگاه چه «نبايد»ها و چگونه «نبايد»ها مبدأ و مبناي تربيت فعال مي گردد!
در اينجاست كه سهم «نبايد»ها ، در تربيت، بيش از سهم «بايد»ها ست، و نقش «تربيت اجتنابي» پررنگ تر از «تربيت ايجابي»است.اثر دخالت نكردن نافذتر از اثر دخالت كردن است.دستكاري نكردن، جريان تربيت را بهتر هدايت مي كند تا دستكاري كردن.«تربيت خاموش»گوياتر از تربيت كلامي مي شود.تربيت سفيد (2).خواندني تر و آموزنده تر از تربيت نوشتاري مي گردد.
به عبارتي ديگر،اگر بتوانيم اصول «تربيت نكردن»را فرا بگيريم، به «تربيت شدن»كودكان استحكامي پايدار بخشيده ايم.اگر بتوانيم قدرت ضعف در تربيت را بيابيم به تربيت نيروي زيادي افزوده ايم (3). و اگر بتوانيم در «حاشيه»قرار گيريم و از كنار فعال باشيم بهتر و بيشتر وارد «متن»تربيت مي شويم!
در اينجاست كه مي توانيم به ايجاز «تربيت پرهيزي»نزديك شويم؛ ايجاز در «بازايستادن»، ايجاز در «اقدام نكردن»و ايجاز در «دخالت نكردن».آنگاه خواهيم ديد كه وقتي تربيت «نمي كنيم»، چگونه تربيت خودانگيخته جان مي گيرد.وقتي ياد نمي دهيم چگونه «كشف»رخ مي دهد.وقتي «تحميل»نمي كنيم، چگونه «ترغيب»نمايان مي شود و هنگاميكه «تلقين»نمي كنيم، چگونه «تحقيق»آغاز مي گردد.
در اينجا و از اين زاويه مي توان تربيت را به گونه اي ديگر طرح كرد.به گونه اي كه تربيت نكردن عين تربيت كردن مي شود، وشكل ندادن، عين شكل دادن و ياد ندادن، عين ياد دادن و ...
به همين خاطر است كه بار ديگر تكرار مي كنيم:آنچه را كه از «تربيت »مي دانيم خطرناك تر از آن چيزي است كه انجام نمي دهيم.پس مي توان نتيجه گرفت:در چنين شرايطي اگر هيچ اقدامي نكنيم و نگذاريم هيچ اقدامي صورت گيرد قطعاً به جريان تربيت، بيشتر كمك كرده ايم.زيرا يك ظرف تهي، سالم تر از يك ظرف آلوده است و يك ذهن خالي، مقدس تر از يك ذهن مخدوش است.يا به عبارتي ديگر، «ندانستن»بهتر از «دانستن غلط»است و «نساختن»، سازنده تر از «كج ساختن»است و «شكل ندادن»شكليل تر از «بد شكل دادن»است!
در پايان اين پس گفتار كوتاه، بياني بلند وزيبا از شمس تبريزي كه بيان حال اين ديدگاه است مي آوريم:
اگر به عرش روي، هيچ سود نباشد و اگر از بالاي عرش روي و اگر زير هفت طبق زمين، هيچ سود نباشد.در دل مي بايد كه باز شود.جان كندن همه انبياء و اولياء واصفيا براي اين بود.اين مي جستند ... هركه تمام عالم شد از خدا تمام محروم شد و از خود تمام پر شد.رومي اي كه اين ساعت مسلمان شود، بوي خدا بيابد و او را كه پر است.صدهزار پيغمبر نتواند تهي كردن ....(4).

پي نوشتها:

1-اي مردم من از آنچه نمي دانيد بر شما ترسي ندارم.ولي بنگريد آنچه را كه مي دانيد چگونه عمل مي كنيد.رسول اكرم (صلي الله عليه واله وسلم)، كنز المعال، جلد 10، حديث 290003.
2-تربيت سفيد يعني تربيت پرهيزي،تربيت اجتنابي، تربيت طبيعي و فطري و تربيت دروني كه تا آنجا كه ممكن است از ارائه طرح و برنامه بيروني و تحميلي دستورالعمل هاي تربيتي پرهيز مي گردد.
3-اشاره به جمله اي از پائولو فريره صاحب نظر تعليم و تربيت معاصر.گفتگوي «پائولو فريره»با «مارسيه دولته كامپوس»در نشريه پيام يونسكو، ديماه 1369.
4-مقالات شمس؛ شمس الدين تبريزي؛ ويرايش متن جعفر مدرس صادقي؛ ص 11؛ انتشارات نشر مركز؛ 1373.

منبع:تربيت چه چيز نيست؟




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.